اصول اساسی خلق رویاها | قسمت دوم - صفحه 6
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/10/abasmanesh-28.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباس منش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباس منش2020-10-29 07:17:572020-12-03 17:43:51اصول اساسی خلق رویاها | قسمت دومشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام استاد خوبم چند مدتی بود نبودم دلم برای شما و مریم خانم و سایت حسابی تنگ شده اینجا محیط خیلی خوبیه ارامش و حس مثبت و امید موج میزنه خداروشکر که هستین 🌸🌹
به نام خداوند رزاق. سلام. خدایا شکرت خدایا سپاسگزارم میلیاردها میلیارد بار. استاد عزیز و آسمانی شما واقعا یک پیامبری.همچین که یکم سست و گمراه وبی انگیزه میشم کافیه باز یکدونه از فایلهای خوب و الهی شما رو گوش بدم. دوباره پر انرژی وسازنده وعالی میشم و همه کارهایی که میدونم باید انجام بدم که ندادم میاد جلو نظرم. اگه احساس و حال خوب قطب نمای درونی منه شما قطب نمای بیرونی من هستی استاد جان. دوستت دارم…
من فکر میکنم اصلی ترین و سخت ترین بخش ماجرا، همین داستان کنترل ذهنه. اومدم تو دوره ثروت بنویسم اما گفتم بزار اینجا بگم چون با شنیدن این فایل برای نوشتن ترغیب شدم.
واقعیت اینه خیلی وقتها خواستهای داریم، در جهتش فکر و تجسم، کلام بصورت آگاهانه یا ناآگاهانه ارسال کردیم، طبق قانون رخ هم داد، جالبه خیلی وقتا بجای پایکوبی و شادی و انرژی گرفتن واسه مرحله بعد، این ذهنی که یه عمر تربیت شده تا گند بزنه به همه چی میشینه عین یه کک میفته به جونت، به خاطراتت، به ترسهات که ماجرا رو یا بد نشون بده، یا شانسی قلمدادش کنه یا بالاخره به هر چیزی که بتونه با این اتفاق جورش کنه، برات از نعمت داده شده، زجر بسازه.
میخوام از اتفاق این روزام بگم:
دختری بنام سارا تو دفترم دارم که عکاس ماست. تو دفتر ما 2 تا نیرو بود علاوه بر خودم. من مهاجرت کردم تهران- و دارم از راه دور کارها باهاشون پیش میبرم. همه چیز عالی بود تا دو سه ماه قبل. یعنی یه ماه بعد مهاجرت ما به تهران کم کم این روند تحلیلی شروع شد. کم و کاستی کار سارا هی در حال افزایش بود. اوایل همسرم به من گیر میداد که تو سخت گیری. اما بنظرم این عیب من نیست. خب کار آنلاین بهت اجازه نمیده تو عیب و ایرادات بریزی زیر فرش که آخه. باید درست باشی و درست به مشتریات خدمات بدی. والا شکست میخوری. از طرق مختلف سعی کردم با سارا حرف بزنم. رفتم کتاب مدیر یک دقیقه ای خوندم و پیاده کردم. اما همه شون برام نتیجه ای جز درست نشدن و عدم بهبود نتیجه کار سارا نداشت. مشخص بود که خسته ست. یا دارمدش از دفتر ما کمتر از کار شخصی خودش بود که عکاسی کودک و عروس میکرد. یا هم نمیدونم تحمل اینکه کسی بهش برنامه بده و نتیجه بخواد نداشت.
حدودا دو ماه قبل نشستم با اهرم رنج و لذت برای خودم نوشتم ادامه این ماجرا چه عواقبی داره اصلاحش چه نتایجی.
از چیزایی که ازت آموخته بودم برای خودم افکار تکرار شونده ساختم که تو منو به بهترین نیروها هدایت میکنی. من چیز زیادی نمیخوام ازشون، جز اینکه کار درست انجام بدیم. تا بهتر خدمت کنیم. به گسترش جهان کمک کنیم. پس خدا هم هدایتم میکنه.
خب به ترس رفتن و عوض کردنش غلبه کردم تقریبا. حالا وقتش بود بهش بگم. اوووه نه!! خیلی سخته. این دوتا دختر تو دفتر مثل خواهر و دوست منن. نمیخوام ناراحت شه. یک هفته بود داشتم جملاتم سرهم میکردم چطور بهش بگم. چطوری باز از خودش که تو شهر کوچیک دفتر ما عکاسه بخوام تو پیدا کردن نفر بعدی کمک کنه. (اصلا نمیدونید تو ذهنم چه خبر بود)
تا اینکه دیشب واتسپ پیام اومد
اسم سارا که تو پیام شخصی دیدم خودم فهمیدم چی خواهد گفت
“خانم نوشادی، میخواستم باهاتون صحبت کنم اما نمیدونستم چطوری . از روز اولی که تو شرکت بودم تا الان هر روزش برام عالی بود. خیلی روزای خوبی کنار شما داشتم خیلی چیزا یاد گرفتم. الان با شرایط کاری اتلیه خودم و دوستم، واقعا دیگه تحت فشارم و تمرکز رو هیچ کدوم کارام ندارم. با اینکه به دلم نیست باید یک کار بزارم کنار. خب از اول من سبک عکاسی کودک و عروس یاد گرفتم وعلاقه دارم. میخواستم بگم یکی از دوستام عکاسه کارش خوبه. بهش مقدمه ای از کار گفتم و خودمم هستم تا راه بیفته. اگه ایراد نداره کم کم کار به نفر بعد تحویل بدم. بهش گفتم اینجا برام خیلی ارزش داره. یهو ولش نمیکنم. ”
حتی الان که نوشتمم به پهنای صورت اشک میریزم. دلم تنگ میشه براش. برای حرص خوردن از دستش حتی. میخوام بگم خدا به بهترین شکل این جابجایی برای منی که دورم مدیریت کرد. چی بهتر ازینکه خودش بگه، خودش نفر بعدی معرفی کنه، خودش چم وخم کار بهش یاد بده، اما واقعا چی شده که من از دیشب بجای آرامش دنبال سوراخ سنبه برای گیر دادن به شرایط میگردم اره؟
واقعا چمه؟ این ذهن چموش داره عین یه اسب سرکش تلاش میکنه از مدار خارجم کنه و دقیقا جایی که باید شکر گزار باشم دلهره بیاد تو دلم که این همه مدت کار یاد گرفت، حالا نفر بعدی باز چقدر باید طول بکشه؟ چطوریه که نمیگی ببین تا روزی که خوب و عالی کار کرد کنارت بود، اصلا یادته چطوری اومد؟ حالا که داره میره خودش چقدر محترمانه درخواستش گفت و در حالیکه نفر بعدی خودش اماده میکنه؟ چطوریه اینا رو نمیگی؟؟
واقعا قران درست گفته انسان کفوره…فراموش میکنه… ناشکره..
این تحلیل مدیون توام استاد. مدیون تو
سلام به کلام روشن و صادقت
به نام الله یکتا
سلام سمیه جون دوست عزیزم
چققدددرر لذت بردم از این برنامه ریزی حداوند برای ساده کردن کار شما..
واقعا وقتی ما چیزی رو از ته دل میخوایم و نمیدونیم چطوری، خدا خودش میاد وسط و میگه بسپار به منکه به بهترین شکل بارت انجامش میدم
عزیزم الانکه دیگه کارتون به بهترین نحو و ساده و آسون انجام شده، فقط حس و حال خوب رو به خودت هدیه بده و فقط از ته دل درخواست هاتو ارسال کن و ببین چجوری انجام میشه بدون زجر بدون حس بد و ناراحتی
ذهن کارش منفی بافیه ولی ماییکه این قضیه رو میدونیم باید باهاش منطقی و با حس خوب برخورد کنیم
خیلی لذت بردم از اشتراک این تجربه نابت
ان شاالله همیشه کارت پررونق باشه و ثروت خلق کنی بی نهایت
شاد باشی
زهرا جان مرسی واقعا ممنونم ازت
به نام الله زیبایی ها
به نام مهربان خدایی که مرا خالق مطلق زندگیم آفرید
سلام
… اصول اساسی خلق رویاها…
….. خداوندم رو شکرگذار هستم که دیشب تونستم این فایل ارزشمند رو گوش بدم یادداشت کنم نکاتش رو و امروز بعد از برگزاری کلاس آنلاین دانشگاه، با یه حس و حال خوب بیام و از نکاتی که یاد گرفتم با امید بر عملی کردن توی زندگیم و ساختن رویاهام، بنویسم
کلا نوشتن کامنت بهم یه حال خوب میده مثل این هست هست که دارم توی یه جمعی صحبت میکنم که از جنس خودم هستن، حرفامو درک میکنن و حال بسیار لذت بخشی بهم میده
اینجا دارم از الهامات و کلماتی که خداوند بهم نشون میده استفاده میکنم و میذارم که کلمات، جمله ها و حرفا بیان و بذارن این متن هر طور که بهتره، هر طور که ساده تره و هر طور که دلنشین تره نوشته بشه تا بتونه بره ته قلب اونجا که جای خداست بشینه و بشه یه انگیزه بشه یه حس خوب بشه یه نور که راه رو نشون میده و فقط به من میگه ادامه بده ادامه بده….
خدایاشکرت که اینجام و مینویسم
خدایا شکرت که سالمم و حالم عالیه
خدایا شکرت که قبل از این متن با مامان و بابام صحبت کردم و اونها هم عالی عالی هستن
خدایا شکرت که اینقدر هوا عالیه و از اینجایی که نشستم داره یه نور گرم و آرامش بخش میتابه و گلهام هم حالشون خوبه خوبه
خدایاشکرت که همه دوستان هم مسیرم هم عالیه عالین و
خدایا هزار بار سپاس که استاد عزیزم، مریم شایسته و مایک دوست داشتنی هم عای عالی هستن و هممون روی زمین خداوند که برای آرامش ما آفرید شده داریم زندگی میکنیم
الهی هزار بار شکرت
شکر نعمت نعمتت افزون کند
مینویسم از اصول اساسی خلق رویاها
می نویسم از انگیزه ها و اشتیاقی که در خلق رویام لازم هستن و ضروری
مینویسم از اون حس خوبی که باعث حرکت و تلاش در من میشه نه اون احساس حسادت، مقایسه با بقیه و احساسات منفی دیگه که مخرب هستن و نه انگیزاننده که اگر هم برای من نتایجی داشته باشن قطعا بسیار مقطعی و کوتاه خواهند بود که بعد از یه مدت چون از یه بیس و اساس منفی سرچشمه گرفتن راهی جز به تباهی و ناامیدی و پوچی نداره
نیاز به جلب توجه ، نیاز به تایید شدن ، نیاز به رخ کشیدن مال و ثروت به دیگران و فخر فروختن شاید به ظاهر و از نظر بعضی فقط یسری صفات ناشایست باشه اما ماها که دیگ میدونیم اینا همشون از همون عزت نفس ارزشمند نشات میگیرن که وقتی من از درون پر نباشم ، خودمو همونطور که هستم دوست نداشته باشم و بخوام این به ظاهر ضعف هامو با یسری تظاهر کردنا بپوشونم، پیش میاد
تونچه که داره در بیرون نمود پیدا میکنه نشون دهنده همه محتویات درون منه
اگه من حسودم، قضاوت میکنم، کلا حالم بده این به خاطر درون پوچ منه که خودم دارم با کارهام با رفتارام و باباورها و افکار غالبم اینو هی بهش شاخ و برگ میدم و نمیدونم تنها کسی که میتونه به من کمک کنه و نجاتم بده خودم هستم اما این نیاز به تفکر داره نیاز داره که اینو درک کنم و باور کنم که فقط من تاثیرگذار هستم نه بقیه
هدفا خیلی مهمن اما راهی که من انتخاب میکنم تا به هدفم برسم هم مهمه
مسیر هدف باید مقدس باشه مثل خود هدف
ارزش هایی که در مسیر ساخته شدن هدفم تعیین میکنم میتونه از من یه نسخه قوی تر، لایق تر، ارزشمند تر، تسلیم تر و مومن تر بسازه و یا حتی از من یه انسان ترسوتر، مغرور تر یا نگران تر
همه خواسته های من باید هماهنگ و هم جهت با باورهام و تفکرات ذهنی من باشن تا هر دو در یک جهت با قدرت به همدیگه کمک کنن برای رشد، برای جلو رفتن و برای ساده تر شدن و لذت بخش تر شدن مسیرم
چقدر استاد اون مثال مهاجرت که میتونه یه هدف باشه و بعد ترس ها و محدودیت هایی که وجودداره ، برام جالب بود
اینکه من بخوام برم یه جای بهتر اما بترسم از غریبی
اینکه من دنبال یه موقعیت بالاتر و بهتر از حالام باشم اما از کارهای جدید و تجربیات جدید بترسم
یا اینکه بخوام رشد مالی کنم ولی از هزینه های مسیرم بترسم و شبانه روز توی ذهنم بهشون فکر کنم
چند روز پیش یه مقاله از سایت میخوندم که مریم جون در جواب سوال یکی ازدوستان نوشته بودن که اگه من دنبال خلق ثروت و فلان ماشین و فلان خونه و بقیه چیزها هستم اما با فکر کردن بهشون حالم بد میشه و دلم آروم نیست ، این یعنی من وقتی دارم فکر میکنم به این موارد، دارم بر نداشتن اونا اونا فکر میکنم ن بر داشتنشون به همین خاطر آرامش ندارم ، حالم خوب نیست
خیلی جالبه دقیقا من اینو درک کردم چون بعضی وقتا یه نجواهایی میاد که باعث یه تصویرسازی هایی میشه که بعدش میبینم حالم جالب نیست و کمی که بر میگردم عقب متوجه میشم که این از اون نوع تفکر من و دیدی که به قضیه داشتم نشات گرفته
اگه من دنبال یه ماشین خوبم، پس وقتی یه ماشین باکیفیت رو توی خیابون میبینم با حسرت نگاهش نکنم بلکه با حالی باهاش برخورد کنم که منم میتونم صاحب این ماشین باشم، این گول زدن خودم نیست، این فریب به خودم نیست بلکه این همون ایمان به خودم و توانایی هام و امید و توکل به خدایی هست که من رو خالق زندگیم آفریده و خودش توی این مسیر توی تک تک لحظه هاش با منه و مدام میگه تو ایمان داشته باش، نترس، من کار خودمو خوب بلدم تو فقط با حال خوب با تمرکز بر داشته هات و شکرگذاری و حال خوب، خودتو در مدار دریافت اون خواستت قرار بده اما ما خیلی مواقع ناآگاهانه با افکار گول زننده و به ظاهر منطقی ذهنمون، خودمون از مدار دریافت اون ثروتها و فراوانی ها، دور تر و دورتر میکنیم
برای ذهن منطق بیارم، مثال بزنم براش ، الگو بیارم، موفقیت های قبلی خودمو که کم هم نبوده مدام یادآوری کنم، ورودی هام رو بسیار آگاهانه کنترل کنم همیشه ، چون اگه بخوام نگاهم به بیرون و غذاهای بیرون باشه، اونا اکثرا در بیش از ۹۵% موارد، ناامید کننده، دلسرد کننده ، ترس آور و همراه یا زجر و ناراحتی هستن
پس خواسته و تفکرات من باید باید باید آگاهانه هم مسیر باشن تا به من قدرت ادامه دادن در مسیر درست با لذت رو بدن
شاید یه جاهایی بلغزیم، شاید یه جاهایی مسیرمون کج شه، شاید یسری رویدادها یه کم منحرفمون کنه اما اینا طبیعیه
من انسانم با ویژگی های انسانی ، خودمو بابت یه اشتباه یه لغزش در سرزنش همیشگی قرار ندم
با خودم مهربون باشم
با اون اصلم، با اون درون خودم توی صلح باشم
بخندم
لذت ببرم
حالم رو خوب نگه دارم با مرور داشته هام
خداوند رو هیچ گاه فراموش نکنم
و ایمان داشته باشم که این روند، این مسیر اگه با لذت و حال خوب طی بشه دیگه اون هدفه خیلی بزرگ و دور از دسترس نخواهد بود چون من هدف اصلیم، لذت و حال خوبه که با همین افکار مثبتم، توی هر لحظه میتونم داشته باشمش پس خودم تعیین کننده حال هر لحظم هستم
کمالگرایی کمالگرایی یه تضاده یه عامل بازدارنده یه موضوعی که در لباس خیلی شیک و محترمانه میاد جلو و یه سد بزرگ سر راه من ایجاد میکنه
این عدم توجه به امکانات فعلی و فقط تاکید بر اگر ها و شایدها و ای کاش ها، همون ترمزه هست که باید بشناسیمش حالا با هر لباسی که باشه که معمولا خیلی هم خودشو درست و منطقی جلوه میده اما در باطن فقط مانعه فقط سده حرکت من هست
بهانه برای حرکت نکردن فقط خودمو گول میزنه و نا امیدم میکنه وگرنه قانون میگه تو اگر بخوا، در هر جایی باهر شرایطی و امکاناتی با امید به خدا و باور به شدن ها، اقدام کن و بدون خداوند هر لحظه تو رو میبینه هدایت میکنه و تو را آسان میکند برای آسانیها
خدایا قلبامونو لبریز از ثروت کن
خدایا ثروت رو فقی مالی نمیخوام میخوام قلب و ذهنم و باورهام ثروتمند باشن
خدایا بهم یه ذهن ثروتمند و نا محدودبده
خدایا هزار بار شکرت که نوشتم
دقیقا این متن برام آگاهانه کنترل ذهن بود چون با یه تضاد روبرو شدم که حالم رو چند دقیقه بد کرد ولی من اومدم نوشتم و الان خوبم خوبم و میخوام عالی بشم
استادم مریم نازنینم و دوستان همراهم ممنونم که همیشه هستید، میخونید متن ها رو، عشقتون رو از لایک کردن ها و امتیازاتون درک میکنم و چقدر حالم خوبه چون میدونم این منم که مسئول هر لحظه زندگیم هستم
همیشه شاد
همیشه باایمان
همیشه آرام
همیشه شاکر
همیشه قدردان
همیشه سلامت
همیشه ثروتمند
همیشه قدرتمند باشید
به نام الله یکتا
راستش با خوندن یکی از کامنت دوستان که گفته بود نتایجتون رو بنویسید تصمیم گرفتم این کامنت رو بنویسم
سلام استاد سلام خانوم شایسته سلام دوستان
استاد من خیلی نتیجه ها گرفتم استاد من ادمی بودم
که از زیر صفر شروع کردم فقط با یک تصمیم خواستم نتایجم رو اینجا بنویسم خاستم بگم چه نتیج ای گرفتم با این که خیلی وقته دارم ادامه میدم و تو سایت هستم اما جرات نکردم کامنتی بزارم می گفتم بزا نتیجم بزرگ تر بشه
خعلی این نجواها میومد که دیگه بیخیال شو که دیگه ول کن مسیر تو دیگه دور شدی از مسیر اما من بازم به خودم گفتم ادامه میدم
من نتیجه دستمه من کلی نتیجه گرفتم
سلامتی مهم ترین چیزی بود که توزندگی میخواستم استاد
یه موقع هایی حاضر بودم فقط کمی بهتر بشم ارزو میکردم مسه همون داستان باشگاه رفتن شما که گفتین ارزو میکردین با پا راه برین برین تا دستشویی
چیزی که کل عمرتون داشتین با پا راه میرفتین اما به خاطر طی نکردن تکاملتون رفتین تو باشگاه و وزنه ی سنگین رو زدین برای منم همین طور شد استاد
منی که سالم بودم منی هیچ مشکلی نداشتم فقط به خاطر این که لاغر بودم چون شدیدا تخریب شده بودم تو گذشتم توسط اطرافیانم
اصن خودمو دوس نداشتم
نمیتونستم خودمو دوس داشته باشم به خاطر همین بدون این که تکاملم رو طی کنم رفتم و یهویی وعده های غذاییم رو زیاد کردم
با این که مشکل لاغری من اصن مشکل ذاتی یا ارثی نبود من به خاطر اینکه به غذام اهمیت نمیدادم از کوچیکی لاغر بودم ولی وقتی خواستم چاق بشم یهویی وعده های غذاییم رو زیاد کردم
خاستم یهویی چاق بشم و اتفاقی که افتاد این بود که معدم داغون شد
من درک میکنم استاد قانون تکامل رو
من درک میکنم استاد وقتی که میگین قانون تکامل رو طی نمیکنین و یهویی میخواین به خواستتون برسین
داستان منم شد مسه داستان باشگاه رفتن شما استاد
دقیقا من به همون پوچی و افسردگی رسیدم که تو لایو اخرتون لایو 19 گفتین
من به خاطر اینکه نخواستم قدم به قدم ادامه بدم نخواستم تکاملم رو طی کنم این بلا رو سر خودم اوردم
اونم برای چی اونم برای اینکه خودم رو به بقیه ثابت کنم که من میتونم اونم فقط برای نظر بقیه
دقیقا من نخواستم که کم کم جلو برم و ادامه بدم به جایی رسیدم که احساس ناتوانی کردم به جایی رسیدم که فک کردم نمیتونم به خواسته هام برسم
و خدا من رو اون لحظه هدایت کرد خدا به من کمک کرد
و وقتی ادامه دادم خوب درکم که ما به خواسته هامون میرسیم اما قدم به قدم با طی کردن تکامل
اما با همه ی اینها بازم بعضی وقتا
عجله میکنم برای رسیدم به خواسته ها اونم به خاطر باور های محدود کنندس
امن باورم در مورد به پول رسیدن درست بود میدونستم که ما کم کم قدم و قدم تو بحث کسب کارمون رشد میکنیم این رو خوب درک میکردم ولی در مورد بحث سلامتی نه که وقتی روند سلامت شدنم رو بعد از دوسال میبینم خوب قانون تکامل رو درک میکنم
در پناه الله یکتا شاو سالم سعادتمند و ثروتمند در دنیا و اخرت
اصول اساسی خلق رویاها 1و2
فرمول واقعیت دادن به خواسته ها
داشتن خواسته ی واقعی که قانون تکامل توش رعایت بشه:
نخوایم یک شبه به خواستمون برسیم
تکامل یعنی:
انتخاب خواسته هایی با فاصله فرکانسی کم در قدم های اول، رسیدن به اون خواسته ها، پایدار شدن اون خواسته های برای مدت زمان معقول ، انتخاب خواسته هایی با فاصله کمی بیشتر از این خواسته های جدید و رسیدن به اونها و دوباره انتخاب خواسته هایی با فرکانس ی کم بیشتر و ادامه دادن این سیکل تا زمانی که اونقدر نتایج تثبیت بشه که به قانون تصاعد برسه که سرعت رسیدن زیاد و تعدد نتایج بیشتر و راحتر
نکته:
برای رسیدن به خواسته های واقعی باید انگیزه درونی و سالم داشته باشیم نه برای رو کم کنی یا مسابقه با دیگران باشه
اگر انگیزه بیرونی و سالم نباشه یا نمیرسیم یا با زجر و بدبختی میرسیم که نهش میشه پوچی
چرا انسان ها سراغ انگیزه های بیرونی میرن؟
نیاز به جلب توجه و ثابت کردن خود به دیگران:
هرچی این نیاز شدیدتر باشه مسیر رسیدن به خواسته سخت تر میشه و هر چی کمتر باشه مسیر راحت تر
چطور میشه این نیاز ها رو کم و کنترل کرد؟
با بالا بردن عزت نفس و اعتماد به نفس
با ایجاد احساس لیاقت و با بالا بردن اون
وقتی اینکارها صورت بگیره روح و ظرف آدم بزرگتر میشه خودش رو ارزشمندتر و با لیاقت تر میدونه و نیازی به جلب توجه و تایید نداره
انگیزه سالم برای رسیدن به خواسته:
من میخوام به خواسته هام برسم که زندگی بهتری داشته باشم
ساختن باورهای هم جهت با خواسته:
باورهای هماهنگ با خواسته باورهایی هستند که راهکارها و ایده های ساده تر و قابل دسترس تر میدن که با همون امکاناتی که داریم قابل اجرا هستن
قدم برداشتن در راستای باورها:
حرکت کردن و قدم برداشتن از همون جایی که هستیم با همون امکاناتی که داریم، حرکت باید با ایمان و توکل باشه
نشانه های خواسته های واقعی:
اون خواسته اولویت بالایی توی ذهن داره
فاصله فرکانسی معقولی با اون خواسته وجود داره:
فاصله فرکانسی معقول یعنی ی ذره بالاتر از جایگاه قبلی و فعلیمون رو در نظر بگیریم
سنگ بزرگ ور نداریم در قدم اول
نکته:
فاصله فرکانسی بین جایگاه کنونی و خواسته ها رو باورهای هم جهت با خواسته پر میکنه
استاد الگوی خوبیه که در مورد رسیدن به خواسته ها صحبت کنه چون به همه ی خواسته هاش رسیده چطور:
با شناختن قوانین جهان و هماهنگ شدن با اونها
استاد خواسته هاش واقعی بودن چون قانون تکامل رو رعایت کردن
چون خواسته هاشون براشون از اولویت بالایی برخودار بوده
چون فاصله ی فرکانسی معقولی با خواسته هاش داشته
چون باورهای همجهت با خواسته هاش رو ساخته تو ذهنش
چون ایمان و توکل داشته
چون بعد از ساختن باورها حرکت کرده و قدم هاش رو ورداشته
چون به ثبات فرکانسی رسیده در هر خواسته ای
چون عجول نبوده و صبر داشته
چون سپاسگزار نتایجش بوده
چون انگیزه های درونی و سالم داشته
و اما نکاتی که من برداشت کردم از این فایل و برام جالب بودن:
انسان هایی که متفاوت فکر میکنن متفاوت هم عمل میکنن مثل استاد که برا خرید ی مکان دور رو انتخاب کردن نه نزدیک
خدا رو شکر که تو فایل 78 تنها چیزی که برام مهم نبود و بهش توجه نکردم کفش و لباس استاد بود . اصلا متوجه نشدم که کفش ایشون مشکلی داشته !!!!!!!!!!!!!! چون هدفم تمرکز بر نکات مثبت استاد بود. هدفم متمرکز شدن بر اصل داستان بود نه حواشی و جزییات . هدفم جستجوی محکمات بود نه متشابهات !!!!!!!!!!که مسیر درست رو برم . آخه بقول قرآن مرضی تو دلم نیست
درک مفهوم ثبات فرکانسی و پایدار شدن نتایج:
باید اعتراف کنم که تو این دو سال این مفهوم رو درک نکرده بودم و با این فال تازه فهمیدم استاد اینهمه میگن ثات فرکانسی یهنی چی. من سال اول آشنایی با استاد تونستم در عرض 6 ماه درآمدم رو دوبرابر کنیم ولی نمی دونستم که خود این هم باید پایدار بشه و واسه همین هی از خودم سوال میکردم چرا تو سال اول درآمد من دوبرابر موند غافل از اینکه ثبات فرکانسی می خواست
مریم جان با وجود اینکه دوره راهنمای عملی رو مثل بقیه فایل های استاد بارها و بارها گوش دادن اما دیگه نمیگن که بسه و تموم شد و سوال هایی که به ذهنشون میرسه رو میپرسن و با وجود اینکه ما مطمانیم که جواب سوالها رو میدونن اما باز هم میپرسن چون میدونن که هر روز داره درکشون میره بالا و مدارشون تغییر میکنه و ممکنه تو همین پرسیدن ها ی چیزی رو درک کنن که قبلا اونجوری درک نکردن و این برا من شگفت انگیزه که ی آدم اینقدر تشنه درک آگاهی های جدیده
من فایل یک رو گوش داده بودم اما چون نرسیدم کامنتی بذارم این ایده به ذهنم رسید که هر دو تا فایل رو ی بار دیگه گوش بدم و ترکیبشون کنم و نکاتش رو برا خودم خلاصه کنم .وقتی اینکار رو کردم دیدم درکم خیلی بهتر شد از مباحث و این بود که حرفهای مریم جان در مورد دسته بندی های فایل ها یادم اومد که وقتی همه ی فایل های مربوط به ی موضع رو کنار هم گوش میدی درک بهتری از اون موضوع پیدا میکنی. تازه اینا فقط دو فایلن حساب کنید وقتی شما ده فایل مرتبط به ی موضوع رو گوش بدی دیگه چه درکی پیدا میکنی
چقدر این آسفالت جاده ها صافن که ماشین اینقدر راحت جلو میره بدون لرزش های اضافی و چقدر حرفهای استاد برام مرور میشه که جاده ها و خیابونها توی آمریکا اینقدر عریضن که ماشین های سنگین راحت توش رفت و آمد میکنن .اصلا رانندگی توی اینا خودش لذته. رها و نامحدود . البته که داشتن ماشین خوب و راحت هم این لذت رو دو چندان میکنه.
وقتی به موضوع جلب توجه و نایز به تایید دیگران داشتم فکر میکردم ی دفه به ذهنم اومد که این موضوع توی قرآن هم بیان شد ه و اینجاس که ایمان به حرفهای استاد هی بیشتر و بیشتر میشه . دو نمونه از تلاش برای رسیدن به خواسته ها که با انگیزه های بیرونی و ناسالم آورده شده:
یکی داستان قابیله که بردار خودش رو میکشه تا به خواستش برسه که نه تنها نمیرسه مرتکب قتل هم میشه
یکی داستان برادران یوسفه که برای جلب توجه پدرشون با ی انگیزه ی ناسالم اون کار بد رو در حق یوسف انجام میدن و نه تنها به خواستشون نمیرسین هم مرتکب دروغ میشن و هم از پدرشون دورتر
یکی داستان ذلیخاست برای جلب توجه یوسف با انگیزه ی بیرونی که اون نتایج رو براش به بار میاره که البته بعد از اینکه انگیزه سالم و درونی میشه رسیدن به خواسته هم مقدور میشه
و شاید خیلی از چیزهای دیگه ای که هنوز من نخوندم
امیدوارم موضوع رو تو قرآن درست فهمیده باشم.
سپاس استاد.
سلام بر نسرین نازنینم
سلام بر قلب من
سلام بر جان من
عاشق این درک بی نظیرتم عشق الا
عاشق این اتصال نابتم چقدر چقدر عالی بود چقدر لذت بردم عاشق این ارامش بی نظیر درون تک تک کلماتتم بی نهایت تحسینت میکنم جان من بی نهایت تحسینت میکنم عشق من بی نهایت برای این درک بی نظیرت تحسینت میکنم قششنگم عاشقتم نسرینم عاشقتم زیبای من
الهی که همیشه غرق عشق ربم غرق زیبابیی ها و نعمت ها و ثروت های بی نهایش باشی عشق من
سلام. پرنسس همیشه دست به قلم عشق. دختر تو اینهمه عشق نثار من می کنی و من هم چیزی ندارم جز عشق که نثارت کنم . چشمان زیبابین گوشهای شنوا و قلب فهیمت رو تحسین میکنم عزیزم که همیشه گوش بزنگ و چشم براه زیباییها هستی
با سلام به استاد عزیز
من ۵ و ۴ ساله با استاد عباس منش اشنا هستم
۱ – افسردگی من خوب شد .. خیلی ادم غمگینی بودم حالم بود همش بیمارستان بودم عمل جراعی داشتم زمانی که فایل های استاد عباس منش گوش کردم خوب اون بیمارستان رفتن ها دکتر رفتن ها افسردگی ها همه خوب شد این از مورد اول
۲ – خیلی احساس گناه داشتم احساس گناه شدیدی داشتم که می تونم بگم کسی نداشته یعنی این نجواهای ذهنم سرصدا میکرد فرار میکردم به لرزه می اوفتاد تن و بدنم الان کوچک ترین احساس گناه ندارم حال عالی عالیه
۳ – خیلی روابط بدی داشتم با دیگران چون بلد نبودم ارتباط برقرار کنم همه از من فرار میکردن همیشه دعوا میکردم با برادرهام خواهرهام و دیگران … یادمه دوستام هم از دست می دادم همش تحقیر میکردم مسخره میکردم فوش میدادم فکر میکردم با این کار می تونم به احساس ارزش برسم به همین دلیل تنها بودم … الان روابطم خیلی با مادرم خواهرم برادرهام خوب شه با دوستام .. خیلی راحت به دیگران ( نه ) میگم در صورتی قبلا جرات نداشتم نه بگم به دیگران … جرات نداشتم به پدر خودم نه بگم چه برسه به دیگران …
۴ – خیلی ادم ترسویی بودم می ترسیدم از افراد درخواست کنم خیلی از درخواست کردم می ترسیدم … به همین دلیل اون تمرین هایی که توی دوره عزت نفس و راهنمای عملی و جهان بینی توحیدی بود رو خواستم انجام بدم … بلند میشدم می رفتم توی گران قیمت ترین نمایشگاه ماشین تهران اول خیلی ترس داشتم میگفتم خدا من به اینا چی بگم … اولش خیلی استرس داشتم ترس داشتم زمانی چند تا نمایشگاه ماشین رفتم ترسها از بین رفت و این باور پیدا کردم که افراد ثروت هم یک ادم های معمولی مثل ما هستند شاخ و دم ندارند بنگاه املاک رفتم توی منطقه ۱ تهران خدایی خیلی اعتماد به نفس رفت بالا
۵ – محصولات و دورهای استاد عباس منش باعث شد از مرگ نترسم خیلی از مرگ می ترسیدم از زمانی که خدا و قران رو درست شناختم تمام ترسم از مرگ نیست یعنی الان از ۱۰۰ درصد ۹۰ و ۹۵ درصد از مرگ نمی ترسم در صورتی همش قبلا می ترسیدم زمانی که به گوشم می خورد که فلانی مرده خیلی می ترسیدم ولی الان نه توی قبرم میخوابم بغل مرده هم دارز میکشم اصلا می تونم بگم ترسم صفر هست
۶ – اگهی تبلیغاتی هم انجام دادم خیلی ترس داشتم ولی استاد عباس منش گفت تجسم کنید که اون کار عالی انجام میدید من تجسم کردم که مسخره نمیشم تخریب نمیشم از طرف دیگران این به من اعتماد به نفس داد که برم اگهی تبلغیاتی در قسمت ۶ عزت نفس رو انجام بدم
۷ – ( این رو دوست دارم جدا بنویسم خیلی مهمه ) خیلی توی زندگی و کار دیگران دخالت میکردم همش دخالت میکردم قضاوت میکردم این رو از استاد عباس منش یاد گرفتم که دخالت نکنم توی زندگی استاد عباس منش توی زندگی دیگران ( میلیاردها بار دوست دارم این موضوع رو تایپ کنم که چقدر این موضوع به من کمک کرد که احساس فوق العاده ای داشته باشم ) من به کار رهبر ایران ریس جهمور ایران ریس جمهور امریکا دخالت نمیکنم قضاوت نمیکنم … به من چه که دیگران قفیر هستند یا ثروتمند که بخوام خودم رو با موفقیت های اونا قضاوت کنم مقایسه کنم من کاری ندارم به موفقیت دیگران فقط جای تحسین داره باور فراوانی داره … به من چه اون شخص با حجابه یا بی حجابه به من چه که اون شخص روابطش با همسرش خوبه یا بده یا پسرش خوبه یا بده اصلا چه سود و منفعتی برای من داره که بخوام مثل چشم به زندگی دیگران نگاه دخالت کنم و قضاوت کنم … من کاری به رفتار اون شخص ندارم به من چه قضاوت نمیکنم … دوستان از موقعه ای که دخالت نکردم قضاوت نکردم دیگران رو خیلی خیلی احساس خوبی دارم و روابطم خیلی خوب هست با دیگران … من سرم توی زندگی خودم هست به زندگی دیگران رفتار دیگران کار دیگران دخالت نمیکنم قضاوت نمیکنم …اگر توی زندگیشون موفق هستند چه عالی باور فراوانی رو به من نشون میده اگر توی زندگیشون بدبخت هستند به من ربطی نداره دخالت و قضاوت نمیکنم شدیم قاضی . فقط حکم صادر میکنم برای زندگی دیگران رفتارشون فکرشون کارشون نمی دونم زیبایشون به من چه
فقط تنها چیزی که میمونه هدف مالی هست این رو هم از استاد عباس منش یاد گرفتم به این درک و فهم رسیدم که کلی هوم لس توی امریکا هست پس این هوم لس ها به من نشون میدن که اگر امریکا هم باشی ذهنت فقیر باشه بدبخت خواهی بود .. پس اینکه دلار ۲۶ هزار تومن یا ۳۰ هزار تومن هست همش یک بازیه اصل فرکانس و باورهای منه .. چون افرادی هستند توی همین شرایط و موقعیت میلیاردی درامد دارند کسب کارشون رونق داره
می دونید من به این درک رسیدم تمام ما انسانها توی شرایط و موقعیتی بودیم که ذهنمون خیلی تخریب شده به اندازه تخریب ذهنمون زمان نیاز داریم روی خودمون کار کنیم … تازه الان من نتایج رو نوشتم خیلی حالم خوب شد احساس خوب شد نتایج تون رو هم بنویسید چون باعث میشه این مسیر رو با قدرت ادامه بدید …. به امید خدا همه چیز در زمان مناسب و مکان مناسبش اتفاق می اوفته کافیه صبر کنیم و روی خودمون کار کنیم زمانی که احساسمون خوب میشه از لحاظ مالی هم رشد میکنم …
اینا نتایج خیلی بزرگی بود برای من یادمه همش بیمارستان بودم احساس گناه داشتم حالم خراب بود میگفتم پول چیه این احساسم خوب بشه اصلا پول نمیخوام به همین زندگی هم قانع هستم فقط همین حالم خوب بشه بشینم با ارامش و لذت بشنیم فوتبال لیگ قهرمانان رو نگاه کنم لیگ جزیزه رو نگاه کنم همین احساسم خوب بشه …
می دونید شما توی یک مداری هستید حرف های استاد عباس منش متفاوت درکش می کنید کافیه ادامه بدید تا به فرکانس استاد عباس منش برسید همه ما توی مسیر فرکانسی حرکت میکنم کافیه ادامه بدید
شاد باشید
به نام الله یکتا
سلام برادر عزیزم
هزاران تبریک به شما و موفقیت های عالیتون
لذت میبرم وقتی این نتایج قابل تحسین و عالی رو میبینم و درک میکنم که همه اینا در نتیجه عمل به قوانین خداونده
براتون موفقیت های بیشتر رو آرزو دارم
در پناه خدا👌👌💯💯🌹🌹
سلام به محمد امین عزیز
دمتون گرم که اینقدر خودتون رو رشد دادید و وسعت پیدا کردید چقدر لذت بردم از خوندن نتایج تون چقدر بهتون تبریک میگم که تمرینها رو انجام دادید و نتایج رو خلق کردید چقدر تحسینتون میکنم که قضاوت نمیکنید پر از درسه کامنت شما خیلی یاد گرفتم ازتون آفرین آفرین به این پشتکار و تعهد در حرکت و ادامه دادن مسیر واقعا دست مریزاد
نوش جونتون این حس ناب خوب
خداوند یار و یاور و نگهدارتون باشه
سلام و سلام و سلام
چقدر لذت بردم و خوشحال شدم و انرژی گرفتم و امیدوار شدم
یه دنیا ممنونم که می نویسید تا من بخونم و امیدوار بشم و ادامه بدم و کم نیارم
و غصه نخورم اگر روابطم عالی نشده هنوز ، رابطه عاطفی مناسبی ندارم و هنوز ثروتمند نشدم
و بدونم به همشون میرسم با ادامه این مسیر و کار کردن روی خودم
و مطمین باشم که همه موانع و ترمزها از بین میره و هرانچه که میخوام در زمان مناسبش بهم میرسه
و خدارو هزاربار شکر کنم که اجازه داده در این مسیر و در کنار شماها باشم
عزیزترین خانواده من
خیلی خیلی ممنونم اکه از خودتون نوشتید 🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏
سلام دوست عزیز
امشب بلخره یک کامنت دلچسب خوندم
خیلی با کامنتهایی که از نتایجشون گفتن ارتباط برقرار میکنم و نکته ها در ذهنم میمونه اما کامنتهایی که حتی لایک گرفتن ولی وقتی اون ادم رو دنبال میکنی ینی خیلی میبنم بچهایی که لایک هم دارن اکثرا و کامنتاشون در بیشتر فایلا هست حتی یک بار هم از نتیجه نگفتن از اینکه این کارو در امتداد این باور انجام دادم این قدم رو برداشتم نتیجه این شد خیلی ارتباط برقرا نمیکنم بااون اگاهیا
قبلا مدتی خودم رو مجبور میکردم ک کامنتاهای اینجوری رو بخونم نکته بردارم میگفتم پاشنه اشیلته ک مقاومت داری چطور استاد هرروز هرروز اینا رو میخونه و براش تازگی داره
خلاصه یه عذابی شده بود برام اخر
گفتم ولش کن اقاا
و در همون لحظه به کامنت شما هدایت شدم
حس حال مشابه شمارو قبلا تجربه کردم تا حدودی و احساستون رو تقریبا درک میکنم این سطح از تغییر خیلی قدم بزرگیه
من هنوز نتونستم تمرین اگهی تبلیغاتی و اینکه برم املاک نمایشگاه ماشین رو انجام بدم شما این کاررو کردی این برام خیلی درس بزرگیه الان میگم بخدا که منم میتونم
فقط خواستم تشکر کنم این حد از شفافیت و به اصل پرداختن بدور از حرفای قشنگ تکراری مختصر و مفید از نظر من
خوشحالم از وقتی که برای خوندن کامنتتون صرف کردم
هرجای دنیا هستین درپناه الله ثروتمند و سعادتمند باشین🪴✨🤍🙏🏻
امید وارم اگه این طرز فکرم هم اشتباهه خیلی در باره کامنت خوندن خیلی زود به دیدگاه و باور بهتری در موردش هدایت بشم.
سلام استاد سلام مریم بانو سلام بچه های سایت. استاد این یک پیام تشکر و قدردانی هست. واقعا ممنون از بابت این دوفایل که اینقدر خوب نکات ارزشمندی رو برامون توضیح دادین. یعنی به طور عجیبی کلام شما برای من قابل فهم و درک هست. خیلی راحت و آسون مطالب بسیاررررر مهمی رو توضیح میدین. خدایا شکرت که تونستم اینها رو یاد بگیرم. رعایت قانون تکامل، توجه به فاصله فرکانسی با خواستمون و داشتن انگیزه های سالم برای یک هدف. از مریم بانو هم تشکر میکنم. و از بچه های سایت برای گذاشتن کامنتهای درجه یک. خوشحالم که همه جوره حرفتون رو گوش میکنم و با مرور دوباره فایلها کامنتها رو هم میخونم. آرزوی همیشگیم براتون طول عمره. بازم ممنون
سلام به استاد عباسمنش عزیز ، خانم شایسته ی مهربان و تمامی اعضای این خانواده ی فوق العاده.
من و خانوادم امروز این فایل رو دیدیم و با اینکه استاد مثل همیشه قوانین رو لطف کردن تکرار کردن بازم کلی مورد جدید یادگرفتیم. خود من سعی کردم عمیقتر بفهمم و بیشتر روی خداوند حساب باز کنم برای رسیدن به اهدافم. خوب میخوام براتون بگم همونطور که استاد همیشه میفرمایند وقتی قوانین الهی رو باور می کنی معجزات از همون لحظه شروع میشن.
بله بعد از اتمام این فایل رفتم گوشیم رو برداشتم و وارد میل باکسم شدم و در کماااااال ناباوری دیدم استادی که ماه هاست منتظر جوابش هستم به لطف خداوند بهم ایمیل زده و گفته همچنان مایله با من کار کنه. خدای من فقط تو میدونی چقدر ذوق کردم و بلند برای خانواده ایمیل رو خوندم. خداروشکر، استاد تو این فایل به ظاهر رایگان که ارزش اون و بقیه ی فایلها غیر قابل قیمت گذاریه گفتید که اهدافمون رو تعیین کنیم و اگه واقعا بهش عاشقانه علاقه داشته باشیم میتونیم بهش برسیم. من عاشقانه دنبال گرفتن پذیرش از این دانشگاه هستم. چجوریش رو یادگرفتم کاری نداشته باشم، از استاد یادگرفتم که فقط به مقصد فکر کنم به لحظه ای که پذیرشم اومده به لحظه ای که ویزام رسیده دستم و به لحظه ای که وارد دانشگاه شدم و دارم با استادم کار میکنم.
خیلی خوشحالم واسه همین گفتم بیام کامنت بذارم هم خوشحالیم رو با شما خوبان تقسیم کنم هم ردی از مسیر زیبای رسیدن به خواسته هام به جا بذارم.استاد خیلی ازتون ممنونم. به امید خداوند یکتا بیام امریکا و از نزدیک ازتون تشکر کنم. خانم شایسته مرسی که واسمون فیلم میگیرید من و خانواده همیشه قدردان لطف شما هستیم.
برای همه ی دوستان، استاد مهربان و عزیز دلشون، خانوادم و خودم آرزوی آرامش ، سلامتی، ثروت و موفقیت و رسیدن به آرزوهای قشنگمون رو دارم.
در پناه اللهِ یکتا شاد باشید.
بنام پروردگار هدایت کننده به راه راست💕
سلام به استاد بینظیر من🤍
سلام به مریم جانم💚
سلام به دوستان خوب من🧡
درمورد رسیدن به خواسته باید انگیزه درست و سالم داشته باشیم چون اگر انگیزه مشکل داشته باشه حتی اگر تو را به مقصد برساند، مسیر ِخواسته درد بی پایان است
در مدار یادگیری من این موضوع اشاره به نفی رقابت با سایر افراد رو داره، رقابت نه به این معنا که دستاوردهای بقیه انگیزه و محرکی برای بلند شدن ما بشه که این بسیار م عالیه!
اگر من بپذیرم در یک مسابقه هستم که فقط و فقط شرکت کننده ش خودم هستم و وظیفه م اینه از منِ دیروزم بهتر بشم. این موضوع رو به شیرینی درک میکنم و آروم میشم .بعلاوه نفس زیاده خواهم اگر وارد چنین رقابت طاقت فرسایی بشه یقینا برتری جویی ش تمومی ندارن و هرگز آروم نمیشه و در رنجِ رقابت هلاک میشه .
این حس خودنمایی شاید در مورد ویژگی های انسانی قابل توجیه باشه اما بقول استاد اگر احساس لیاقتم رو به درونم بدم نه به بیرونم کاملا روشن میشم.
برای خودم نوع لباس پوشیدن زاکربرگ که بسیار ساده و تکراری هست همیشه جالب بوده .
ازونجا که وظیفه من آگاهی به احوالات و نیت خودم و پرورش و تعالیم هست ،با درک درستی از قانون متوجه میشم اگر تصور من از فراوانی به ایمان تبدیل بشه هرگز دنبال حسادت، رقابت و بدنبال اون برتری جویی نخواهم بود.
برای رسیدن به اهدافم باید ارزشهای درستی داشته باشم که خودپرستی و تحقیر بقیه نباشه که سر انجامش پوچی هست .چون تمام وقتمو برای بیرون از خودم خرج کردم و حالا از درون تهی شدم.
برام جالب بود که افراد اهل تفاخر و پز دادن توی آمریکا دووم نمیارن اینو بارها و بارها توی دانشگاه از دوستانم که از خارج ایران اومده بودن شنیدم.
من تنها میخوام به خواسته هام برسم تا که شرایط بهتری داشته باشم و لذت ببرم ،وقتی ازون حس غنی بودن درونی خودم لبریز هستم اوقات خودم رو با خود پرستی و رنجوندن بقیه سپری نمیکنم ،اونقدر غرق شعف و سر خوشی هستم که خود طی کردن مسیر آرزوهام منو اشباع میکنه نه صرفا رسیدن به خواسته م هرچند اونم بی نظیره ،من در طی مسیرم شادانم و با پایکوبی روزگارمو سپری میکنم
استاد میون حرفهاشون گفتن اون آشناشون تا یک هفته حالشون خوب بود که فلان اسباب بهتری ازتمام فامیل دارن ،دقیقا همینه اگر من همیشه به بیرون از خودم موکول باشم شادمانی و سر خوشی درونیم که میجوشه و سرریز رو تجربه نمیکنم و هویت خودم رو از کالاها میگیرم، اسبابی که فقط برای سرگرمی من و لذت من وجود داشتن ، بعدش بسیار شکننده میشم چون از درونم خشک میشم.
ساخت باور هماهنگ با خواسته
بین جایگاهی که الان هستی تا جایگاهی که میخواهی باشی فاصله ای فرکانسی هست و این فاصله با ساخت باورهایی پر میشود که ساخت این باور ها هم پروسه ای تکاملیه .
باور های متضاد با هرگونه خواسته که ممکنه ترساننده و نگران کننده هم باشن،مارو به خواسته مان هدایت نمیکنن و باید تمرکز رو بر لذت هایی که بدنبال رسیدن به خواسته مون بدست میاریم ببریم و بدست آوردن اون رو منطقی کنیم .
باور های مناسب و هماهنگ برای من در مورد خواسته م
باورهایی که راهکارهای ساده تر و قابل دسترس تری را درمورد تحقق خواسته م پیش پای من میذاره که با امکانات اون لحظه من مطابقت داره.
این طبق مدار یادگیری من لزوم طی کردن تکامله
یعنی من شروع کار مورد علاقم رو دقیقا با امکانات همون لحظه م استارت بزنم اینکه به آخرین تکنولوژی روز دنیا برای حرفه م دسترسی پیدا کنم خودش طی تکامل هست، اتفاقا بهش میرسم به شرطی که این مسیر رو رفته باشم .
مثل اینکه به خودم بگم الان که حقوقم صدتومن هست من شروع بکار نمیکنم مگر اینکه اولین دارآمدم یک میلیون باشه خب این ممکن نیست .
طی کردن مسیرم اتفاقا بسیار هم مفیده . چون درین مرحله دارم تجربه کسب میکنم که وقتی به مدار یک میلیون رسیدم جهش بهتری برای درآمدهای بالاتری داشته باشم.
در پایان از مریم نازنینم برای سوالات بینظیرشون و استاد سخاوتمندم که مارو از اگاهیها بهره مند میکنن از صمیم قلبم ممنونم .
دوستتون دارم💕