اولین بار که پدرم به قصد یاد دادن موتور سواری، به من اجازه داد تا فرمان موتور را در دست بگیرم، خواستهی داشتن موتور و عشق به موتور سواری به شدت در من شکل گرفت.
باورهای محدودکنندهام درباره ثروت، آنقدر داشتن یک موتور عالی را برایم دور از دسترس ساخته بود که، نتیجهی «ترکیب خواستهی شدید و عشق علاقه به موتور سواری با آن باورهای محدودکننده»، موتور یاماهای ۱۰۰ تنه جوشی رنگ خورده را جذب زندگیام کرد. یعنی ارزانترین حالتی که میشد آن روزها یک موتور را خرید.
اما من هرگز لذت بردن از زندگی را به تعویق نمیانداختم و تا جایی که میتوانستم، از امکانات همان لحظهام برای لذت بردن بهره میبردم. حتی با آن موتور، با همسرم مسافرتی از قم به شمال داشتیم. فکر میکنم، حفظ همین ویژگی و اشتیاق همیشگیام برای تغییر اوضاع، بالاخره کار خودش را کرد و من را به مسیرشناخت قوانین خداوند و خواندن فکر خداوند، هدایت کرد. زیرا وعدهی خداوند إِنَّ عَلَیْنَا لَلْهُدَى است که تأکید میکند، به راستی (همین است و جز این نیست) هدایت به عهدهی ماست.
تمام تضادهای حاصل از تجربه موتور سواری با آن موتور زهوار در رفته، خواستههایی مثل: داشتن استقلال مالی و آزادی زمانی و مکانی برای تجربهی هر آنچه که بخواهم را در من زنده کرد. سپس به اندازهای که من توانستم مقاومتهای ذهنیام را کنار بگذارم، هدایت شدم و به محض اینکه باورهایم درباره ثروت درست شد، آن خواستهها یکی پس از دیگری، به صورت طبیعی و از راههای منطقی وارد زندگیام شدند که یک مثال کوچک از تغییر آن باورها، مجموعهای از موتورسیکلتهای با کیفیت، با قابلیتهای متفاوت و متنوع مثل سرعت، قدرت، طی مسافتهای بسیار طولانی و… جایگزین آن موتور یاماهای زهوار در رفته شده که نتیجهی باورهای محدودکنندهی قبلیام بود.
نکتهای که با ذکر این داستان میخواهم بگویم این است که: تضادهایی که در زندگی با آنها برخورد میکنی، نه فقط خواستههایی را در وجودتان شکل میدهد، بلکه شور و اشتیاق و تواناییهایی را در وجودت بیدار میکند که، اگر آنها را با باورهای قدرتمندکننده همراه کنید، آن خواسته به صورت طبیعی وارد زندگیتان میشود. تمام پیشرفتهای بشر و تکاملی که امروز در جهان شاهد آن هستیم، نتیجهی برخورد با این تضادها بوده است.
این قانون و شیوهی رشد جهان است: قرار بوده، ما به عنوان موجوداتی فرکانسی، وارد جهانی شویم که اساس آن پاسخ به فرکانسها و بازتاب آنها در زندگیمان است. هدف ما از ورود به این جهان مادّی این بوده که به واسطهی برخورد با تضادها، خواستههایمان را بشناسیم و با ارسال فرکانسهای هماهنگ با آن خواسته، آنها را خلق کنیم. این طبیعت ماست.
اما آنچه باعث شده با وجود برخورد با تضادها و مشخص شدن خواستههایت، هنوز به خواستههایت نرسیده باشی، مقاومتهای ذهنی، ترمزها و باورهای محدودکنندهای است که مثل یک سدّ، آن خواستهها را پشت خود جمع کرده و اجازه جاری شدن آنها به زندگیات را نمیدهد. اما به محض اینکه با کار کردن روی ذهنت و کنترل کانون توجهات، باورهای قدرتمندکننده تری میسازی، آن مقاومتهای ذهنی برداشته میشود و آن موانع را حذف میکند. سپس نعمتها در زندگیات جاری میشود.
این اتفاقی است که در دوره ۱۲ قدم در حال وقوع است. به همین دلیل میتوانم بگویم، دوره ۱۲ قدم، تمرینی عملی است، برای عادت کردن به زندگی به شیوه طبیعی. زیرا طبیعت ما این است که، به محض مشخص شدن خواستهای، آن را تجربه کنیم. در این دوره، قدم به قدم، نحوه ساختن همان باورهایی را به دوستان شرکت کننده در این دوره آموزش میدهم که، خودم را از زندگی در یک اتاق سیمانی در بندرعباس، به زندگی در یکی از زیباترین مناطق فلوریدای آمریکا هدایت کرده است.
هر فردی که به دنبال یک دلیل قطعی و محکم میگردد تا باور کند تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء نتیجه باورهای خودمان است و سپس برای خلق شرایط دلخواهش، جهادی اکبر برای تغییر باورهایش به راه اندازد و به این وسیله، درهایی از نعمت، ثروت، سلامتی، آرامش و تجربه روابط عاشقانه را به زندگیاش باز کند، به زندگی من نگاه کند و از نتایج زندگی من، به عنوان سند و مدرکی قطعی برای اهمیت و اولویت تغییر باورها، استفاده کند.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD416MB35 دقیقه
به نام خداوند بخشنده و بخشایشگر
سلام به استاد عزیزم مریم خانوم و مایک عزیز که ما توی این تصویر دیدیمش
خدارو شکر میکنم که امروز هم خداوند با من صحبت کرد و گفت پیام تضاد هارو دریافت کن
و فراموش نکن
آره دارم سعی میکنم تضادهایی که این مدت دیدم رو جدی تر بگیرم
و فراموش نکنم چون این تضادها دقیقا تضادهایی هست که میخواد منو بکنه و ببره به جای بهتر و فضای بهتر انشاالله
منم باید سعی کنم خودمو آماده کنم
باید تغییر توی اولویتم باشه
باید برم توی دل ترسهام،
شما گفتید وقتی ما به تضاد بر خورد میکنیم خواسته در ما ایجاد میشه و فشار تضاد ها باعث میشه خواسته در ما شدت پیدا کنه و بیشتر خواستمونو از ته دل بخوایم و به سمتش حرکت کنیم
و جهان داره ایطوری کار میکنه
به قول شما هر چیزی که الان داریم به خاطر تضادهایی هست که بهش برخورد کردیم
و چقدر خوبن این تضادها
و هرچقدر از قانون آگاه باشیم تضادها نه تنها مارو آزار نمیدن بلکه موجب رشد ماهم میشن
،
به جرعت میتونم بگم که من قبلا از این قانون اصلا خبر نداشتم
درسته که به صورت خودکار و نا آگاهانه داشتم بهش عمل میکردم ،اما من خودم از اون افرادی بودم و هستم همین الان هم که خیلی دیر تغییر میکنم
یعنی خیلی تحمل میکنم
که الان تازه دارم یاد میگیرم که تحمل کردن از بی ایمانی میاد
از ترس میاد و اصلا چیز خوبی نیست
و اتفاقا تضادها پیام خداوند و سیستم جهان هست برای تغییر
برای بهتر شدن ما
،
و من خوشحالم که فقط انکار من هستم که دارم پیام این تضاد هارو دریافت میکنم و برای خیلی ها و البته قبل خودم انگار این چیزا عادی بود و باید تحمل میکردیم دیگه
از وقتی دارم بیشتر روی احساس لیاقتم کار میکنم
اصلا میبینم که رفتار جهان داره با من عوض میشه
در کنار این که همه دوستم دارم عاشقمن و بهم کمک میکنن
اما یه سری نشانه ها هم بهم میده که اینجا دیگه لیاقت تورو دیگه ندارم و تو باید بری
و فراموش نکن اینو فراموش نکن
برای خودت بزرگش کن اتفاقا
بزار بهت بر بخوره
تا باعث حرکت بشه
و در واقع انگیزه هات بیشتر بشن
،
خب من هم توی بحث مالی باید این کارو خیلی انجام بدم هم توی بحث تغییر محیط که توی این مورد تقریبا از وقتی کار کردن روی خودم رو شروع کردم بهتر شدم
هم اینکه اون ورودی هایی که باعث میشه من از مسیر درست دور بشم رو وااااقعا حذف کنم
البته خیلی ساله حذف کردم
اما بعضی مواقع هم میگم لغزش میکنم
اما با دوره ی احساس لیاقت که واقعا باید سعی کنم هر روز روی احساس لیاقتم کار کنم بیشتر دارم برای چشمام جوشان جسمم وجودم ذهنم ارزش قائل میشم
،
وقتی که جسم و ذهن ابزاری هستن برای روح
و روح همون خداوند بخشنده و بخشایگره که تو وجودمونه
و ذهن یک ابزار قدرتمنده که واقعا مثل یک شمشیر دو لبه هست در خدمت جسم
و خلق خواسته ها
که با ورودی ها برنامه ریزی میشه و اعمال و رفتار مارو مشخص میکنه،
،
پس خیلی مهمه که بتونیم در طول روز به آگاهی درونی برسیم یعنی خودمونو تنظیم کنیم
چون ما در نهایت در یک محیط ایزوله نیستیم
اما
هر چقدر بیشتر ورودی هامون و کنترل کنیم
هرچقدر ورودی مثبت به ذهنمون بدیم
هرچقدر در مورد زیبایی های بیشتری بنویسیم
به زیبایی های بیشتر کنیم
هرچقدر باورهای خوب رو بیشتر و بیشتر تکرار کنیم
کنترل ذهن برامون کار راحت تر و آسون تری میشه
و همین باعث میشه که ما آرامشمون بیشتر بشه
و وقتی که آرامشمون بیشتر چرخ زندگیمون روون تر میچرخه
همزمانی ها بیشتر رخ میده
روابطمون خود به خود قشنکتر میشه
ایده های بهتری بهمون الهام میشه
ودر کنار اینها باید روی ایمانمون برای عمل به الهامات هم کار کنیم
که این قسمت مهم قضیست و نیاز داره به جسارت و شجاعت و ایمان
که این هم به صورت تکاملی به قدم های کوچیکساخته میشه
،
منم به یاد آوردم استاد سالهای قبل رو که ما ماشین نداشتیم و شاید کلن ما به تعداد انگشتان دست خانوادگی مسافرت رفته بودیم اونم یا با اتوبوس یا با ماشین دوستان بابام
و خدارو شکر گذشتو گذشتو گذشت و چند سالیه که داریم شرایط بهتری رو شکر خدا تجربه میکنیم
منی که همش با موتور تو سرما تو گرما اینطرف اونطرف میرفتم
که خدا خودش شاهده من چقدر بابت موتورهایی که داشتم سپاسگذار بودم چقدر دوستشون داشتم و چقدر بهشون رسیدگی میکردم و چقدرررر برام خیرو برکت داشتن
اما اونجایی که خواسته ی ماشین در من شدن گرفت و براش حرکت کردم و اقدام کردم و تجسم کردم شرایطش برام فراهم شد تا یک ماشین خیلی خوب بخرم
خانوادمم همینطور
پدرم هم یه ماشین خرید که خیلی دوستش داره و کلییی هم براش برکت داره و دیگه کاری نبوده که با این ماشین نکرده باشه
و الانم شکر خدا ماشین خانوادگی که خب اون سالهای بدون ماشین بودن رو برامون جبران کرد
و خب الانم ماشین بهتر میخوایم داشته باشیم
و باید بخوایم و این درسته اصلا این طبیعیه،
،
و من ایمان دارم که به تک تک خواسته هایی که دارم و الان دارم بهشون توجه میکنم میرسم شکی توش ندارم
و دارم با استفاده از قانون تا جایی که میتونم قشنگ زندگیمو خلق میکنم
و تضاد هایی هم که مدت هاست دارم حس میکنم اومدن که به من کمک کنم برم و وارد مدار دریافت خواسته هام بشم،
خیلی بهتر دارم بازی با تضاد و ایجاد خواسته ها رو درک میکنم،
مثلا شاید 4 سال پیش سبک و شیوه ی زندگی شما رو نا آگاهانه انتخاب کردم و گفتم خب چون استاد اینطوری منم اینطوری حتما اینطوری خوبه
و خیلی جاها مثلا زور میزدم تجسم کنم و هیچ حسی نداشتم
،
بعد فهمیدم این اشتباهه،
من باید سعی کنم خودمو بشناسم و ببینم چه خواسته هایی منو راضی میکنه
و اینطور خیلی بهتر و با عمق بیشتری تجسم میکنم و حسش میکنم و اینطوری خیلی راحت تر نعمت هارو دریافت میکنم
و واقعا خواسته ها هر بار با برخورد با تضاد ها تغییر میکنه
یعنی هیچ چیزی ثابت نیست
،
اما سپاسگذار بودن بابت آنچه که الان داریم باعث میشه که طبق قانون نعمت های بعدی و بیشتری رو دریافت کنیم،
یه جاهایی هم خودمون باید بیایم این ذهنمونو دستکاری کنیم
چون اینقدر اهرم های قوی توی ذهنم ما به خاطر باورهای قبلی ایجاد شده که توی خیلی از موارد خیلی سخت دست به تغییر میزنیم
نه به خاطر اینکه اون خواسته هه رسیدن بهش سخته
نه
به خاطر اینکه ما کلی مقاومت توی ذهنمون داریم
اما وقتی میایم روی باور هامون کار میکنیم آروم آروم ایمان و شجاعت حرکت تو دل ناشناخته هارو پیدا میکنیم و به سمتش حرکت میکنیم،
،
استاد جان از اونجایی که از شما یاد گرفتیم که نیست پشت اعمال ما مهمه
و اوناست که داره کارها و انجام میده
سعی میکنم همیشه به یاد بیارم که مهم نیست داری چه کاری انجام میدی اگر نیت های پشت اون اعمال صادقانه و در جهت خواسته هات نباشه
اون نتیجه ای که میخوای رو نمیگیری
چون جهان داره به فرکانس های ما پاسخ میده نه با کارهای فیزیکی که داریم انجام میدیم
،
و استاد من نیست پشت این تصاویری که شما دارید میگرید رو حس میکنم
این کار هرکس نیست واقعا
به خصوص کسی که اصلا اهل شعاف کردن نیست
ولی به خاطر نیت شما در مورد کمک به انسانها برای باور کردن خودشون و خداوند و قوانینش
اینارو به ما نشون میدید تا ما بیشتر باور کنیم و زود تر نتیجه بگیریم،
استاد منم واقعا مطمئنم یه روزی به زودی میرسه که زندگی خیلی سعادتمندانه ای خواهم داشت
شاید هنوز برای ذهنم یک مقدار غیر منطقی باشه
اما وقتی بهش میرم احتمالا خیلی منطقی میشه
من یک بار شرایط خیلی خوب رو تجربه کردم
و دیدم که خودم چه رفتاری داشتم
اصلا دوست نداشتم شعاف کنم ولی همین که دوستایی که همش غر میزدن شرایط منو میدیدن و یه جورایی باعث ایمان توی دل اونا شده بودم که دیدین میشه ؟ شما هم میتونین
این خیلی بهم حس خوبی میداد
چون من واقعا همیشه سعی کردم به یاد خدا باشم و ازش کمک بخوام و امید وار باشم و خدا خودش شاهده که توی هر موضوعی تمرکز گذاشتم و بهش توکل کردم بهش رسیدم و راضی شدم
یعنی به این ایمان دارم
برای همین از یه جایی به بعد انگیزه ی خودم برای زندگی بهتر این بود که ثابت کنم که میشه اگر ما ایمان داشته باشیم و حرکت کنیم قطعا میشه
چون من توی زندگیم با این ایمانه خیلی کارا انجام داده بودم
اما چون هم باورهای مذهبی توی ذهنم بوده هم تمرکزی روی ثروت ساختن نداشتم و اهرم هاش توی ذهنم اشتباه بوده توی بحث های مالی خیلی قوی نبودم،
اما همون تایم هایی که روش تمرکز گذاشتم و تلاشمو کردم و سعی کردم ایمانمو حفظ کنم واقعا نتایج خوبی گرفتم،
و،
مطمئنم وقتی که سر جای خودم قرار بگیرم
دیگه چیزی جلو دارمن نخواهد بود
اینقدر صادقانه و عاشقانه و با امید و ایمان و باورهایی که دارم از شما یاد میگرم،حرکت میکنم
که مطمئنم این بار خیلی فرق میکنه با سری های قبل ،
چون خداوند رو بیشتر درک کردم
بیشتر درک کردم که صد در صد اتفاقات زندگیمون رو خودمون داریم رقم میزنیم
بیشتر درک کردم که به میزانی که ظرفم بزرگ تر میشه احساس لیاقتم بیشتر میشه نعمت های بیشتر لاااجرم وارد زندگیم میشه،
و مطمئنم اون زندگی که دوست دارم رو توی این دنیای مادی تجربه میکنم
و به قول شما
خداوند بیشتر از من میخواد که به خواسته هام برسم
و توی این مسیر به من کمک میکنه
من فقط باید شفاف بشم در مورد خواسته هام و متمرکز
تا خداوند هم راحت تر بتونه کارشو انجام بده،
،
چقدررررر لذت میبرم وقتی ذوق درونیتون رو و احساس سپاسگذاریتونو از این شرایطی که با تغییر باور هاتون خداوند بخشنده براتون فراهم کرده
که الان اینقدر خونه های خوب دارید چقدر تحسین برانگیزه
اینقدر موتورهای خوب و باکیفیت و به قول خودتون الللص جنس دارین چقدر تحسین برانگیزه
توی این محله ی بسیار لاکچری و تمیز و مرتب با این آسمون بی نظیر و تمیز و پاک با اون ابرهای گومبولی خوشگل که منم خیلی لذت میبرم وقتی این ابر هارو میبینم
چقدر تحسین میکنم رابطتتون با پسرتون ، یا مریم خانوم،
و اینکه شما الان توی کشور فوقالعاده ی آمریکا هستید
همه ی اینا خیلی برام تحسین برانگیزه و بهم خیلی انگیزه میده و خواسته در من ایجاد میکنه
که منم دوست دارم این شرایط رو تجربه کنم
آزادی مالی زمانی و مکانی
روابط عاشقانه
کشور و شهر فوق العاده برای زندگی با هوایی پاک و زیبا و مردمانی با اعتماد به نفس و عزت نفس بیشتر و فراوانی بیشتر و زیبایی های بیشتر
آره منم هر بار دارم خودمو بیشتر لایقش میدونم و جهان هم داره قدم به قدم هدایتم میکنه
و من آروم هستم و ایمان دارم که همه چیز با پلن خداوند بهتر پیش میده و من سعی میکنم نشانه هارو درک کنم و باهاشون حرکت کنم ،
خدارو شکر میکنم که امروز منو هدایت کرد به این فایل و دیدن این زیبایی ها
خدارو شکر
از همگی ممنونم
سلام و درود به استاد و خانواده ی بزرگ استاد عباس منش
نشانه ی امروزم بود واقعیتش تضادها منو از پا در میارن هر وقت به تضادی بر میخورم ناتوان و مأیوس و مستأصل میشوم ولی این فایل بهم یادآوری کرد تضادها اومدن منو بیدار کنند بزرگم کنند من همیشه منتظرم به فلان جایگاه برسم بعد لذت ببرم دیدم چقدر دارم اشتباه رفتار میکنم انتظار حال خوب هم دارم یه جمله ای هست که میگه تکرار اشتباه و انتظار نتیجه متفاوت کار احمقانه است وسپاسگزارم از استاد که با تصاویر به من نشون داد از سفر با موتور داغون و خوابیدن در. پارک و خوردن کنسرو میتوان به جایی رسید که با بهترین ماشین و اقامت در بهترین هتل و رستوران ها به سفر رفت به شرط اینکه در برخورد با تضادها خواسته هاتو مشخص کنی با برداشتن مقاومتهای ذهنی ترمزها و باورهای محدود کننده اجازه ی جاری شدن به خواسته هات بدی هدف ما از ورود به این جهان مادّی این بوده که به واسطهی برخورد با تضادها، خواستههایمان را بشناسیم و با ارسال فرکانسهای هماهنگ با آن خواسته، آنها را خلق کنیم. این طبیعت ماست.
درود براستاد عزیزم وخانم شایسته عزیزو دوستان هم فرکانسم…
من امروز توی علاقه مندی های پروژه مهاجرت به مدار بالاتر این فایلو نگاه کردم ..امروز وقت زیادی داشتم و حدودا 10تا15 ساعته تو سایتم…
اولا که تحسین میکنم استاد عزیزم که اینهمه تونستن ذهنشون رو کنترل کنن و از اون شرایط به شرایط فوق العاده الان برسن…
واقعا ازت سپاسگزارم استاد عزیزم که این فایلا رو ضبط کردی بلکه باوربشه برای منی که حدود 18 ساله تواین مسیرم و تو در و دیوارم و نتونستم اون نتیجه دلخواه رو بگیرم…
نتایجم خیلی خوبه خداروشکر و همه اعتبارش به کمک خداونده همین امروزم به همکارم گفتم فقط خدا کمکم کرده وگرنه من اگه میخواستم رو عقل خودم حساب کنم رو توانایی خودم حساب کنم سالیان پیش مرده بودم اینقد ضعیف بودم از هرلحاظی که بگم…
ولی وقتی این داستان ها رو استاد از زندگیشون تعریف میکنن من واقعا هنگ میکنم و مغزم وامیسه چون هزار درصد بامن باورهای من فرق داشته و من فکر میکنم آخه چطور یک آدم میتونه اینطوری عمل کنه….
نکته بگم که من الان خوبم دارم رو خودم کارمیکنم و مطمئن هستم نتایجم درآینده عالیه ولی اگر اینجا مطلب ناخوشایندی میگم واسه اینه که من دارم رو گذشته ی خودم ریز میشم که چه باورهایی باعث شده که الان اون نتابج دلخواه رو نداشته باشم و ردپای خودم رو میذارم…
من حدود 16 سال بعد ازدواجم حتی یک مسافرت یک روزه هم نرفتم و درادامه هم خیلی انگشت شمار و درحالی که مسافرت رو خیلی دوست دارم یعنی عاشق سفرم…
ولی ته ذهنم این بوده وهست که من اگه بخوام برم مسافرت نباید هیچ دغدغه ی مالی داشته باشم وهمه چی تو بهترین حالت باشه که من بتونم سفرکنم درغیر اینصورت به خودم و فرزندانم ظلم کردم ولی وقتی استاد گفتن با موتور رفتن شمال اونم چه موتوری ؟؟ من واقعا نمیتونم هضمش کنم که پس چرا من نتونستم این مدلی فکرکنم و یاحداقل بدونم استاد چجوری فکر میکردن که با اون اوضاع مسافرت میرفتن…
بعید نیست زندگی و شرایط الان استاد برازندشونه چون هیچ موقع منتظر نشدن فرصت مناسب پیش بیاد تا کاری انجام بدن..هرکاری قرار بود انجام بدن انجام دادن تا برن مدار بالاتر واین راهشه…
چند سال خانمم میگفت من میخوام برم کربلا ومن همیشه میگفتم درزمان مناسب وهرزمان که شرایط اوکی بود و حتما با پرواز و اونجاهم توبهترین هتل و بهترین غذا وگرنه من با اتوبوس جایی نمیام..(اینم به فایل جدید پروژه مهاجرت به مدار بالاتر میخوره که من هیچموقع اصلا دوست نداشتم سفر زیارتی برم ولی چون خانمم دوست داشت بره به احترام خانمم و عقایدش هیچوقت منعش نکردم و خداروشکر درشرایط خیلی عالی سفر زیارتی بردمش و همراهش شدم واز این بابت خیلی راضیم)…
این درسا خیلی باارزشن آدمو متحول میکنن…
من الان گیر چندتا مسئله هستم ولی یادمه توفایلی استاد گفتن زمانی که سایت ازدسترس خارج شد من یک کم درگیر شدم ولی بعدش رفتیم خوش بگذرونیم ومنم یادگرفتم که الان به اون مسائل فکرنکنم…میام که درگیر بشم ولی ذهنمو کنترل میکنم ومیگم این شرایط ماندگار نیست و من شرایطو با کنترل کانون توجهم عوض میکنم…
یک فایل دیگه هم دیدم که استاد گفتن تو اصفهان تو پباده رو با پیک نیک تخم مرغ درست کردن و اینا خیلی عالیه برامنکه برام مهمه که دیگران چه فکری میکنن و چی میگن…
استاد واقعا بی نظیرید شما که اینقد خودساخته و بااعتماد به نفس هستین و منم میخوام رو خودم کارکنم اینقد مهارت پیداکنم که به آسانی بتونم ذهنمو کنترل کنم…
سپاسگزارم استاد عزیزم…
سپاسگزارم خانم شایسته عزیز…
سپاسگزارم دوستان عزیزم…
عاشقتونم
بنام خدای بزرگ و بخشنده بنام خدای که از رگگردن به ما نزدیکتر است خدای که سریع اجابت میکند خواسته ها را در این یکی دو روز به تضادی برخوردم دیروز که نتوانستم ذهنم کنترول کنم اما کم کم خداوند لطف کرد احساس ام بهتر شد قبل از اینکه روی نشانه هدایت من بزنم با خدای عزیزم صحبت کردم باورهای توحیدی را به خودم یادآوری کردم اینکه خداوند هر لحظه درحال هدایت بندگانش است خداوند از رگ گردن به ما نزدیکتر است خداوند وعده اجابت درخواست ها را داده است چقدر این باورها قلبم را باز کرد احساس ام خوب شد آرامش پیدا کردم بعد روی نشانه هدایت کلیک کردم از خداوند هدایتگرم کمک خواستم این فایل آمد پیغام هدایتگرایانه تضاد ها یکلحظه مات و مبهوت ماندم باورم نمیشد این قدر دقیق و واضح خدای بزرگم با من حرف زد چقدر ایمان ام قوی شد به اینکه اگر واقعا قلبی خداوند را باور کنیم که هدایت میکند حتما هدایت می شویم خدایا صد هزار بار شکر که نزدیکی و همواره درحال اجابت درخواست ها هستی در هر اتفاقی خیریتی نهفته است خداوند همیشه خیر ما را می خواهد شاید خیلی مواقع ما درکنکنیم خیریت اتفاقات را اگر بتوانیم این باور را بسازیم که در هر اتفاقی خیری نهفته بدون شک در نهایت به خیر ما تمام خواهد شد خداوند جهان از طریق همین نشانه ها و اتفاقات با ما صحبت میکند ایمان دارم که حتما به هدایت الله این اتفاق به ظاهر بد خیریتی بزرگی برایم دارد قرار است درهای جدیدی از موفقیت و پیشرفت بررویم باز شود قطعا همین خواهد شد ایمان دارم اگر بتوانم ذهنم را کنترول کنم و احساس ام را خوب نگهدارم
ای خدای بزرگ و هدایتگرم رب العالمین من خودم را به دستان توانمند تو می سپارم در این شرایط سخت توانایی کنترول ذهن را به من بده کمک کن خیریت این اتفاق را درک کنم قلبم را باز کن هدایت امکن ای خدای هادی من که جز تو قدرتی نمی شناسم