شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت - صفحه 106
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-62.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-10-19 18:24:222024-07-17 13:54:48شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروتشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
با سلام خدمت استاد عزیزم جناب آقای عباس منش و همه همراهان گرامی
در مورد سوال مسابقه لازم است بطور خلاصه و مفید ۲ اصل مهم را یادآوری نمایم :
۱.وقتی ما بگوییم خدایا اگر پول دادی من حتما به نیازمندان کمک میکنم ناخودآگاه داریم به فقر و کمبودها در جامعه توجه میکنیم و احساسمان بد میشود(احساس بد =اتفاقات بد) و به هر آنچه توجه کنیم آن جنس اتفاق را به زندگی خود دعوت می نماییم و وقتی ما توجه به کمبودها در جامعه داریم لذا همان را جذب می نماییم چرا نباید بگیم خدایا تو بسیار رئوف و بخشنده ای و ما هر کاری کنیم جهان تو گسترش پیدا میکند و به گسترش جهان کمک نماییم به پیشرفت جهان و نه اینکه کمبودها را فقط ببینیم
۲.هر انسانی هر ویژگی شخصیتی دارد بعد از پولدار شدن هم آن ویژگی پر رنگ تر فقط میشود نه اینکه ویژگی جدیدی اضافه شود شما اگر با هر وضع مالی و درآمدی در راه خدا مقداری انفاق و بخشش نکنید به این نیت که در جهان فراوانی هست و من با انفاق خودم به اون فرد کمک نمیکنم بلکه من به خودم کمک میکنم و با باور فراوانی ، فراوانی بیشتری را جذب می نمایم و احساسم عالی میشود بنابراین بعدا هم وقتی ثروت زیادی هم وارد زندگیتون شد انفاق را بیشتر انجام میدهیدبه نیت کمک به خودتون نه دلسوزی و یا زیر سوال بردن عدل خدای متعال ولی وقتی الآن باور به فراوانی ندارید و ۱۰ در صد یا کمتر یا بیشتر از هر درآمدی را نمیبخشید چطور میخواهید ثروت وارد زندگی شما شود .
در پایان از خدای متعال و منان که به خود لقب شکور داده است کمال تشکر را دارم که مرا به اینمسیر زیبا هدایت نموده است و تسلیماو هستم . و همچنین از استاد عباس منش و گروهش که چنین فضایی را فراهم نموده اند .
با سلام خدمت استاد عزیزم جناب آقای عباس منش و همه همراهان گرامی
در مورد سوال مسابقه لازم است بطور خلاصه و مفید ۲ اصل مهم را یادآوری نمایم :
۱.وقتی ما بگوییم خدایا اگر پول دادی من حتما به نیازمندان کمک میکنم ناخودآگاه داریم به فقر و کمبودها در جامعه توجه میکنیم و احساسمان بد میشود(احساس بد =اتفاقات بد) و به هر آنچه توجه کنیم آن جنس اتفاق را به زندگی خود دعوت می نماییم
۲.هر انسانی هر ویژگی شخصیتی دارد بعد از پولدار شدن هم آن ویژگی پر رنگ تر فقط میشود نه اینکه ویژگی جدیدی اضافه شود شما اگر با هر وضع مالی و درآمدی در راه خدا مقداری انفاق و بخشش نکنید به این نیت که در جهان فراوانی هست و من با انفاق خودم به اون فرد کمک نمیکنم بلکه من به خودم کمک میکنم و با باور فراوانی ، فراوانی بیشتری را جذب می نمایم و احساسم عالی میشود بنابراین بعدا هم وقتی ثروت زیادی هم وارد زندگیتون شد انفاق را بیشتر انجام میدهیدبه نیت کمک به خودتون نه دلسوزی و یا زیر سوال بردن عدل خدای متعال ولی وقتی الآن باور به فراوانی ندارید و ۱۰ در صد یا کمتر یا بیشتر از هر درآمدی را نمیبخشید چطور میخواهید ثروت وارد زندگی شما شود .
سلام خدمت استاد و دوستان گرامی
واقعا این سوال خیلی عالی بود????????
چند روزه خیلی ذهنم درگیر بود و هی از خودم میپرسیدم چرا او نتایج فوقالعاده کسب نمیکنم من که خیلی دارم رو خودم کار میکنم خیلی وقت انرژی گذاشتم واقعا این سوال انگار جواب باورهای غلط و ترمزهای من بود.
با فکر کردم به این سوال جواب عدم احساس لیاقت داشتن و این توجیح که خدا ثروت به من بده تا واسطه خیر بشم و انگار خدا خودش نمیتونه مستقیم و بدون واسطه بده!!!!!
وباور کمبود که اگه من داشته باشم چیزی برای بقیه نمیمونه و غافل از اینکه ببخشش ما از خودخواهی خودمونه واینکه خداوندهزاران برابر اون ثروت وارد زندگی ام میکنه!!
و خداوندرامثل انسان دیدن و احساستی دیدن و عدم شناخت قوانین حاکم بر جهان و اینکه خداوند فقط به احساس ما جواب میده نه اینکه با این شرط و شروط گذاشتن بخواهیم ترهم خداوند جلب کنیم
ثروت، باید از خداوند بخواهیم بخاطر اینکه او تواناست و دانا به همه چیز و اینکه ازش زیاد بخواهیم و راحت و آسانون و بدون زجرکشیدن چون نشانه ایمان به قدرت و توانایی خداوند هست و وقتی چیزی ازش میخواهیم معامله نکنیم چون خداوند دوست داره ما ازش بخوایم و او هم به ما بدهد فقط ازش سپاس گزار باشیم و بدونیم که پشت هر موقعیت و افراد وشرایطی که پیش میاد تا به خواسته ام برسم خدا هست و اینکه من انسان با ارزش و با لیاقتی هستم و این خداوند رزاق هم دوست داره من ازش بخواهم و او اجابت کنه و این خواست اوست که این جهان بزرگتر بشه و بست پیدا کنه و اونم بواسطه خواسته های ماست ??
خداوند گیر منو تو نیست که بخواهیم باش معامله کنیم ما باید با ایمان به خداوند واحساس ارزشمندی و لیاقت و باور فراوانی و عدم ترس از نپذیرفتن و با شجاعت و اشتیاق ازش بخواهیم نه با ترهم و خودمون واسطه جلوه دادن (معامله کردن) که این شرک بخداوند هست ازش درخواست کنیم
برای تک تکتون ارزومندم که خداوند و خودمون را بیشتر بشناسیم چرا که خود شناسی خدا شناسی هست و هروز زندگی شادتر و سلامت تر و سعادتمند تر و ثروتمند تر را تجربه کنید با سپاس از همه مخصوصا استاد عزیز
??????????
به نام خدا
این جمله ب نظر یک ثروت کلان رو میخاد از خداوند ک میخاد بعدش مسجد بسازه و کارهای خیر انجام بده و …..
اینجوری توصیحش میدم
ترمز اول : قانون میگه ما وقتی ب خواسته هامون میرسیم ک در اون مدار و در اون فرکانس باشیم
یعنی ما باید احساس دارا بودن داشته باشیم ن صرفا خود داشتن
ما باید قبل از اینکه دارا بشیم ببخشیم چون قانون اینو میگه ک ما با بخشیدن ثروتمند میشم
چ کسی میبخشه کسی ک باور داشته باشه ک فراوان هست کسی میبخشه ک باور داشته باشه خداوند با هر بار بخشیدن ب او بیشتر میدهد کسی میبخشه ک باور داره هست ک میبخشه این خیلی مهمه باور داره ک هست باور داره ک داره و اون ادم در فرکانس دارندگی هست و بیشتر بدست میاره
ولی کسی ک میگه تو اول بده بعد من میبخشم داره خلاف جریان آب شنا میکنه اون اصلا باور نداره ک الان هست و قانون رو خوب درک نکرده و در واقع در قانون بخشش تو اگ نبخشی هیچ وقت نداری ک ببخشی تو نداری پس چیو میخای ببخشی تو در فرکانس نداشتن هستی
برای بخشیدن نیاز نیست ما یک ثروت کلان داشته باشیم و ببخشیم از همون چیزهایی ک داریم شروع کنیم ب بخشیدن تا جریان ثروت ب زندگیمون باز بشه
اگ فک میکنی هیچی ندارم ک ببخشم پس تو فرکانس نداشتن هستی توجه باید ب داشتن باشه
ترمز دوم : یک نکته ی دیگ هم هست ک اون کسی ک این جمله رو میگه فک میکنه داره برای خدا میبخشه فک میکنه میتونه کار خدا رو انجام بده فک میکنه بخشش کردن ب دیگران برای خداست و کمک ب بنده هاش در حالی ک ما فقط و فقط میتونیم ب خودمون کمک کنیم با بخشش ما ب خودمون کمک میکنیم
ترمز سوم : درک نکردن قانون تکامل ک فک میکنه ثروت ب صورت جادویی یک دفعه میتونه وارد زندگیش بشه در صورتی ک اگ پله پله مراحل جذب ثروت رو طی کنه ب صورت طبیعی خودش ثروتمند میشه و بیشتر تو مدار ثروت میتونه باشه
تو حالا هر کاری میخای با اون پول انجام بده چ خیر چ شیر یک دفعه چیزی ب وجود نمیاد حالا تو میخای مسجد بسازی خونه بسازی هر کاری یک دفعه ب وجود نمیاد
*
کسی ک میگه; خدایا ب من پول بده
بنظر من این جمله یک ترمز مجزا داره
پول ک همیشه هست ثروت ک همیشه و همه جا هست
کسی ک این جمله رو میگه ی جورایی تو ذهنش اگر و اما وجود داره ک اگ خدا ب من پول بده من کمک میکنم خدا ک پول رو داده تو باید بری تو فرکانسش و بدستش بیاری
خلاصه ::::::
کسی ک فک میکنه نیست براش نیست و نمیاد
قانون بخشش خدا ب کسی میده ک ببخشه و خلا ایجاد کنه برای دریافت چیزهای جدید
قانون تکاملی ک میگه خدا یگ دفعه ای چیزی رو نمیده حالا تو میخای باهاش کار خیر کن یا حتی کار شر کم کم و ب موقعش بهت داده میشه هرچی ب موقع خودش
اگر و امای ذهنی : ک اگ بده من کمک میکنم
پول و ثروت همیشه هست تو اگ در مدارش باشی هدایت میشی خود ب خود
دوستان دوست داشتم و سعی کردم بهترین جواب رو بدم اول جواب رو نوشتم و حالا میخام جواب شما دوستان خودم رو بخونم مطمعنم آگاهی زیادی تو این جواب ها هست و از استاد عزیزم ممنونم ک ایده های فوق العاده ب ذهنش میاد تا مارو بیشتر ب سمت ثروت و موفقیت ببره
البته این ها همه لطف خدای متعال هست ک اول از اون سپاسگزارم ک من رو با همچین استاد و دوستانی آشنا کرده
دوستان امیدوارم از جوابم خوشتون اومده باشه ممنون میشم ب جوابم با ستاره دادن نمره بدین
خدایا شکرررررت بابت این همه آگاهی ک روز ب روز بیشتر میشه بابت این دوستان فوق العاده خدایا سپاسگزارم
سلام دوستان عزیزم
ما میگیم خدا و این جهان به سیستم و خدا انرژیه که هیچ احساسی نداره و ما هم از خداییم ، پس چرا ما احساس داریم؟
ببخشید سوالم رو اینجا پرسیدم ، نتوانستم تو عقل کل ثبت کنم
ممنون میشم اگه می تونین راهنماییم کنین?
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام ودرود خدمت جناب آقای عباسمنش عزیز و دوستان گل
ترمزززززز هاااا !!!!
بزرگترین مشکل من همین ترمزها بودند همچنان هستند
من الان بیش از 4 سال هست که با استاد عباسمنش و گروهشون آشنا شدم و بیش از 16 سال هست که در زمینه موفقیت مطالعه دارم ولی همچنان درجا میزنم یا شاید حرکت های من حلزونی هستش… واقعا نمیدونم چرا؟؟؟
خواسته هام زیاده ولی یا اجابت نمیشه یا درست اجابت نمیشه نمیدونم مشکل کار من چیه؟
تقریبا همه فایل و دوره های آموزشی استاد عباسمنش رو خریدم دیدم و گوش دادم و خیلی از تمرین ها رو انجام دادم…
سه تا از اهدافم رو میگم 1. تغییر شغل 2.ثروتمند شدن 3. مهاجرت به آلمان
هر سه تا هدفم هام تا الان چندین بار تا کمتر از یک قدمیشون رسیدم ولی باز فراری شدن از من دقیقا تو لحظه آخر کد فرمان برنامه رو نا تمام کن اجرا شده بدون دلیل واقعا خسته شدم هر چقدر بیشتر فایل گوش میدم بیشتر درخواست میکنم دورتر دورتر و دوتر از اهدافم میشم…
شما ها دوستان کمکم کنید چرا؟؟؟؟؟ بعد از 4 سال گوش دادن به فایل های استاد عباسمنش چرا قرار بر 3ماه 6 ماه 12 ماه بود برای رسید به آرزوها و اهداف الان بعد این مدت چرا تغییر آنچنان که باید نیست؟؟؟؟؟!!!!!
خودم ترمز هارو در این موارد میبینم…
1. هنوز در خودم احساس لیاقت و شایستگی به هدف ها رو نمیبینم تا نزدیکی هدف و میرم ولی کد آخر درست اجرا نمیشه
2.قدم به قدم نمیخوام به هدفم برسم میخوام آسانسوری به هدفم برسم
3. قانع و راضی نیستم هر دست آوردی رو کوچک میبینم
4. اعتماد به نفس ندارم بزرگترین مانع من در رسیدن به اهداف هستش … همیشه فکر میکنم دیگران بیشتر از میدونند ولی واقعا اینجوری نیست در خیلی از مواقع میرم تو دل کار میبینم دیگران بیشتر ظاهر جذاب و موجهی دارن تا واقع اون تخصص و کار رو بلد باشند البته در حوزه تخصصی خودم میگم
5. شجاعت انجان کار نو تازه در من کمه میترسم کار نو انجام بدم
6. باور ندارم منم میتونم به اون هدف برسم واسه تغییر شغل به یکی از بهترین شرکت های حال حاضر ایران دعوت شدم وقتی رسیدم به مصاحبه با معاون مدیر عامل اون شرکت تمام ذهنم قفل شد حتی نمیتونستم اسم خودم رو بگم چه برسه به توانایی هام بنده خدا معاون مدیر عامل خیلی تلاش کرد منو استخدام کنه و کمکم کنه تا بتونم توانایی هام رو مطرح کنم ولی من مثل خنگ ها رفتار کنم هنوزم خودم رو بابت این مصاحبه افتضاح نبخشیدم
7. هنوز ایمانم کمه یکی از ترمزهای سنگین من هستش هنوز ایمان ندارم به خدا شاید به طور واقعی از همه درخواست داشتم و انتظار کمک الا خدای واحد یکتا
8. با اینکه براحتی به من الهام میشه من توجه ای به این ندا ها ندارم … نمیدنم چرا…
حالم خیلی خرابه….. اه لعنتی…
ترمز زیاده و من درمانده
موفق باشید دوستان
به نام خدا
سلام به همه دوستان عزیز
اینکه چه باوری باعث شده که اینجور بخواهیم خدا را توی رودربایستی و تنگنا قرار بدیم را دقیقا نمیدانم چون خیلی از باورها زنجیر وار دست به دست هم داده اند که باعث شده اینچنین قرارداد یکطرفه را به ظاهر با خدا ببندیم .
چه بسا میخواهیم یک جهش رو بوجود بیاوریم و تکامل را فراموش کرده ایم .
چه بسا خدا از این حرکت جوانمردانه ما به وجد بیاد و کارها رو اتوماتیک درست کند بدون هیچ زحمتی.
رسیدن به هدف بهایی میخواهد در حد آن هدف یا خواسته و در واقع ما با این کار بهای آن را بعد از بدست آوردن میخواهیم پرداخت کنیم و غافل از اینیم که باید بها را قبل از آن بپردازیم .
بیشتر این باورها و اعتقادات دیر بازده یا بدن بازده به باورهای مذهبی اشتباه و خرافات برمیگردد .
این جهان از قوانینی تبعیت میکند قوانینی ثابت و بدون تغییر و این امکان و اطمینان خاطر برای همه موجودات فراهم شده به اعتبار این قوانین خالق زندگی خودشان باشند چه از این قوانین اطلاع داشته باشند و چه نداشته باشند و این قوانین در احاطه خدا است (مثلا وقتی که می گوییم برگی به اذن خدا به زمین نمی افتد نه اینه خدا نشسته و آمار تمام برگها رو داره و میگه که کدام برگ چه موقع بیافتد و کدام برگ نیافتد درک این موضوعات باعث میشود که دید ما نسبت به مسایل اطرافمان تغییر کند نوع نگاه ما به موضوعات مختلف باعث پیشرفت یا پسرفت میشود پس هر برگی با توجه به قوانین جهان در فصل مورد نظر و در شرایط زیست محیطی خودش رشد میکند و به زمین می افتد و در کل میگوییم این اتفاق به اذن خدا بوده).
باور اشتباه ما نسبت به خدا و قوانین حاکم برجهان باعث حرکت اشتباهی میشود و در آخر چیزی عایدمان نمیشود.
امیدوارم که متوجه منظورم شده باشید با آرزوی موفقیت ?
سلام به استاد عالی مقام و تک تک افراد خانواده ی عزیزم
نظرات بعضی از افراد رو خوندم و حقیقتا طبق فرمایش استاد درسهای مهم و گوهرباری از نظراتشون گرفتم
من هم دلم میخواد موانع ذهنیم رو بیان کنم تا با کمک استاد بزرگوار و دوستان عزیز در جهت برطرف کردن اونها کوشا باشم
من از اوان نوجوانی همش در پی این بودم که با خواندن نماز حاجات یا دعای سریع الا جابه یا قسم دادن خدا به اسم اعظم الهی به خواسته ها و آرزوهام برسم
خواسته های کوک و پیش پا افتاده اغلب برآورده میشدند ولی هیچوقت آرزوهای بزرگم برآورده نشدند
الان که دربارش فکر میکنم میفهمم که من اصلا به خدا اعتماد و ایمان ندارم که به من ثروت و استقلال مالی و … بده میخوام از طریق روشهایی که از کودکی کردن تو مغزم یعنی احساساتی کردن خدا و سوء استفاده از صفات خدا مثل اینکه میگم ای خدا تو مهربانترین مهربانانی تو رحمن و رحیمی هر کاری فقط از تو برمیاد و حرفهایی از این قبیل خدا رو تو رودربایستی و معذوریت قرار بدم و خدا دعای منو اجابت کنه
پس مهمترین ترمز من ایمان نداشتن به این بود که خدا آرزوهای بزرگ منو اجابت نمیکنه چون من اونطور که باید و شایسته است خدا رو عبادت نمیکنم
دومین ترمز اینه که فکر میکردم میشه با گریه و زاری و قسم دادن به اسم اعظمش میشه خدا رو تحت تاثیر قرار داد
سوم اینکه پیش خودم فکر میکردم که خدا میدونه که اگه منو ثروتمند کنه من آدم مغروری میشمو دیگه خدا رو بنده نیستم چیزی که تمام عمر در اطرافیان ثروتمندم دیده بودم
پس چون خدا منو دوست داره بهم ثروت و مال زیاد نمیده تا بنده ی خوبی باقی بمونم
الان که آگاه شدم به این افکار میخندم ولی در این مورد آخری خیلی مصرم که همچین چیزی هست
وقتی آدمهای ثروتمند اطرافم رو میبینم که کلی نخوت و غرور دارن و فکر میکنن به واسطه ی ثروتشون از بقیه سرترن از هر چی ثروتمنده بدم میاد تا حالا هم که برعکسشو پیدا نکردم
در ضمن من یه زن خانه دار هستم که درآمد مستقلی ندارم و همش دعا میکنم که وضع شوهرم خوب بشه تا من هم ثروتمند بشم ولی باز از طرفی میگم اگه اون ثروتمند شد و اخلاقش بد شد و دیگه نخواست با من زندگی کنه چی؟
میفهمید ترمز دیگه اینه که فکر میکنم خدا به من نمیده باید به شوهرم بده بعد از طریق اون به من برسه تازه اگر برسه
از طرفی میگم خوب شوهرم هم که افکار منفی راجب پول و ثروت زیاد داره پس امکان ثروتمند شدن ما صفره
میبینید دوستان من سالهای ساله که دارم دعا میکنم و حالا میفهمم که چرا دعاهای من مستجاب نمیشه
اعتماد نداشتن به خدا-
بد دونستن ثروتمند شدن
وابستگی به همسر و…..
ممنون که حوصله کردین و کامنت منو خوندین
از راهنماییهاتون که به من هدیه میدین کمال سپاسگزاری رو دارم
امیدوارم همگیتون نهایت موفقیت رو در برطرف کردن مانعهای ذهنیتون داشته باشید…ان شاء الله
به نام خداوند بخشنده و مهربان
درود میفرستم خدمت تک تک شما عزیزان
چقد این سوال جالب بود برام،واقعا که هررباور همون اتفاقه…
چیزی که من تو این مدت از قوانین جهان هستی فهمیدم،اینه که منبع انرژی در جهان خداونده و هرچقدر من با این انرژی ارتباط نزدیکتر و بی قید شرط داشته باشم زودتر به سعادت میرسم
یعنی چی که خدایا اگه به من ثروت بدی این کارو اونکارو میکنم!
این باور باعث میشه که ما خودمون رو لایق ندونیم،در صورتی که خدای ما مارو لایق همه چی میدونه واسه همینه که گفته هر چه در اسمانها و زمین است را مسخر شما کردیم…مننظرم اینه که خاسته هامونو خداگونه از خدا بخایم،با ایمان قوی،چون وقتی خاسته هامونو شرطی میکنیم یعنی تردید و شک داریم به لیاقتمون
به اندازه ای که ما برای خودمون ارزش قائل میشیم جهان برای ما ارزش قائل میشه
سپاس
با سلام خدمت استاد عزیز و دوستان همدل و همراه
وقتی متن سوال رو چندبار خوندم، واقعا حس کردم چرا ۳۰ سال عمرم در سرگردانی و بیپولی شدید تلف شد?، خوشحالم که استاد به عنوان دستی از جانب خداوند داره ما رو در این مسیر زیبا هدایت میکنه، خدایا شکرت
و اما باورهای مخربی که درک کردم و ترمزهای واقعی خودم هستند:
۱. شرک به خدا: خودمون رو به جای خدا قبول داریم و انگار خدا حواسش نیست به فقرا کمک بکنه، برای همین درخواست میکنم خدا تو پول و ثروت بده، ما خودمون بلدیم چیکارش بکنیم
۲. شک کردن به عدل خداوند: وقتی آموزههای استاد رو با تمام وجود میپذیریم و باورشون میکنیم تازه میفهمیم که خداوند واقعا عادله و هیچ چیزی از روی ناعدالتی روی نداده، با درخواست ثروت به اینصورت که در متن سوال اومده، داریم عدل خدا رو زیر سوال میبریم که خدا تو پول و ثروت بده، ما اینهمه بیعدالتی رو خودمون حلش میکنیم. (طبق گفتههای استاد: من نمیدونم افراد دیگر چه باور، احساس و یا فرکانسی دارند، ولی میدونم عدل خداوند همه جا هست و هیچ چیزی بیرون از عدل الهی نیست) و این جمله رو باید همیشه به خودمون یادآوری بکنیم
۳. عدم احساس لیاقت و شایستگی: هم برای خودمون و هم برای دیگران احساسی از شایستگی دریافت ثروت و نعمات رو نداریم، پس خیلی راحت با خدا معامله میکنیم و ثروت رو با واسطه میخواهیم که ببین خدا من قول میدهم این کارها رو با ثروتی که به من میدهی انجام بدم (خودم که لایقش نیستم?)، دیگران هم شایستگی این رو ندارند که به ثروت برسند، پس به من بده تا به اونها برسونم
و چقدر این باورها مخرب و نادرست هستند و ما خیلی به سادگی در چنین دور باطلی گیر افتادیم و خودمون هم خبر نداریم?
ممنونم استاد که چنین آگاهیهای ارزشمندی رو به ما میرسونید، شما و همگی دوستان شاد، سلامت و ثروتمند باشید??