خداوند را بهتر بشناسیم | قسمت 1 - صفحه 2 (به ترتیب امتیاز)

540 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سپیده گفته:
    مدت عضویت: 506 روز

    سلام

    به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

    خداوندا تنها تورا می پرستم و تنها از تو یاری می جویم

    امروز با گوش دادن این فایل به عمیق ترین سوال زندگیم جواب دادم .

    خداوند از بی طریق راه روش و شیوه هایی که من فکر نمی کنم جواب سوالات من را می دهد.

    یکی از سوالاتی عمیقی که باعث بی ایمانی من شده همین که اعتقاد جامعه این هرچی بی دین تر باشی زندگی بهتری برات رقم میخوره.

    یه مدت با خودم می گفتم بیا چه فایده داره تو هرچقدر حجاب داری نگاه دخترهای بی حجاب چقدر روابط خوبی دارن نگاه کن طرف با 100 نفر هست اما هروز پولدار تر می شود.بعد یه باور غلط برای خودم ساخته بودم که دنیا برای آدم های خراب است (چیزی به اسم خراب وجود ندارد افکار غلط من بوده است).

    من دوران سنین نوجوانی از 16 سالگی تا 22و 23 سالگی وحتی تا همین امسال قبل آشنایی با شما استاد جان همین باور مخرب داشتم.

    من تو دبیرستانی درس می خوندم که مدیر وناظم خیلی مذهبی با افکار به شدت افراطی بود که حتی زیر باران ما مجبور می کرد بشینیم دعای توسل بخونیم.بعد من چون درسم خیلی عالی بود مورد توجه این ها بودم بعد کم کم وارد سیستم بسیج دانش اموزی شدم و یه سری باورهای افراطی دیگه هم اینجا بهم تزریق شد .

    تو مدارس راهنمایی و ابتدایی هم که تو شهرهای مذهبی دائم باورهای مخرب به ادم تزریق می شود هروز باورهای سمی مثل اینکه سر سف مدرسه بلند داد بزنید بگید مرگ برامریکا اسرائیل صدام انگلیس

    داد بزنید تاصداتون به گوش امریکا برسه

    اصلا من نمی دانستم چرا به چه علت

    در یک شهر کوچک مذهبی با خانواده سنتی با باورهای ضد زن و این الگو در مدارس توسط،معلمان مشاوران بیشتر تقویت می شد .

    که خداوند یه نفری که اون بالا نشسته و منتظر شما کوچیکترین خطایی کنید که شما آتش بزن از موهای سرتون اویزونتون کنهاگر با یه نامحرم صحبت کنی حتما میری تو جهنم زبان چشم ددستات اتش زده میشه .

    یادم از دوران راهنمایی تا دبیرستان دائم مشاور مدرسه می امد سرکلاس و می گفت به مدت 2 ساعت باورهای مخربی مثل داشتن دوست پسر باعث تجاوز به شما می شود و کلی باورهایی از این قبیل که شما دخترها مثل گوسفند هستید و پسرها گرگن

    پسرها فقط قصد دارن شما ببرند تو خلوت و اینکه چند نفری به شما تعرض کنن .

    شما نمی دانید سیستم اموزش پرورش ایران چطوری هست الان نمی دانم چطوری اما من متولد 77 هسنم این دوران دیدم .هربار اموزش می دادن از پسرها دوری کنید پسرها مسولیت پذیر نیستن شما مثل یک مروارید در صدف هستید.اگر می خواید زندگی خوبی داشته باشید اصلا سمت جنس مخالف نروید

    و کلی هربار الگو می گفتن دخترهایی که تجاوز بهشون شده سقط جنین کردن

    باورتون میشه من فقط 13 سالم بود وکلی ترس من فرا می گرفت که از جنس مرد می ترسیدم در حدی که با خانواده خودمم می ترسیدم تنها بمونم

    وای به چه باور مخرب پنهانی پی بردم هرچی بیشتر تو این سایت میام بیشتر پی میبرم به ترمزهای ذهنیم.

    هربار که یک مدرسه جدید می رفتم یا ناظم مدرسه عوض می شد تا مدت ها من مشکل داشتم چون من مژه های خیلی بلند دارم ابروهای پر اینا می گفتن تو ریمل زدی و من باید صبر می کردم مژه هام آب بزنن یا تف بزنن بفهمن ریمل نیست مژه خودم هست.

    سیستم مدارس واقعا مثل کره شمالی است .هروز سر صف لباس ها ما چک می شد مبادا تنگ شده باشه مبادا حتی جا شلوار مدرسه شلوار مشکی گشاد پوشیده باشیم .دخترهای بنده خدا پریود می شدن حتی اجازه نداشتن شلوار مشکی راحت بپوشن .سیستم مخرب که چه باورهای سمی به ما میداد هروز ناخن ها چک می شد یا حداقل هفته ایی یک بار مبادا بلند شده باششه.حتی تا 18 سالگی تو دبیرستان. شلوارامون حتی ابروهامون چقدر دخترها بنده خدا سر صف نگه می داشتن زنگ می زدن پدر مادرشون به خاطر دوتا

    تار ابرو .حتی یه ضد آفتاب ساده .پوشش چادر تو مدارس ما کاملا اجباری بود و من کم کم عادت کردم به پوشیدن چادر مشکی .فکر می کردم دختر خوب با اصالت دختری که حتما تا قبل ازدواج اصلاح صورت نمی کند دست به ابروهاش نمی زنه ارایش نمی کنه لباس رنگ تیره می پوشه موهاش معلوم نیست.

    فکر کنید برای ماها جلسات رائفی پور پخش می کردند .من حتی تا 20 سالگی موبایل نداشتم و شما فکر کنید چه ذهن محدود بسته ایی داشتم .حتی فیلم خارجی نگاه نمی کردمتو ‌گرمای 40 درجه چادر مشکی مانتو مشکی بلند

    من نمی دانم الان که بزرگ شدم میگم چه فایده داشت چادر واقعا جز اینکه صدبار رفت زیر دست پاهام خوردم زمین؟بارها زیر در ماشین گیر کرد؟تو زمستان معظل پوشیدن کاپشن پالتو که زیر چادر پف می کنه روشم بپوشی مسخره می کنند.

    ساعت ها شستن اتو کردن البته بگم من از اولم به پوشش هیچ کس کار نداشتم که چرا همه چادری نیستن ها اما می گفتم من دیگه خدا باید همه چی برام فراهم کنه الان بسیجیم چادریم محجبم با جنس مخالف صحبت نکردم درس خونمفکر می کردم با عاشق شدن از خدا دور می شوم اما تضاد درونی داشتم که دوست دارم عشق تجربه کنم اما نمیشع گناه ‌. من ساعت ها گریه میکردم که خدایا من ببخش من الوده گناه کارم اما واقعا کاری نکرده بودم

    شما فکر کن چه الگو مخربی به دختران می دهند کتاب اوردن که مدیریت خانواده در دختران خط به خطش باور مخرب می سازند.

    دلیل موفقیت بچه هاییی دهه 80 مخصوصا 83 به بعد این که این باورهای مخرب سنتی ندارن

    و راحت دارن ثروت ساز می شوند و ازدواح می کنند

    بالاترین دهه ایی که راحت دوست میشه و راحت ازدواج می کند مهاجرت و خیلی چیزها این که برعکس دهه 70 و دهه 60 از خدا نمی ترسند باورهای درست دارند.

    من خیلی بچه ساکت حرف گوش کنی بودم تو دبیرستان فکر کن جلو من مدیر گرفت چرا بند کفشت آبی من کمدم پر لباس مشکی بود بلدنبودم یه ارایش معمولی کنم یه لاک بزنم

    تو سنی که تمام دخترها در حال لذت بردن از زندگی هستن رویای من شهادت گریه برای ائمه گوش دادن سخنان آخوندا بود

    و قضاوت های مکرر که من دیگه الامه دهرم

    من خوبم نه دخترهایی که صد جور دوست پسز دارن من خوبم که فضای مجازی ندارم این بحثها

    بعد گذشت من اولین تضادزندگیم کی امد ؟سال کنکورم که قبول نشدم

    بعد من گریه گریه التماس به خدا توهین به خدا چرا من منی که مومنم منی که نماز می خونم منی که با حجابم منی که نماز جعفر طیار می خونم منی که روزه می گیرم پس چرا من موفق نمیشوم

    چرا فلانی که ایمان نداره فحش هم میده اما ازدواج عالی داره.

    بعد می گفتم حتما تقصیر من هست باز ساعت نماز فلان امام بخون .حرم برو توسل کن گریه کن سر قبر شهدا برو

    اما می دیدم هی داره بدتر می شود انگار بدتر بدتر می شود

    .دقیقا اسناد من می گفتم من که این همه نماز می خونم تا 4 صبح درس می خونم چرا پیشرفت نمی کنم؟هروز بی پولی بیشتر رابطه افتضاح با خانواده گریه های مداوم دوباره گوش دادن نوحه ناله کردن باز بدتر می شد هی با اینکه من هیچ بدی در حق هیچ کس حتی یه مورچه نمی کردم

    می دیدم واه چرا خانواده من محدود تر می کنند ولی دوستام حتی انقدر ازادن که با هزارن نفر هستن.بعد گفتم خوب خوب دیگه بسته هرچقدر خدا قبول داشنم از اون ور بوم بیفتم خدا قبول نداشنه باشم.بعد رفتم تو مجازی با یک نفر صحبت کردم و وای من وای من دهن من سرویس شد حتی نمی تونستم اون ببینم انگار داشنم دنبال یک سراب می رفتم

    هروز مشکلات بیشتر. سختی بیشتر بیکاری بی پولی روابط بد با خانواده

    چطوری بگم انگار تو یه بازی کامپیوتری گیر کرده بودم همش روند تکراری تکراری تکراری .من روند دائم گریه ناله صحبت با دیگران و هی فشار بیشتر

    خداوند قشنگ 4و5 سال من تو فشارخیلی شدید قرار داد بعدش روحم سیقل داد. هدایت شدم به سمت این سایت

    انگار خداوند از زبان شما باورها من داره درست می کنه.

    من خیلی خیلی بهبود پیدا کردم کم کم دارم باورهایی که به خوردم دادن بالا می اورم و به شدت روابطم بهبودپیدا کردم سلامت روان پیدا کردم.

    قران من دارم می خونم هروز 10 ساعت تو این سایتم و واقعا الان عالیم

    انگار دارم پاد زهر تزریق می کنم به خونم .

    من دیگر از خدا نمی ترسم

    ایمانم به خدا نه برای ترس از جهنم نه برای عشق به بهشت.

    خدا امیدوارم همه هدایت کن به باورهای درست.

    خیلی قدر دان خدا هستم الان .

    حجاب چادر که انتخاب خودم نبود و از ترس بود کنار گذاشتم

    عاشق انسان ها شدم عاشق طبعیت گل گیاه

    حیوانات پرنده ها.

    درونم با خودم به صلح رسیده تمام لباسام رنگی کردم صحبت و غیبت و نالیدن از دیگران حسادت وقضاوت خیلی خیلی کمتر کردم

    با انرژی الهی درونم با فطرت پاکم با انرژی زنانه خاموش وجودم دست دوستی دادم

    لباس های راحت رها گل گلی می پوشم لاک می زنم می خندم می خونم می چرخم ‌تمام اهنگ های منفی گوشیم حتی،شادمهر که طرفداارشم پاک کردم منی که روزی 6 ساعت موسیقی گوش می دادم تقریبا با تمام کارهام اهنگ گوش می دادم تماما حذف شده و با اهرم رنج لذت جاش پاکدست و ویس های استاد گوش می دهم .

    منی که دائم گله مند بودم الان حتی برای خوردن یه شکلات شادی زیاد دارم.

    کارت بسیجم پاره شده خیلی وقت.

    منی که دائم تو هیت امام زاده بودم دیگه نمی روم چون خدا رب العالمین نه اهن سنگ چوب چه فرقی با بت پرستی داره. فیلم دیدن به 0 رسوندم مگه فیلم های کره ایی شاد خانوادگی گاها.

    به نظرم طبعیت شفا دهنده خیلی با گیاهان در ارتباط باشید

    تغذیه ام توجه کردم دیگر هرچیزی نمی خورم وارد بدنم نمی کنم و هروز لاغر،تر سلامت تر می شوم کاهش سایز،وزن چشم گیری داشتم .

    خداوند من تغییر کرده ومنم باهاش تغیبر کردم هروز باورهای درست تری دارم پیدا می کنم و باورهای غلط کودکیم دارم از،بین می برم.

    استاد من روزی می بینم که به عنوان دکتری روانشناسی بالینی کنفرانس بین الملی گذاشتم و سنت شکنی،می کنم ️

    خداوندا ممنونم بابت هدایتتت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      مریم گفته:
      مدت عضویت: 979 روز

      به نام الله هدایتگرم

      سلام دوست خوبم امیدوارم حالت خوب و عالی باشه سپاسگزارم که این کامنت زیبا رو نوشتی …کلی خاطره برام مرور شد انگار تمام نوشته های تو تجربه های منه با خط به خط خاطرات شما اشک ریختم به حال و روز تمام دخترهایی که تو این شرایط بزرگ شدن من متولد 66 هستم تمام این شرایط که نوشتی به من هم گذشته بماند ، که خانواده ی من توی 14 سالگی منو شوهر دادن و خدا دوتا دختر بهم داده و تا قبل آشنایی با استاد من هم همین سخت گیری های احمقانه رو برا دخترام داشتم و هزاران ضربه ناخواسته و ناآگاهانه رو بهشون زدم سر افکار اشتباه باور اشتباه جامعه و شرایط اشتباه ولی لطف الله شامل حالم شد و استاد عباس منش و سر راهم گذاشت که هزاران بار سپاسگزار باشم باز کمه

      خدا رو شکر که تغییر کردم و شرایط و باورها و افکارم بهتر شد و فرسنگ‌ها فاصله گرفتم با اون شرایط اشتباه

      خدا رو شکر برای وجود استاد ومریم جون

      خدارو شکر برای این سایت بهشتی

      خدا رو شکر برای این دوستان عالی

      سپاسگزارم دوست عزیز امیدوارم شاد و موفق باشی

      در پناه حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    نرگس نوشادي گفته:
    مدت عضویت: 2405 روز

    به نام خداوند هدایتگرم

    خدای وهاب و رزاقم

    سلام استاد عزیزم و خانواده عزیزم در سایت وزین عباسمنش

    استاد من میخوام اول کامنت یه شکم سیر گریه کنم 😭😭😭😭خیلی منقلبم من امروز در بهترین حالت احساسی قرار دارم و نمیدونستم چیکار کنم گفتم بیام تو سایت و نشانه امروزم رو ببینم که این فایل اومد و یکبار دیگه تایید کرد حال امروزم رو

    یکبار دیگه قانون رو مرور کرد

    خدای من 😭😭😭😭

    خدایا شکرت برای این مسیر که به زیبایی دارم توش رشد میکنم

    امروز استاد جانم آیفون ١٢ پرومکسم رو که هدیه تولدم بود در دست گرفتم و اشک ریختم و گفتم خدایا شکرت تو دوباره تایید کردی که توجهم به فراوانی و تمرکز بالام روی فراوانی و بالا بردن احساس لیاقت و شایستگیم ، چنین هدیه ارزشمندی از عشقم دریافت کردم ❤️❤️❤️❤️

    خدایا شکرت برای همه نعماتی که از فضل خودت روزیم کردی

    چقدر این نکات رو دوست داشتم استادم و کل این بیست و چند دقیقه رو اشک ریختم و سرمو تکون دادم و تایید کردم که درسته استاد جانم

    ✅خداوند انسان نیست که بر طبق احساساتش با ما رفتار کنه

    ✅خداوند یک سیستمه یک انرژیه

    ✅این انرژی دارای احساس نیست مث ما آدما احساسی عمل نمیکنه واکنش گرا نیست

    ✅این انرژی یک سری قوانین داره که در قران به مشیت از آن نام برده

    ✅خداوند جهان رو براساس این قوانین خلق کرده و داره اداره میکنه

    ✅اگر از صبح تا شب التماس و زاری کنی پیش خدا هیچ نتیجه مثبتی نداره شاید دل آدمهای اطرافت رو به رحم بیاری اما خدا این ویژگی رو نداره

    ✅میزان اتفاقات خوب و بدی که وارد زندگی ما میشه فقط به واسطه قانونه

    ✅خداوند برای مومنان همانها که به قانون عمل کردن رحمان و رحیم و غفوره اما برای مشرکان به شدت منتقم و عذاب دهنده ست

    ✅رفتار و عادات و ایمان و عمل ما هست که بازخورد معلوم و مشخصی از خدا یا همان سیستم میگیره

    ✅اگر ایمان داشته باشم به این قوانین جهان شرایط افراد و اتفاقات عالی رو وارد زندگیم میکنه

    ✅خداوند در قران میفرماید که اگر ایمان داشته باشید هر کدام به اندازه ٢٠٠ نفر قدرت دارید

    پس ما هم اگر ایمان داشته باشیم قدرت و انرژی فوق العاده ای خواهیم داشت

    ✅موضوع ظاهر افراد نیست افرادی هستن به ظاهر مومن و باایمان نماز میخونن و روزه میگیرن و محجب هستن ولی همیشه گرفتارن و مریضن و غصه دارن و … و در عوض افرادی رو میبینیم ظاهرا بی حجابن نماز و روزه و عبادات دینی ندارن اما بسیار آرامن ثروتمندن و خوشبختن اینها از درون احساس خوبی دارن و خدا رو در درون خودشون شناختن و خیلی ها از دیدن این افراد تعجب میکنن مخصوصا مومن ترها

    ✅الا به ذکر الله تطمئن القلوب

    ✅دنیا مث آینه عمل میکنه و نتیجه فرکانس های ماست

    ✅هر اتفاقی در زندگی ما بیفته بما کانوا یعملونه ،بما قدمت ایدیهمه

    ✅هر چه بتونی خدارو به صورت یک سیستم بی تغییر ببینی زندگی بهتری خواهی داشت

    ✅خود سیستم میگه اگه ناراحت باشی محزون باشی اتفاقات بدی رو تجربه میکنی

    کار نداره پیامبری یا یک فرد عادی

    ✅سیستم در پاسخ به ابراهیم میگه هرگز پیامبری به نااهلان نمی رسه

    ✅سیستم در برابر درخواست یونس که درخواست عذاب کرد برای قومش ، احساسی عمل نکرد و خود یونس رو عذاب کرد

    ✅سیستم تحت تاثیر ترس و احساس و تردید نیست

    ✅در جای جای قران اشاره شده که سیستم فرکانس های شما رو میگیره و بازخورد میده به شما

    ✅خدایا ممنونم که بواسطه این فایل یکبار دیگه قانون رو برام مرور کردی

    استاد عزیزم ازت بی نهایت ممنونم

    من به اندازه ای که ظرفم رو رشد دادم این مدت نتیجه گرفتم و چقدر خوشحالم که هم در جواب اشتباهاتم خودم رو مسول میدونم نه زمین و زمان رو و هم در برابر هدیه هایی که از عالم دریافت میکنم خودم رو تحسین میکنم و قانون رو مرور میکنم

    خدایا برای این مسیر هدایتت هزاران مرتبه شکرت

    خدایا استادم رو در پناهرخودت حفظ بفرما

    آمممممین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  3. -
    مریم احدی گفته:
    مدت عضویت: 1013 روز

    سلام به استاد عزیزم وهمراهان همیشگی ودوست داشتنی خانواده موفق وصمیمی عباسمنش

    همین امروز دخترم ازم پرسید مامان خداوجودداره،باقاطعیت گفتم آره چون تووجودداری علت وجود تو وجود اونه،حالا باشنیدن این فایل دارم بیشتردقت میکنم،ازنظرمن خدا یک شعور کل هست که ماباوصل شدن به او میتونیم ازشعور کل انرژی ونیروی حیات بگیریم،توی فیلم PK میگه کسی نمیتونه خدارو تعریف کنه اینکه به اندازه کل موجودات وانسانها تعریف وجوددارد ،خدا نور آسمانها وزمینه وهیچ تعریفی نداره وبه اندازه باور هرکسی براش کار میکنه ولی همه مافطرتا میدونیم اون کیه نیاز به اثبات شدن نداره ولی نیاز ماست که اونو برای خودمون اثبات میکنیم اگرکسی باورش اینه که اووجودنداره پس همینطوری هم باید توزندگی به تنهایی تجربیات خودشو پیش ببره،وقتی صداش میکنی عجزتو اعلام میکنی وازاونجا که خدا توی مدار مثبته باانرژی وفرکانس مثبت توپاسخ میده،ازتو میخاد تومداری باشی که بتونی صداشو بشنوی وباهاش کانکت شی هرچی ازش دورشی تومدارمنفی نمیتونی صداش کنی،این انرژی با حس خوب توهمیشه کنارته به همون اندازه امیدوارامش وزندگی خوبی داری،نمازوروزه یک راهه برای رسیدن به درکش فرکانس توبایدمثبت باشه نه یک عمل خاص،به دخترم گفتم میتونی هرباوری که بهت گفتن رو دور بریزی وخودت پیداش کنی،اگه ماخدارو مثل یک انسان میبینیم چون اینجوری منطق وذهنمون بهتر میتونه باهاش کانکت بشه ولی هرچی بگذره میفهمم خدامیگه مازبان راننگریم وقتا را،مادرون رابنگریم وحال را،تمام هستی وقوانینش هوشمنده وهرگزنمیشه اونو دور زد ودراخر باید بگم من به وجودش نیازدارم هرلحظه وازش درخواست میکنم واو جواب منو میده ،خدا آن حس زیبای درونیه که همیشگی وابدی کنارمه وکمکم میکنه مگرمن ازمدار خارج بشم تادیگه حسش نکنم اوبوده هست خخواهدبودعاشقشم براتون بهترینها روارزو میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      سارا صمدی پور گفته:
      مدت عضویت: 1547 روز

      سلام مریم جان زیبا و فوق العاده

      کامنتت خیلی حس خوبی بهم داد ، گفتم چند خطی برات بنویسم

      اولا که زیبایی شمارو تحسین میکنم از ته دل ، لذت بردم از عکس زیبایی که گذاشتین و باز هم تحسینتون میکنم

      دوما بهتون افتخار میکنم، شما یک مادر هستین که از الان دارین بذر افکار درست رو در ذهن فرشته کوچولوی خودتون میکارین و تا جایی که مربوط به شما هست و مسئولیت شما هست دارید راه رو درست پیش میرین

      البته که خدا بچه ها ی ما ، خود ما و همه نیاکان مارو هدایت میکنه

      اما من واقعا با همه وجودم لذت میبرم از دیدن والدین عباسمنشی که در این مسیر زیبا قدم بر میدارن و کلید گنج خوشبختی رو به فرزندانشون هم میدن

      مامان من هم مثل شما زیباست و خداروشکر مشکلی با استاد نداره، البته مستقیما با ایشون پیش نمیره ولی از وقتی ما روی خودمون کار میکنیم ایشون هم به فایل های اساتید دیگه گوش میده و خیلی اروم تر و سپاسگزار تر شده

      امیدوارم شما و دختر عزیزتون هم بتونین با هم تو این مسیر قدم بردارین که هیچی به نظرم لذت بخش تر از داشتن خانواده ای نیست که قانون رو بدونن و بتونن به هم مدام گوشزدش کنن

      از خداوند براتون درخواست خیر و شادی و سلامت دارم عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        مریم احدی گفته:
        مدت عضویت: 1013 روز

        سلام سارای عزیز و دوست داشتنی پیام پرازعشقت روخوندم مثل لبخند زیبات به دلم نشست ،به خودم بالیدم به خاطر وجود این دوستای نازنین که هیچ جای دنیا پیدا نمیکنم خداروشکر که پیامم به دلت نشست خیلی زیاد خوشحال شدم وقتی پیامتو خوندم بارها وبارها خوندم ،وحس خوبی که گرفتم قابل وصف نیست عاشقتم دوست خوبم️

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    آینا راداکبری گفته:
    مدت عضویت: 3356 روز

    سلام

    چه فایل عالی، هر چه بیشتر نگاه سیستمی به خدا دارم بهتر می توانم زندگی کنم بهتر می توانم به قانونها عمل کنم در جای جای قران این کاملا مشخص است .

    بودن و هستن با هم فرق دارد خدا هست و می توانیم از آثارش و نشانه هایش آن را متوجه شویم بودن برای ما انسانها است که هستیم و فیزیک هستیم .

    قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَد؛ (1)

    بگو: خداوند، یکتا و یگانه است ، خداوندى است که همه نیازمندان قصد او مى‏کنند ، (هرگز) نزاد، و زاده نشد، و براى او هیچ گاه شبیه و مانندى نبوده است!

    “هُوَ اللَّهُ الَّذی لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَهِ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحیمُ

    هُوَ اللَّهُ الَّذی لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ

    هُوَ اللَّهُ الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‏ یُسَبِّحُ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ؛ (2)

    او خداوندى است خالق، آفریننده‏اى بى‏سابقه، صورتگرى (بى‏نظیر). براى او نام هاى نیک است . آنچه در آسمان ها و زمین است تسبیح او مى‏گویند . عزیز و حکیم است!

    او خدایى است که معبودى جز او نیست، داناى آشکار و نهان است، رحمان و رحیم است!

    اوست که معبودى جز او نیست، حاکم و مالک اصلى اوست، از هر عیب منزّه است، به کسى ستم نمى‏کند، امنیّت بخش است، مراقب همه چیز است، قدرتمندى شکست‏ناپذیر که با اراده نافذ خود هر امرى را اصلاح مى‏کند. شایسته عظمت است. خداوند منزّه است از آنچه شریک براى او قرار مى‏دهند!

    خداوند بسیار عادل است هر طور که او را در نظر بگیریم همان پاسخ را هم به ما میدهد . خدایا شکرت که تو را دارم و توی این قدر به من نزدیکی.

    ایمان دیدنی است ؟ مهربانی دیدنی است ؟ شجاعت دیدنی است ؟ نه ولی از روی کارهایی که می کنیم اینها مشخص می شود که ما ایمان داریم مهربانیم یا شجاعت داریم پس خدا هم قابل دیدن نیست قابل حس کردم است قوانینی مشخص دارد و از عدول نمی کند و این نمایش ذات واقعی او از روی عدلش است که بر همه چیز حکم می کند و خدا را دوست دارم و با او راحتم چون همه چیزش مشخص است وقانونمند و خدا طبق سیستمی عمل می کند که همه چیز برای من مشخص است .

    «هُوَ الْحَیُّ» – «هُوَ الْحَقُّ» – «هُوَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ» – «هُوَ الْعَلِیُّ الْکَبِیرُ» – «هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ» – «هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ» – «هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ»

    ای بی خبر از سوخته و سوختنی عشق آمدنی بود، نه آموختنی – سنایی

    هر چه به خدا نزدیکتر باشم احساس بهتری دارم هر وقت احساس بدی دارم معلوم است که از خدا دور شده ام این احساسی است که من دارم

    امام باقر می گوید: آیا دین جز عشق است .

    در زمینه این فایل گفته های دکتر شریعتی را خواندم عالی بود

    تو کنزاً مخفیاً بر خود نوشتی ز اَحْبَبْتُ گل ما را سرشتی

    تو را حب است و ما را هم تمنّا تجلی کن ز نورت بر دل ما

    وقتی توی ترافیک هستیم و پشت چراغ قرمز وقتی سبز می شود حرکت می کنیم وقتی قرمز است می ایستیم یعنی همه این قوانین را میدانند و طبق آن عمل میکند این یک مثلا عینی و کوچک است خداوند به این بزرگی تمام هستی را این طوری با قوانین خاص مدیریت می کند و می فهمیم که طبق این قانونها عمل کنیم نتیجه هم مشخص است و اگر هم نکنیم باز هم مشخص است . زبان خدا هم این فرکانس است مثل زبان اسپانیایی و انگلیسی و فارسی…. زبان خدا هم فرکانس است در مقیاسی خیلی بالاتر از اینها.

    وقتی می پذیرم که نمی توانم کاری برای تغییر کسی کنم بسیار آرامتر شده ام و قانونمندتر عمل می کنم .

    در پناه اله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  5. -
    الهام گفته:
    مدت عضویت: 2794 روز

    بنام فرمانروای کل جهان

    سلام

    نکات اساسی :

    به خدا بهتر است که به شکل یک سیتم نگاه کنیم . یک انرژی یک انرژی اندیشمند.

    برای درک این موضوع باید خدایی که درقرآن معرفی شده راقبول داشته باشیم خیلی بهتر حرفهای استاد رادرک می کنیم .

    همه ی ما خدارا مثل انسان فرض می کنیم ولی خیلی مهربانتر وخیلی قدرتمندتر وخیلی عظیم تر .

    تمام اشتباهات که ما درمورد خداوند داریم همه ی دیگاه های غلطی که مادر مورد خداوندداریم از اینجا نشأت میگیره که ما خدا را مثل خودمان می بینیم .

    ازنگاه خودمان بهش نگاه می کنیم و مثل خودمان قضاوتش می کنیم .

    اما اتفاقی که واقعا داره درجهان می افتد-خداوند یک انرژری است . انرژی که تمام جهان ازآن انرژی شکل گرفته است .تمام جهان وتمام هستی ازآن انرژی به وجود آمده است .

    این انرژی دارای احساس نیست .این انرژی مثل ماآدمها – آدم احساساتی نیست . واکنش گرا نیست .

    اینطوری نیست که بهش بدی کردی به توبدی بکند.

    این انرژی یکسری قوانین داره که درقرآن ازمشیت نام میبره .

    این خدایی که جهان رارهبری می کند جهان راخلق کرده و جهان را داره اداره می کنه یک انسان نیست و ویژگی های انسانی ندارد. نگاهش به جهان نگاه واکنشی نیست .

    یک انرژی هست که بر یکسری قوانین که خودش طرح کرده داره حرکت میکنه .

    به قول قرآن : سنت الهی هرگز تغییری نمی کند.

    این انرژی فقط وفقط براساس قوانین حاکم برجهان حرکت می کنه وکار میکنه .

    یعنی اگه بشینی گریه وزاری کنی – خدا این ویژگی را ندارد که دلش به رحم بیاد.

    میزان نعمتهایی که وارد زندگی من می شود براساس یک سلسه قوانین است نه براساس دلرحمی و دلسوزی

    والتماس وبرعکس اش همنطوریه .

    میزان اتفاقهای بدی که وارد زندگی آدمها می شودبر اساس قوانین است هم دراین درنیا وهم درآن دنیا .

    اگر خداوند خودش را رحمان ورحیم معرفی کرده است برای بندگان مومن این ویژگی را معرفی کرده نه برای افراد کافر وافراد مشرک . برعکس درمقابل افراد مشرک بسیار انتقام گیر و عذاب دهنده خودش را معرفی کرده .

    نگاهمان اگر کمی به خداوند بهتر باشد متوجه می شویم که این خداوند ؛ درسته که رحمان ورحیم است اما رفتار ما آن قسمت رحمان ورحیم بودن خداوندرا می بیند . اعمال ما – باورهای ما – ایمان ما باعث میشه که ما باآن قسمت ازوجود خداوند ارتباط برقرار کنیم .

    وگرنه این انرژی که جهان را شکل داده برای هر نگاهی برای هر دیدگاهی طبق قانون یک بازخورد مشخصی دارد.

    یعنی اگه من یک باور نامناسب یا ترس یا بی ایمانی داشته باشم دروجودم نتیجه ای که از همین خدای مهربان و زیبا ودارای فضل عظیم می بینم کاملا منتفاوت است باکسی که ایمان دارد – خدارا باوردارد – اشتیاق دارد .

    اگر نگاه ما به جهان یک نگاه سیتمی باشد . اگر ما خداراخوب بشناسیم بسیار بسیار احتتر می توانیم زندگی کنیم .

    نگاه ام به خداوند:

    یک قدرت بی انتهایی که کاملا باورهای من مشخص می کند که چه نتیجه ای ازاین قدرت بگیرم .

    اگر من ایمان داشته باشم واگر آرامش داشته باشم وحالم خوب باشد این جهان به من اتفاقات وشرایط و افراد و ویژگی های خوب رانشان می دهد.

    اگر من احساسم بد باشه حالم بد باشه و ترسیده باشم عصبی باشم – خشمگین باشم ؛ این جهان شرایط و اتفاقات و افراد بد را برای من به وجود میاره .

    جهان و خداوند – این انرژی هوشمند جوری برنامه ریزی کرده خودشو – جوری قوانین گذاشته که به احساسات من داره واکنش نشون میده .

    اگر باور ما قوی باشه اگه ایمان ما قوی باشه خیلی کارهای بزرگ میتونیم انجام بدیم وخداوند با ماست .

    درقرآن خداوند بارها وبارها می فرماید:

    افرادی که ایمان دارند دویست برابر بقیه قدرت دارند

    درجنگ پیروز می شوند . هریک نفری که ایمان دارد بر ۲۰۰ نفر پیروز است .

    این مشیت جهان است خداوند به هرکسی که ایمان داشته باشه کمک می کند.

    اگر من به خداوند ایمان داشته باشم این انرژی درخدمت ام به حرکت در می آید.

    نکته ی خیلی مهم :

    موضوع شکل ظاهری ایمان نیست .

    ما نمی توانیم این انرژی راقول بزنیم . این انرژی فقط وفقط در راستای قوانین خودش کار می کند.

    قوانین حاکم برجهان:

    اگر احساس خوبی داشته باشی این انرژی که اسم اش راخدا می نامیم اتفاقات خوب را که مترادف – هم فرکانس با فرکانس وجودی تو ؛ برات به وجود می آورد.

    اگر احساس ات بد باشد فرقی نمی کند که چقدر نماز می خوانی وچقدر روزه می گیری و یا حجاب خیلی خوبی داشته باشه ؛ اگر حال تو خوب نباشدو از درون آرامش نداشته باشی – اگر احساس خوبی نداشته باشی

    اتفاقات بد راتجربه می کنی . فقر راتجربه می کنی . بیماری را تجربه می کنی .

    چون نتیجه کارهایی که انجام می دهی( نماز وروزه و..)

    احساس خوب نیست

    خدا یک سیستمی است که باتوجه به فرکانس هایی که ما ارسال می کنیم به جهان هستی ؛ پاسخ می دهد به آن فرکانس ها .

    هرفرکانسی را که به جهان ارسال کنی همان فرکانس را

    پاسخ می دهدمثل ( آینه می ماند).

    نه قضاوت می کند.

    نه دلرحمی می کند.

    خداوند داره نتیجه ایمان – نتیجه افکار- نتیجه اعمال

    ما را به ما برمیگرداند.سیستم کار دیگه ای انجام نمی دهد.

    هرچقدر خداوند را به عنوان یک سیستم بدون تغییر

    سیتم هوشمند که سرش کلاه نمی رود ونمی شود برایش فیلم بازی کرد نمیشه قول اش زد ؛ ببینم زندگی بهتری خواهم داشت .

    این سیستم می گوید اگر محزون باشی اگر غمگین باشی اتفاقات بدی را تجربه خواهی کرد ؛ می خواهی پیامبر باش میخواهی هرکس دیگری باش.

    خدایا شکرت برای هدایتی که کردی به این فایل زیبا . هرباز که این فایل را گوش می کنم به آرامش می رسم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  6. -
    محدثه گفته:
    مدت عضویت: 980 روز

    سلام استاد عباس منش عزیز

    نگاه سیستمی به خداوند

    وقتی اولین بار این مفهوم و این نگاه رو من از شما شنیدم و یاد گرفتم که نباید به خدا یک نگاه احساساتی یک نگاه انسان گونه داشتش، برام بی‌نهایت تعجب برانگیز بود و مدام داشتم فکر می‌کردم؛ چون سالیان سال بود که از دوران مدرسه به ما می‌گفتند که باید وقتی نماز می‌خونیم در برابر خدا خشوع داشته باشیم و باید نماز بخونیم چون اگر این کار را انجام ندیم خداوند ما را تنبیه می‌کنه و خب این تنبیه‌ها به شکل‌های مختلف بود. این تنبیه‌ها انقدر بد بود که کلاً خدا رو در ذهن من تبدیل کرده بود به یک انسان خشمگین و غضبناک که فقط منتظر بود ببینه آیا من نماز می‌خونم نمی‌خونم یا موهام بیرون هست یا نیست و منو دچار عذاب کنه و هیچ ثوابی رو هم به من نمی‌داد و خب همین قضیه باعث شده بود کلاً من از این قضیه زده بشم. انقدر این نگاهی که جامعه و مدرسه به ما داده بود بد بود در ذهن من که کلاً از نماز خوندن هیچ احساس خوبی نمی‌گرفتم و سراسر حس بد بودم برای همین چون احساس بدی می‌گرفتم دیگه بدون اینکه حالا از قوانین اطلاع داشته باشم رها کردم نماز خوندن رو اما بعد از آشنایی با شما یاد گرفتم که خدا چه جوریه و این نگاهی که گفتی که خدا سیستمی نگاه می‌کنه از روی احساس تصمیم نمی‌گیره به من احساس آرامش داد احساس ایمن بودن داد. چرا؟ چون که خب کاملاً یک امر واضح و مشخصیه اگر من طبق قوانین عمل کنم پس منم از نعمات بهره‌مند می‌شم و اینکه از این نعمات بهره‌مند بشم یا نه تماما تصمیم و اختیارش با من هست . نه اینکه مجبور باشم بشینم منتظر تصمیم بقیه و ببینم که اونها برام چه چیزی رو تعیین کردند. حالا میخواد خدا باشه یا هر شخص دیگه ای.

    این نگاه سیستمی احساس آرامش بهم میده. چون مطمئنم که عدالتی در کار است و فقط این منم که تصمیم میگیرم چه راهی رو انتخاب بکنم.

    استاد یکی از نتایج این 6 ماه همراه شما بودن و گوش دادن مداوم به حرفهاتون این شده که من دیگه احساس دلسوزی و ترحم برای بقیه ندارم. چون یاد گرفتم این آدم ها هستند که تصمیم میگیرن دنیاشون رو چجوری خلق کنند. دقیقا دنیای هر فرد مثل یک تابلوی نقاشی سفید هست که تو اختیار داری هر مدلی که میخوای نقاشی بکشی و خلق بکنی.

    واقعا به خودم افتخار میکنم چون قبلا مدام دلم برای حیوانات، افراد بی خانمان ، افرادی که بهشون ظلم شده و… میسوخت اما الان نه. تمرکزم روی خودمه و به عدل خدا ایمان دارم.

    در حقیقت وقتی آدم دلش برای کسی میسوزه و ترحم میورزه اولا برای خودش از جنس همون حس و اتفاق رو رقم میزنه، دوما این فکر آدم این پیام رو میرسونه که خدا حواسش نبوده که به این افراد ظلم نشه یا در شرایط بد قرار نگیرن و خب این باور یک شرک آشکاره.

    خدایاشکرت چقدر تغییر کردم.

    چقدر اگاه‌تر شدم.

    سپاسگذارم استاد جان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  7. -
    ‌‌‌🌸زهرا سلطانی🌸 گفته:
    مدت عضویت: 3046 روز

    سلام استاد عزیزم که عمیق ترین اگاهی ها رو به ساده ترین زبان دارین برای ما بازگو می کنید

    می خوام داستان زیبای هدایت شدنم رو براتون بگم البته که ما در هر لحظه در حال هدایت هستیم به شرطی که ایمان داشته باشیم خدا در هر لحظه کنارمونه دوسمون داره و حواسش بهمون هست

    چند روز گذشته به یه ناخواسته برخورد کردم که حالمو خیلی بد کرد ولی از اونجایی که مرتب داشتم برای خودم قانون رو بازگو می کردم که احساس بد مترادف اتفاقات بده

    سعی می کردم اگاهانه کانون توجهمو از روی ناخواسته بردارم و اینم مرتب به خودم می گفتم اگر ناخواسته ای برات رخ میده با تمرکز روی خوبی و رسیدن به احساس خوب می تونی همه چی رو به نفع خودت تموم کنی

    با نوشتن با فکر کردن با پیاده روی هر کاری که از دستم بر می اومد سعی می کردم نجات بدم خودمو و به حال خوب و ارامش درونی برسم ولی نمیشد که نمیشد و این حسه به صورت لحظه ای خوب می شد و دوباره بر می گشت یه حس خلا توی وجودم داشتم و انگار یه قطعه از پازله کامل نبود که من به اون حس خوبه برسم

    این جور مواقع فقط و فقط دست به دامن خدا میشم البته همیشه در حال هدایت خواستن از خدا هستم ولی این بار عمیق تر این هدایته رو خواستم از خدا

    دیروز یه حسی به من گفت برو دوره عزت نفس رو از اول شروع کن به گوش کردن

    توی محل کار شروع کردم به گوش کردن جلسه اول از عزت نفس

    تمرینی که اخر این جلسه گفته شد این بود که یه کاری که همیشه به تعویق می انداختی رو برو انجامش بده

    فکر کردم که چه کاریه که همیشه دوست داشتم انجام بدم ولی حس و حالش نبوده بعد از کلی فکر کردن دیدم من همیشه دوست داشتم قران رو یه بار کامل از اول تا اخر بخونم البته با دقت و تامل کردن در معنی اون

    ولی همیشه یه مقاومت عجیبی نسبت به قران داشتم و چون از بچگی برام بد جا افتاده بود خیلی رغبت نمی کردم برم طرفش و همیشه برام یه کتاب گنگ و نامفهوم بود و درکش خیلی برام سنگین بود

    ولی وقتی کامنت های بچه هارو می خوندم و می دیدم از ایات این کتاب فوق العاده مثال می زنن و دقیا مطابق با شرایط احوالتوشون خدا باهاشون توی قران حرف زده هم حسرت می خوردم و هم برام جذاب بود

    حسرت از اینکه که چرا من تا حالا سراغ این کتاب بی نظیر نرفتم و این منو تشویق می کرد و از طرفی هم مقاومت توی وجودم بود

    قرار شد برای انجام تمرین جلسه اول عزت نفس من قران رو شروع به خوندن کنم

    قدم بعدی که بهم گفته شد این بود که برای شروع برم توی قسمت عقل کل و ببینم در مورد خوندن قران بچه ها چی گفتن

    و چقدر نظرات ارزشمندی رو خوندم و یه اپلیکیشن هایی هدایت شده که به صورت صوتی عربی و فارسی قران رو می خوندن و همینجوری که پیش می رفتم و نظرات رو می خوندم هدایت شده به این فایل بی نظیر (خدا رو بهتر بشناسیم)

    این فایل رو قبلا گوش کرده بودم خیلی سال پیش ولی انگار خیلی خوب و با تمام وجود درکش نکرده بودم عالی بود این فایل باز تاکید داشت به یه اصل ساده همون احساس خوب اتفاقات خوب

    وای خدایا ازت سپاسگزارم که در هر لحظه و همیشه حضور داشتی و داری و ببخش منو که ناسپاس و نافرمان می شم و تمرکزمو می زارم روی نداشته ام خدایا چقدر خیلی از وقتها از حضورت غافل میشم و نمی بینم و فکر می کنم باید خودم تقلا کنم و زور بزنم تا به خواسته هام برسم و غافل از اینکه یه جاهایی توی مسیر باید بشینم روی صندلی راحتی که خودت برام در نظر گرفتی پامو بندازم روی پام و از فنجون چایی که خودت دستم دادی توی ویو جذاب و فوق العاده ای که برام درنظر گرفتی بشینم و فقط و فقط لذت ببرم و نگران چیزی نباشم چون خودت کنارم هستی چون توی حضور داری توی هر لحظه از زندگیم

    چون یه قدرتی کنارمه که سخت ترین کارهای دنیا برای من اصلا براش کاری حساب نمیشه

    بهم گفته شد برو قران رو باز کن و ازش خواستم تا باهام حرف بزنه صفحه ای برام اومد که فقط دوست داشتم بشنیم و زار بزنم که زهرا کجای کاری فکر کردی اگر تقلا کنی به جایی می رسی

    سوره اسرا

    ذَٰلِکَ جَزَاؤُهُمْ بِأَنَّهُمْ کَفَرُوا بِآیَاتِنَا وَقَالُوا أَإِذَا کُنَّا عِظَامًا وَرُفَاتًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقًا جَدِیدًا

    این است کیفر آن کافران چون به آیات ما کافر شدند و گفتند: آیا پس از آنکه ما استخوانی پوسیده و غباری پراکنده شویم از نو باز برانگیخته می‌شویم؟

    این ایه منو زیرو رو کرد

    این خدا خدای منه با این عظمت و بزرگی با این قدرت خدایی که استخوان پوسیده رو دوباره تبدیل به موجود زنده می کنه

    زهرا فکر کردی درست کردن اتفاقات پیش پا افتاده زندگی تو ناراحتی های کوچیک تو برای خدا کاری داره چرا پس ازش نمی خوای با ایمان کامل که بهت میده و برات درستش می کنه

    وای خدایا ازت ممنونم تمام اتفاقات گذشته که حالمو بد کرده بود یه جوری در نظرم کوچیک شده و وجودم پر از سپاس گزاری شد که الان دارم با چشمای اشک الود تایپ می کنم

    اینقدر این صفحه از قران خوندش بهم چسبید که این ایده اومد که الان برم و یه کتاب قران با ترجمه فارسی که خوندش برام راحت باشه بخرم چون این قرانی که دارم خیلی کوچیکه اصلا متنش خوب دیده نمی شه و می خوام خدارو یه جور دیگه پیدا کنم

    خدایا سپاس گزارم

    استاد جونم ممنونم از شما که فایلهاتون گنج های گرانبهاییه که تو هر زمانی با توجه به مدارت که گوششون بدی غوغا به پا می کنه

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  8. -
    سارا مرادی همت گفته:
    مدت عضویت: 1063 روز

    قُلْ مَنْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ ۚ قُلْ أَفَاتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِهِ أَوْلِیَاءَ لَا یَمْلِکُونَ لِأَنْفُسِهِمْ نَفْعًا وَلَا ضَرًّا ۚ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الْأَعْمَىٰ وَالْبَصِیرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِی الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ ۗ أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَکَاءَ خَلَقُوا کَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَیْهِمْ ۚ قُلِ اللَّهُ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ

    بعد از شنیدن این فایل از خداوند خواستم خودش و بهم بیشتر و بهتر بشناسونه و با این نیت قرآن و باز کردم و هدایت شدم به این آیه

    الله اکبر از اجابت خداوند که در لحظه جاریست و چقدر جالب که امروز بعد ازظهر موقع پیاده روی با خداوند درباره همین موضوعات داشتم صحبت میکردم

    خدایا عاشقتم خب

    دیگه از این واضح تر خداوند خودش و بهم معرفی کرد

    بگو فرمانروای تو کیست ؟

    بگو: پروردگار آسمانها و زمین کیست؟ بگو: «خدا»

    بگو: آیا غیر از خدا اولیایی برگزیده‌اید ؟!

    که بجز برای خودشان قدرت نفع و ضرر ندارند؟

    بگو: آیا نابینایان و بینا یکسان هستند؟

    یا ظلمت و نور یکسانند؟

    یا برای خدا شریک قرار داده اند؟

    آنها مانند خلقت او آفریده شده اند، پس خلقت نیز شبیه آنهاست.

    بگو: خداوند آفریدگار هر چیزی است و او یگانه و قادر مطلق است.

    بعد در آیات بعدی خداوند از سیستمی بودن خودش و قوانین میگه که اگر طبق این قوانین عمل کنید چه نتایجی در انتظار شماست و اگه عمل نکنید چه مجازاتی دارید

    آخه من چی بگم دیگه !!!!!

    یعنی هر بار سوال دارم و قرآن و باز میکنم واضحِ واضح خداوند بهم پاسخ میده و بهم میگه چیکار کنم

    دیشب ی سوال داشتم و پرسیدم

    گفتم خدایا برای اینکار چه کاری نباید انجام بدم و سوره نحل آیه اول اومد

    أَتَىٰ أَمْرُ اللَّهِ فَلَا تَسْتَعْجِلُوهُ ۚ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَىٰ عَمَّا یُشْرِکُونَ

    خداوند گفت امر من انجام شده سارا عجله نباید بکنی و مشرک هم نشی

    خب چی بگم من دیگه

    هر روز همین ِ دقیقا

    در طی روز سوالاتی برام پیش میاد و مستقیم میام سراغ قرآن و خداوند چنان پاسخ واضحی بهم میده که

    الا بذکر الله تطمئن و قلوب میشم و لبخند زنان و خوشحال و سرمست به حرکتم ادامه میدم

    خیلی این ارتباط و دوست دارم ،این عشق بازی و رفاقت برام خیلی لذت بخشه

    وقتی سوالی داری و تنها قدرت این جهان بهت پاسخ میده

    خدایی که آگاه ِ به نهان ،خدایی که هر لحظه هدایتگرِ

    خدایی که مالک و صاحب ِ جهان به این شکوه و عظمتِ

    اصلا ذوق میکنم وقتی سوالی دارم وقتی نمیدونم چیکار باید بکنم خوشحالم چون میدونم پاسخش در لحظه داده میشه و راه حل ِ سوالم چنان لذتبخشه که تمام وجودم و غرق آرامش و شادی میکنه

    خدایا بینهایت دوستت دارم ،عاشقتم

    خدایا میدونم انرژی هستی میدونم احساسی عمل نمیکنی چون احساسات جز قوانین ثابتت نیست

    اما من عاشقِ احساساتتم من عاشقِ عاشقانه هام با توام

    خدایا خودت میدونی چقدر عاشقانه دوستت دارم

    خدا جونم خودت میدونی چطوری یادت وجودم و شاد میکنه

    خدایا خودت میدونی و خودم

    استاد جان سپاسگزارم که هستین

    این کامنت هم نوشتم که ردپایی باشه از حال و احوالِ این روزهام

    خدا جونم بند بند وجودم و به خودت تنها به خودت پیوند میزنم و عاشقانه میپرستمت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      زهـره گفته:
      مدت عضویت: 1088 روز

      سلام خانم سارا

      خیلی با کامنت شما حس خوبی گرفتم

      از اینکه از طریق قرآن خداوند بشما پاسخ میده این روش نشونه ای بود برای من

      خیلی خوبه ک در مواقعی تردید بسراغمون میاد ب قدرتمندترین پاسخ ینی قرآن پناه ببریم

      ممنون از کامنت شما ک منم جوابم را گرفتم

      فقط سوالی دارم ک شما فرمودید قرآن را باز میکنید کدوم صفحه و کدوم آیه را بعنوان پاسخ نگاه میکنید ؟

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    اعظم برزگری گفته:
    مدت عضویت: 1417 روز

    به نام او

    سلام خدمت همگی

    من قبل از آشنا شدن با سایت و استاد خدایی در وجودم و ذهنم داشتم که مثل خودمون بود و کمی قویتر از من انسان که فقط و فقط منتظر بود تا خطا کنم و در کارنامه ی اعمالم ثبتش کنه،خدایی که دلیل آفرینشم رو فقط و فقط عذاب کشیدن و زجر کشیدن می دونستم،خدایی که ثروت ها رو ناعادلانه و بر اساس شانس و بخت از قبل نوشته شده ،تقسیم کرده بود،خدایی که هر چقدر بیشتر گریه و زاری و التماس می کردم انگار دلش سنگ بود و من باید مدوامت به این کارها میکردم تا دلش به رحم بیاد و گوشه ی چشمی به من بیندازه،خدایی که باعث و بانی تمام مشکلات بود،خدایی که فرسنگ ها از من فاصله داشت و باید برای دیدنش به مکان های خاصی که سفارش کرده بودند برم تا مگر صدایم رو اونجا بهتر بشنوه!!!!!

    خدایی که نه میدید،نه میشنید و برای اینکه دلش رو به رحم بیارم باید هزاران هزار ورد و توسل و نذر انجام میدادیم و خودمون رو مذهبی و با ایمان به ظاهر نشون میدادیم که مگر ذره ای دلش به حالمون بسوزه!!!!یادمه وقت اذان که میشد زود برای نشون دادن تعصبم جلوی همه وضو می گرفتم تا نشون بدم چقدر باخدام و چقدر مسلمونم و واعصفا که هیچ تاثیری اون نماز خوندن های ظاهری به حالم نداشت!!!!

    هر باری به زیارت امامان میرفتم خودم رو والی و دلداده ی اونا نشون میدادم تا میزان خلوص و اعتقادم رونشون بدم!شبها توی حرم میخوابیدم و خودمو کشان کشان به ضریح می چسبوندم و زجه میزدم تا خوده صبح!!!!!

    من!منه بت پرست،من مشرک ،چی رو از کی میخواستم!!!!!

    مگر مشرک ها فقط تو زمان پیامبرابودن،مگه بت پرست ها فقط تو زمان ابراهیم (ع)بودن؟؟؟؟من اگه بت پرست و مشرک نبودم؟چی بودم؟!

    الان که اینارو می نویسم اشک امونم رو نمیده !اگه من رو هدایت نمیکرد و این طوری به سویش بر میگشتم چی داشتم بهش بگم!؟؟؟؟؟؟

    شکر وجود پر قدرتش!الان به کمک هدایت های خودش و شناخت خودش،من از منه قبلی خیلی فاصله گرفتم!با اینکه اطرافیانم بهم برچسب کافری رو زدن ولی هیچ ارزشی برام نداره بزار هر چی میخوان بگن!من این خدا رو باهیچ چی عوض نمیکنم!خدایی که در لحظه اجابت میکنه،ثروت میده،ثروتی نامحدود!قبل آشنا شدن با این خدا!هیچ منبع در آمدی نداشتم ولی الان به لطف خودش یه کسب و کار خونگی در مناسب ترین شرایط و راحت ترین موقعیت رو دارم که هم در کنار خونه و خونواده،به تمام کارهای خودم و منزل می رسم و هم بهترین و پردرآمدترین شغل دنیا رو دارم،هم عشق میکنم،هم خلق میکنم،هم لبخند رضایت بر لب مشتریهام می نشونم،و هم ثروووت می آفرینم!!!شکر خودش دوسال قبل یه ماشین معمولی داشتیم و در حد نرمال بودیم ولی الان به لطف خودش دوروز پیش ماشین فوق العاده زیبای لاماری صفر کیلومتررو خریدم و هزاران هزاربار شکرش رو کردم که با بالابردن احساس لیاقتم یه ماشینی رو تونستیم بخریم که توی شهرمون اولین کسی هستیم که از این ماشین لوکس و لاکچری دارند!و بخش بزرگی از خرید فوق العاده رو من با کارکردنم تو خونه پرداخت کردیم!خدایا شکرت بی نهایت!توی دوسال اون قدر طلاهای باارزشی برای خودم با کار کردنم گرفتم که همه هاج و واج موندن!

    خدایی که سلامتی میده!آرامش خاطر،راحتی خیال،لبخندی که همیشگی روی صورتت نقش بسته!!!منی که افسرده ترین فرد روزگار بودم وروزانه بیش از 18عدد قرص میخوردم!!کجا خدا رو باور داشتم که الان به لطف خودش سالم ترین و خوش اندام ترین هستم بدون هیچ گونه مصرف قرص و دارویی…

    خدایی که نامت رو اون قدری بلند آوازه میکنه که تمام شهر بدون اینکه من اونا رو بشناسم برای خرید محصولاتم تا دم در خونه میان،منی که هیچ کسی منو نمی شناخت و وقتی میخواستم خودم رو به کسی معرفی کنم می گفتم همسر فلانی(چون همسرم کاره بسیار خوبی داره و مشهور هست توی شهرمون)من پسوند فامیلی ایشون رو برای شناخته شدنم به افراد می چسبوندم ولی الان با افتخار وقتی میگم اعظم برزگری بنام می شناسندم چون بواسطه ی دو سالی که از حضورم با این خدای مهربون و بسیار بخشنده میگذره و به خاطر کار بسیار باارزشم همه با احترام و افتخار از من یاد می کنند چون شیرینی بخش لحظه های نابشون هستم!!!!قبلاکجا من میتونستم بگم اعظم برزگری و کسی منو بشناسه!این خدای من اعتبار و ارزشی بهم داده که نمیتونم شکرش رو بجای بیارم…

    خدایی که خودش رو به من هدیه داد و باارزش ترین معجزه ی خدا برای من،داشتن خودش ،پیدا کردنش،هدایتم به سمت این سایت بود تا خودم و خویشتنم رو بشناسم و بعد خودش رو پیدا کنم…

    خدایی که میگه اعظمم به اندازه ایی که به من ایمان و اعتقاد داشته باشی منم به همون اندازه برات میدم و می بخشم!!!

    بااینکه دیگه اطرافیان فکر میکنند من کافر و از راه بدر شدم ولی من این مسیر رو ،این خدا رو،این عشق بازی رو باهیچ چیزی عوض نمیکنم!

    تو راه پله ی منزلمون یه تابلو وان یکاد داشتیم که تابلو فرش بود! گذاشتم دیوار برای فروش!وقتی گفتم میخوام بفروشمش!!!پچ پچ اطرافیانم رو شنیدم که دوباره برچسب کفر رو بهم زدن و یه نیش خند ولی من میدونم که دیگه معنی اون برخلاف بقیه چیه!!!به جای اینکه یه آیه ای از قرآن که معنی و تفسیر غلطی رو به ذهنمون وارد کردند میام واز آیه های زیبای قرآن که هیچ جا ننوشته و نیست استفاده میکنم که حال دلم هم بادیدنش خوب بشه نه اینکه برای جلوگیری از چشم زخمی که اصلا نیست!

    دیروز یکی از فامیلمون گفت برای ماشین جدید یه تخم مرغی بشکنید تا چشم نزنند و من لبخند زدم و گفتم خدایا شکرت من رو از قعر چه جهنمی در آوردی و کجای این بهشت زیبا ساکن کردی که این قدر دلبسته ی وجودت شدم که دوسال قبل منم بااین مردم هیچ فرقی نداشتم!

    ظهر عروسمون موقع ظرف شستن خونه ی مادرم دوباره شروع به غیبت کرد و وقتی فهمیدم زودی بحث صحبتش رو پیچوندم و عوض کردم که خودشم کلا یادش رفت که میخواد از کجا بگه!!!

    بخدا جوری تبحر پیدا کردم تو اعراض و پیچوندن حرف های ناسالم که فکر میکنم این کار رو بخوبی میتونم انجام بدم…

    بااینکه برچسب کفر و بی ایمانی و نامسلمونی بهم میزنن ولی من این بودن با خدایم رو که هر چی ازش میخوام بواسطه ی زمان کمی برام اجابت میکنه و حال دلم رو آروم میکنه و قلبم رو مطمئن که باهیچی عوض نمیکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
    • -
      مریم گفته:
      مدت عضویت: 2326 روز

      اعظم خانم عزیزم، سلام به وجود گرمتون.

      این صفحه هدایت برای چند روز پیش من بود ولی همچنان باز مونده بود..اومدم یه نگاهی بهش بندازم که کامنت قشنگ شمارو خوندم.

      حقیقتا دلم آروم شد،قلبم گرم شد و مغزم از فشار آزاد شد…

      اعظم خانم چقدرررر لذت بردم از مسیر زیبایی که طی کردین، از رشدتون در طی این سالها و پیشرفتتون که میگفتین انگار تصاویر از جلوی چشمم رد میشدن. از نتایج و ایمانتون غرق لذت شدم.

      چقدر قشنگ گفتین که قبلا خودم رو با نام همسرم معرفی میکردم، الان خودم با افتخار اسمم رو میگم و همه منو میشناسن:) من هم کلی به وجودتون افتخار میکنمممم…ایول که با نتایج دارین میترکونییین

      چقدر خوشحال شدم وقتی گفتین ماشین لاماری جدید خریدین و شما اولین خانواده ای هستین توی شهرتون که چنین ماشین های لوکسی سوار میشین…ازونطرف وقتی درمورد چشم زخم بهتون گفتن خیلی راحت و با ایمان خودتون رو سپردین دست خدا و ایمانتون بیشتر هم شده…خدایا شکرت:)

      چقدر قشنگ در مورد پیچوندن آدمای انرژی منفی گفتین…فکر کنم این قسمتش نشونه برای من بود…چون چند روزیه از خوابگاه برگشتم خونه و اول همه چیز خیلی خوب بود…ولی یکی دوتا ورودی نامناسب گرفتم و هی تو ذهنم حالم بد بود… هم بابت اون مسائلی که برام گفتن، هم اینکه چرا اطرافیان فوکوسشون روی مسائل مثبت نیست هم اینکه چرا من اینقدر به این موضوع فکر میکنم!!!

      طبق آموزش دوازده قدم داشتم ریشه یابی میکردم و دنبال راه حل بودم که خدا کامنت زیبای شمارو نشانه ی من قرار داد…ازتون بابت این آگاهی زیبا سپاسگزارم.

      راستییی! شیرینی وجودتون تا اینجا هم اومد؛) از دور میبوسمتون…پربرکت و سلامت باشین:)

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      علیرضا عبدالهی گفته:
      مدت عضویت: 1045 روز

      به نام خداوند بخشنده و مهربان

      سلام به استاد عزیزم و خانم برزگری عزیز

      زمانی که این قسمت از صحبت های شما رو خوندم؛

      ( دیروز یکی از فامیلمون گفت برای ماشین جدید یه تخم مرغی بشکنید تا چشم نزنند و من لبخند زدم و گفتم خدایا شکرت من رو از قعر چه جهنمی در آوردی و کجای این بهشت زیبا ساکن کردی که این قدر دلبسته ی وجودت شدم که دوسال قبل منم بااین مردم هیچ فرقی نداشتم! )

      یه تلنگر بزرگ بهم زده شد که ببین پسر چرا تا بحال از خداوند به خاطر این اتفاق خیلی بزرگ سپاس گذاری نکردی ( خدایا صدها هزار مرتبه شکرت )

      ..

      حقیقتا من هم توی یه جهنم بزرگ و عمیق بودم که با هدایت های خدا تونستم بیام بیرون و الان یه شخص شادتر، مثبت تر و پرانرژی تر هستم نسبت به کسی که قبلاً بودم ( خدایا صدهزار مرتبه شکرت )

      ..

      من هم مثل شما از سمت خانواده خودم اَنگ کافر شدن رو بهم میزنن اما نکته ی بی نهایت مهم و اساسی برای خودم اینکه به جایی رسیدم که میتونم در حد خودم اصل رو از فرع تشخیص بدم ( البته که تا همیشه این مسیر برای بهتر و بهتر شدن ادامه داره )

      ..

      یه موردی که همین الان بهم الهام شد اینکه خداوند منو تو یه کلاس پیشرفته یادگیری قوانین جهان هستی قرار داده که بتونم با بررسی اطرافیان خودم و زندگی استاد قوانین رو بهتر و بهتر درک کنم و بی نهایت سپاس گذار خداوند هستم که بهم این فرصت رو داده تا وارد این مسیر شگفت انگیز و رویایی بشم

      ..

      سپاس گذارم از شما برای این آگاهی هایی که با ما به اشتراک گذاشتید

      ..

      پایدار باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      سمن خانوم گفته:
      مدت عضویت: 556 روز

      اعظم عزیز

      اون جمله که میگی من چقدر ازین ادما فاصله گرفتم

      رو چقدر درک میکنم

      ادم باورش نمیشه یروزی ازین دسته بوده، بعد پشت سرشو میبینه میگه واووو من چه مسیری رو طی کردم و چقدر خداوند منو هدایت کرده

      چقدر خوشبختم

      چقدر به خودم افتخار میکنم که رشد کردم

      من همیشه ویدئو های استاد بهم انگیزه میده، باورم نمیشد چنین شهرهای تمیز و شیک و افراد ارومی هم وجود داشته باشن

      چقدر خیابونای شیک، چقدر با ارامش رانندگی میکنن

      من فقط دوروبر خودمو دیده بودم،

      با تمام وجودم ایمان دارم یروزی اونقدر این فاصله زیاد میشه که دیگه حتی اون نجوا ها رو نمیتونیم بشنویم

      و تمام افراد دوروبرمون از جنس خودمون میشن

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      شیرین انصاری گفته:
      مدت عضویت: 1301 روز

      سلام خانم برزگری عزیز از خواندن کامنت زیبا وپرازاحساس لیاقت شما خیلی خوشحال شدم وی جورایی حالم خوب شد تحسین میکنم موفقیتهای شما رو وخداروشکر برای وجود افرادی موفق مثل شما که با نوشتن وشرح پیشرفتشون چراغ امیدرو در دل ما روشن میکنن.از خدایی که بهترینه بهترینها رو برای شما خواهرعزیزم خواستارم.شاد باشید وشیرین کام

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    ستایش یگانه گفته:
    مدت عضویت: 3847 روز

    با سلام و سپاس فراوان از استاد عباس منش عزیز

    بعد از گوش کردن فایل هفته ی پیش و فایل این هفته باورهام در مورد خداوند واقعاً به چالش کشیده شده . از طرفی با صحبت های شما متوجه علت خیلی از اتفاقات اطرافم شدم . من در خانواده ای تقریبا مذهبی بزرگ شدم که به یه سری آداب دینی مثل نماز و روزه و … مقید بودند ولی همیشه در خانواده ما مشکلات زیادی وجود داشته که هیچ وقت با دعا و گریه و زاری حل نشده و از بچگی به ما گفتن خدا کسانی رو که بیشتر دوست داره بیشتر مورد آزمایشات سخت قرار میده و خدا دوست داره که بندگانش به درگاهش گریه و تضرع کنن ! یا در مورد افرادی که برای گرفتن حاجت هاشون به حرم امامان معصوم میرن ، بعضیا خیلی سریع حاجت روا میشن و بعضیای دیگه با سالها متوسل شدن و گریه و زاری هیچ نتیجه ای نمیگیرن! همیشه از خودم میپرسیدم دلیلش چیه ؟ مگه چه فرقی بین این افراد هست ؟ مگه واسه خدا یا امامان تفاوتی داره ؟ الان میفهمم که دلیل این تفاوت ، احساس و باوریه که این افراد بعد از رفتن به اون اماکن مقدس پیدا میکنن و اتفاقاتی که بعدش تجربه میکنن حاصل احساس خوب یا بد خودشونه . یا اینکه همیشه بعد از دیدن تصاویر کودکان گرسنه ی آفریقایی به این فکر میکردم که خدا مگه اینارو نمیبینه ؟ پس عدل خدا کجاست ؟ چرا عده ای دارن از فرط سیری میترکن و اینا از گرسنگی شبیه اسکلت هستن؟!!! چرا خدا کاری نمیکنه ؟ الان متوجه میشم که عدل خداوند سرجاشه ، خدا همه ی کارای لازم رو با وضع یه سری قوانین انجام داده و این وظیفه ی انسانهاست که با پیروی از اون قوانین زندگی خودشون رو بسازن . مثالهای زیادی توی ذهنم هست که نگرش سیستمی بودن خدارو توجیه میکنه اما از طرفی این نوع نگاه کردن به خدا سوالاتی برام به وجود میاره که نمیتونم قبول کنم رفتار خداوند با انسانها صرفاً در چارچوب یک سیستم هست و هیچ استثنایی براش وجود نداره حتی در مورد پیامبران ! مثلا در مورد داستان حضرت موسی ، چطور میشه توجیه کرد که درست در زمانی که فرعون دستور داده بود تمام نوزادان پسر اون سرزمین کشته بشن مادری نوزاد پسر خودش رو به آب بندازه و آب اون نوزاد رو مستقیما در آغوش فرعون و همسرش ببره و … مگر نه اینکه همه ی این اتفاقات طرح خداوند برای پیامبر خودش بود ؟

    یا در مورد ماجرای ابابیل ، دقیقاً در برهه ای از زمان تعداد زیادی پرنده با سنگهایی در منقار بالای خانه ی کعبه ظاهر میشن !! این اتفاق واقعا بر خلاف طبیعت هست و همه میدونن که فقط خواست و اراده ی خداوند بوده ، آیا در یک سیستم تعریف شده ی بدون تغییر چنین چیزهایی امکان داره ؟ اگر نگاهمون به خدا به شکل یک سیستم بدون احساس که فقط یک سری قوانین به شدت دقیق در جهان شکل داده و هیچ توجهی به بندگان خودش نداره باشه پس دعا کردن چه جایگاهی پیدا میکنه ؟

    چرا ما هر روز در نماز از خداوند میخواهیم که ما را به راه راست هدایت کنه ؟

    چرا فاطمه ی زهرا (س) شبها تا صبح با صدای بلند گریه و دعا میکردند ؟

    استاد در یه جایی از فایل این هفته گفتند که خداوند اصلا رفتار واکنشی نداره ، پس چرا به محض اینکه مردم از پیامبر راجع به مسئله ای سوال میکردن بلافاصله پاسخ اون سوالات در قالب آیات قرآن بر پیامبر نازل میشده ؟ اصلا مسئله وحی و مبعوث شدن پیامبران چی میشه ؟ و خیلی سوالات دیگه …

    من تو این مدت که با استاد عباس منش عزیز آشنا شدم مطالب فوق العاده خوب زیادی از ایشون یاد گرفتم و زندگیم واقعا رو به بهبود هست و از این بابت خییییییییلی خیلی سپاسگذارم و ابدا قصد مخالفت با صحبتهای ایشون رو ندارم اما واقعا این سوالات برام پیش اومده و بسیار بسیار مایلم نگاهم به خداوند نگاه درستی باشه . بنابر این از استاد و همه ی دوستان خواهش میکنم که به من کمک کنن . من تازه متوجه شدم که چقدر شناختم نسبت به خداوند کمه و تصمیم گرفتم کتابهایی در مورد خداشناسی بخونم . از این بابت واقعا از استاد عزیز سپاسگذارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای: