شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت - صفحه 13

5014 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    آزی گفته:
    مدت عضویت: 3080 روز

    فایل جدید گذاشتید اتفاقا امروز اومده بودم نظراتم را بنویسم بی ارتباط به بحث ثروت هم نبودند .

    هنوز فایل رو گوش نکردم .

    فکر می کنم ما با انتشار تجربیات و آگاهی ها و نتایجی که می گیریم به گسترش و پیشرفت دنیا کمک می کنیم .

    هیچ چیزی بهتر از این نیست که به یک تجربه خودمان برسیم تا این که بقیه به سوالات ما پاسخ بدهند .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  2. -
    حبیب مقیمی گفته:
    مدت عضویت: 3123 روز

    سلام خدمت استاد عزیزو بزرگوار و تمامی دوستان عزیزم

    من بعد از دوسال عضویت در سایت امروز برای اولین بار قصد نوشتن و مشارکت گرفتم هرچند بارها تصمیم به مشارکت گرفته بودم ولی اینبار عمل کردم

    در پاسخ به سوال مطرح شده در مسابقه چیزی که به ذهن من رسید این هست که وقتی ما برای رسیدن به ثروت معامله ای با خدا میکنیم که در واقع انسانهای مذهبی تر تحت عنوان نذر ازش یاد میکنن شاید این باور در ضمیر ناخوداگاه ما نقش بسته باشه که چون ثروت در تعارض با ایمان هست پس ما باید به خداوند این موضوع رو یادآوری کنیم که من با ثروتم قصد انجام کار خیر دارم و به عبارتی بخواهیم خودمون رو به این طریق قانع کنیم که ما انسان خوبی هستیم (چون در ضمیر ناخوداکاه و باورهای ریشه دار ما ثروت تعارض داره با خوب بودن و باانجام کار خیر)و نمیخواهیم از خدا دور بشیم پس باید وعده کار خیر رو به خداوند بدیم تا هم خودمون قانع بشیم هم خداونر ثروت رو به ما بده

    دوم اینکه این باور نهادینه شده در وجود ما ممکنه باشه، خداوند که به این راحتی به ما ثروت نمیده که ممکنه ناشی از باور عدم لیاقت باشه اینکه مافی البداهه لیاقت داشتن ثروت رو نداریم مگر اینکه کاری در قبالش برای خدا انجام بدیم و اینکه اصلا ایمان کافی برای براورده شدن خواستمون نداریم و اساسا فکر نمیکنیم که کار ما فقط خواستن و ایجاد باورهای درست هست و بقیه امور رو باید به خدا واگذار کنیم بدون این فکر که کار اضافه ای در قبالش انجام بدیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 40 رای:
  3. -
    علی حیدری گفته:
    مدت عضویت: 3183 روز

    سلام به همه دوستان عزیزم

    این موضوع از چند جنبه میتونه مورد بررسی قرار بگیره:

    1. احساساتی بودن خدا

    2. شرطی بودن خدا

    3. عدم وجود عزت نفس و لیاقت

    4. عدم توانایی ما در کمک به دیگران

    5. عدم درک قوانین

    حالا برسیم به توضیحشون:

    1.احساساتی بودن خدا: خیلی از مردم فکر میکنن خدا بر اساس احساسات عمل میکنه، یعنی مثلا شما با گریه و التماس چیزی رو بخواید و یا اگر بگید خدایا بهم رزق بیشتری بده من فلان کار خیر رو میکنم خدا هم احساساتی میشه و اون رزق و برکت رو وارد زندگیت میکنه!!!! اصلا اینطور نیست، خدا بر اساس قوانینی که وضع کرده عمل میکنه، ما با فرکانس هایی که میفرستیم باعث میشیم نتایج به وجود بیاد، اگر خدا احساساتی بود به فرض افرادی که اصلا خدا رو قبول ندارن باید از گشنگی میمردن و یا دینداران همشون پولدار میبودن، در صورتی که همه در جامعه دیدیم که اصلا این موارد وجود نداره. پس خدا احساسی عمل نمیکنه

    2.شرطی بودن خدا: این باور که خدا به من فلان نعمت رو نمیده مگر اینکه شرط بزارم مثلا اینقدر از پول رو میدم به خیریه تا خدا با این شرط به من رزق بیشتری بده!! باز هم میرسیم به نبود این باور که: تمام اتفاقات پیرامونمون رو خودمون رقم میزنیم. خدا با شرط های ذهنی ما عمل نمیکنه و خودش قوانین ثابتی رو برای کائنات وضع کرده، اگر بر طبق اون قوانین عمل کنیم به نتایج مشخص میرسیم. پس نباید فکر کنیم خدا بر اساس شروط ذهنی ما عمل میکنه

    3.عدم وجود عزت نفس و لیاقت: این موضوع بینهایت مهمه. این باور که: من که نمیتونم این عدد رو بسازم و اینقدر رزق رو بدست بیارم، من که نمیتونم از قوانین درست استفاده کنم و به این اعداد برسم، پس بیام با این شروط و احساساتی کردن خدا و در مواردی با گریه و زاری و قول دادن و نوشتن و… خدا رو بزارم تو رودروایسی تا بهم اون پوله رو بده!!! مثل افرادی که نذر و نیاز میکنن تو قرعه کشی بانک برنده بشن، خب عزیزه من چرا فکر میکنی که خودت نمیتونی این مثلا ماشینی که جایزه قرعه کشی هست رو بسازی و بخری و همش چشمت دنبال روزنه ایه که این به رایگان بهت داده بشه! اینها برمیگرده به عزت نفس که خیلی خیلی مهمه

    4.عدم توانایی ما در کمک به دیگران: کلا این باور که ما میتونیم به این و اون کمک کنیم مشکل داره، ما نمیتونیم به کسی کمک کنیم، اگر ما پولی رو به خیریه میدیم ما نمیتونیم به کسی کمک کنیم، ما با این کار تنها به خودمون کمک میکنیم و بس. و اصولا با ماهی دادن به فقرا نمیتونی اونها رو ثروتمند کنی، اما با یادگیری ماهیگیری به اونها میتونی کمک کنی تا ثروتمند بشن. مثل دانه دادن به کبوترهاست، اگر شما به کبوترها مرتب دانه بدید یجورایی تنبل میشن و در دراز مدت اون غریضه ی دنبال غذا گشتن رو از دست میدن. پس در حالت کلی کمک به خیریه خیلی خیلی خوبه ولی با این هدف که: خدایا من میدونم که نمیتونم به کسی کمک کنم، من فقط میتونم به خودم کمک کنم و روزی همه رو تو میدی. این روزی هم که به من دادی یجورایی امانته دست من و من در جهت رشد خودم در راه تو انفاق میکنم.

    5.عدم درک قوانین: از دید کلی قوانین میشه ریشه هایی از کمبود رو در سوال و موضوع پیدا کرد. این که فکر کنیم پول و ثروت که خیلی خیلی کمه، مگر اینکه خدا با این لطف این مبلغ رو به من بده تا من هم مقداریشو برای خیریه کنار بگذارم. یا باور اینکه خدا فقط به افرادی خاص نعمت میده!!! و اصلا سیستمی کار نمیکنه.

    چیزهایی بود که در این لحظه به ذهنم رسید. امیدوارم مفید بوده باشه

    شاد و سالم و ثروتمننننننننننننننننننننننننننننند باشید

    دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 60 رای:
    • -
      مسعود گفته:
      مدت عضویت: 3828 روز

      جناب حیدری عزیز

      کامنت های شما نشان از درک خوب شما از قوانین دارد و من همیشه لذت می برم از خوندن آنها

      روزی همه رو تو میدی.

      فرض افرادی که اصلا خدا رو قبول ندارن باید از گشنگی میمردن و یا دینداران همشون پولدار میبودن، در صورتی که همه در جامعه دیدیم که اصلا این موارد وجود نداره. پس خدا احساسی عمل نمیکنه

      موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      خانم اکبرزاده گفته:
      مدت عضویت: 1059 روز

      سلام دوست عزیز.کامنت فوق العاده ای که سالها پیش نوشتی بسیار برای امروزم که دنبال ساختن ثروت هستم مفید بود سپاس فراوان از استاد گرامی وشما دانشجوی ممتازش.آرزوی موفقیت روز افزون دارم در تمام جنبه های زندگیتان. آن چنان نتایج عالی بگیرید با هدایت پروردگار وعمل به قوانین ثابتش که باعث افتخار شوید برای دو استاد گرانقدر وهم کلاسی هایت در این سایت فوق‌العاده الهی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    سهیلا گفته:
    مدت عضویت: 3533 روز

    سلام و سپاس

    ترمز اول = عدم داشتن لیاقت

    خدارو مثل یک انسان می دونه

    خدا خودش بلد نیست ببخش

    ترمز اولی من که لیاقت وارزشی ندارم که به من همین طوری ثروت بدهی من که لایق استفاده کردن از نعمت ها تو ندارم پس بخاطر اونا به من ثروت یا هر چیز دیگر بده تا تواین وسط یک چیزی هم نسیب ما بشه حال اگر به عهد و پیمانی که بستیم یا نوشتیم

    بعد اینکه خدارو مثل یک انسان مبینه فکر می کنیم در قبل دریافت نعمت یا ثروت یا هر چیز دیگر باید کاری برای خدا انجام دهیم وچون که قادر به انجامش نیستیم میایم وعده ووید می دیم به خدا که اگر این کارو بکنی من هم این کارو برات می کنم سوم اینکه خدا خودش بلد نیست یا خبر ندارم ه از خواسته های بنده هاشو ما می دونیم واز خدا اون نمی دونه پس به من بده تا من به اونا بدم در صورتی خدا نیازی به کاره من یا تو ندارد خداوند اگر بخواهد به هر که در روند قوانین خدا باشد عطا می کند بی نهایت نیاز به واسطه ندارد واگر چیزی می خواهی برای خودت بخواه نیاز نیست با در خواست هات احساسات خدارو تحریک کنی تا دلش به سوزه بگه این بنده من چقدر خوبه می خواد به جای من از چیزی که بهش دادم به دیگران که خدا ازشون بی خبرند کمک کنه

    ما اگر در قوانین خدا باشیم چه آدم خوبی باشیم یا نباشیم چه بخواهیم کار خوبی انجام دهیم یا انجام ندهیم فقط در خواست داشته باشیم وباور های درست برای دریافت اونا ساخته باشیم احساس خوب داشته باشیم و سپاسگزار و تنها قدرت جهان خدا بدونیم وتوکل کنیم وقدم های مناسبی در باره آن برداریم به راحتی وطی مسیر تکامل به ما داده خواهد شد

    وهمیسه هر چیزی می خواهیم اول برای خودمان به خواهیم تا الگویی باشیم برای دیگران که ببینند اگر از خدا بخواهند خدا می دهد و نیازی به بزلو بخشش ما ندارد این در ک من ازاین سوال بود امید وارم که درکم درست باشه

    امیدوارم که من برنده باشم مامان سامان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
  5. -
    شعیب علیشاهی گفته:
    مدت عضویت: 3508 روز

    سلام خدمت استاد عباس منش عزیز

    خداقوت استاد پر انرژی

    من و همسرم از وقتی که با شما آشنا شدیم برای خودمان هدف تعیین کردبم که به مبلغ زیادی از پول نقد برسیم در عرض 5 سال و همیشه در گفتگوهایمان میگیم که وقتی به این پول رسیدیم به جوون هایی که میخوان ازدواج کنن کمک کنیم که ازدواجشون هر چه سریعتر انجام بشه و به خاطر مسائل مالی عقب نیفته چون خودمون به خاطر مسائل مالی ازدواجمون عقب می افتاد ، خانمم بهم میگه وقتی که با هم صحبت می کردیم که به جوون های در حال ازدواج کمک کنیم ته اون لایه های ذهنم این بود که شاید ما وقتی به این پول رسیدیم دیگه اون کار رو انجام ندیم و یا اینکه اگر انجام بدیم مردم به ما بگن که چه ادمای خوبی هستن .

    وقتی من کارم رو رها کردم تو دلم ترس بود و هست ، به خودم می گفتم و می گم که خدایا به تو توکل کرم ، تو روزی رسانی ، تو مرا دوست داری ، تو کمکم می کنی ، تو مرا رها نمی کنی و این جملات را با احساس نیاز شدید می گفتم و به خیال خودم بسیار راه درستی در پیش گرفتم و حرفای خوبی می زنم و خدا خوشش می آید با این جملاتم و نکته ای که در این جملات وجود داره اینه که این جملات از روی ترسه که نکنه من نتونم به اهدافم برسم ، از روی اینه که ایمانم ضعیفه و به خدا اعتماد ندارم .

    یکی از کارهایی که به خودم می گفتم وقتی به این پول رسیدم انجام می دم ، این هست که مسجد می سازم ، مدرسه می سازم ، پدر مادرم رو به مکه می برم و نکته ای که در اینها وجود داره به نظر من اینه که ما برای خدا شرط تعیین می کنیم که اگر به من ثروت بدی این کارهای خوب رو انجام می دم و به خیال خودم کار خوبی دارم می کنم و چون خدا کارهای خیر رو دوست داره به من ثروت می ده و من خودم را لایق ثروت نمی دانم ( در واقع می خواهم از ناحیه کار خوب به ثروت برسم) و از باور هایی که در گذشته به ما رسیده این است که کار خیر یعنی اینکه به دیگران کمک کنیم و نه این که کار خیر یعنی این که به خودت کمک کنی

    وقتی ما به خدا می گیم که این ثروت را به ما بده تا به دیگران خدمت کنیم این باور مخرب را می رساند که من خودم لایق این ثروت نیستم ، دیگران لایق هستن و باید این باور را در خودمان ایجاد کنیم که خدایا به من ثروت بده تا به خودم کمک کنم ، به خودم خدمت کنم ، خودم را به احساس خوب برسانم ، برای خودم خونه بگیرم ، خودم برم مکه ، دندونای خودمو درست کنم ، این همون خواسته ی واقعی خودمون هست که ما آن را با این درخواست ( خدایا به من ثروت بده که به دیگران کمک کنم ) مانع ورود به زندگی خودمون می شیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 37 رای:
    • -
      سیمین منصوری گفته:
      مدت عضویت: 1024 روز

      به نام الله یکتا

      سلام به همه ی عزیزان

      آقا شعیب عزیز من از خواندن دیدگاه شما لذت بردم به ویژه قسمت آخرش که گفتین باید از خدا بخواهیم که به خودمون ثروت بده ، برای لذت و شادی و سفر و سلامتی و رفاه خودمون و خیلی هم بهتره ، من یاد خودم افتادم که وقتی برای خودم ثروت می‌خوام و برای لذت و تفریح خودم خیلی حسم بهتره و حالم بهتره و بیشتر باور میکنم که شدنیه و موفق میشم.

      و از صمیم قلبم برای شما و همه ی عزیزان آرزوی بهترینها و آزادی مالی و زمانی و مکانی رو دارم و نهایت خوشبختی و رفاه و سلامتی و پول و ثروت رو برای خودتون و امیدوارم که خدا به هر کسی خودش بده و بی‌نیازش کنه

      پایدار و پیروز و سربلند و تندرست باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        شعیب علیشاهی گفته:
        مدت عضویت: 3508 روز

        سلام خانم منصوری عزیز امیدوارم حالتون عالی باشه و رو به پیشرفت و تعالی باشید به لطفا الله

        سپاسگزارم از شما برای دیدگاهتون ، مهمترین مسئله ای که ما باید در درون خودمون درست کنیم ” احساس لیاقت ثروتمند بودنه ” ، باید با گفتگوهای درونی مثبت، ایجاد تجسم های خوب ، استفاده از اهرم رنج و لذت برای به تسخیر درآوردن ذهن به سمت خواسته هامون، ایجاد احساس خوب با عزت نفس که عزت نفس و اعتماد به نفس از خودباوری و داشتن مهارت های خوب شخصیتی و مهارتی در شغل و حرفه خودمان و اینکه ما به این جهان آمدیم برای ” گسترش” که هدف خداونده و ما با ثروتمند شدنمون به گسترش اولا خودمون، خانوادمون، شهرمون، کشورمون و دنیا کمک می کنیم و جهان رو جای زیبایی برای زندگی کردن می کنیم .

        خداوند در قران گفته : ” و لقد کرمنا بنی آدم ” یعنی ما به فرزندان آدم کرامت و بزرگی بخشیدیم و او را بزرگ و با عزت داشتیم و داریم . منتها ما با شنیده ها، دیده ها، دوستان، خانواده، جامعه، رسانه ها که خوراک مناسبی برای مغز ندارن و اغلب محدودیت فقط دارند، در وجودمان ساخته شده که لیاقت نداریم و این رو باید درست کنیم .

        ” خیلی مهم هست که ما همینجوری که هستیم خودمان را لایق بهترین زندگی پر از ثروت، آسایش، راحتی، زیبایی و هر نعمت دیگری که هست بدانیم” این جمله خیلی من در اون کار دارم که باید مطالبقش عمل کنم و به خودم یادآور بشم فارق از تمام دستاوردها، مهارت ها، تحسین کردن ها و مسخره شدن ها و هر چیز دیگری که هست، من همینجوری که هستم لیاقت بهترین ها رو دارم .

        مسئله ” احساس لیاقت ” و درست کردن آن برای من خیلی مهم است و می توانم با اهرم رنج ولذتی که استاد در دوره ها و فایل های رایگان گفتن درست کنم

        همواره به خودم میگم که برای خودت بخواه ثروت رو ، نعمت رو و هر چیز خوب دیگری رو و این رو به خودم میگم که هر کسی هر جایی که هست جای درستش همانجاست و با فرکانس ها و باورهایی که داشته در اون موقعیت هست و این به من آرامش میده که نیازی نیست که دلسوزی کنی برای بقیه و عدالت خدا رو خیلی بهتر درک می کنم و احساسم خوب میشه.

        هر کدام از ما مانند یک دکل که داره فرکانس ارسال میکنه هستیم ، باید هر لحظه دقت کنیم که در درون ما چه میگذره و این دقت کردن به ما میفهمونه که چه فرکانسی ارسال می کنیم ، اگر احساس آرامش، رهایی، شور و اشتیاق ، گفتگوهای ذهنی مثبت به سمت خواسته و اعمالی داریم که ما رو به خواسته مون نزدیک تر میکنه پس فرکانس خوبی میفرستیم و نتیجه آن چند روز بعد به سمت ما می آید یا چند هفته بعد ( این فاصله زمانی ارسال فرکانس و نتایج را به خاطر داشته باشید چون خیلی مهم هست که بدانیم و ناامید نشیم )

        ولی اگر احساس کمبود، چسبیدن به خواسته یا به افراد برای تحقق خواسته، احساس نیاز شدید، احساس ترس، احساس نگرانی در کل اگر احساس بدی داریم این احساس یک نشانگر قوی هست که در مسیر درست نیستیم و باید سریعا تغییر مسیر احساسی بدیم با تحسین کردن زیبایی ها، با تغییر گفتگوهای ذهنی و موارد دیگر “باید” ارسال فرکانس رو درست کنیم و در مدار درستی قرار بگیریم.

        حسم گفت اینا رو بنویسم هم برای خودم که یاداوری بشه که قول خداوند قران یادآوری قوانین هست که به ما میگه و من و شما باید در این مسیر ثابت قدم باشیم …

        برای خودم و شما و همه دوستان بهترین ها رو از الله یکتا طلب می کنم.

        به امید موفقت بیشتر من، شما و همه دوستان در این مسیر الهی.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          خانم اکبرزاده گفته:
          مدت عضویت: 1059 روز

          ممنون دوست عزیز کامنتی که قبل ها نوشته بودی بسیار به حال الان من خوردوآگاهی های خوبی دریافت کردم.سپاس و آرزوی پیشرفت روز افزون دارم برایتان از هر لحاظ بدرخشید. ازشاگردان خاص استاد باشید با هدایت پروردگار و عمل به قوانین ثابتش نتایج فو ق العاده و معجزه وار بگیرد .شاد شوید وشادی رابپراکنید.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    الهام خلاق گفته:
    مدت عضویت: 2905 روز

    سلام

    با سپاس فراوان از خداوند رزاق که همواره نعمت وثروت و خوشبختی بر سرمان می باراند و استاد عزیزی را سر راهمان قرار داد تا به ما درست زندگی کردن را می آموزد و همواره با مطالب ارزشمند ما را به مسیر سعادت راهنمایی می کند .

    به نظر من ،درخواست به این صورت همانند معامله یک نفر با یک نفر دیگر است که به آن وعده می دهی که فلان کار را برای من انجام بده در عوض من هم کاری برای خشنودی تو می کنم .یا اینگونه بگوییم که من برای تو یک هدیه در نظر گرفتم و در عوض تو فلان کار را برای من انجام بده و یا به دروغ وعده تو خالی داده و سرش کلاه بگذاریم که طرف مقابل نیز کار مورد نظر ما را انجام دهد .

    باید این نکته را در نظر بگیریم که طرف مورد نظر ما یک فرد نیست بلکه منبع مطلق آفرینش یعنی خداوند است که نه معامله می پذیرد و نه سرش کلاه می رود .راهی که خداوند برای تحقق بخشیدن به خواسته مان می پذیرد همراستا شدن با قوانین حاکم بر جهان و قرار گرفتن در مدار فرکانسی مورد نظر است که بالاترین آن سپاسگزاری میباشد .یعنی ما باید همین الان همان حس خوشایندی که موقع داشتن این خواسته خواهیم داشت را داشته باشیم و همان انسان نیکوکار وخیری که قرار است در قبال دریافت ثروت باشیم ،هم اکنون همان گونه باشیم .بر این نکته توجه کنیم که ما آن ثروت را در اختیار داشته و در حال بخشیدن آن هستیم .و با این کار به خواستمان که همان خواسته خداوند نیز می باشد می رسیم .

    با تشکر .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 29 رای:
  7. -
    آزی گفته:
    مدت عضویت: 3080 روز

    در ادامه نظر قبلی ام: abasmanesh.com

    یک بار خواندم جایی نوشته بود مرد بی خانمانی یک کیف پر از جواهرات پیدا کرده بود بعد آن را به صاحبش برگردانده بود . ازش پرسیدند چرا برای خودت برنداشتی ؟ گفت : من درست است بی خانمان هستم اما دزدی نمی کنم .

    خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم فکر کردم شاید دلیل آفرینش این انسان از نظر خداوند که ما فکر می کنیم انسان اصلا مهمی نیست همین بوده است . کسی که مال مردم را در عین احتیاج برمی گرداند .

    به خاطر همین بود که برداشت کردم هر انسانی برای هدفی خاص یا اهدافی خاص آفریده شده است که از نظر خودش و خداوند قابل تقدیر و اهمیت است.

    راستش این مرد این را انتخاب است و سخت است در مورد انتخاب بقیه نظر دهیم اما من اگر بودم راستش هنوز نمی دانم من چه می کردم .؟یعنی فکر می کردم گنجی است که خدا به من داده است یا اگر نشانی روی آنها می دیدم فکر می کردم مال دیگران است و باید به صاحبش برگردانم . ؟ الان هم که فکر می کنم این حرف درستی نیست معیار پیدا کردن پول و برداشتن ان ربطی به کم و زیاد بودن پول داشته باشد . یعنی اگر پول کمی پیدا کردیم می شود آن را برداشت اگر زیاد بود باید به صاحبش بگردانیم .

    برای من چند باری پیش آمده که پول کمی پیدا ککنم و بردارم و یک بار سیصد هزار تومن یک نفر اشتباهی به حسابم ریخت که البته خودش نفهمید قرار بود مبلغی بریزد و اشتباهی دوبار ریخته بود خود من هم تا یک ماهی متوجه نشدم . بعد فکر کردم حتما این پول کم نشانه ای بوده است و مال من است اگر برگردانم یعنی ثروت را نمی خواهم . البته اگر زیاد بود مثلا سیصد میلیون که حتما خودش و من متوجه می شدیم و پول را برمی گرداندم . الان واقعا این سوال با اطلاعات که الان دارم در ذهنم شکل می گیرد آن مرد باید طلاها را برای خودش نگه می داشت مال خودش بود که خدا به عنوان گنج بهش داده بود (به فرض که ادرس و نشانه ای نداشت و کسی درخواست برگشت نمی داد) واقعا سخت است با وجدان جامعه و مال دولت و بیت المال نظر دهم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      دنیا فاطمی گفته:
      مدت عضویت: 2848 روز

      سلام, با تمام احترامی که برای نظرتون قایلم اما بنظر من پولی که پیدا میکنی اصلا مال شما نیست, بخصوص پولی که کسی اشتباهی به حسابتون بریزه یا همون واریز مجدد, بنظر من که حرامه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
        • -
          دنیا فاطمی گفته:
          مدت عضویت: 2848 روز

          سلام خواهر گلم, اتفاقا منم مثل شما پیگیر فایلای استادهستم و باتمام توانم سعی دارم که به قوانین عمل کنم, به عقل کل هم سرزدم اما تعداد کسانی که موافق نظر شمابودن خیلی کمتر از کسانی بود که مخالف نظر شما بودن و یاد این حرف استاد افتادم که میگفتن آدما طبق مداری که توش هستن از حرفای من برداشتهای دلخواه خودشون رو میکنن و وقتی که استاد حتی موافق برنده شدن در قرعه کشی ها نیستن چجوری موافق برداشتن پولی هستند که تو خیابون پیدا میکنیم ,با برداشتن این پول یعنی داریم به جهان اعلام میکنیم که ما که لیاقت نداریم به طور طبیعی خودمون این پول رو بدست بیاریم چون هم پول کمه و هم مالیاقتشو نداریم پس این پولو برمیداریم , البته باز هم صلاح مملکت خویش خسروان دانند,

          موفق باشید??

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    بهروز کمانی گفته:
    مدت عضویت: 3909 روز

    سلام

    از هزار جهت میشه برسی کرد موضوع رو

    این باور که خدایا به من بده تا من بشم ی فرد خیر و به درد جامعه و اقوام و … بخورم

    مثل این باوره که خدایا من که الان پولی ندارم که ببخشم

    بهم بده تا ببخشم

    از سه باور منفی الف )کمبود ب )عدم لیاقت ناشی میشه ج ) عدم درک قوانین هستی و کائنات

    برسی الف )

    خدایا من که الان ندارم

    ناخوداگاه ذهن میره سراغ نداشتن نداری و کمبود

    وناخواسته تمرکزمون میره روی نداشتن

    و مدام فرکانس نداشتن و کمبود میفرستیم

    و نداشتن را جذب میکنیم و هرگز دارا نمیشیم

    چون باید تمرکز روی خواسته باشه که پوله ولی اینجا تمرکز میره روی ناخواسته که عدم پوله

    این دیدگاه رو از دیدگاه استر هیکس برسی میکنیم

    میگه هر موضوعی دو وجه داره

    یا خودش یا نبودش

    پول یا نداشتن پول

    پول یا کمبود پول

    پول یا نبود پول

    اساس قانون جذب بر اساس فرکانس و ارتعاش هست

    فرقی هم براش نداره چه ارتعاش یا فرکانسی میفرستیم

    دقیقآ مثل آینه به خودمون بر میگردونه

    حالا در این باور که خدایا تو بده تا من فلان …. کنم

    واضح میگیم الان که ندارم کمبوده

    و تمام توجه و تمرکز و فکر و فرکانس و ارتعاش میره روی

    نبود پول و کمبود پول

    و ذهن تموم نداشته ها رو رو میکنه

    و ما اعصابمون خورد میشه

    حساس میشیم

    به زمین و زمون بد میگیم

    و هی به کمبودش ارتعاش میدیم

    هی کمبودش بیشتر جذب میکنیم

    بقول استر با این روش چوب پنبه ها رو به زور زیر آب میکشیم

    و مخالف جریان آب شنا میکنیم

    اساس این دنیا خیر و فراوانی

    ب) عدم لیاقت

    مثل بحث بخشش هست

    تا نبخشی جریان پیدا نمیکنه

    میگه من که الان ندارم لایقش نیستم تو بده تا ما ببخشیم

    این از اون حرفاست

    یعنی خدا نمیتونسته خودش ببخشه به اونایی که تو میخوای بهشون ببخشی

    باید تو بیای واسطه بشی به تو بده تو بدی بهشون

    پس

    چون میترسه که نباشه و به دستش نیاره از وضع موجودش نمی بخشه و خرج نمیکنه

    میگه خدایا اول بهم استقلال مالی بده

    بعد من می بخشم

    نمیدونه که این مخالفه قوانین

    تو باید ببخشی

    بهترینت رو ببخشی

    البته اعتدال و متناسب با موقعیتت ببخشی

    بعد ثروت بیاد واریز بشه به زندگیت

    پس

    درسته از باور عدم لیاقته

    ولی باز

    از باور کمبود ناشی میشه

    پس ناخوداگاه میگه الان که ندارم

    فرکانس نداری رو میفرسته و به مرور بلد میشه و پررنگ میشه و زور میزنه و تمام توجهش میره روی نداری

    و خودش لایق نمیدونه

    به فراوانی هم ایمان نداره

    باباجان تو اگه ده هزارتومان داری ببخشش

    نیاز نیست ده میلیاردتومان بدست بیاری بعد ببخشی

    یعنی تو ده هزار رو نمیبخشی

    چون ایمان به فراوانی ندازی که همین ده هزارتومان رو اگه بخشیدی

    جاش رو پرکنی

    میگی ن بزار ده میلیارد بهم بده اونوقت فلان درصدش رو وقف میکنن و کار خیر انجام میدم

    ن

    این تفکر از باور کمبود و عدم فراوانی هست

    و باور عدم لیاقت

    و پا جای پای خدا گذاشتنه

    خدا خودش میتونه ببخشه نیازی نمیبینه تو واسطه بشی بده به تو تو بدی به اون

    تو بشی واسطه ،؟ ن نمیشه

    ثروت مثل دم و باز دم هست

    باید ببخشی

    تا بیاد

    مثل آب گندیده میشه ولو کم باشه

    اکسیژن میگیری دی اکسید کربن پس میدی

    تو دی اکسید کربن پس میدی ولی بهت اکسیژن پس میده

    پس هرگز این اتفاق نخواهد افتاد که اول میلیاردر بشیم بعد میبخشیم

    اول میبخشیم از هرچی داریم از بهترین دارایی مون

    با باور به فراوانی ایمان به فراوانی و جاش پر میشه بیشتر از قبلش

    و خودمون لایق میدونیم لیاقت ثروت زیاد شایسته ثروت زیاد

    در این سوال و دیدگاه

    سه سری باور

    باور کمبود و عدم باور به فراوانی

    و باور عدم لیاقت وجود داره

    و عدم درک قوانین جهان

    برسی ج )

    طرف نمیدونه این جهان و کائنات و ثروت و خدا و … ی سری قانون دارند قوانین دارند

    بصورت سیستمی عمل میکند

    مثال نانوا

    نانوایی های پیشرفته

    دستگاه اتوماتیک وار خمیر درست میکنه

    دستگاه اتوماتیک وار چونه میگیره

    میده دستگاه اتوماتیک وار بعدی پهن میکنه

    و کارگر میزنه به تنور

    و بعدش بسته بندی میکنه

    اتوماتیک وار بصورت قانون و سیستمی کار میکنه

    بنظرتون

    اگه چونه ها مشکلی داشتن

    یا خوب پهن نمیکرد یا هر مشکل دیگه داشت

    شاطر چکار میکرد ؟

    ی مکث میکرد ی نگاه میکرد به سیستم

    اگه تسمه ای پیچی بلبرینگی سیمی و … مشکل داشت بر طرفش میکرد و ادامه میداد

    چون میدونه سیستم بصورت سیستمی و طبق قوانین باید کار کنه

    حالا در این نوع نگاه هم که خدایا تو بده بعد من فلان کنم

    مثل این میمونه

    که تسمه دستگاه نانوایی افتاده باشه یا بریده باشه شاطر بگه خدایا تو تسمه رو جا بنداز

    این خمیر بزنیم بعد من صد تا نون نذر میکنم میدم افراد

    خب هرگز خدا اون تسمه رو جا نمیندازه

    چون مخالف قوانین اون سیستمه

    حتی اگه بگه تا آخر عمرم نون مجانی میدم به کل شهر و کشور

    باز خدا تسمه رو جا نمیندازه

    چون اون سیستم قانون داره

    باید طبق قوانین اون سیستم عمل کنه

    دستگاه خاموش کنه تسمه رو جا بندازه

    حالا در این نوع نگرش هم چون طرف قوانین حاکم بر جهان نمیدونه

    علاوه بر موضوع الف و ب

    مورد ج هم یعنی عدم درک قوانین جهان هستی صدق میکنه

    این سیستم داره کار میکنه

    باید سیستم را شناخت طبق اون جلو رفت

    قوانین داره فرمول داره تکنیک داره

    خدا نمیاد قوانین و فرمول و تکنیک ها رو بهم بریزه

    بگه صبر کن بابا ی لحظه

    ای قوانین صبر کنید

    ی بنده ای میدا شده

    میخواد بشه معاون اجرایی من در زمین

    و فقر رو ریشه کن کنه

    و به همه کمک کنه

    پس صبر کنید تا هر چقدر دلش میخواد بهش بدیم

    بعد شما هر کاری خواستید بکنید

    ن اصلا اینجور نیست

    چون خدا احساسی مثل بشر نداره

    و تصمیمات انسانی نمیگیره

    ی سری قوانین وضع کرده بصورت سیستمی

    هرکی طبق اون ها بده جلو موفق مسشه

    هر کی نره نمیشه

    دقیقآ به مانند مثال نانوا

    دستگاه خریده بصورت سیستمی بداش کار میکنن

    هرجا خراب شد باید درستش کنه طبق قوانینی که روی سیستم ها وضع شده

    این سوال رو از هزاران جهت میشه برسی کرد

    ولی بنظر من

    سه باور کمبود

    عدم لیاقت

    و عدم درک خود فرد ، خدا و قوانین جهان

    رو میشه در اینجور افراد پیدا کرد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 45 رای:
  9. -
    هادی دهقانی گفته:
    مدت عضویت: 3495 روز

    سلام به همه ی دوستان.

    اولین موردی که به ذهن من اومد باور عدم لیاقت است، یعنی به خدا میگیم من که لیاقت این خواسته رو ندارم ولی تو بخاطر خیر به بقیه، خواسته من رو اجابت کن.

    موردی دیگه که متوجه شدم دیدگاه اشتباه نسبت به خدا که اون رو مانند انسان ها فرض میکنیم.مثلا اگر فلان کار رو برام بکنی منم فلان کار رو برات انجام میدم و اینکه خدا به من برای انجام امورش محتاجه که در قبال کاری که برا من بکنه منم براش کاری بکنم.

    در پرتوی هدایت خداوند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  10. -
    Milad گفته:
    مدت عضویت: 2502 روز

    با سلام خدمت دوستان و استاد عزیز

    میرم سر اصل مطلب

    به نظر من اون جور افراد (مثل من 7 سال پیش ) احساس میکنن همه چی بیرونی هست و خداوند یا هر شخص دیگه باید باعث بشه اونا ثروتمند و خوشبخت و … باشند و هیچ اختیاری را در خود احساس نمیکنن و فکر میکنن مهره هایی از شطرنج هستند.

    به علاوه بخشنده نیستند و دلیلش را ندان ثروت از طرف خدا به آنها میدادن که کاملا فکر اشتباهی است.

    امامان معصوم ما که میگویند بخشنده بودند اینطوری نبوده که دست به خاک بزنن طلا بشه بلکه کار میکردن مثل همه و میبخشیدن. چون اگه اونطوری نبود دیگه اصلا وظیفه بحساب میومد و اصلا کار خاصی نبود.

    و جالب اینجاست اکثر افراد اینجور تصور میکنن.

    در کل اگه بخوام جمع بندی کنم مانع بزرگی که هست به نظر من همان احساس عدم اختیار و تاثیر نیروی بیرونی در زندگی است.

    من فقط تجربه 7 سال پیش ام رو میگم و عامل دیگه ای رو کشف نکردم در خودم. تا 17 سالگی ام اون تصور در من بود و در 18 سالگی کاملا توانستم رفع کنم ولی اذیت شدم ون اون موقع سایت استاد عباس منش نمیشناختم و اصلا اون سایتم نبود که بتونم با استفاده از محصولات استاد زودتر اون قضیه را حل کنم.

    با تشکر از شما دوست عزیز که خونید و رای دادید. :))

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای: