خداوند را بهتر بشناسیم | قسمت 1 - صفحه 6
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-14.gif
800
1020
پشتیبانی سایت
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
پشتیبانی سایت2015-06-06 00:00:002021-08-26 18:29:45خداوند را بهتر بشناسیم | قسمت 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
اگر خدا سیستمه پس وحی بر پیامبر برای چی بود از همون اول انسان در گیر ادیان نمیشدند راستش منم دیگه نماز نمیخونم اگر میشه لطف کنید کمکم کنید
واقعا تاسف باره
از چیزی که نگرانش بودم دارم میبینم اتفاق می افته
جناب عباس منش شما در قبال این فایل ها و صحبت ها مسئول هستید.
ببینید چطور اعتقادات بعضی ها داره رنگ می بازه!!!
به خدا قسم ما روز قیامت در قبال تک تک کلماتمون باید پاسخ گو باشیم.
اگر میخواهیم درباره ی این مسائل سنگین مثل ذات خدا صحبت کنیم باید خیییییییییلی بیشتر از اینها تحقیق کنیم.از علما و بزرگان و کسانی که مویی سفید کردند دراین راه کمک بگیریم تا خدایی نکرده شیطانی که قسم یاد کرده لحظه ای از گمراه کردن انسانها دست نکشه مارو گمراه نکنه.
خدا عاقبت هممون رو ختم بخیر کنه ان شاالله
باسلام-اقا محسن یکخورده دیدتون به امور باز کنید ربطی به استاد نداره به نظرم-چرا فکر میکنی استاد باعث بی نمازی میشه!!!خیلی جالبه چقدر زود قضاوت میکنید،شما اقای جبارزاده رو میشناسین؟؟میدونین ایمانش به چه میزان هستش؟؟چقدر فرد باایمانی بوده وچقدر مطالعات داشته وچه سطحی بوده؟؟از چی میترسی؟؟از گمراه کردن ادمها توسط یک شخص توی یک کشور اسلامی؟؟؟بفرمایین شما یک سر برین سایت های مبتذل یا شبکه های ماهواره ای فراوون ضد دین یکمی به اون حرفا هم گوش بده-کجای حرف استاد گفته نماز نخونین روزه نگیرین؟؟؟ببین هرکسی تو این دنیا مسوول افکار ورفتارش هست شما نمیتونی قضاوت کنی به این راحتی !!! من باورهام قوی تر شده ونمازای صبحم هم بهتر وسریعتر پامیشم از گذشته اصلا خود خدا بیدارم میکنه میخونم خب من الان دارم کفر میگم!!الان من با حرفای استاد گمراه شدم!!مطمعن باش اگه سایت گمراه کننده ای بود از خیلی وقت فیلتر میشد نه اینک بخواد نشان اعتماد بگیره-اینجا فقط داریم فکر میکنیم همین!!!!! راه کاملا روشن هستش وشما اصلا نترسین انسانها مختارن.
خانم صداقت محترم سلام
ببینید من چند ماهیه با این سایت و جناب عباس منش آشنا شدم.خیلی از صحبت های استاد استقاده کردم و دیگران رو هم ترغیب کردم به دیدن و شنیدن این فایل ها.
ضمنا من در مورد کسی قضاوت نکردم.
من آقای عباس منش رو قبول دارم.پیامی هم که گذاشتم اصلا و اصلا در جهت تخریب ایشون و سایت نبود.
منتها به ایشون و بعضی حرف هاشون انتقاد دارم.اون هم انتقاد سازنده
من فقط یک هشدار دادم به خودم و امثال خودم که درگیر این مطالب هستیم.
با سلام دوست عزیز اگر برای خدا نماز میخونی نماز نخونی بهتره چون خدا به نماز ما هیچ احتیاجی نداره دوست عزیز ما نماز را برای خودمون میخونیم تا ازگناهان پاک بشیم تاخداوند نعمت بیشتری به ما بده تااز راه خدا خارج نشیم موفق باشید.
سلام دوستای خوبم
امیدوارم همتون خوب باشین
راستش این فایل ابدا راجب خدا چیز بدی نگفته که بعضی ها گارد گرفتن.ببینین ما از اول زندگی یه سری عقاید رو برامون بنا کردن که به شخصه حتی خود من وقتی از دو دوتا چهارتای خودم کمی این ور و اونور میشه گم میکنم خودم رو…هممون همینطوریم. ببینین بچه ها چرا کلید کردین به ذات خدا …اینکه از انرژیه یا نه … جناب استاد فقط خواسته مظهر قدرت رو برای ما قابل درک تر بکنن. چرا اینقدر سخت میگیرید.من چند روز پیش مشهد بودم.توی سالن راه آهن یه سخن از امام رضا نوشته شد به این مضمون :
به خدا خوش گمان باش …. چراکه خداوند میفرمایند هرکه نسبت به من خوش گمان باشد با او خوب رفتار میکنم و هرکس نسبت به من بد گمان باشد با او بد رفتار می کنم …. پس ببینین خود خدا هم فرمودن که من انعکاسی از برداشت شما نسبت به خودم هستم. خدا خیییلییی بزرگتر از اینه که بخواد با گریه وزاری ما به کسی نعمت بده یا نده .من خودم به شخصه باااااااااااارهااااااا التماس خدارو کردم….به هزاااااار آدم قسمش دادم اما چیزی رو که توی اون مقطع خواستم بهم نداده.بعدها اخباری به گوشم رسید و حقایقی بهم آشکار شد که فهمیدم خدا هررررر چی که بهش التماس کنیم تا چیزی به صلاح و خیر ما نباشه بهمون نمیده…نمیده که نمیده…چون دوسمون داره و میدونه چی برای ما بهترینه. پس ببینین که خدا احساساتی نیس…تکرار میکنم….احساساتی…..نه اینه احساس نداشته باشه.بارها هم شده که یه چیزی از دلم رد شده خدا بهم داده ….پس به همین قدرت لایزال حالا از هر جنسی که میخواد باشه…نور…انرژی….اعتماد کنین و به جنسش زیاد فک نکنین….فقط بدونین اون خیر خواهه.
بچه ها بیاین کمتر موضع بگیریم. خدا طبعش بلنده و نیاز به دفاع ما نداره.کسی هم زیر سوال نبردش فقط و فقط بحث اینه که با خدا راحت تر باشیم.رفیق تر… .خدا رو مثل خودمون نبینیم.خدا جنبه ش بالاتر از این حرفاس.
ارادت دارم به همتون
فرزانه :)
درود بر شما
بسیار عالی گفتین.حرفاتون رو قبول دارم
چیزی ک التماس کردین و خدا نداده حتما تلاش نکردین براش…
هین سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود بگذرد از هر دو جهان بی حد واندازه شود
سلام استاد بزرگوار.سخنانتان آرام بخش دلهای ماست .با شنیدن آنها خود را آزادتر ، سبکتر و امیدوارتر می یابم.عمرتان پایدار باد استاد گرامی
سلام وارزوی موفقیت برای شما
عالی بو عاااااااااالی
بی نظیربود با تشکر از شما.
آقای عباس منش واقعا ممنون.عالی بود .واقعا همین طور هست
اما بعد از تعریف سیستم باید گفت که آقای عباس منش به جای اینکه بگوید خداوند احساس ندارد گفتن اینکه خداوند عادل هستش کلی سوتفاهم را حل می کند
عدالت به جای عدم احساس صحیح تر به نظر می آید(در واقع مجموعه قوانین خداوند رعایت نگردد در مقابل عدالت خداوند قرار می گیرد)
و اما آقای عباس منش می گوید که رحمان و رحیم بودن خداوند فقط برای انسا نهای مومن هتش(به نظر اشتباه می باشد)
چون:
رحمان بودن خداوند : شامل تمام انسان هاست (انسان های خوب بد …افکار زیبا و بد ..قاتل وووو)
رحیم بودن خداوند : شامل انسانهای برگزیده و مومن هستش
پس فرقی بین آن دو هستش (اگر به فایل گوش کنید ایشان فرقی نمی گذارد)
خداوند یک انرژی هتش : به نظریه ریسمان اشاره می کند؟
ایشان در مورد تفکر سیستمی بسیار کلی گویی می کند (ایشان می گوید که با نگاه سیستمی خیلی بهتر می توان زندگی کرد)
خداوند 99 تااسماء حُسنی دارد که برای انسان می تواند رحمان یا غفار عادل………جبار …المتین…التواب…
پس گیر یکی از صفات خداوند متعال ساده انگاری در مورد خداوند متعال هتش
با توجه به تعریف سیستم توسط آقای عباس منش
از آنجایی تعریف سیستم توسط بشر صورت گرفته شده و تعریف زیر را مطالعه فرمایید
تعریف سیستم
سیستم کلیتی است که حداقل دو جزء داشته باشد. به صورتی که
(1) هریک از آنها بتواند بر روی عملکرد یا خصوصیات کل سیستم اثر بگذارد،
(2) هیچ کدام از آنها نتواند اثر مستقلی بر روی کل سیستم داشته باشد و
(3) هیچ زیرگروهی از آنها نتواند اثر مستقلی بر روی سیستم (کل) بگذارد. پس به طور خلاصه می توان گفت که سیستم کلیتی است که نتوان آن را به اجزای مستقل یا زیرگروههای مستقلی از اجزا تقسیم کرد.
سیستم هاسه نوع هستند؛ مکانیکی، ارگانیکی و اجتماعی.
یک سیستم مکانیکی براساس قانونمندی تحمیل شده توسط ساختار درونی و قوانین علّی ذاتی اش عمل می کند، مثل یک ساعت یا یک اتومبیل. از آنجایی که در سیستم های مکانیکی انتخابی وجود ندارد، خود یا اجزایشان نمی توانند مقاصدی مختص به خود داشته باشند. اما یک سیستم مکانیکی می تواند وظیفه ای داشته باشد که مقاصد موجودی، خارج از آن را برآورده می کند و به همین ترتیب اجزای سیستم نیز وظایف فرعی مخصوصی به خود دارند. بنابراین، براساس نگرش نیوتنی جهان به صورت ماشین بود که خدا آن را ایجاد کرده تا وسیله ای برای اجرای نیاتش باشد.
نوع دیگری از سیستمها، سیستمهای ارگانیکی هستند. سیستم های ارگانیکی، سیستم هایی هستند که حداقل یک هدف (GOAL) یا مقصود (PURPOSE) از خودشان دارند. مثل حفظ بقا، که رشد برای آن اغلب عاملی ضروری تلقی می شود. درحالی که اجــزایشان هیچ هــدف و مقصـودی را پی نمی گیرند اما وظایفی درخدمت هدف و مقصود سیستم کلی دارند. سیستم های ارگانیکی ضرورتاً باز هستند، یعنی تحت تاثیر عوامل بیرونی قرار می گیرند. بنابراین، تنها زمانی قابل فهم هستندکه در پیوند با محیطشان بررسی گردند. محیط هر سیستم شامل مجموعه ای از متغیرهاست که می توانند رفتار سیستم را متاثر کنند.
اجزای یک سیستم ارگانیکی، هم می تواند ضروری باشد و هم نباشد. به عنوان مثال قلب یک جزء ضروری برای سیستم انسان است درحالی که ناخن چنین نیست.
سیستمهای مکانیکی، ارگانیکی و اجتماعی مفاهیمی هستند که می توان آنها را به اشکال مختلف تصور کرد. بنابراین، هر موجودی را می توان در قالب هریک از آنها تصور کرد. برای مثال، یک فعالیت اقتصادی، یک مدرسه، یا یک بیمارستان را می توان به عنوان یک سیستم مکانیکی، ارگانیکی یا اجتماعی تلقی کرد. اما سیستم هایی که مردم در آنها نقش اساسی را بازی می کنند، اگر به گونه ای غیر از سیستم اجتماعی دیده شوند به خوبی قابل فهم و درنتیجه قابل مدیریت نخواهندبود. نوع نگرش به سیستم های مردمی در طول زمان تکامل یافته است. این مسئله با تغییراتی که درنگرشمان درمورد بنگاههای اقتصادی روی داده، نموده یافته است. اما چنین تکاملی تدریجی، در مورد هر سیستم اجتماعی دیگری نیز قابل مشاهده است.
وقتی انقلاب صنعتی در دنیای غرب آغاز گردید، نگرش حاکم بر دنیا، نگرش نیوتنی بود. به این ترتیب بیشتر نیز به منزله تمثالی از خداوند (IMAGE OF GOD) از مصنوعات خود درجهت اجرای مقاصدش بهره می برد.
پیامدهای نگرش اجتماعی به یک سیستم
عملکرد یک سیستم آشکارا به عملکرد اجزایش وابسته است، اما یک جنبه مهم (اگر نگوییم مهمترین جنبه از عملکرد اجزا)، چگونگی تعامل آنها با یکدیگر به منظور تاثیرگذاری بر عملکرد سیستم کلی است. بنابراین، مدیریت اثربخش سیستم باید به جای توجه به فعالیت مستقل اجزا، بر تعامل و
عملکرد یک سیستم آشکارا به عملکرد اجزایش وابسته است، اما یک جنبه مهم (اگر نگوییم مهمترین جنبه از عملکرد اجزا)، چگونگی تعامل آنها با یکدیگر به منظور تاثیرگذاری بر عملکرد سیستم کلی است. بنابراین، مدیریت اثربخش سیستم باید به جای توجه به فعالیت مستقل اجزا، بر تعامل و ارتباط متقابل آنها با هم تمرکز کند.
وظیفه تعریف شده یک سیستم به وسیله هیچ جزئی از سیستم حتی اجزای اصلی و ضــروری آن بــه تنهایی دست یافتنی نیست. به عنوان مثال، هیچ بخشی از اتومبیل حتی موتور آن به تنهایی قادر به جابجایی مردم نیست. بنابراین، وقتی که یک اتومبیل یا هر سیستم دیگری به اجزای خود تقسیم می شود، هدف تعریف شده و خصوصیات اساسی اش را از دست می دهد. یک اتومبیل اوراق شده نمی تواند مردم را جابجا کند و انسانی که اندامش از هم جدا شده باشند، زنده نمی ماند و نمی تواند چیزی بخواند یا بنویسد.
هر سیستمی به دو روش می تواند بر اجزایش تاثیر بگذارد؛ یا ازطریق گسترش و یا تـوسط محدود کردن دامنه رفتارهایی که آنها می توانند بروز دهند. از آنجایی که سیستم های اجتماعی شامل سیستم های هدفداری مثل اجزای اصلی خود هستند و رفتار هدفدار، انتخاب مقاصد و ابزارها را میسر می کند، بنابراین، سیستم های اجتماعی باید طیف انتخابهای دردسترس اجزایشان را افزایش و یا کاهش دهند. آنها شاید طیف انواعی از رفتارها را افزایش و انوع دیگر را کاهش دهند. برای مثال، قوانین و مقررات، منافعی را برای ما ایجاد می کنند ولی نه به قیمت کاستن ازحقوق دیگران.
در فرهنگ ما، مدیران می آموزند تا باور کنند که کارایی یک سیستم اجتماعی را می توان با ارتقای کارایی هریک از اجزای آن به صورت مجزا، افزایش داد. یعنی اگر هریک از اجزا به خوبی مدیریت شود »کل« نیز همان طور خواهدشد. این امر به ندرت اتفاق می افتد. علت آن است که اگر اجزا به صورت مجزا دیده شوند، با وجودی که به نظر می رسد خوب مدیریت شده اند ولی به ندرت با همدیگر سازگار خواهند شد
مثال : تعدادی از استادان دانشگاه در برنامه خاصی که در همسایگی آنها ترتیب داده شده بود، شرکت کرده بودند. در ابتدای جلسه یکی از اعضا خبر ناگواری را اعلام کرد. خبر بدین قرار بود که صبح همان روز پیرزن 83 ساله ای که در همسایگی آنها زندگی می کرد و از اعضای فعال برنامه بود در گذشته است. آن روز صبح وی به تنها درمانگاه محل مراجعه کرده بود تا تحت معاینه معمول ماهانه قرار گیرد. پزشک به او گفته بود که سلامت است و بنابراین به خانه بازگشته بود. وی در هنگام بالا رفتن از پله های طبقه سوم به سمت منزل خود که در طبقه چهارم واقع شده بود، دچار حمله قلبی شده و فوت کرده است.
فضـای اتـاق ســاکت شـده بود. سکوت به تدریج توسط پزشک انجمن شکسته شد که می گفت »من به شما گفتم که به پزشک بیشتری برای درمانگاه نیاز داریم. اگر اینکار را کرده بودید، پزشک می توانست با تماس تلفنی به منــزل بیمـار مراجعه کند و چنین اتفاقی نمی افتاد«. پس از مدتی سکوت استاد اقتصاد گفت »همگی می دانیم که پزشکهای زیادی وجود دارند ولی آنها خصوصی اند و هزینه زیادی می گیرند و آن خانم وسعش نمی رسید که از آنها استفاده کند. اگر منافع رفاهی یا درمانی شهروندان ارشد وسیع تر بود، این اتفاق نمی افتاد«. دراین هنگام استاد رشته معماری پرسید که چرا آسانسور در تمامی واحدهای بیش از سه طبقه اجباری نشده است؟ سرانجام استاد امور اجتماعی اشاره کرد که آن پیرزن پسری داشته که وکیل موفقی بوده و در خانه ییلاقی وسیعی درحومه شهر با خانواده خود زندگی می کرده است. اگر پیرزن و پسرش با هم سازگاری داشتند و با هم زندگی می کردند، پله ای در آنجا وجود نداشت و اگر هم لازم بود، آنقدر پول دراختیار داشت که بتواند پزشک خصوصی بگیرد.
سلام.
قبل از هر چی بگم که امیدوار نیستم که استاد عزیزم هرجا هست شاد و سلامت باشه بلکه باور دارم هر جا هست شاد و سلامته. این هم مث خیلی از کارهای دیگه ی ایشون عالی بود. من مسلماً کلیت داستان رو قبول دارم. اما یه جاهایی اختلاف نظر دارم با استاد عباس منش.
مورد اول: فکر کنم استاد عباسمنش فقط بی دقتی کردن و نه چیز دیگه در مورد به کار بردن اصطلاحات رحمن و رحیم. همونطور که می دونید رحمن رحمت عام هست که به همه ی موجودات تعلق می گیره و رحیم رحمت خاص هست که به خواص تعلق می گیره. اونی که به عملکرد ما بستگی داره صفت رحیم بودن خداست و نه رحمن بودن.
البته این مورد چندان مهم نیست چون بیشتر جنبه ی اصطلاحی داره. اختلاف اصلیم مورد دوم هست که می گم:
مورد دوم: به نظر من خدا چیزی نیست. خدا ماهیتی نداره. اصلاً ماهیت یعنی محدودیت. انسان که هیچ انرژی هم نیست. به محض این که بگید خدا فلان چیزه یعنی اون یکی چیز نیست و این یعنی محدودیت و خدا نمی تونه محدود باشه. وقتی ما می گیم خدا داریم به موجودی یا دقیق تر بگم به وجودی اشاره می کنیم که خالق همه چیز هست. همه چیز یعنی همه چیز، مطلقاً همه چیز. و خدا چیزی نیست. خدا خالق خودش نیست و اتفاقاً چون چیزی نیست نیاز به علت نداره. خدا انرژی نیست بلکه خالق انرژی هست. خدا عقل نیست خالق عقل است. خدا عشق نیست خالق عشق است. خدا شعور، سیستم، اراده و … نیست بلکه خالق این هاست.
برای همین هر تصوری از خدا قطعاً اشتباه است چون تصور از ماهیت امکان پذیره و نه وجود مطلق. اما در مورد صفات خدا داستان فرق داره. آره ما می تونیم به بعضی از صفات خدا آگاه بشیم و ازش تصور پیدا کنیم. و یکی از صفات خدا اینه که واکنش گرا و احساساتی عمل نمی کنه.
اگر هم خدا در جاهایی مثلاً سوره نور می گه نوره نه این که ماهیتش نور(فیزیکی یا غیرفیزیکی) باشه بلکه صفت نورانیت بودن رو داره. یعنی اینکه بدون خداوند نمی تونیم عالم رو بشناسیم. همونطور که بدون نور نمی تونیم ببینیم.
بقیه حرفا رو کاملاً قبول دارم. عالم ها(جهان های موازی و این دنیا و اون دنیا و …) طبق قوانینی که خدا وضع کرده رفتار می کنن اعم از قوانین فیزیکی و معنوی.
موفق باشید.
با سلام خدمت استاد عباس منش
آقای عباس منش عزیز خیلی خوشحالم که خدمت حضرتعالی عرض کنم که من با استفاده از فایلهای رایگان شما و مطالعه کتابهایی که معرفی کردید درآمد خودم رو در مدت کمی بیشتر از شش ماه تقریباً 3 الی 5 برابر کرده ام و هنوزم هم با سرعت تمام رو به افزایش است بطوریکه خودم هم دیگر باورم نمیشود که توانسته باشم این همه موفقیت را در این مدت کوتاه کسب کرده باشم. خداوند یار و نگهدارتان باشد