شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت - صفحه 124
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-62.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-10-19 18:24:222024-07-17 13:54:48شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروتشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام برهمه ی دوستان واستاد بینظیرم. بنظر من ترمز مخفی که در بخشیدن ثروت هست اینه که ثروت ناپاک است وبابخشیدن. بقیه اش پاک میشود. اگر کسی درمدار فقر باشه نه تنها من نمیتونم کمکی بهش بکنم بلکه با این شرط بندی خودم هم در مدار فقر قرار میگیرم این فکر که خدایااگر به من ثروت بدی من هم به دیگران کمک میکنم. این فکر دزد ثروت هست. یاد مثال استاد افتادم که از دوستشون تعریف کردند که دوستشون به همکلاسی قدیمی شون ترحم کردند واوردنش تو مغازه. وقتی خودشون برای کاری رفتند کیش دوستشون مغازه را خالی کرده بود دراین که خدایا اگر به من ثروت بدی من هم به دیگران کمک میکنم چند باور غلط وجوددارد. 1باور کمبود که برای همه ثروت نیست. 2باور عدم لیاقت. که من لیاقت این که ازتمام ثروتم استفاده کنم ندارم. 3 نا توانی خداوند. که خود خدا نمیتونه بهشون بده باید به من بده تا به دیگران کمک کنم. 4. تمرکز به فقر. 5 توجه به ناخواسته ها. 6می خواهیم میانبر بزنیم وزود به ثروت برسیم ودوره ی تکامل را طی نکنیم. 7 یعنی بطور طبیعی نمیتونیم ثروتمند بشیم. اگر من انسان بخشنده ای باشم وقتی ثروتمند شوم خود بخود میبخشم نیازی نیست که به خدا بگویم به من ثروت بده تا ببخشم. استاد جان ممنون که کامنتم را خوندید سپاس
عااالی و جامع گفتی
فوق العاده بیانش کردی
تمام این مطالب در مغزم چرخ میزد و شما بصورت یکجا و عنوان بندی شده بیان کردید
سپاسگذارم
سلام من مورد شش رو نفهمیدم میتونم خواهش کنم بیشتر توضیح بدید؟
بقیشو خیلى کامل گفتید از نظرتون استفاده کردم?
سلام فراوان خدمت استاد عزیز وهمه خانوادعباسمنش
استاد من از زمستان گذشته باشما آشنا شدم وازفایلهای رایگان استفاده میکنم حالا دوست داشتم نظر خودم را در مورد مسابقه بنویسم
به نظر من همش شرک وناباوریه اگر کسی ایمان وباور صدرصد به خداوند داشته باشد درخواستهایش را می گوید وبا احساس خوب وشادی از زندگی لذت میبرد تا به موقعش داده شود اگر باور به فراوانی در وجود کسی باشه هرگز این شکل درخواستهاشا با شرط بیان نمیکند
استاد عزیز این نظر نتیجه زحمات شما در فایلهای رایگان میباشد صمیمانه از تلاشهای بی دریغ شما وخانواده عزیز عباسمنش سپاسگذارم وخیلی خیل خوشحالم که با شما هم فرکانس هستم در پناه خدای یکتا شاد سالم وسعادتمند در دنیا وآخرت باشید
سلامی دیگر خدمت دوستان یه نکته رو یادم رفت بگم برای سوال مسابقه
یکی از ترمز هایی که ما داریم اینه که انقدر خدارو باور نداریم که به ما بدون حساب (به قول قران)روزی و رزق بدهد و فکری و باوری که ما از بچگی بهمون خورونده شده اینه که از هر دستی که بدی از همون دست پس میگیری یا اینکه به ما گفتن تا درس نخونی نمیتونی یه شغل خوب داشته باشی یا اگر نماز نخونی یا فلان کارو انجام ندی خدا دوستت نداره یا دیگران دوستت ندارند پس ما اولا ما از بچگی شرطی بزرگ شدیم در صورتی که انسان ها در مقابل هم اینطورند نه خداوند در مقابل ما خداوند بدون حساب و کتاب و فراوون به ما نعمت داده است ثانیا باور ما نسبت به خداوند اشباه است خداوند محتاج ما نیست بلکه ما محتاج او هستیم به قول پیامبر که میگویند من به خداوند فقیر هستم پس ما باید این کد مخرب رو تغییر دهیم که ما باید به دیگران کمک کنیم در صورتی که همه ی ما به خداوند فقیریم و همه ی ما به یک اندازه بخداوند نزدیکیم و هرکس در این دنیا فرکانسهایی مشخص ارسال کرده و جواب هایی مطابق و نتیجه هایی مطابق با انرا دریافت میکند امیدوارم تونسته باشم منظور خودمو برسونم …
با ارزوی شادی روز افزون شما دوستان
سلام دوستان
امیدوارم حالتون عالی باشه???
این جملات نظر منه و اگر دوستی خوند و اشتباهی دید خوشحال میشم بهم بگه
1- مانع اول : ما برای کسی نمیتونیم جذب کنیم ما فقط برای خودمون میتونیم جذب کنیم
2- مانع دوم : ما در خودمون لیاقت نمی بینیم به خدا میگیم برای دیگران به ما بده تا ما به دیگران بدیم در صورتی که هرکسی خودش میتونه از خدا بخواهد- به جای این کار میتونیم براشون دعا کنیم که خودشون به خواسته هاشون برسن و البته که کمک کردن هم خیلی عالیه
3- مانع سوم : لطف خداوند را دست کم میگیریم
دوستان دعا میکنم خودتون به تمام خواسته هاتون برسین و بهترین کمک ها و کارهای خیر رو انجام بدین ???
باسلام خدمت شما استادعزیزوگروه تحقیقاتی عباسمنش وتمام دوستانی که توی سایت عضو هستند .
استاد ازاونجایی که میدونم تمام کامنت های اعضای سایت روشخصا می خونین این مطلب رومی خوام شخصا خود شما بهش توجه کنید واگه کسایی دیگه ای هم بامن موافقن لطفا امتیاز بدین که مشخص بشه شما هم موافقین .
الان داشتم کامنت ها ی دوستان رومیخوندم واقعا خیلی خوشحالم که این همه انسان فرهیخته دورهم جم شدن توی یه سایت استادعباسمنش من که لذت میبرم از خوندن این همه اگاهی که خدا میخواد اززبون اعضای سایت ویاخود استاد بهم بگه ومن اون مطلب روبگیرم ودرزندگیم ازاون استفاده کنم ووقتی یه مطلبی روتوی سایت استاد میزازه واعضای سایت کامنت میزارن بیشترازاون چیزی که مطلب بزارم دوس دارم کامنت هاروبخونم .
الان که چندروزه استاد مسابقه روتوی سایت اعلام کردن کلاهروقت بتونم میام مطالب دوستان رو میخونم .
ولی استاد جدا ازخوندن مطالب، بحث امتیاز دادن به کامنت هاس
که من احساس میکنم یه شیطنتی توی بعضی از اعضا وجود داره که بایه نگاه ساده میشه اونوفهمید طرف دوتا خط نوشته نزدیک صدتا امتیاز بهش دادن امیدوارم استاد جدا از بحث امتیاز دوستان، حداقل افرادبرنده روبه دونفر برسونین که یکشو خود گروه تحقیقاتی عباسمنش انتخاب کنه .حالا جدا ازبحث جایزه من خودم اعتقادم اینه که هرکسی حتی اگه فقط کامنت هاروبخونه برندس ولی این شیطنته داره یه جورایی منو اذیت میکنه .
اگه کسی هم موافق این چیزی که من نوشتم نیست خواهشا منو راهنمایی کنه. چون که شاید من دراشتباهم واینجوری منو ازاشتباه دربیاره ضمنا مطالب قبلی منم هم توی سایت هست میتونین بخونین اگرم بازهم توی اون مطالب چیزی یا ایرادی می بینین لطفا بهم بگین اینجوری باتوضیح دادن به من وگفتن ایرادهای مطالبم خودتون هم رشد میکنین وقانون روبهترمیفهیمد چون یکی ازراه های اینکه یه چیزی رو بهتر بفهمی اینکه اون به کس دیگه درس بدین .
پیشاپیش از اینکه به حرف های من گوش دادین ممنونم ومنتظر جواب های استاد واعضای سایت هستم و ممنونم وسپاسگزارم هم ازخدای مهربون وهم ازاعضای سایت .
سلام دوست عزیز …???
ماشاالله چه گروه خوب و فعالی داریم و بسیار لذت بخش خوندن کامنت دوستان ..
و در مورد موضوعی که شما گفتین و البته یکی دو مورد دیگه از دوستان هم بهش اشاره کردن امتیاز دادن به نظراته !
من مطمئنم که واقعا هیچ شیطنت و یا بی نظمی یا منفعت و یا در کل بی عدالتی در کار نیست ، همه چی سر جای خودشه اگه یکی از عزیزان اومده و نظری گذاشته قطعا با یه سری باورهایی که داشته خودش تونسته تعدادی از امتیازات رو از جانب بقیه جذب کنه حالا دیگه نظرش کوتاه بوده یا بلند و یا در چه صفحه ای از این تعداد صفحات کامنت ک تا الان ۱۲۵ صفحه شده ، هست مهم نیست .
ما ک الان جز این خانواده هستیم دیگه همه مون با قانون فرکانس و مدار آشنا هستیم و میدونیم هیچ چیز اتفاقی و تصادفی برای ما رخ نمیده حتی اگه ظاهرا اینطوری بنظر برسه و این در مورد کامنت گذاشتن توی سایت و بیشترین امتیاز رو آوردن و برنده شدن هم صدق میکنه ..
هر کسی که باورش قوی تر باشه ، تکامل اش رو طی کرده باشه برنده میشه حالا چه نظرش اول صفحه باشه چه وسط صفحه چه آخر صفحه …
فکر میکنم این نجواهای مزاحم شیطان ???
سراغ همه مون میاد منم گاهی این فکر میاد به ذهنم ک این نظر چطور اینقدر امتیاز گرفته!! اون یکی نظر ک کامل تره کمتر امتیاز گرفته !؟
???
و بعد با خودم نتیجه میگیرم که اهان لابد شرایط مکانی و جغرافیایی این نظر بهتره دیگه ( همونطوری که مثلا راجع ب یه کسب و کار موفق هم این فکرو میکنم ک فلان شهر یا کشور بوده بخاطر همین این کسب و کار رونق گرفته ) دیگه یادم میره که ای بابا استاد اینهمه به ما میگه شرایط بیرونی هیچ تاثیری ندارن همه چی درونیه، همه چی باوره …
بخدا قسم همه چی باوره ، همه چی باوره ( حتی امتیاز گرفتن از یه کامنت )
??????
سلام به دوست عزیزم سمیه مصطفایی
ایول به شما که قانونو یادآوری کردین
بخدا همه چییییییییییییی باوره
سلام به شما دوست عزیز خواستم بگم ایول به شما زهراخانوم چون شما هم قانون روخوب بلدی تصدیق موفقیت دیگران باعث موفقیت خود آدم میشه
سلام خدمت همه دوستانم درگروه تحقیقاتی عباسمنش مخصوصا شما دوست عزیزم خانم مصطفائی که به من لطف کردن وبه کامنت قبلی من جواب دایدین این محبت شما رومیرسونه که زحمت کشیدید وبه من جواب دایدن .
دیشب که این مطالب رونوشتم توی روزداشتم به این موضوع فکرمی کردم که آیا توی زندگیم هم چیزی شبیه این مسابقه هست که من باوجود زحمت زیاد به نتیجه نرسیده باشم راستش خیلی خوشحالم که امتیازکمی ازطرف بچه ها گرفتم من احساس میکردم قانون روکامل بلدم واین یه تلعس یه تله بزرگ چون به قول استاد اگه واقعا روی باورهات کارکردی پس صددرصد باید درزندگیت تغیرات روببینی .راستش یکی ازقانون های دیگه برای پیداکردن باگ های ما اینه که ازدید ناظر به اون قضیه نگاه کنیم وقتی کامنت قبلی رونوشتم خودمم نمیدونستم که باید بزارمش توی سایت یانه الان میدونم که چ کارخوبی کردم چون به بزرگ ترین باگ های ذهنیمو پیدا کردم .رفتم دوباره کامنتمو خوندم یهوفهمیدم که کجای کارایراد داره.
شخصیت قوربانی من دوس داشتم دوسداشتنی باشم تا یه شخصیت موفق واینو نمیدونستم و وقتی کامنت رومیخواستم بزارم توی سایت دودل بودم گفتم نکنه کسی بگه اینوببین چقدرمنفنی نگره ولی یه چیزی میگفت کامنت روبزاروگزاشتم وحالا خوشحالم چون هم مانع ذهنیمو پیدا کردم وهم دوست خوبی مثل شما .خداروشکربه خاطر تمام اعضای سایت خیلی خوبه که همه دارن به هم کمک میکنن که باهم رشد کنیم این رابطه رابطه برد برده اینکه هم خودت یادبگیری وهم به دیگران کمک کنی که اوناهم ازاگاهی های شما استفاده کنن درست مثل استادعباسمنش .
خوشبختانه تونستم یه ترمزخیلی قوی دیگه روتوی ذهنم پیداکنم شما درست میگین هیچ بی عدالتی توی دنیا وجود نداره فقط باید خدابیشترباورکنم .
خدا عادله واگه من فکرکنم که درجایی بی عدالتی صورت گرفته دراصل به طور ناخوداگاه دارم به بی عدالتی خدا فکر میکنم وخودمم نمیدونم .وهرکس که درهرجایی قرارداره عین عدالته .هرکدوم ازبچه ها هم که امتیازبیشتری گرفتن واقعا حقشونه چون باورهای درستی دارن.
باوردیگه ای که توی خودم پیدا کردم باور کمبود بود که باامتیازگرفتن بچه ها جایی برای امتیازگرفتن من نمیمونه .بازهم خداروشکرمیکنم که تونستم این سه تا کدمخرب روتوی ذهنم پیدا کنم امیداورکه شماهم بتونین به راحتی این باورهای مخرب وترمزهای زندگیتونو پیدا کنید بازهم تشکر میکنم که به کامنت من جواب دادین .
درپناه الله شادوموفق وثروتمند دردنیا وآخرت باشید
حمزه نظری عزیز سلام دوباره
خداروشکر حق با شماست ما از همدیگه خیلی یاد میگیریم واقعا نوشتن همیشه خوبه ، غیر ممکنه من بیام تو سایت و یه صفحه از کامنت های بچه ها رو بخونم و ازش یه موضوع و نکته مهم رو یاد نگیرم ..
حین نوشتن کامنت، باورهای اشتباه خودم هم پیدا شد و امیدوارم که بتونم و بتونیم قانون رو بصورت باور درونی بسازیم برای خودمون. ?????
بلی من هم کمی این حس را دارم اما کمی جوری دیگر
مثلا بعضی از صفحات است که خیلی کم خوانده شده باشد حوب صد درصد امتیاز کمنر روبرو هست شاید در آن صفحه بهتیرن و کاملترین جواب در آن صفحه باشه من هم مواقفم یکی از طرف گروه تحقیقاتی و دیگر از طرف اعضا
سلام به قانون مدارای عزیزم
خیلی خوشحالم که لیاقت بودن تو این جمع و کسب کردم و ازین آگاهی های ناب استفاده میکنم.
نتیجه ای که از خودم و تفکراتم گرفتم براتون میگم,دقیقا من یکی از همونایی هستم که فکرم و خواستم همین بود که خدایا درامدم ببشتر بشه تا بتونم به خونوادم کمک کنم و این خواسته ی چندین ساله ی من بود از بچگیم تا حالا.الان متوجه میشم که راحتی و خواسته های دیگران برام اهمیت بیشتری داشتن الان متوجه میشم که چه زمانایی واسه حل مشکل دیگران فکر کردمو تلاش کردم ولی برای خودم قدم چندانی برنداشتم,حق با شماست استاد عجیب پامو رو ترمز فشار دادم و به قول خدا که میگه “سعیهم لشتی” تلاشهام ببهوده بودم
تو این دو روزی که دارم کامنتهارو میخونم متوجه شدم چقد به خودم دوست داشته شدن بدهکارم چقد به خودم توجه ومحبت بدهکارم چقد به خودم زندگی کردن بدهکارم
خدایا صدهزار مرتبه شکرت چقدر زندگی این لحظم زیباست.
با سلام
برای پاسخ به این مسابقه من باورهایی را که شناسایی کردم به سه دسته تقسیم می کنم و آنها را در زیر می آورم. (از کم اهمیت ترین گروه تا پر اهمیت ترین گروه). یعنی باورهای مخرب زیادی در این جور صحبتها دیدم که هر یک میتواند ترمزی اساسی برای رسیدن به ثروت باشد. دسته سوم به گمانم آن چیزی بود که اهمیت بیشتری دارد.
دسته اول) باورهای شخصیتی (اهمیت کمتر)
دسته دوم) باورهای سیستمی (اهمیت متوسط)
دسته سوم) باورهای پول و ثروتمندی (اهمیت بیشتر و احتمالا جواب اصلی مسابقه)
در ادامه به بررسی هر یک از این دسته ها و عوامل زیر مجموعه می پردازم.
دسته نخست) باورهای شخصیتی:
از آنجایی که این شخص از خداوند درخواست می کند که تو اگر به من این مبلغ پول را بدهی من فلان کارها را خواهم کرد، در نگاه اول باورهای شخصیتی عدم لیاقت به چشم میخورد. یعنی این شخص می داند (باور کرده است) که خودش توانایی ساخت پول و دستیابی به پول را ندارد. یا بهتر بگوییم لیاقت دستیابی یا دستاوری پول را ندارد. بنابراین از خداوند می خواهد که حداقل برای «دیگران» هم که شده خداوند به وی پول ارزانی کند.
این باور لیاقت نداشتن خودش یک باور مادر و یک ترمز اساسی است که ممکن است ریز باورهای دیگری سبب شده باشند که این باور اساسی تر و مادر در ذهن طرف شکل بگیرد. باورهای ریز دیگری همچون «احساس گناه»، «اینکه خداوند مرا دوست ندارد»، «خداوند نمیخواهد من ثروتمند شوم» ممکن است زمینه این شده باشد که شخص از خداوند بخواهد حداقل بخاطر «دیگران» و بخاطر «کار نیکو کردن» هم که شده به من پول و ثروت عطا کن.
ریز باورهای دیگری که به همین باور عدم لیاقت منتهی می شوند و ممکن است در این شخص وجود داشته باشد این است که «من شایستگی داشتن ثروت را ندارم» که ممکن است به گروه بالا نیز مربوط باشد، «من مدرک لازم را ندارم»، «من تجربه لازم را ندارم»، «من توانایی لازم برای پول ساختن را ندارم»، «من خودم از راه درست نمی توانم به پول و ثروت برسم» و مواردی از این دست که «شخصیت»، «توانایی» و «شایستگیهای» طرف را هدف قرار داده و شخص ناخواسته اقرار می کند که من «توانایی»، «شایستگی» و در یک کلام «لیاقت ساختن و داشتن ثروت» را بخودی خود ندارم.
دسته دوم) باورهای سیستمی:
در این گروه باورهایی وجود دارند که نشان میدهد شخص سیستم جهان و خداوند را بگونه ای نادرست درک کرده است.
باوری همچون «احساسی برخورد کردن» خدا با درخواستهای ما. این شخص می خواهد با خداوند وارد معامله اخلاقی و احساسی شده و با رودربایستی قرار دادن خداوند به خواسته خود برسد. این شخص باور دارد که می تواند با خداوند وارد معامله شود و از راهی خارج از آنچه قوانین اصلی و سنتهای الهی است به ثروتی دست یابد و یا بهتر بگویم به نادرستی گمان می کند احساسی برخورد کردن خداوند در سیستم وجود دارد و بخشی از سیستم است در صورتی که سیستم برای هیچ شخصی تفاوت قائل نمی شود و تبدیل و تغییری در سیستم بخاطر یک شخص یا فرد نیست.
ریز باور بعدی در این بخش «عدم اعتقاد به عدالت خداوند» است. شخص گمان می کند (هر چند این باور کمرنگ دیده می شود) که می تواند به دیگرانی که به «حق» خود نرسیده اند کمکی نماید.
ریز باور سوم از دسته دوم باورها، باور این است که «من میتوانم و یا مسوولم که زندگی دیگران را تغییر دهم و کمک حال دیگران باشم». هر چند این هم نسبتا چندان پر رنگ نیست ولی نشانه هایی در اینگونه صحبت کردن دیده می شود.
دسته سوم) باورهای پول و ثروتمندی (اصلی ترین باورها)
و اما اصلی ترین باورهایی که در گفتارهای چنین شخصی دیده می شود این است که پول و ثروت بخودی خود خوب نیستند، و بلکه بهتر بگویم به خودی خود «بد» هستند و اینکه ثروتمندان انسانهای نیکوکاری نیستند که در ادامه بیشتر به آنها می پردازم.
هنگامی که شخص «تعهد» می دهد، «قرار» می گذارد و بارها تاکید می کند که من کار خیر و خوب با پول انجام خواهم داد، این شخص دارد تاکید می کند که کاری را انجام خواهد داد که تقریبا کاری استثنایی است. یعنی پولی را که گمان می کند و باور کرده است یک پدیده «شر» است، قول می دهد در راه «خیر» و «نیکی» به کار خواهد برد. از دیدگاه این فرد پول بخودی خود یک وسیله «بد» است ولی این شخص قول می دهد که استفاده خوب از آن خواهد کرد. در صورتیکه شخصی که باور دارد پول خوب است و یک نعمت الهی است و می توان از آن کارهای خیر زیادی را راه انداخت، نیازی نیست این همه قول دهد و تعهد دهد که من از آن در راه خوب و نیک استفاده خواهم کرد. این شخص گمان دارد یا باور دارد که پول همچون «آتش» است ولی قول میدهد کسی را نسوزاند یا جایی را آتش نزند بلکه آنرا برای کارهای خوب استفاده خواهد کرد. در صورتیکه کسی که باور دارد پول یک چیز خوب است، بصورت خودکار و اتوماتیک وار به نکات مثبت پول می اندیشد و نیازی نیست که قول و تعهد دهد که از آن در راه خیر استفاده خواهد کرد. میداند که پولی که بدستش برسد مایه خیر و خوشی است بصورت خودکار، نرمال و گارانتی شده، هم برای خودش و هم برای دیگران (که آنهم باز برای خودش است).
از سویی دیگر این شخص به گونه ای اقرار می کند که ثروتمندان از پولهایشان در راه خدا و خوب استفاده نمی کنند و تاکید می کند من میخواهم «متفاوت» از بقیه ثروتمندان باشم. در ذهن این فرد این است که ثروتمندان با پول خود کارهای خوبی انجام نمی دهند و من اگر به پول و ثروتی برسم کارهایی «متفاوت» از دیگر ثروتمندان انجام خواهم داد، یعنی من پولم را در راه کمک و خیر و خوب استفاده خواهم کرد. یعنی ای خدا من با بقیه «فرق» می کنم، با ثروتمندان که از ثروتشان در راه خوب استفاده نمی کنند. ای خدا به من پول بده تا از آن در راه خوب استفاده کنم. به من پول بده تا به دیگر ثروتمندان نشان دهم که چگونه باید پول خود را مصرف کنند. این خودش اقراری است که «ثروتمندان آدمهای خوبی نیستند و اینکه ثروتمندان از پولشان در راه درست و خوب استفاده نمی کنند». اقراری است بر این باور که «ثروتمندان انسانهای خیر و نیکوکاری نیستند».
اگر شخصی باور داشته باشد که «پول خوب است» و «ثروتمندان از ثروتشان در راه خوب و نیک استفاده می کنند»، نیازی ندارد تا آن همه تاکید کند و قول و تعهد به خداوند بدهد که من از آن در راه نیک استفاده خواهم کرد. بلکه باید بداند که در صورت رسیدن به پول، بصورت خودکار و اتوماتیک وار کارهای خوبی را با پولش انجام خواهد داد و این بخشی جدایی ناپذیر از ثروت و ثروتمندی است. این شخص چنین باورهای مثبتی درباره پول و ثروتمندان ندارد بلکه بر عکس نشان میدهد که شخص دیدگاه بدی درباره پول، ثروت و ثروتمندان دارد.
در پایان خلاصه میکنم که سه دسته باور در گفتار چنین شخصی دیده می شد. باورهای «شخصیتی» که بیشتر نشان از لایق نداستن خود برای دریافت پول و ثروت داشت. باورهای «سیستمی» که نشان می داد شخص دیدگاه درستی نسبت به سیستم ندارد و بالاخره باورهای «پول و ثروتمندی» که نشان از این داشت شخص پول را خوب و ثروتمندان را نیکوکار و دوست داشتنی در دیدگاه خداوند نمی داند.
امیدوارم که توانسته باشم بخوبی باورهای ترمزی این شخص را شناسایی کرده باشم، آنها را بخوبی بیان کرده باشم و مهمتر از همه خودم این چنین باورهایی نداشته باشم :)
همگی موفق هستید و خوشبخت.
aliiiii bod sepas dost man
درود بر شما دوست عزیز . واقعا لذت بردم و از شما سپاسگزارم .
ممنونم از نظرات خوبی که نوشتید
راستش نظر خودم رو دیشب دیر وقت نزدیک ساعت ۳ نوشتم والان
یه ۲ساعتیه که دارم نظر دوستان رو
میخونم تا هم چیز تازهای یاد بگیرم واستفاده کنم هم امتیاز بدم
و نظر شما برام جالب بود وقسمت سوم یه جورایی باورای مخرب من دراعماق ذهنم بود.موفق باشید
بسیار زیبا بیان کردین دوست عزیز واقعا استفاده کریم موفق و در پناه رب
سلام و درود به دوستان گرامی
چند مورد هست که به ذهنم میرسه
۱.ایمان و اعتقاد و توکل ما به خدا در سطح خیلی پایینی قرار داره
به این دلیل که ما خدا رو واسطه ای برا نیکی و خوبی کردن به دیگران برا ی خودمون میخایم .خدا رو یه جور دیگه شناخته ایم برای خدا شرط و شروط می ذاریم میگیم که ثروت به من بده تا من به دیگران کمک کنم .
خدا میفرماید ا دعونی استجب لکم .ما معنی این حرف خدا رو وارونه فهمیدیم در این باور وقتی چیزی از خدا میخایم باید با توکل صددرصدی و ایمان قلبی باشد وقتی گفتیم به ما اینو بده یا اینو میخام بدونید که الن حاضره و در دسترس شماس و هیچ شک و تردیدی به دلمون راه ندیم این ایمان ضعیف باعث میشه که در مدار مورد نظر قرار نگیریم باعث میشه به خواسته مون نرسیم چون احساس بدی داشتیم درسته میگفتیم خدا به من ثروت بده تا من به دیگران کمک کنم ولی ته قلبمون و درونمون میگفته پس خودت چی همه ش که شد دیگران و یا میگفتیم چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است و این باعث احسا س بد شده و احساس بد مساوی اتفاقات بد .
۲لیاقت نداشتن خودمون برای ثروت مند شون
ما خودمون رو لایق ثروت مند نمیدونیم زیرا اول دیگران رو برخودمون ترجیح داده ایم ما باید اول دلمون به حال خودمون بسوزه بعد دیگران زیرا کوری نمیتواند عصا کش کوری دیگر شود تدر این باور اول دلمون به حال دیگران سوخته بعد خودمون و باعث احساس بد در ما میشه و نتیجه اتفاقات بد
۳کمک به دیگران رو برای جاری شدن ثروت به سمت خودمون نمیدونیم بر این باوریم که هیچی سر جای خودش نیست و ما وظیفه داریم که درستش کنیم
۴قانون تکامل هست که ما اونو نادیده گرفتیم در این باور
ما یه ثروت زیاد از خدا طلب میکنیم که بتوانیم به دیگران کمک کنیم بر این باوریم که الن خدا یه کیسه پر از پول برامون از اسمون میندازه پایین .
ما مراحل و تغییر باور هامونو باید ارام ارام انجام بدیم
۵این باور مثال افرادی است که سطل اب شان هم عمق کمی دارد هم دهانه کوچک
و فکر میکنن که با این درخواست از خدا میتونن جریان ثروت رو به سمت خودشون جاری کنن
۶.من فکر میکنم با این باور ، باید به خدا التماس کرد تا یه چیزی به ما بده و ما رو مورد قبول خودش قرار بده
ما در این باور درخواست درست رو به جهان و کاینات نمیفرستیم بلکه همون تکامل که قبلا گفتم رو میخایم دور بزنیم و با ایثار و فدا کاری و دل سوزی میخایم احساسمون رو به زور خوب کنیم
۷.ما در این باور فکر میکنیم که مورد ازمایش الهی قرار میگیرم و میتونیم از مقربان درگاهش باشیم و غافلیم از این که ازمون های الهی برای خود شناسی خودمون و محک زدن خودمون هست چرا که خداوند ما روافریده و میدونه که ما کی هستیم
۸.تمام این موارد که گفتم همه ش ریشه در عزت نفس ما داره و تا وقتی که اعتماد به نفس خودمون رو مورد بررسی و تحلیل قرار ندیم نمی توانیم باور های درست رو برای خودمون ایجاد کنیم
بحث عزت نفس خیلی طولانی هست و از دوستان میخام که خودشون در این مورد تحقیق بیشتری کنن .
شاد و ثروت مند باشید
به نام خدا
سلام بر استاد و همکاران و دوستان عزیز
به نظرمن وقتی روی هر باوری که کارمیکنیم من جمله باورثروت درابتدا که شروع به تغییر باورمیکنیم در طی این مسیر به شرطی که استمرار داشته باشد و کنترل ورودیها رو هم رعایت کنیم هرچه که روبه جلو میرویم و روزها میگذرد فرکانس ما همتراز با خواسته هایمان میشود ودرمورد هر خواسته وباورهای آن به درک بهتری میرسیم با وفادارماندن دراین راه به قسمتی از خواسته هایمان میرسیم و ممکن است که دراین راه به مانع یا همان ترمز ذهنی درمورد خواسته مون برسیم ،خوب اینجا واضحه که باوری سد ومانع شده و نمیزاره جلوتر پیش بریم و نتایج بیشتری از تغییرباورمون بگیریم دراین بین باید با تیزبینی و تعمق بدنبال کشف این باور یا کد مخرب بگردیم و ببینیم تا اینجا که پیش رفتیم درچنین موقعی که این مانع بروز میکند ما چه احساسی چه رفتاری ازخود بروز میدهیم و بیاییم باور درست که نتیجه اون رفتار درست درموردخواسته و احساس خوب نسبت به آن باوری روبسازیم که به جلوتررفتن و شکستن مانع به ما کمک کند و بعبارتی کد درست رو جایگزین کد مخرب کنیم واین روند فقط مرحله به مرحله و با همفرکانس شدن با خواسته مون و طی کردن تکامل شناسایی میشه و دراینصورته که میتونیم باور و کد مخرب رو شناسایی کنیم که باعث مانع و سد شده و اجازه ورود ثروت ویا هرخواسته دیگه رو نمیده .
با تشکر
با سلام خدمت استاد عزیز و دوستان گرامی
تشکر میکنم از طراحی این مسابقه جالب و مفید..تنها مسابقه ایی که همه شرکت کنندگانش برنده هستند و هیچ بازنده ایی نداریم.
اولین ترمز و کد مخرب: باور کمبود .. اینکه ما الان نمیتونیم ببخشیم چون پولی نداریم برای همین اولی باید پولی نصیبمون بشه تا بتونیم ببخشیم.
دومین باور : قانون تکامل…شخص به قانون تکامل ایمان نداره و معتقده باید یک تقی به توقی بخوره یا اتفاق خاصی بیفته تا بتونه ثروتمند بشه وگرنه در حالت عادی نمیشه ثروتمند شد.
سومین باور : مربوط به کمال میشه..اینکه شخص حرکت خاصی برای ثروتمند شدن نمیزنه و منتظر میمونه تا اون پوله بیاد. در واقع با همین داشته های خودش نمیبخشه که بتونه ثروتمند بشه چون تنها زمانی که ما میبخشیم ثروتمند میشیم نه زمانی که ثروتمند میشیم بخشنده خواهیم شد.
چهارمین باور: ثروتمند شدن به عامل بیرونی مربوط میشه و نه درونی..با گفتن این جمله در واقع ما قدرت رو از خودم سلب کردیم و به عوامل بیرونی اجازه دادیم زندگی ما رو کنترل کنند. اینکه من میتونم رو خودم و باورهای خودم کار کنم و ثروتمند بشم. ثروت ذهن و باورهای منه
پنجمین باور :مربوط به رابطه ما با خدا میشه..با این معامله ما خدا رو دور و جدا از خودمون دیدیم در حالی که ما جزیی از خداوند هستیم و خداوند از روح خودش در ما دمیده..پس با این باور ما خودمون رو جدا از منبع ثروت و نعمت میبینم که باعث میشه رسیدن به اون منبع سخت باشه و این بهانه رو به خودمون القا میکنیم که خدا نخواسته من ثروتمند بشم چون من گفتم که اگه ثروتمند بشم میبخشم در واقع ثروتمند نشدنمون رو گردن خدا میندازیم.
ششمین باور: نداشتن لیاقت ثروت و کمبود عزت نفس..ما خودمون رو لایق ثروت نمیدونیم و باید به دیگران ببخشیم که لیاقت داشتن اون ثروت رو داشته باشیم.
در پناه الله یکتا شاد و پیروز و موفق