خداوند را بهتر بشناسیم | قسمت 2 - صفحه 35
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-15.gif
800
1020
پشتیبانی سایت
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
پشتیبانی سایت2015-06-07 10:00:002021-11-09 08:03:38خداوند را بهتر بشناسیم | قسمت 2شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام ودرود به همسفران خوب اندیشم
در ۴۵ روز از سفر هستم
وخداروشکر که هرروز رو با گوش دادن به فایلها شروع میکنم و باتوجه به حجم کارم که زمان زیادی از من میگیره دارم روی این موضوع کار میکنم که الویت کار روی خودم هست و باید وقتی رو خودم خالی بکنم و از دیشب شروع کردم تا وقتی رو خالی کنم برای کار کردن روی خودم ودوره ام
مابقی را خدا حل میکند
امروز خیلی سرحال تر از روز قبل هستم دلم میخواد مسیر زندگیمو روشن کنم پیدا کنم و بدونم در کجا قرار دارم،
فهمیدم که هرطور خداوند رو ببینم همونطور خودش رو برام نشون میده به همون نسبت باوری که به خدا دارم همون رو توی نتایج تجربه میکنم
قوانین ثابت ثابت هستن و قابل تغییر نیست مثله نیازمندی زندگی به اکسیژن
هرچیزی در دنیا انرژیه،حتی خدا و انرژی از جایی به جای دیگه منتقل میشه اونم بخاطر فرکانسهای که دارا ارسال میشه و انرژی مربوط به فرکانسی که ارسال میکنم پیدا میشه و میاد سمتم
کنترل زندگیه من در دست خودمه چون روی فرکانس وباورم و نوع نگاهم به اتفاقات ومحیط پیرامونم کنترل دارم
اگه از فرکانسی که میفرستم احساسم خوب باشه یعنی درمسیر درستی هستم
هر روز دارم نکات ریز تر وقابل توجه تر رو درک میکنم تا تکاملم رو کامل تر کنم تا مسیر موفقیت زندگیم رو راحت تر وفادار بپیمایم
اگه در قوانین باشم هدایت میشم هدایت خدا با قوانین هست و هرلحظه سعی ام براین است که باعشق روی خودم کار کنم و این قوانین دائما در ذهنم هست خدارو برای تک تک بخش هایی که در اینجا یاد میگیرم با تمام سلولهای بدنم شکر میکنم وسپاسگذارهستم
به نام الله 🌸🌸🌸
روز چهل و پنجم از،سفرنامه نمیدونم چرا هر روز یه فایل و میشنوم میگم دیگه این کامل ترین . این برا یه عمر م بسه ،اگه بخوام عمل کنم . و فرداش میام و باز یه فایل دیگه که من و نمیدونم تا کجاها میبره .
خدایا شکرت
خدایا شکرت
خدایا شکرت
تا الان استاد می گفت اگه میخوای بفهمی فرکانس درست داری ارسال میکنی باید ببینی احساست چطوری !دیشب تا صبح به اون خدا !!! به این فکر میکردم که چطور احساسم رو باید خوب نگه دارم . خیلی سخته ،تا به یک تضادی برمیخورم حالم بد میشه و امروز جوابم رو اینجا گرفتم که :
ھمه ی این احساسات خوب رو میتونیم با نگاهمون درست کنیم .
مثلا یک اتفاق یکسان برای دونفرمیافته و یکی میگه من مطمئنم یه خیرتی در این و به ارامش برسه .
و یکی دیگه میگه نه ،خدا چرا من و دوست نداره ،چرا کمکم نمیکنه .
و این تضادی که یه هفته تو زندگی من پیش اومده ،من سر در گم بودم و گاهی میگفتم خیرتی توش و گاهی که ورودی های منفی داشتم همش در گیر نگرانی و ترس و دلهره بودم .
الان میفهمم اون ترس و نگرانی نشانه ی این که من خیلی ایمانم به خدا کم .
دیشب گفتم خدایا خودت راهم نشونم بده ،خودت بگو چی کار کنم .
باور م نمیشه وقتی اومدم فایل و شروع کردم به شنیدن یه چیزی بهم گفت برو بنویس نکات مثبت این اتفاق رو .
و ارام شدم بی نهایتت قلبم ارام شد و حالا میخوام برم بنویسم .
خدایا من بنده ی توام . خدایا راهو نشونم بده . من میخوام تو مدار درست باشم . و میدونم کمکم میکنی .
خدایا کمکم کن من به تو توکل کردم میدونم باید سپاسگزار باشم . باید به نکات مثبت زندگیم نگاه کنم .و فرکانس های خوب
بفرستم .
کمکم کن میخواهم اونقدر ایمانم به تو زیاد باشه که در زندگی برهر ترس و نگرانی غلبه کنم . میخوام خوب بشناسمت.
الان فهمیدم تمام تمرکزم باید روی،شناخت خدای خودم بزارم .
این جایی که الان هستم حاصل انتخاب و فرکانس های خودم است . من مسئول افکار و اعمالم هستم .
( قلبت را پاک کن ،اتفاقهای خوب برای قلبهای پاک میافته . ) 💞💞
باید برسم به جایی که وقتی به خدا فکر میکنم حالم خوب بشه 💗💗
عاشقتم خدای من
سلام بر شما دوست عزیز.
من هدایتی هدایت شدم به این فایل از استاد. از صبح سه بار گوشش دادم. اکثرا تو کامنت دوستان میتونم حرفهای استاد رو بهتر درک کنم .و جاهایی از صحبتها رو که نشنیدم ,با کامنتها میشنوم .
این قسمت رو خیلی دوست داشتم که گفتین همه ی احساس خوب را با تغییر نگاهم میتونم بهش برسم.
وقتی که نگاه من به دنیا اونجور که درسته باشه دیگه ترس و نگرانی نمیاد.
من در گذشته مینشستم و فکر میکردم که چجوری اگر اتفاق بدی برام افتاد بتونم احساسم رو خوب کنم و یا بهترین عمل رو انجام بدم یا چطوری از خدا و جهان کمک بخوام
در حالیکه خود این هم پیش پیش به استقبال اتفاق بد رفتن بود.
و در ضمن اگر نگاه من به دنیا و خدا درست باشه ,اصن اولا اتفاق بد معنی نیمده ثانیا خداوند رو در مقابل خودم نمیبینم و اینجوری حس تنها در این دنیا رو ندارم.
بنام خدای مهربان
روز چهل و پنجم سفرنامه
ما قبل از اینکه پا به دنیای مادی بذاریم جزئی از خداوند بودیم و پس از حضور در این دنیا ی مادی دارای دو بُعد شدیم.روح و ذهن
روح ما قسمتی از خداوند است که منبع تمام خوشبختی ها،ثروتها و خوبیها و آگاهی هاست .یعنی روح در بالاترین فرکانس خود قرار دارد و در اصل روح ما تمام آگاهی های لازم را برای رسیدن به خواسته ها را دارد
اما ساختار و نحوه تشکیل ذهن ما بصورتی ست که بر اساس تجربیات ،دیده ها و شنیده ها از مدرسه،خانواده ،جامعه ،رسانه و….است.یعنی آگاهی های ذهن ما از عوامل بیرونی نشات میگیرد و در اغلب موارد از آگاهی های روح در تضاد میباشد .سیستم عواطف ابزاریست که به ما این امکان را میدهد فاصله بین فرکانس ذهن مان (آگاهی های ذهن )و فرکانس روح مان (آگاهی های خداوند) را تشخیص دهیم و هر زمان که احساس بدی داریم در واقع آگاهی های ذهنمان از آگاهی روح فاصله گرفته است و هر گاه احساس خوبی داریم فرکانس ذهنمان با فرکانس روح هماهنگ تر شده است و ما قدرت های خدا گونه تر پیدا میکنیم و قدرت خلق کنندگی داریم
خداوند کنترل تمام جنبه های زندگیمان را در دست خودمان قرار داده پس میتوانیم از عشق و فضل خداوند لبریز شویم
منظور از رحمان بودن خداوند این است که که خداوند به همه افراد فرصت بهتر شدن داده است اما تنها افرادی خود را در مسیر بهتر شدن قرار بدهند در معرض این موهبت قرار میگیرند
هر کسی احساس خوب داشته باشد اتفاقات خوب وارد زندگیش میشود حالا این شخص میخواهد پیامبر باشد یا یک نفر که هیچ کس او را نمیشناسد
هر کس با اندازه ای که در معرض احساسات خوب قرار بگیرد به همان اندازه اتفاقات خوب را دریافت می کند و آیا این رحمان بودن و رحیم بودن نیست
دوستتون دارم
سلام خدمت استاد عزیزم ومریم بانوی عزیزودوستان هم فرکانسیم.چققققدر من خوشبختم که در زمان حیاتم با این آگاهی ها مواجه شدم چقدر من خوشبختم که سیسمتی بودن خداوندرو فهمیدم ودیگه موقع مشکلاتم براش زجه نمیزنمو اشک نمیریزمو ناله نمیکنم تادلش برام بسوزه ومنو نجات بده چقدر من خوشبختم که فهمیدم هررررچیزی که در روابط سلامتی ثروت عشق وهرررچیز دیگه ای دارم تجرم میکنم بواسطه ی فرکانسهای خودمه که از قبل فرستادم چقدر من خوشبختم که فهمیدم هرلحظه اگه بخوام میتونم با تغییر فرکانسهام دنیامو تغییربدم چقدر خوبه که الان مواظب ورودی هام در تک تک لحظه هام هستم مراقب چیزهایی که میبینم حرفهایی که میزنم ومیشنوم چیزهایی که میخونم چون اینا باورهامو می سازن وباورهام فرکانسهای غالبمو واونم شرایط زندگیمو خلق میکنه.چقدر من خوشبختم که با این اسرارجهان آشنا شدم واون خدای بدجنس وشکنجه گر وانتقامجورو که از بچگی شنیده بودم نابود شدوبجاش سیستمی جایگزین شد که قانون تغییرناپذیری داره که فرمونش در دستان خودمه که چطور ازش استفاده کنم وقتی اینو میفهمیم دیگه مسئولیت زندگیمونو خودمون می پذیریم ومیدونیم که از هر قسمت زندگیمون ناراضی هستیم باید خودمون دست بکاربشیمو تغییرش بدیم چقدر شیرین درک این قولنین چقدر حس خوبی دارم خدایا شکرت که منو با این اگاهی ها آشنا کردی خدایا شکرت که اونروز سخت که اییینهمه نا امید ومایوس بودم آموزه های استاد عزیزم رو سر راهم قراردادی خدایا شکرت که منو به این مسیر هدایت کردی .استاد عاشق این قانون ساده م که شما گفتید که هرجامیخوام ببینم مسیرم درسته وبه سمت خواستمه یا ناخواستم به احساسم توجه کنم که خوبه یا بداین بهترین چراغ راهنمای مسیرمه.دوستون دارم ودر انتظلر روزی هستم که در کنارتون باشمو راجب این قوانین حرف بزنیمو بهشت رو تجربه کنم.
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
سلام به استاد و دوستان عزیز
ردپای ۴۵
خداوند نامحدود است و لامکان و لا زمان.هرچه در مورد خدا یاد میگیرم متوجه میشوم که هیچی در موردش نمیدانم چون نامحدود است. اگر ما در اندازه بسیار کوچک تر و آن هم از مخلوقات خداوند در نظر بگیریم اقیانوسها وقتی به آنها وارد میشوی و در مورد موجوداتی که در آنها زندگی میکنند.متوجه میشوی که چقدر وسیع است.البته این نباید برای ما ترس داشته باشه چون ما همین که از قوانینش کمی سر در بیاوریم زندگیمان گل وبلبل میشود و بیشتر میفهمیم و دوباره زندگی پربارتر میشود تا……….
خدایا بابت درک بهتر و بهتر قوانین بدون تغییرت سپاسگذارم سپاسگذارم سپاسگذارم.
سلام به خانواده بزرگ و صمیمی ام چه احساس خوبی دارم از خوندن نظرات دوستم در مورد این فایل و همزمان داشتم به باورهای قدیمی خودم فکر میکردم که چه کودکانه بودند و خدارو سپاس که منو هدایت کرد و خودش رو به من نشان داد تا قبل از این از خدا ترس داشتم و کارهام رو از روی ترس و نگرانی انجام میدادم و از طرفی تو ذهنم تضاد داشت که خداکه مهربونه و بخشنده هست و زورگو نیست پس چرا برای من حالت زور و اجبار داره انجام وظایف بندگیم عبادتم و باید سر یه تایم خاصی حتما انجام بشه و اگه نمیشد من حالم بد بود و فکر میکردم دیگه خدا منو دوست نداره و محلم نمیذاره من یک باور والد گونه نسبت با خدا داشتم و او را مثل والد خودم میدیدم اما امروز حالم خیلی خوبه چون میدونم که خدا والد من نیست که زور بگه یا منو شرطی کرده باشه برای دوست داشتن یاد گرفتم خدا بی قید و شرط منو دوست داره یاد گرفتم افسار زندگیم رو داده دست خودم و توانایی های لازم رو هم بهم داده و من هر جور که بخوام میتونم زندگیم رو بسازم الان حالم خوبه چون خدا رو خوب شناختم و هر روز خودم رو با گوش دادن به ویسهای استاد و خوندن کامنتهای پر بار دوستانم با حس خوب میگذرونم و به نجواهای درونم فرصت نمیدم که با زندگیم بازی کنند
سپاس سپاس سپاس
“خداوند متعال، هستی را هست کرد تا آشکار شود. پس چنین شد. ”
و چرا ما زندهایم و چرا زندگی میکنیم؟ اگر در هستی تنها اوست که هست، پس هدفی هم جز هدف او نیست، اگر هست توهّم است و خیال باطل…
همان طور که هدف همهٔ مخلوقات هستی اینست که باشند هر آنچه هستند و آشکار کنند حقیقت خود را، هدف انسان نیز همین است. این همان رشد و شکوفایی تا نقطهٔ کمال و اتصال به لایتناهی و بیکرانگی است.
“پیوستن به او تنها در ظهور اوست و ظهورش در بازگشت و نزدیکی به او. ”
این را محور اساسی و خط مشی اصلی زندگی خود قرار دهید. حقیقت و جوهر زندگی را دریابید و تجربه کنید. جز این، تنها در اوهام تاریک و غمانگیز زندگی خواهید زیست…
به دنبال انواع گوناگون اعمال، تمرینات، بازیها و مشغولیتهای مخرّب و گرفتارکننده نگردید. عمل و تمرین اساسی را بگیرید و آن را تا دسترسی بر او تداوم ببخشید و بر انجام آن محکم و استوار بمانید. امّا این تذکر را جز انسانهای بیدار و فهمیده نمیشنوند…
هر کسی برای ره یافتن به خداوند و وصل به نامحدود، دیدگاهی دارد. برخی از این نظرات معروفترند. حرکات عجیب و غریب، رفتارهای بی سر و ته، مراسم و تشریفات مضحک و غیره از این دستهاند. امّا اینها راه خدا نیست. راه خدا روشن و نورانی است. در نهایت پیچیدگی، ساده و بیتزویر است. در اوج عظمت و بلندی در دسترس همگان است.
نظر چه کسی دربارهٔ راه و روش زندگی انسان صحیح و درست است؟ خالق آسمانها و زمین، انسان را و جهان را آفرید و برای آنان هدفی مقرّر داشت. او بر همهٔ اسرار آفرینش آگاه است. گذشته، حال و آینده را خود رقم زده و آن را میداند. پس تنها اوست که میداند، انسان چگونه به هدف حقیقی خود نایل میگردد. اوست که راه بازگشت به خود را میداند. میخواهد آشکار شود، خود بهتر از هر کسی راه ظهور خود را میداند…
باید طبق نقشه و برنامهٔ او عمل کرد. اگر بخواهید از چند برنامه و از دیدگاه چند نفر استفاده کنید قطعاً از مسیر اصلی منحرف میشوید. پس باید تنها به او گوش بسپاریم و از تعلیمات او پیروی کنیم، و او از طریق روح، منتخبین و کتاب خود تعلیم میدهد…
محور اصلی و خط مشی اساسی طرح الهی و نقشهٔ کیهانی چیست؟
آشکاری عشق به خداوند، که کلید اصلی آن تسلیم محض است. زیرا عشق وقتی میآید که “من” و سایههای “من”، نباشد. شاهرگ “من”، خواست و ارادهٔ شخصی است پس اگر خواستهای از خود نداشته باشیم و اراده و نظر ما، اراده و نظر الهی باشد، آنگاه عشق ورزیدن آغاز میگردد. غوغا میکند. ظاهر میشود و در این فوران نور، خداوند است که آشکار میشود و این ماییم که به او بازگشتهایم.
اینجاست که تمرینات و اعمال اصلی ما برای زندگی متعالی و ورود به هستی الهی معلوم میشود. مهمترین و اساسیترین کاری که برای شادی پروردگار، برای خود و همنوعانمان و کل هستی میتوانیم انجام دهیم همانا عشق ورزیدن است. خط اصلی زندگی خوب و رو به آسمان اینست که با خداوند رابطهای عاشقانه داشته باشیم. عاشق در ارتباط با معشوق خود چگونه عمل میکند، همانگونه باشیم و همان طور عمل و زندگی کنیم. اولین نشانهٔ عاشق تسلیم است. تسلیمی با تمام وجود..
به نام خدا💕
(چهل و پنجمین روز سفر من)
برای این فایل تیکه ای از توصیف خدا توسط ملا صدرا را در نظر گرفته ام،
او 440 سال پیش قد علم کرد.
در زمان صفویه ظهور کرد.
شاگرد میرداماد و شیخ بهایی بود
او را مرتد اعلام کردند و کمر به قتلش بستند.
چون نتوانستند عقایدش را با استدلال محکوم کنند،تبعیدش کردندتا فوت کرد.
چرا بعد از 440 سال نمی توانند نادیده اش بگیرند؟
از ایرانی ها صدها نفر(از جمله علامه طباطبایی) و از خارجی ها ده ها نفر (از جمله هانری کوربن) او را به شدت ستوده اند.
چرا اینقدر از مطرح شدن عقایدش هراس وجود داشت و دارد؟
در مورد تئوری حرکت جوهری و اسفار اربعه او هزاران صفحه نگاشته شد ولی هیچکس به کنه مطلب پی نبرد.
قضیه خیلی پیچیده شد.
یکی از مطالبش را بخوانیم:
خداوند بی نهایت است و لامکان و بی زمان؛ اما بقدر فهم تو کوچک میشود،
بقدر نیاز تو فرود می آید
بقدر آرزوی تو گسترده میشود
و بقدر ایمان تو کارگشا میشود.
به قدر نخ پیر زنان دوزنده باریک میشود،
و به قدر دل امیدواران گرم میشود.
یتیمان را پدر می شود و مادر
بی برادران را برادر میشود
بی همسران را همسر میشود
عقیمان را فرزند میشود
ناامیدان را امید میشود
گمگشتگان را راه میشود
در تاریکی ماندگان را نور میشود
رزمندگان را شمشیر میشود
پیران را عصا می شود
و محتاجان به عشق را عشق می شود.
خداوند همه چیز می شود و همه کس را کس، به شرط اعتقاد، به شرط پاکی دل،به شرط طهارت روح، به شرط پرهیز از معامله با ابلیس.
بشویید قلب هایتان را از هر احساس ناروا و مغز هایتان را از هر اندیشه خلاف و زبان هایتان را از هر گفتار ناپاک و دست هایتان را از هر آلودگی در بازار.
و بپرهیزید از ناجوانمردیها، ناراستی ها
نامردمی ها!
چنین کنید تا ببینید که خداوندچگونه بر سر سفره شما، با کاسه یی خوراک و تکه ای نان می نشیند،
بر بند تاب، با کودکانتان تاب میخورد،
در دکان شما، کفه های ترازویتان را میزان میکند
و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند.
مگر از زندگی چه میخواهید که در خداییِ خدا یافت نمیشود که به شیطان پناه میبرید؟
که در عشق یافت نمیشود
که به نفرت پناه میبرید؟
که در حقیقت یافت نمیشود که به دروغ پناه میبرید؟
که در سلامت یافت نمیشود که به خلاف پناه میبرید؟
مگر حکمت زیستن را از یاد برده ایدکه انسانیت را پاس نمی دارید؟!
خدارو شکر که دارم خدا رو بهتر ازقبل دارم میشناسم🌹
🌹
سلااامم سلااااام
روز ۴۵ ام
چقدر این فایل امروز حال من رو خوب کرد
چقدر بهش نیاز داشتم.
اولند که دوست داشتم به یک نکته ای که استاد گفتن، راجب خودم اشاره کنم.
ایشون گفتن که از شک کردن نترسید.
و من این رو به وضوح حس کردم که نداشتن ترس و تعصب ، چقدر میتونه دید ادم رو باز بکنه
قبلا، وقتی که یک چیزی رو راجب خداوند میشنیدم
و خب به نظرم منطقی نمیومد
میترسیدم که بهش فکر کنم
و این مسئله حل نشده ته ذهن من باقی میموند
و باعث میشد حال من واقعا بد باشه
احساس عذاب وجدان
ترس
و…
اما وقتی که باورهام رو نسبت به خداوند تغییر دادم، ذهنم باز تر شد
به خودم اجازه دادم که فکر کنم
و خب ، الان هیچ حس بدی ندارم! وقتی که به چیزی شک میکنم، لذت میبرم از کنجکاویم و تا زمانی که درگیر تحقیقش هستم با ذهنی ارام و بدون پیش داوری به خودم نگاه میکنم…
و اما برای من این دید استاد واقعا جالبه. همیشه وقتی از نظریه داروین و تکامل و کیهان و ….
حرف زده میشه
همه بر این باورن که این مسائل وجود خدا رو نقض میکنه.
و به این دقت نمیکنن که اگر ما راجب این انرژی صحبت میکنیم ، که میدونیم جهان از اون نشأت گرفته
شاید این انرژی همون خداست!
سوال های زیادی راجب این مسأله هست، که جوابشون ملموس نیست.
اما خیلی خوشحالم که میبینم که کسانی هستن که دیدگاه متفاوتی به این جربان دارند.
سلام دوستان. واقعا چقدر این نگاه که خداوند رو به صورت انرژی وسیستم ببینیم به ما ارامش و زنده بودن و رضایت رو میده و چقدر دست و پای شیطان ذهن رو محکم می بنده. چقدر دور مون ادم هایی رو می بینیم که این باور رو دارند که سال ها زحمت وسختی و زجر وبدبختی رو تحمل کردن به این امید که خدا به انها نگاه کنه و شرایطشون رو تغییر بده همون نگاه انسانی به خداوند. چه کسانی که از خداوندی که، به یکی میده و به یکی نمیده انتظار کمک داشتند و درصورت ندیدن کمک از طرفش غمگین شدن و به شیطان ذهن پناه بردند و چه سرنوشت هایی رو داشتند و هر کدوممون هزاران از این مثال ها داریم. واقعا از زمانی که قوانین خداوند رو باهاش اشنا شدم واقعا بیدار شدم و محکم و استوار دارم زندگی مو میسازم و به زودی اولین گام تغییر بنیادین خودم دوره غزت نفس رو خریداری میکنم.