شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت - صفحه 130
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-62.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-10-19 18:24:222024-07-17 13:54:48شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروتشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان خوبم
خداوند رو شاکرم که هر لحظه در کنار ماست و ما رو هدایت میکنه
در خصوص پاسخ به سوال مسابقه من فکر میکنم ما خداوند رو مثل یک انسان تصور میکنیم با احساسات زیاد که داریم احساسش رو تحریک میکنیم تا آنچه رو که میخواهیم به ما ببخشه و اون ثروتی رو که خداوند به ما عطا کند رو جوری بهش نگاه میکنیم و مالکیت داریم که انگار داریم از مال خودمون برای کار خیر مصرف میکنیم و منتی بر سر خدا هم می گذاریم. در صورتی که خداوند آنچه که عطا کرده همه برای اوست ما هم برای خدا هستیم و هیچ مالکیتی نداریم .و اگر به بندگان دیگر ببخشیم فقط برای خودمون می بخشیم تا خداوند طبق وعده ای که به ما داده ثرتمون رو چندین برابر کنه
پس اگر خداوند به بندگانش ثروت عطا میکنه از فضلش عطا میکنه و هر آنچه را که بخواهیم عطا میکند هر مقدار که بخواهیم فقط به اندازه ظرفمون.
در پناه الله یکتا شاد و سلامت و ثروتمند و پیروز باشید.
سلام استاد به شما و تمام اعضای خانوداه استاد منش که نظرات شون هم مثل خودشون عالیه!
من یه سری از ترمزهای خودم رو در همون طرح سوالی که استاد مطرح کردند پیدا کردم
استاد گفتند ما با خدا قرار میذاریم که اگر ثروتمند بشیم، بخشی رو انفاق میکنیم
من یه لحظه به خودم اومدم و گفتم : وامصیبتا! من چه قددددر ازین قرار مدارها با خودم بستم! (در واقع قرارداد خودم با خودم!!! چون این قرارداد رو خدا نیومده پایین امضا کنه که بشه دو طرفه!! این قرارداد یه طرفه بین من و خودم بوده!)
به دکوراسیون مورد علاقه ام خواستم فکر کنم پیش خودم گفتم الان که نه چند سال دیگه وضع مالیم بهتر میشه و بهش فکر میکنم!
به لباس و لوازم مورد علاقه ام فکر میکردم و میگفتم الان که نه!
چند سال دیگه اوضاع یه جور دیکه است و اون موقع!
به سفرهای محبوم فکر میکردم و همین جواب! به ماشین مورد علاقه و همین جواب!
و اینطوری شده که میبینم به خیلی سمت ها و مسیرهایی که مورد علاقه ام بوده حرکت نکردم چون “الان که نه نمیشه چند سال دیگه ولی حتما!” و خیلی از سالها رو به خاطر سال های دیگه از دست دادم!
ترمزهای این باور و تو کامنت ها دیدم ومتوجه شدم که داستان چیه و از دوستان خیلی خیلی متشکرم!
یه باور مخرب دیکه رو هم شناسایی کردم و امیدوارم بتونم از پسش برمیام (اگر دوستانم کمک کنند با نظراتشون و اینکه کدوم دوره استاد برام مفیده ممنونشون میشم)
اگه ثروتمند بشم دیکه به خواسته هام میرسم و زندگیم هیجان و هدفی نداره!
البته خیییلی خیییلی در همین مسیر هم پیشرفت کردم (چون فهمیدم که به قول استاد هی هدف های بزرگتر پیش میاد و این هدف های حال حاضر منه چون هنوز تو اون مدار نیستم و مدارم همینه) ولی میدونم که هنوز راه داره!
مهم ترین چیزی که الان به ذهنم رسید اینه که اصلا تو این مدل خواسته ما به قانون توجه نکردیم وخودمون رو خالق شرایط خودمون ندونستیم و اختیار رو دادیم دست خدا که اگر خواست بده ما هم میدیم اگه نخواست هم نمیده و حتما تقدیر ما نبوده و لابد اگه میداد ما به راه بد کشیده میشدیم و ازین حرفای بیخود
درحالی که ما باید ثروت روبخواهیم بعد ببینیم حالا اصلا دوستش داریم یا نه بعد خودمون تصمیم میگیریم نه اینکه خدا برامون تصمیم بگیره
به نظر من کافیه فقط به این نیروی نهانی که در وجود همه ی ماست ایمان بیاوریم و داشتن اون رو باور کنیم تا دریابیم که چگونه از فقر و مصیبت و بدبختی و بیماری و درد و رنج جدا گشته ایم…باید وجودمون رو از هر چه خوبی و زیبایی و عشق و مهربانیه پر و سرشار کنیم و زمانی که با هدف و آرزوی خود یکی شده باشیم و اون رو از لحاظ ذهنی به عنوان حقیقت قبول نکرده باشیم،طبعاً در اجابت دعاهایمان با مشکل رو برو میشویم و اینکه باید باور داشته باشیم خداوند ندای قلبی ما را میشنود و نیازی به این طرز رفتار و فراخوانی نیست…
بنام فرمانروای کل کیهان
سلام خدمت استاد و گروه تحقیقاتی عباس منش و برُبچ سایت
دوستان یه مورد دیگه که تو کامنت قبلیم
abasmanesh.com
خیلی کوتاه بهش اشاره کردم اینه که چنین فردی که چنین درخواستی میکنه کسب ثروت را امری معنوی نمیداند و چون در باور او ثروت از معنویت جداست از خدا میخواهد به او ثروت دهد تا بخشی از ثروت را صرف امور معنوی نماید این در صورتی است که کسب ثروت معنوی ترین کار دنیاست
این شخص ثروت را با معنویت و خداوند در تضاد میداند و در ذهن او افرادی که ثروتمند میشوند خدا را فراموش میکنند و تبدیل به انسانهای بدی میشوند. او فکر میکند ثروت او را از خدا دور میسازد لذا میخواهد با چنین قراردادی هم به خدا بگوید که بعداز ثروت دادن به او خدا را فراموش نخواهد کرد و هم خیال خودش را راحت کند که بعد از ثروتمند شدن از معنویت جدا نشود و ثروتمند ظالمی نشود
سلام
من علاوه بر باور عدم لیاقت که ما خودمون رو لایق ثروت نمیبینیم و فکر میکنیم با قول دادن خرج کردن اون پول برای بقیه اون پول رو به دست میاریم و اینکه خدا رو ناتوان میبینیم در کمک کردن به دیگران و سوم اینکه فکر میکنیم که ما میتونیم زندگی کس دیگه ای رو تغییر بدیم
ولی باور مهم تر عدم باور به فراوانی است
فکر میکنیم مثلا خدا فقط ده ملیون داره که یا به من بده یا به اون شخص و من ازش میخوام به من بده تا من بدم به دیگران
ولی جهان پر از فراوانی است و به اندازه همه انسانها نعمت و ثروت وجود داره
یه نکته هم هست که بزرگترین دعایی که ما داریم دعای سپاسگزاری از داشته هامون هست یعنی اینکه ما به جای اینکه اون خواسته رو انقدر دور ببینیم که برای داشتنش بخواهیم به خدا رشوه بدیم و فکر کنیم که الان خدا خیلی خوشحال میشه ازین پیشنهاد ما برعکس باید از خدا بابت ثروت بی نهایتمون شکرگزار باشیم تا اون ثروت در دنیای ما تجسم پیدا کنه
و تو زندگی دیگران خیلی ریز نشیم و به نکات منفی و نداشته هاشون انقدر توجه نکنیم
استاد هزار بار تو فایلا گفتن که اگر کسی رو میبینید که زندگی خوبی نداره یا تو خیابون مثلا داره گدایی میکنه با شکل و شمایل داغون بهش توجه نکنید چون شما هم همون شکلی میشید شما خودتون رو درست کنید بقیه هم از شما یاد میگیرن و ما نمیدونیم بقیه چه فرکانسی فرستادن که نتیجه زندگیشون شده این پس ما فقط با فرکانس درست میتونیم زندگی خودمون رو بهتر کنیم و جهان رو ارتقا بدیم وقتی ما ثروتمند باشیمخزاران نفر از کنار ما وروتمند میشن
ما بخواهیم بریم مسافرت از اژانس هواپیمایی و خلبان ومهماندار و صرافی و فروشنده چمدان و لباس فروش و کفاش گرفته تا درسفر مثلا هتلدار و خدمات و تاکسی و وووو هزاران نفر که اصلا به چشم نمیاد از کنار ما صاحب برکت میشن
وقتی این سوال رو استاد مطرح کردن اصلا به نظرم نمیرسید که ترمزی هم داشته باشه
و الان میبینم پر از ترمزه
و ما مدام میگیم چرا به خواسته هامون نمیرسیم با این همه تلاش
جالبیش برام این بود که همسر من هرگز تو زندگیش همچین حرفی رو نزده
و من خیلی تعجب میکردم با اینکه ایشون رو ادم مذهبی میدونم و از کمک دریغ نداره ولی هرگزهرگز نگفته اگه خدا به من فلان قدرپول بده من کمک میکنم یا هرگز برای مراسم مذهبی مثل روضه و هیئت ازخودش علاقه ای نشون نمیده ولی تو کار و زندگیش موفقه و الان میفهمم که چقدر راه رو درست میرفته و من تازه دارم یاد میگیرم
با سلام خدمت استاد عزیزم دوستان گلم
مهمترین دلیل برای این باور احساس ترس و عدم ارزشمندی و لایق بودنه
میترسیم اگه کمک نکنیم خدا ثروت رو ازمابگیره یا خود را لایق نمیدونیم و با واسطه قرار دادن فقرا یا هر چیز دیگری مثلاً میخایم نظر مثبت خدا رو بدست بیاریم
درصورتیکه خداوند وهابه بی نهایت بخشنده بی نهایت ثروتمنده بی نهایت دوست داره ما درخواست کنیم و هر آنچه میخایم از کاتالوگ جهان هستی سفارش بدیم بی نهایت دوست داره ما جهان رو گسترش بدیم
ما خالق تک تک لحظات زندگی خود هستیم
پس بدون هیچ قیدوشرطی زندگی خود را خلق می کنیم آنطور که دوست داریم و چون کارهای انسان دوستانه جزیی از ذات ما انسانهاست مثل شیخ محمد امارات میتونیم سازمان انسان دوستانه بین المللی راه اندازی کنیم
سلام و تشکر بابت مطرح کردن این موضوع.
ماشالله دوستان همه یه پا استادن آدم دیگه نمیدونه چی بگه. انقدر چیز یاد گرفتم که الان دارم منفجر میشم.
اما بنده هم به سهم خودم در این موضوع شریک میشم.
الکس فرگوسن در اولین بازی خودش در زمان مربیگری میگفت، مدام داعا میکردم که خدایا کاری کن ما این بازی رو ببریم، ولی هرچه دعا کردم نشد و بازی رو باختیم. و بعد فهمیدم که تیم مقابل هم خدایی داره، و من باید تلاشم رو بیشتر کنم.
اگر بناست از خدا بخوایم باید برای خودمون بخوایم و بخشش رو در عین ثروتمند نبودن در ذات خودمون پرورش بدیم. و اگر الان بتونیم ببخشیم، در زمان ثروت هم بصورت خودکار خواهیم بخشید پس نیازی به تعیین همچین شرطی نیست.
هر نیازمندی خودش خدا داره و به حد لیاقتش میتونه درخواست کنه و گرنه اگر شما کل ثروتتون رو هم ببخشید به یک نفر باز هم بعد از مدتی اون شخص فقیر میشه. چون افکار فقیرانه داره.
پس برای خودتون بخواید نه برای دیگران. شما با بخشیدن هیچ کمکی نمیکنید جز ارضای خودتون و انجام قولی که به خدا دادین.
کسی که ذات بخشنده داره در زمان نداری هم بخشنده ست. بهتره ثروت رو لیاقت و حق خودت بدونی تا بهت داده بشه. و اثبات لیاقت راه های مختلفی داره که باید یاد بگیرید.
سلام
همراهان عزیز شما بهتر از من میدانید که کلمات بسیار قدرت مند هستند
و میتوانند حامل مفاهیمی عمیق و باور ساز باشند , از نگاه من سخن گفتن ظهور یا تجلی افکار و اندیشه های ماست
این افکار و سخنان یکی از ابزار های قوی ساخت باور های بنیادین در وجود ما هستند
که در رابطه با این نوع بیان که اگر من ثروت مند شوم , فلان قدر میبخشم
یا خدایا به من ببخش تا من ببخشم
یا هدف من از ثروتمند شدن , توانمند کردن دیگران است
اگر خوب بیندیشیم میبینیم , تمامی این کلمات حامل مفاهیمی محدود کننده یا بهتر است بگویم از ریشه اشتباه است.
کلام ما و درخواست های ما خود باید بزرگترین شاهد برای قدرت , ثروت و بزرگی پروردگار و خلقت عالم هستی او باشد.
بیان و اندیشه ایی این چنین قدرتمند و بنیادی است که میتواند , هماهنگ با قوانین جهان هستی باشد
و شما را باسرعت هرچه تمام تربه خاسته هایتان برساند.
سپاس از توجه شما
مهمترین نکته فکر می کنم این باشه که خودمون رو نسبت به بندگان نیازمند ، بخشنده تر از خدای خودمون می بینیم.