شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت - صفحه 1

5014 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «توحید علی جانی» در این صفحه: 15
  1. -
    توحید علی جانی گفته:
    مدت عضویت: 3345 روز

    سلام بر دوستان گلم

    بر استاد عزیز

    به همه ی مخلوقات خدا

    و به خودم

    من به لطف خدا تازگیها خیلی از خودم خوشم میاد و این عاااااالیه عاااالی

    ممنون و سپاسگزار خداوندم

    از استاد و تمام هم خانواده ی عزیزم هم ممنونم .

    من از بین جوابهایی که دوستان به سوال دادند چند مورد رو جمع بندی کردم که برای شما هم تقدیم میکنم .:

    جمع بندی مطالب دوستان .

    1- مهم :به نظر من همانگونه که استاد در دوره روانشناسی ثروت ۱ بخوبی مساله بخشش را توضیح دادند ما در صورتیکه باور به فراوانی نعمت های خداوند داشته باشیم میبخشیم و مطمئن هستیم که با بخشیدن نه تنها از ثروت ما کم نمیشه بلکه خداوند از لطف و مرحمتش چندین برابر آن را وارد زندگی ما خواهد کرد در اینصورت دیگر نیازی به این نیست که خداوند را وجه مصالحه قرار داده و بخششمان را موکول به این کنیم که خدایا تو به من عنایت کن، تو به من ثروت بده تا من قسمتی از آن را به افراد نیازمند ببخشم. پس نتیجه میگیریم که اگر این شرط را با خداوند ببندیم ترمز ما باور فراوانی است و بایستی ببخشیم با داشتن باورهایی چون:

    * ثروت همواره بیش از نیاز من وجود دارد. با بخشش ثروتم ، ثروت باسرعت بیشتری وارد زندگی ام می شود.

    * برای اینکه به خودم خدمت کنم می بخشم . من چون هرروز بدست می آورم می بخشم.

    2- وقتی ثروت میخواهیم تا مقداری از انرا صرف امور خیر کنیم. در واقع این از یک نقصان بزرگ در ذهن ما نشات میگیرد خب توضیح میدهم /کدام یک از ما شب که میخواهیم بخوابیم به خداوند میگوییم. خدااااایا. اگر صبح که بیدار شدم ،اکسیژن هوا به من رسید من مقداری از ان اکسیژن را به فلان همسایه میدهم. خب بله. در مورد اکسیژن هوا. که ما داشتن آنرا امری کاملا طبیعی وحق مسلم خود در زتدگی میدانیم، اصلا برای دریافتش. نه شک داریم. نه اینکه میگوییم حق من از دریافت اکسیژن اگر زیاد بود به همسایه هم میدهم. چون میدانیم تمام همسایگان ما هم از این حق طبیعی برخوردارند فقط کافی است نفس بکشند. به همین راحتی. ونیک میدانیم. که نه نفس کشیدن ما از اکسیژن هوا کم میکند ونه نفس نکشیدن ما چیزی به آن میافزاید اکسیژن حق طبیعی زندگی ماست. وبرای دریافتش نیازی هم نیست انسان نیکوکاری باشیم یا در قبال دریافتش بهایی بپردازیم. اگر دید ما به ثروت، یک حق طبیعی باشد (جدای از اینکه من چگونه انسانی هستم ) وفراوانی ودر دسترس بودن انرا نیز همچون اکسیژن هوا بدانیم دیگر نیازی به بیان بذل وبخشش نیست. چون خود خداوند میفرماید به هر گروه از شما بخواهید عطا میکنم. وقتی چیزی حق طبیعی من است و خیلی راحت میتوانم انرا دریافت کنم. اصلا واصلا. نیازی نیست برای این که خود را مستحق آن کنم وعده و وعید خواهم داد. ویک نکته مهم دیگر. این که، اگر باور این را داشته باشیم که خداوند مشتاق تر از ما است که ما از هر نظر رشد کنیم. پس رشد ما از لحاظ مالی نیز در جهت اراده خداوند است پس ما وخداوند در یک جبهه هستیم پس اصلا نیازی نیست خود رامستحق دریافت، جلوه دهیم یا در قبال رشد مالی بهایی به خداوند یا بندگانش بپردازیم. چون. ما وخداوند مشترک المنافع هستیم. وما اگر.کمکی هم در آینده بکنیم. تنها. وتنها. وتنها برای رشد بیشتر خودمان است. تمام

    3- وقتی برای کمک کردن و انفاق شرط میزاریم که خدایا وقتی پول دار شدم این کمک ها رو انجام میدم داریم این فرکانسو ارسال میکنیم که الان ندارم وباتوجه به نا خواسته ها شرایط رو بدتر میکنیم. یعنی تمرکز بر روی نداشته ها باعث ایجاد این ترمز شده .شاید به همین دلیل در قرآن خداوند فرموده کسانی که ایمان می‌آورند انفاق می‌کنند ونگفته وقتی که داشتید انفاق کنید.

    4 -باور شرطی کردن ذهن که برای به دست آوردن ثروت فقط یک راه وجود دارد و ذهن را محدود میکنیم و به عبارتی دست خداوند را برای هدایت ما به سمت ثروت از بی نهایت مسیر راحتتر و زیباتتر میبندیم،،

    5- باور عدم لیاقت ثروتمند شدن

    عدم لیاقت ثروتمندی خودمون که ما لیاقت پول و ثروت نداریم خدا به خاطر کسانی دیگر بهمون بده

    یعنی میگن من که لایق نیستم خدا بهم پول بده پس بزار به دلیل کمک به بقیه این پول و ثروت وارد زندگیم بشه … و پول هیچ وقت به سمت افرادی که لایقش نیستند نمیره

    برای همین ما سعی میکنیم با دادن مبلغی بدون داشتن پیش نیازهای دریافت نعمتی اون نعمت رو داشته باشیم .فارغ از اینکه ظرف ما به اندازه آن نعمت نیست .یکی از این ظرفها داشتن لیاقت هست .

    6 – -تا ما ثروتمند نباشیم نمیتونیم ببخشیم

    در صورتی که با یه لب خند هم میشه ببخشش انجام داد همه اش که مالی نیست یه انرژی خوب روحیه شاد یه لب خندون میشه بخشنده باشیم

    7 – حس دلسوزی باعث همزاد پنداری میشه : یعنی طرف خودش رو مدام جای افراد مستضعف قرار میده و به خاطر احساسات نامناسب که پیدا میکنه فرکانسهای نامناسب ارسال میکنه و نتیجه نامناسبه و حس دلسوزی که احساس بدی همراه داره و باعث میشه که تو مدار اتفاقات بد هم قرار بگیریم

    8 – من شک دارم خداوندی که انسان نیست آیا واقعا بدون چشمداشت می بخشد ؟

    9- ایمان نداشتن : که خدایا تو که به من اینطوری پول نمیدی، ببین اگه به من پول بدی، من چند نفر دیگه هم کنار خودم به ثروت میرسونم

    10- کمبود ثروت: خدایا از اونجا که ثروت کمه، به من اگه بدی من چند نفر به ثروت میرسونم کنار خودم، درواقع با یک تیر به چند هدف زدی

    11 – ادم فقیر زیاد هست وما باید ثروتمند شویم تا دیگران را کمک کنیم در این واقع ضمیر نا خوداگاه به شما خواهد فهماند فقیر زیاد هست و شما هم باید فقیر بمانیدتا بالاخره یکی ثروتمند شود به شما هم کمک کند

    12- ما معتقدیم که خیلی از اشخاص سر جای درست خودشون نیستن و یه جایی از جهان مشکل داره و باید بهشون کمک کنیم

    13 – عدم درک با خدا یکی شدن

    14- وقتی با بیان اینکه ، تو به من این ثروتو بده من بهت قول میدم این کارها را بکنم ، یعنی داریم از موضع شرط بستن با خدا صحبت میکنیم و در قوانین خداوند تغییری وجود ندارد. کائنات به فرکانسهای ما پاسخ میدهد.

    در اصل پشت موضع شرط بندی با خدا یک باور و فرکانسی در حال ساطع شدن هست که میگوید : من که میدانم از راه های طبیعی نمیتونم ثروتمند شوم مگه اینکه باهات شروطی بزارم که تو به خاطر خیر خواهی نیتم به من کمک کنی و منو به هدفم برسونی.

    خداوند و در اصل کائنات به فرکانس ما اینگونه پاسخ میدهد : اگر از راههای طبیعی نمیشه پس ما برات راه های سخت تر را باز میکنیم چون تو اینو میخوای و اونوقت شخص تعجب میکنه که با وجود نیتم اما خداوند به من کمکی نکرده و باز داره به انسانهای ثروتمندی که هر روز ثروتشون بیشتر میشه ،کمک بیشتری میکنه .

    15 – -باور دیگری که بسیار عمیق در ما انسانها شکل گرفته اینه که فکر میکنیم ثروت باید در راه های خداپسندانه هزینه شود و اگر غیر این باشد یعنی دنیاپرستانی هستیم که فقط به فکر منافع خودمونیم. در صورتی که این نوع باور بسیار عمیق و ریشه ای در ما شکل گرفته ، تغییر آن نیز مقاومتهای زیادی ایجاد میکند. وقتی میاییم و این باورو حلاجی میکنیم متوجه میشویم در پشت پرده این تفکر ، قانون جور دیگری نوشته شده است.

    قانون میگوید کمک کردن تو به دیگران و صدقه دادن تو به آنها ، فقر و بیماری و بی خانمانی را کم که نمیکند ، بلکه زیادتر هم میکند و انسانهای فقیر بیشتری ایجاد میکند. آن کسانی که فکر میکنن یک انسان ثروتمند خیر مقام بالاتری از یک انسان ثروتمند بیزنس من داره سخت در اشتباهند. آن شخصی که با ثروت خود بیزینسی با خلق ایده های خودش ساخته ، داره به کل مردم جهان کمک میکنه اما معنویتش از دید ما خیلی کمتر به چشم میاد. اون داره به هزاران انسان ثروت میرسونه و براشون کسب و کارهای جدید ایجاد میکنه که همگی نشئت گرفته از ایده اولیه اون شخص ثروتمند هست . خوب اتفاقات زیادی این وسط رخ میده ، جوانهای زیادی شاغل میشن و نه صدقه بگیر ، انسانهای زیادی باورهاشون قوی میشه که پس ما هم میتونیم ، تشکیلات زیادی در جهان ساخته میشه که میلیونها انسان را نون میده و به این ترتیب زنجیره ای از اتفاقاتی رخ میده که تنها یک پیامدی از هدف الهی برای خلق جهان و انسان فریاد میزنه و اون گسترش جهان هستی است.

    16- و اما باور مخرب دیگری در پشت پرده این درخواست از خداوند در ما وجود داره و اون اینه که ما فکر میکنیم در جهان مشکلاتی است و اشکالاتی وجود داره که باید حلش کنیم ، چون این ناخواسته هایی که برای مردم وجود داره ، نباید باشه و انگار یه جای کار میلنگه. همین باور باعث احساس گناه در خیلی از ماها میشه و سد بزرگی در پیشرفت و ثروتمند شدن ما هست. چون ما با این دعا توجهات زیادی روی فقر و کمبود ثروت داشته ایم و جهان به توجهات ما کار داره و هم طیف همین وارد زندگیمون میکنه.

    16- افرادی که چنین معامله ای میکنند فکر میکندد خداوند ثروتمندان را دوست ندارد و ثروت باعث فاصله گرفتن از خداوند میشود

    17-عامل بعدی شرک است طبیعتا افرادی که چنین معامله ای را میکنند افراد ثروتمندی نیستند و چون خود آن ها از افراد ثروتمند وقدرتمند توقع دارند که به آن ها کمک کنند خود نیز از خداوند ثروت میخواهند که با ثروت خود به دیگرانی کمک بکنند که درانتظار کمک از ثروتمندانند.

    18 –همزاد پنداری میکنند یعنی خودشون رو جای فقرا میزارند و چون خودشون یه مقدار سختی کشیدند و میبینند فقرا وضعشون از اونا هم بدتره سعی میکنند با ثروتمند شدنشون هم خودشون خوب زندگی کنند و بیشتر از خودشون به فقرا کمک کنند درواقع احساسشان چنین است که حال فقرا را درک میکندد که چه شرایطی دارند و اینها با بیرون آمدن از حالت فقر دست دیگران را هم میتوانند بگیرند ولی در اصل قانون چنین عمل میکند که :

    چون احساس این افراد به خاطر همزاد پنداری و تجسم فقر ، بد هست …و احساس بد اتفاقات بد را میسازد ….پس ثروتمند نمیشوند…حتی فقیرتر شده و روز به روز بر فقرشان افزوده میشود .

    19 – عدم اطمینان از قرارگیری در مدار مناسب برای دریافت نعمات و رحمتهای الهی .

    یعنی میدونه خدا بهش نمیده پس شرط میزاره

    20- عدم باور به ربوبیت و وهابیت الله یکتا:

    اگر در مدار درست باشی یقین داری که به گنج بی نهایت بدون قید و شرط دست خواهی یافت و همچنین الله یکتا برای رشد جهان به دستان تو، هیچ نیازی به قید و شرط ندارد!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    توحید علی جانی گفته:
    مدت عضویت: 3345 روز

    همه ی دیدگاهها عالی هستند عالی

    من از هر دیدگاهی که میخونم باورهای مثبتش رو یادداشت میکنم

    باورهای محدود کننده ای هم که نوشتید عالیه

    ممنون از همه ی شمااز استاد عباس منش عزیز تا جدیدترین عضو سایت خانواده ی عزیزمون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    توحید علی جانی گفته:
    مدت عضویت: 3345 روز

    من با مطالعه ی بسیاری از نظرات دوستان متوجه یه امری شدم و اون اینکه بعضی از بچه ها از اصل سوال خارج میشند .

    اصل سوال اینه که چرا با خدا قرار مدار میذاریم .

    مثلا میگیم خدایا این کار یا این پول رو برام ردیف کن تا من هم به بنده هات کمک کنم .

    بعضی از دوستان با اصل انفاق مخالفت کردند

    به نظر من و بر اساس مباحث استاد اصل انفاق به افرادی که در قرآن با اولویت ذکر شده اند کار پسندیده ایست و در خود سوره ی بقره آمده است که : الم – ذالک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین – الذین یومنون بالغیب و یوقیمون الصلوه و مما رزقناهم ینفقون.

    یعنی الم – آن کتاب که در آن هیچ شکی راه ندارد هدایت کننده ی متقین است

    متقین : همان کسانی که به عالم غیب ایمان آورده اند و هر لحظه ایمان میآورند و اقامه میکنند نماز را و هر لحظه اقامه میکنند و از هر آنچه روزیشان کرده ایم انفاق میکنند هر لحظه انفاق میکنند .( از هر آنچه روزیشان کرده ایم : ثروت –ایمان –باورهای صحیح –آرامش قلبی – سلامتی –تفکر –خوش خلقی-پول و …)

    و حتی در سوره ی بقره آمده است که

    «261» مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّهٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَهٍ مِائَهُ حَبَّهٍ وَ اللَّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ‌

    مثل کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق مى‌کنند، همانند بذرى است که هفت خوشه برویاند و در هر خوشه یکصد دانه باشد و خداوند آن را براى هر کس چند برابر مى‌کند و خدا وسعت بخش و داناست.

    یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَیِّبَاتِ مَا کَسَبْتُمْ وَمِمَّا أَخْرَجْنَا لَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَلَا تَیَمَّمُوا الْخَبِیثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ وَلَسْتُمْ بِآخِذِیهِ إِلَّا أَنْ تُغْمِضُوا فِیهِ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ حَمِیدٌ ﴿۲۶۷﴾

    اى کسانى که ایمان آورده‏ اید، از چیزهاى پاکیزه‏ اى که به دست آورده‏ اید، و از آنچه براى شما از زمین برآورده‏ ایم‏، انفاق کنید، و در پى ناپاک آن نروید که (از آن‏) انفاق نمایید، در حالى که آن را جز با بى‏ میلی نسبت به آن‏، نمى‏ گرفتید، و بدانید که خداوند، بى ‏نیازِ ستوده است‏.

    و حتی در مواردی بخل و انفاق نکردن را نکوهش کرده است مثال : سوره یس ﴿۴۷﴾

    وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ قَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنُطْعِمُ مَنْ لَوْ یَشَاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ

    و هنگامی که به آنان گویند: از آنچه خدا روزی شما کرده، انفاق کنید، آن کسانی که کفر ورزیده اند به مؤمنان گویند: آیا کسانی را اطعام کنیم که اگر خدا می خواست آنان را اطعام می کرد؟ ولی شما جز در گمراهی آشکاری نیستند.

    البته انفاق باید بر اصول خود باشد

    آنچنان که استاد نیز به آنها اشاره فرموده و آن اصول

    سوره بقره آیه ۲۱۵

    یَسْأَلُونَکَ مَاذَا یُنْفِقُونَ قُلْ مَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَیْرٍ فَلِلْوَالِدَیْنِ وَالْأَقْرَبِینَ وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ ﴿﴾

    از تو مى ‏پرسند چه چیزى انفاق کنند [و به چه کسى بدهند] بگو هر مالى انفاق کنید به پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و مسکینان و به در راه‏ مانده تعلق دارد و هر گونه نیکى کنید البته خدا به آن داناست (۲۱۵)

    رسول خدا (ص) فرمودند: «اگر چهار دینار در راه خدا انفاق شود که یک دینار در راه خدا، یک دینار در راه آزاد کردن بنده، یک دینار در انفاق به خانواده و یک دینار انفاق به مسکین باشد، نزد خدا از همه این‌ها محبوب‌تر دیناری است که به خانواده داده شود».

    امام سجاد (ع) نیز فرمودند: «محبوب‌ترین شما نزد خداوند کسی است که نعمت‌ها را بر خانواده خود بیشتر تمام کند. خانواده فرد هم شامل همسر، فرزندان، پدر و مادر و عائله فرد می‌شود».

    و اولویت بعدی :سوره بقره

    لَیْسَ عَلَیْکَ هُدَاهُمْ وَلَکِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ فَلِأَنْفُسِکُمْ وَمَا تُنْفِقُونَ إِلَّا ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ ﴿۲۷۲﴾

    هدایت آنها بر تو نیست ولی خداوند، هر که را بخواهد هدایت می‏کند. و آنچه را از خوبیها و اموال انفاق می‏کنید، برای خودتان است، جز برای رضای خدا، انفاق نکنید! و آنچه از خوبیها انفاق می‏کنید، به طور کامل به شما داده می‏شود، و به شما ستم نخواهد شد.

    لِلْفُقَرَاءِ الَّذِینَ أُحْصِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ لَا یَسْتَطِیعُونَ ضَرْبًا فِی الْأَرْضِ یَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِیَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِیمَاهُمْ لَا یَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ ﴿۲۷۳﴾

    برای نیازمندانی باشد که در راه خدا، در تنگنا قرار گرفته‏ اند، نمی‏توانند مسافرتی کنند و از شدت خویشتن داری، افراد ناآگاه آنها را بینیاز می‏پندارند، اما آنها را از چهره‏ هایشان می‏شناسی، و هرگز با اصرار چیزی از مردم نمی‏خواهند. و هر چیز خوبی در راه خدا انفاق کنید، خداوند از آن آگاه است.

    پس انفاق الی است ولی به شرط و شروطی

    انفاق قانونی است از قانونهای کامل الهی و بار دیگر باوری عالی و قرآنی در انفاق نیک و بجا و پسندیده :

    سوره بقره آیه 261

    مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّهٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَهٍ مِائَهُ حَبَّهٍ وَ اللَّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ‌

    مثل کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق مى‌کنند، همانند بذرى است که هفت خوشه برویاند و در هر خوشه یکصد دانه باشد و خداوند آن را براى هر کس چند برابر مى‌کند و خدا وسعت بخش و داناست.

    استاد جونم از تو سپاسگزارم که ما رو مجبور به تفکر میکنی

    ممنونم

    سعادتمند و ثروتمند باشیم در دنیا و آخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 60 رای:
  4. -
    توحید علی جانی گفته:
    مدت عضویت: 3345 روز

    ایده افراد زیادی برای ثروتمند شدن این است که، از خداوند بخواهند به آنها ثروت زیادی ببخشد تا آنها با مقداری از آن ثروت در جهت انجام کارهای خیر استفاده نمایند. مثلاً بیمارستان، مدرسه، خیریه، مسجد و … بسازند یا به پدر و مادرشان رسیدگی کنند یا مقداری از ثروت شان را صرف تأمین نیازهای بیماران سرطانی و … نمایند. به عبارت دیگر، افراد زیادی در اولین قدم برای ثروتمند شدن، وارد چنین قراردادی با خدا می شوند که به آنها ثروت ببخشد تا آنها به افراد نیازمند کمک کنند.

    در این موضوع و جملاتی که شرح داده شد، یک سری موانع ذهنی در برابر خواسته ی “ثروتمند شدن” وجود دارد. به نظر شما آن موانع چیست؟

    با سلام خدمت همه هم خانواده عزیز و گرامیم خانواده عباس منش.

    به نظر من:

    باور ما

    باور ما که حاصل ورودیهای ذهنمان است(از ورودیهای اکنون، دیروز، گذشته، از سال‌های گذشته و نسل‌های گذشته بوده،) چنین است خداوند یک وجود یا موجودی است شبیه انسان یعنی دارای احساسات انسانی ولی با قدرت بسیار زیاد.

    خداوندی که مانند ما انسانها خوشحال می‌شود، غمگین می‌شود، خوشش می‌آید،تشویق می‌کند، انتقام می‌گیرد و سایر احساسات انسانی.

    در این میان سخنی از قرآن را که به اشتباه درک کرده بودم را می‌نویسم.

    خدا هر که را بخواهد بیشمار روزی می‌دهد ،

    بر اساس باورهای قدیمی مان این جمله یعنی اینکه خداوند به هر کسی که خوشش بیاید ، بیشمار روزی می‌دهد ،،،، آن هم به صورت نعمتی بزرگ (پول زیاد، سلامتی آنی و…قراردادهای کلان و …

    و از طرفی شنیده ایم که هر کس صدقه بدهد و یا انفاق کند خداوند را خشنود می‌کند.

    احساسات انسانی را برای خدا قائل شدن باعث می‌شود که ما فکر کنیم با چند حرف و تعهد و حتی عمل در باره ی انفاق و صدقه و نیکی و هر چیز خوب می‌توانیم احساسات خدا را برانگیخته کنیم تا او با احساسی شدن و خشنودی از سخنان و اعمال ما، روزی بزرگی به صورت یکدفعه به ما عطاء کند.

    به خاطر همین سعی می‌کنیم به بیان ساده تر احساسات خدا را برانگیزانیم.

    در صورتی که هرگز چنین نیست.

    جواب این است که خداوند بر طبق قوانین ثابتی که برای کل کائنات وضع نموده عمل می‌کند و هیچ احساسی در او راه ندارد.

    قانون چنین است

    باورهای خوب ساختن، مساوی با احساس خوب

    احساس خوب مساوی اتفاقات خوب.

    مهم دیگر نهفته در این بحث این است که می‌خواهیم قانون تکامل را نادیده بگیریم

    و این اشتباه است

    باید برای ثروتمند شدن مدارها را به صورت تکاملی طی کرد.

    یعنی کسی که تا به حال مبلغ 5 میلیون تومان را در حساب بانکی اش ندیده و از خداوند طلب مبلغ 500 میلیون می‌کند، بر طبق قانون یا به او داده نمی‌شود و یا اگر از طریقی به دست بیاورد آن سرمایه را از بین می‌برد. چون از چگونگی مصرف آن اطلاعی ندارد.

    باور صحیح برای خودم…

    من از زندگی در زمان حال لذت میبرم و از رب العالمین برای رسیدن به اهداف و آرزوهایم اسعانت میطلبم ( ایاک نعبد و ایاک نستعین ) و یقین و ایمان دارم که او بهترین شرایط را برایم مهیا میسازد .

    در این مسیر که به سمت خواسته هایم حرکت میکنم از مسیر لذت میبرم و در حال زندگی میکنم .و قانون تکامل را با شادی درون و لذت سعی میکنم همیشه به خودم یادآوری نمایم ….

    آری منا گر بتوانم 2 نفر کارگر را مدیریت کنم به مرور میتوانم 5 نفر را نیز مدیریت کنم و این روند به صورت تکاملی ادامه دار خواهد بود تا به تعداد 350 نفر برسد و بعد شرکتی دیگر .

    مهم دیگر اینکه ما می‌خواهیم برای دیگران ثروتمند شویم.

    ثروتمند شویم که به دیگران کمک کنیم…یا دیگران را به آسایش و رفاه برسانیم…. و در این ثروتمند شدنمان رفاه و آسایش، استقلال مالی، مسافرت و در کل لذت بردن از زندگی را برای خودمان در نظر نداریم.

    یعنی می‌خواهیم برای دیگران زندگی کنیم.

    برای دیگران ثروتمند شویم – برای دیگران سافرت کنیم –برای دیگران موفق شویم –برای دیگران شادی کنیم و …

    باور صحیح،،لازم به توضیح است ما به این دنیا آمده ایم تا هم در این دنیا بهشت را تجربه کنیم و هم در سرای باقی بهشت را تجربه کنیم.

    ما آمده ایم که از لذات حلال دنیا استفاده کنیم و این عمرمان برای یک بار و به خود ما داده شده است

    من برای لذت بردن از زندگی به دنیا آمده ایم …برای ثروتمند شدن وسعادتمند شدن در دنیا و آخرت .

    من با عشق و علاقه با آشنایی با قوانین ثابت الهی مراحل رشد خود را طی میکنم و با هر چه بیشتر ثروتمند شدنم به انفاق و صدقه و نیکی نیز میپردازم ولی این نیکی و انفاق و صدقه نیز طبق قانون تکامل اتفاق میافتد و به کسانی که در قرآن ذکر گردیده بر اساس اولویت انفاق میکنم .

    و ثانیا هر کدام از ما مسئول کامل زندگی خویش است.

    من مسئول زندگی دیگران نیستم .

    من هرگز نمیتوانم کسی را خوشبخت یا بدبخت کنم یا کسی را به عرش برسانم یا به ذلت برسانم

    من و همه ی ما مسئول زندگی خویشیم .

    و طبق قوانین الهی ،،،، خداوند یا همان سیستم بر طبق قوانینی ثابت و کامل هر کس را میتواند به عرش برساند و یا به درجه ی خوارترین مخلوقات برساند و این نهایت عدل الهی است .کائنات بر اساس امر الهی مسخر ما هستند و کارشان این است که باورهای غالب ما را به ما اثبات کنند .

    حال باورها از چه جنسی هستند باید توسط هر شخص بررسی گردد.

    من 100در 100 مسئول زندگی خویشم .

    من میخواهم در زندگی ام در تمام ابعاد نیک پیشرفت کنم در ایمان صحیح-در آرامش –آگاهی- سلامتی – پول –کار –عزت –روابط خوب-مسافرتهای خوب و …وبا رسیدن من به موفقیتهای بیشتر ، بهتر میتوانم به دیگران کمک کنم

    یعنی به صورت الگویی باشم که دیگران با نگاه کردن به من و صحبت با من در مورد موفقیتهایم به مدار مناسبتر و مناسبتری برسند و آنها نیز در ابعاد مختلف زندگی شان پیشرفت کنند.

    به قول چینی ها : به عوض دادن ماهی به شخص نیازمند بهتر است که ماهیگیری را به او آموزش داد ( البته اگر بخواهد )

    استاد خیلی عالی سوال مطرح میکنید

    ما باید مثل شما همیشه برای خودمان سوالاتی از این نوع مطرح کنیم و به جوابهای آنها بیاندیشیم

    حضرت علی علیه السلام میفرماید : «کسی که به محاسبه نفس خود بپردازد سعادتمند می شود».

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  5. -
    توحید علی جانی گفته:
    مدت عضویت: 3345 روز

    سلام

    از متنی که گذاشتید واقعا سپاسگزارم خیلی عالی بود

    حتی بعضی از قسمتهاش رو به عنوان باورهای صحیح برای خودم نوشتم تا تبدیل به فایل صوتی کنم .

    ممنونم

    سعادتمند و ثروتمند باشید در دنیا و آخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: