شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت - صفحه 174

5014 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهدي بصيري گفته:
    مدت عضویت: 2593 روز

    بنام خدایی که هر چه داریم از آن اوست

    با عرض سلام و درود خدمت استاد عباس منش عزیز و خانواده بزرگ عباس منش

    اول از خداوند سپاسگذارم که منو به این راه هدایت کرد و در همه حال هدایت و حمایت میکنه

    بعد سپاسگذار جناب عباس منش هستم که دستی از دستان خداست و با طرح همچین سوالی در واقع باعث شدن باورهای مخربم رو که مانع از رسیدن به ثروت هست رو شناسایی کنم

    ودر اخر سپاسگذار همه دوستان هستم که با جوابهاشون کمک بسیاری به من و باقی دوستان میکنن در جهت شناسایی هر چه بیشتر موانع و باورهای مخرب

    برای من همین کافیه که از نظرات دوستان و در نهایت جمع بندی و جواب کلی و ریز بینانه استاد در جهت ساختن باورهای ثروت افرین نهایت استفاده رو ببرم و بی صبرانه منتظر جواب نهایی استاد هستم

    شاد و ثروتمند باشین??

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    ادریس رشیدی گفته:
    مدت عضویت: 2600 روز

    سلام به استاد عزیز و بزرگواری و همه اعضای خانواده ام

    به نظر من

    وقتی برای رسیدن به خواسته هات برای خداوند شرط می گذاری خداوند می گوید که این بنده من که او را قسمتی از وجود خودم قرار داده ام و تمام فرشتگان و موجودات را به سجده او در آورده ام و آنقدر بزرگوارش کرده ام چقدر خودش را ناتوان جلوه داده است که برای من شرط و شروط می گذارد تا او را به خواسته اش برسانم خداوند بی قید و شرط واسه ما ثروت و فروانی می خواهد و حیف نیست که ما برای خدا شرط بزاریم ؟

    ۲.باور غلط دیگر کمبود ثروت است.خداوندی که در قرآن می گوید روزی را برای شما ارزانی داشته ام پس انسانی بخشنده باشیم نه به این باور غلط که شرط بگذاریم برای خدا

    که با بخششمان جریان ثروت را برای خودمان باز کنیم این نعمتها و ثروتها امانتی از جانب پروردگارمان است پس بخشنده ای بی انتها باشیم مانند خداوند.

    آرزوی سلامتی و خوشبختی را برای شما استاد گرامی و همه دوستان عزیزم دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    عظیمه زحمتکش سردوراه گفته:
    مدت عضویت: 2755 روز

    سلام دوستان من فکر میکنم این باور بویی از کفر داره خیلی ظریف.

    چون هر کس خدایی را دارد که ما داریم و دلیل ندارد بجای خدا تصمیم بگیریم و بخواهیم ب عنوان کار خیر ب انها چیزی را عطا کنیم.

    دوم اینکه ی جورایی ذهن ما شرطی شده و میگه اگگگ فلان پول دستم بیاد انوقت کار خیر یا فلان مدرسه.رو میسازم و این انسان رو از تلاش برای تغییر باور باز میداره و وعده دور و محالی رو مورد انتظار ما قرار میده.

    سوم اگ ما الان و در وضعیت الان کار خیر انجام ندیم طبق قضیه شرطی شدن در زمان ثروتمندی هم چنین کاری رو نمیکنیم چون باز هم توقع بیشتر داریم تا کمی از اونو ببخشیم یا شاید اصلا نبخشیم.

    چهارم و این یک شرک کوچیک داره ما از خدا میخایم ثروت بده تا ب وسیله اون پول من خیرات کنم و ان پولو شریک و قدرت قرار دادم برای کارها و خواسته ها در صورتی ک قدرت اذان خداس و پول کاغذی بیشتر نیست و من ان رو با قدرت خداوند جایگزین کردم یا حتی شریک کردم.

    پنجم شاید این باور باعث یک حس ریاکارانه شود حتی قبل دریافت خواسته و باعث ایجاد حس غروری شود ک باعث شود ان خواسته هیچگاه عملی نشود چون منزه بودن خداوند با ریا یکجا جمع نمیشود.

    با تشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    اورنگ دشتی گفته:
    مدت عضویت: 2481 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز و تمامی دوستان هم فرکانس

    باور های محدود کننده ای(تمزها) که درفرض سوال وجود دارند بنظر بنده شامل این موارد هستند:

    ۱-خود فرض سوال یک باور بسیار اشتباهه.که با جهان و خداوند وارد یک معامله مشروط بشی و اون اینکه اگر تو بدی منم میدم.این یعنی من ندارم.یعنی ارسال فرکانس نداشتن و فقر که طبق قانون نداشته های بیشتر و فقر رو جذب میکنه.

    ۲-اینکه باورداریم تنها در صورتی خداوند به ما میدهد که قول بدیم که ما هم بدهیم!این باور از ریشه غلط است.جهت جریان جهان بسمت خیر مطلق و فراوانی هست.ثروتهای بشمار خداودن بسمت ما سرازیر هستند.اگر نمیتونیم بهره مند بشیم بدلیل احساس عدم لیاقت در دریافت هست که خود این باعث میشه که ظرف وجودیمون کوچکتر بشه و نتونیم انقدر که میخواهیم دریافت کنیم.در حالی که ما ذر زیر باران نعمتهای خداوند قرار داریم و فقط باید اولا ظرفمون رو برعکس نگیریم(باورهامون رو درست کنیم)دوما ظرفمون رو بزرگ کنیم یا بهتره بگم ظرفیتمون رو یا ارزشمندیمون رو بیشتر کنیم.

    ۳-ما باید ببخشیم تا بتونیم دریافت کنیم .اونم بیتوقع نه به امید دریافت .بی منت و بی توقع ببخشیم.بدون انتظار جبران از جانب خداوند.در این سوال شرط قرار دادیم که تو بده تا من بدم.یعنی قانون رو برعکس کردیم.و این غلطه.قانون دهش بارش میگه بده بگیر….

    ممنون از پاسخهای زیبای دیگر عزیزان.شاد و موفق و ثروتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    مهرداد مرادی نظیف گفته:
    مدت عضویت: 3841 روز

    سلام به استاد عزیز

    و همه دوستان خوشگل خانواده صمیمی عباسمنش همینطور خانم شایسته و فرهادی مهربونم.

    من و داداشم امروز با هم نشستیم به فکر کردن و در مورد این کدهای مخرب صحبت کردیم . که خیلی این اشتراک فکری به آشکار شدن کدهای مخرب ذهنمون کمک کرد. ولی با این حال فکر میکنم هنوز نیاز به فکر کردن و تامل بیشتر داره. ولی در کل خوب بود.

    و اما کدهای مخرب.

    1- اولین موردی که بهش رسیدم “” دلسوزی “””

    دلسوزی یعنی احساسی رفتار کردن . یعنی نادیده گرفتن قوانین حاکم بر جهان هستی ، یعنی این قوانین درک نکردن ، یعنی باور نداشتن .

    دلسوزی یعنی اینکه خدا به اون کمک نمیکنه و من میکنه ، یعنی بر این باورم که مشیت الهی اونا یا اون طرف اینه که فقیر باشن و من با دلسوزی و نادیده گرفتن قوانین بیام ثروت بهشون بدمم که از این مشیت در بیان یعنی یه جورایی همون رابین هودی زندگی کردن.

    دلسوزی یعنی من باور ندارم که همه به یک اندازه دسترسی به ثروت و خوشبختی دارن و همینطور ناتوانن در خلق زندگیشون و من بیام بهشون ماهی بدم .

    دلسوزی از این جهت که دوست ندارم بقیه رو توی عذاب و بدبختی ببینم یعنی میخوام همه توی رفاه و آسایش و ثروت باشن که این با قانون جهان در تضادِ.

    2- موضوع “” لیاقت “””

    لایق ندونستن خود . یعنی خودم به سختی بندازم ، به خودم سختی بدم تا طرف مقابل در آرامش باشه ، یعنی از وجودم بِکَنَم و به طرفهای مقابل بدم یعنی همون ایثارگری و فداکاری ، یعنی همون که اول مهمون بخوره بعد خودم یعنی لایق ندونستن خود. یعنی خودم لایق ثروت ندونم و حتما باید برای کسی باشه .

    اینکه من ثروت برای خودم نمیخوام فقطبرای دیگران ثروت میخوام

    3- مورد جلب توجه قرار گرفتن یعنی همه از من تعریف کنن و در مورد من صحبت کنن که منشاش از کمبود اعتماد به نفس

    کمک کنی که جلب توجه بکنی برای اینکه یار جمع کنی یا آدمهارو پیش خودت نگه داری یا خلاء درونیت با خرج کردن برای دیگران که پیشت باشتن پر کنی یعنی همون اعتماد به نفس نداشتن یعنی دوست نداشتن خود یعنی با خود در صلح نبودن.

    4- از خدا میخوام که به من ثروت بده که کمک کنم به بقیه برای اینکه پول یا ثروت به این شرط به ما میده که به بندهاش کمک کنیم . یعنی من خودم که لایق و شایسته این ثروت نیستم .

    و نگاه انسانی که به خدا داریم و فکر میکنیم خدا دلش رحم میاد که من این درخواست میکنم و با دل رحمیش ثروت به من میده که بدم به اونا یعنی اونارو واسطه قرار دادم برای رسیده به ثروت یعنی به خودم که اینقدر نمیده یعنی من آدم درستی نیستم با خطاهایی که داشتم یا نزد خدا محبوبیتی ندارم و میخوام از این طریق یعنی واسطه گری از خدا پول بگیرم.

    5- (این موضوع چه در بعد کلی یعنی کشور به من خدمت کرده یا مردم کشور و چه از بعد فردی ) میخوام کمک کنم برای اینکه طرف به من خوبی کرده و من میخوام با این نوع تفکر که بهش دِین دارم ، وظیفه دارم که خوبیش جبران کنم یعنی این باور ندارم که بابا اینا دستانی از طرف خدا هستن و خدا داره از بیهایت دستش میده ، این طرف نیست که به من میده بلکه خداست که داره از طریق دستاش میده ، البته من بتونم جبران میکنم تا جایی که میشه ولی نه با این فکر که دِینی دارم

    6- فکر میکنم تنها راه رسیدن به ثروت و اینکه خدا به من ثروت بدهد در صورتی که به بنده هاش کمک کنم وگرنه در غیر اینصورت راه دیگه ایی برای ثروتمند شدنم نیست و به خودمم ثروتی نمیدهد مگر به این شکل که باز میشه همون نگاه انسانی به خدا و عدم درک قوانین حاکم بر جهان هستی .

    7-

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    منصور رضایی گفته:
    مدت عضویت: 2522 روز

    به نام خداوند وسیله ساز

    باسلام وعرض ارادت خدمت خانواده صمیمی عباس منش.

    کمک ودلسوزی برای دیگران از نوع معامله یا واسطه گری بین خدا وبنده خود نشانه شرک پنهان وضعف در توحید عملی می باشد.

    از نظر دیگر نشان از باور غلط وبسیار پنهان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    سحر حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2483 روز

    سلام خدمت استاد عزیز ودوستان سایت‌ من در باره این سوالی که پرسیدین یکی از موانع ها بنظرم اینکه خداوند میگه کار تو نیست که دیگران رو بتونی به ارزو یا ثروت برسونی در این صورت من چه نقشی دارم یا در وجودت انقدربخشندگی نیست که اینکارو بکنی مثل تمام حرف هایی که در مورد ثروتمند شدن از اطراف میشنویم

    به نظرم باید این سوال رو با یه سوالی که خدا بهتر خوشش بیاد پرسید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    بهاره آشام گفته:
    مدت عضویت: 3713 روز

    سلام به همه عزیزان

    ممنون بخاطر اینهمه اگاهی ناب وخاص شما دوستان عزیز که به قول استاد یه کتاب با ارزشه.من نمی خواستم کامنت بزارم ولی یه حسی همش میگه برو بنویس هر چی تو ذهنت هست که دقیقا وقتی آخرین فایل استاد رو دیدم که گفتن حتما بنویسین به خودم قول دادم که حتما مینویسم ودارم مینویسم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    نازنین کریمی گفته:
    مدت عضویت: 3547 روز

    سلام‌ بر استاد و دوستان عزیزم

    بنظر من اولین باور مخرب عدم احساس لیاقت هست،با خودمون میگیم همینطوری که دلیلی نداره خدا به ما ثروت بده پس بزار با خدا معامله کنم بلکه خدا برای کمک به بنده های دیگش به من ثروت بده.

    دومین باور مخرب شرک به خداست،انگار خدا هیچ راهی نداره که به افراد فقیر کمک کن جز اینکه به ما ثروت بده و ما کمک کنیم،در واقع خدا رو ناتوان فرض کرده.

    سومین باور مخرب اینکه خدا همینطوری دعایی رو مستجاب نمیکنه و ما باید حتما به یک طریقی راضیش کنیم که دادن این ثروت به ما یک سودی هم به بقیه میرسونه.

    در واقع چنین فردی نگاه انسانی به خدا داره و قانون فرکانس ها رو هم درک نکرده، که اگر اون فرد فقیر در مدار دریافت کمک باشه خداوند از بینهایت دستانش بهش کمک رو میرسونه و هیچ نیازی به یک فرد خاص نیست که این کار رو انجام بده.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    فرنگیس محمدی گفته:
    مدت عضویت: 2685 روز

    با سلام خدمت خانواده عزییییییییزم ،خانواده صمیمی عباس منش .و استاد عزیزم

    خدا رو شک. میکنم که یک سال است بااین سایت اشنا هستم و سخت روی کار روی خودم و البته گرفتن نتایج کوچک و بزرگ هستم .

    – وقتی ما برای رسیدن به خاسته هامون شرط میزاریم برای خداوند یعنی هر قدر روی باور های مخرب قبلیمون در مورد خداوندو انرژی کار کردم,( به هرمقداری که هممون تو این سایت عضو هستیم ) باز هم این باور ریشه ای در ما درمان نشده و باور های مخرب قبلی و شرک (مورچه در دل شب بر روی سنگ سیاه)نسبت به خدا کاملا ملموس داره خودش رو به ما نشون میده و ما رو خدا به مانند انسانها حساب میکنیم و عمل بده ،بستون ،انجام میدییم .

    – باور در مورد رذل و پست بودن ثروتمندها، که پیشاپیش تعهد میدییم اگه ماهم ثروتمند شدیم شبیه ثروتمندان در باورمان ،نباشیم

    – باور کمبوددر جهان ،که وقتی خداوند به ما ثروت بده از خزانه اش برای بقیه کم میشود بعد مااز ثروت عطا شده به بقیه میبخشیم چون سهم خیلی زیادی رو که خدا میتونسته به بقیه بده به ما عطا کرده .

    – عدم قبول تکامل ،دوست دارییم بدون کار روی خودمون و طی کردن قانون تکامل هر چه سریع تر به خواستمون برسیم و چون تکامل مون طی نشده هنوز روی قانون تسلط ذهنی نداریم ،شک میکنیم که نکنه به خواستم که ثروت هست نرسم برا محکم کاری یه تعهد اینجوری میدیم به خدا.

    – همزمان در تضاد با خواسهامون هم هستیم از یه طرف ثروت میخواییم از یه طرف همزمان توجه مون به ناخواسته هامون شامل فقر ،مریضی و نداری هست (خواسته مون رو میخواییم ،فرکانسش هم میفرستیم ،اما باورش رو ندارییم )

    – باز هم شرک به عادل بودن خدا که انگار خدا وقت یا توانایی رسیدن به همه رو نداره با شرط مون میگیم ما به یه سریا که خدا بهشون توجه نداره دلسوزی کنییم و از ثروتمون بهشون ببخشییم ..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: