شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت - صفحه 147

5014 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    بهزاد پاکچشم گفته:
    مدت عضویت: 3132 روز

    سلام به خانواده عزیزم و استاد عباسمنش دوست داشتنی. سپاسگزارم از خدای مهربان وهمچنین گروه تحقیقاتی فوق العاده و همه همراهان. سالهاست که با وعده و وعید دادن به خدا منتظر رسیدن اون پوله بودم که قرار بود زندگیمو عوض کنه و دمش گرم خدا که مو لای درز قانوناش نمیره دم خدا گرم که پاشنه های آشیل منو یکی یکی برام مشخص میکنه واقعاً منشا خیر و برکت هستی استاد با این خلاقیت در طرح سوال ومسابقه و فوق‌العاده ذهن پول سازی داری. درمورد کدهای غلط ذهنمون نظرات خیلیا رو خوندم عالی بودن به خیلیا هم امتیاز دادم مطمئناً بهترین نظر جایزه رو دریافت میکنه البته کار نسبتا دشواری است پیدا کردنش. شرط گذاشتن برای خدا، عدم احساس لیاقت و کسب لیاقت بواسطه تعیین مقداری از ثروتی که هنوز بدست نیامده، باور به اینکه شاید بعضی چیزها سرجای خودش نباشه و با چیزی که من بدست میارم اونارو سرجای خودش قرار میدم که از پس همین باور غلط بسیاری دیگر باور غلط وجود دارد که بزرگترینش ناعادل بودن خداست در صورتی همه چیز در دنیا داره با دقیقترین حالت اجرا میشه و…. اینها قسمت کوچکی از کدهای غلطی است که دوستان عزیزم مطرح کرده اند و بدون شک صحیح و از بین بردنشان کمک شایانی به ما میکند و اما من میخواهم جواب این سوال رو یجور دیگه بدم چون یجا از آموزشهایی که دیدم این بود که به چیزایی که میخام فکر کنم یجای دیگه استاد میگفت یک باور غلط رو نمیشه پاک کرد فقط باید باورهای درست رو بقدری بریزی روش که رنگش عوض بشه دیروز یه متنی رو خوندم که قسمتی ازاون نوشته بود درخت میوه میده اما خودش مصرف کننده میوه نیست خیلی بهش فکر کردم نتیجه افکار من این بود هرکسی که اقدام کنه برای چیدن میوه از طرف درخت این اجازه رو داره که بچینه و بخوره چه ثروتمند باشه چه فقیر چه ایرانی چه آمریکایی در پس افکارم دیدم تقریباً تمام کائنات به همین شکل عمل میکنه رودخانه، دریا،جنگل، بیابان و باران که تمام انسانها میتونن ازشون بهره ببرن و وقتی تمام دنیا به همین روال کار میکنه به من اینو یاد میده که اول رسالتم رو پیدا کنم و با عشق و درستی ادامه بدم این کار خودش بهترین نیت برای کسب بهترین چیزهاست برای مثال همین فایلی که این جریان مثبت رو راه انداخته توسط استاد عباسمنش مطمئناً خیلی از نظر درآمدی برای استاد نتیجه مثبت داره در صورتی که استاد با تمام عشق رسالتش رو انجام داده و منم برای دریافت نعمت ها باید به همین صورت فکر و عمل کنم. بخشیدن بسیار تاثیر گذاره البته از چیزی که در دستمونه تا نعمتهای در اختیارمون در جریان باشه من هرلحظه سپاسگزار خداوند وهاب هستم بخاطر نعمتهای بغیرالحسابی که بهم داده و اگر این باور واقعی من باشه الان هردو دستم پراست برای اینکه چیز جدیدی بردارم باید دستم رو خالی کنم حداقل یکی از اونا رو. تا یه دستم رو خالی نکنم چی میاد که ببخشم؟ و اگر الان نتونم از چیزی که دارم ببخشم مطمئناً اگه بیشتر هم برسه نمیتونم ببخشم چون امروز از گذشته بیشتر دارم و نمیبخشم و همین بمعنی اینه که بازیم میاد هنوز به بخشندگی خدا اعتماد ندارم. بخشش، ترس هیچوقت نداشتن واز دست دادن رو به من میده، اگر امروز نبخشم به باور محدودیت ثروت و نعمت اعتراف میکنم و با وعده به خدا دادن میخام سرخدار رو شیره بمالم خدا هم که قرار نیست کلاه سرش بره. من از امروز میبخشم میخاد کم باشه یا زیاد من به اندازه سخاوتم میبخشم من به اندازه دارایی ام میبخشم،من برای رضای خدا میبخشم میبخشم که حال خوب بخشش رو تجربه کنم وظیفه من اینه که حالم خوب باشه من به خدا ایمان دارم که هرچیز که حق من باشد در پرتو عنایت به من عطا می شود خدای من خدای برکت و فراوانی است بخشش امروز من لیاقت نعمتهایی که خدا میخواهد به من ببخشد را اثبات می کند دیگر هیچ وقت به خدا وعده نمیدهم فقط هرجا که بگوید ببخش با دستی گشاده میبخشم. خدای مهربان سپاسگزارم. ممنونم که نظرم رو خوندید. ممنونم بنده خوب خدا( استاد عزیز)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    سعیده الوان گفته:
    مدت عضویت: 2589 روز

    سلام به نظر من شخصی که اینگونه دعا می‌کنه اولا به قانون درخواست اعتقاد ندارم و فکر می‌کنه نمیتونه هر چیزی رو از خدا درخواست کنه و باید به خدا به اصطلاح باج بده تا چیزی که میخواد رو خدا بهش بده

    دوماً باور فراوانی رو ندارن و فکر می‌کنه نمیشه که خدا به اون افراد هم پول زیاد بده

    سوما به این که خدا عادل هست اعتقاد ندارم و فکر می‌کنه می‌تونه منجی مردم فقیر باشه ،و عقیده ی درستی در مورد جایگاه انسان ها در زمین نداره

    چهارما احساس لیاقت و ارزشمندی نمیکنه ،و فکر می‌کنه لیاقت نداره که خدا اون همه ثروت بهش بده و بخاطر همین برای دریافت پول از خدا ،این شرط ها رو می‌ذاره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    سمیرا قربان پور گفته:
    مدت عضویت: 3124 روز

    سلام استاد عزیزم و سلاااام به همه ی دوستان آگاه و عاشق پیشرفت

    من اول ازهمه یه توضیحی درمورد خودم بگم که چقدر این سوالتون منو به فکر فرو برد.

    من حدود 6 سال مسئولیت سخت زندگی رو به خودم تحمیل کردم فقط بخاطر آسایش بقیه و اینکه از نظر دیگران مورد تایید باشم.بااینکه سنم کم بود قبول کردم با همه سختی هایی که پیش میاد بتونم از پس خرج و مخارج خودم و مادرم بربیام. شده بودم منجی همه الا خودم. در کمال ناباوری دیدم که برعکس چیزی که انتظار داشتم هرچقدر بیشتر به خودم سختی میدادم و با زندگی سالم داشتم مسئولیتمو به دوش میکشیدم ، ادمها از اطرافم پراکنده میشدن و برعکس که من میخواستم بااینکار رضایت بقیه رو داشته باشم (بیشتر از همه خواهرها و برادرم) اما هرروز و هرسال فاصله ها بیشتر میشد.

    من اینو نفهمیدم که زیر سایه ی تایید دیگران زندگی کردن بخاطر اعتماد بنفس پایینمه و بااینکه اینهمه دستاورد داشتم و تونسته بودم مثلا کار یه مرد رو تو زندگی انجام بدم از ماهیت اصلی خودم و از خود خودم دور شده بودم.

    دقیقا درخواست من از خدا همین بود که خدایا تو به من کار بده تو پول بده من برای خانواده و کسانیکه دوسشون دارم هزینه میکنم و قول میدم تو هیچ کار اشتباهی صرف نکنم و مسیر درستی برم.

    – اول اینکه من اعتماد بنفس پایینی داشتم و خودمو بصورت طبیعی لایق ثروت و خوشبختی نمیدیدم.

    – اگر از خدا میخواستم تا خواسته هامو براورده کنه توجهم رو این بود که خدا خیلی میتونه ظالم باشه تا وقتی یه توجیه درست (کمک به دیگران) برای پول زیاد نیارم اونو بمن نمیده.

    – دلسوزی بیجایی که من برای دیگران داشتم گهگاه باعث سواستفاده از من میشد و بیشتر مواقع که من منتظر تشکر دیگران بودم این اتفاق نمیفتاد و همین باعث احساس بد سرشکستگی میشد.

    – با ادامه ی این راه کم کم دورم خلوت شد و دوستانمو از دست دادم و حس جوونی ازم گرفته شد چون وقت واسه تفریح و لذت نبود و باید کار میکردم پس یه نوع نفرت از خودم هم شروع به رشد کرد.

    – تصمیم خودم بود و راهی که خودم انتخاب کرده بودم اما چون نه باورهام درست بود و نه هدف درستی داشتم میرفت که منو تدریجی نابود کنه و باور کمبود که همیشه باهام بود و منو مستاصل میکرد.

    – اینو نمیدونستم که با تحت فشار گذاشتن خودم و همیشه عصبی و تلخ بودن نمیتونم به دیگران کمک کنم.حتی در مواردی بخاطر کارهایی که کردم منت هم میذاشتم و این باعث تنهاتر شدنم شد.(حس بد=اتفاق بد)

    – نسبت به همه هم سن و سالام متفاوت شده بودم و کسانی دورم بودن که اونها هم مثل من خودشونو قربانی زندگی تحمیل شده از طرف دیگران میدیدن اما اشتباه ما اینجا بود که ما خودمون میخواستیم قربانی باشیم تا توجه بقیه رو به خودمون جلب کنیم و با این ضعف حس قدرت کنیم که الان میگم نمیشه.هیچکس به آدم ضعیف که منتظر توجه و محبت بقیه است و از درون خالیه توجه نمیکنه.

    – اونقدر این کمک به بقیه رو زبونم بود که همه جا میگفتم من اگر فلان کارو میکنم بخاطر مثلا مادرمه نه اینکه خودم بخوام و چقدر خودمو محدود کردم و کوچیک دیدم و ارزش خودمو پایین آوردم.

    وقتی با سایت شما بطور اتفاقی از طریق یکی از همکاران آشنا شدم و فایلهاتونو دیدم تازه فهمیدم من اصلا باید کی باشم و چطور زندگی کنم و تمام این سلها که بهم سخت گذشت و تو عذاب بودم و فقط ظاهرمو خوب نگه میداشتم ، میتونسته خیلی بهتر ازین باشه و من چه سالهایی رو بدون لذت و در جهل خودم زندگیو به کام خودم و بقیه تلخ کردم.

    من فقط در صورتی میتونم به بقیه کمک کنم که اول از همه به خودم کمک کنم و خودم سالم ، شاد، باانگیزه، با اعتماد بنفس، ثروتمند، سعادتمند، زیبا، موفق ، خودشناس و خدا شناس باشم بعد میتونم الگوی دیگران بشم. دقیقا کاریکه شما کردید استاد.

    تو زندگی همه ی ماها تا قبل ازینکه آگاهانه تصمیماتمونو بگیریم پره از کدهای مخرب که بیشتر به خودمون آسیب میزنه.اما یکبار برای همیشه باید تصمیم بگیریم ریشه ای درستش کنیم.

    این غزل صائب تبریزی گواه هم تجربیات شخصی من و دوستانی هست که مثل من فکر می کردند :

    چون گذارد خشت اول بر زمین معمار کج

    گر رساند بر فلک، باشد همان دیوار کج

    می کند یک جانب از خوان تهی سرپوش را

    هر سبک مغزی که بر سر می نهد دستار کج

    زلف کج بر چهره خوبان قیامت می کند

    در مقام خود بود از راست به، بسیار کج

    راستی در سرو و خم در شاخ گل زیبنده است

    قد خوبان راست باید، زلف عنبر بار کج

    نیست جز بیرون در جای اقامت حلقه را

    راه در دلها نیابد چون بود گفتار کج

    فقر سازد نفس را عاجز، که چون شد تنگ راه

    راست سازد خویش را هر چند باشد مار کج

    قامت خم بر نیاورد از خسیسی نفس را

    بیش آویزد به دامن ها چو گردد خار کج

    هست چون بر نقطه فرمان مدار کاینات

    عیب نتوان کرد اگر باشد خط پرگار کج

    در نیام کج نسازد تیغ قد خویش راست

    زیر گردون هر که باشد، می شود ناچار کج

    می تراود از سراپای دل آزاران کجی

    باشد از مرغ شکاری ناخن و منقار کج

    از تواضع کم نگردد رتبه گردنکشان

    نیست عیبی گر بود شمشیر جوهردار کج

    وسعت مشرب، عنان عقل می پیچد ز راه

    موج را بر صفحه دریا بود رفتار کج

    گریه مستانه خواهد سرخ رویش ساختن

    از درختان تاک را باشد اگر رفتار کج

    راست شو صائب نخواهی کج اگر آثار خویش

    سایه افتد بر زمین کج، چون بود دیوار کج

    سپاسگذرام بخاطر بودنتون که روشنترین نقطه شروع و تولد واقعی من تو زندگیم بود.

    دوستتون دارم استاد حقیقت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 3273 روز

    سلام وقت همگی دوستان عزیز بخیر و شادی

    چند تا ترمز و باور اشتباه هست که تیتر وار مینویسم:

    1_ بزرگترین قانون اینه که باور کنیم همه چیز به ارتعاش ما بستگی داره و لا غیر. اما تو این جمله داره میگه خدایا تو کاری کن تا من ثروتمند بشم تا بعد من با اون ثروت به بنده هات کمک کنم. این طرز تفکر یعنی اینکه هنوز بزرگترین و موثرترین و اساسی ترین باور لازم ایجاد نشده. این حقیقت که تا فرکانستو عوض نکنی حتی اگه یونس نبی باشی بازم نجات پیدا نمیکنی و هیچ پارتی بازی و استثنایی وجود نداره در این نوع دعا کردن نادیده گرفته شده. راه درست اینه که بدونیم ما هستیم که باید ابتدا فرکانسمون رو عوض کنیم و بعد سیستم خودبخود و بدون نیاز به التماس و بستن قرارداد به فرکانس جدید مون واکنش نشون میده. پس این چنین بنده ای هنوز خدا رو به عنوان سیستم قبول نکرده وگرنه بدوناینکه احساس کنه نیاز به وعده دادن به خدا هست! مشغول تغییر فرکانس میشد (این بزرگترین ترمز)

    2_ در این عبارات داریم میگیم که ما که لایق نیستیم نه از دید تو که خدایی و نه از دید خودمون بنابراین بیا و به خاطر بنده هات که قراره یه حالی بهشون بدم به من ثروت بده وگرنه اونا گرسنه میمون ها!!! …. یعنی اولویت چنین آدمی خودش نیست و ناخودآگاه این باور که لایق نیستم داره از این انسان در نحوه دعا کردنش تراوش میکنه اینم دومین ترمز

    3_ داریم روی کلمات فقر، بیماری و …. که همگی بار احساسی منفی دارن زوم میکنیم مخصوصا که به احتمال قریب به یقین این دعا همراه با دلسوزی (احساساتی شدن دعا کننده) برای افراد گرفتار فقر و بیماری هست که تاثیر منفی بر ناخودآگاه رو چندین برابر میکنه.

    4_با این جملات به وضوح داریم نشون میدیم که ثروتمند نیستیم بلکه در آینده با شرایطی قراره که ثروتمند بشیم در صورتی که ناخودآگاه فقط زمان حال رو میشناسه و ازش تاثیر میگیره.

    همونطور که گفته شد در این جملات بزرگترین ترمز اینه که اساسی ترین قانون یعنی قانون ارتعاش و فرکانس رو نادیده میگیره.

    سیستم (خدا) احساسات انسانی نداره که بخوایم بگیم تو ثروت بده تا به بنده های نیازمندت کمک کنم.

    سیستم فقط به فرکانسهای ما جواب میده پس اول تغییر مدار و فرکانس و ثبات در این مدار تا رسیدن به باور راستین و تحکیم مدار که نتیجه اش سرازیر شدن نعمت به زندگی فرد میشه و بعد خودبخود گشاده دستی و کمک به دیگران برای افزایش آگاهی و اشاعه علم ثروت مند شدن و بهرمندی از نعمتهای خداوند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    حسین آقابزرگ گفته:
    مدت عضویت: 2530 روز

    با یاد رب،

    سلام به دوستان عزیز و استاد گرامی،به قول استاد خیلی ها به خاطره باورهایی که توسط محیط خانواده،جامعه و پیرامون زندگیمان در ما نفوذ کرده عادت دارند وقتی از خداوند درخواستی میکنندو یا دعا میکنند به خدا میگن خدایا اگر این مشکل رو برای من حل کنی این سرمایه رو به من برسونی من نصفش به افراد نیازمند میدم فلان کارو برای یه فرد نیازمند و گرفتار انجام میدم مثلا برای خود من خیلی پیش امده که وقتی امتحان سختی داشتم مامانم میگفت،تو نیت کن به خدا بگو که من در این امتحان موفق بشم در عوض مبلغ۱۰۰هزار تومن به فقرا و نیازمندان میدم تعدادی باور غلط بزرگ در این وضعیت در خواست نهفته و پنهان هست که به چند موردش در پایین اشاره کردم:

    ۱-اولین باور غلط اینه که ما خدارو با دید یک سیستم قدرتمند بی نیاز نگاه نمیکنیم و خداوند رو با سیستم نیازمند انسانی که هیچ کارو رو انجام نمیده مگر این که سود و فایده ای در اون کار باشه میبینیم در واقع وقتی از خداوند درخواست میکنیم ،فکر میکنیم من الان در پشت میز معامله هستم و برای رسیدن به خواسته ام باید خدارو راغب کنم تا توجه خدا رو به خودم جلب کنم و دید معامله گرانه در هنگام درخواست از خداوند داریم

    ۲:این باوردارند که خداوند تنها به بعضی از بندگان محدود و خاص میبخشد و در واقع افرادیکه به نوعی نیازمندهستند،نیاز و فقرشان باید توسط افرادیکه خداوند به انها بخشیده و عطاکرده برطرف گردد و درنهایت افرادیکه ثروتمندهستند یک مامور انتقال نعمات خداوند هستند و این نعمات و ثروت ها برای خود انها نیست

    ۳-شرک پنهانی در این وضعیت درخواست وجود دارد چرا که ما فکر میکنیم روزی و ثروت دیگران یا موفقیتشان به انسان های موفق و ثروتمند

    افراد پیرامون وابسته است درصورتیکه تنها قدرت و فرمانروای جهان انقدر ثروت و قدرت داره که هرکسی که بخواد که به موفقیت و ثروت برسه بدون وابستگی به دیگران با ایمان و باور به الله میتونه به هدفش برسه

    ۳:این باور دارند افرایکه به ثروت یا موفقیتی میرسند موظف اند که قسمتی از موفقیت،ثروت و زندگیشان را حتما وقف دیگران کنند و در غیر این صورت خداوند از انها راضی نخواهد بود انان افراد خسیسی هستند و در دنیا و اخرت به بدبختی دچار خواهند شد و اه و ناله دیگران پاسوز انها خواهد شد

    ۴-این باور دارند که دلیل فقر و نیازمندی اکثر مردم جهان اینه که افرادی که به ثروت و موفقیتی رسیده اند ان را فقط برای خودشان خواسته اند و از اینکه به دیگران کمک و یاری برسانند اجتناب کرده اند و دلیل اصلی این اختلاف طبقاتی در جهان به خاطره این مساله است

    ۵:باور این دارند که هرکسی در این دنیا سرنوشتی دارد بعضی ها مستقیما خودشان به ثروت و موفقیت میرسند و به دلیل شانس و یا خانواده و اطرافیان روشنفکر و محیط سودمند به این نتایج رسیده اند و در طرف دیگر افرادی که در محیط های فقر با طرز فکر های پوچ و بیهوده زندگی کردند به موفقیتی هیچ گاه نمیرسند و درصورتی میتوانند به سعادت و خوشبختی برسند که حتما توسط افرادیکه وضع و شرایط خوبی داشتند پیدا شوند،به انها کمک و یاری شود

    ۶-این باور دارند که هر وقت اگر بخواهند از خداوند درخواست کنند باید حتما نفع و سود و خیر چند نفر حتما در میان باشد تا دعا استجابت شود و این معامله به اصطلاح دعاو درخواست اجابت شود به همین دلیل لذت در خواست از خداوند در انها بعد از مدتی کم میشود و اگر هم به خواسته ای برسند تا زمانیکه قسمتی از ان را با دیگران شریک نشوند احساس گناه میکنند ودر اخر کلا بی خیال خواسته ها و موفقیت هاشون درزندگی میشن

    در نتیجه زمانی که از خداوند طلب و درخواستی دارند کلا باید معامله ی خیرخواهانه ای در این بین با خدا بکنند و درتمام این معاملات انها صرفا یک مامور پخش کردن یا انتقال یک نعمت یا ثروت یا امداد نجات دیگران و کمک به انها هستند و گرنه نه انها به خواسته شان میرسند و دیگران.

    موفق و سعادمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    پریسا مسعودی گفته:
    مدت عضویت: 2522 روز

    با سلام خدمت دوستان و استاد عزیزم

    من خوشبختانه هیچ وقت این شرط رو نداشتم و ندارم و وقتی بهش فکر میکنم به نظرم برای کسانی که تا حدودی با قوانین اشنا شدن اصلا نباید این فکر و شرط رو بزارن چون:

    ۱_ هر ادمی میتونه زندگیه خودشو خلق کنه و اگر کسی نتونسته پول وارد زندگیش کنه مشکل از خودشه و میتونه اگر دوست داره زندگیش تغییر کنه مسیر درست رو پیدا کنه و باوراشو عوض کنه مثل همه ماها این میشه مثالی که استاد زدن مثل اینکه بریم رستوران و همه به اندازه هم بتونن از غذاها استفاده کنن ولی یکی بیاد به من نگاه کنه و بگه به من هم غذا بده در حالی که خودش راحت میتونه بره غذا برداره

    دنیا سرشار از فراوانی و ثروت برای تمام ادم هاست خدا بسیار عادله کسی که نداره خودشو لایق نمیدونه

    هر ادمی بدون هیچ شرطی لایق داشتن زندگی سرشار از ثروت رفاه و شادیه

    ۲_همون طور که دوستان هم گفتن کمک کردن رودر هر شرایطی میشه انجام داد و منتظر باشی پول بیاد ک کمک کنی هیچوقت نمیاد

    ۳_ ما اگر هم کمک بکنیم باید برای خاطر خودمون باشه نه بخاطر اون ادم یا ادما و اینکه بخواهیم شرط بزاریم میشه اینکه من کلا فکرو ذکرم اینه که به فقرا فکر کنم که بخوام بهشون کمک کنم در حالی که اگر بخوایم به فقرا فکر کنیم مدارمون و فرکانسمون رو از مدار وفرکانس ثروت دور میکنیم ولی اگر خودمون رو لایق بدون شرط ثروت و خوشبختی بدونیم ثروت میاد سراغمون و اون موقع راحت میبخشیم نه با فکر این که به اون ادم کمک کنیم چون در توان ما نیست که به کسی جز خودمون کمک کنیم بلکه با این فکر که داریم به خودمون با ایجاد خلع کمک میکنیم و خدا چند برابرش رو بهمون میده

    ۴_وقتی که جهان و خدا در برابر خواسته های ما مثل سیستم عمل میکنن این شرط و شروطا تاثیری نداره جز اینکه یه سری قوانین مهم رسیدن به ثروت رو تحت شعاع قرار میده مثل جواب مثبت سیستم به حس لاقت به توجه به ثروت و ادمهای ثروتمند و تغییر درست باور به هزار تا باور غلط دیگه که از این فکر نشات میگیره و سیستم رو هم مجبور میکنه به ناخواسته ما جواب مثبت بده

    در اخر خیلی خوبه که ما به اطرافیانمون کمک کنیم ولی نباید شرط ثروتمند شدنمون باشه چون ما اهداف خیلی خیلی بزرگتر و بیشتری از دادن پول به مردم داریم با فکر کردن به اهدافی که باعث رشد خودمون رشد دنیا و شادی بیشتر تو زندگیمون میشه پول میاد و نیازی به گذاشتن هیچ شرطی نداریم چون حق ماست که ثروتمند بشیم تنها کاری که باید انجام بدیم با خواستمون هم مدار و هم فرکانس باشیم

    همیشه شاد ثروتمند و خوشبخت باشید

    سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    دنیا فاطمی گفته:
    مدت عضویت: 2846 روز

    سلام,استاد جونم چکارکردی با ما???

    دوروزه زن وشوهر خونه وزندگی رو ول کردیم فقققققط داریم کامنت میخونیم, یهو از دیدن خودم وشوهرم خندم گرفت??? , خداروشکر ,خدارو هزار هزار مرتبه شکر بابت اییییییینهمه آگاهی, خداروشکر که شما هستین, خداروشکر که این سایت هست, چه ترمزهایی که پیدا نکردیم تواین کامنتا, خدای من سپاسگزارم ,هزارهزار مرتبه شکرت خداجونم

    دوس داشتم بنویسم همین?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    سید احمد حسینی گفته:
    مدت عضویت: 3899 روز

    با سلام به دوستان عزیزم و استاد عزیز آقای عباسمنش دوست داشتنی

    بنظرم این سوال خیلی خیلی مهم بود، یعنی پرسیده شدن این سوال درهای خیلی زیادی رو به روی همه باز کرد و آگاهی هایی به ما داد که تا بحال به نوع اون هم فکر نکرده بودیم.

    من میام میگم که خدایا منو پولدار کن و من قول میدم یا اینکه من هدفم اینه که فلان کار خیر انجام بدم، هیچوقت فکر نمیکردم که این موضوع میتونه باورهای مخربی در پی داشته باشه ولی ظاهرا یکی از ترمزهای بزرگ زندگی که بهش نمیرسیم همین باوره.

    من میخوام پولدار بشم که به دیگری کمک کنم چون ناخودآگاه اعتقاد دارم خدا به همه نمیده، بلکه انتظار داره کسایی که دارند به کسایی که ندارند ببخشند، ممکنه من یکی از اونایی باشم که خدا بهم نمیده.

    من میخوام ثروتمند بشم و کار خیر در کنارش انجام بدم، ولی حالایی که پول ندارم انتظار دارم دیگران به من بدهند و ببخشند چون به خیال خودم این راهشه دیگه، یه روز یکی دیگه ببخشه به من، منم یه روز دیگه میبخشم به دیگران.

    بر این اساس من اعتقاد دارم ته ذهنم، در ناخودآگاهم که پول و ثروت در جهان محدود و کمه و این پول ناچار باید از این دست به اون دست بشه تا به همه پول برسه اونم تو یه برهه هایی، یعنی یه روز من پولدارم یه روز کیی دیگه بنابراین همیشه استرس اینم دارم که اگه پولدار بشم یه روز هم نوبت من میشه که دیگه نداشته باشم. دائما یکسان نباشد حال دوران رو دقیقا به وضعیت مالی خودم ربط میدم.

    بر این اساس من اعتقاد دارم که خدا اساسا معامله گره، حتی اگه اعتقاد نداشته باشم که نیازمنده اعتقاد دارم که معامله گره و منتظره ببینه که من آیا کمک میکنم یا نه.

    برا این اساس معتقدم که بخشش کار سختیه و یک باید توی زندگی نیست، منتظر میمونم که داشته باشم تا ببخشم در صورتیکه قانون میگه تا نبخشی نخواهی داشت، من نمیبخشم چون منتظرم و بنابراین هرگز نخواهم داشت و این زنجیره ادامه پیدا میکنه.

    بر این مبنا من ته ذهنم بر این باوره که لیاقت ثروتمند شدن ندارم، به خودی خود مقدس و خوب و پاک نیستم و باید پاک بشم تا خدا به من ببخشه، و تازه شرط میذارم.

    و بنظرم مهمترین باور مخرب در این زمینه باور پولشوییه، پولشویی یعنی چی؟ یعنی پاک کردن پول، من میخوام با این کار پولی که به دست میارم بعدا رو بشورم، پاک و تمیزش کنم، خدا رو از خودم راضی نگه دارم چون ته ذهنم باور دارم که پولدار شدن مساویه با بد بودن و بد شدن، حالا من میخوام خودمو تطهیر کنم بنابراین کاری که میکنم اینه که میام و به خدا قول میدم میگم خدا اون بد شدنه رو با بخشش حلش میکنم، خواهش میکنم بهم پول بده، منو پولدارم کن منم قول میدم که این کثیفی رو با کار خیر پاکش کنم…

    موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    سعید میرزایی گفته:
    مدت عضویت: 2785 روز

    سلام به همه دوستان اولین نظری هست که میذارم امیدوارم که مورد پسند دوستان واقع بشه

    + برای خدا شرط میذاریم اگر به من ثروت دادی در اینصورت من میبخشم وگرنه من پولی بی کسی نمیدم.(میخواییم با این حرف به خدا بفهمونیم که اگر میبینی من به کسی کمک نمیکنم به خاطر اینه که تو به من ثروت ندادی پس اگر به من بدی منم کمک میکنم )

    + با اینکار تمرکز خودمون رو روی فقر و بیماری زیاد می کنیم و بیشتر از ثروت دور میشیم و بعدش یقه خدارو می گیرم و اونو مقصر اعلام می کنیم.

    + میخواییم بدون هیچ فکر و زحمت و حرکتی رو به جلو به یک ثروتی دست پیدا کنیم این یعنی اینکه من خودم نمیتونم ثروتمند بشم پس اگر بهم ثروت دادی منم یه مقداریشو کمک میکنم تا هم خدا خوشحال باشه هم کسی که بهش کمک کردم و هم من که بهم ثروت رسیده.

    + ما با این دیدگاه از ثروت، سلامتی و حال خوب دورتر و دورتر میشیم چون پول رو میخواییم تا فقر رو ازبین ببریم پول رو میخواییم تا مریضی رو درمان کنیم پس به همه این ها دچار میشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: