اصول اساسی خلق رویاها | قسمت اول - صفحه 7 (به ترتیب امتیاز)

416 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2166 روز

    به نام خالق هدایتگر

    سلام به استاد عزیز و دوست داشتنی و مریم مهربان و نکته بین.

    این فایل به عنوان نشانه ی من اومد “اصول اساسی خلق رویاها_قسمت اول”

    پرسش و پاسخی ارزشمند از شاگرد و استاد به عنوان معرفی دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها

    شاگرد:

    (خلاصه سه جلسه اول این دوره رو که یادداشت برداری کرده رو عنوان میکنه و در ادامه میخواد تا استاد توضیحات بیشتری در راستای اون موضوع و نکاتی که نوشته بدهند.)

    فرمول ساده ای برای واقعیت بخشیدن خواسته که شامل: 1داشتن خواسته واقعی با رعایت قانون تکامل 2ساختن باورهای هماهنگ با اون خواسته 3_ قدم برداشتن در راستای آن باورها

    نشانه های خواسته واقعی: الویت بالایی در ذهن تون داشته باشه. فاصله فرکانسی معقولی با اون خواسته دارید….

    استاد:

    این دوره طراحی شده برای اینکه چطور یه خواسته هاتون برسین و جایگزین دوره هدفگذاری شده.

    خواسته ی مهمی که داشتن مهاجرت کردن و زندگی به یک کشور فوق العاده که آزاد باشه، که نامحدود باشه، محدودیت های کشور خودم رو نداشته باشه و …مهم ترین خواسته زندگیشون بود پس بهش رسیدن.

    استاد گفتین هر چه قانون رو بیشتر درک کردین و تسلط تون بیشتر شد سرعت رسیدن به خواسته ها بیشتر شد.

    با توجه به تضاد هایی که بر میخوردین تمرکزتون رو روی یکی از خواسته ها بوده. مثلا اول تو بحث روابــــط متمرکز شدین و خواستین تا روابط تون رو عالی کنین. بعد رفتین سراغ بحث سلامتــــی

    هربار به یک خواسته ایی فکر کردم و با توجه به الویت ها مشخص کردم قدم برداشتم و بعد بهش رسیدم.

    وقتی به یک خواسته ایی میرسه اعتمادبنفس بالا میره برای رسیدن به خواسته های دیگه.

    هربار با رسیدن به یک خواسته اعتماد بنفس تقویت میشه.

    خیلی سرعت رشد بیشتر میشه…..

    و بعد تمرکز کردین به مسائل مالــی

    و بعد تمرکز روی مهاجرت بود.

    چرا مهم هست که در قدم اول خواسته ایی رو انتخاب کنیم که فاصله فرکانسی معقولی با اون خواسته داشته باشیم؟

    مشکل خیلی ها اینه که سنگ بزرگ رو برمیدارن برای حرکت.

    میرم سراغ یک چیزی که یکم بهتر از قبل من باشه.

    روند تکاملی در مورد پیشرفت کردن مون داریم.

    _وقتی به اون هدف رسیدیم و اون نتیجه پایدار رسیدیم تثبیت بشه اون خواسته و بعد برم سراغ یک پله بالاتر…

    هربار از یک ذره پیشرفتت خوشحال شو فهیمه…

    با توجه به درک قانون در مسیر رسیدن به خواسته ها لذت ببریم.

    خودم رو بشناسم و خواسته هام رو بشناسم و در جهت اونا قدم به قدم پیش برم.

    _

    مواردی که در بالا نوشتم رو فقط در حین بار دوم دیدن و شنیدن فایل نوشتم و نکته هایی که فکر میکردم بهم کمک میکنه رو نوشتم تا یادم باشه. هی استپ میکردم هی مینوشتم.

    آخه برام این نشانه ام خیلی مهم بود و نکته اش رو باید میگرفتم و برای همین با دقت و تمرکز خاصی نشستم به گوش دادن و نکته برداری کردن.

    واقعا ممنون از مریم جان بخاطر این سوال عالی و بینظیر و خلاصه برداریت از این دوره واقعا ازت ممنونم.

    من در حین نوشتن بودم ی چیزی به ذهنم زد حالا نجوای خوب یا بد در ادامه بهش میرسم.

    قبل اینکه این نجوا بگم یک موضوعی رو در مورد خودم بگم تا جریان این نجوا رو بهتر بشه بازش کنم.

    من دو سه شب قبل یهویی یک حسی بهم گفت کامنت گذاشتی بعد برو بنویس و شروع کن برای نوشتن کتاب.

    من گوش کردم و حدود یک ساعت بیشتر فقط بکوب نوشتم و شروع کردم.

    اما دیروز خیلی نتونستم اون حس رو داشته باشم و انگار منطقم میگفت نمیشه، نمیتونی، مطمئنی پیش بری میتونی تمومش کنی اگر نتونی چی، اصلا تو مگه کی هستی که کتابت چاپ بشه، پول چاپش رو که نداری،…خلاصه با یک بهونه هایی یکم به تاخیر انداختنم از اون شب تا الان، اینکه بیشتر روی باورهات کار کنف بیا تو سایت بچرخ حالا بعد میری، الان خوابم میاد، الان کامنت سایت مهم تره و… خلاصه که تا امروز که نشانه ی من این فایل اومد” اصول اساسی خلق رویاها”

    بله ببین یک اصولی هست برو ببین نشانه ات چه نکته ایی میگه. اصلا اصول خلق این رویای کتاب نوشتن رو داری یا نه؟ تقریبا این فکرها در پس زمینه ذهن من میچرخید و وقتی هم که نکات گفته شده توسط مریم جان به عنوان فرمول و نکاتی که در مورد نشانه خواسته واقعی گفته شد. یک چیزی در ذهنم گفت دقت کن ببین اصلا خواسته واقعی تو اینه یا چیز دیگه ایی رو باید الان دنبال کنی.

    و کلا وقتی داشتم گوش میدادم شک کردم که من انگار تکامل خودم رو طی نکردم چیزی تا حالا ننوشتم که بخوام حالا کتاب بنویسم. نکنه سنگ بزرگی رو برداشتم برای حرکت و اون نجوا اومد تو ذهنم دیدی گفتم تو نمیتونی تو چطور میخوای اینکار رو بکنی و …و با خودم فکر میکردم پس من شاید فاصله فرکانسی زیادی با این خواسته دارم و تکاملم رو انگار طی نکردم…کمی این افکار منو نگران کرد و گیج شدم.

    یک چیزی گفت از همسرم سوال کنم ازش پرسیدم بنظرت من تکاملم رو طی کردم؟ برای نوشتن کتاب…یکم متوجه نشد چرا این پرسید و من این فاصله فرکانسی و تکامل رو گفتم و ایشون جواب جالبی داد و به یاد من آورد.

    گفت فهیمه این چه فکری هست تو تا حالا خیلی نوشتی. همین که تو سایت کامنت میذاری یعنی نوشتن دیگه اونم چه کامنت هایی که استاد لایک میکنه(ایشون خیلی دقت داشتن به لایک های من، چون خودش هنوز لایکی نگرفته از شما استاد عزیز) به یادمن آورد کجا تو چیزی ننوشتی که کسی نخونده باشه تو سایت نوشتی و بچه های سایت خوندن و یکی از افراد موفق و استاد موفق مون خونده و لایک میکنه. اینا یعنی پیشرفت اینا یعنی نوشتن…خلاصه که با این حرفش قفل ذهنم باز شد.

    با ایشون حرف زدم گفتم نکنه این کمال گرایی من هست که در غالب منطق داره منو منصرف میکنه و به تاخیر میندازه. حتما بخاطر این کمال گرایی من هست که همین پیشرفت های کوچولو کوچولو نمیبینم و اینو که گفتم یادم اومد من چقدر زیاد نوشتم.معمولا انشا های خوبی داشتم. من یک دفتر خاطره داشتم و مینوشتم. اغلب دوستان یا اطرافیانم به من میدادن تا جمله یا عبارتی رو بنویسم اینا هم یعنی نوشتن یعنی پیشرفت. یعنی این توانایی رو دارم و باید اینا رو ببینم. یادم اومد من تو همین موضوعی که قصد کردم بنویسم و اون شب نوشتم قبلا بصورت سناریو تدریس کلاس های نجومم نوشتم. خب پس سناریو نجومی نوشتم پس اینم حله… و این نجوایی که به ظاهر اومده بود به من کمک کنه یا مراقبم باشه دیگه حرفی برای گفتن نداشت و تسلیم شد.

    و من مچش رو گرفتم. بله این کمال گرایی من باعث باورهای محدود کننده برام میشه و منو کند میکنه متوقف میکنه و به تاخیر میندازه انجام دادن کارهام رو. همیشه میخواد صد بشه بعد شروع کنم. اما اینبار نخواهم گذاشت….

    من فاصله فرکانسی مناسبی با این خواسته ام دارم. خواسته ی من نوشتن و کتاب نوشتن هست. الویت منه چون سال هاست که این فکر رو به ذهنم زده و کلی نشونه برای انجام این کار دیدم و خیلی ها به من گفتن انجام بدم مستقیم یا غیر مستقیم اما هربار به یک بهانه ایی انجام ندادم. اما اینبار با هدایت پروردگار پیش میرم تا برسم تا اعتمادبنفسم بعد به پایان رساندن این کار مهم بالاتر بره و بعد برم سراغ قدم بعدی…..

    خدایا شکرت بخاطر تمام دستانی که منو کمک میکنن و یادآوری میکنن منو به خودم.

    خدایا شکرت بخاطر وجود استاد عزیز و مریم دوست داشتنی

    خدایا شکرت که میدونم ادم کمال گرایی هستم اما برای بهبودم در تلاشم.

    خدایا شکرت که منو در هر لحظه هدایتم میکنی و تمام جواب سوال هام رو داری…

    خدا جون شکرت…

    هربار خواسته های جدید متولد میشن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      سارا محمدی گفته:
      مدت عضویت: 1461 روز

      سلام دوست عزیزم

      خیلی خیلی خوشحالم که باور محدود کننده ی خودت رو شناسایی کردی و داری حلش می کنی

      تحسینت می کنم و برات بهترین ها رو آرزو می کنم

      خداروشکر که اینقدر خدای هدایتگری داریم که به چه زیبایی هدایت می کنه و قوانین ثابتی داره

      خداروشکر که هر روز فرصت ها برلی موفقیت و ثروت بی شستر و بیشتر می شه

      خداروشکر که هر روز افراد زیادی موفق میشن تا الگویی بشن برای بقیه

      سال ۹۹ این رو نوشتید خیلی دوست دارم ببینم الان در چه مرحله ای هستید ؟؟ و کتابتون چاپ شد یا نه؟؟

      با نجواهای ذهنتون چه کردید؟؟

      در پناه الله یکتا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    سیده راضیه امینی گفته:
    مدت عضویت: 1960 روز

    سلام به همه دوستان عزیزم در سفر نامه …

    روز 80 …

    خب باید بگم که استمرارم تو این کار چقدر باعث شد که من برای انجام کارهای کوچیک ترم چقدر رشد کنم …

    چقدر وقتی کارهام تموم میشه لذت ببرم از نتیجه ای که در آخر میگیرم …

    استمرار داشتنم باعث شد که وقتی با رفتارهای گذشتم مقایسه میکنم که کاری رو نصفه ول میکردم متوجه بشم که چقدر تغییر کردم …

    نتیجه ها چقدر تغییر کرد …

    خب وقتی که تعهد دادم روز اولی گفتم یه نتیجه مثبتی که کامنت نوشتن من داره اینه که استمرارم رو ثابت میکنه …

    حداقل کاری که مربوط به اون روزم هست رو به پایان میرسونم و تلنبار نمیکنم برای یه روز دیگه و اون روز هم انجام نمیشد به این دلیل که کارها زیاد بود ….

    وقتی که خواستم این فایل استاد رو پلی کنم عنوانشو خوندم …

    باورتون نمیشه ذهنم گفت این فایل بهت میگه چطور تو این 51 روزی که مونده به عید خونتو بخری ، ماشین لوکستو بخری ، کارتو پیدا کنی و درآمد بالایی داشته باشی …

    یعنی اون چیزایی که که تو درفتر آرزوهام نقاشی کردمشون ….

    وقتی فایل پلی شد کاملا خورد تو ذوقم …

    خب ذهنم انتظار نداشت وقتی داره به این همه شور و ذوق این فایل رو نگاه میکنه و عنوان فایلش هم هی داشت قل قلکش میداد استاد بگه که : مشکل خیلیا اینه که تو اولین حرکت سنگ بــــــــــــــــــــــــــزرگـــــــــــــــــــــــــــه زو برمیدارن …

    انگار استاد اون سنگه رو برداشت زد تو مغز من ….

    یه لحظه بغض کردم …

    اصلا انگار این 80 روز رو من هیچی از قانون تکامل که استاد میگفت رو نشنیده بودم …

    انگار چیزی از فرکانس نفهمیده بودم …

    من حتی توی دفتر آرزوهامم درست پیش نرفته بودم …

    باید از این کارهای کوچیک شروع کنم …

    مثلا تصمیم گرفتم برای تمیز کردن خونم از قانون 2 دقیقه ای استفاده کنم …

    چطوری ؟

    اینطوری که اگه قرار ظرفی شسته بشه ولی ذهن بگه که امشبو ولش کن بزار فردا یا یک ساعت دگ ؛ بگم باشه من این الان ظرفارو میشورم ولی اگه بیشتر از 2 دقیقه شد بقیشو میزارم برای فردا …

    و راستشو بخوایین من این کار رو تست کردم …

    همین الان که مثل استاد با نتیجه ها صحبت میکنه صحبت کنم …

    من برای اینکه این تکنیک رو بگم وسط کامنت نوشتن بلند شدم و انجام دادم …

    سینکم پر از ظرف کثیف بود و عملا با شستن من چیزی حدود 10 دقیقه کمتر یا بیشتر زمان میبرد و با این تکنیک نفهمیدم چطور همه ظرفارو شستم …

    یه دستمال کششی کوچیکی باید داخل کابینت میشد گفتم دودقیقه زمان میخواد ولی کمتر از 10 ثانیه انجام شد …

    دوباره تایم گرفتم برای جا به جایی لوازم ها داخل کابینت گفتم دو دقیقه و تو ذهنم شروع کردم به شمارش و کمتر از دو دقیقه انجام شد …

    الان که دارم کامنتمو مینویسم آشپزخونم تمیز و برنجمم در حال پختنه و تمام کارهام رو با سرعت بالاتری انجام دادم که به ذهنم ثابت کنم که کارهام دو دقیقه زمان میخواد ….

    حالا باید برای خواسته هام همین کارو کنم …

    همین کوچیک قدم برداشتن …

    برای کسب و کارم بگم 5 دقیقه زمان میخواد که 10 صفحه کتاب بخونم و و و و و و …

    بعدش مثل همین تمیزی آشپزخونم میبینم که چقدر نتیجه متفاوت شده چقدر زود به خواسته هام رسیدم با همین قدم برداشتن های کوچیک …

    .

    .

    .

    اگر می‌خواهید خواب‌ هایتان تعبیر شوند، اول باید بیدار شوید.

    .

    .

    .

    .

    دوستتون دارم … موفق باشید ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    افلاطون نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 1286 روز

    به نام خدایی که من را آفرید تا دنیامو بیافرینم

    سلام خدمت استاد عباسمنش، مریم جان و همه دوستان عزیز تر از جانم

    این فایل نشونه روزم بوده که باز هم مثل تموم فایل های استاد پر است از نکات و آگاهی های ارزشمند، استاد وقتی از قانون میگفت من توی ذهنم فلش بک میزدم به روزهایی که از قانون استفاده نمیکردم، قانون تکامل رو رعایت نمیکردم، فاصله فرکانسی خودمو با خواسته هام رعایت نمیکردم؛ خواسته هایی با فاصله فرکانسی زیاد با خودمو اول سال تعیین میکردم، هیچ حرکتی برای رسیدن به اون خواسته ها انجام نمیدادم، بدون در نظر گرفتن قانون تکامل به سمت مسیرهای یک شبه پولدار شدن هدایت میشدم: مثل شرکت های هرمی و اینگونه بوده که من هر سال به پایان سال که می رسیدم هیچ دستاوردی نداشتم و هرسال از قانون ناامید میشدم و کم کم بقول استاد داشتم دچار افسردگی میشدم تا اینکه دقیقا یکسال گذشته با این سایت الهی، استاد و شما دوستان هدایت شدم، ابتدا روی هیچ کس جز خدا حساب باز نکن رو درک کردم، سپس اینکه بیخیال نظر بقیه هر جوری که خودت دوس داری زندگی کن و سپس قانون تکامل رو درک کردم و آروم، آروم و با لذت دارم به خواسته هام یکی پس از دیگری میرسم و خدا رو با تموم وجودم شاکرم بابت تضادهایی که در زندگیم صورت گرفت تا من رو بیارم به این سایت و بیام رو خودم کار کنم تا به هر انچه که میخوام برسم

    خدای شکرت

    استاد مرسی ازت

    عاشق همه شمام دوستان️️️️️️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    ریحانه رحمتی گفته:
    مدت عضویت: 1421 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به استاد جان جان من و مریم جان مهربان و دوستان خوبم

    روز 80 الهی شکرت

    استاد با شنیدن این فایل الویت های من هم به ترتیب تو ذهنم دسته بندی شد . و الان که متوجه شدم به صورت ناخودآگاه ، توجه و بیشترین تمرکزم و همچنین نشانه هایی که جهان داره هر روز برام میفرسته ، رو الویت اولم هست . خداوند تو همین فایل بهم گفت تمرکزی و لیزری رو الویت اولت باشه ، باور و الگوهای مناسب رو بیار و راجبش زیاد با خودت حرف بزن . و من از امروز آگاهانه تر رو الویت اولم کار کنم و وقتی اتفاق که افتاد لیزری برم تو خواسته ی بعدیم.

    خدایا متشکرم که اینگونه من رو هدایت میکنی .

    استاد عزیزم من با خریدن دوره ی 12 قدم و الان قدم دوم هستم و ان شاءالله چند روز دیگه قدم سوم رو تهیه میکنم ، آروم آروم دارم تکاملم رو طی میکنم و به لطف الله یکتا با تمام شدن این دوره ، روی قانون تصاعدی سوار خواهم شد . هیچ عجله و شتاب و بدو بدو یی ندارم و این در حالی بود که من این طور آدمی بودم و ضربه ش رو هم، خوردم .ولی الان نه، دارم از این مسیر فقط میخوام لذت ببرم و ایمان دارم که در زمان و مکان مناسب به من داده خواهد شد .

    سپاسگزارم از شما

    دوستتون دارم آرامش من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    محسن mohsenta57 گفته:
    مدت عضویت: 951 روز

    به نام خدای زیبا و خالق زیبایی ها و درود خدمت استاد عزیزم آقای عباس منش و خانم شایسته عزیز و همه دوستان و هم فرکانسی های حاضر در این سایت الهی که در این 293 روز حضور من در این سایت واقعا حس میکنم خانواده اصلی من افراد حاضر در این سایت هستند و چقدر به وجودشون افتخار میکنم و از اعماق وجودم آرزو میکنم که یک روز بتونیم همدیگرو در یک جمع دوستانه ببینیم و از نزدیک با هم صحبت کنیم و کیف کنیم چون همونطور که در نوشته های قبلی هم گفتم وقتی توی ترافیک و بصورت کاملا اتفاقی یکی از هم فرکانسی های عزیزم رو دیدم که ایشون هم در این سایت حاضر بود ،چقدر انرژی اون لحظه را زیاد دیدم و واقعا هیچ زمان دیگری من در این شدت از میدان انرژی نبودم) ..من امروز هم همانند تمامی روزهای قبل به فایلهای استاد گوش میدادم و چقدر برام جالبه که در حین گوش دادن به صحبتهای ایشون هم که مثلا در ضمیر ناخوداگاهم به چیزی فکر میکنم ،ناگهان استاد در موردش صحبت میکنند و من فقط با لبخندی اونو همراهی میکنم و دیگه الان درک میکنم که اینها نشانه هایی از خداونده که آره من باهاتم و اگر به من اعتماد کنی جوابتو در لحظه میدم و خدایا شکرت بابت این موضوع و چقدر حسم عالیه وقتی اینو میفهمم . در خصوص تکامل تدریجی خلق رویاها و ثبات اون رویا و افزایش باور خودم بارها در فایلهای مختلف گفتم ولی امروز هم میخوام اینو بگم که واقعا به این درک و ثبات باور رسیدم که باید حواسمو جمع کنم در کنترل افکارم و تقریبا رویاها و خواسته های کوچکم را میتونم با تمرکز و افزایش فرکانس و تکنیک رهاسازی بدست بیارم بعبارتی فهمیدم که چجوری خواسته های کوچکمو میتونم براورده کنم و مطمئنم با هدایت خداوند و عمل کردن به توصیه های استاد عباس منش قطعا بصورت تکاملی راه رسیدن به خواسته های بزرگ و اساسی زندگی ام رو هم یاد خواهم گرفت هر چند که در این مدت هم زندگی ام از این رو به اون رو شده و کسانی که منو میشناسن همه به این موضوع اذعان میکنند که واقعا از نظر اخلاقی و شخصیتی کاملا عوض شدم و خودم و همسرم هم میدونیم که از نظر مالی هم کاملا متفاوت شدیم و چقدر راحت تفریح میکنیم و هر چیزی میخواهیم راخرید میکنیم و هیچ استرسی برای پرداختها نداریم و تازه پس انداز هم میکنیم و خدایاشکرت (اینجا رو در حالی مینویسم که بغض خوشحالی راه گلومو بسته و داره اشک از چشمانم جاری میشه چون فقط خودم میدونم چی بودم و چی دارم میشم و فقط باید خدارو شکر کنم )..من همونطورکه عرض کردم چندین بار نوشتم که چجوری به خواسته های کوچیکمون رسیدیم و لی از اونجایی که با خودم عهد بستم هر چیزی که بدست آوردم را در این سایت با سایر دوستان به اشتراک بذارم تا هم ردپایی از خودم به جا گذاشته باشم و بدونم تکامل من داره طی میشه و هم کمکی به افزایش باور بقیه دوستانم کرده باشم لذا اینبار هم به یکی دیگه از این موارد اشاره میکم :از اونجایی که یاد گرفتم هر چیزی رو که میخوام اول باید تجسم کنم و بعد باورش کنم که میتونم داشته باشم و بعد اقدامی برای بدست اوردنش کنم و در نهایت با اعتمادی که به خدای خودم دارم و مطمئنم برای من موجودش میکنه ،کل اون موضوع را رها میکنم لذا در این مورد نیز همین کار رو کردم و به لطف خدای مهربان این بار هم شد (وای که چقدر وقتی گفتم خدای مهربان قلبم یک تکونی خورد و انگار اون هم در قلبم به من جواب داد و بهم یک حس عالی داد و قلبم در حین اینکه طپش بالاتری گرفت و لی آروم شدم -خدایا شکرت خدایاشکرت خدایا شکرت ) چند روز پیش داشتم توی لینکد این میچرخیدم که یک پستی را دیدم در خصوص تقویم برگزاری نمایشگاه های صنایع غذایی در دنیا و یکدفعه احساسم بهم گفت چرا تو نباید در یکی از این نمایشگاهها حاضر باشی و از دستاوردهای جدید و عالی اونها مطلع باشی؟؟؟ و از اونجایی که قانون را بلد شدم سریعا از اون برنامه پرینت گرفتم و بوسیله یک نامه به مدیرعامل مجموعه ای که در اون کارمیکنم اعلام کردم که من مایلم در یکی از این نمایشگاهها حاضر باشم و لطفا موافقت بفرماییدو تمام..خداشاهده تمام و رها کردم و اصلا بهش فکر نکردم تا اینکه مدیرم بهم گفت ایشون زیاد مایل نیست و گفتم مهم نیست و فکرشو نکن ولی در درون خودم قیامتی به پا پود که میشه و من دوباره رها کردم … تا اینکه یک روز در منزل در حال استراحت بودم که یکی از همکاران تماس گرفت و گفت یکی از شرکتها با هزینه خودش قرار بوده سه نفر از همکاران منو ببره به یکی از بزرگترین نمایشگاههای صنایع غذایی در دنیا که در یکی از کشور های اروپایی برگزار میشه و یکی از اون سه نفر به دلایلی امکان سفر نداره و نمیدونم چرامدیر عامل گفته تو باید بیایی ؟ولی من خندیدم و بهش گفتم ولی من میدونم برای چی گفته و در دلم هم گفتم چون خدای من بهش دستور داده که باید من در اون نمایشگاه حاضر باشم و اینجوری شد که این رویای من هم به واقعیت پیوست و چقدر خدارو شاکرم که داره روز به روز و تکاملی باورهای منو قوی و قوی تر میکنه و مطمئنم که روزی میرسه که به رویاهای بزرگترم هم خواهم رسید و امیدورام روزی بیام اینجا و براتون از خریدن اتومبیل جدیدم و بعد از اون خرید خونه جدیدم بنویسم و باورهامونو با هم قوی تر کنیم ….. خدایا ازت بابت همه چیزهایی که به من دادی و بابت اینکه منو جانشین خودت در این دنیا قرار دادی و تمام توانایی های خودت را به من عطا کردی واز اون مهمتر بابت اینکه همیشه کنارمی و از رگ گردن به من نزدیکتر سپاسگزارم و فقط میتونم بگم که بینهایت دوستت دارم … درپناه خدای مهربان ،شاد پیروز و سربلند باشید و تا میتونید بنویسید بچه ها بنویسید که این نوشتن معجزه میکنه بوالله که خود خدا هم در قران به قلم اشاره کرده و به این وسیله به قدرت جادویی نوشتن اشاره کرده پس بنویسید هر چند موفقیت بسیار بسیار ناچیزی بوده باشه و مطمئن باشید بقدری در افزایش تقویت باورتون کمک میکنه که فکرش را هم نمیتونید بکنید… خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      سارا شکری امیدوار گفته:
      مدت عضویت: 854 روز

      سلام به دوست عزیز هم فرکانسی ام

      سپاسگزارم که از تجربیات زندگیتون، از طی تکامل و از رها کردن خواسته ها برای رسیدن بهشون برامون نوشتید

      من بسیار لذت میبرم وقتی دوستانم با مثالهای زندگیشون از تجربه و درک قانون برامون مینویسن بهتر درک میکنم شکل عملکرد قوانین زندگی رو

      حالا میخوام از نتایجم بنویسم با یاری الله که با توکل و درخواست به خودش و طی تکاملم بهشون رسیدم

      من واقعا لذت میبرم از کامنتای دوستانم و توی هر روزشماری که هستم تمام کامنتهای دوستامو که تا اون لحظه نوشتن با علاقه میخوندم برای اینکه یاد بگیرم ازشون

      و این کار شاید هفته ها وقت ببره ولی من واقعا عجله ای ندارم و دارم از مسیر لذت میبرم

      حالا از تجربیات زندگی ام با مثالاش بگم

      توی چند جلسه ی قبل روزشمار استاد گفتن برای اینکه اعتماد به نفستون قوی بشه برید تمرین اگهی بازرگانی رو انجام بدین. من واقعا شرایطش رو نداشتم، چون خانومی هستم که بچه ی کوچک دارم و خیلی کم میرم تنها بیرون، یه بار که عصر دختر کوچکم رو بردم پیاده رو تا هوا بخوریم، دخترم دوسالشه، دستمو گرفته بود و کنار خیابون راه میرفتیم، ما اطراف شهر زندگی میکنم و نزدیکترین پارک یک کیلومتر باهامون فاصله داره

      دختر یک کیلومترو پیاده راه رفت تا ما رسیدیم به پارک، و از اون به بعد من و دخترم بارها و بارها پیاده رفتیم به همون پارک و من سه بار اون تمرین اگهی بارزگانی رو همونجا برای مردم اجرا کردم، اولش فقط به یه خانومی که تنها نشسته بود، چند روز بعد به دو تا خانوم و چند روز بعدش برای سه تا پسر نوجوان و واقعا اعتماد به نفسم عالیتر شد با تحربه این کار و احساس

      خدایا شکرت که میتونم بخونم و بنویسم و یاد بگیرم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    الهام مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1762 روز

    سلام استاد جاااان جاااانان آخه این تکامل چیه این حرفا چیه واااااقعععااااااا

    الله اکبرررررررررررر

    حتی درک این مطالب که باید باور کنی و درک کنی اصلا دررررک اینکه شما چی داری میگی اینجا خودش یه عالمه کار کردن میخواد

    نمی‌دونم داره مغزم اینا رو میگه واسه خودش منم دارم می‌نویسم بااااابااااااااا باید تکامل طی بشووود باید باور کنیم همین یه دونه رو

    اونوقت قدم میذاریم در مسیر تکامل به قول شما میخواهیم که به همه چی برسیم یه دفعه نمیشوووووود آقا جان ببین از کجا شروع کردی منم تازه تازه اتفاق های خوب و که مرور میکنم هی تکرار میکنم متوجه شدم که داشتم تو مسیر تکامل قدم میزدم هر چقدر که درست عمل کردم تو هر زمینه ای جوابش رو هم گرفتم امروز تو معرفی دوره قانون آفرینش شنیدم که گفتید هر چقدر توقع مون رو از خودمون ببریم بالا و توقع مون رو از نزدیک ترین افراد زندگی مون بیاریم پایین یا اصلا اینجوری بگم باید از بین بره توقع از دیگران

    اونوقته که خدااا قدم ها رو برمی داره میاد تو زندگی ات غووووغا به پا میشه هر چقدر تو گزینه های بالا قوی تر عمل کنی (توقع زیاد از خودت و بی توقعی از دیگران) خدااا پر رنگ تر عمل می‌کنه و یه چیز جالب هم گفتید و اون این بود که اگه از خودمون توقعمون زیاد باشه دیگه احساس بدبختی نداریم احساس ضعیف بودن نمی‌کنیم قدرتمند قدم برمی‌داریم تو مسیر خواسته‌هامون الله اکبر الله اکبر الله اکبر تازه اینا مطالبی بود که من توی مقدمه دوره‌ها شنیدم

    من خودم دوره 12 قدم که دوره فوق العاده ای

    هست رو گذروندم دوره عشق و مودت در روابط دوره عزت نفس دوره روانشناسی ثروت 1 من دوره حل مسائل رو هم عیدی برای خودم خریدم این یعنی خودمو لایق داشتن روابط خوب عزت نفس بالا و انسانی که خودش می‌تونه مسائلشو حل کنه می‌خواد ثروتمند بشه می‌دونستم ولی وقتی که میرم جلوتر مخصوصاً نتیجه‌هایی که می‌گیرم و هی با خودم تکرار می‌کنم میگم الهام این نتیجه اون باور هاست این نتیجه اون فکره است این نتیجه اون ایمان قلبیه که به خدا داشتی ببین الهام اون روزایی که اون دوره‌ها رو خریدی فقط می‌خواستی که شرایطت تغییر کنه گوش دادی گوش میدی ولی نتیجه زمانی میاد که می‌فهمی درک می‌کنی با خودت تکرار می‌کنی الله اکبر الله اکبر استاد امروز

    داشتم تو اینستا معرفی دوره فوق العاده احساس لیاقتو میدیدم عجب دوره ای می‌تونه باشه

    فقط برای اینکه برم ببینم تو کامنتا چه خبره رفتم خوندم

    لامصب جنس فالووراها هم با همه جا فرق می‌کنه همه حالشون خوبه همه یه جوری حالشون خوب شده.

    کی می‌تونه انقدر واضح انقدر واضح مطالب بیان کنه یه جوری که بشینه تو مغز استخوان آدما همه حالشون خوبه همه نتیجه گرفتن میگن ما شب با صدای شما می‌خوابیم روزمونو با صدای شما شروع می‌کنیم فقط صدا نیست که اینقدر این مطالب عمیقه و از دل میاد و عمل شده بهش که نگووو

    این خیلی مهمه

    الان که تکاملم طی شده با بچه‌هام وقتی صحبت می‌کنم بهشون میگم این کارو بکنید اون کارو نکنید می‌بینم نکردن با خودم میگم الهام تو خودت عملگرا باشی بچه هاتم می‌بینن و یاد می‌گیرن

    جایی که حرفات به دل نمی‌شینه، کسی گوش نمیده عمل نمی‌کنه برو سراغ خودت ببین که آیا خودت عمل می‌کنی ؟؟

    نه اگر تو عمل نکنی حرفات برو نداره

    اومدم اینجا بگم همه چی تکامله من دیروز از سفر برگشتم،

    من تو سفر به دور آمریکا زیبایی‌هایی که شما می‌دیدید و تحسین می‌کردید را با عشق می‌دیدم و تحسین می‌کردم استاد من تقریباً اون کیفیت از طبیعت رو تو همین ایران، تو شمال ایران تجربه کردم و دیدم همه چی کانون توجه و باورهای ماست خودمونیم که رقم می‌زنیم خودمون می‌گیم که چیو می‌خوایم من امروز مثل استاد عزیزم میخوام که ثروتمند ،سعادتمند ،خوشحال، شاد باشم و روابط عالی داشته باشم

    باید زیبایی‌های جهان رو ببینم .

    همیشه به خدا میگم تو باید اون شن های سفید که استاد میگه رو بهم نشون بدی باید برم و روشن قدم بزنم

    انقدر اون ابرا که تو آسمونا بود رو ازشون عکس گرفتم بهشون با عشق نگاه کردم، توی شمال ابرهایی و دیدم که تا حالا ندیده بودم رودخونه‌ای رفتم که تا حالا نرفته بودم آب زلال تمیز قشنگ .باران فوق العاده‌ای دیدم تجربه کردم چه ویلایی دوبلکس چه حیاطی چه گل و گیاهایی همه و همه اینا از جاهایی که گمااااان نمی‌بری (بعععععله)

    ما عید رفتیم شمال یه جای قشنگ و تمیز و شیک با ویو عااالی ولی یک شب بیشتر جا نداشت و مجبور شدیم یه جای دیگه رو از سایت پیدا کنیم و بگیریم چون شب سیزده بدر بود همه جا پر و خیلی هزینه ها الکی بالا بود تاززززه جایی که برای سیزده بدر گرفتیم خیلی معمولی بود و ….

    من به بچه هام گفتم بیاید آگاهانه قبول نکنیم اینجا بمونیم ضرر و زیان هم شده بدیم و به کائنات بگیم که ما لایق بهترین هاییم و اینجا نمیمونیم ما رو هدایت کن به بهترین مسیر بهترین جاها …

    آقا ما دفعه بعد دعوت شدیم به یک ویلای شیک دوبلکس تمیز که کلیدش به سادگی و زیبایی و عزتمندانه به دست مون رسید و اینار هم برای بار دوم قسمت شد که رفتیم .(اونجا که بودیم تو ویلا با خودم مرور کردم خاطره عید و گفتم الهام خانوم این است

    میخوام بگم که آکاهانه باید خواسته هامون و بگیم

    و آگاهانه عمل کنیم (با دقت)

    و مطلب دیگه هم بگم و تماااام

    اینکه من می‌خوام یه ویلای آنچنانی داشته باشم و…..آره میشه ولی قدم به قدم اول میری میبینی انتخاب میکنی اجاره می‌کنی هی بهتر و بهتر……

    بعد میرسیم بهش اگه درست عمل کنیم باور کنیم….

    مرررررسسی که هستید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    مریم احدی گفته:
    مدت عضویت: 1009 روز

    بنام خدا ،سلام استاد عزیزم ومریم دوست داشتنی

    بریم به امید الله،کم کم داره فرکانسم بامدار خواسته هام یکی میشه چیزی که قبلاً فاصله زیادی بود حالا من کم کردم این فاصله رو ،بابودن توی این سایت ونوشتن وخوندن کامنتها،امروز توی ذهنم این سوال بود که من خالق زندگیمم حالا چجوری باید همه خواسته هام عملی بشه چون یه سری کارا هست که من باید انجام بدم ازخدا برای این هدایت خواستم ،چون قبلاً من فقط میخواستم ولی گوشم پیامها را نمیشنید ،من خواهان یک زندگی ایده الم ،باشرایطی که الان توش هستم شاید ازنظر منطقی کمی دور از باوره اما به قول استاد همون جا که هستی ازهمون اتاق سیمانی که ایشون استارت زد،خب من همه چیزهای عالی رو برای یک زندگی مرفه میخام ،یه سری باورهامو باید تغییر میدادم ،یه سری ادمهارو باید حذف میکردم چون باید توحیدی میشد نگاهم ،ورودی هامو کنترل میکنم واینجا دارم متعهدانه روی خودم کار میکنم ،حالا باقی کارهایی که باید اتقاق بیفته تسلیمم وبه خدا میسپارم تا بهم بگه چیکارکنم،رراهنمای عملی دست یافتن به رویاها مثل نقشه گنج که مارو قدم به قدم به هدف نزدیک میکنه ،من سلامتی وارامش دارم ولی ارتباط ومسائل مالی هنوز به خواسته م نرسیدم ،این فایل ،پیام هدایتی منه جالبه دیروز که این فایل رو خواستم توی فایلهای دانلودی نگاه کنم نتم ضعیف بود باز نشد ولی این فایل رو قبلاً گوش دادم ولی امروز بادرک بیشتر،وقتی استاد از خواسته ش که مهاجرت بود صحبت کرد دیدم داشت تک تک چیزهایی که دوست داشت رو میگفت اینکه توی یه کشوری باشم که زبونش این باشه ،اینکه آب وهواش چ جوری باشه وووو….،این بعنی مشخص کردن چیزی که میخاد ولی خب من هنوز تعیین نکردم چی میخام ،من باخواسته هام فاصله فرکانسی زیادی داشتم امروز دارم این فاصله رو کم میکنم تا توی اون مدار قرار بگیرم ،خب این معقول ومنطقیه ،من امروز به کائنات میگم من میخام شاد ،موفق،خوشبخت،سلامت،وثروتمند باشم میخام خلق کنم ابزارمم کارروی خودم ویاد گرفتن ودرک قوانین ،من قدم هارو کار کردم برگشتم ازاول شروع کنم ،باید تکاملمو طی کنم ،من شکرگذارم برای تک تک اتفاقاتی که خیلی اروم اروم برام داره پیش میاد ،میدونم که کلی کار هست که من باید انجام بدم به لطف خدا واین مسیر من به راهم ادامه میدم ،استاد عزیزم ممنونم ازت برای این اگاهی های ناب که هرکدوم کلاس درس ،مریم عزیزم ممنون که این سوالات مهم رو پرسیدی برای همه دوستان گلم بهترینها روارزو میکنم ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    آینا راداکبری گفته:
    مدت عضویت: 3352 روز

    سلام

    اصول خلق رویاها از باورهاست با توجه به باوری که داریم و مسیری که انتخاب می کنیم و در آن می مانیم به رویاهای خودمی رسیم که البته اگر این مسیر اشتباه بود می فهمیم و تجربه کسب می کنیم و بر می گردیم.

    دیگر اینکه برای خلق رویاهای خود باید قدم به قدم حرکت کنیم و اینکه تکاملی حرکت کنیم بسیار مهم است یعنی خواسته ای که با ما خیلی فاصله دارد را انتخاب نکنیم که دراین صورت سرخورده و ناامید میشویم.

    خواسته ای را انتخاب می کنیم که یک قدم از ما فاصله داشته باشد فرضا جایگاه الان ما 1 است نباید 10 را بخواهیم می خواهیم به 3 برسیم و این اصل است که اول به صورت تکاملی آرام آرام و بعد به سرعت و تصاعدی همه چیز به نفع ما میشود و استارتش مهم است که روی باورهای درست ما باشد و مسیر را هم استمراری داشته باشیم و زود ناامید نشویم و بر نگردیم آرام آرام حرکت میکنیم و چون خواسته ای که می خواهیم فاصله فرکانسی زیادی با ما ندارد با قدم بعدی تمرکزی حرکت می کنیم تمرکزی روی اولین پله هدف حرکت می کنیم به ان میرسیم و بعد پله بعدی و مرحله بعدی را در نظر بگیریم و به سمت پله دوم حرکت کنیم تا اینکه چند تا پله را حرکت کردیم و چم و خم کار دستمان آمد م و راه موفقیت را فهمیدم قدمهای بعدی را خیلی سریعتر طی می کنیم و به هدف میرسیم که دراین صورت هدف بعدی را مشخص کرده و به هدف دیگری میرسیم.

    تشکر از این فایل عالی

    Just do it now

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    لطیفه هستم گفته:
    مدت عضویت: 596 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان مهربانم و تک تک مسافرین این کشتی در حرکت به سمت بهشت.

    توو این مدت سخت روی خودم کار کردم و نتایج داره میاد.یکی از خاطرات شیرین این روزها اینه ک من تعداد زیادی از جمله های کوچیکی از این

    سایت ک نیازمه رو ب هر جایی از خونه مون چسبوندم

    و هر بار این کاغذها صدام میزنن انگار.دقیقا مصادف با هر اتفاقی ک هماهنگه و نیاز ب اون جملات داره من روبروی اون کاغذنوشته قرار میگیرم.یبار ک چالش بزرگی پیش اومده بود برام داشتم از کوره در میرفتم ک یهو رفتم سمت درب خروجی خونه ک دیدم روی کاغذ نوشته.بخودت بگو ببینم اینبار چه جوری میتونم از پس چالش هام کنار بیام.این واقعا ارومم کرد.دوباره انگار رفتم تووی دنیای ذهن و حرف ناراحت کننده اون طرف ک منو بهم ریخته بود توی ذهنم مرور میشد درب کابینت رو خواستم باز کنم نمکدون بردارم دیدم نوشتم کنترل ورودی ذهنت رو داشته باش و شکار مثبت ها روزانه داشته باش یه لبخند اومد سراغم و گفتم چشم خدای مهربونم باشه خوبی های اون شخصو بیاد خودم میارم و همین شد ک اروم شدم.یه ساعت بعد پسرم اومد دوباره شروع کرد ب حرف زدن درمورد همون چالشی ک داشتیم باز ذهنم منحرف شد و گفتم من بهش پیام میدم و حرف دلمو میزنم ک رفتم سمت اینه دیدم نوشته الهامات یاری دهنده به همان اندازه ک در مسیر تغییر هستی وارد زندگیت میشه.بخودم گفتم نه دارم از مسیر خارج میشم باید کلا این چالش رو رها کنم اخه چجوری میتونم که یهو دیدم روبه روم جمله ای از استاد رو نوشتم: نیاز نیس کاری انجام بدی فقط

    کافیه سکوت کنی و هیچ واکنشی انجام ندی ببین در آرامش خداوند چکاری برات انجام میده.خلاصه این تکه های کاغذهای چسبیده ب دیوار به اذن الله یک روز کامل تلاش کردن تا جلو انحراف من از مسیر رو بگیرن و موفق شدن چون این تمرینات تونست ارامش منو حفظ کنه و بلافاصله نتیجه عالی رو دریافت کردم.چیزی ک باعث اون چالش شده بود خیلی راحت حل شد و این جنگ روانی خاتمه پیدا کرد و یادم اومد این حرف استاد ک جهان بو میکشه.جهان ب تو پاداش میده.و من پاداشمو گرفتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1176 روز

    سلام به استاد مهربان

    سلام به دوستان خوب خودم

    خداوند را سپاسگذارم که این شرایط و این فرصت را برای من مهیا می کند تا بتوانم براحتی و آسانی روی خودم و باورهای خودم کار کنم و همیشه یک نسخه بهتر و عالی تری را از خودم برای خودم به اشتراک بگذارم

    هر چه بیشتر روی خودم کار کنم نه تنها حس و حال من بهتر و خوبتر می شود

    بلکه واقعا روند زندگی من هم عالی تو و خوبتر می شود

    این روند عالی در این زندگی من در همه جنبه های زندگی من تاثیر گذار بوده است

    همیشه در گیر کلی مسائل مالی و عاطفی و روابط بد و یا خوب بودم

    اما اکنون می بینم که این درگیری ها خیلی کم و کمتر شده است

    خیلی برای من انگیزه بخش است و خیلی به من کمک می کند تا بهتر بتوانم بهتر روی خودم کار کنم

    برای من خیلی نشاط آور است و خیلی به من و حال خوب من کمک می کند

    خداوند را سپاسگذارم که تا اکنون زندگی من را هدایتی به جلوبرده است و هر چه باز راه من ادامه دارد می دانم و اطمینان دارم که او باز به من کمک خواهد کرد

    باز به من انرژی خواهد بخشید و باز دستهای من را خواهد گرفت

    این همان می شود که بتوانم براحتی و آسانی به خواسته های خودم برسم

    موفقیت بی شک از آن خواهد بود

    دوره راهنمای عملی دستیابی به رویا هم یکی از دوره هایی بود که برای من هدایتی بود و زمانی که این دوره را شروع کردم

    برای من بهترین اتفاقات زندگی رخ داد

    خداوند را سپاسگذارم که من را هدایت می کند

    سپاس از خدای هدایتگر خودم

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: