چگونه به راه راست هدایت می شویم یا از آن دور می شویم - صفحه 21 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/11/abasmanesh-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-11-23 04:47:072024-11-23 04:49:23چگونه به راه راست هدایت می شویم یا از آن دور می شویمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام یگانه خالق مهربان بخشنده ام
به نام خالق عالم و قادرم
سلام و درود بر استاد عزیز و مریم جان و دوستان
مینویسم دیدگاهم و نظرم را چون احساس میکنم همه از جانب خداوند دستانی هستیم برای هدایت یکدیگر
و خداوند را بی نهایت سپاسگزارم بابت آگاهی های عالی که الان دریافت کردم و ایمان دارم که هدایتم درسته چون احساسم عالیه و استاد سپاسگزارم از شما که از جانب خداوند هدایت شده اید برای رساندن این آگاهی های هدایت شونده
و میخوام بگم فقط و فقط وقتی احساست عالیه یعنی شکر گزار خدا هستی یعنی هدایت خدا را گرفته ای و روی شانه های خدا هستی برا رسیدن به سعادت هر دو دنیا
و من خودم تجربه کردم وقتی که از نظر مالی و روابطی همه چی عالی بود اما با ترس و نگرانی ها بدبینی ها تا حدودی همه رفتند و اینها همه فقط از سر ناشکری بود اما خدای من خدای شما همیشه مهربان و بخشندس قربونش برم عالم مطلقه قادر مطلقه سال 95 بود که من با قانون جذب آشنا شدم به صورت حضوری تو شهرمون کلاس برگزار میشد و من هدایت شدم به این سمت و عاااشق این مباحث شدم خیلی حالم عالی میشد و خدا را شکر در اون زمان نتایجی هم دریافت کردم روابطم بهتر شد همسرم کسب و کار جدیدش را زد و ماشین خریدیم اما با این وجود هنوز ریشه ای موضوع را متوجه نشده بودم البته این مسیر تکامله که الان درکش کردم و تا اینکه کرونا اومد و دیگه دوره ها برگزار نمیشد البته بگم اونموقع هم که دوره ها برگزار میشد بینش وقفه می افتاد و اینجا به این موضوع اشاره کنم که ما تا زنده ایم باید روی آگاهی خودمون کار کنیم
بله با شروع کرونا دوره ای برگزار نشد تا اینکه یه روز پیامکی از یکی از اساتید شهر دریافت کردم و باهاشون تماس گرفتم وتو دوره هاشون شرکت کردم اونجا بود که تازه فهمیدم عزت نفس چیه احساس لیاقت چیه و اونموقع بود که تونستم چیزهایی که میبینم براش ذوق کنم و لذت ببرم
و خدا را شکر از نتایجش این بود که با یکی از آشناهامون یه سالن آرایشگری باز کردیم و شروعش عالی بود اما بعد از 6 ماه با الهامی که سال قبلش به خودم شده بود که یه انبار سنگ تو شمال کشور بزنیم و تصمیم بر همین امر شد و سالن را واگزار کردم و خدا را هزار مرتبه شکر مهاجرت کردیم به سمت شمال و دقیقا مرداد ماه امسال بود که من اومدم شمال دوستم چند تا از فایل ها قانون آفرینش استاد را برام ارسال کرد البته بگم من از قبل اسم استاد را شنیده بودم و میدونستم از اساتید معروف کشورم هستند و یه چند فایلی ازش شنیده بودم اما تو فرکانس استاد نبودم و نمیتونستم فایل ها را گوش کنم و الان به این حد از آگاهی و فرکانس های عالی رسیدم که بعد از 10 بار هم که فایل های استاد را میشنوم انگار برا بار اول هست که میشنوم و اینکه اینجا بود که یه جور دیگه خدا را جهانش را و قدرت او را درک کردم و به هدایت خداوند وارد سایت شدم و هدایت شدم برا خرید اولین دوره 12 قدم
و خدا را بی نهایت شکر میکنم بابت تضادهایی که در زندگیم دیدم و به این درک رسیدم که مسئول خلق زندگیم خودم بودم و هستم و باز هزاران بار شکر بابت اینکه خداوند به ما آزادی کامل و احساس لیاقت داده و میتونیم با آگاهی های درست مدیریت و کنترل افکار خود را به دست بگیریم و روی باورهامون سرمایه گذاری کنیم و با احساس عالی شکر گزار او باشیم
و در این مدت به لطف و هدایت خدا هر روز شاهد نتایج عالی در روابطم و در کسب و کارمان و درآمدمان
شدم
خدا را هزار مرتبه شکر بابت آگاهی هایی که در مورد روابط گرفتم چه رابطه با درون خودم با خدای خودم با اطرافیانم چقدر درک تمام این آگاهی ها زیباست
خدا را هزار مرتبه شکر که به درآمد میلیاردی در ماه رسیدم و درک این باور که جهان سرشار از وفور و فراوانیه و خداوند بر همه چی عالم و قادره زیباست
خدا را هزار مرتبه شکر که از تنهایی خودم لذت میبرم و چقدر درک هدایت ها و الهامات تو زیباست
و خدا را هزار مرتبه شکر که همین الان به یکی از خواسته هام تو فایل استاد رسیدم و دو روزی بود با خودم میگفتم چقدر دوست دارم آیات قرآن را ببینم و استاد از روی آیات برام صحبت کنه و اینکه فکر کنم استاد گفت قرار هست دوره بعدیم در این مسیر باشه
خدایا بی نهایت شکرت شکرت شکرت
عذر خواهی میکنم نوشته هام طولانی شد اما رد پایی بود از من با عشق و هدایت خداوند
استاد جان باز هم سپاسگزار آگاهی های عالیتون هستم
دوستتون دارم
در پناه الله یکتا شاد و سلامت و ثروتمند و موفق و سعادتمند دنیا و آخرت باشید
به نام خداوندی که فرمانروای جهانیان است
سلام و درود فراوان به همه عزیزان
خدایا شکرت برای یک فایل فوقالعاده دیگه
«چگونه به راه راست هدایت میشویم»
در بین همه راه هایی که ما می توانیم طی کنیم و به خداوند برسیم، تنها یک راه «صراط مستقیم » و راه هدایت است و دیگر راه ها منحرف کننده است. اگر ما در راه درست و در صراط مستقیم حرکت کنیم، در پایان راه
به خدای «ارحم الراحمین » می رسیم،،،
«مقایسه کردن»
نداشتن اعتماد به نفس باعث ایجاد مشکلات زیادی در زندگی ما می شود که مقایسه خود با دیگران یکی از آن ها است. دلیل این امر آن است که ماخود را پایین می بینیم و احساس می کنیم دیگران کامل و بی نقص هستند و مرتب به دنبال دلیل مقایسه کردن هستیم
حالا چه راهکاری رو اجرا کنیم ،،،
وقتی ذهن به سمت مقایسه خود با دیگران میرود، بهترین کار این است که جلوی آن را نگیریم و نترسیم. بلکه باید حواسمان را به سمت نکات مثبت خودمان متمرکز کنیم. شاید طرف مقابل ما استعداد خوبی در کاری که ما انجام میدهیم داشته باشه، اما کمی به خودمان دقت کنیم، ما نکات مثبت زیادی داریم و شاید او حسرت داشتن یکی از ویژگی های مارو داشته باشه، وقتی ما به برتریهای خودمان فکر میکنیم ناخودآگاه اعتمادبهنفسمان بالاتر میرود و حتی در کاری که مشغول به انجام آن هستیم هم بهتر ظاهر میشویم،
«حسادت»
به داشته ها و توانایی هایمان بیش تر از پیش توجه و فکر کنیم تا نسبت به دیگران دچار حسادت نشویم،
گاهی اوقات ،،به دلیل این که ترس از دست دادن چیزی یا فردی را داریم اقدام به حسدورزی می کنیم، به همین خاطر باید با اعتماد به نفس باشیم و ارزش وجودی مان را درک کنیم،وسعی کنیم نسبت به دیگران بی توجه باشیم و حسادت نداشته باشیم ،،ودلسوز کسی هم نباشیم ،بهترین راه همینه که اهمیت ندی
چکار داریم که طرف از کجا آورده و چه میکنه
فقط روی خودمون کار کنیم و موفق بشیم،،،
خدا رو شکر برای این آگاهی و شناخت
چقدر موفقیت هایی توی این مسیر هست
خدایا هزاران بار شکرت
سلامممممم
استاد عزیزم واقعا از شما سپاگزارم که انقدررررر روی اصول خودتون موندید و کمک میکنید تا ماهم اصول خودمون رو پیدا کنیم
شما چقدرررر و چقدررر به هزار دلیل و روش به ما میگید شبکه اجتماعی رو پاک کن بابا . من خودم همون یکی دوماه اول اینستاگرام رو پاک کردم و نمیدونید چقدر هر روز دوستام پیام میدادن اینستا نیستی ؟ بعد تعجببب میکردند
بعد من از تاثیرات روشون میگفتم اونا میگفتند رو ما همچین تاثیری نداره .البته این مال دوسال پیشه
اونوقت شما هنوز بعد این همه سال تو هررررر فایلی گفتید از شبکه اجتماعی بیاااا بیرون . استاد جونم واقعا ببخشید که همیشه باید اینو به ما بگید
الان اگه پیش بیاد که نمیاد اگه بگن که شبکه اجتماعی داری یا نه ! یه جوری تعجب میکنند انگار که دست وپا ندارم
من فکر میکنم حتی اگه کسب درامد هم داشته باشه این اینستاگرام انقدرررر مسموم هست و انقدر گمراه کننده و غیر طبیعی که ارزش نداره
برای من قدم گذاشتن تو راهی که شما به ما اموزش دادید تصورش اینجوریه که یه راهیه که اولا خیلی خلوته و خیلیییی قشنگه و تر و تمیزه جاده که پیدا میشه مثل همون مسیر ستاره قطبی . یه مسیریه بین جامعه ست صداهاشون رو میشنویم ولی همچنان ازین جاده خنک و سکوت و درختهای زیبا خوشمون اومده یه سری از بارهای سنگینمون رو اون اول جاده میگن بزارش زمین مثلا بار سنگین نق زدن و ناله و شکوه بعد همینطور که داریم تو اون جاده راه میریم که خیلیم خلوت و قشنگ و پر از سکوت خداست بارهای دیگمونم برمیداریم مثل بار شبکه های اجتماعی . ندیدن اخبار . احساس قربانی بودن . توقع از دولت و خانواده بعد انگار حالا که سبکتریم میپیچیم تو یک جنگل سرسبزتر و بازهم خلوت تر اینجا انقدررر عطر و بوی خداهست که توجهمون به خاطر نبودن اون بارهای سنگین بیشتر به زیبایی های معطوفه .دیگه تو جامعه راه میریم ولی به جای نازیبایی داریم به زیبایی ها توجه میکنیم . کما بیش احساسمون خوبه . علایقمون به سمتمون میاد . نعمتها راحتتر در اختیارمونه . با بقیه چنددددماهه دعوا و قهر نداشتیم ولی یه صدایی از اون ته میاد میگه بیاجلوتر بقیه ی بارهای سنگینت هم بزار پایین از مقایسه و حس بی ارزشیت کوتاه بیا . نعمت ها و فراوانی ها را ببین . بدون ثروت و خدا یکی هستند و بیا جلو و سبکبال تر شو . مسئولیت ها و حمایتگری هات رو بزار کنار و بیا جلوتر و بپر تو این بهشتی که به متقین وعده دادم . اینجا دیگه همه چیز هست مثل همون بهشتی که به استاد عباسمشن دادم .اینجا به معنای واقعی غنی شدی از توجهات مردم بی نیازی . از هرررچی که فکر کنی بی نیازی و دیگه ذره ای هم صداهای جامعه رو نمیشنوی . اینجا همون جاییه که روحت میخواست بخاطرش به دنیا بیای . بیشتر وقتت رو در بی نیازی در حال کار مورد علاقت هستی یا نقاشیه یا موسیقی شاید هم ورزش یا کوهنوردی .بیییی تفاوت از نگاه بقیه اینجا داری روز به روز بهتر میشی
میخوام بگم
بزار جامعه هر طرفی میخواد بره تو ارزشهات رو تغییر نده .
جامعه داره خودشو میکشه برای زیبایی های دروغی با عمل و تزریق و…. تو بدون زیباییت از خداونده و نباید دستش بزنی
جامعه هر روز داره با وام بیشتر ماشین بدون شاسیش رو تبدیل میکنه به شاسی تو هرماشین با هر رنگی که دوست داری رو بخر
جامعه روابط نادرست رو تبلیغ میکنه . بی ارزشی رو ارزش کرده ؟ تو همون متعهد و نجیب بمون
استاد من تازه فهمیدم یعنی تازه لمسش کردم که لذت بردن رایگانه اصلا هزینه نمیخواد . بارها شده بود دوستانم میگفتند این چه زندگی ایه خوشی هم پول زیاد میخواد که نمیدونم هرشب بریم فلان بولینگ .فلان رستوران و فلان کنسرت و….. بارها رفتم نمیگم لذت نداشت داشت ولی اون چای خورن بالای کوه . اون حلیم عدس صبح زود تو طبیعت .اون نسکافه ی دم غروب روبروی خورشید رو نوک قله بخدااااااا ارزشش هزار برابر بیشتر بود . حالش بیشتر بود . بخدا لذت ربطی به خرج کردن نداره میشه دورهمی با یه تخته نرد انقدر بخندی ولی تو کنسرت برج میلاد انقدر خوش نگذره .
نمیگم خرج نکن ولی میگم خوشی بی ربطه به بیشتر پول خرج کردن . اصلا انقدر متفاوتند که حد نداره و میگم که مثل دوستای من جوونیتو هدر ندی .دوبار دنبالم بیا کوه و طبیعت و لب رودخونه تا لذتو نشونت بدم خخخخ
عاشقتونم .
سلام عزیزدلم
چقدر کامنتتون به جونم نشست و به قولی انگار نفس راحت کشیدم که منم مثل شما دانشجوی دوره 12 قدم بودم و هستم اولین دوره بعد ورودم 3 ماه به سایت بود سال 1401.
منم از پارسال اینستا پاک کردم چسبیدم به خودم چقدر پیشرفت کردم عاشق خودم شدم به کمک دوره عزت نفس.
یک ماه پیش دوباره نصب کردم ولی یک هفته پیش به این نتیجه بیشتر پی بردم که وقتم هدر میره اصلا جذابیت نداره خنده ام میگیره که بقیه چطور آنقدر ساعت ها وقت میزارن براش.
منم حاضرم حتی غذا نخورم برم دل کوه و بیابون و جنگل ،لذت ببرم از صدای پرنده،سکوت،زیبایی جنگل و رنگ و رنگ بودن.
منم لذت میبرم از روز جمعه ای که با دوتا گل پسرام و همسرم کنار هم عذا بخوریم شوخی کنیم بخندیم بازی کنیم تکالیف حل کنیم نقاشی بکشیم ورزش کنیم برقصیم
منم لذت میبرم تو مسافرت حدالامکان از چادر استفاده کنم تا دستم باز باشه همه جا رو ببینم خوابیدن زیر سقف آسمون خدا تجربه کنم هدایت بشیم به جای که خدا برام مهیا کرده نه با اصرار خودم.
منم لذت میبرم هر لباسی دوست دارم هر نوع آرایشی دلم بخواد بپوشم بدون اینکه نظر دیگران مهم باش از همین قیافه خودم لذت ببرم و تو آینه قربون صدقه اش برم اینکه با بچه هام شبا زودتر بخوابیم صبح با عشق بیدار بشم نماز صبحم بخونم دفتر سپاسگزاری باز کنم شکرگزاری کنم ستاره قطبی بنویسم صبحانه بچه هام آماده کنم لباسهاشون مرتب روی مبل بزارم ،خمیر دندان روی مسواکشون بریزم با عشق بیدارشون کنم خودم راهی سرویس مدرسه بشم باقی کارها خودشون برسن .
واقعا اینا الان برام اوج لذت. درصورتی که قبلا هم داشتم ولی چشمم دنبال زندگی دیگران بود الان اگه یه چیز بهتر ببینم میام به خودم میگم آیا من این سبک دوست دارم پس درخواستش به خدا میدم و رها،تحسین میکنم شکر گزاری میکنم که خدایا من این سبک این رفتار این ماشین و … دیدم تا درخواستش بهت بده وگرنه لازم نبود ببینم .
و چقدر لذت بخش این سبک زندگی .
از شما سپاسگزارم که این کامنت گذاشتین کامنت متفاوتی برام بود
در پناه حق شاد و پیروز باشید
سلام رویای عزیز
خیلی ممنون که خوندی و تحربت رو برام نوشتی, من واااقعا خیلی خوشحال شدم که بین همچین دوستای ارزشمندی هستم که انقدر قائم به ذات هستند, امیدوارم همیشه روی خوش دنیارو ببینی دوست خوبم
پریشب که کامنتت برام اومد تازه از بیرون اومده بودم خونه و انقدرررر خوشحال بودم و میگفتم به ارزوم رسییییدم, فکر میکنی ارزوم چی بود؟ همیشه دوست داشتم وقتی اب زاینده رود رو باز میکنند منم اونجا باشم که وقتی اب میاد و رودخونه اروم اروم پر اب میشه و مردم خوشحالند و میرقصند و شعر میخونند منم باشم ,اگه میشد برات کلیپاش رو میفرستادم, وقتی می رسیدم همیشه یا دیر بود و اب رودخونه کااامل پر شده بود یا زود بود و چندساعت بعدش میرسید, ولی تصمیم گرفتم همینم بگم خدا بهم بده, انقدر ان تایم رسیدم که خودمم باورم نمیشد و صدبار گفتیم تایم هرر چیزی رو خدا باید تعیین کنه
داشتم به خودم میگفتم ایییین همه ذوق طبیعیه اصلا؟ که پیامت رو دیدم
خیلی خوشحال شدم, خیلییی, زندگی همیناست دیگه
اینکه همچین مادر مهربونی هستی که از نقاشی با بچه هات هم لذت میبری واقعا برام تحسین برانگیزه, همیشه اینجور مادرای مهربون و خوش ذوق رو تحسین میکنم و دوست دارم خانواده اینده ی خودمم همین شکل باشه
برات خوشحالم عزیزم, و مطمئنم دنیا خوشحالی هات رو بیشتر و بیشتر میکنه
راستی اسمت رو خیلیییی دوست دارم, چندسال پیش که دلم میخواست اسمم رو به دلیل تعدد زیادش عوض کنم میخواستم بزارم رویا که خب نشد و کنسل شد.
شاد باشی دوست الهی من
سلام خدمت استاد عزیزم
دوستان همراهم
داخل مدرسه پر از عشق عباسمنشی
خداروشکر بابت این فایل ارزشمند که تونستم گوش بدهم و خداروشکر که تونستم چیزی که از ذهنم گذشت را بنویسم
وَلَقَدْ مَکَّنَّاکُمْ فِی الْأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَکُمْ فِیهَا مَعَایِشَ ۗ قَلِیلًا مَا تَشْکُرُونَ
نعمت فراوانی که خداوند روی زمین به ما داده از درختان از گیاهان میوه ها، هوا، اب، نور خورشید، تاریکی شب برای استراحت، نعمت استراحت، ارامش، کارکردن، خود همین خاکی که روی اون داریم ساختمان های بزرگی رو بنا میکنیم یا با حاصلخیز کردن اون داریم کشاورزی میکنیم و مایحتاج زندگی و خوردو خوراک خودمون را بدست میاریم یا آبی که تطهیر میکنه ، سیراب میکنه ما و همه گیاهان و موجودات و…
که هنوزم یکی از بزرگترین و بهترین مایعات برای شستشو وپاک کردن و از بین بردن کثیفی وناپاکی وبرای کشاورزی
که بهترین مایع حیات هست
اینهمه نعمت وثروتی که برای ما در نظر گرفته شده
این همه فراوانی که هر چقدر ما بتونیم شکر گزار تر باشیم بیشتر وبیشتر به ما داده میشه
وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ ۖ
و [نیز یاد کنید] هنگامی را که پروردگارتان اعلام کرد که اگر سپاس گزاری کنید، قطعاً [نعمتِ] خود را بر شما می افزایم
این نعمت ها همواره هست فقط ماباید وارد اون مدار بشیم تا دریافت کنیم
اگر من اون نعمت را ندارم دلیل بر نبودنش نیست
و به قول استاد نزدیکترین فرکانس به خداوند فرکانس سپاسگزاری هست هرچی ما بیشتر سپاسگزار باشیم ظرفمون بزرگتر میشه وبیشتر وبیشتر نعمت ها به ما داده میشه
یک اتفاقی که چند وقت پیش برای خودم افتاد و منو به فکر فرو برد
این بود که یکی از اقوام ما که کارمندم هست یک ماشین سراتو خرید و وقتی خانومم این خبرو بهم گفت که فلانی هم این ماشینو خریده
در جا گفتم رشوه گرفته مگر میشه
و اینجا بود که مچ ذهنمو گرفتم منی که ثروت یک رو کار کردم و دارم روی دوره دوازده قدم کار میکنم
چقدر رشد کردم
چقدر نتیجه گرفتم
چقدر سپاسگزار این دوره واستاد عزیزم راجع به قوانین که به من اموزش داده هستم
این همون چیزی بود که استاد خیلی قشنگ همیشه میگن که باورها یک دکمه نیست که ما وقتی داریم روش کار میکنیم با زدن اون دکمه از بین بره ما باید همواره این باورهایی که باهاش بزرگ شدیم رو همیشه روش کار کنیم تا یک زمان دوباره اون ریشه ها فعال نشه و اینطوری خودشو نشون بده
در واقع با این طرز تفکر من که برای اون فرد اتفاقی نمیوفته از ارزش ودارایی اون فرد که چیزی کم نمیشه من خودم و دارم از فراوانی ونعمت و ثروت های جهان دارم دور میکنم
وَلَقَدْ خَلَقْنَاکُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاکُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَهِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا
و شما را آفریدیم، سپس شما را صورت گری کردیم، آن گاه به فرشتگان گفتیم: بر آدم سجده کنید؛ بی درنگ همه سجده کردند،
این همان ایه ای که نشان میده من چقدر ارزشمندم
این همان ارزشمندی من هست که احتیاجی به هیچ چیز بیرونی یا دارای یک شکل ظاهری یا اینکه یک مزیت خاص یا قد بلند یا…. که باعث بشه من احساس ارزشمندی کنم نداره
همین که خداوند منو افریده و از روح خودش در من دمیده و منو خالق افریده که به ملایک گفته به من سجده کنند ارزش وقدرت درونی منو نشون میده
اینکه تمام اسمانها و زمین افریده شده و مسخر من شده تا من بیام استفاده کنم
لذت ببرم و جهان خودم را بسط وگسترش بدهم
به جهان خودم وهم نوع خودم خدمت کنم
با ارزشی که خلق میکنم
با ارزشی که به وجود میارم
ثروتی که میسازم
که کمک میکنه الگو باشم
به خداوند نزدیک تر بشم
بشم دستی از دستان خدا تا به بنده خدا ثروت برسونم و خدمت کنم
در ادامه ایه راجع به تکبر صحبت میشه که من همیشه باید خودم و افکارم رو کنترل کنم واز نگاه بالادستی یا تکبر وغرور با دیگران برخورد نکنم به دیگران فخر نفروشم که یکی از گمراهی هایی که شیطان میخواهد منو گمراه کنه همان تکبر وغرور
و هیچ وقت خودمون را با دیگران مقایسه نکنیم
که حسادت هم یکی از خدعه های شیطان هست و باز هم گمراه کننده هست
سوره نور ایه 21
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ ۚ وَمَنْ یَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ ۚ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَکَىٰ مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَٰکِنَّ اللَّهَ یُزَکِّی مَنْ یَشَاءُ ۗ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ
ای کسانی که ایمان آوردهاید، زنهار پیروی شیطان مکنید، که هر کس قدم به قدم از پی شیطان رفت او به کار زشت منکر وامیدارد، و اگر فضل و رحمت خدا شامل شما نبود احدی از شما (از گناه و زشتی) پاک و پاکیزه نشدی، لیکن خدا هر کس را میخواهد منزه و پاک میگرداند، و خدا شنوا و داناست
ترجمه اشتباه که ریشه اش از(رود) میاد اگر خدا بخواهد انجام بدهد
وقتی از ریشه (یشا) استفاده میکنه یعنی داره از قوانین جهان استفاده میشه
اینجا که میگه خداوند میخواهد این همان یَشَاءُ ۗۗ
هست که ما در پی قوانین جهان هدایت میشیم به خواسته هامون حالا یا در جهت درست یا در جهت خلاف و خداوند چیزی برای ما نمیخواهد
هیچ جبری نیست
بما کسبت ایدیهم و بما قدمت ایدیهم
هیچ کجا هیچ خطایی انجام نشده هر اتفاقی که میوفته به خاطر کارهای، خودمون هست و هر کسی هر جایی هست در جای درستش قرار داره
خداوند در حق هیچ کس هیچ ظلمی نکرده و خداوند خوابش نبرده که اتفاقی بیوفته که ندونه و یا از عدل خداوند بخواهد خارج باشه
اگر فقط قرار بود خداوند هدایت کنه وشیطانی وجود نداشته باشه این جهان دوقطبی رو ما نمیتونستیم به این صورت درک کنیم
اگر فقط خداوند والهامات خداوند بود هیچ انتخاب وتصمیم گیری نبود
به خاطر همینه که ما شرایط جالب عالی وهدایت به سمت خیر ونیکی را میتونیم تشخیص بدیم و درک کنیم
خدایا هر لحظه تسلیم امر تو هستم و تسلیم هستم برای هدایت های تو
چون که تو میدانی وهدایتم میکنی به بهترین راه
خدایا هدایتم کن به صراط مستقیم
صراط الذین انعمت علیهم
راه راستی که به انها نعمت فراوان دادی
غیر المغضوب علیهم
نه کسانی که به انها غضب کردی
والظالین
و نه گمراهان
اونجا که ما یک سری اتفاقات را که خودمون برای خودمون رقم میزنیم که نتیجه اش گمراهی سردرگمی ویا به دلخواه ما نیست وقتی عذاب میکشیم میندازیم گردن خدا که انگار خدا داره همه اتفاقات را برای ما رقم میزنه
درصورتی که نتیجه اعمال خودمون را داریم میچشیم با افکار با تمرکز با ورودی های غلطی که به ذهنمون میدیم مثل (اخبار و رسانه ها) مطمینا خروجی نادلخواه میشه
ما چون قوانین رو درک نمیکنیم فکر میکنیم خدابرای ما خواسته درصورتی که ما خودمون با ورودی هامون داریم اتفاقات را برای خودمون رقم میزینم و اگر اون اتفاقات بد بشه میندازیم گردن خدا ومیگیم تو این بلارو سر من اوردی
ماچجوری میتونیم از مسیر راست خارج بشیم وگمراه بشیم؟
وقتی که سپاسگزار نباشیم
ایه 10سوره اعراف که در اول جلسه اومد
ایه دوم سوره حمد که میگه ما سپاسگزار خدایی هستیم که پروردگار وخالق کل جهانیان هست که این همه نعمت ثروت وفراوانی در اختیار ما قرار داده
اگر ما بابت همین هوایی که تنفس میکنیم
بابت ضربان قلبمون که با نیرویی خارق العاده نامریی وجادویی داره کار میکنه نه باتری نه چیز خاصی خودش هر لحظه داره میتپه و کارش به حرکت دراوردن خون در تمام رگ های بدن که میلیاردها کیلومتر فقط در بدن هر فردی رگ وجود داره به صورت رفت وبرگشت داره اتفاق میوفته که باعث زنده بودن وحیات ما هست
واینم یکی از اون نشانه های طبیعی بودن فراوانی وهدایت ها در جهان هست
مثل حرکت سیاره ها یا گردش زمین به دور خودش ویا دور خورشید احتیاج به هیچ نیرویی خارج از توانایی من ویا التماس به این نیرو یا گریه وزاری نداره و خودش به صورت کاملا طبیعی اتفاق میوفته
که اگر من بابت هرکدوم ازین نعمت ها بتونم به صورت واقعی و قلبی شکرگزار باشم میتونم بخشی از موهبت هایی که خداوند برای من در نظر گرفته حقشو ادا کنم
انشاالله که بتونیم از سپاسگزاران واقعی باشیم
از شما استاد عزیزم بابت این فایل فوقالعاده و ارزشمندتون بسیار ممنون و ازتون کمال تشکر دارم
بنام خداوند بخشنده و با رحمتم که رحمتش را با شما وارد زندگیم کرده استاد عزیزم
استاد بزرگوارم سلام استاد من از روزی که دارم فکر میکنم به اینکه سپاس گزار باشم و هر روز سپاسگزاری بیشتری داشته باشم و از عمق وجودم بیاد ته ته ریشه ای سپاسگزاری من که از قلبم میخواد بیاد اولین چیزی که به ذهنم و قلبم میرسه سپاسگزاری از شماست استاد خوبم. تمام حال خوب من و همین که یاد گرفتم نعمت هام رو صبح ها بعداز بیداری و شب هاقبل از خواب بنویسم رو از شما دارم بزرگترین و مهمترین سپاسگزاری من از خدا بابت شماست که منو در بهترین زمان ممکن به شما هدایت کرد و من با شما آرامش را پیدا کردم خوش بینی را یاد گرفتم شکارچی نکات مثبت اطرافم رو یاد گرفتم من با شما سلامتی را دارم من با شما خدایم را شناختم و به خوندن قرآن هدایت شدم .خودم رو دارم میشناسم من با شما روابطی سراسر عشق محبت صداقت و زیبایی را دارم تجربه میکنم که همواره داره بهتر و بهتر میشه من با شما خانه ای از بهشت و زندگی سراسر خوشبختی و بهشتی را دارم تجربه میکنم استاد عزیزم هر چقدر بخوام از نعمت ها و آگاهی های بنویسم که از طریق شما به من داده شده رو نمیتونم بگم نه زبانم قدرت بیان همه ی نعمت هایم را داره و نه انگشتانم توان نوشتن بینهایت نعمت و فراوانی های زندگیم رو داره استاد عزیزم بی نهایت از شما و خانم شایسته عزیزم سپاسگزارم
بنام خدای همواره حامی وهدایتگرم
سلام به دواستادبزرگوارم وتمامی دوستانم
هرچقدرکه این فایل روبیشترگوش میدم بیشترمتوجه ویژگی های بازدارنده درخودم میشم وخداروصدهزارمرتبه شکرکه این آگاهی هاروروزی من قرارداده، وهرچقدرقدردان شمااستادعزیزم واستادشایسته باشم کمه بابت این نعمت آگاهی ها.. خدایاشکرت خدابهتون برکت بده
من روزپنج شنبه به سفرکوتاهی تصمیم گرفتم برم وازخداوندخواستم که این سفرروبرای من پربرکت کنه، ودرک بهتری ازاینکه چه دیدگاهی مانع ازغرورکاذب درزمانی که موفقیتی بدست میارم میشه، من چه نگاهی بایدبه خداوندوثروت ها داشته باشم تابه جای غرورویاحسادت فروتن وشکرگزارباشم درپیشگاه نیروی رب، باگوش دادن این فایل کل مسیرمن درصلات بودم وخوراک مناسبی هم به ذهنم دادم ولطف خدابودکه بقیه هم که توماشین بودن برعکس قبل درسکوت بودن وخداوندآسان کردبرای من این صلات رو، آگاهی هایی که دریافت میکردم ازاین فایل روبرای خودم نوشتم درنت گوشیم که فکرمیکنم این چیزی بودکه من بایددرک میکردم، تصمیم گرفتم اینجاهم بعنوان ردپا بنویسم
شیطان چراازامرخداسرپیچی کرد وسجده نکردبه انسان؟!
حسادت اولین وجه شیطان بوده که درماهم هست وحسادت برمیگرده به اینکه شیطان دیدوسیعی نداشته وخیلی محدودوبه اصطلاح کوته فکر بوده، ونتوسته ازدیدوسیعتری که دیدخداونده به موصوع خلقت خداوندکه انسان هست نگاه کنه، فرشته های دیگ میپذیرن که دیدشون درحددیدخداوندنیست ومحدویت آگاهی دارن وچیزی جزآگاهی که خداوندبهشون بخشیده ندارن وتصمیم خداوندرومیپذیرن بی چون وچرا،، ولی شیطان نمیتونه بپذیره ودرهمون دایره محدودآگاهی که داره خودش روعالی وبرترمیدونه، یادم باشه که ریشه حسادت از محدودیت هست که من باید یه آلارم بازدارنده بدونم ووقتی موفقیت کسی رومیبینم باخودم فکرکنم که میشه بزرگتررشدکرد میشه بیشتربدست آورد، میشه پیشرفت کردوراهش هست چون این ادم راهشوپیداکرده وبرای منم راه حل مخصوص خودم هست که هدایت میشم، چون خداوندازآگاهی نامحدودخودش به من بخشیده این تفاوت من بافرشته هاوموجودات دیگست.. پس خودکم بین نباشم که ظلم به خودمه حسادت یعنی خودمودارم ناتوان وکم میبینم، درصورتی که من توانایی نامحدودنیروی رب دردرونم درجریانه درهرلحظه، وخودش گفته که روی این نیروحساب کن به همه چیزمیرسی درحدبی حدوحساب، چون توانایی نیروی رب نامحدوده، پس من روی این توانایی حساب میکنم که درمن هست نه روی اطلاعات ذهنم، من مثل شیطان به اطلاعات محدودذهنم نبایدبسنده کنم بایدبپذیرم که درهرموردی دارای توانایی نامحدودی هستم این توانایی جریان داره درهرلحظه، برای هرچیزی درلحظه من پاسخ وراه حل دریافت میکنم، برای هرچیزی که بخوام توی شرایَط بدست آوردنش قرارمیگیرم، ومن محتاجم به این نیروواواناییش، خدایاشکرت… سلیمان الگوی ثزوت وقدرت توانایی بی حدوحساب دهندگی بینهایت این نیرویاورکردوروش حساب کرد
آدمی که دیدکمبودداره باهمون یه ذره دستاوردپزمیده چون نمیتونه باورکنه که اینچیزی که داره زیادنیست ذره ای هم دربرابربینهایتی که میتونه بدست بیاره نیست، ولی کسی که اینومیدونه، میدونه که اینچیزی که بدست اورده تازه ذره ای ازبرکت بینهایت خداونده که تونسته بدست بیاره، پس بزای دریافت بیشترمیره وچون این براش نهایت نیست غرورنداره درعوض عزت نفس بیشترپیدامیکنه که تونسته بدست بیاره ومیره برای بیشتربدست اوردن، نه اینکه سرگرم همون یه ذره بشه، خدایاشکرت بازم برای این اگاهی ارزشمندکه به من بخشیدی، وبرام قابل درک شدکه چرانبایدکم بخوام وچرانبایدازچیزی که بدست اوردم مغروربشم، چون این یعنی باورکمبود.. برای اینه که ثروتمندان باعزت نفس ازچیزهایی که دارن استفاده میکنن وجوری رفتارمیکنن که آدم فرکانسشومیگیره که داره میگه طرف من لایق این چیزی که دارم هستم وخواسته های بزرگتری داره، هیچوقت ازآدم های ثروتمندنشنیدم که دارایی هاشونواسم ببرن که من این دارم اون دارم، ولی همیشه ازایده هاشون برای بدست آوردن شنیدم که صحبت میکنن، وازچیزهایی که دارن هم بالذت استفاده میکنن بارفتارش میگه من دارم وبرازنده این نعمت هام..
یه پسردایی دارم که ثروتمندخودساخته ای هست وبقول حمیدرصا عزیز، خیلی کم دیدم این ادم بگه اینوخدابه من داده ولی توی رفتارش میشه دیدکه غرورنداره وروی خداحساب میکنه،از جنس حرفاش میشه فهمیدکه منبع رزقی که اون روش حساب میکنه وباورداره منبع بینهایت رب هست وآدم شاد وعلی بیغمی هست اصلا کاری به کسی نداره ودرموردکسی اصلا صحبت نمیکنه، تواین مدت که دارم به رفتارادم های اطرافم وطرزصحبت کردنشون دقت میکنم بیشترقانع میشم که هرکسی هرجایی هست کاملا درسته وجهان بادقت صددرصد به درخواست های اون شخص پاسخ داده..
دیروزتویه جمع قرارگرفتم که بین این افراد انگاریه مسابقه بودکه اون یکی به اون یکی ثابت کنه من مریض وازکار افتاده ترم، این ازدردکمرش میگفت اون یکی از3تادردبیشتر دربدنش حرف میزد، اون یکی میگفت من کارم به عمل کشیده ولی بهترکه نشدم هیچ بدترم شدم کلی هم دردای دیگ بهم اصاف شده، وخلاصه حدود 3ساعت این میتینگ ادامه داشت، کاملا برام قابل فهم شد که چرااینا تواین چندسال هی دارن مریصترمیشن، خداروشکربااین آگاهی هایی که پیداکردم ازقانون ودقیق بودنش باعث میشه حواسم بیشترجمع باشه.. الان اگربرای لحظه هایی توی جمعی قرارمیگیرم که صبحت هاشون برخلاف قانونه، من میگم خدایاشکرت که اینجا قرارگرفتم تا بازهم قانون جهان برام دقیقترمشخص بشه ومن الان درس یادمیگیرم، قبلنا دنبتل راهی میگشتم که فرارکنم ولی الان اعراض کردن ودرک قانون برام خیلی درونی ترشده، خداروشکر
به امیدبهبودهمیشگی…
سلام خدا جونم خدایی که همیشه هوای منو داشتی خدایی که همیشه حواست بهم هست خدایی که بینیازی غنی رحمان رحیمی دستگیر بندههاتی تشنهتری به اینکه اونها رو سیراب خوشبختی کنی. خدایا هرچی حال خوب از تو دارم هروقت کم میارم دستمو میگیری و نمیذاری توی منجلاب کفر و ناسپاسی فرو برم.
چقدر من نیازمند سپاسگزاریم هر چقدر خودم را کنکاش میکنم احساس تشنگی بیشتری میکنم برای سپاسگزاری ،واقعا خودمو محتاج اون حس سپاسگزاری عمیق و قلبی میدونم.
وسطای دوره احساس لیاقت بود که استاد گفتن تواناییهاتون رو بنویسید همون موقع من احساس کردم که نیازمند دوره سپاسگزاریم (دوره شکرگزاری) و همون موقع درخواستشو به خدا دادم . کامنت هایی که بین من و سمانه جان صوفی رد و بدل شده گواه این موضوع است. نه سپاسگزاری فقط به خاطر نعمتهایی که خودم دارم بلکه ذوق و شوق و قند توی دل آب شدن از دیدن نعمتها خوشحالیها موفقیتهای بقیه دارند ،دارم روی این تمرین میکنم، توی خیلی از مواردش به خودم تبریک میگم و افتخار میکنم از اینکه خوب عمل کردم. جدیدا وقتی متوجه میشم کسی ماشین نو خریده یا یک کار راحت پردرآمدی پیدا کرده خیلی خوشحال میشم پاشنه آشیل من این بود که نمیتونستم این مسئله رو برای نزدیکانم ببینم اگه طرف غریبه بود و متوجه میشدم ، تحسینش میکردم ولی اگه از دوستان و آشنایان بود حسادت میکردم یا حسرت میخوردم اما خدا را شکر الان به جایی رسیدم که برای هر موفقیتی که از نزدیکانم میشنوم ذوق میکنم آنچنان ذوق میکنم که انگار برای خودم اتفاق افتاده نه به خاطر اینکه برای منم اتفاق بیفته نه من اون حس قلبی ذوق رو دوست دارم اون حسی که بهم میده اون حس دوست داشتنی، حس لذت ، حس سپاسگزاری حسی که بهت میگه آآآخیش خیالش راحت شد . حس امنیت و شادی که براش به وجود آمده، منو خوشحال میکنه.
تو برخی زمینهها خیلی بهتر عمل میکنم مثلاً توی زمینه روابط خدا را شکر یادم نمیاد مشکلی داشته باشم همیشه از رابطه دوستانه افراد لذت بردم . قبلا گاهی شده بود که دوست داشته باشم اون صمیمیت هم برای من بین گروهی از دوستان صمیمی ایجاد بشه اما بعد از دوره احساس لیاقت خدا را شکر خیلی بهتر شدم و حتی اون یه ذره حس کمبود هم از بین رفت و حالا دنبال تنهایی خودم هستم دنبال دوستی بیشتر با خودم و خدا که من شدیداً به دوستیش احتیاج دارم.
خدا جونم خودتم میدونی من بدون تو نابودم هیچم عدمم بی وجودم.
جای دیگه که سپاسگزاری بهم کمک کرد دوستیابی فرزندم بود . به علت روحیه آرومی که داشت نمیتونست با پسرهای دیگه خوب ارتباط بگیره ولی من هر بار پسرهای دیگر رو میدیدم که توی گروههای مختلف دارن بازی میکنن تحسینشون میکردم خوشحال میشدم از اینکه دارن لذت میبرن شادند ،و به پسرم میگفتم میتونی با خودت تنهایی بازی کنی اونم یه مزهای داره هیچ وقت سرزنشش نمیکردم ،البته چند تا راهکار دادم که خودش قبلاً امتحان کرده بود و بی ثمر بود ولی بعدش دیگه فقط به خدا سپردم ،و حالا هر وقت میرم مدرسه و میبینم در حال بازی کردن با بچههای همسن و سالشه لذت میبرم و یادم میاد که این نتیجه سپاسگزاری کردن و لذت بردن از شادی بقیه بچههاست.
اما خوب همه ما آدمیم با بالا و پایینهای خودمون با نجواهایی که هر لحظه هست و ما باید کنترلشون کنیم دیشب وقتی موفقیت یه فردی رو فهمیدم دوباره همون جمله همیشگی اومد توی ذهنم ،چرا برای اون شده برای من نشده! صبح با حال ناخوشایند از خواب بیدار شدم احساس میکردم همه این کارهایی که کردم تمام تلاشم بیهوده بوده و هیچ نتیجهای نگرفتم .در یک لحظه انگار تموم نعمت هام محو شدن و من هیچی ندارم تو زندگیم یعنی همه اون نعمت ها سر جاشون بودم من کور شده بودم کوردل .
و اگر کمک خودت نبود خدا جان اگر آگاهیهای این فایل نبود اگه تو به یادم نمی انداختی آگاهیهای این فایل رو اگه منو با استاد آشنا نمیکردی و قلبمو به روی سپاسگزاری باز نمیکردی تمام روزمو حروم کرده بودم و فرصت یه روز زندگی لذت بخش و لذت بردن از فرصتی که بهم دادی، کنار تو بودن رو از دست میدادم .خدایا شکرت با تمام وجودم ، من عاشق اون اشکهای یم که موقع سپاسگزاری از چشمانم میاد سپاسگزاری بدون اشک رو سپاسگزاری واقعی نمیدونم سپاسگزاری رو دوست دارم که قلبم بلرزه . تو همه قلبمو پر کرده باشی، تو همه قلبمی ،با همه وجود دوست دارم . سپاسگزارم به خاطر تمام آدمهایی که امروز با عشق منو در آغوش گرفتن حرفهای محبت آمیز بهم زدن سپاسگزارم به خاطر لبخندهاشون به خاطر دست و دلبازیهاشون خدایا همه قلبم از عشق خودت سرشار و سرریز و لبریز کن.
سلام استاد عزیزم
چقد عالی که فایل گذاشتید
خیلی خوشحال شدم
قربونتون برم
عاشقتونم
استادگلم
به ترتیب آگاهی های این فایل رو مینویسم
تا فراموش نکنم
آیه اول از سوره اعراف خداوند میفرماید که
الأعراف
وَلَقَدْ مَکَّنَّاکُمْ فِی الْأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَکُمْ فِیهَا مَعَایِشَ قَلِیلًا مَّا تَشْکُرُونَ
ﻭ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﺟﺎﻱ ﺩﺍﺩﻳﻢ ، ﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﻭﺳﺎﻳﻞ ﻭ ﺍﺑﺰﺍﺭﺯﻧﺪﮔﻲ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻳﻢ ، ﻭﻟﻲ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺍﻧﺪﻙ ﻭ ﻛﻢ ، ﺳﭙﺎﺱ ﻣﻰ ﮔﺰﺍﺭﻳﺪ .(١٠)
واقعا لذت بردم از استدلال شما از پروژه مریخ ایلان ماسک
واقعا همینطوره ما هنوز از امکانات سیاره خودمون استفاده نکردیم
بعد میخوایم بریم یه سیاره دیگه
ما هنوز از امکانات وجودی خودمون استفاده نکردیم
بعد دنبال این هستیم که آرامش رو شادی رو پول رو از دیگران طلب کنیم.
ما فقط داریم با دیگران چونه میزنیم
خودمون حرکت نمیکنیم
و همش دوس داریم خانوادمون رو هدایت کنیم
بابا خودت هدایت شو
بقیه پیش کش
خودت اگر کار درست رو انجام بدی لذت میبری
مثلا توی روابط خودت اگر هدایت بشی خودت اگر کار درست رو انجام بدی از غذا خوردنت لذت ببری از راه رفتنت کار کردنت ورزش کردنت با خودت بری بیرون با خودت حرفای خوب بزنی
خودتو تحسین کنی
دیگه نیازی نداری اینقدرررر آویزون اینو اون بشی
اینقدررررر تلاش کنی که دیگران برات کاری بکنن
مثل اینکه ما از امکانات خودمون استفاده نمیکنیم بعد انتظار داریم یکی دیگه رو آباد کنیم تا اون مارو به جایی برسونه
به خاطر اینکه خودمونو میخوایم بع بقیه ثابت کنیم بگیم من از تو برترم
تو چیکار داری چیزی رو به بقیه ثابت کنی
شتو باید خودت. به خودت ثابت کنی به خدات ثابت کنی
البته ثابت کردن هم فقط به خاطر این هست که بتونیم مسیر بندگی خداوند رو ادامه بدیم
به قول شما این استدلال بسیار غیر منطقیه
مثلا وقتی خودت خودت رو تحسین نمیکنی
و منتظری که مردم تاییت کنن
واقعا چجوری میتونی این استدلال مسخره رو داشته باشی
خودت خودت رو کامل داری میبینی که چقدررررررررر توانایی زیبایی داری بعد انتظار داری کسانی که اصلا تورو نمیشناسن فقط یک هزارم تورو دیدن تاییدت کنن؟؟
مثلا به خدات باور نداری که بهت خیر میرسونه بعد میخوای به دیگران ثابت کنی که من از شما بهترم خداوند به من نعمت داده به شما نداده
همش به دیگران فکر میکنی
که به اونا ثابت کنی که نعمت رو از اونها بگیری
که تحسین بشنوی
یا حتی اونارو خرد کنی که از خداوند تحسین بشنوی
درحالی که توی جهان رقابتی درکار نیست
هرکسی نعمت خودشو داره جهان بی انتهاست
نعمت های خداوند بی انتهاست
این استدلال چقدرررر احمقانس
تو باید تلاش کنی خودت به جایی برسی
به شادی
به پول
به سلامتی
ببین اصلا میتونی؟
چیکار داری به بقیه
تو میتونی الهامات خودت رو کنترل کنی
نمیتونی الهامات دیگران رو کنترل کنی
بهترین شرایط برات فراهم هست تا الهامات رو بشنوی
توی کارت
بزای خودت کار کن
اطلاعات رو برای خودت تولید کن
و بزار تو اینترنت
مثل یک دفترچه اینترنتی ویدیویی
چیکار داری که به دیگران که قبول میکنن یا نه
تو اطلاعات رو برای خودت تولید کن لذت ببر بخون به خودت آموزش بده
تو نیازی به پول و توجه نداری
توجه فراوان در تو هست
پول و نعمت فراوان در زندگیت هست
تو فقط خلق ارزش کن
تو کارتو انجام بده
پول نتیجه طبیعی این سبک زندگیه
در مورد روابطتت
تو هنوز از امکاناتی که رابطتت در اختیار گذاشته استفاده نکردی
تو هنوز از عشقی که همسرت مادرت پدرت دوستات بهت میدن استفاده نکردی یاد آوری نکردی میدونی چقدررررر امکانات در اختیارت گذاشتن؟ میدونی چقدرررررر بهت لطف میکنن
تو از اینا استفاده کن
به خاطر تک تک مهربونی هاشون به تو تک تک مهربونی هاشون به خودشون
سپاس گزار باش
نعمت ها روان در زندگیت هستن
تو کافیه به قول استاد ظرفتو بزرگ ترکنی هانیه گلم بوس بهت
احساس لیاقتت رو بالاتر ببری
به هیییچ عنوان غمو غصه رو فقر مریضی رو تحقیرو نپذیری تحمل نکنی
نشنوی توجه نکنی
هرکاری که بهش هدایت میشی رو باید انجام بدی چرا؟
چون خداوند مهربان به تو این قدرت رو داده
حالا یه زمانی راهش در روابط اینه وقتی کسی قدر مثلا غذایی که براش پختی رو نمیدونه
و هر غذایی میپزی ایراد میگیره
براش غذا نپزی
ینی اینجوری اعراض کنی که دیگ نشونی تحقیرو
دزکنارش غذا پختن خودتو تحسین کنی
یه زمانی اعراض این هست که وقتی تحقیر میشی
بری اونیکی اتاق بخوابی و خودتو تحسین کنی از رابطت با خودت لذت ببری از رابطتت با مادرت پدرت لذت ببری و بدونی چقدر ارزشمندی
به شکل های مختلف باید اعراض کنی تا دیگه اون رفتارهارو نبینی حالا هر رفتار بدی هست
یا سره عقل میاد و اصلاح میکنه خداوند هدایتش میکنه
یا خداوند شمارو از هم جدا میکنه
باید بزاری جریان اینکارو بکنه
واقعا من دوس ندارم وقتی یه رفتار بدی میبینم از نگاه بالا به پایین به طرف داشته باشم
دوس ندارم بگم که من از تو بهترم تو عصبانی شدی ترسیدی به خدا باور نداشتی
دوس دارم نبینم همچین رفتارهایی رو برای همین اعراض میکنم
استاد شما وقتی درمورد آیه دوم و سوم صحبت کردید و گفتید که
خداوند پخش کرده خودش رو در ما انسان ها
من یه مفهومی رو دریافت کردم
اونم این بود که ما میتونیم انتخاب کنیم
که با کدوم قست خداوند روبرو بشیم
همه انسان ها جلوه هایی از خداوند هستن
دستانی از بی نهایت دست خداوند هستند
چون خداوند به هرشکلی که هرکسی بخواد میتونه دربیاد
مثل یک آب که شکل ظرف رو میگیره به خودش
در هرمسیری بریم بهمون کمک میشه که اون مسیر ادامه بدیم
میتونیم انتخاب کنیم که با کدوم ظرف با کدوم شکل وجه خداوند روبرو بشیم
راهش از شکرگزاری
و اعراض میگذره
وقتی که به قول شما اون احساس ارزشمندی در درون خودمون باور کنیم
باور میکنیم که لیاقت بهترین هارو داریم و شروع میکنیم به اعراض کردن
استاد توی این آیه درمورد شیطان صحبت شد و من یچیزی یادم افتاد
خیلی وقته من شیطان رو احساس نکردم
خیلی وقته که فقط خدارو احساس میکنم
قبلا خیلی احساسش میکردم قدرتشو روی من روی آدمهای دیگه
ولی الان بعد از کارکردن تمرکزی روی آموزه های شما و کنترل ورودی هام حالا متوجه شدم خیلی وقته که شیطان رو احساس خاصی نکردم
قبلا همش کنارم احساس میکردم
ولی حالا خیلی وقته که خدارو احساس میکنم
چه ارتباطی بین فروتنی دربرابر خداوند و احساس خود ارزشمندی درونی وجود دارد؟
حواست باشه تکبر نورزی
حواست باشه فکر نکنی تو یک استعداد عجیب و غریبی داشتی که اینکارهارو کردی نه اینارو خداوند به تو داده
یادت باشه منبع تمام آنچه که در زندگیت داری
و بایدمثل یک مانترا و زکر هر لحظه اینو به خودت بگی که یادت باشه منبع همه آنچه که در زندگیت داری خداونده
هر آنچه که دارم از آن توست
خداونده که از فضل خودش داره به تو میبخشه
داره هدایتت میکنه
خداونده که داره این نعمت هارو بهت میده
خواست باشه فکر نکنی به خاطر چیز دیگس
مفهوم غرور مخرب
غرور مخرب این هست که ما فکر میکنیم
چیزایی که داریم رو خودمون بدست آوردیم
و احساس برتری نسبت بهدیگران داریم
درحالیکه اینطور نیست
بلکه خداوند مارو هدایت میکنه
((غرور مولد ))در ارتباطات به ادم کمک میکنه که ورودی هامونو کنترل کنیم
و مرز بندی در روابط به ادم کمک میکنه که بتونیم ورودی هامونو کنترل کنیم
و این به ادم کمک میکنه تا بیشتر در برابر خداوند کوچیک باشه بیشتر خداوند رو باور کنه
من خودم این مرز بندی رو رعایت میکنم برای همین کمتر حرفای بد میشنوم
و خیلی موقع ها شده محکم و با ادب گفتم نمیخوام در این مورد بشنوم
و کاری نداشتم که الان ینی من برترم از تو و فلان من درمورد رابطم با خداوند درمورد کنترل وردی هام چه غذایی چه کلامی رو در بایستی با کسی ندارم
از وقتی که سفت و سخت ورودی هامو کنترل کردم از چند نفر شنیدم که گفتم حالا چی میشه مثلا اگر اینو بخوری وقتی این غذا میره توی معدت منو تو هیچ فرقی نداریم
یا شنیدم که میگن فلانی انگار دختر شاه
ولی سعی کردم همیشه دیگران رو تحسین کنم
برای همین خیلی تاثیر نداشته توی روابطم با اینکه من مرز بندی های سفتو سختی برای خودم دارم
انگار همه میدونن که من عاشقشونم ولی نمیتونم کار دارم
توی ارتباط با آدمها سعی کنیم فکر نکنیم که من یه جایگاه برتری دارم و من از اونها بهتر
هرفردی رو با هر پوششی وضع مالی هرچیزی ارزشمند میدونم
و سعی میکنم که هرچقدر دارایی داشته باشم افتاده تر باشم در برابر خداوند و انسان ها
نخوای تحقیر کنی مسخره کنی
باید شرایط خوبت رو از خدا ببینی
و باور داشته باشی دیگران هم میتونن داشته باشن و دلسوزی نکنی براشون
دلسوزی کردن هم یک مدا غرور هست
که ینی مثلا تو نمیتونی از هدایت خدا بهره مند بشی من بهت کمک کنم
اگر غرور مولد نباشه
ما سقووط میکنیم
ما نباید از جایگاه برتر بینی با آدمها ارتباط برقرار کنیم
فکر نکنیم با ارتباط برقرار کردن ما چه کمکی به طرف میشه
اونوقت خودمونو نابود میکنیم
من یه نفری رو میشناسم که فکر میکنم چون دلسوزی میکنه
همیشه آدمهای مشکل دار رو جذب میکنه همیشه با آدمهای ضعیف رابطه داره
و با آدمهایی که شرایط بهتری دارن نمیتونه بمونه
این جایگاه برتر بینی مارو از مسیر گمراه میکنه
اگر ما بالا آمدیم به خاطر هدایت های خداوند بوده
نه به خاطر احساس خوبیکه اون آدمها به ما دادن
اخه دیدین وقتی به افراد ضعیف کمک میکنی چقدر آدم احساس برتری میکنه
ولی خب تواضع دربرابر انسان ها خیلی خوبه
هدایت خداوند شامل همه میشه
من با همه برابرم نه از کسی بالاترم
نه از کسی پایین ترم
فقط برتری من به این دلیل میتونه باشه که کنترل ذهن بالاتر و تقوای بیشتری داشته باشم
اگر هم کناره میگیری از آدمها فقط به خاطر کنترل ذهن بیشتر هست
شیطان به خاطر این نگاه خودبرتر بینی از درگاه خداوند رانده شد
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
(( مقایسه ))دروازه ورود به مسیر گمراهی
مقایسه در هردوصورت باعث گمراهی است
چه منفی چه مثبت
=========
راهکار برای کنترل افکاری که منجر به حسادت و مقایسه میشود
وقتی مقایسه میکنی اصلا مشخص نیست که آیا مقایسه تو درسته یا نه
مقایسه کردن آدمو از صلح درونی با خودش خارج میکنه
چه مقایسه کنی که من برترم چه مقایسه کنی که من پست ترم
اعتماد به نفس رو نابود میکنه
مقایسه باعث ایجاد حسادت میشه
باعث ایجاد خشم میشه که خدایا چرا به من ندادی
خیلی مهمه
یسری توانایی هایی داره یسری استعداد هایی داره یسری تلاش هایی کرده یسری دستاورد هایی هایی داره
اگر ماهم استفاده کنیم نتیجه میگیریم
از اونجایی که ما باید حواسمون به احساساتمون باشه
باید بدونیم که ما وقتی که حتی میخوایم چک کنیم دیگران چه نتایجی گرفتن
احساس بی عرضگی به درد نخورد بودن احساس بی ارزشی میکنم
حالمون بد میشه
راحت ترین سریع ترین و بهترین کار برای اینکه تمرکزمون روی خودمون باشه و
زمانی که ما احساس ارزشمندی رو در درون خودمون باور میکنیم
فرکانس های ما خیلی مثبت میشه
اما وقتی نسبت به خودمون بی توجهیم
و خودمونو تحسین نمیکنیم حالمون خیلی بد میشه
ما قسمتی از خداوند هستیم که داره خلق میکنه زندگی خودش رو
ما زمانی به راه راست هدایت میشویم که
برتری رو فقط از خداوند بخوایم
برتری رو از درون خودمون بفهمیم
سلام و درود به دوست و خواهر توحیدی ام
احسن برتو بسیار تحسینت میکنم که چقد زیبا همه چیو توضیح دادین و یاد گرفتم که زندگی شاد میخوام هر زیبایی که در زندگیم دیدم هر راحتی که دیدم همون لحظه بسیااار شکرگزارش باشم حالا این زیبایی اگه در رفتار همسرم هست یا فرزندانم یا اطرافیانم یا مشتریام یا اون زیبایی منظره ای باشه یا غذایی باشه یا لباسی یا حیوانی یا هر چیزی یاد گرفتم روابط عاشفانه میخوام از اخلاقای خوب همسرم تو ذهنم یاد کنم و شکر گزار باشم یاد گرفتم هرگززززز خودمو نه از کسی بالاتر بدانم نه پستر بله درست گفتین هر انسانی یک استعدادی داره و برای کاری درست شده قیاس کردن باعث نابودی و خاموشی استعدادی که در ما هست میشه کامنتت خیلی بهم حال داد خیلی آگاهی نابی توش هست بسیاااار لذت بردم و اصلانم برام طولانی نبود هرچند من عاشق کامنتای طولانی هستم چون میدونم با انرژی خوب ووعالی نوشته شد که دلش نمیاد تمومش کنه خداروشکر میکنم برای این فایل پراز آگاهی های ناب استاد و مثل همیشه داستان های زیبا و ناب دوستان که همه چیو تکمیل میکنه خداروشکر میکنم
الحمدالله رب العالمین
هانیه عزیز ممنونم از کامنت عالی نوشتی وآگاهی های نابی را به ما تزریق کردی ازت ممنونم و موفقیت و پیروزی و شادی پایدار را برایت دعامیکنم.
سلام استاد جان
اخه مگه میشه انقد خدا هدایت کنه
اینا همش بخاطر اینه که عمیقا باور دارم خدا هر لحظه داره هدایتم میکنه
متوجه شدم چند روزه احساسات بدم و اینکه نمیتونم تصمیم درست بگیرم و خواسته هامو بشناسم از روی حسادته از روی مقایسه است فکر میکردم خیلی خوب شدم ولی نه هنوز خیلی کار دارم چون بدترین پاشنه اشیلمه
الان داشتم فایل ذهنیت محدود کننده در برابر قدرتمند کننده قسمت یک رو گوش میدادم چنتا کامنت جدیدشو خوندم گفتم بیام تو عقل کل سرچ کنم درمورد اینکه چطوری بیشتر بابت نعمت های دیگران سپاسگذار باشم و خوشحال بشم که دیدم فایل جدید اومده و تیترهاشو خوندم گفتم خدایاشکرت که مخصوص منه این فایل
خدایاشککککرت هنوز گوش ندادم این فایلو البته ولی میخوام اول کامنت بذارم
من مدتیه همه دوره هارو گذاشتم کنار تا با فایلهای دانلودی بیشتر رو خودم کار کنم هر لحظه در حال نوشتنم و شما هی فابلهایی میذارین که انرژیم بیشتر میشه مثل کامنت لیلای عزیز که دوتا پاشنه اشیل من بود من هر روز چند بار گوش میکنمش تا ارزشمندیمو به نظر و رفتار دیگران گره نزنم و سپاسگذار باشم و از نعمتهای دیگران هم سپاسگذاری کنم حتی
هر روز مینویسم
ارزشمندی من ربطی به رفتار دیگران نداره چه رفتار خوب ببینم چه رفتار بد ببینم خودمو دوست دارم و احساس ارزشمندی میکنم
ارزشمندی من ربطی به احترام و تعریف و تمجید دیگران نداره چه احترام ببینم چه بی احترامی چه تعریف کنن ازم چه انتقاد کنن ازم من خودمو دوست دارم و احساس ارزشمندی میکنم
ارزشمندی من ربطی به داشته ها و نعمتهام نداره چه سرشار از دارایی باشم چه چیزی نداشته باشم خودمو دوست دارم و احساس ارزشمندی میکنم
ارزشمندی من ربطی به داشته های دیگران نداره چه دیگران بیشتر از من دارا باشن و من کمتر داشته باشم بازم خودمو دوست دارم و احساس ارزشمندی میکنم
ارزشمندی من ربطی به خونه و ماشینم نداره چه خونه ی بزرگ داشته باشم که نداشته باشم خودمو دوست دارم و احساس ارزشمندی میکنم
ارزشمندی من ربطی به سختی کشیدن و کار کردن نداره من اگر در اسایش و راحتی و استراحت و بیکاری باشم خودمو دوست دارم و احساس ارزشمندی میکنم
استاد تو فایل ذهنیت قدرتمند کننده چه قشنگ میگین به جای مقایسه و حسادت بیام از باورهاشون یاد بگیرم و اون باورهارو در خودم ایجاد کنم تا منم به نتیجه ی مطلوبم برسم چون جهان داره فقط به باورهامون پاسخ میده ادم عاقل بجای مقایسه میاد از راه و روش و باورها و ویژگی هایی که اون طرف در خودش ساخته استفاده میکنه به نفع خودش و خودشو رشد میده میاد سپاسگذاری کردن به خاطر داشته های خودش و دیگران رو جزو شخصیتش میکنه تا به جهان در خواست بفرسته چون جهان فقط فرکانس من رو میفهمه خداوند نمیدونه من میگم چی میخوام اون اصلا کلام منو نمیشنوه اون میبینه در برخورد با یه نعمتی من احساسم خوب میشه اون رو وارد زندگیم میکنه و منو به سمتش هدایت میکنه
من بابت نعمتهام سپاسگذارم چون هر چه که دارمو با باورهام خلق کردم و هر چه دارم حاصل باورهای منه پس قدرشونو میدونم
اگر بخوام خودمو مقایسه کنم این مقایسه هر گز تموم نمیشه چون نعمتها بی نهایته همیشه هستن کسایی که بیشتر از من دارن
یادمه تلوزیون یه معلمی داشت تعریف میکرد که یه شاگرد داشت که بچه ی یکی از رییس کارخونه های بنام و مطرح بوده و فوق میلیاردر بودن و اون بچه با اینکه بی نهایت ثروت داشت خودشو با بچه ی رقیب پدرش مقایسه میکرد که اونا میرن تعطیلات فلان جا
واقعا فهمیدم احساس خوشبختی داشتن به دارایی و نعمت نیست به باوره من الان میگم به خودم رویا اگر به تمام خواسته هات میرسیدی ولی با این باور و افکار خوشحال بودی؟ میگم نه پس چیزی جز باورهام نمیتونه باعث احساس خوبم بشه پس میگم همه چیزو بی خیال شو چون این بیرون چیزی باعث احساس خوبت نمیشه بیا رو باورهات کار کن رو احساس سپاسگذاری کار کن مثل لیلا که از تراس یک در یک خونه ی اجاره ایش انقد سپاسگذار بود از اب گرم از حمام از سلامتی و چشمای زیبای بچهاش سپاسگذار بود
دیشب داشتم چند ساعت فقط بابت سلامتی خودم و بچهام و شوهرم سپاسگذاری میکردم و فهمیدم چقدر من ناسپاسم گفتم فکر کن اگر بینایی نداشتی اون وقت تمام ثروتها تمام دنیا مال تو بود چی؟ اما الان داری از دیدن یه درخت لذت میبری از راه رفتن تو خیابون لذت میبری
خدایاشکرت بخاطر تمام نعمتهایی که بهمون دادی و ما ناسپاسی میکنیم
به نام خدای مهربون.
استاد قشنگم و دوستای بی نظیرم سلام.
چقدر خوشحالم و سپاسگزارم که خداوند منو به این مسیر زیبا هدایت کرد.
وقتی به صحبتای شما تو این فایل گوش میدادم همزمان داشتم به یه سری سوالاتی که یکی دو روزه ذهنمو درگیر کرده فک میکردم و همین که شروع کردم به کامنت نوشتن حس کردم دارم افکارمو واضح تر میبینم و خیلی بهتر دارم میفهمم دلیل نتایج زندگیمو دلیل اینکه یه سری چیزا هنوز برام حل نشده باقی مونده اما باز هم ترجیح میدم اینجا سوالمو از شما و دوستان بپرسم تا بهتر و واضح تر بتونم هدایت خدا رو دریافت کنم.
من قبل از آشنایی با شما تو همه ی روابطم مشکل داشتم. روابطم با خانواده با دوستان همه و همه حالا نه اونطور مشکلی که بگم هر روز با همه دعوا داشتم اما اینجوری که اصلا دوست صمیمی نداشتم. یا اصلا هیچ حرفی برای زدن با دیگران نداشتم و اصلا نمیتونستم باهاشون ارتباط قرار کنم یا اینکه حس میکردم کسی منو دوست نداره و انقدر همیشه پر توقع بودم از همه که نمیتونستم خوبیاشون رو ببینم و همیشه فک میکردم هیچکس هیچ توجهی به من نداره. همه ی اینا احساس لیاقت رو تو وجود من به شدت پایین آورده بود. یادمه تو مدرسه بچه ها 2 گروه بودن یه سریا که خیلی ضعیف بودن و همیشه درگیر حاشیه یه سریا هم که خیلی درسخون و عزیز دل معلما. خب حالا منکه یه نیمچه لیاقتی تو وجودم بود با خودم میگفتم من که نمیخوام تو گروه تنبلا باشم زرنگا هم منو تو گروهشون راه نمیدادن و با خودم گفتم مریم اگر میخوای زرنگا باهات ارتباط برقرار کنن باید درسخون بشی. شروع کردم به درس خوندن و جز بهترینا شدن بالاخره من تونستم با بچه زرنگای کلاس دوست بشم و اون یه ذره احساس لیاقت رو تو وجودم بیدار کرد. اما بعدش دوباره تو تلاطم شرایط نا به سامان زندگیم من نتونستم درسمو بخونم نمراتم اومد پایین و احساس لیاقتمم همراهش به شدت اومد پایین. اینجا دیگه به حدی گوشه گیر شده بودم که حتی زنگهای تفریح هم تو کلاس روی صندلی خودم مینشستم یعنی هیچکس نبود که من بتونم دو کلمه حرف باهاش بزنم. من احساس ارزشمندیمو وصل کرده بودم به نمره ها و درسام با از بین رفتن اونا خودمم از بین رفتم و سرم افتاد پایین.
هر چی بیشتر مینویسم بیشتر متوجه یه سری ضعفا در درون خودم میشم که از بچگی با من بوده و الان هست هنوزم با وجود اینکه خب به مراتب خیلی بهتر شده که نتایج تا حد خیلی خوبی تغییر کرده. یادم میاد از اول ابتدایی وقتایی که خودمو ضعیف نشون میدادم یا وقتی که خودمو دختر خوبی نشون میدادم توجه میگرفتم (خوب از نظر بقیه). نیاز به توجه تو وجود من بیداد میکرد، هر کاری میکردم که بتونم اوجه بگیرم. میدونی خود واقعی من انقدر داغون بود که هیچکس نمیتونست دوستش داشته باشه و اون ظاهر خوب و به اصطلاح بچه مثبتم فقط برای تایید گرفتن از بقیه بود فقط برای اینکه دوست داشته بشم. هیچ باوری در مورد این نبود که من همینجوری که هستم با ارزش و دوست داشتنیم همیشه در تلاش بودم یه چیز دیگه باشم یه جور عامه پسند باشم. برای همینم همیشه تو یه جنگ درونی با خودم بودم که الان میفهممش. هیچوقت حالم خوب نبود یعنی انقدر که واقعا نمیدونستم حال خوب چیه. بعد از یه مدتی دچار افسردگی حاد شدم. دو سال تمام زندگی برام هیچ معنایی نداشت واقعا احساس اینو داشتم که خدا با ما بازی کرده به دنیا اومدیم که کلی مشکلات و سختی رو تحمل کنیم و بعد بمیریم و همه چیز پوچ بشه. حتی مسیر رسیدن به موفقیت انقدر تو ذهنم سخت بود که میگفتم حالا به فرض اینکه من به اون خونه و ماشین و راحتی و زندگی رویایی رسیدم وقتی انقدر باید سختی بکشم و بعدشم بیوفتم بمیرم و همه چیز پوچ بشه چه اهمیتی داره رسیدن یا نرسیدن به اون چیزا. دو سال صبح ظهر شب فقط گریه میکردم و فقط منتظر بودم که بمیرم انقدر همه چیز برام پوچ بود. یه روز با یه تصمیم شجاعانه به خودم گفتم باشه اصلا حق با تو هر چی تو بگی. این دنیا پوچه این زندگی پوچه. بیا فرض کنیم که تو فقط یه سال دیگه زنده هستی بیا این یکسال رو قشنگ زندگی کن و بعد بمیر. دیگه بسه مریم دیگه بس کن از این حال نکبت بار بیا بیرون. همین صحبت با خودم کافی بود که هدایت خدا شروع بشه. کتاب چهار اثر از فلورانس اسکاول شین رو اوایل افسردگیم دیده بودم ولی همینکه صفحهی اولش رو باز میکردم که بخونم حالت تهوع بهم دست میدادو نمیتونستم ادامه بدم. ( گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش). اما دو سال بعد همینکه تصمیم گرفتم از اون حال بیام بیرون به طرز معجزه آسایی از جایی که اصلا فکرشو نمیکردم این کتاب دوباره به دستم رسید شروع کردم به خوندنش و معجزات تو زندگی من شروع شد. بعد از مدتی من دوباره به یه سری تضادهای وحشتناک تو زندگیم برخورد کردم و دوباره رفتم پایین. اینجا انگار درخواست خیلی شدیدتری به خدا فرستادم برای هدایت که بازم به طرز معجزه آسایی با شما آشنا شدم. میدونی فقط به این مسیر نگاه میکنم هی یادم میاد که خدا همه جای زندگیم بوده و چه راحت هدایتم کرده انقدر طبیعی که اصلا متوجه نشدم اینا هدایت خداست که داره از راه جریان طبیعی وارد زندگیم میشه از صراط مستقیم. خلاصه یه مدت خیلی کوتاهیی از آشنایی من با استاد گذشته بود که با یه گروه آشنا شدم. همون جوری بودن که همیشه می خواستم خیلی شاد و اهل بزن و برقص بدون اینکه خودشون و بگیرن و اهل کلاس گذاشتن این حرفا باشن ( دوستای دوران دبیرستانم خیلی این مدلی بودن اصلا کنارشون به من خوش نمیگذشت، این تضاد باعث شده بود درخواست آدمای شاد رو تو زندگیم داشته باشم و خب جهانم بهم داد اما چون دقیقا تمام ویژگیهای آدمایی که میخوام باهاشون ارتباط داشته باشم نمیدونستم، این دوستان جدید من یه سری ویژگیهایی هم داشتن که اصلا به شخصیت من نمیخورد.) من عاشق رقصم خیلی زیبا میرقصم و همیشه تو ذهنم رقصیدن یه راه رسیدن به خداست اما این با اون ظاهر آروم و محجوبی که برای بقیه به نمایش میزاشتم فرق داشت. حتی انقدر اون ماسکم رو حفظ کرده بودم که درونا خودم عضو انسان های مذهبی و درستکار میدونستم و دوستای جدیدم رو قضاوت میکردم که آدمای درستی نیستن اما یه جایی دیدم دارم به خودم دروغ میگم واقعا دوست دارم برقصم واقعا دوست دارم شاد باشم و لذت میبرم از اینکه اینا اینقدر رها هستن. همیشه یه اسپیکر بزرگ همراهشون بود تو طبیعت هر جا که بودن سریع شروع میکردن به زدن و رقصیدن اصلا هم براشون مهم نبود که آدمای دیگه دارن چپ چپ نگاهشون میکنن. خلاصه اینطوری که از این ویژگی خیلی خوشم اومد رابطم باهاشون ادامه دار شد اما خب ا ویژگی های منفی این دوستان هم اصلا به شخصیت من و این مسیر آموزش استاد عزیزم نمیخوره. سال اولی که من به گفتهی استاد عزیزم نشستم تمرکزی روی خودم کار کنم. ارتباطم باهاشون به شکل عجیبی قطع شده بود و من تا یه مدت خیلی طولانی هیچ خبری ازشون نداشتم. تا اینکه منو به یه دورهمی دعوت کردند منم با خودم فک کردم خب اشکالی نداره که برم مدت زیادیه که با هیچکس در ارتباط نبودم فقط داشتم کار میکردم این برای روحیم خوبه که یکم وارد اجتماع بشم. از اون موقع ارتباط من با اینا کمو بیش شروع شد. با خرید دوره ی احساس لیاقت منکه اینقدر تو صمیمیت و ارتباط با آدما مشکل داشتم خیلی خیلی راحتر از قبل تونستم با آدما ارتباط بگیرم و صمیمی بشم هنوزم نمیدونم دلیل اصلیش چیه یعنی چه چیزی توی مغز من تغییر کرد که این حالت به وجود اومد. به هر حال با این توانایی ارتباطی صمیمیت من با این دوستان بیشتر شد. یه جایی احساس کردم دیگه بیش از حد تو حاشیه هستن و باید ازشون فاصله بگیرم تا بتونم رو خودم تمرکزی کار کنم اما متوجه شدم یه سری ترس ها رو دارم که اجازه نمیده این اتفاق بیوفته. به محض پی بردن به ترسام بهشون حمله کردم و بهشون گفتم که میخوام مدتی تنها باشم. بعد از یکی دو ماه دوباره این دوستان اصرار کردند به برقراری ارتباط. اینجا من نمیدونستم که این هدایت خداس و باید تسلیم باشم در برابرش یا اینکه کلا باید بزارمشون کنار و مانع هرگونه ارتباطی بشمو تصمیم گرفتم که برم ببینمشون. متوجه شدم خیلیاشون تا حد خیلی خوبی تغییر کردند به اون سمتی که من دوست داشتم اما متاسفانه تغییراتشون پایدار نبود و خیلی بالا پایین دارن. به نظر خودم شاید چون خودم هنوز تهعد کامل برای عمل به آموزه های استاد رو بدست نیاوردم جهان منو کنار منو آدمایی نگه داشته که اونام تعهد کافی ندارن. من الان واقعا نمیدونم باید چیکار کنم آیا دوباره باید تلاش کنم برای اینکه از زندگیم حذفشون کنم یا اجازه بدم جهان کار خودشو بکنه؟ من هزاران بار متعهدانه تلاش کردم ازشون فاصله بگیرم اما باز هم جهان اونا رو به یه ترتیبی سر راه من قرار داده. خیلی وقتا به خودم میگم شاید چون اونا تنها پل ارتباطی من با دنیای بیرون هستند خداوند اونا رو سر راه من قرار داده تا با دنیای بیرون آشنا بشم. اما عمیقا هم حس میکنم که اگه میخوام پیشرفت کنم باید از حواشی دور باشم و با تمرکز کار کنم. به علاوه خودمو لایق آدمای خیلی سطح بالاتر و بهتر میدونم. آدمایی که واقعا تو زندگی حرفی برای گفتن دارن.
یه مورد دیگه هم اینطوری داشتم که یه دوستی خیلی خیلی خیلی اصرار داشت که با من ارتباطشو حفظ کنه و حتی ارتباط رو در سطح بالاتری ببره اما در این مورد خیلی قوی صدای خدا رو میشنیدم که به هیچ عنوان نباید بزاری این آدم وارد زندگیت بشه، شاید باورتون نشه بالای 3 سال این بنده خدا مرتب پیگیری میکردن من از همه جا بلاکشون کردم اما باز هم با اکانتای مختلف با شماره های مختلف سعی داشتند وارد زندگی من بشند با این همه اصرار محکم وایسادم و در نهایت اون آدم اعتراف کرد که نقشه های شومی برای من داشته و این همه اصرارش برای این بوده که نقششو اجرا کنه. چقدر خداروشکر کردم که اینهمه مقاومت نشون دادم برای ورود اون آدم به زندگیم. اما برای این گروه دوستانم واقعا به اون وضوح نمیدونم باید چیکار کنم یه موقع تغییراتشون منو شگفت زده میکنه یه موقع هم حس میکنم واقعا نباید باهاشون باشم. حالا دوستان عزیزم که در عمل به قوانین مهارت فوق االعاده ای پیدا کردین من باید چیکار کنم آیا دوباره باید تلاش کنم که از جمعشون بیام بیرون یا اینکه باید فقط روی ذهنم و فرکانسام کار کنم و بزارم جهان آدمای جدید رو وارد زندگیم کنه؟؟
سلام دوست عزیزم
تحسینتون میکنم که انقدر عالی خودتون کشف کردید ،خواستم بگم منم دقیقا مثل شما رفتار میکنم ،از تقریبا 3الی4 سال پیش که تو این حوزه اومدم با دوست همسایه رفیق فامیل دور شدم شماره هاشون حذف کردم از اینستا دور شدم میدونید استاد عرشیانفر قانون خوبی گفته از کسای که خوشت نمیاد یا اینکه تو مدار تو نیستن از لیست مخاطب ها حذف کن تا جهان بفهمه که تو نمیخوای مثل اینکه آدم تو یخچال دارو نگه داره مسلما داری به جهان میگی من دارو نگه داشتم برای روز مبادا مصرف کنم پس حتما مریض میشیم.
من خودم با یک سری از آشناها که دوست و فامیل هستیم تو مخاطب هان هستن اونا خیلی با هم بیرون میرن زیاد ،دلی من نه شاید هر چند ماه اگه موقعیتی جور بشه باهم باشیم و وقتی تو جمعشون میرم دقیقا مثل شما میفهمم تو حاشیه میرن البته به قول استاد تایمی که من پیششون هستم انگار حرف های میزنن از پیشرفت ،از زیبایی و … که به من کمک میکنه .ولی گاهی اوقات خود ارزشمندیم پایین میاد حسادت یا ناراحتی میکنن که چرا من همش پیششون نیستم ولی زود از این حالت میام بیرون که من باید با خودم لذت ببرم تا جهان آدم هم فرکانسم به سمتم بیان.
به نظرم هم من هم شما باید با خودمون رو راست باشیم که میخوایم این افراد تو زندگی ما باشن یا نه ،؟
اگه میتونیم با وجود بودن یا نبودن با خودمون لذت ببریم و هر وقت خودمون دوست داشتیم باهاشون بریم بیرون اگه هم نه راحت نه بگیم ،و از تنهایی لذت ببریم اوکی مثل استاد یا دوستان دیگ ،مسلما همه دوستان استاد تفکر و باور استاد ندارن ولی در ارتباط دور و دور هستن فقط تایمی که باهم هستن لذت میبرن از فرداش دیگ بیخیال ،
اگه در عین حال نمیتونیم این مدلی باشیم باید اسم تک تک شون از لیست مخاطب ها حذف بشن تو هر برنامه مجازی حذف بشن تا به جهان اعلام کنیم طرف خودمون انجام بدیم مطمئن باش سمتمون نمیان من چند سال پیش این کار کر م یک دوستی که همسایه ام بود خدای من شاهده روزی چندین ساعت کنار هم بودیم اینکار کردم دیدم نمیاد زنگ نمیزنه خودم تعجب کردم بعد چند مدت بهم گفت چرا دور شدی؟گفتم من با سایت استادی آشنا شدم قصد دارم روی خودم کار کنم تو هم دوست داری بیا ،راستش سعی کرد ولی نت نست بمون و رابطمون در حد یک همسایه و سلام علیک مونده.
ما چون با خودمون رو راست نیستیم هی این دوستان میان و میرن ،همون اینه درون ما هستن .
یک تعهد بدین از خدا کمک بخواین اولویت خودتون بنویسید با اون شرایطی که بالا گفتم حالا تصمیم بگیرید.
من خودم واقعا این افراد محدود که فامیل هم هستن حذف نکردم اصراری هم ندارم که دائم باشیم اینم به لطف آموزش دوره عزت نفس بوده.و باور دارم که روزی که نیاز باش با هم هستیم لذت میبریم مطمئنن اون روز درس ازشون یاد میگیرم بعدم هر کس به زندگی خودش برس.
این بگم من یک آدم بسیار اجتماعی،با همه ارتباط برقرار میکنم،بگو بخند ،عاشق شلوغی و متنفر از تنهایی بودم هر کاری هم از بچگی برای توجه جلب کردن کردم ولی یکسالی هست خودم تو اولیت هستم گاهی وقهتا شاکی میشم از تنهایی ولی زود به خودم میگم دارم تکامل ام طی میکنم لازم تنها باشم چون گاهی وقتها تو جمع ها قرار میگیرم دیگ اون لذت قبلی نیست بحث های بیهوده دارن اصلا متوجه میشم که این جمع دوست ندارم و باور دارم خدا داره با من کاری میکنه با خودم در صلح قرار بگی م بعد آدم های هم فرکانس وارد زندگیم کنه .
اولیش همسر و بچه هام هستن که روز به روز ارتباطمون بهتر میشه من واقعا خدارو هر روز شکر میکنم.
امیدوارم این حرفا اول برای خودم تجربه بشه بعد به شما دوست عزیزم کمک کنه همه اینا تجربه خانمی هست مثل شما .
دوستون دارم در پناه حق شاد و پیروز باشید
سلام رویای عزیزم. سپاسگزارم از اینکه وقت گذاشتی و به سوال من جواب دادی. بعد از اون سوالم دوره ی عشق و مودت در روابط رو خریدم چون سوالات زیادی در زمینه روابط داشتم. الان خداروشکر با کلام نافذ استاد تک تکشون داره پاسخ داده میشه.
بازم سپاسگزارم.
در پناه خدای هدایتگرمون باشید