شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت - صفحه 100
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-62.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-10-19 18:24:222024-07-17 13:54:48شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروتشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
باسلام
این مسئله در درون خود دربردارنده پیامی از درون ناخودآگاه و باورهای ماست که فریاد من شایسته ثروتمند شدن نیستم را سر میدهد چرا چون ناخودآگاه ما که حاوی باورهای محدود کننده بسیاری است میگوید من لیاقت ثروتمند شدن رو ندارم من لایق چیزهای عالی نیستم چرررررررا ؟؟؟؟؟چون من به اندازه کافی خوب نیستم به همین خاطر تا فکر ثروتمند شدن به ذهن ما خطور میکنه این باور مثل اژدهایی که سالهاست خوابیده بیدار میشه وذهن ما برای توجیه خودمان شروع میکنیم و میگوییم که اگر ثروتمند بشم کار خیر انجام میدم مسجد و بیمارستان وووووووووووو چون من پول رو برای خودم نمیخوام چون که من به اندازه کافی خوب نیستم اصلا لیاقت ندارم واین احساس عدم لیاقت و شایستگی یک لایه دیگه هم داره که به باور اینکه پول انسان رو از خدا دور میکنه و باعث سقوط انسان به ورطه هلاکت و نابودی در دنیا وآخرت میشه هم ربط داره به خصوص در میان دین مداران ومعاد باوران .چرااااااااااااا چون خود رو اینقدر باایمان وبا تقوا نمیدونه که میترسه از اینکه نتونه در مقابل ثروت تاب بیاره و شقی بشه به اندازه کافی با ایمان نیست و در نتیجه شجاع نیست چون بی ایمانی مساوی ترس است و میترسه از اینکه پول رو برای خودش هم بخواهد .در ادامه توجه شما رو به این روایت بسیار حکمت آموز جلب میکنمامام مجتبی با لباسی فاخر، سوار بر مرکبی خوب و با شکوهی خاص با جمعی از یارانش از راهی می گذشت. یک یهودی فقیر حضرت را از حرکت بازداشت و گفت: ای فرزند پیامبر(ص)، جد شما فرمود: «الدنیا سجن المؤمن و جنّه الکافر؛ دنیا زندان مؤمن و بهشت کافر است.» تو مؤمنی و من کافر. در حالی که در نظر من دنیا برای تو بهشت است چون این همه نعمت در اختیار داری و برای من زندان است؛ زیرا بر اثر فقر و تنگدستی در معرض نابودی قرار دارم.
امام مجتبی(ع) فرمود: اگر می دیدی نعمت هایی را که خداوند برای من و مؤمنین در جهان آخرت آماده کرده که نه چشمی دیده و نه گوشی شنیده، می دانستی اکنون با تمام نعمت هایی که در اختیار دارم، پیش از انتقال به جهان آخرت گویی در زندانی تنگ به سر می برم و نیز اگر می دیدی آن عذاب همیشگی که خداوند برای تو و هر کافری در عالم آخرت قرار داده، می فهمیدی که پیش از انتقال به عالم آخرت در نعمت گسترده و بهشت جای داری.[۱]
سلام خدمت استاد عزیز و زحمتکشان سایت و همگی خانواده عباسمنش (آقا دمت گرم)
من سواد نوشتارییم زیاد خوب نیست ولی در موضوعی ک استاد طرح کردن بخوام تجربه ام رو بگم اینه ک اینجوری ک بگی خدایا بمن ثروت بده تا ب دیگران کمک کنم یا مدرسه بسازم ویا……. یه جور معامله کردن با خداست اگه تونستم ک نمیشه چون توجه ام رو روی شخص مورد نظر و یا اداره یا سازمان (ساختن مدرسه یا…..) هست عملا توجه ام ب فقر و کمبود هستش و طبق قانون هیچ ثروتی سمت من نمیاد ک بتونم کمک کنم واین فکر کنم ک یه ترمزه و دیگه این که وقتی با این طرز فکر منتظر هستم و نتیجه ایی نمیگیرم حالم بد میشه و این خودش ترمز دوم میشه چون همونطور ک استادبارها گفتن احساس خوب=اتفاقات خوب و اینجا اتفاق خوب پول هستش ولی چون احساس بد بوده اون اتفاق طبق قانون نمیفته …..امیدوارم تونسته باشم منظورم رو رسونده باشم
سلام به همگی دوستان
قبل از هر چیز تصویری از زندگی طبیعی مان ترسیم کنم
ما انسان ها اشرف مخلوقات خدا هستیم و خداوند اسمان ها و زمین را مسخر ما کرده است و طبیعی ترین نوع زندگی برای ما داشتن هر انچیزی هست که میخواهیم
بی نهایت ثروت
بی نهایت خوشبختی و روابط فوق العاده
بی نهایت سلامتی
و بی نهایت معنویت
اینها حق طبیعی ماست و چیزی غیر از این یعنی باورهای مخرب و یا کد مخرب
و حال سوال:چرا خواسته هایمان را از خدا به صورت شرطی میخواهیم؟؟؟
?اول همه یا در بی خبری هستیم که حق طبیعی مان از زندگی چیست
ویا?باور نداریم که میتوانیم همچون خدا زندگی ایده المان راخلق کنیم
هم خودمان را نشناخته ایم و هم خدایمان را
?باور نکردیم که خودمان خالق شرایط زندگی مان هستیم
*باور نکردیم که طبیعی است که ثروتمند باشیم
فقر را باور کردیم
ناتوانی را باور کردیم
تاریکی را
سایه هارا باور کردیم
*باور نکردیم که ما همچون خدا خالقیم
وباور نکردیم که ذره ای از وجود خداییم و خدا در ما زندگی میکند
خودمان را نشناخته ایم و حدا را نشناخته ایم
و هنوز منتظریم تا خدا برایمان کاری کند
و درک نکرده ایم که خدا برایمان هیچ کاری نمیکند مگر انکه خود بخواهیم
*واز انجا که خود را ناتوان میدانیم،فکرمیکنیم که خدا(یک ابر انسان)باید برایمان کاری انجام دهد
و چون خدا راهنوز به عنوان یک سیستم قبول نکرده ایم با او به پای میز مذاکره و معامله می نشینیم(تو این را به من بده و من هم آن کار را برای تو میکنم)
هم خودمان را تنزل میدهیم هم خدایمان را
*اخر خدا چه احتیاج داردکه ما کاری برای دنیایش برای بندگانش انجام دهیم
خدایی که اسمان ها و زمین از ان اوست(چرا فکر میکنیم که اگر به ما ببخشد برای دیگر بنده هایش کم می اورد)
و ما با فضل و بخشش هم به خدا لطف میکنیم و هم به بنده هایش
به عبارتی هم دنیا و هم اخرت
روند طبیعی جهان ثروت هست و تنها کار ما به عنوان جانشین خدا بر روی زمین بندگی اوست
شناور بودن در مسیر رودخانه زندگیست
مگر سلیمان برای خدا چکار کرد؟؟گفت خدایا به من انقدر ثروت بده که قبل و بعد از من به هیچ کس نداده باشی چون تو وهابی
تو وهابی
*وهابیت خدا را درک نکرده ایم
سلیمان فقط ایمان داشت و خدا را میشناخت و می دانست که لایق چگونه زندگی کردن است
میدانست که زندگی طبیعی او چگونه است
*قوانین جهان را درک نکرده ایم و فکر میکنیم خدا ثروت را به کسانی میدهد که در ظاهر قصد خیر دارد در جهان و میخواهد با بندگان نیازمند کمک کند در حالی که اینگونه نیست
*میخواهیم دل خدا را به رحم بیاوریم
*میخواهیم خدا را گول بزنیم
*میخواهیم مسئولیت فقر ماندنمان را به گردن خدا بیاندازیم
(من خاستم ثروتمند شوم ولی خدا نخواست)
*از طرفی احساس میکنیم در جهان بی عدالتی رخ داده و اگر ما ثروتمند بودیم حداقل به داد عده ایی میرسیدیم(باور مخرب اینکه ثروتمندان ادمهای دلرحمی نیستند و من اگر به ثروت برسم مانند انها نیستم)
*باور نکرده ایم که همه چیز در جهان هستی در جای درست خود قرار گرفته است
*احساس دیگری که در این جنس صحبت ها میتوان درک کرد این است که خود را لایق زندگی ایده المان نمیدانیم
و چون در جهان مادی زندگی کرده ایم و ان را باور کرده ایم و خدا را یک ابرانسان میدانیم با او هم معامله میکنیم تو این کار را برای من انجام بده من هم فلان کار را برای تو
تا بحال به باورهای مخرب بسیاری اشاره کردم و حال به صورت نکته ایی به چندین مورد دیگر هم اشاره میکنم
?با نظر من پر رنگترین باور مخربی که میتوان در این جنس صحبت ها پیدا کرد این است که ثروتمندان از معنویت به دور هستند و یا ثروت چیز معنوی نیست
(ما هم ثروت را میخواهیم و هم میخواهیم به خدا بگوییم که ما تو را هم میخواهیم ی موقع فکر نکنی که از تو دور میشویم*فکر میکنیم که خدا ما را قضاوت میکند ،پس بگذار دلیل خداپسندانه ایی برای ثروتمند شدن بیاوریم)
?باور مخرب دیگر انکه میخواهیم یک شبه ره صد ساله را برویم و بدون طی کردن تکاملمان به ثروت برسیم ثروتی که حق ما نیست و مابا شرط و شروط ان را از خدا گرفته ایم
?باور مخرب دیگر از ضعف اعتماد به نفس است(در خیال خود تصور میکنیم که خدا به من ثروت بدهد و من فلان کار را انجام میدهم و چقدر مورد احترام دیگران قرار میگیرم و من به عنوان یک فرد خیر در خانواده،محله،کشور ویا جهان شناخته می شوم
?اصولا فردی که اینگونه خواسته هایش را به جهان هستی اعلام میکند خودش میداند که به ثروت نمیرسدو گاها میخواهد مسئولیت فقیر ماندنش را به گردن خدا بیاندازد(من با نیت خیر ثروت خواستم ولی خدا نخواست)
?بهانه می آوریم برای عدم بخشش در زمان حال(اگر ثروتمند شدم میبخشم)
?باور اینکه در جهان کمبود هست و اگر خدا به من ببخشد برای دیگران کم می اورد(ما با خدا معامله می کنیم که خدایل من بنده خوب تو هستم(مثل بقیه نیستم)تو به من ببخش من هم به دیگران می بخشن و این عادلانه هست خدایا خیالت راحت باشه من خوب تقسیم می کنم)
?عذاب وجدان داشتن از اینکه نباید در جهان لذت ببریم و باید خود را وقف دیگران کنیم
(من لایق ثروت نیستم و باید ان را برای دیگران خرج کنم و خداوند به خاطر دیگران به من میبخشد نه به خاطر خودم)
?باور اینکه فقط با ثروت میتوان به دیگران کمک کرد
?باور عدم فراوانی_مورد تحسین واقع شدن
ودر نهایت خود را نشناخته ایم و خدا را نشناخته ایم?
عالی بود عزیزم،
من خیلی استفاده کردم،
ممنونم
سلام حضور گرانقدر استاد عزیز و دوستان خوبم.
ترمزی که در این دیدگاه هست این است که ما تصور میکنیم زمانیکه پول نداریم نمیتوانیم ببخشیم.
غافل از اینکه با این دیدگاه هرگز ثرتمند نمیشویم.چرا؟چون باور داریم که فقیر و بدبختیم.پس فقیر خواهیم ماند.
ترمز بعدی در این دیدگاه این است که باید متوجه باشیم که با بخشیدن فقط به خودمان کمک میکنیم نه به آدمهایی که در ظاهر به آنها بخشیده ایم.نتیجه بخشش از آن خود ماست و با بخشیدن امتیازی به کسی نمیدهیم که به خاطرش با خدا معامله کنیم که تو بده ما هم میبخشیم
در پناه خداوند شاد و سلامت و ثروتمند باشید
سلام خدمت استاد و دوستان عزیز.
1.دلیل اینکه ثروت رو می خواهیم اول از همه باید برای خوشبختی و سعادت خودمون باشه و بعد برای کمک به دیگران.
2.بعضی از افراد فکر می کنند که خدا برای خود اون ها ارزش قایل نیست و به خواسته اون ها پاسخ نمی دهد و به اون ها ثروت نمی دهد. برای همین به واسطه کمک به هم نوع و… از خدا طلب ثروت میکنند تا به این روش ثروتمند شوند.
در صورتی که خداوند برای تمام بندگانش ثروت و نعمت میخواهد تا اول از همه خودش در خوشبختی و سعادت زندگی کند و سپس کمک کند به گسترش جهان.
ما وقتی برای خودمون ارزش قایل نیستیم و اول از همه ثروت رو برای خودمون نمی خواهیم چطور انتظار داریم که خداوند به واسطه کمک به دیگران به ما ثروت دهد؟
مگه خدا خودش نمی تونه به اون افراد کمک کنه؟
مرا عهدی ست با شادی که شادی آن من باشد
مرا قولی ست با جانان که جانان جان من باشد
با عرض سلام و درود فراوان خدمت استاد بزرگوارم و خانواده بزرگ و صمیمی عباس منش
و اما ترمزها ………
1 _ عدم آشنایی با سیستم جهان هستی که اساس قانون اصلی , همان خداست
متاسفانه باور غلط انسانها این است که فکر میکنند خدا ویژگی انسانی دارد , خدا دل رحم , دلسوز و احساسی است که این باور کاملا اشتباه است زیرا خداوند انرژی هست که با یک سیستم بدون نقص قوانین جهان را وضع کرده و تا زمانی که ما نتوانیم خدا را به عنوان انرژی و سیستم بپذیریم نمی توانیم چیزی رو که درخواست داده ایم را خلق کنیم . در ضمن خدا بدون استثنا به فرکانسهای ما واکنش نشان میدهد گرچه به نفع ما باشد یا به ضررمان , خداوند انرژی هایی را که هم فرکانس با خودمان هست را به خودمان برمی گرداند و اینکه در این دنیا هیچ مانعی وجود ندارد که ما به خواسته هایمان برسیم مگر اینکه آن موانع را خودمان بسازیم چون ما خالق زندگی خودمان هستیم .
الله نور السماوات والارض ( خدواند همانند نوری در آسمانها و زمین است که کل جهان را فرا گرفته که آنهم بستگی به ما دارد که چه قدر از این نور بهره بگیریم . )
2 – شرک
که یکی از بزرگترین گناهان کبیره است . که خدایا تو خود توانایی کمک به همه انسانها رو نداری پس تو به من بده تا من به افراد دیگر کمک کنم یعنی من خودم را یک قدرت همتای خداوند میدانم که توانایی کمک به دیگران را دارد این افراد به نوعی با این عملشان میخواهند در کار خدا دخالت کنند و عدالت خدا را زیر سال ببرند یعنی سیستم خدا دارای نقص هست و من با کمک کردن به سیستم خدا هم خودم را در نگاه انسانهای دیگر بزرگ میکنم و هم به نوعی دخالت در سیستم خدا میکنم و نکته ریزی که درون این شرک نهفته است غرور ما انسانها , که خود غرور حس خدایی داشتن ما را به شرک نزدیک میکند و بدانیم که خدا یکتا و بی همتاست . ایاک نعبدو و ایاک نستعین
3 – عدم لیاقت
کلا بر اساس قوانین جهان این افراد چون خود را لایق این ثروت نمی دانند به آن دست پیدا نمی کنند و منطقشان این است که من لایق این ثروت نیستم پس حداقل به واسطه آن , کمک خیر به دیگران کنم و خود را فردی بی ارزش میدانند . از نگاهی دیگر میخواهنند به خدا باج دهند تا در عوض احساس لیاقت کنند در صورتی که مومنان واقعی در هر شرایطی می بخشند نه اینکه هر وقت خدا با آنها بدهد آنان هم ببخشند .
4 _ قید و شرط
قید و شرط به عنوان یک ریشه اصلی در این نوع افراد وجود دارد که در مقابل درخواستشان تعهد به انجام کاری که تمرکز بر ناخواسته هایشان را در بر دارد و با دادن این تعهد کاملا مشخص هست که سیستمی بودن خدا را درک نکرده اند و خدا را کاملا انسانی دیده اند این افراد با این درخواست شان از خدا , فکر میکنند مرتکب عمل ناپسندی شده اند و با شرطی کردن آن میخواهند درخواست شان را مجاز جلوه دهند
5 – باور کمبود
این افراد از یک طرف ثروت زیاد از خدا می خواهند و از طرف دیگر به روی ناخواسته ها برای انجام تعهدش تمر کز می کنند و به خدا می گویند اگر تو به خواسته من جواب بدهی من هم در عوض آن را صرف افراد بیمار و کمبود مساجد , مدرسه , بیمارستان می کنم که ما بین این درخواست و دریافتی که وجود ندارد کاملا احساس بد و اتفاقات بد برای آنها بوجود می آورد .
کلام آخر:
خداوند وهاب است و بدون دلیل می بخشد و در بخشش انتهایی ندارد چون تنها اوست که به همه گنجهای دنیا دسترسی دارد و بدون هیچ دلیلی عاشق بخشیدن به هر درخواست کننده ای هست چون جهان را برپایه گسترش و پیشرفت خلق کرده است .
باور دارم قدرت ایمان و دست یاری ات را
پس آسوده خاطر اداره عالی تمام امور زندگی ام
را به دست با کفایت تو می سپارم
با سلام
اصولا قرارداد و وارد معامله شدن با خداوند برای رسیدن به خواسته ها چه در مورد ثروت و چه دیگر خواسته ها و نیازهای انسان از ریشه غلط و اشتباه است که متاسفانه در فرهنگ ما امری بسیار عادی و باور و عقیده ای قدیمیست که انجام میشود. این باور ناقض عدالت خداوند و برخلافت قوانین جهان هستی است، همچنین نشان از عدم شناخت و ایمان به خداوند و رحمت بی انتهای اوست. خداوند قادر وهاب و رزاق است و به هر کس بخواهد بی حد و به غیر حساب روزی میدهد، بخشش او بدون عوض است.
رحمت خدا هر لحظه شامل حال تمام آفریده ها و بندگانش است امید است که باور و یقینمان هرروز بیشتر و ظرفمان برای دریافت رحمانیت خداوند بزرگ و بزرگتر گردد. ??
به نام خدا
سلام استاد عزیزم و دوستای گلم
نظر من درمورد پاسخ به سوال مسابقه
من فکر میکنم وقتی که من میگم خدایا بهم پول بده تا به فقرا کمک کنم ومدرسه بسازم و برای پدر و مادرم خونه و ماشین و….بخرم درواقع من توجه و تمرکزم روی اون شرطی که مثلن برای خودم گذاشتم
و به فقر و کمبود توجه کردم و تمرکزم روی نبود اون چیز هستش و هر چی هم جلوتر میرم توی کار مورد نظرم توجهم بیشتر به اون موضوع جلب میشه ودرواقع میخوام چیزی درست کنم که ازش ترس دارم و تصمیم میگیرم برای مقابله با ترسی که تو وجود خودم
و چون دوست ندارم فقیر باشم یا بیمار باشم و….واز اینها ترس دارم برای پوشوندن اون ترس چنین درخواستی میکنم و در واقع این شرک مخفی هست چون حتی اگه من پولی نداشته باشم خدایی دارم که تمام ثروتها از اون و مالک همه چیز پس فقر زاده ی افکار خودم و اون فردی هم که شاید من فقیر میبینمش درواقع فرکانس های خودش پس من مسئول این نیستم که درخواست کنم برای اجابت خواسته های دیگران
این موضوع مثل اینه که بگیم من غذا بخورم سیر بشم که دوستم گرسنه نشه
نه سیر بودن من تاثیری داره روی گرسنگی اون و نه من با گرسنه بودن اون ضعف میکنم
ولی اگه تا الان از خدا میخواستم که من بی هیچ قید وشرطی ثروتمند بشم مطمئنن رسیدن به آرزوهام خیلی های دیگه هم به آرزوشون میرسیدن
وقتی من ثروتمند بشم و توان خریدم بالا بره خوب باهربار خرید به صدهانفر کمک میکنم دیگه…
یکی از ترمز های دیگه من خودپول هستش و باید ذهنم ثروتمند کنم …
مممنونم استاد سوال عالی بود به فکر فرو رفتم و متوجه شدم که ترمز اصلی زندگیم چیه نه تنها تو بحث ثروت بلکه روابط و معنویت و …..
یه جورایی سوالتون کمک کرد قانون بهتر درک کنم ???
سلام خدمت برادر و راهنمای خوبم وهمچنین دوستان
خداوند در آیه ۱۱۰ سوره بقره میفرماید :
ومَا تُقَدِّمُوا لِاَنفُسِکُم مِّن خَیرٍ تَجِدُوهُ عِندَاللّهِ
هر کار خیری را برای خود از پیش میفرستید آن را نزد خدا خواهید یافت
میبینیم خداوند بطور واضح میفرماید که هرکار خیری میکنید برای خودتان انجام میدهید پس نیمتوانیم برای خدا شرط بگذاریم واز خداوند بخواهیم به ما ثروت بدهد تا ما کار خیر انجام دهیم و نمیتوانیم بخاطر کار خیری که میخواهیم در آینده انجام دهیم طلب ثروت کنیم
اینگونه درخواست ها نشان میدهد که قوانین هستی را خوب نفهمیده ایم و یا بطور ۱۰۰٪ نپذیرفته ایم و میخواهیم قوانین را دور بزنیم برای اینکه زودتر به خواسته مان برسیم و این برخلاف قانون تکامل میباشد
با سلام
هنوز دیدگاه های بچه ها رو نخوندم گفتم بهتره اول دیدگاه خودم رو بنویسم که تحت تاثیر دیدگاه های دیگر نباشد ؛
?????
1_ هر کسی در هر جایگاهی هست در جای درستش قرار دارد ، واینکه ما فکر کنیم که اون آدم نیازمنده کمک ما است شک کردن به عدالت خداوند و شرک ورزیدن است
2_شرط بستن با خداوند که اگر تو به من این ثروت رو بدهی من آدم خیری میشم
3_ باور عدم لیاقت نسبت به خود، و دیگران رو مقدم دانستن
4_ محدود کردن خداوند برای وارد شدن ثروت به زندگی خود و این باز نشان از شرک است
???
برم که نظرات دوستان عزیز رو بخونم و کلی کیف کنم ?
؛
همگی در پناه الله یکتا