چگونه به راه راست هدایت می شویم یا از آن دور می شویم - صفحه 6

882 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    عاطفه گفته:
    مدت عضویت: 566 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان سپاسگزارم خداوندم به خاطر وجودتون

    چقدر این فایل برای من عالی و پر معنی بود و نمیدونم دقیقا چجور باید احساستم رو در مورد این فایل بیان کنم فقط میدونم که اومدم کامنتای بچه هارو درموردفایل بخونم که دیدم هنوز پیامی نیامده انگارخدا بهم گفت اولین کامنت و تو بزار و هرچیزی که اون بهم بگه مینویسم‌

    اول از خداوند سپاسگزارم بینهایت بابت این فایلی که روی سایت اومد همینطور از استاد عزیزم و مریم جان و بعداینکه من مدتهاست روی خودم کار میکنم از خیلی لحاظ ها تغییرات زیادی تو‌ی زندگیم احساس کردم مخصوصا روابطم که یکباره نگاه به اطرافم کردم و دیدم خیلی دورو برم خلوته وجاهای که دوست ندارم دیگه شرایط جور نمیشه که حتی من برم

    البته که خودم اون شرایط و و اون جمع هارو ایجاد کرده بودم چراکه دوست داشتم و برام مهم نبود که من چه کارهایی باید انجام ندم و با چه سبک ادم هایی باید رفت و امد کنم و مهمتراز همه امان از درد بیکاری یعنی وقت برای من هیچ ارزشی نداشت فقط از این جمع به اون جمع که همش هم پراز سرگرمی های و خوشی ها ی نامناسب و زود گذر بود و من خودم با علاقه نشون دادن جمع های بیشتری رو به سمت خودم میفرستادم

    و جالب که هرچی میگذشت ادم های نامناسب و جمع های نامناسب که هر مدل ادمی توش بود برمیخوردم و بازم برام عادی بود

    تا زمانی که با استاد و قوانین اشنا شدم به یکبار به خودم اومدم دیدم دور وبرم شده پاز ادما و جمع های جور واجور و کارهایی که اصلا الان دوست ندارم و اصلا میدونستم خدای منم دوست نداره و همش داره بهم ضرر میرسونه‌مخصوصا ازلحاظ سلامتی و خلاصه اینکه انگار یه پرده جلوی چشمام کنار رفت و دیدم چه اوضاعی واسه خودم درست کردم و طرفم هم به این شرایط که من اوکی هستم با این کارا و جمع ها عادت کرده و من نمیتونستم یه باره بهش توضیح بدم خوب من تغییر کردم من فهمیدم مسیر درست چیه و دیگه نمیخوام تو این جمع ها و کارها باشم

    میدونستم که اون قانع نمیشه پس یواش یواش از خداوند کمک‌ خواستم و هدایت شدم واسه یه سری از دورهمی ها که واضح بود ادم های نامناسبی هستن به کمک خداوند واموزش ها یه مقدار شجاعت به خرج دادم و دیدم که خداوند طرف مقابلم یا همسرم رو متقاعد کرد ولی برای یک سری دیگه صبر کردم و سعی کردم روی خودم کار کنم که بعد مدتها که دارم بهش فکر میکنم دارم میبینم که بدون زحمتی و فقط با تعهد درونی که به خداوند تعهد دادم که من مطئن هستم که این روابط و نمیخوام و کار کردن روی خودم دیدم که هیچ کس دورو برم نیست و هیچ هیچ هیچ رفت و امدی ندارم

    این خیلی برای من زیاده این و کسایی متوجهش میشن مثل خواهرم که از رفت و امد من و روابطم اطلاع داشتن بینهایت بود روابط و بازم میگم‌امان از بی هدفی و بیکاری و خداوند رو بخاطر وقتی که برام فراهم کرده و دارم روی خودم‌کار میکنم و ارامشی که به زندگیم داده شپاسگزارم

    یه مدت که گذشت به تضاد دیگری برخوردم تضاد ثروت و درامد زایی خیلی سعی کردم روی باورهای ثروتم کار کنم و شرایط اینکه دوره ی روانشناسی ثروت رو بخرم ندارم اما با دورهای رایگان در مورد باورهای ثروت ساز کار میکردم که یکبار به خودم اومدم و احساس کردم که قبل ازاینکه بخوام ثروت داشته باشم یا درامد مالیم اوکی بشه خیلی به خداوند علاقه دارم دوست دارم واقعی درکش کنم خودش رو جهانش رو چون فکر کردم که همه چیز ازاو سرچشمه میگیره چه ثروت و چه هرچیز دیگه بخاطر همین بیشتر فایل های توحیدی رو نگاه کردم و سیستمی بودن خداوند و هر روز بیشتر شگفت زده میشم که چی فکر میکردم در مورد خدا اصلا گاهی حاجتم و نمیداد باهاش قهر میکردم و جالبه اصلا هیچ‌عکس العملی نمیدیدم و میدیدم حالم بدتر شد دوباره با گریه و زاری بهش برمیگشتم و بازم اتفاق و تغییر خاصی تو زندگیم رخ نمیداد و فقط حالم یکم بهتر میشد تغییر خاصی رخ نمیداد چرا که غیراز پشیمونی باور خاصی در مورد خاصم در وجودم و ذهنم ایجاد نمیشد و باز مشتاق تر میشم که خدای خودم و‌سیستمش‌و بیشتر بشناسم احساس میکنم این کلیده هست و استاد از طریق این کلید این شناخت به هرچه خواسته رسیده و چندروز پیش به کتاب استاد چگونه فکر خدارو بخوانیم هدایت شدم خدایا فوق العاده بود خیلی لذت بردم شب شروع کردم به خوندن اینقدر کنجکاو بودم خواب چشمم‌ نمیومد خیلی برام جالب بود که خدا همچین خدایی بوده خیلی برام جذابه اصلا نمیدونم چجور بگم قلبم به تپش میفته وقتی این چیزارو میشنوم‌یا میخونم دیگه دیشب که کتاب رو دوباره تمام خواندم تصمیم گرفتم یا بهتر بگم علاقه پیداکردم که قران و بخونم‌

    و همش از خدای خودم کمک میخواستم که اونجور که باید قوانین رو در قرانش متوجه بشم به کمک کتاب استاد که درموردریشه های یشاء و غیره صحبت کرده بود یه مقدار متوجه شدم و درحال خوندن بودم که خواهرم تماس گرفت و درمورد فایل جدید بهم اطلاع داد و گفت درمورد قرانه و من بسیار خوشحال توجه و هدایت خدارو دیدم که بهم در مورد این خواسته پاسخ داد و سریع رفت و فایل و دیدم

    واقعا با دیدن این فایل خیلی احساساتی شدم خیلی گریه کردم مخصوصا اون قسمت که استاد گفتن خدایی که گفته فقط به خودش سجده کنن این دستور و میده که به ما سجده کنن خدایی که اینقدر به ما ارزش داده و گریه کردم و سپاسگزاری کردم که ای خدای من ماهیچ‌چیزی از خودمان نداریم هیچ اراده ای از خودمان نداریم و هرچه داریم از هر لحاظ نفس کشیدن راه رفتن و غیره با اینکه همه از تو هست اما تو به ما اینقدر ارزش دادی که میگی میتونی تو خودت مجزا واسه خودت قدرت اختیار و تصمیم گیری داشته باشی این خیلی برام ارزشمنده

    و این فایل باعث شد که من خودم رو ارزشمندتر ببینم و احساس لیاقتم بالاتر برود نه بخاطر خودم بلکه بخاطر اون روحی که خدا از خودش در من دمیده به خاطر اون سجده ای که خدا گفته به ما انجام بشه احساس میکنم یه تیکه از خودش و در من قرار داده و یه احساس ارزشمندی خاصی نسبت به خودم پیدا کردم و چندتا تصمیم گرفتم

    1)اینکه برای خودم ارزش قائل باشم از تمام جهات و قدرخودم و بدونم و سعی کنم ترسهام و ازبین ببرم و اجازه ندم کسی بخواد با من برخورد بدی داشته باشه یا بخواد سواستفاده ای بکنه چرا که قبلا چون فقط خودم و میدیم کنار میومدم اما الان احساس میکنم یه خدای درونم داره رفتار نامناسب میشه (بخاطر باورهمون‌تیکه ای از خدا که باور کردم درونمه )

    2)تصمیم گرفتم که از نعمتهایی که خداوند بهم دادم از هوشم‌دستم پاهام سلامتیم و غیره برای پیشرفت خودم و‌جهان استفاده کنم و هدف مهمی رو دنبال کنم به کمک و دلگرمی اینکه خدا درون من هست و اجازه ندم این نعمت درونم بی فایده باشه برام اگر استفاده نکنم برام به معنی ناسپاسی از این نعمت هست

    3)تصمیم گرفتم مواظب رفتارم با انسانها باشم از اینکه از بالا بهشون نگاه نکنم

    بهشون تهمت نزنم و قضاوتشون نکنم

    اگر چیزی بلدم اونها رو تو‌اون قضیه بی استعداد نبینم

    زشت و نامناسب نبینم

    از اینکه اونها تو این مسیر نیستن و من هستم اونا رو بی ارزش نبینم و غیره نه به خاطر افراد بلکه به خاطر این باور که از وجودیا تیکه ای از خدا درونشون هست و این برام خیلی بارارزشه

    4)تصمیم گرفتم خودم رو از بقیه و دستاوردها و شرایط بقیه پایین نبینم چرا که انگار با باور خدایی که درونم هست توهین میکنم به خدای درونم

    5)تصمیم گرفتم که ترس های درونیم رو از انجام کارها مثل رانندگی از چیزها مثل ترس از تاریکی از افراد مثل کسایی که بهشون قدرت دادم با این باور از بین ببرم چرا که خداوند درون منه و اون هیچ ترسی ندارد و دستاوردهای زیادی رو به کمک خداوند کسب کنم همینطور که الان به هدایت خداوند دارم شنا رو به صورت کامل اموزش میبینم و تا حد خیلی زیادی ترسم از اب و عمق از بین رفته و بجای شنا با ترس و دلهره با لذت و شوق شنا میکنم و خداروسپاس میکنم برای این دستاورد

    6)تصمیم گرفتم بهترینها رو به خورد بدنم بدم بدنی که خدا تیکه از خودش رو درونش نهاده ارزش قائل بشم برای این بدن به خاطر وجود خداوند هرچند که چندین ماه هست که اینکار به لطف خدا انجام دادم و تقریبا 12کیلو کم کردم اما الان خیلی انگیزه بیشتری برای ادامه و بهتر شدن پیدا کردم و دوست دارم قدر بدنم بدنی که خداوندساخته و از خودش دراو دمیده بیشتر بدونم یه جورایی سپاسگزار باشم و ازش بخوبی مراقب کنم

    7) تصمیم گرفتم ثروتمند بشم چرا که با این باور که خداوند اینقدر به من ارزش داده میتونم‌درک‌کنم که بهترینها رو برام رقم میزنه و با ثروتمند شدنم برای خودم بهترینها رو از جمله اسایش راحتی لباس خوب شرایط خوب غذای مفید و عالی و ارامش‌رو‌رقم‌ بزنم

    نمیدونم شاید خیلی احساسی شدم اما امروز واقعا یه احساس عجیب یه احساس ارزشمندی خاصی نسبت به خودم پیدا کردم و الان با این فایل احساس میکنم دوره ی احساس لیاقته خیلی بهتر میتونم درکش کنم و بفهممش و از همه مهمتر نشونه ای که امروز برام واضح شد این بود که من مدتها تصمیم گرفته بودم که در زمینه ی شغلیم که شنیون هست پیشرفت عالی داشته باشم و خودم رو تو این زمینه به یه جای اوکی برسونم وبه خاطر اینکه ترس داشتم و میگفتم یعنی من به اینجا برسم

    انگار اون خواسته رو خیلی برای خودم بزرگ‌ میدیم و به قول استاد مال از مابهترون میدیمش اما باور کنین بعداز‌مدتها که باهدایت خداوند و شناخت سیستمی‌بودن خداوند تصمیم‌ قطعی تونستم بگیرم و این خواسته رو بخوام و همین امروز اولین روز بود که من توی دفترچه ای به هدایت خداوند که ازم‌خواسته بود تهیش کنم و بهش تعهد بدم که من این خواسته رو‌میخوام نوشتم و قدم اول و برداشتم و با این فایل اشنا شدم و اینقدر احساس خود ارزشیم بالا رفت که قاطع تر بشم برای خواستم بخاطر باور خداییی که درونمه خداییی که فرشتهاشو دستور به تعظیم به من داده و بخاطر روح ارزشمندی که از خودش در من دمیده

    خدایاسپاسگزارم که کمکم کردی و این کامنت و‌گذاشتم خودت هدایتم کن

    امیدوارم خداوند هرروز حس ارزشمندی رو درونمون‌ قوی تر و قوی تر کنه

    سپاس فراوان از استاد عزیزم منتظر قسمتهای بعدی این فایل با شوق زیاد هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  2. -
    فاطمه پلنگ گفته:
    مدت عضویت: 1457 روز

    سلام استاد مهربون و خوش قلبم

    دیروز داشتیم با همسرم صحبت میکردم راجب قوانین بعد من پرسیدم چی میشه آدم بتونه راجب هرچیزی سپاسگذاری کنه ؟ و امروز جوابشو از استادم گرفتم

    چقدر خوبه این دنیا چقدر قشنگه این هم فرکانسی چقدر خوبه که میشه کیلومترها دور باشی ولی جوابتو از استادت بگیری اونم براحتی

    اینکه گفتم براحتی ،من خیلی راجب راحتی مشکل داشتم و هنوزم دارم ولی از وقتی متوجه شدم جهان براساس راحتیه زندگیم رون تر شده و خداروشکر میکنم

    و سپاسگذاری و سپاسگذاری همه چیزه ما هر چی داریم تو زندگیمون از این سلامتی از این ثروت از این رابطه خوب همه بخاطر احساس خوب سپاسگذاریه که جریان داره

    با سپاسگذاری میشه یه جریان از عشق و سلامتی و ثروت بی نهایت رونه زندگیت کنی خدا به هممون کمک کنه که فراموش نکنیم و هرلحظه سپاسگذار باشیم

    خدایا شکررررت

    اینکه شما راجب غرور صحبت کردین خیلی برام جالب بود که واقعا همین غرور کاذب که هممون درگیریشم و شاید یکی مثل من اصلا تا الان نمیدونست که میتونه باعث پس رفت و حتی نابودیش بشه،خداروشکر میکنم که متوجه شدم منی که بخاطر چیزهایی که خدا بی منت به من داده پیش یسرئ از بندهاش مغرور بشم مثل خوش سلیقه بودن مثل ظاهر خوب مثل زندگی خوب و خیلی چیزهای دیگه همیشه تو ذهنم بهشون خرده میگرفتم که این کارا که چیزی نیست واقعا استاد جانم باید خیلی حواسمون به خودمون باشه و فقط رو خودمون تمرکز کنیم نه دیگران

    و راجب حسادت

    وقتی باهمسرم ازدواج کردیم خونه نداشتیم ،شرایط عروسی گرفتنم نداشتیم من نیومدم حسودی کنم نسبت به افرادی که خونه دارن و عروسی خوب گرفتن فقط اومدم به همسرم گفتم ببین من یه لیست از افرادی دارم که تونستن خونه بخرن و بااحساس خوب اسمشونو میگفتم و به این فک نمیکردم که چطوری تونستن و باعشق بهشون فک میکردم و باخودم هی میگفتم همین خدایی که واسه این درست کرده واسه منم میتونه

    بعد یمدت خیلی کوتاه تونستیم یه خونه بزرگ بخریم و خرید همین خونه باعث شد یه عروسی فوقعلاده بگیریم واقعا فوقعلاده و رویایی حتی بهتر از تصوراتمون

    خداروشکر میکنم که تغییر زاویه دید از حسادت به اینکه خدایاشکرت وقتی به اون داده به من بهترشو میده قطعا بهترشو میده

    خدارو شکر میکنم واسه این فایل و ازتون سپاسگذارم بابت این نعمت

    به امید دیدار استادجانم و مریم مهربونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  3. -
    فرنوش بیگدلی گفته:
    مدت عضویت: 2567 روز

    سلام به همگی

    استادجان سپاسگزارم از این فایل های عالی که قرار میدین و سپاسگزار خداوندم که در مسیر شنیدن این ها هستم.

    وقتی شنیدم حرفاتون یاد این شعر هاتف اصفهانی افتادم که انگار داره تسلیم ، پراکندگی انرژی خداوند در تمام ذرات عالم ، هدایت ، توحید ، حسادت و مقایسه نکردن رو فریاد میزنه

    ای فدای تو هم دل و هم جان

    وی نثار رهت هم این و هم آن

    دل فدای تو، چون تویی دلبر

    جان نثار تو، چون تویی جانان

    دل رهاندن زدست تو مشکل

    جان فشاندن به پای تو آسان

    راه وصل تو، راه پرآسیب

    درد عشق تو، درد بی‌درمان

    بندگانیم جان و دل بر کف

    چشم بر حکم و گوش بر فرمان

    گر سر صلح داری، اینک دل

    ور سر جنگ داری، اینک جان

    وحده لااله الاهو

    چشم دل باز کن که جان بینی

    آنچه نادیدنی است آن بینی

    گر به اقلیم عشق روی آری

    همه آفاق گلستان بینی

    بر همه اهل آن زمین به مراد

    گردش دور آسمان بینی

    آنچه بینی دلت همان خواهد

    وانچه خواهد دلت همان بینی

    بی‌سر و پا گدای آن جا را

    سر به ملک جهان گران بینی

    هم در آن پا برهنه قومی را

    پای بر فرق فرقدان بینی

    هم در آن سر برهنه جمعی را

    بر سر از عرش سایبان بینی

    گاه وجد و سماع هر یک را

    بر دو کون آستین‌فشان بینی

    دل هر ذره را که بشکافی

    آفتابیش در میان بینی

    هرچه داری اگر به عشق دهی

    کافرم گر جوی زیان بینی

    جان گدازی اگر به آتش عشق

    عشق را کیمیای جان بینی

    از مضیق جهات درگذری

    وسعت ملک لامکان بینی

    آنچه نشنیده گوش آن شنوی

    وانچه نادیده چشم آن بینی

    تا به جایی رساندت که یکی

    از جهان و جهانیان بینی

    با یکی عشق ورز از دل و جان

    تا به عین‌الیقین عیان بینی

    که یکی هست و هیچ نیست جز او

    وحده لااله الاهو

    یار بی‌پرده از در و دیوار

    در تجلی است یا اولی‌الابصار

    شمع جویی و آفتاب بلند

    روز بس روشن و تو در شب تار

    گر ز ظلمات خود رهی بینی

    همه عالم مشارق انوار

    کوروش قائد و عصا طلبی

    بهر این راه روشن و هموار

    چشم بگشا به گلستان و ببین

    جلوهٔ آب صاف در گل و خار

    ز آب بی‌رنگ صد هزاران رنگ

    لاله و گل نگر در این گلزار

    پا به راه طلب نه و از عشق

    بهر این راه توشه‌ای بردار

    شود آسان ز عشق کاری چند

    که بود پیش عقل بس دشوار

    یار گو بالغدو و الآصال

    یار جو بالعشی والابکار

    صد رهت لن ترانی ار گویند

    بازمی‌دار دیده بر دیدار

    تا به جایی رسی که می‌نرسد

    پای اوهام و دیدهٔ افکار

    بار یابی به محفلی کآنجا

    جبرئیل امین ندارد بار

    این ره، آن زاد راه و آن منزل

    مرد راهی اگر، بیا و بیار

    ور نه ای مرد راه چون دگران

    یار می‌گوی و پشت سر می‌خار

    هاتف، ارباب معرفت که گهی

    مست خوانندشان و گه هشیار

    از می و جام و مطرب و ساقی

    از مغ و دیر و شاهد و زنار

    قصد ایشان نهفته اسراری است

    که به ایما کنند گاه اظهار

    پی بری گر به رازشان دانی

    که همین است سر آن اسرار

    که یکی هست و هیچ نیست جز او

    وحده لااله الاهو

    *

    استاد وقتی گفتین که زمین جوری خلق شده که از نظر هوا و منابع زمینی و ثروت سازی و حیات مناسب ترین مکان برای زندگی انسانه و چه امکانات بالقوه ای هست که هنوز کشف نشده بغض گرفتم همین دیشب از خدا خواستم در مسیر ساختن باور فراوانی منو کمک و هدایت کنه وقتی حرفاتون رو شنیدم گفتم همینه و به دلم افتاد که چه منابع درونی در هر انسان و چه منابعی در زمین وجود داره که ناشناخته هستند و هنوز اکتشاف نشدند که می‌تونن منبعی برای خلق ثروت‌ها باشند و چه فراوانی بالاتر از این که از هر چیزی که با چشممون می‌بینیم می‌شود ثروت ساخت

    اگر ذهن مون باز باشه

    پتانسیل‌های ناشناخته و دست نخورده‌ای در وجود هر کدوم از ما هست با خودشناسی و حرکت می‌تونه تبدیل به چه ثروت‌های عظیمی بشه و چقدر در راستای رشد و پیشرفت و گسترش جهانه!

    فراوانی جزئی از عنصر وجودی زمین و ساکنان اون هست! در تار و پودشون نهفته شده!

    کافیه چشم دل بگشاییم ، چه ثروت ها ، نعمت ها هست

    خدایا هدایت مون کن به دیدن ، البته می دونم تو خودت کارت اتوماتیک هدایته مساله اجازه دادن منه !

    من تسلیم هدایت ها و کمک هات و الهاماتتم

    بگو من اجرا کنم !

    من مسئولیت خودمو می پذیرم کاری به هیچ کسی ندارم برم داوطلبانه دخالت کنم

    من و هر انسان دیگه ای سر جای درست خودمون هستیم

    پدیرش همه چیز به شکلی که الان هست

    هیچ اشتباهی رخ نداده

    همه چیز طبق قانونه

    اصلا همین منطق درستیه برای مقایسه نکردن که ریشه ی تمام حسرت ها و حسادت ها به دیگران و شرم های ما از خودمونه !

    خجالت می کشیم دیگه وارد ارتباطات اجتماعی بشیم یا در زمینه کار بخوایم پول بیشتری دربیاریم.

    وقتی مقایسه می کنم از قیافه از شغل از جایگاه از همسر از وضعیت اقتصادی و پیشرفتم با دیگران ، همش فرکانس قربانی بودن و شرم از خودمو میدم .

    دیگه نمیخوام خودم باشم بلکه میخوام شبیه دیگران باشم و این یعنی له کردن هویت خودم و مسیر تکاملی خودم و روحم !

    وااای خدایا به تو پناه می برم از ظلم به خودم .

    هیچ کس نمی تونه به من ظلم کنه ولی من با این افکار بدترین و ظالم ترین شخص نسبت به خودم میشم چون میدونم خودم خالقم ولی با دست خودم با حس کمبود ، قربانی شدن فرکانس عدم لیاقت میدم و در جهنم خودساخته ام زندگی می کنم.

    مقایسه یعنی من و خدای من برای خلق زندگیم کافی نیستیم نتیجه اش میشه خشم، افسردگی، رکود ، مردگی و چرخی تکراری اتفاقات ناخوشایند!

    خداجونی هر لحظه پناه می برم به خودت از مقایسه ، حسادت و نپذیرفت مسئولیت خودمو زندگیم ، از باور نکردن نیروی حمایتیت و هدایتیت ، از قادر بودنت برای هر معجزه ای، از گمراهی !

    ای بهترین پناه برای کسایی که دنبال تکیه و پناه می گردن !

    خدایا من بدون اتصالم به تو این جهان ولم ! هیچم ! از پس هیچی برنمیام ! نمیدونم چیکار کنم !

    تو همه ای ! تو همه کسی ! تو ثروتی ! تو عشقی ! تو سلامتی! تو نعمتی ! تو آسونی ! تو شور و شوقی ! تو عشقی ! تو شادی!

    من به تو وصل باشم همه چیو دارم ، نباشم هیچیو ندارم !

    کمکم کن بینا بشم چشم قلبم باز بشه تو که بی پرده در همه چیز و همه کس عیان هستی ببینمت درکت کنم تا بتونم سپاسگزارت باشم

    نمیخوام شکرت فقط یه ورد باشه میخوام تمام وجودم شکر احساس کردند باشه خداجونی ! گمراهی یعنی ندیدنت ، حس نکردنت و این بزرگترین ناسپاسی در حق توعه !

    ناسپاسی واقعی یعنی اینکه اعتماد نکنم به تو و بخوام با عقل محدودم زندگی کنم و راه خودمو برم .

    من ضربه اینو بد خوردم هر وقت اجازه دادم کارمو پیش ببری، حست کردم چه معجزاتی دیدم و هر وقت تقلا و نیازم زیاد شده بدجور تو دهنی خوردم.

    غرور جلوت فایده نداره خداجونی تو بزرگ ترینی ،

    غرور یعنی من کسی هستم ولی در مقابلت من هیچم.

    من مهره ی تو هستم که با من جهانت گسترش بدی پس چه جای غروری !!؟

    اگر تو منو سربلند کنی ، منو پیشرفت بدی، ثروت مندترین عالم هم بکنی تو کردی بعد بیام فخر چیو به ملت بدم ؟!! احمقانه اس .

    من تسلیم تو ام خداجونی

    من تسلیم تو ام خداجونی

    من تسلیم تو ام خداجونی

    اجازه میدم منو هدایت و الهام کنی و کمکم کنی عمل کنم جسارت و شهامت و قدرت تغییر داشته باشم .

    کمکم کن سپاسگزار وجودت باشم و متوکل .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  4. -
    امیرحسین رسولی گفته:
    مدت عضویت: 887 روز

    سلام بر شما سید حسین عزیز و مریم عزیز

    و سلام بر همه دوستان

    فایل رو ندیدم ولی میخوام چیزی که به ذهنم میرسه رو بنویسم بماند به یادگار برام

    شکر الله که زنده هستم

    داشتم خبر های چرت و پرت میخوندم یاد یه سخن استاد عرشیانفر افتادم که میگفت

    مرگ موش مرگ موشه چه کمی مرگ موش بخوری یا همه مرگ موش رو بخوری تو مرگ موش رو خوردی خبر خوندن چه کمی یا زیاد خیلی زیاده و عین خوردن مرگ موشه

    خبر خوندن حالمو بد میکنه نمیدونم چرا خودنمش شاید از این سایت دور افتادم رفتم سمتش امیدوارم که بتونم خوب زندگی بکنم و تعهد خوشگل به خودم دادم که وقتی فرشته مرگ رو دیدم شاد و خوشحال باشم و بگم بریم که بریم حالشو ببریم

    خدایا شکرت خودت کمکم کن و بع راه راست هدایتم کن

    الحمدلله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  5. -
    خانم اکبرزاده گفته:
    مدت عضویت: 1024 روز

    استاد عزیز

    بسیار سپاسگزارم برای این فایل فوق العاده که بسیار آگاهی دهنده، انرژی مثبت است .به خاطر وقت و عشقی که برای آموختن ودر مسیر درست بودن من و دوستان عزیزم در سایت بی نظرتان

    می‌گذارید.

    ● سپاسگزارم وتحسینتان می کنم که ما را به تفکر وا می داریدنه اینکه دیکته کنید .به الگو برداری تشویق می کنید نه کپی برداری

    ●چقدر هوشمندانه است مدل آموختن منحصر

    به فردتان توضیح( اغلب تاکید دارید که در هر موضوعی خودتان بروید دنبالش وفکر کنیدو به نتیجه برسید. در ابتدا خیلی مقاومت داشتم به این گفته تان وآن طوری که از یک استاد در ذهن پر رنگ بود که من فقط بلدم و می فهمم ودر ذهنم تضادی بود آن اوایل که یعنی چی خودم باید بفهمم اگر می فهمیدم که دوران عالی کودکی و جوانی بعد یکباره تضادهای مختلف در زندگیم بوجود نمی آمد. کم کم قوانین ثابت را یاد گرفتم ورفتار هایم را آنالیز می کردم بعد با رد پای آن را در فکر و باورهایم پیدا می کردم و…

    کلی زندگیم تغییر کرده خدا را بسیار شکر از قوانین ثابت جهان واز دو استاد بی نظیر که صبورانه و با عشق فراوان می آموزید.

    ● پاشنه های آشیل همیشه هستند و از بین نمی روند. بعضی وقتها کم رنگ می شودکه اگر حواسمان نباشد و کار نکنیم کنترل شون سخت تر می شود.

    ما میوه ها را می بینیم و کاری با ریشه ها نداریم.بنویسم جایی جلوی چشمم باشد مثل درخت بامبو حدود 5 سال فقط ریشه است و دیده نمی شود بعد چند ماهه کلی قد می کشد.

    ● مادامی که تلاش می کنم ودر حرکت هستم عقب ماندن معنایی ندارد.

    مادامی که نسبت به روز قبلم هفته قبلم ماه قبلم پیشرفت دارم حتی جزئی ارزشمند هست.

    من در رقابت با کسی نیستم .خدا را شکر که هیچ وقت خودم را با دیگری مقایسه نمی کردم و همیشه خودم را منحصر به فرد می دیدم .

    حتی در تضادها هم مقایسه را نداشتم ولی باور اشتباه که خداوند مرا در این شرایط دشوار قرار داده تا پخته شوم و به آن اهداف والایم برسم پس باید تحمل کنم.هدایت شدم به مسیر نور و استاد نورانی اش

    ● قانون آفرینش قسمت 6 را می دیدم یه جایی استاد جان می گویند از خدا با پر رویی چیز بخواهید.یاد خاطره ای افتادم گفتم اینجا بنویسم.

    سالها پیش با استاد آشنا نبودم مامانم سکته کرده بود و من نزدیک 2 سال بود ندیده بودمش

    و نمی توانستم بروم.

    فرداش روز مادر بود بعد مقداری عبادت بسیار عصبانی شدم چه خدایی هستی ،عبادت و دعا وکار خوب اصلا می فهمی .میبینی، وطلبکارانه اگه واقعا هستی به مامانم از طرف من هدیه بده وبا تاکید دو تاهم بده.

    3 روز بعد خواهرم زنگ زد که مامانم با اصرار روز مادر من را مجبور کرد بردم حرم در صورتی که روزهای شلوغ حرم نمی روند.

    یکی از خادمهای حرم دوتا غذا می آوردند و به مامانم می دهند .

    وقتی تعریف می کرد آن چنان بغض کردم که به بهانه آنتن ندارد شارژ ندارد بعد زنگ می زنم خداحافظی کردم. سجده رفته بودم و بلند گریه می کردم .جالبه اگه یه غذابود عادی بود اما نمی دانم چرا گفتم دوتا هدیه بده،دو تا

    کلی آرام تر شدم واعتمادم به خدا بیشتر شد.

    ● سپاسگزارم استاد عزیز که کتاب‌های قرآن بسیاری دیگر فقط تزئینی در منزل نیستند وبسیار مطالعه می شوند و بسیار تفکرمان را عوض کردید و بسیاری از عالمان دینی هم تلنگری خوردند در این باره .

    ● مطلب مهم سپاسگزار باشم برای زمین امنی که دارم زندگی می کنم. فراوانی و تنوعی که دارد که بسیارش را نمی بینیم یا درباره اش نمی دانیم.

    برای تک تک داشته هایم با جزئیات شکر گزار باشم الان و اکنون.

    ● حس لیاقت را در خودم تقویت کنم خداوند از روح خودش دمیده

    تشکر فراوان از این فایلهای جدید بیشتر بگذارید اما نه خیلی هم نباشد آن ذوق مان کم رنگ نشود.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  6. -
    ارزو دوستدار گفته:
    مدت عضویت: 2043 روز

    به نام پروردگار عشق و زیبایی ها

    سلام به استاد بی نظیر خودم و مریم بانوی بی نظیرم و تمام هم فرکانس های عزیزم

    خدایا هر آنچه که داریم از آن توست

    استاد عزیزم اول بگم از بک گراند پشت سر شما که من این دوبار که فایل جدید گذاشتید واقعا حس کردم توی آسمون ها هستید و دارید با ما صحبت میکنید

    چقدر حس آرامش گرفتم ممنونم از این ایده و نگاه زیباتون که همیشه موقع ضبط فایل مخاطب براتون ارزش داشته

    دوم بگم که چقدر همیشه با آرامش شروع میکنید اصلا جنس صدای شما آدم رو آروم میکنه قوربون خدا برم که همچون بنده و دستی از دستانش رو گذاشته توی مسیر زندگیم

    و اینکه چقدر خوشحال شدم گفتید دوره جدید تو راه هست و ان شالله بهترین ها در انتظارمونه

    استاد عزیزم باورتون نمیشه یعنی من امروز از صبح تا حالا اشک ریختم و نوشتم همه صحبت های شما رو در دفتری که زیباست و جلدش کردم چون واسم ارزشمنده چون سخن خدا و شما داخلش نوشته شده

    امروز اول هفته یه جوری مغز و قلب من در یک مسیر قرار گرفته و گشایشی براش اتفاق افتاده که هم دارم اگاهی ها رو دریافت میکنم و هم اینکه دارم هم مسیر میکنم قلبم رو باهاش

    هر وقت مرا به سوی نشانه ام میزنم ، با روندی تکاملی که داره برای من طی میشه یک کلمه کلیدی خدا تو نشانه ام میگه که امروز هم گفت خلق زندگی خودم . که شما هم در این فایل بسیار زیبا صحبت کردید

    واقعا هر آیه از قرآن ، هر آیه یه درس زندگی و من ساعت ها تو فکر میرم که تو زندگیم کجا عمل کردم بهش و کجا ضربشو خوردم

    هر وقت هر لحظه از خدا هدایت خواستم منو هدایت میکنه به یکی از فایل های شما که جوابمو میگیرم

    امروز تا لب تابمو روشن کردم فایل جدید شما رو دیدم اصلا کلی ذوق مرگ شدم

    فقط نشستمو و گوش دادم و نوشتم و هی با خودم میگفتم اینجا این کارو کردی اونجا نکردی و اشک میریختم

    بزرگترین نعمت سپاسگزاری که اصلا برای ما آدم ها کاری نداره یعنی در هر موقعیتی که هستیم فقط با خودمون تکرار کنیم خدایا شکرت برای اینکه امروز دوباره فرصت زندگی کردن به من داده ای

    خدایا شکرت برای هوایی که دوباره نفس میکشم و هزاران چیز دیگه

    واقعا چقدر نعمت داریم که هنوز کشف نشده اند بعد ما ادم ها نشستیم که بریم یه سیاره دیگه

    اینجا همه چیزش کامله واقعا استاد از وقتی گفتید کالیفرنیا این همه نعمت با اینکه من اون ویدیو شما رو دیدم

    بازم میخوام برم ببینم اصلا توی همین لحظه که توی اتاقم نشستم چقدر نعمت دور و برم دیدم

    جقدر جاهای دیدنی رفتم تفریح که باید چشمانم رو هر بار تیزبین تر کنم برای نعمت های خدا و زیبایی هایی که به ما داده

    استاد چه خوب گفتید از فضل و رحمت و نعمت های خداوند در زندگی مون

    ان شالله که چشم هامون رو تیزبین تر کنیم برای این همه لطف و برکت خداوند

    امروز فقط دلم میخواست سجده کنم به خداوند که من چقدر از این سایت توحیدی و صحبت های شما استاد دارم زندگی میکنم

    این جمله رو وقتی گفتید واقعا ما تکه ای از خداوند هستیم انگار دوباره یه چیزی تو مغزم جرقه شد انگار دوباره یه اگهی جدید شنیدم با اینکه من از شما این جمله رو صد بار شنیدم

    خدایا شکرت برای این روند تکاملی که در زندگی مون هست و همه چیز در سرجای خودش و یک جهان با قانون ثابت داریم

    واقعا درس بزرگ امروز این بود که این همه منم منم و غرور نداشته باشیم و اجازه حرف زدن به طرف مقابل

    ونظر و دیدگاه طرف مقابل رو هم بشنویم .

    به قول شما اونکه خدا بود به شیطان اجازه داد حرفشو بزنه

    واقعا امروز درس های بزرگی از شما گرفتم که اجازه بدم در ارتباط با دیگران اونها هم صحبت کنند و با ارامش به نتیجه برسیم نه از دیدگاه قضاوت و انتقاد و غیره

    چقدر این جمله همیشه منو اروم میکنه تسلیم خداوند باش و فروتن در مقابل خداوند و حتی بندگان خداوند

    و اینکه دیدگاهمون نسبت به همه باید برابر باشه هیچ کس از کسی بالاتر یا پایین تر نیست

    استاد جانم چقدر زیبا شما قران رو برای ما توضیح میدید یعنی عاشق این روانی و اسان توضیح دادنتون هستم یه جوریه که هر مغزی با هر مقاومتی از هر جایی که صدای شما رو بشنوه به خودش میاد

    یاد گرفتم خودمو مقایسه نکنم و هر کسی هر جایی در درست ترین جای خودشه

    حسادت و تهمت و غیبت و دروغ و طمع و حرص رو در زندگی بزاریم کنار و فقط سرمون تو لاک خودمون باشه و شیوه زندگی خودمون رو داشته باشیم تا ارامش بیشتری در زندگی مون باشه

    به جای تخریب بقیه روی خودمون سرمایه گذاری کنیم و خودمون رو درست کنیم کنجکاوی در مورد دیگران رو در خودمون بکشیم و فقط بزاریم ارامش در زندگی مون باشه اون وقت هست که داریم میریم و نزدیک به خدا میشیم و احساس خوب برابر با اتفاق خوب هست

    از خداوند بخواهیم تا ارزوهای ما رو براورده کنه نه اینکه چشم به نعمت هایی که خداوند به بقیه داده بدوزیم

    چقدر امروز این چند ایه قران درس زندگی داشت چقدر خدای من

    قانون اصلی زندگی ما خودمون داریم اتفاقات زندگی خودمون رو رقم میزنیم و بای مسوول زندگی خودمون باشیم

    شکر نعمت نعمتت افزون کند

    سپاسگزاری

    سپاسگزاری

    سپاسگزاری

    بالاترین فرکانس به خداوند ونزدیک ترین فرکانس

    استاد عزیزم ممنونم بابت اینکه برای ما فایل ها محشری میزارید دستانتون رو میبوسم

    مریم عزیزم بابت تمام زحماتت ممنونم دستانتون رو میبوسم

    درپناه الله یکتا شاد و ثروتمند و سعادتمند و سلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  7. -
    زیبا قاسمی گفته:
    مدت عضویت: 594 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربانم

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی و دوستان خوبم

    به به ، اول هفته ای که با این فایل شروع بشه ، چی میشه

    دقیقا امروز صبح تو ستاره قطبی این هفته نوشتم ، خدایا قدرت سپاسگزاریمو بیشتر کن و خدا هم مثل همیشه نزاشت حتی به یک روز برسه و با این فایل منو دیوانه کرد.

    قبلا وقتی میشندم از قران یا جای دیگه که میگفت به شما نعمت دادیم ، سریع یاد پول و دارایی مالی میفتادم میگفتم کو ، کو نعمت

    اما الان ، وقتی جایی اب روان میبینم یا صدای اب ، دیوونه میشم ، غرق در لذت میشم و شکرگزاری میکنم

    تازه دارم درک میکنم قران چی میگه نعمت یعنی چی

    تازه دارم درک میکنم جهان در حال پیشرفت و گسترشه یعنی چی

    این جهان واقعا نعمت هایی داره که ما نمیبینیمش .

    چقدر خوشحالم که خدا منو لایق دریافت این نعمتها دونسته ، چقدر خوشبختیم که خدایی با این همه عظمت و قدرت داریم .

    چقدر خوشبختیم که تو زمینی زندگی میکنیم که میتونیم به راحتی نفس بکشیم.

    زمینی پر از تنوع جغرافیایی پر از زیبایی ، زیبایی که واقعا نمیشه درکش کرد .

    الان دیگه افتخار میکنم که خدا از روحش به من دمیده و احساس خیلی قشنگی دارم که قسمتی از خداوندم .

    استاد جانم سپاسگزارم که هر لحظه به ما یاداوری میکنید چقدر ارزشمندیم و اون قدر ارزشمند که خدا ما رو لایق کرده تا به ما سجده کنن .

    استاد سپاسگزارم چون شما باعث شدی من روز به روز احساس لیاقتم بره بالا

    تا جایی که اگه کسی بخواد خودشو از من بالاتر بدونه ، هرکسی که باشه من کوتاه نمیام .

    به همین دلیل روز به روز بیشتر عاشقتون میشم ، چون سبک شخصی خودتونو دارین و روند خودتونو پیش میرین .

    منم به قول یکی از دوستان اونقدر دلیل دارم که وارد اینستا نشم و اینستا نداشته باشم که هیچ وقت وسوسه نمیشم و ارامشی که دارم و با هیچ چیز عوضش نمیکنم .

    حالا شما میگی افراد میگن طرف دزدی کرده موفق شده ،

    به تازگی به من گفته شد به خاطر شوهرته که همه چی داری ، اون بیچاره کار میکنه تو لذت میبری و کیف میکنی ( اینجا واقعا ایموجی خنده لازمه )

    اما من یاد حرف شما افتادم و اصلا ناراحت نشدم

    و خوشحالم شدم که ببین چقدر من پیشرفت داشتم که این چنین میگن .

    استاد من زندگی الانم و مدیون شما هستم

    زندگی پر از ارامش

    زندگی پر از معجزات خداوند

    زندگی به دور از افراد جامعه ، دور از طرز فکر جامعه

    با تمام وجودم سپاسگزارم ازتون .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  8. -
    سامان آریافر گفته:
    مدت عضویت: 436 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    خدایا ما هر انچه که داریم از فضل و کرم توست

    چه زیباست آگاه شدن و آگاهی کسب کردن

    به میزانی که انسان خداوند واقعی رو بهتر درک میکنه به همون اندازه وسیع تر آرام تر و صبور تر میشود

    به میزانی که آگاه تر میشود متوکل تر و تسلیم تر میشود

    به میزانی که این اگاهی هارو تکرار و تکرار میکنه باورهای توحیدی درونش شکل میگیره و خودش رو ناتوان نمیدونه در برخورد با مسائل زندگی ،چون میدونه تحت هر شرایط خداوند هدایتش میکنه کمکش میکنه و بهش گفته خواهد شد

    چقدر قشنگ و زیبا ،چقدر ارامش دهنده بدونی که تو تنها نیستی و توانایی حل هر گونه مسئله ای رو خواهی داشت دیگه اصل و فرع میتونی تشخیص بدی ،بصیرت پیدا میکنی و این حس درونت فریاد میزنه که تو فقط هدایت های خداوند رو دنبال کن و از زندگی لذت ببر.

    انقدر هدایت خداوند زیباست که تو وقتی حتی یه قدم برمیداری به سمتش که اون بشناسی شخصی مثل استاد عباسمنش رو در مسیرت قرار میده که بدانی هر انچه که باید بدانی،و بفهمی هر آنچه را که باید بفهمی.الهی شکر.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  9. -
    اکرم گفته:
    مدت عضویت: 1953 روز

    من الله هستم معبودی جز من نیست مرا بپرست و نماز را به یاد من بپادار. طه 14

    سلام

    سلامی به روشنایی نور الله به قلب شما استاد عزیزم

    و تک تک کسایی که این کامنت رو میخونید

    استاد جانم چقدر دلم براتون تنگ شده

    چقدر حرفاتون به موقع است

    اخه

    دیشب داشتم کتاب سپاسگزاری راندا برن رو میخوندم قبلا خیلی برام زیبا بود اما انگار دیگه مثل قبل نیست برام

    از خدا پرسیدم من چیکار کنم تا سپاسگزارتر باشم من حتی این کاررو هم بلد نیست تو بهم بگو تو بگو چیکار کنم

    و صبح بیدار شدم و فایل شما اومد و مژدگانی دوره سپاسگزاری

    اصلا این خدا چقد با فهم و شعور چقدر مهربان

    چه به موقع جواب داد

    استاد گفتی برای آب و کره زمین و خاک و…شکر گزاری کنیم

    شما فقططططط به من بگو

    برای وجود شما چقد باید خداروشکر کنم

    من چه طور میتونم شکر وجود شما رو به جا بیارم

    من چقدر از خدا شکر کنم که حق مطلب وجودت برام ادا بشه

    برای این سایت بی نظیر چقدر باید شکر کنم

    استاد دوره سپاسگزاری کی میاد که من از همین الان اعلام میکنم نفر اولی هستم که میخرمش و با جان و دل تمریناتشو عمل میکنم

    دوره احساس لیاقت من رو کن فیکون کرد

    من فقط اسمم عوض نشده استادجان

    وگرنه 180 درجه عوض شدم

    استاد همون 2 جلسه اول کاری با من کرد که چنگیز مغول با ایران نکرد

    منو تخریب کرد دوباره ساخت من رو تبدیل به یه ادم با احساس لیاقت دریافت بهترین نعمت های خدا کرد

    نتایج بی نظیری گرفتم

    من رو روابط مشکل داشتم ادمایی به سمت من میومدن که سطح پایین داشتن و حس لیاقت افراد درست و اینکه احترام بهم بذارن نداشتم

    خدا میدونه استاد جانم افرادی میان سر راهم که بقیه آرزوشون اون افرادهست

    و جوری بهم احترام میذارن که دیگران شاخ درمیارن از تعجب

    چند وقت پیش تو محل کارم بودم که یه اقای میانسال با کت وشلوار و چندنفر هیئت همراه اومدن محل کارم برای یه کاری

    منم اونو نمیشناختم اومد سمت من و شروع کرد سوال پرسیدن جوابشو محترمانه دادم

    و بعد خودشو معرفی کرد

    من آقای فلانی هستم معاون رییس فلان اداره کشور (یه اداره خیلی مهم کشور)

    و بعد اتیکت روی لباسم که اسم و فامیل ام بود رو خوند

    استاد خدا شاهد جلوی همکارام و هییت همراهش

    شروع کرد به تحسین و تمجید من خانم شما فامیلت …

    گفتم بله

    و انگار طایفه ما رو از قبل میشناخت

    گفت میدونی چه طایفه بزرگ و

    میدونی چه طایفه برجسته ای داری

    میدونی چه نشانی با خودت داری

    میدونی که جز چه افراد درستی هستید

    میدونی ….

    من مونده بودم چی جواب بدم در برابر این همه تحسین این اقا

    استاد خداشاهد قیافه همکارام دیدنی بود یعنی داشتن از تعجب شاخ درمیوردن

    بعد این شخص میاد جلوی این همه ادم انقدر ازم تعریف میکنه که چشمای بقیه چهارتا شد و جالبه از کنار بقیه با بی تفاوتی گذشت

    و گفت که هر کاری داشتی من در خدمتم

    و من تو دلم فقط خدارو شکر میکردم و میدونستم نتیجه دوره احساس لیاقته

    استاد من کسی بودم که از خودم میکندم به بقیه میدادم تا راضیشون کنم تا من رو خوب ببینن اما الان اصلا اینجوری نیست و من این رو از شما دارم

    من یه بار ازدواج کردم یه سال بعد جدا شدم

    رابطه درب و داغون داشتم

    از خودم میکندم تا همسرم راضی کنم

    کار میکردم حقوقم رو خودم برنمیداشتم

    خونه و زندگی عین دسته گل همیشه همه چی به راه ، غذای عالی خونه خوشبو من تمام وظایف رو به نحوه احسن انجام میدادم با اینکه زن شاغل بودم

    یعنی هیچ زن خونه داری به اندازه من به زندگیش نمیرسید

    اما با بی احترامی تمام باهام رفتار میشد که اطرافیانم تعجب میکردن از این رفتار با من

    اما گذشت و تمام شد و من بخشیدم و گذشتم

    برای همسرسابقم آرزوی خیر دنیا و آخرت رو دارم.

    با اون بود که من تازه فهمیدم چی میخوام

    و اما الان

    باورت میشه الان خواستگار دکترفوق تخصص میاد و من رد میکنم

    و من احساس لیاقت میکنم

    من لیاقت همه چیز رو باهم دارم

    من همه چیز رو باهم میخوام

    من علاوه بر جایگاه اجتماعی بالا و ثروت من از خدا فرد توحیدی میخوام

    کسی که هر روز باهاش در مورد خدا و قران حرف بزنم کسی که من رو به خدا نزدیکتر کنه…

    من هیچی نمیدونم خدا میدونه

    خدا صاحب گنج های عظیمه

    خدا که صاحب عشق بی نظیر

    و خدا صاحب قلب های افراد

    خودش بهترین فرد رو سر راهم قرار میده.

    مردان پاک از آن زنان پاکند و زنان پاک از آن مردان پاک.

    اگر ایمان داشته باشید و تقوا کنید برکات آسمان و زمین را به شما میدهیم.

    هر انچه در آسمان و زمین است برای شما خلق کرده است.

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
  10. -
    وحید گلباف گفته:
    مدت عضویت: 2273 روز

    سلام و ارادت

    به استاد عزیزم

    وحید هستم

    یه توضیح کوتاه اول بدم:

    من چند سال هست با شما اشنا هستم

    و زیاد فایلهاتون را گوش میکردم و بشدت خیلی زیادی برای دیگران بازگو میکردم در حدی که میتونم ادآ کنم از خودتون بهتر توضیح میدادم

    اما دریغ از درک و عمل برای خودم توی زندگی انگار وظیفه ام بوده که برای دوست واشنا و حتی غریبه وقت بزارم و توصیح بدم

    واما نتیجه این کار باعث شد که بعد از چند سال ادامه دادن به این کار چیزی جز :

    دقیقا چکاب فرکانسی قدم اول :

    سه روز پیش

    اوضاع مالی:

    درامدم به صفر رسیده

    470م بدهکارم

    اوضاع روابطم کلی:

    نامناسب

    معنویت :

    داغون

    سلامتی جسمی :

    عالی هستم خدارا شکر

    سلاتی روحی:

    نشخوار ذهنی شدیدی تو اکثر جنبه ها داشتم

    یه پرانتز باز کنم:

    ( البته از شروع دوره ی خانه تکانی ذهن عزیز دل شما دنیا داره یه جور دیگه برام پیش میره و همه چیز توی همه ی جنبه ها زندگیم در حال بهبود هست)

    و دیگه وقتم و انرژی م را فقط صرف خودم میکنم (سرمایه گذاری روی خودم)

    نکته :

    البته هنوز وضیعت مالی و بدهی تغییری نکرده

    روابطم اونجوری که دلم میخواد نشده

    معنویتم خیلی بهتر شده

    کنترل ذهنم بهتر شده

    نشخوارهای ذهنیم به شدت کم شده نسبت به قبل از دوره خانه تکانی ذهن

    این تا اینجا!!!!

    استاد عزیزم چک و لغط ها تا دلتون بخواد خوردم

    اما تقریبا از یک هفته پیش هر روز حالم نسبت به قبل داره بهتر میشه

    چند روز بود هر روز میومدم توی سایت برای فایل جدید که خبری نبود تا امروز

    بعد سه روز پیش هدایت شدم به قدم اولو اتفاقات خیلی خوبی را تجربه کردم

    دیشب یه دفعه خواهرم اومد به خونه مون

    یه بحسی شد که رسید خداوند و قران که خواهرم میگفت دوست دارم قران بخونم ولی چون هر چی خوندم چیزی نفهمیدم دیگه نمیخونم

    بعد من بهش گفتم چون ما ها خودمون ارزشمند نمیدونیم وقت نمیزاریم که قران بخونیم

    بعد دوباره گفتم عباسمنش خیلی واضع این کار را انجام میده برو تو سایتش و گوش کن

    لحن بیان من بود با خواهرم استاد عزیزم

    گذشت و صبح شد اومدم توی سایت

    و این فایل بارگذاری شده بود

    دانلود کردم و شروع کردم به گوش دادن دیدم دقیقا اون موضوعی که دیشب با خواهرم صحبت میکردیم ( قران ، ارزشمندی) را شما دارید توضیح میدید

    دقیقه ی 34 فایل بود بلافاصله به خواهرم زنگ زدم و گفتم اگه دوست داری جواب خدا را بشنوی برو توی سایت

    این توضیح مثلا کوتاه من را داشته باشید

    و اما بعد

    استاد عزیزم

    با همه ی چیزهای که در مورد اوضاعم گفتم

    الان

    استاد عزیزم

    دارم دیونه میشم و میخوام سر به بیابون بزارم

    چرا ؟

    از این همه خوشحالی

    از این همه اگاهی

    از این همه حال خوب( با این اوضاعم)

    از این همه ساده بودن قران

    از این همه ساده بودن زندگی

    از این همه امید و ارامشی که دارم

    از این همه شور وشعفی که دارم

    از این همه زیبایی

    از این همه بهبود تکاملی

    از این همه نعمت

    از این همه مهربانی خداوند

    از این همه هدایت خداوند

    از این همه بخشیدن و فرصت دادن خداوند

    از این همه نزدیکی خداوند

    از این همه اجابت خداوند

    از این همه نشانه از طرف خداوند

    از این همه همزمانی خداوند

    از این همه اتفاقات بظاهر تاکید میکنم بظاهر بد( درامد صفر ؛ بدهکاری؛ روابط نامناسب؛ جواب نه شنیدن ؛ سوختن موتور ماشین ؛ کنسل شدن قرارداد هام و هر چیزی دوستان فکرش را بکنن

    اما به ولله الان به این نتیجه رسیدم که همش نعمت ؛ رحمت ؛لطف و محبت خداوند در حق من بوده

    استاد نمیدونم چطوری توضیح بدم حسم را احساسم را مگه میشه اوضاع اینجوری باشه

    و حال ادم خوب باشه

    مگه داریم ؛ مگه میشه

    اره میشه؛ حداقل برای من شده؛ برای وحید شده

    اگر یه بهم این حرف را میزد میگفتم برو گم شو بابا چی میگی

    اما خودم دارم تجربه ش میکنم

    استاد عجیب لذت داره برام

    عجیب لذت میبرم یعنی تا حالا این جور حالی را به این شکل تجربه نکرده بودم

    میتونه دلیلش این باشه که

    باور کردم اوضاعم

    به راحتی

    به اسانی

    به کمک خداوند و با سوت زدن حل میشه

    باور کردم من ارزشمندم

    باور کردم من میتونم خالق زندگیم باشم

    باور کردم پول ساختن معنوی ترین کار دنیاست

    باور کردم پول ساختن راحترین کار دنیاست

    باور کردم خداوند پشتیبان خواسته های منه

    باور کردم خداوند قدرت مطلقه

    باور کردم حرفهای شما وحی منزله

    باور کردم که تجسم کردن تاثیر گزاره

    باور کردم من لیاقت دارم به بهترین ها برسم

    باور کردم من توانایی انجام هر کاری را دارم

    اقا باور کردم من محبوب خداوند و ارزشمند هستم

    استاد راستش نمیدونم چی را باور کردم

    ولی میدنم (فعل شدن) (میشه تو هر وضعیتی تغییر کرد) را باور کردم

    زندگی کردن خیلی اسونه

    خلق خواسته ها خیلی اسونه

    لذت بردن و شادی کردن خیلی اسونه

    فقط باید باور کنی

    آی مردم : حال خوب درونی هست نه وابسته به عوامل بیرونی

    من ، وحید به اندازه فهم خودم این را فهمیدم و خیلی خوشحال و شاد هستم

    استاد میشه بگید چطوری تشکر کنم

    فکر میکنم فقط با اشک شوقی که الان از چشم در همین لحظه بیرون اومد شما جواب زحمت خودتون را از طرف خداوند گرفتید

    وگرنه اینکه من بگم سپاسگزارم فقط لفظه ولی خدایش الان از صمیم قلبم ازتون سپاسگزارم

    ولی اینجا هست که فقط خداوند براتون مایه میزاره و بهتران ها را براتون رقم میزنه

    استاد دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      سحر سفاری گفته:
      مدت عضویت: 301 روز

      سلام به وحید توحیدی

      کامنت شما جور عجیبی به دلم‌نشست

      که حتی در مشکلات به ظاهر سخت هم میشه ردپای خدا رو دید و جور دیگه ای زندگی‌کرد و از زندگی لذت برد

      امیدوارم روزی کامنتی ازتون ببینم که بدهی هاتون صفر شده و‌حال دلتون عالی تر از امروز

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        وحید گلباف گفته:
        مدت عضویت: 2273 روز

        سلام به شما دوست هم فرکانسی

        ممنون از لطف شما

        اره میشه واقعا من دارم اندازه ی فهمم و درکم تجربه ش میکنم

        و خبر خوب اینکه نشونه هاش هم داره میاد

        به این شکل که توی قهوه فروشی یدفعه صاحب مغازه گفت کارتون دارم

        گفتم در خدمتم

        گفت من یه خونه دارم یه املاکی باهام تماس گرفته که مشتری داره شما ( من) که کارت اینه میتونی هم راه من بیای و من را همراهی کنی یا اینکه خودت بجای من بری و معامله را انجام بدی ؟

        گفتم روی چه حسابی ؟

        گفت نمیدونم فکر میکنم ادم درستی هستی

        نکته( جز خدا کار کی میتونه باشه)

        خلاصه رفتم و همراهی کردم و جلسه به نفع این دوست عزیزمون انجام شد

        خانم سفاری

        همین الان همین لحظه

        همون دوست عزیزمون تماس گرفت و اوکی معامله را به من داد

        خدایا داری چی کار میکنی

        خدایا شکرت

        باورتون میشه همین الان که دارم به شما کامنت میدم

        وای وای چی باید بگم

        و گفت اوکی خونه را با این قیمت بفروش و یه زمین برام بخر هر زمینی که مورد تایید خودت هست ( من)

        و با شرایط من جور در میاد

        خانم سفاری

        یه سوال ؟

        الان چه جوری باید خوشحالی کرد

        چه جوری باید سپاسگزاری کرد

        چه حس خوبیه

        چه خدای خوبی

        باور نمیکنید چه حال خوبی هست

        امروز صبح داشتم به همسرم میگفتم که بیخیال باش

        همه چی درست میشه

        نگران نباش

        استرس نداشته باش

        میگفت چه جوری

        همین اتفاق رابراش تعریف کردم

        یه کم اروم شد و گفت دوره قدم اول را برام ارسال کن منم گوش کنم

        والان ساعت 10:05 صبح 1403/09/04

        این اتفاق افتاده

        خدای مهربان سریع العجاب

        زمانی که مرا بخوانید اجابتتان میکنم

        خدایا سپاسگزارم

        استاد سپاسگزارم

        از خودم هم سپاس گزارم

        خدای من خدای اسانی هاست

        خدای من از مسائلم بزرگتره

        درسته هنوز پولی بحسابم واریز نشده

        ولی دوستش دارم این حال را این احساس را

        راستی من دیروز هم شارژ پولی خطم تموم شد هم بسته اینترنتی

        صبح یدفه دیدم پیامک شارژ گوشیم و خرید یه بسته ی اینترنی اومده

        تعجب کردم

        به خانم گفتم؛ گفت که صبح یه مبلغی اومده توی حسابم

        به خودم گفتم حتما وحید واریز کرده

        و هم شارژ هم بسته نت برات خریدم

        بهش گفتم نه من واریز نکردم میدونی که حسابم مسدوده

        خدایش این خدا به قول استاد و دوستان کار نمیکنه ، شاهکار میکنه

        من( حالم خوبه)

        حالم عالیه

        خوشحالم

        اندازه درکم وفهمم سپاسگزارم

        خانم سفاری

        من فقط اومدم از شما یه تشکر بکنم که

        دیگه طولانی شد

        از شما سپاسگزارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: