شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت - صفحه 164
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-62.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-10-19 18:24:222024-07-17 13:54:48شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروتشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد و همه ی دوستان. این سوال خیلی ذهنم رو مشغول کرد. اتفاقا خود من هدفم اینه که وقتی ثروتمند می شم به شادی جهان کمک کنم نه به بیماران و فقرا (به صورت مستقیم البته دوست ندارم کمک کنم تا با توجه بهشون خودم جزئی از اون ها نشم) ولی تو همین باور من هم ترمز وجود داره. حس می کنم اصولا ما نه تنها باور های مخربی در مورد خودمون از جمله احساس عدم لیاقت برای ثروتمند شدن داریم و صدالبته باور های نادرستی در مورد ثروت داریم .ولی ولی عمیقا باور دارم که بیش تر از همه چیز ما باورهای اشتباهی در مورد خدا داریم که ریشه در اعتقادات بعضا به شدت پوسیده ی جامعه مون داره یعنی چی؟ یعنی ما از بچگی پدر و مادرمون بهمون گفتن اگه بچه ی خوبی باشی دوست دارم یا می برمت پارک یا …. یا در مورد خدا بهمون گفتن : اگه نماز بخونی خدا دوست داره یا اگه فلان کار رو کنی خدا هم دعات رو قبول می کنه و …. این که استاد می گن که باور ها ریشه در باورهای اجدادمون داره دقیقا یعنی همین. از بچگی هم جامعه ، هم خانواده و هم مدرسه و در کل هر چیزی که به ساختن باور های ما منجر می شدند بین ما و خدا دیوار کشیدند و الان هم حس می کنیم برای این که این دیوار محکم رو بشکونیم و یا کاری کنیم که فرو بریزه (از قصد و کاملا عمدی از کلمه ی دیوار استفاده کردم و نه چیزی مثل پرده یا … چون دلیل این که خیلی ها ثروتمند نمیشن محکم تر بودن این حائل بین ما و خداست) و گرنه اگر فاصله ای بین خودمون و خدا احساس نمی کردیم و خدا رو از رگ گردن به خودمون نزدیک تر می دیدیم و ترس هایی که تو ذهنمون کاشتند رو کنار می گذاشتیم و راحت و بدون قید و شرط و بدون تصور انسان گونه نسبت به خدا داشتن” که باید دلش رو به دست بیاریم تا بهمون ثروت بده” روی باور های ثروتمون کار می کردیم و از خدا درخواست می کردیم در مدت زمان مناسب (با طی کردن دور ه ی تکاملمون) به خواسته ها می رسیدیم و نذر و قید و شرط نیاز نبود. تو جامعه ی مذهبی (اسمی و نه عملی) ما بدترین باورها رو در مورد خدای مهربون در ذهنمون کاشتند که باید آگاهانه تغییرشون بدیم تا به خواسته هامون برسیم و این باور به نظرم مساله ی مهمیه که تغییر ندادنش می تونه ترمز قوی ای باشه. موفق باشید
سلام به همگی
احتمالا من کاملا به این آگاهی ها مسلط نیستم اما به طور موردی و کوتاه عرض میکنم تا جایی که فهمیدم:
۱) هر کس پاسخ فرکانس های که از قبل فرستاده رو دریافت میکنه و این که ما بخوایم دست کسی رو بگیریم از بدبختی نجات بدیم یعنی دخالت در کار سیستم از پیش برنامه ریزی شده ی فوق هوشمند خداوند. یادمه یه فایلی استاد آماده کرده بودن به نام به پرنده های مهاجر غذا ندهیم! چون چیزی که ما نمیبینیم روند تکامل اون افراده و با ترحم ما هبچ تغییری در اون روند ایجاد نمیشه و ما برعکس احتمالا هم خودمون رو هم اون شخص رو از پیشرفت و کمک به پیشرفت جهان دور کردیم! :)
۲) این باور منشا از این گرفته که ما داریم درخواست میکنیم فلان چیز رو خدایا انجام بده تا من فلان کار رو بکنم ( این خلاف عشق بی قید و شرط سیستم خداونده و شرک آلوده)
۳) منشا از این هم گرفته که خدایا من که لایق این ثروت نیستم، تو به من ثروت ببخش تا من به دیگران بدم که در اولویتن (کمبود عزت نفس)
۴)عدم ایمان به عدالت جهان که همه چیز به درستی در جای خودش هست
۵)عدم باور به تکامل؛ چون فرد میگه خدایا یه پولی از آسمون بریز پایین بدون این که من بهایی پرداخت کرده باشم!
۶)عدم باور به فراوانی جهان و تمرکز روی این که پول کمه و در اختیار همگان نیست.
۷)حرف های اینگونه نشان از اینه که سیستم خداوند به خوبی درک نشده که اون ثروت جدا از خداوند نیست که خداوند اون ثروت رو عطا کنه! خداوند همون ثروته! خداوند هم فقره هم ثروت خداوند هم شادیه هم غم… فقط بسته به فرکانس و باور های افراده که در زندگیشون ظاهر میشه
قسمت اخر درست نیست
خدا فقر نیست
الشیطان یعدکم الفقر
کمبود فقر بیماری و … از خدا نیست
از فرکانسهای بما قدمت ایدیهم خودمون که منشاء اون از نجوای شیطان جن و انسه
چقدر باورها ریشه دارن
نیم ساعته که دارم مینویسم فکر کنم 10 یا 15سطری شده بود. دستم روی یه چیزی خورد و همه اش پاک شد
یعنی برای شرکت در مسابقه و برنده شدن 2تومن پول هم انقدر میتونه باور خراب باشه
یعنی من لایق دریافت 2تومن پولم نیستم؟
سلام
فکر میکنم اگر با توجه به قانون بخواهیم خواسته ای داشته باشیم اون خواسته با التماس وخواهش و گریه زاری و وعده ووعید امکان نداره برامون اتفاق بیوفته .
ما که قانون رومیدونیم فقط خواسته ما همون فرکانس مثبت و تصور داشتن اون خواسته و شور و شوق در رسیدن به خواستمون هست و به وقتش و در زمان مناسب اون خواسته برای ما در دنیامون واقعی میشه و تجسم پیدا میکنه.
حالا اگر بخواهیم به خدا با دید انسانی نگاه کنیم و باهاش وارد معامله بشیم نه تنها به خواسته خودمون نمیرسیم بلکه خیلی از مسیر دور میشیم چون فرکانسمون پایین میاد چون ما به جای تمرکز رو زندگی خودمون تمرکزمون رو بردیم رو زندگی و خواسته ها و مشکلات افراد دیگه و دلسوزی بی جا ، تنها کاری که ما برای بهتر شدن دنیا میتونیم انجام بدیم اینه که خودمون انقدر خوشبخت بشیم که بشیم الگوی بقیه و اون ها بخوان بدونن مسیر ما چی بوده و اگر خیلی این خواسته در اونا قوی باشه و از ما بخوان واقعا که راهنماییشون کنیم ما مسیر رسیدن به خواسته ها رو بهشون میگیم.
منم مثل بیشتر اعضا تا بحال انقدر به این موضوع فکرنکرده بودم و در نا خود اگاهم این مدل درخواست رو درست میدونستم . درحالی که یه ماه پیش بود که به این نتیجه رسیدم که وقتی استاد میگن که ما باید ده درصد درآمدمون رو انفاق کنیم ، من اگر دوست دارم بیشتر ببخشم باید اول درامدم رو اونقدر ببرم بالا که ده درصدش بشه اون مبلغ نه اینکه بیام به جای ده درصد پنجاه درصد درامدم رو ببخشم و همین خودش میشه برام انگیزه برای افزایش درامد.
یه نکته دیگه هم که از استاد خیلی شنیدم ولی مدام فراموش میکنم چون هنوز جزو باورام نشده اینه که دنیا یه سلف سرویسه با بینهایت غذای رایگان و شما فقط باید درخواست بدید و اگر شما سه تا بشقاب غذا کشیدید و مثلا همراهتون یه بشقاب خالی برداشت و نشست جلوتون و با حسرت به شما نگاه کرد شما چه عکس العملی نشون میدید؟ دلسوزی میکنید؟ از غذاتون بهش میبخشید؟ نه هرگز ، اگر واقعا خودمون رو تجسم کنیم تو اون رستوران خوب دل نمیسوزونیم برای اون فرد میگیم پاشو برای خودت غذا بکش چرا به غذای من نگاه میکنی اینجا بی نهایت غذا هست چرا باید از بشقاب دستخورده من بخوری و واقعا برامون تعجب برانگیزه این قضیه
با سلام خدمت استاد بزرگوار و تمامی دوستان
به قول استاد یه حسی بهم گفت و اینارو گفتم
به نظر بنده یکی از مهمترین ترمزهای که در این مورد هست و کمتر کسی به آن اشاره کرده صدق است .
در این خواسته ما با خدا صادق نیستیم یعنی در درخواستمون برای ثروت از روی صدق درخواست نمیکنیم
1- مهمترین صفت انسان صدق است ،
صدیقین در قرآن مورد تمجید هستند ،
در ایه ۴ سوره ی حمد در قران 4 گروه کنار هم قرار می دهد ،
در نماز ((صراط الذین انعمت علیهم)) ،
ما را به راه کسانی که نعمت داده دادی ، ما را هدایت کن .
وقتی بررسی می کنیم انعمت علیهم چه کسانی هستند در قران ؟
می بینیم نبیین ( پیامیران ) ، صدیقین ، شهدا ، صالحین هستند .
اول نبی
بعد صدیق ،
بعد شهدا ،
بعد صالحین قرار دارند .
2- صدیق بودن ایا فقط راستگویی است ؟
غیر گفتار چیز دیگری هم هست ؟
صدیق بودن تنها در گفتار نیست ،
اول در نیت است که نیت صادقانه باشد
بعد در گفتار است که گفتار صادقانه باشد
و بعد در رفتار است که عمل صادقانه باشد
وقتی به این درجه رسیدی میشود جزء مخلصین و مُخلِص کسی که عملش خالص میشود (خودش خودش را خالص کرده)
مُخلَص کسی که خودش با عملش صالح باشد (خداوند او را خالص کرده)
مخلَص کسی که صدیقِ مخلَص است
برای حضرت یوسف صفت صدیق در قران امده است .
3- صدق یک مقام است ،
اگر کسی برسد به مقام صدق کافی است که فقط اراده و نیت کند در مقام صدق هر اراده ای بکند تحقق پیدا می کند .
اراده اش محقق می شود .
کسی که به مقام صدق میرسد غیر از انچه خدا می خواهد دیگر نمی خواهد ،
ما انچه را ما می خواهیم خدا می خواهد ولی انچه خدا می خواهد ما نمی خواهیم ،
وقتی به مقام صدق می رسد دو طرف مساوی میشود ،
انچه خدا میخواهد این می خواهد و انچه این می خواهد خدا می خواهد .
وقتی برسد به این مقام همه چیز میسر است ،
با خدا همه چیز ممکن است .
رسیدن به مقام صدق چیزی است که ارزوی همه است .
در مسیر رسیدن به مقام صدق از کجا باید شروع کنیم؟ در عمل ؟
ما نمی توانیم همه شیرها را ببندیم ،
وقتی همه شیرها بسته شد شاه لوله می ترکد ،
یکی یکی اقدام کنیم( موضوع تکامل استاد)
یکی یکی شیرها را ببندیم تا برسد به انچه همه موانع برطرف شود
4- چه چیزی را باید بدانیم ؟
وقتی کسی حقیقتی را می پوشاند مغز او یا قسمتی از مغز او به طور خودکار این را به عنوان یک نوع ناسازگاری ثبت می کند ، این حق پوشی است .
وبه عنوان قطع رابطه با خدا واکنش نشان می دهد و تعادل زندگی انسان بهم میخورد .
تعادل که بهم خورد انواع و اقسام امراض و گرفتاری و سختی ها رو می اورد ،
چون خدا چیزی که نیست ، نمی تواند باشد ،
خداوند تنها چیزی که خودش هست می تواند باشد
یعنی
خدا عشق است.
عشق میتواند باشد
خدا کینه نیست.
نمی تواند کینه باشد
خدا صدق است.
می تواند صدق باشد
خدا نمی تواند کذب باشد
هرحقی خدا است ،
حق خداست ، خدا حق است
5- هر صدقی خداست ،
وقتی مغز انسان به عنوان ناسازگاری چیزی را ثبت کند یعنی ان قسمت خدا نیست و ان ضد خدا است و واکنش نشان می دهد ، و این عکس العمل در همه زندگی انسان تاثیر می گذارد .
خدا حق است ، نور است
اگر ظلمت و تاریکی شد، انجا خدا نیست .
خدا انچه که نیست نمی تواند باشد ،
در زندگانی انسان با انسان ،
در انسان اینها می تواند باشد .
این صدق میشود.
نیروی الهی پیوند میخورد .
نیروی انسان به نیروی الهی و یکی میشود با نیروی الهی ،
وقتی یکی شوند در حقیقت انسان خدا است .
آنوقت میتوانی بگویی خودت را ول کن تا بگیرند تو را ،
خودت را نگیر که ول می کنند تو را ،
خودت را ول کن به صدق و راستی تا بگیرند تو را
اگر خودت را با دروغ گرفتی، انکه باید بگیرد تو را ول می کند تو را .
بخواهیم که این را به ما بدهد که بتوانیم خودمان را ول کنیم به صدق ،
ما هرچه بخواهیم بدون صدق نمیشود
ما بندیم به این حقه ها و نیرنگها و دستمان بسته است
6- دنبال این هستیم که درباره ما چه می اندیشند .
مهم نیست درباره تو چه می اندیشند ،
مهم این است که خودت درباره خودت چه می اندیشی .
انچه مهمه این است که ما درباره خودمان چه می اندیشیم .
از رنگ خدا چه رنگی بالاتر است ؟
خدا شما را کفایت می کند ، خودت را رها کن .
یک جوری نگه می دارند تو را که احساس می کنی در دامن خدا افتاده ای.
احساس می کنند که نوازشی در دامن خدا می شود ، اگر یک بار این اتفاق بیفتد دیگر رهایش نمی کنی .
شیطان می گوید ، اگر راستگو باشی کلاه می رود سرت ،
در صدق از هیچ چیزی نترسید .
چرا از زندگیمان راضی نیستیم ؟
همه اش جایی است که صدق نداشته ایم و صاف نبودیم ،
هرجا به مشکلی خوردیم ریشه اش اینجا است و برگردیم به عقب
یکسال برگردیم به عقب ،
در گذشته زندگی نکنیم ،
مرور کنید گذشته را و بعد یک سال قبلش و بعد سال قبلش ،
ببینیم چه کارهایی انجام دادین و چه حرفهایی زده ایم ؟
رگه هایی ناصداقتی در ان پیدا می کنیم ،
این ناصداقتی ها باعث شده امروز گرفتار باشیم .
چرا از خودت فرار می کنی ؟
این موقعی است که به خودش دروغ می گوید و با خودش صادق نیست و ارزوی فرار از خود دارد.
عارف به حق یعنی چی ؟
بداند که او صدیق است .
عارف شود ، برود تا به او حق برسد ،
او حق صدق است
که حق است
که نور است
که سلم است .
8- صدق را رها نکنید ،
هرکسی هرچه دارد از صدق دارد .
صدق است که صبر را در خودش دارد
و وفای به عهد را در خودش دارد ،
صدق است که امانت داری در خودش دارد .
وقتی انسان در شمار صدیقین قرار بگیرد ، در کنار نبی ، شهدا ، صالحین خواهد بود .
(چون صدق نداریم دعایمان براورده نمی شود)
اول خودت را اماده کن
با صدق بیا جلو و با این صدق هرچیزی ممکن است .
با صدق فقط قصد کند ، اگر صدق در کار باشد این قصد تحقق پیدا می کند .
ما همیشه می خواهیم خدا را با خودمان هماهنگ کنیم ، خدا این کار را نمی کند ،
خدا با حق و صدق هماهنگ می شود ، خدا نیرنگ نیست .
با صدق برو سلم و حق توی ان می رود.
ما در رفتار ، گفتار ، اعتقاداتمان صادق نیستیم .
9-وقتی در اعتقادات ، نیت و.. صادق نیستی همانجا کلک می زنی ،
یکی از مسائل ما صدق و پیمان است ، پیمان صادقانه
یک چیز غیر ممکن :
پیمان صادقانه هر پیمانی در وجود ما در خودش دروغ است.
ما اکثرا واکنشی زندگی می کنیم ،
منتظریم کسی خطایی انجام دهد عکس العمل نشان می دهیم .
همیشه منتظر هستیم چیزی بشود که واکنش نشان دهیم.
هیچ زندگی واکنشی نمی تواند صادق باشد .
در زندگی زناشویی زن و مرد منتظرند از هم خطایی صورت گیرد که واکنش نشان بدهد .
همیشه مردم از صادق بودن می ترسند چون شیطان پشت ان است .
10- شامل موارد زیر است :
1- صدق در عهد
2- زندگی واکنشی نمی تواند صادق باشد
3- زندگی انفعالی نمی تواند صادقانه باشد
زندگی انفعالی یعنی اینکه منتظرند که ازهم خوب ببینند تا برایشان فراهم کنند ،
در این ترس است و عشق نیست
و در این معامله است و بر اساس این قانون ما باهم معامله ای داریم ،صدق ، گذشت و محبت در ان نیست .
4- در صداقت تعارض داریم
درعین حالی که مالی که می دانیم چه می شود در عین حال عمل می کنیم ،
بر اساس انکه باز نیروی عمل ، عدم صدق به ما می گوید انچه از هم لازم داریم دقت کنیم ، صادقانه زندگی کنیم .
حرکت با صدق میشود عارف به حق
????????
به نگه نگاه دارم، که بجز نگه ندارم
چون نگه نگاه داریم، ز دو دیده خون ببارم
نگه از تو بر ندارم، به بهانه ای که خارم
به نگاه ناگه تو، شکفد گل بهارم
من نمیخواستم مواردی که دوستان گفته بودن تکرار کنم چون خیلی از نظرات شبیه به هم بود اما این مورد هم علاوه بر نظرات دوستان میتونه موءثر باشه
در پناه الله یکتا شاد پیروز خوشبخت ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشد.
سلام خدمت عباسمنش عزیز طراح سوالات چالش بر انگیز ذهنی و متحول کننده و همه دوستان گرامی.
بنظر بنده، ترمزهای ذهنی در مورد مقوله مطرح شده عبارتند از:
1. اینکه داریم بده و بستان را با خالق هستی مطرح میکنیم که این نشان از نشناختن خدای متعال و آنرا دارای احساس انسانی انگاشتن است.
2. ما در آن زمان که این خواسته ها را داریم و شرط و شروط میگذاریم در حقیقت نمایانگر آن است که ما خود را لایق داشتن این مقدار ثروت درخواستی نمی دانیم.
3. ما باور و ایمان نداریم که خود به چنین ثروتی دست یابیم.
4. نمایانگر داشتن باور محدود کننده نسبت به وجود ثروت و نعمت فراوان در جهان است.
5. نمایانگر تمرکز ما بر فقر و کمبود ثروت اطرافمان است.
6. نمایانگر اینکه ثروتمندان انسان های کمک کننده و خیری نیستند چرا که اگر بودند آدم های فقیر زیادی وجود نداشتند.
7. نشان دهنده محدود بودن منابع
8. نبودن عدالت در جهان و زیر سوال بردن عدالت الهی.
9. حاضر نبودن جهت طی کردن تکامل و عجله داشتن جهت رسیدن به اهداف مد نظر.
10. نمایانگر اینکه ثروت و مادی گرایی مقوله با ارزشی محسوب نمی شود و با بخشش و انجام امور خیرخواهانه می خواهیم ثروت مادی را تطهیر کنیم.
تندرست، شاد، آرام و سرشار از نعمت و ثروت باشید.
درود بر همه عزیزان ?
این اولی باره که من در این سایت مینویسم.
ترمزهای من در راه رسیدن به ثروتمند شدنم این است که من:
باور من اینست که من از خانواده ای هستم که پولساز
نیست.
من در کشور سوئد زندگی میکنم و در اینجا سخت میشود پولدار شد.
من حدودا ۴۰ سال دارم و معلم هستم.. چطور میتوانم به ثروتی که میخواهم برسم.
همسری دارم که سختگیر هست و اهل ریسک نیست.
.. اینموانع را در خودم کشف کردم… و روی این باورها باید کار کنم.
مرسی از همگی و از تمام نوشته های که خواندم آموختم ولذت بردم.
مریم از سوئد
سلام دوستان
امیدوارم هرجا هستید حالتون خوب باشه اینقدر خوب باشه ک تمام کامنت هارو بخونیم و کیف کنیم از نگاه ها و طرز فکر همدیگه.
درباره موضوع مسابقه اینطور میبینم ک اول اینکه قراردادی دارند با خدا کارمیکنند؟ ثروت بده تا …؟خب این یعنی چی؟مگه خداوند نیاز به اعتبار و حرکت من بنده داره؟ مگه خدا خودش نمیتونه این کاررو انجام بده و نیاز به من و تو بنده محدود و نیازمند داره؟
ثروت بده تا من هم فلان کارو انجام بدم؟اونوقت این درسته؟قشنگه؟حس خوب بهت میده؟!!
اصولا قراردادبستن مال کسانیه ک دوطرف باید نیازهمدیگه رو برطرف کنن چون دو طرف نیازمندهستند.اما ما داریم باخدایی خرف میزنیم از خدایی درخواست میکنیم ک قدرت بی انتهاس قدرت مطلقه بی نیاز از همه کس و همه چیزه (الله صمد) و این طرف منِ نیازمند قرارگرفتم.باید مث سلیمان نبی ازخداوند درخواست کنیم..خداوندا ثروتی به من بده بی انتها/ک قبل و بعد من به کسی ندادی…اینجوری خداو قدرت و نعمتشو باور داره…پس سبک بال ازخدا بخواه.شرطی نکن.بی انتها بخواه.نیاز نیست بگی من هم فلان کارو انجام میدم.از خودت بپرس مگه خود خدا نمیتونه این کارهارو انجام بده؟اونی ک قدرت بی انتها و مطلقه مگه نمیتونه کمک کنه به بیمارسرطانی و…نیار به من بنده داره ک از طریق ثروتی ک داده بهم کمک کنم؟
شاید در نگاه اول این درخواست ازخداونددرظاهر حس خوب کمک و همدلی داشته باشه …ولی
ولی ما باخدای خودمون ک جهان و هرچه انچه در ان است از اون اوست، نباید اینطوری قراردادی کار کنیم…جهان و هرانچه در ان است رو مسخر من بنده کرده…فقط بخواه ازش…
این سوالو از خودت بپرس مگه شخص سرطانی یا اون بچه ک ارزوی مدرسه رفتن داره یا اون نمازگزار نیاز ب کمک من و تو داره…نگاهش ب دست من و تو…نه…نگاهش بخداس اون از خدا میخواد…پس تو اینجا نخواه خدایی کنی واسه بنده های خالق خودت.
یک مسئله دیگه ک هست و در ادامه ی این موضوع مطرح میشه برای کسایی ک اینطور درخواست میکنن از خدا اینه ک برفرض مثال این ثروتو خدا بهت داد.اونوقت همیشه پیش خودت حس میکنی ک اگر به این قرارداد عمل نکنی خدا هم این ثروتو ازت میگیره(چون کلا نگاهت بخداوندی خدا متفاوته)پس همیشه نگرانی..همیشه میگی من اینطوری درخواست کردم پس باید اینطور هم عمل کنم…اگه به قراردادم عمل نکنم خدا فلان چیزو ازم میگیره…ثروتمو،فرزندمو،…
یاهراتفاقی ک برات میافته میگی من ب قراردادم درست عمل نکردم بخاطر همین فلان بلا سرم اومد…عذاب وجدان داری ک نکنه من دارم این کارو انجام میدم خدا ناراحت شه ازم بگیره؟
پس اینجا هم ی مانع ذهنی دیگه برات پیش میاد…ک خدا ازم میگیره!…مگه خدا نیازمنده ک پس بگیره؟مگه نعمت و ثروت بهمون میده با منت میده؟ مگه نگاهش مث من و تو ک به کارهات نگاه کنه؟
مورد دیگه اینکه وقتی ثروت بهت داد حس خدایی برای افراد نیازمند بهت دست میده!(چون نگاهت متفاوته کلا)!
پس ازخدا سبک بال بخواه…باقدرت بخواه…بدون محدودیت با باور فراونی بخواه….بی انتها….شرطی هم کار نکن…فکر نکن در ازاش باید کاری برا خدا کنی…تو فقط روی یکتا پرستیت کار کن…
سلام به استاد گرانقدرم
سلام به دوستان تلاشگرم
داشتم از پاسخ نوشتن منصرف می شدم چون دوبار مطلب نوشتم بکبار در آخرین لحظه همه مطلب پرید!!!
دفعه دوم روز ۲۸ مهر دوباره مطلبم را فرستادم و پاسخ سایت ” پاسخ شما منتظر تایید است” را هم دیدم امااااا
روز بعد و روزهای بعد هر چه دنبال پاسخم گشتم گمشده بود.به سرکار خانم فرهادی عزیز پیام دادم پاسخی نیامد مطمئن شدم که( خیریتی) در این نفرستادن هست .یعنی پاسخ ندهم .رها کردم پاسخ و مسابقه را. چند روزی خیلی هم کمتر به سایت سر زدم .امروز هنگام صبحانه پیام سایت آمد . آخرین مهلت امشب است. ناگهان به ذهنم رسید که
اصلن خیریت یعنی چه؟ این که نفرستادن پاسخ کجایش خیر است؟
با خودم گفتم مگر طبق قوانین آفرینش قرار نیست من خودم رندگیم را خلق کنم ؟ چه فرکانسی فرستادم که دفعه اول پریده و دفعه دوم گمشده؟؟؟؟؟؟
استاد عزیزم یافتم . عدم احساس لیاقت در من!!!
ترمز – من که برنده نمی شوم! هر چه هم بنویسم چه فایده؟ حالا آمدم و وقت هم گذاشتم توی این همه پاسخ
از کجا معلوم من برنده شوم؟
آنقدر خودم به خودم خندیدم و گفتم بابا دست مریزاد این طوری می خواهی شاگردی کنی؟ اینطوری می خواهی قوانین آفرینش را در زندگیت جاری کنی؟ تو که خودتو لایق جایزه الهی نمی دونی که از خدای خودت درخ است کنی کاینات چطوری به تو جواب بده و برنده بشی؟
این جا بود که گفتم من نه تنها لیاقت این جایزه را دارم بلکه بهترین و بررگترین ها منتظرمه .دست به نوشتن شدم و به سوال پاسخ دادم . من با سپاسگزاری برای این همه فراوانی توی این سایت و سپاسگزاری برای فراوانی که استادم رحمت کشیده و از دینونا بیچ برامون گذاشته و با صبوری کامنتای ماها رو مطالعه می کنه .می نویسم.
دوستان من خودم مانع ذهنی رو داشتم که هرچی از خدایم می خواستم یه پایش دادن بخشی از آن به دیگران بود
اگر فلان خواسته انجام بشه اینقدش برای فلانی ؟!!!! می گفتم خب آن ها هم نیازمند هستند آخر!!!!!
باور های ترمزی و موانع ذهنی موجود در مسابقه:
۱- توجه به کمبود و فقر ( در نتیجه تمرکز می رود به روی فقر و تنگدستی)
۲- عدم احساس لیاقت در خودمان( من که لیاقت این همه پول و نعمت را ندارم بهتره دیگران هم با من همراه شوند)
۳- عدم احساس لیاقت در دیگران ( افراد دیگر که خودشان لیاقت ثروت و فراوانی و نعمت را ندارند پس من به آن ها بدهم)
۴- شرک به خدای یکتا( من می توانم به آن ها ببخشم .جای خداوند نشستن و به دیگران کمک کردن)
۵- خود را همتراز خدای یکتا دانستن( منی که همه چیزم از خداوند است در مقام معامله کردن با او هستم)
۶- عادل ندانستن خدای یکتا( اگر به من بدهد من به دیگران می دهم در حالی که عدل خداوندی بر این است که هر که از خدایش بخواهدبه او داده خواهد شد .زیر پا گذاشتن قانون در خواست)
۷- خود را در جای خدا دانستن؟؟؟؟!!!( این دیگر خیلی باور نادرست و ناصوابی است چون به خدا می گوید ببین خدا جان تو به آنها ندادی اما من می دهم !!! بدنم از این فکر خطا به لرزه در آمد که منی که هر لحظه می گویم خدایا تو را شکر که این لحظه ام زنده ام .منی که پیوسته در نعمت خدایم غوطه ورم ، اما در پستوهای مخفی ذهنم بدون این که بدانم می گویم خب خداجون تو بهشون ندادی من می دهم ؟؟؟؟؟؟).
۸- اگر من دستی از دستان خداوند هستم می بایستی اجازه ندهم نگاه دیگران به دست من باشد .شرایطی فراهم کنم که فرکانس آن ها با تلاش خودشان به مدارهای بالاتر برود تا آهنربای ثروت شوند نه این که هر بار و هر لحظه نگاهشان به دست من باشد. حتی به نظرم جوری بخشش داشته باشیم که آن ها نفهمند ای هدیه با پول با فراوانی از چه کسی رسیده است . و فقط حس کنند که دستی نا معلوم از دستان خواوند برایشان هدیه ای آورده است).
استاد عزیزم تشکر می کنم بابت تلاش گرانبهای شما در همه ی فایل ها و بخصوص نشان دادن فراوانی در بخشی از کره زمین به نام دیتونا بیچ که بی شک در جای جای این هستی آن قدر فراوانی جاری است که آن چه شما به ما نشان می دهید سر سوزنی از آن هم نیست.
نگاه کلان شما را به فراوانی و ثروت می ستایم و مهمتر این که تلاش مداوم دارید بر هر چه آپدیت نمودن شخصیت ، نگرش ، تفکر و فلسفه تان در زندگی
سپاسگزارم
میخواهم پاسخ برخی از ترمزهای ذهنی که برای ثروتمند شدن وجود دارد رو از خود خدا بپرسم. بی شک باورهای درست در جهت کسب ثروت در این گفت وگو گفته خواهد شد…
– من فکر می کنم اگه ثروتمند بشم مسئولیتم بیشتر می شه و نمی تونم از عهدش بربیام!
– اگه مسئولیت پذیر باشی خودش راه ها رو برات باز میکنه و تمام چیزهایی که لازم باشه در مسیر بهت الهام میشه!
– من فکر می کنم اگه ثروتمند بشم از راه خدا دور میشم
– ولی اگه ثروتمند بشی و احساس گستردگی رو درک کنی به نظرت بهش نزدیک نمی شی؟!
– من فکر می کنم اگه ثروتمند بشم بیشتر دید می شم و من ارتباطاتم قوی نیست.
– من مطمئنم به این باور داری که در مسیر پیشرفت هر چی که لازم باشه بهت گفته خواهد شد و هر چه لازم باشه یاد خواهی گرفت و یادت باشه که خدا در همه حال و همه لحظه با توست و در تو جاریست اگه تسلیمش باشی رفتار درست در مکان و زمان درست رو بهت تعلیم می دهد.
– من فکر می کنم اگه ثروتمند بشم به پوچی می رسم.
– چرا این طور فکر نمی کنی که اگه ثروتمند بشی بی نیاز میشی و عظمت هستی رو بهتر میفهمی و دیدگاهت یه جهان عوض میشه و جهان را زیبا تر میبینی.
– من فکر می کنم اگه ثروتمند بشم از راه کمال دور می شم.
– مگه کمال غیر بی نیازی و درک خداست پس وقتی ثروتمند بشی یک بعد نیازمندیت رو پشت سر می زاری و چند قدم بهش نزدیک تر میشی.
– من فکر می کنم اگه ثروتمند بشم حریص تر می شم برای کسب ثروت زیاد و از خدا دور می شم.
– چرا این طوری فکر نمیکنی که برای ثروتمند شدن نیاز نیست کاری انجام بدی فقط کافیه باورات درست باشه ثروت خودش میاد نیازی نیست کاری انجام بدی که باعث حریص شدنت بشه. مگه خداوند که تنها قدرت جهان هستی است، حریص هست؟!
– من فکر می کنم ثروت در جهان محدوده و در دست افراد خاصی قرار داره.
– ولی اگه این طور باشه پس باید در نقشه خلقت خدا ایرادی باشه که چنین چیزی غیر ممکنه.
– از چه راهی باید کسب درآمد کرد؟؟
– اگه تسلیم خدا باشی اگه بهش ایمان داشته باشی و باور عمیق درونی بهش داشته باشی راهشم خودش می گه زیاد خودتو اذیت نکن!
– من همیشه از لحاظ مالی وابسته به خانواده ام بودم خودم چطوری می تونم کسب درآمد کنم؟
– اگه تنها مبنا قدرت جهان رو خدا ببینی خودش راهشو بهت نشون می ده.
– دنیا دنیای فانی است و مال دنیا ارزش نداره پس چرا دنبالش برم؟
– به تجلیات الهی بی حرمتی نکن (بهر اظهار است این خلق جهان- تا نماند گنج حکمت ها نهان) وقتی به چیزی می رسی و اون رو با تمام وجود احساسش می کنی و لمسش می کنی و درک می کنی و به منصه ظهور میرسونیش حکمت ها و رمزهایی برایت آشکار خواهد شد و به بهشت آگاهی می رسی…
.
.
.
زیاد سخت نگیر اینجا آمدی تا لذت ببری، خدا بزرگ و مهربان هست تمام راه ها را به رویت باز خواهد کرد اگر باهاش یک صدا باشی اگر بهش اعتماد کنی اگه ایمانت قوی باشه برای داشتن ایمان قوی هم باز لازم نیست کاری بکنی همین که اراده کنی و از اعماق وجودت بخواهی، خودش در درونت جاری خواهد شد و جام وجودت را با شراب عشق پر خواهد کرد و دیگر جز او چیزی نمیبینی…
رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند – بنگر که تا چه حد است مقام آدمیت.