خداوند را بهتر بشناسیم | قسمت 2 - صفحه 41 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-15.gif
800
1020
پشتیبانی سایت
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
پشتیبانی سایت2015-06-07 10:00:002021-11-09 08:03:38خداوند را بهتر بشناسیم | قسمت 2شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سوال مطرح میشه اولین بار هست عضو این سایت شدم….. جالبه. این سوال مطرح بشه.آیا ما باید همیشه حقیقت بگیم…؟حتی بخود…آیا القا یک گناه هست؟….تحقیق داشتم روی زندگی بقیه..کسانیکه گذشته تلخی داشتن از سوی خانواده خصوصا….و بعد ازدواج با سوالات زیادی روبرو هستن که مجبورند جوابی برای این سوالها داشته باشند….یک عده نه به نیت دروغ…..آنچه دلشون میخواست در گذشته اتفاق بیفته…که باعث تسکین و القا یک خاطره مصنوعی جدید هست
در ذهن میسازند…باورش میکنند و به دیگری میگویند….دو نکته داره…انگیزه برای بهتر بودن….و انگیزه برای جبران گذشته…..ولی اگر هر حقیقتی بگویند واضح.یا باورش کردند که بوده بارها تکرار میشه یا سعی میکنن برای مخفی کردن با گول زدن خود .کارهایی انجام بدهند که زندگی روبه عقب میبره ….شما کسی تصور کنید در گذشته پدر مادر خسیسی داشته یا در شرایط دور از احترام بوده….یا کناره گیری میکنه از جامعه یا سیاست ضد بکار میگیره سعی در تظاهر به چیزی میکنه که میخواسته باشه ….پس اگر یک خاطره مصنوعی باور کنه…..و یک من جدید در گذشته بسازه.راهش تغییر میکنه …به اندازه فصلهای سال روزها خون طبع ادمها متفاوت هست…اخلاق متفاوت انگیزه متفاوت.چه تعریفی میشه برای چنین مطلب داشت
بنام خداوند مهربان
سلام به استاد عزیزم ، مریم جان و همه اعضای خانواده صمیمی ام 🌹
روز ۴۵ سفرنامه ام
امروز اگاهى های کاربردى واسم تکرار شد و چقد این اگاهى مهم و کاربردیه
خدایا شکرت که اولا اگاه شدم و تکرار شد و متوجه شدم مشکلم از کجا داره آب می خوره
بارها شنیدم که خدا سیستمه و ما بر اساس فرکانسمون داریم دنبامون رو خلق میکنیم
میگفتم اره ولى تو عمل ازش استفاده نمی کردم و باز پیش میومد که وقتی به ناخواسته می رسیدم بازم نگاه قبلیم رو به خدا داشتم که خدایا تو رو خدا و …. نگاه سیستمى داشتم
نمی خواستم واقعیت رو بپذیرم …..
خدایا شکرت که من. رو بازم بیدار کردى که همه چیز فرکانسه
اگه می خواى به خواسته ای برسى لازم نیست تقلا کنى
تو فرکانستو اول تنظیم کن با تجسم با توجه با حس خوب به داشتنش که پشتوانه اینا پذیرفتن این حرف ها و ایمان به خداست
خدایا شکرت که تو این سنم متوجه شدم خدای واقعی چیه و چی شکلیه
چقد قبلأ نذر و نیاز و …. به قول دوستمون تسبیحاتى می خوندم که توش حسى نبود چرا ؟ به خاطر ورودى های گذشته
به خاطر این که خانوادم و …. این اعتقاد رو داشتم
چقد خوشبختم که این سیستم رو درک کردم و به قول استاد بزرگترین نعمت هر انسان تو زندگیش این آگاهیه و باقیش اراده و تصمیم خودشه واسه اینکه چیکار کنه ……
به نام خداوند مهربون
روز 45 ام
هر چه بیشتر فایلای که راجع به خدا توضیح داده گوش میدم هر چه بیشتر کامنت بچه ها رو در این رابطه میخونم اشتیاقم برای درک خداوند بیشتر میشه
بیشتر میخام این خدا رو بشناسم و هر لحظه حسش کنم
فک میکنم از تمام حسای دیگه از تمام عشقای دیگه لذتبخشتره
خیییلی دوس دارم این آگاهیا رو هر روز بیشتر درک کنم
همیشه به دنبال شناخت خدا و ارتباط باهاش بودم همیشه دوست داشتم بفهمم حقیقت چیه
در گذشته میخاستم از طریق دین و مذهب به این هدف برسم و اونقد پیش رفتم تا آخرش فهمیدم راه و اشتباه رفتم و تهش هیچی نیست به بن بست خوردم و …
و حالا دارم آگاهیای جدیدی رو میشنوم و تا حدودی دارم درکش میکنم اما خییییلی بیشتر میخام بفهمم
واقعا میخام با تمام وجودم فکر خدا رو بخونم بقول انیشتین
میخام به جزئیات توجه نکنم و فقط به اصل توجه کنم
خدایااا واقعا به کمکت احتیاج دارم
به هدایتت احتیاج دارم
این آگاهیای که دارم نیاز به تمرکز و تفکر داره ، پراکنده س و منو قانع نمیکنه
ولی حسم میگه که بالاخره بهش میرسم
حسم میگه این راه درستترین راهه
خدایا کمکم کن
به نام خدا
خداروشکرمیکنم برای روز۴۵ ازسفرنامم
دیدگاه مرضیه خانم به عنوان متن منتخب امروزبرام خیلی تاثیرگزاروتحسین برانگیزبود
دوس داشتم من هم مثل اون این درخواستوداشته باشم ازخداکه قوانینتو بهتردرک کنم وازش استفاده کنم درزندگیم خصوصااون قسمتی که گفته بود
الله اکبر که دیگه نمیتونم بدون این حس زندگی کنم،استاد بخدا دارم دیوانه میشم حس میکنم در مقابل این حس وصال درمانده ترینم،تسلیم ترین،عاجزترینم اما در حین حال خوشبختترینم.خدایا شکررررررررررررت
واقعاغبطه خوردم به حالش وبدون این که اون لحظه به زبون بیارم درقلبم این حسوداشتم که منم این حال رومیخوام من دوس دارم به این نقطه برسم که وقتی به خدافکرمیکنم احساسم خوب باشه اشک بریزم ازاین که چقدربهم نزدیکه ازاین که این همه مدت بودی ومن تورونمیدیدم دوس دارم تموم وجودم لبریز ازعشق وآرامش خدابشه تووجودش غرق بشم واشک بریزم وبگم کاش تمام روزهای زندگیموباتوبودم چقدر تومنودوس داری من هیچی نمیخوام جزخودت
چقدرنیازدارم بهت چقدردوس دارم فقط فقط توکلم به توباشه چقدردوس دارم حال کسایی که دروجودتو غرق شدن روبفهمم وبگم راست میگن که دوس ندارن لحظه ای ازت جدابشن
من ایمان دارم همون خدایی که منوبه این سفردعوت کردمنوبه این حال هم میرسونه
الهی امین
به نام انرژی خیر جهان هستی
سلام و درود خدمت استاد عزیزم و استاد شایسته و و دوستان همفرکانسی ام
👣👣👣روز ۴۵ روزشمار.
احساس خیلی خیلی متفاوت وعالی دارم از اینکه قدم در مسیری گذاشتم که دارم آگاهی های از خداوند و قوانین جهان هستی و خودم بدست میارم.
آگاهی هایی که تا الان نداشتم .
و اگر هم باوری داشتم اشتباه بود
باور هایی که از خانواده و مدرسه دوست و آشنا جامعه و…تمام و اشتباه بود و یا ناقص بود.
مهم ترین باور باور های توحیدی مطالب قران ی
قانون مدار و فرکانس و باور های ما
واقعا مطالبی که من در هیچ جا نشنیده بودم.
چقدرچقدراحساسم بهتره.
خدا رو شکر میکنمکه امروز شد۳ماه تمام و۹۰روز بودن در کنار استاد و دوستانم و عضویت در سایت.
خدا رو شکرکه الان من وقتی به این ۳ماه زندگی ام نگاه میکنم احساسم بهتر میشود.
۳ماه بودن با صدای استاد و دیدگاه های دوستان
۳ماه هر شب با صدای استاد خوابیدن و صبح بیدار شدن
خدایا خیر و برکت و خوشبختی و ثروت برای تمام ۸میلیارد انسان در کره زمین میخوامازت.
و ویژه تر برای خانواده بزرگ عباسمنش
استاد بی نهایت حالم خوبه.
استادهمیشه میگین اول باید قوانین حاکم بر جهان هستی رو بدونینم و دنبال تکنیک نباشیم و تمرکز مان رو به حاشیهه نبریم.
در مسیرباشیم و به اصل توجه کنیم و اصل قانون و ساز وکار این جهان و قوانین خدا رو بدونیم.
و در هر لحظه اگاهانه ی کار کنیم به چیزی توجه کنیم تا احساس بهتری داشته باشیم.
خوب وقتی من از شما یاد میگیرم که نگاهم به خدا و جهان هستی و قوانینش چطور هست
احساسم روی هزار میشود.
از اینکه که تا همین لحظه هیچ کس کوچکترین تاثیری بر من نداشته .اینکه منخودم با فرکانس های خودم تونستم همه اتفاق های زندگی ام رو رقم بزنم.
یعنی ذره ای بی عدالتی و ظلم به من از سمت کسی ویا خدا نشده.
اینکه خدا از رگ گردن به من نزدیکتر هست
اینکه خدا خیلی خیلی دوست دارد که من قدم به سمتش بردارم و باورش کنم.
باور یگانگی اش رو
قدرتش رو
حکمتش رو
عدالتش رو
و …
من تازه قدم در راه خالص شدن
یکی شدن با خالقم
قدم در راه به اصل وصل شدنم
قدمدر مسیر خوشبختی و متفاوت زندگی کردنم نسبت به گذشته ام بر میدارم.
اصل من خداست
من جزء ای از اصل هستم
من در وجودم خدا رو دارم.
اگرمن دیدم رو تغییر بدم و خلاف بدنه جامعه فکرکنم و عمل کنم یعنی دارم به سمت اصلم میرم.
خدا رو شکر همش خیر هست و برکت
استاد و بچه ها و خانم شایسته شمایی که احساس من رو در کلماتم می فهمید خیلی دوستتون دارم .
خدایا شکرت
سلااامم سلااااام
روز ۴۵ ام
چقدر این فایل امروز حال من رو خوب کرد
چقدر بهش نیاز داشتم.
اولند که دوست داشتم به یک نکته ای که استاد گفتن، راجب خودم اشاره کنم.
ایشون گفتن که از شک کردن نترسید.
و من این رو به وضوح حس کردم که نداشتن ترس و تعصب ، چقدر میتونه دید ادم رو باز بکنه
قبلا، وقتی که یک چیزی رو راجب خداوند میشنیدم
و خب به نظرم منطقی نمیومد
میترسیدم که بهش فکر کنم
و این مسئله حل نشده ته ذهن من باقی میموند
و باعث میشد حال من واقعا بد باشه
احساس عذاب وجدان
ترس
و…
اما وقتی که باورهام رو نسبت به خداوند تغییر دادم، ذهنم باز تر شد
به خودم اجازه دادم که فکر کنم
و خب ، الان هیچ حس بدی ندارم! وقتی که به چیزی شک میکنم، لذت میبرم از کنجکاویم و تا زمانی که درگیر تحقیقش هستم با ذهنی ارام و بدون پیش داوری به خودم نگاه میکنم…
و اما برای من این دید استاد واقعا جالبه. همیشه وقتی از نظریه داروین و تکامل و کیهان و ….
حرف زده میشه
همه بر این باورن که این مسائل وجود خدا رو نقض میکنه.
و به این دقت نمیکنن که اگر ما راجب این انرژی صحبت میکنیم ، که میدونیم جهان از اون نشأت گرفته
شاید این انرژی همون خداست!
سوال های زیادی راجب این مسأله هست، که جوابشون ملموس نیست.
اما خیلی خوشحالم که میبینم که کسانی هستن که دیدگاه متفاوتی به این جربان دارند.
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
سلام به استاد و دوستان عزیز
ردپای ۴۵
خداوند نامحدود است و لامکان و لا زمان.هرچه در مورد خدا یاد میگیرم متوجه میشوم که هیچی در موردش نمیدانم چون نامحدود است. اگر ما در اندازه بسیار کوچک تر و آن هم از مخلوقات خداوند در نظر بگیریم اقیانوسها وقتی به آنها وارد میشوی و در مورد موجوداتی که در آنها زندگی میکنند.متوجه میشوی که چقدر وسیع است.البته این نباید برای ما ترس داشته باشه چون ما همین که از قوانینش کمی سر در بیاوریم زندگیمان گل وبلبل میشود و بیشتر میفهمیم و دوباره زندگی پربارتر میشود تا……….
خدایا بابت درک بهتر و بهتر قوانین بدون تغییرت سپاسگذارم سپاسگذارم سپاسگذارم.
بنام خدای مهربان
روز چهل و پنجم سفرنامه
ما قبل از اینکه پا به دنیای مادی بذاریم جزئی از خداوند بودیم و پس از حضور در این دنیا ی مادی دارای دو بُعد شدیم.روح و ذهن
روح ما قسمتی از خداوند است که منبع تمام خوشبختی ها،ثروتها و خوبیها و آگاهی هاست .یعنی روح در بالاترین فرکانس خود قرار دارد و در اصل روح ما تمام آگاهی های لازم را برای رسیدن به خواسته ها را دارد
اما ساختار و نحوه تشکیل ذهن ما بصورتی ست که بر اساس تجربیات ،دیده ها و شنیده ها از مدرسه،خانواده ،جامعه ،رسانه و….است.یعنی آگاهی های ذهن ما از عوامل بیرونی نشات میگیرد و در اغلب موارد از آگاهی های روح در تضاد میباشد .سیستم عواطف ابزاریست که به ما این امکان را میدهد فاصله بین فرکانس ذهن مان (آگاهی های ذهن )و فرکانس روح مان (آگاهی های خداوند) را تشخیص دهیم و هر زمان که احساس بدی داریم در واقع آگاهی های ذهنمان از آگاهی روح فاصله گرفته است و هر گاه احساس خوبی داریم فرکانس ذهنمان با فرکانس روح هماهنگ تر شده است و ما قدرت های خدا گونه تر پیدا میکنیم و قدرت خلق کنندگی داریم
خداوند کنترل تمام جنبه های زندگیمان را در دست خودمان قرار داده پس میتوانیم از عشق و فضل خداوند لبریز شویم
منظور از رحمان بودن خداوند این است که که خداوند به همه افراد فرصت بهتر شدن داده است اما تنها افرادی خود را در مسیر بهتر شدن قرار بدهند در معرض این موهبت قرار میگیرند
هر کسی احساس خوب داشته باشد اتفاقات خوب وارد زندگیش میشود حالا این شخص میخواهد پیامبر باشد یا یک نفر که هیچ کس او را نمیشناسد
هر کس با اندازه ای که در معرض احساسات خوب قرار بگیرد به همان اندازه اتفاقات خوب را دریافت می کند و آیا این رحمان بودن و رحیم بودن نیست
دوستتون دارم
سلام ودرود به همسفران خوب اندیشم
در ۴۵ روز از سفر هستم
وخداروشکر که هرروز رو با گوش دادن به فایلها شروع میکنم و باتوجه به حجم کارم که زمان زیادی از من میگیره دارم روی این موضوع کار میکنم که الویت کار روی خودم هست و باید وقتی رو خودم خالی بکنم و از دیشب شروع کردم تا وقتی رو خالی کنم برای کار کردن روی خودم ودوره ام
مابقی را خدا حل میکند
امروز خیلی سرحال تر از روز قبل هستم دلم میخواد مسیر زندگیمو روشن کنم پیدا کنم و بدونم در کجا قرار دارم،
فهمیدم که هرطور خداوند رو ببینم همونطور خودش رو برام نشون میده به همون نسبت باوری که به خدا دارم همون رو توی نتایج تجربه میکنم
قوانین ثابت ثابت هستن و قابل تغییر نیست مثله نیازمندی زندگی به اکسیژن
هرچیزی در دنیا انرژیه،حتی خدا و انرژی از جایی به جای دیگه منتقل میشه اونم بخاطر فرکانسهای که دارا ارسال میشه و انرژی مربوط به فرکانسی که ارسال میکنم پیدا میشه و میاد سمتم
کنترل زندگیه من در دست خودمه چون روی فرکانس وباورم و نوع نگاهم به اتفاقات ومحیط پیرامونم کنترل دارم
اگه از فرکانسی که میفرستم احساسم خوب باشه یعنی درمسیر درستی هستم
هر روز دارم نکات ریز تر وقابل توجه تر رو درک میکنم تا تکاملم رو کامل تر کنم تا مسیر موفقیت زندگیم رو راحت تر وفادار بپیمایم
اگه در قوانین باشم هدایت میشم هدایت خدا با قوانین هست و هرلحظه سعی ام براین است که باعشق روی خودم کار کنم و این قوانین دائما در ذهنم هست خدارو برای تک تک بخش هایی که در اینجا یاد میگیرم با تمام سلولهای بدنم شکر میکنم وسپاسگذارهستم
بهنامخداوندبخشنده مهربان
روز۴۵سفرنامه
انسانازشکبهیقینمیرسه…
ایمانواقعیایمانیاستکهخودمبهآنبرسم…
خدایمناحساسبشرینداره…
خدایمنانرژیاستوجهانقانونمندیخلقکرده
ومیگههرچیزیکهباورکنیتجربهمیکنی،
چیزیبهغیرانرژیدرجهانوجودندارد،هرچیزیکه
هستانرژیه،انرژینهبهوجوداومدهنهازبینمیرود.
بزرگترینسپاسگزاریم(جهانبدونتغییرخداوند)
است،
واینعدالتمحضاست…
منمیتونمازقوانینخداونداستفادهکنم،
خدایمنمعلمیاستکهدارهبههمهدرسمیده…
وسیستمخداونداینگونهاستکهفارغازهرچیزیکه
هستبهافکاروفرکانسمنپاسخمیدهد…
نگاهسیستمیمنبهخداوندکهخداوندطبققوانین
عملمیکنهکهمهمتریننکتهاش( آرامش) است.