شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت - صفحه 19

5014 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ما به خداوند اعتماد داریم گفته:
    مدت عضویت: 4013 روز

    به نام الله تنها قدرت تمام عالم ها

    به نظر من ما وقتی به خداوند میگیم این مقدار پول رو بهمون بده تا کار خیر باهاش بکنیم

    ۱_ فکر میکنیم باید برای اجابت شدن درخواستمون باید پیش خداوند یک دلیل خیلی محکمی بیاریم تااون خواسته ما رو اجابت کنه

    ۲_ما دلمون میخواد ما به جای خداوند مشکل همه رو رفع کنیم وی جورایی احساس خدایی کنیم

    ۳_خدا از عهده اش برنمیاد ولی اگه ما که به او تعهد میدیم رو کمکمون بکنه ما به جای اون این کارها رو میکنیم

    نتیجه نهایی به نظر من کلا میگیم خدایی که تونمیتونی این کارهای خیر رو بکنی تو به ما بده من قول میدم از جانب تو این کارهای خیر رو برای خشنودی توبکنم وتوی ذهن ما میگذره این دلیل محکمیه برای یاری کردن او چون کار خیر دارم انجام میدم وچون کلا احساس خدایی میکنیم خواسته ما برآورده نمیشه

    پیشاپیش از تمامی شما دوستان واستاد عزیزم کمال تشکر را دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  2. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 2716 روز

    با سلام خدمت همه عزیزان

    من فکر میکنم که مهم ترین دلیلی که میتوان برای این ترمزها دونست، چیزی نیست جز “انگیزه”

    این که ما یکسری اهدافی داریم همون پدال گاز هست اما نبود انگیزه به نظر من اون ترمزه هست.

    به عنوان مثال شما خودتون توی همین فایل اینو گفتید که دو میلیون تومن به عنوان انگیزه به بهترین نظر هدیه میدین.

    خوب این انگیزاننده باعث میشه که خیلی از افراد به تفکر و تعمق بپردازن تا هم به آگاهیاشون اضافه بشه و هم اینکه این انگیزه درشون به واقعیت تبدیل بشه.

    در این مثال، اون شخص هدفش اینه که به آگاهیاش اضافه بشه و نظری بده تا به بقیه کمک کنه ولی به این دلیل که انگیزه نداره خیلی بهش اهمیت نمیده و هدفش رو زیرپا میذاره و این همون ترمزه هست.

    اما شما در این فایل یه مسابقه رو قرار دادید به عنوان انگیزاننده و اوضاع کاملا تغییر میکنه.

    شخص هدف رو داره و انگیزه هم داره.

    پس میاد و نظرش رو با دقت میده.

    مثل خود من.

    این نظر شخصی من بود و به شکل یه الهام به من گفته شد و برام جالب بود که اصلا بهش فکر نکردم.

    برای همتون آرزوی موفقیت دارم.

    با تشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
    • -
      سپیده منصوری گفته:
      مدت عضویت: 1019 روز

      به نام الله یکتا

      سلام به همه ی عزیزان

      علی آقای عزیز نظر شما بسیار جالب توجه و البته متفاوت بود ، من شما رو تحسین می‌کنم

      وفکر میکنم که کاملا درسته ، فرد چون انگیزه ای برای حرکت کردن و عمل کردن به هدایتها و طی کردن مسیر تکاملی ثروتمند شدن ندارد ، میگه خدایا حالا تو بده دیگه ، در عوض من هم قول میدم که باهاش کار خیر کنم ، من انگیزه ندارم که باورها مو درست کنم و ورودی هام رو کنترل کنم و ذهنم رو مدیریت کنم و… ولی توکه خدایی و انفاق و کار خیر رو دوست داری بیا همینطوری یکدفعه ای ( خلاف قانون) به من پول بده ، منم در عوض می‌بخشم ( که اگر هم داده بشه چون تکامل طی نشده و باورهای درست پشتش نبوده و… پول رو قطعااا از دست میده ، مثل برنده ی جوایز شدن و…)

      درود بر شما برای کامنت متفاوت و دیدگاه جدیدتون

      در پناه خدا موفق و پایدار باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    محمد هادی گفته:
    مدت عضویت: 4040 روز

    سلام به استاد عزیز و همه دوستان عباسمنشی

    استاد از این بهشت که فایل ضبط میکنید خیلی احساس خوبی به ما هم دست میده و انرژی خوبی داره . اینجا واقعا زیباست . واقعا قدرت و عظمت خداوند رو میشه همه جای این بهشت دید. خدایا شکرت

    در مورد سوال شما فکر کردم و این چند ترمز و مانع ذهنی به نظرم میرسه که ممکنه در افراد باشه و جلوی تحقق خواسته هاشونو در مورد ثروت بگیره :

    1- اینکه من که خودم لیاقت داشتن ثروت رو ندارم پس اگر به واسطه کمک به دیگران اینو از خدا بخوام، خدا به خاطر کمک به بنده هاشم که شده دعای منو مستجاب میکنه و از اونجایی که همیشه شنیدیم که کمک به دیگران خیلی پسندیدست با این قرارداد و یا پیش شرط به احساس خوبی میرسیم که ببین خدا من ثروت رو فقط خودم نمیخوام میخوام بنده های دیگرتو خوشحال کنم . ( باور عدم لیاقت داشتن ثروت)

    2- این مسئله رو خیلی جاها شنیدیم که آدم های ثروتمند ظالم هستند و فقط به خودشون فکر میکنن. با درخواست و قرارداد با خداوند میخوایم روی این مانع ذهنی سرپوش بزاریم که ببین خدا من مثل بقیه نیستم ، اگر به من ثروت بدی من بر خلاف ثروتمندای دیگه به دیگران کمک میکنم و دست نیازمندانو میگیرم و خیلی هارو به زندگی بهتری میرسونم. ( باور ظالم بودن ثروتمندان)

    3- به خداوند ویژگی و صفات انسانی دادن . با این تصور که این درخواست رو از خداوند میکنم و خدا که دلش برای آدم های نیازمند و کسانی که مشکل دارن میسوزه وخودش گفته به دیگران کمک کنید وقتی میبینه و میشنوه که من واسه کمک به دیگران میخوام ثروت بشم خوب یه خدای خوب اونیه که واقعا این کارو میکنه. (عدم شناخت خداوند و سیستم جهان هستی)

    4- مسئله بعدی صبور نبودن برای طی کردن تکامل برای ثروتمند شدنه . این که با این قرارداد و معامله با خداوند میخوایم ناگهان به ثروت های زیادی برسیم که از اون هم بشه به دیگران کمک کرد. یه اتفاقی یا در یک قرعه کشی این اتفاق خوبه بیافته و من ناگهان به ثروت زیاد برسم و قبلش هم کلی صحبت در مورد کمک به دیگران میکنیم.

    (عدم شناخت قوانین کیهانی)

    استاد عزیز این چند باور به ذهنم رسید. سپاس از شما

    امیداورم تونسته باشم کمکی کرده باشم. منتظر نظرات فوق العاده دوستان هم هستم … :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  4. -
    جواد یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 2769 روز

    سلام

    هنگام تنگدستی

    در عیش کوش و مستی

    کاین کیمیای هستی

    قارون کند گدا را

    خدا قوت خدمت استاد بزرگوار جناب عباسمنش

    و خدمت همه دوستان عزیز

    به نظر من یکی از این ترمزها میتونه این باشه که داری شرط درست میکنی که تا اینقدر پول بهم ندی من اینکارو نمیکنم یعنی الان دست رو دست منتظرم تو این پولو به من بدی من بزم در امور خیر و چمدونم کمک به این و اون هزینه کنم یعنی تا نرسیدن به اون مبلغ تو داری فرکانس نبودن صادر میکنی و چون جنس فرکانس از جنس کمبود هست خواسته تحقق پیدا نمیکنه

    مطلب دوم به نظرم اینه که ضمیر ناخودآگاه با خودش میگه یعنی رسیدن به این مبلغ هیچ نفع شخصی در سطح زندگی و گسترش زندگی من نداره و برای یه عده دیگه است و رسیدن به این هدف دردی رو از من دوا نمیکنه و برای کسان دیگری خوبه و با توجه به این مطلب ایده های جدید سراغت نمیاد

    سوم اینکه تو شرط بستی که خدا اون پول رو بهت بده بعد از نتیجه کاری که بعد از بخشیدن اون به فقرا و خیرات کردن و… احساس رضایت قلبی میکنی

    یعنی الان اون احساس رو نداری یا کم داری

    به هر حال شیوه ای که استاد داره بکار میبره خیلی ساده تر از این حرف ها ست

    یک آیه قرآن رو داره کامل و خوب کارش میکنه همیشه

    لئن شکرتم لازیدنکم

    اگه شکر کنی خدا هم اضافه میکنه

    در ادامه خدا میگه اگه کفران کنی بنالی دایم بهانه بگیری و در یک کلام راضی نباشی قطعا عذاب خدا شدید است

    بامید موفقیت روز افزون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  5. -
    Sajad گفته:
    مدت عضویت: 2887 روز

    به نام فرمانروای کل کیهان.

    سلام دوستان من دوره کشف قوانین زندگی رو شرکت نکرده ام اما خوشبختانه این باور (ترمز) از اول در من وجود نداشته و ندارد و اصلا برام عجیب اومد وقتی که اولش شنیدم و همین که شنیدمش ترمز رو توش به وضوح دیدم .

    اولین چیزی که به ذهنم میرسه وقتی مثلا چنینی دعایی رو میشنوم :‌ ” خدایا به من ماهی 500 میلیون تومان پول بده ,قول میدم که قسمتیش رو در راه فقرا یا در کار خیر خرج میکنم” اینه که باور نداره خداوند همین طوری به انسان پول و ثروت مالی میده !!! و فکر میکنه که باید به خدا بگه که مقداریش رو در راه کار خیر خرج خواهد کرد . در حالی که اصلا خداوند نیازی نداره به این که مقداری از پول رو صرف کار خیر کنی !

    همین که تو اون پول رو به دست میاری و خرجش میکنی کلی به کسب و کار جهان و رشد و پیشرفت جهان کمک میکنی :)

    و اون فردی که چنین دعایی میکنه وهابیت خداوند را باور نکرده !!! خداوند خودش تو قرآن میگه که درخواست درخواست کننده را اجابت میکنه و خودش رسما گفته که بخشنده بی حساب هستش , یعنی اصلا به این نیازی نیست که براش قول بدید شما مقداری از پولشو در ساخت مدرسه یا کمک به خانواده یا فقرا خرج خواهید کرد . یه موضوع دیگر هم هست اینه که مثلا خودشون را لایق پول زیاد نمیدونن و اینو لایق خودشون نمیدونن که خدا بهشون بدون هیچ قید و شرطی ثروت بده و فکر میکنن که خدا همین جوری مفت و خالی و راحت به انسان پول نمیده و حتما باید بهش وعده ای بدن که خوشش بیاد و بعد پول بده !!!!!!!

    در حالی که این باوری که هست ترمزی بسیار مخفی توش هستش شایدم بشه گفت که شرک هستش !

    من اینو باور دارم که خداوند بخشنده بی حساب و کاملا سخاوتمند هستش و هیچ نیازی به قول گرفتن و وعده گرفتن از من نداره و اگر ازش درخواست کنم خیلی راحت درخواستم رو قبول میکنه , چرا که به فرشته هاش میگه : ببین این بنده من منو باور کرده , بخشندگی منو باور کرده که اومده از من این طوری با شوق و علاقه و ایمان داره درخواست میکنه و منم بهش میدم .

    تو قران هم اومده که حضرت سلیمان از خداوند ثروت خواست و خدا بهش داد . بدون اینکه نیاز باشه بهش وعده بده .

    ? ? ? ?? ??? ? ? ?? ??? ? ? ?? ??? ? ? ?? ??? ? ? ?? ??

    یکی از چیزی هایی که وقتی میبینم و درموردش فکر میکنم ایمانم خیلی قوی میشه :‌فکر کردن در مورد فضا و نجوم هستش ! چون خودم به نجوم و فضا علاقه دارم و درموردش فیلم و مستند زیاد میبینم و مطالعه میکنم به عظمت جهان و خداوند بیشتر پی میبرم , به اینکه این کیهان چه قدر بزرگ و بینهایت هستش (گفته شده‌است که نجوم یک تجربه متواضع کننده و شخصیت‌ساز است) !!! این ها چیز هایی هستند که خداوند برای انسان آفریده !!! بدون اینکه از ما وعده یا قولی بگیره ! خدا خودش تو قرآن میگه که هر آنچه که در آسمان ها و زمین هست برای انسان آفریده !! یعنی کیهان به این بزرگی و به این عظمت خدا همش را برای من و شما آفریده !!! حالا وقتی کسی که داره دعا میکنه و این وعده را به خدا میده که براش مثلا ماهی 500 تومن پول بده و در عوض فلان کار ها را براش خواهد کرد , واقعا چه قدر این خداوند و فرمانروای بزرگ و وهاب و سخاوتمند را داره تو ذهنش محدود میکنه !! .

    ? ? ? ?? ??? ? ? ?? ??? ? ? ?? ??? ? ? ?? ??? ? ? ?? ??

    واس همین وقتی دعا میکنم واقعا این طوری فکر میکنم که براورده کردن چنین دعایی واسه خدا که اصلا کاری نداره و هیچ شرط و وعده ای نمیخواهد ! چرا که خودش بینهایت بار بیشتر از اون رو به رایگان برای انسان آفریده .

    و همانا خداوند بخشنده مهربان هست .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 32 رای:
    • -
      سپیده منصوری گفته:
      مدت عضویت: 1019 روز

      به نام الله یکتا

      سلام به همه ی عزیزان

      آقا سجاد عزیز اول شما رو تحسین می‌کنم که اینقدر باور قوی به فراوانی در دنیا و وهابیت خداوند دارید که چنین دیدگاهی براتون عجیب بوده و قطعا می‌تونه به خاطر علاقه و کنکاش شما در زمینه علم نجوم و آسمانهایی باشه که برکت و وسعتش چندین برابر زمین پر برکتی هست که ما در آن زندگی می‌کنیم و البته پر از فراوانی هست و خیلییییی از ما انسانها این همه نعمتی که حتی بدون درخواست ما برامون آفریده شده و کاملا بدیهی در اختیارمان هست و رو نمی‌بینیم و براشون شکر گزار نیستیم.

      من از جایی که شما در باره علم نجوم و آسمانها و متواضع شدن افرادی که این عظمت رو درک میکنن فرمودین خیلی لذت بردم چون منم عاشق آسمان هستم و خیلییییی بهم آرامش میده و عظمت و بخشندگی خداوند و فراوانی جهان رو بهم یا آوری می‌کنه

      البته من مطالعه تخصصی در این زمینه ندارم ولی به آسمان بسیار علاقه مندم و وقتی به آسمان نگاه میکنم غرق در زیباییهایش میشم و از دنیا جدا میشم.

      خلاصه که عالی بود و لذت بردم

      در پناه خدا موفق و پایدار باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    آسیه گفته:
    مدت عضویت: 2558 روز

    سلام خدمت استاد عباس منش عزیز…من هنوز موفق نشدم دوره های شما رو خریداری کنم اما از فایلهای رایگانتون استفاده کردم و بسیار عالی بودن.

    به نظر من این باورهای مخرب در این دیدگاه وجود داره: اول این که ما فکرمیکنیم سرازیر شدن نعمت در زندگی ما نیازمند شرط و شروطی است و خداوند فقط در ازای انجام کاری یا خدمتی از سمت ما به ما پول و نعمت میده و بی حساب چیزی نمیبخشه.

    دوم ما احساس گناه میکنیم که ما پولدار باشیم و اطرافیانمون فقیر و بیمار و … باشند،پس در صورت پولدار شدن به آنها کمک می کنیم تا بار گناهانمون کم بشه.

    سومین باور مخربی که در این دیدگاه وجود داره اینه که چون خداوند در قران میفرمایند انفاق کنید ما فکر میکنیم حتما باید پول بسیار زیادی داشته باشیم تا بتوانیم مقداری از آن را ببخشیم.

    چهارم اینکه معتقد نیستیم که در دنیا بسیار فراوانی وجود داره و احتمالا ضمیر ناخوداگاهمون فکر میکنه که اگر نعمت در اختیار ما قرار داده بشه از حق و حقوق دیگران چیزی کم میشه…پس ما تعهد میدیم که این حق و حقوق رو بصورتی جبران کنیم.

    پنجم خودمون رو لایق فراوانی نمیدانیم مگر در صورت کمک به دیگران

    ششم ما خودمون رو مسیول حل مشکلات دیگران میدونیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  7. -
    امیر تهرانی گفته:
    مدت عضویت: 3289 روز

    به نام خدای مهربان

    امیدوارم توانسته باشم به دوستانم کمکی کرده باشم.

    من هم چنین درخواست هایی رو داشتم از خداوند مثلا اخیرا وضع مالی خوبی نداشتم

    دیدم یکی از بستگان نزدیکم مشکلی برایش پیش آمده که نیاز به پول دارد.

    این اتفاق قبلا هم افتاده بود ولی الان شدتش به دلیل اینکه اون افراد عزیز تر هستند بالاتر رفته.

    همیشه این موضوع هم برایم جالب بوده زمانی که در مسیر درست بودم درست فایلی از استاد دریافت میکنم

    که حاوی پیامی یا همچین چیزی است که هر بار این جمله را تکرار میکنم که این دقیقا چیزی بود که

    بهش نیاز دارم. خلاصه که این دفعه و با مطرح پرسش توسط استاد گفتم که بیام پاسخ بدم.

    به نظر من خدا مثل یک سیستم است که اگر روی باور های کار شود یعنی فرکانس هایی که ثروت را جذب میکنند ارسال

    شود طبیعاتا پاسخ دریافتی ثروت است. به عنوان مثال اگر به یک درخت آب و کود و نورخورشید بدهیم اما مثلا

    کنار چاه فاضلاب باشد این درخت رشد نمیکند که هیچ ممکن است حتی هرچقدر هم که رشد کرده باشد خشک شود.

    این مثال برای من اتفاق افتاده.

    حالا هرچی من بیام بگم خدا اگر این درخت میوه بده من اونارو میبخشم و کار خیر میکنم فایده ای نداره.

    چرا ؟ بنابر قانون فرکانس و آیات قرآن هیچ کس کنترلی بر روی زندگی دیگران ندارد تا زمانی که آن فرد بخواهد.

    تازه در این صورت هم باید فرد اول بخواهد چنین فردی را و سپس پیدا شود مثلا ما ابتدا کارمندی را برای

    استخدام در شرکت نیاز داریم سپس به دنبال جذب نیرو میرویم این از این وجه موضوع.

    پس این باور غلط است که می توانیم روی زندگی دیگران تاثیری داشته باشیم یا دیگران روی زندگی ما تاثیری داشته باشند.

    چون این با عدل خداوند منافات داره اگر خداوند می خواد جواب اعمال مارا به ما بدهد که نمی شود و سنگ روی سنگ بند نمی شود.

    چقدر افرادی بودند که مخالفان پیامبر بودند اما پیامبر بدون خونریزی مکه را فتح میکند.

    قرآن همیشه مرجع درستی هاست برای کسی که می خواهد راه درست را طی کند.

    موضوع بعدی اینکه که ما اصلا چرا می خواهیم این کار را انجام دهیم؟

    چقدر خوبه به قول حضرت علی مومن کسی است که قبل از حرف زدن به آن می اندیشد.

    واقعا چرا ما میخواهیم این کار را انجام دهیم؟ چون کار خوبیست؟ چون باعث برکت میشود؟

    بگذارید به قانون باز گردیم. ما زمانی که این سوال را میپرسیم یا درخواست را داریم چه احساس داریم؟

    احساس قدرت یا احساس ناتوانی؟ چون ما می گوییم ای کاش و اگر پس این به این معناست که داریم اعتماد به نفس

    خودمان را نیز مورد اصابت قرار می دهیم. مثل این است که من بروم بگویم اگر قدرت این را داشتم با نفر اول کیک بوکسینگ جهان

    مبارزه کنم این کار را میکردم و مدام حسرت بخورم و بگویم من که نمی توانم و ای کاش و اگر ها.

    پس از جنس احساس این موضوع پیداست که ممکن است باگی درآن وجود داشته باشد.

    دوما این که ما همیشه می توانیم ببخشیم هر زمانی که بخواهیم حتی اگر 100 تا تک تومنی باشد .

    من این سوال را از خودم و شما میپرسم آیا اگر 100 تومان داشته باشید حاضرید آنرا ببخشید؟

    این جاست که ذهن بند را آب میدهد و در تله گیر می افتد و اینجاست که باید قلب دست به کار شود

    و به قول ما برنامه نویس ها آنرا پج کند. با توجه به این که رسالتم و عبادتم برنامه نویسی می باشد

    دوست دارم همانطور که در کد ها سعی میکنم این کار ها را انجام دهم در مورد ذهن نیز این گونه عمل کنم.

    پاسخی که ذهن میدهد این است که این مبلغ به درد کسی نمی خورد یا شاید مرا مسخره کنند و و و …..

    خب مگر ما به خاطر کمک به افراد میخواهیم ببخشیم یا آیا می توانیم زندگی آنهارا تغییر دهیم؟

    دقت کنید که حتما خود را به صورت ذهنی کاملا در این شرایط قرار دهید.

    و این هم یک باگ دیگر …

    خداوند در قرآن می فرماید ما در هرلحظه داریم جهان را گسترش میدهیم.

    اگر به علم نجوم نگاه کنیم و کشفیات سازمان فضایی ناسا در مورد ستارگان و کهکشان ها

    این موضوع را درمی یابیم که ستاره ها درحال گسترش هستند و اما آیا آنجا کسی است جز خداوند که آنرا گسترش دهد؟

    یا اگر کسی باشد توانایی انجام این کار را دارد؟

    دقت کنید چه زمانی من این درخواست را دارم؟ زمانی که پول ندارم و چه زمانی پول ندارم زمانی که در مسیر نادرست هستم.

    خب اولین کار این است که وارد مسیر درست شویم و سپس با دیدن و تایید نشانه ها پیشرفت کنیم پله به پله.

    مسیر اشتباه نمی تواند مرا به مسیر درست برساند. حالا چون من می خواهم به دیگران کمک کنم.

    یا من برم دزدی کنم که به دیگران کمک کنم؟! خب نمی شود دیگر.

    بعدشم خداوند این ثروت را میدهد حالا می خواهی آتشش بزن می خواهی ببوسش می خواهی ببخش.

    یعنی هدف ما از بخشش باید خود خواهی و کسب ثروت بیشتر باشد. می بخشیم تا بیشتر بدست بیاوریم چگونه؟

    وقتی که غنی هستی و میبخشی چه لذتی دارد؟ وقتی میفهمی توانستی مفید باشی چه لذتی دارد؟

    پس طبق قانون احساس خوب = اتفاقات خوب

    و باید جوری به هر اتفاق نگاه کنیم و برچسب بزنیم که احساس خوبی داشته باشیم.

    موضوع بعدی شاید ما فکر کنیم خدا نمی تواند به انها یا ما کمک کند و مشرک شویم. درست مثل وقتی که وابسته می شویم یا روی کسی حساب میکنیم.

    در پایان از خدا میخواهم همه ی مارو به راست راه کسانی که به آنها نعمت داده

    هدایت کند و نه گمراهان.

    به قول خودم در پناه قدرتمندترین برنامه نویس جهان شاد و پیروز باشید!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 29 رای:
  8. -
    محمد یونس حسنی گفته:
    مدت عضویت: 3111 روز

    سلام به استاد عزیزم و تمامی دوستان خوبم

    با دیدن این فایل ترمز ها و باور های باز دارنده ای که در این درخواست وجود داره بنظر من اینهایی هستن که میخوام براتون بگم:

    اول اینکه در این جمله درخواستی جود دارد که بقول استاد همون گاز دادن ما هست. درخواست این جمله اینکه از خداوند میخوایم به ما ثروت بدهد اما نه بخاطر خودمان به دلیل اینکه میخواهیم کار خیر کنیم به بیمار ها کمک کنیم مسجد بسازیم و… . اولین سوالی که برای من پیش امد اینکه چرا از خدا درخواست نمیکنیم که به ما ثروت بدهد چون حق ماست و ثروت مند بودن یه امر طبیعیه و درخواست ثروت از خدا و ثروتمند بودن چیز عجیبی نیست و چرا اصلا باید اینقدر برای خدا دلیل بیاوریم که ثروت را برا چی میخوایم؟ و چرا نمیگیم به ما ثروت بده چون دوست داریم ثروتمند باشیم چون ثروت خوبه و مارو از همه جز خدا بی نیاز میکنه چون ثروت رو میخواهیم تا به خواسته هامون برسیم.

    بعد از این پرسش ها و پاسخ هایی که به این پرسش ها میدهیم باور های نامناسب و ترمز هایی که وجود دارند رو میتونیم در پاسخ این سوال ها به راحتی دید و اون هارو شناسایی کرد.

    بنظرم یکی از مهم ترین ترمز ها در این جمله نداشتن احساس لیاقت است. چرا؟ چون ما با این جور درخواست کردن میگم ماکه لیاقت داشتن ثروت رو که نداریم و خدایا به ما ثروت بده نه بخاطر خودمون چون میخوایم کمک مریضها بکنیم میخواهیم مسجد بسازیم و از طرف دیگه خواسته های خودمون رو از خودراضی بودن میدونیم مثلا یه ماشین داریم از خدا میخوایم بهمون ثروت بده تا یه ماشین بهتر بخریم ولی اون باوره تویه ذهن مون میگه فلانی مریضه پول داروهاشو نداره خدا بهش پول نمیده بعد تو از خدا میخوای بهت پول بده تا ماشین بهتر بخری خدارو شکر کن ماشین داری به همین دلیله که ما میگیم خدایا تو به ما پول و ثروت بده ما میخواهیم به بیمارا کمک کنیم حالا یه ماشین بهترم این وسط برا خودمون بخریم.

    یه ترمز دیگه اینکه ما فکر میکنم باید حق دیگران رو خدا به ما بده تا ما ثروت مند بشیم . یعنی اگه یکی ثروتمنده مثلا حق ۱۰ تا ادم بدبخت و فقیرو خورده تا ثروتمند شده و حتما همه شندید که بعضیا میگن خدایا چه حکمتیه به یکی ملیاردی میدی و یکی نون شب نداره انگار خدا حق اون فقیرو داده به اون ثروتمند تا به ثروت رسیده و مسلما هیچ کس یه همچین ادمی رو دوست نداره و بازهم به همین دلیل میگیم خدایا به ما ثروت بده تا به فلان فقیر کمک کنیم انگار میگم خدایا تو به ما ثروت بده ما حق اونم میدیم.

    یه ترمز دیگه بنظرم مسئولیته: من خودم چند بار شنیدم که میگن داشتن ثروت مسئولیت داره و ثروت مثل یه امانت از طرف خدا میمونه و یا خدا به کسایی که ثروت میده میخواد امتحانشون کنه. مثلا خدا به یکی ثروت میده تا امتحانش کنه ببینه اگه ثروتمند باشه مغرور نمیشه یا بقول معروف خودشو گم نمیکنه یا مثلا ببینه از ثروتش در راه خیر استفاده میکنه به بیمار ها کمک میکنه یانه و اگه ادم بدی شد اون ثروتو ازش میگیره.( یا من شنیدم خدا هرکدوم از بندهاشو که دوست نداره اینقدر بهش ثروت میده تا دیگه اصلا به یاد خدا نیوفته و اینکه ثروت مندا خدارو فراموش میکنن و خدا هرکدوم از بنده هاشو خیلی دوست داره بهش مشکل زیاد میده تا همیشه به یاد خدا باشه و خدارو صدا کنه) و خلاصه اینکه اگه ثروتمند بشیم وظیفه داریم به همه کمک کنیم و این برامون مسئولیته.

    ترمز دیگه بنظرم از این باور میاد که میگه ثروتمندا ادمایه بدی هستن مثلا همه دیدیم که تو فیلما همه ثروتمندا پدر و مادر شون رو اگه پیر بشن میبرن خانه سالمندان و یا با پدر مادرشون خیلی بد رفتاری میکنن ولی فقیرها خیلی با پدرمادرشون مهربون هستن و با همه مشکلاتی که دارن از اونها خیلی خوب مراقبت میکنن و خیلی احترامشون رو دارن. وقتی ما میگیم خدایا به ما ثروت بده تا کمک پدر مادرمون کنیم یعنی به نوعی میگم ما مثل فلان پول دار نیستیم اگه پولدار شدیم با پدرمون بد رفتاری کنیم من میخوام پولدارشم برایه پدرم ماشین بخرم برایه مادرم هدیه بخرم.

    یا مثلا همه مون دیدم پدر مادرها خیلی دوست دارن بچه هاشون موفق باشن مثلا میگیم خدایا خودم هیچی بزار من پولدارشم بخاطر پدرم دلش خوشحال بشه گناه داره ویا مادرم به ارزوش برسه موفقیت منو ببینه .

    و ترمز دیگه ای که من میبینم این باور هست که خداوند فقط به این دلیل به ما ثروت میده یه با اون ثروت یا به بقیه کمک کنیم و یا کار خیر انجام بدیم یعنی خدا بخاطر خود ما بهمون ثروت نمیده و به همین دلیله که میگیم مثلا خدایا به من ثروت بده تا مسجد بسازم یعنی خدا به این دلیل بهت ثروت میده که مدرسه و مسجد و… بسازی نه بخاطر خودت و نه اینکه یه خونه خوب برا خودت داشته باشی و حتما شماهم الگو های زیادی بهتون نشون دادن و گفت فلانی رو میبینی اینقدر پولداره چون این مدرسه رو واسه این روستا ساخته و یا خیلی کمک فقرا میکنه ویا فلان مسجدرو ساخته خداهم بهش ثروت داده و داستان هایه زیادی روهم در کتاب های مدرسه خوندیم و شنیدیم که یکی چون به بقیه کمک میکرده مثلا یه شبه پولدار شده گنج و الماس پیدا کرده و…

    دوستان این ترمز ها و باورهایی بود که من در این نوع درخواست ثروت از خداوند دیدم و نکته جالب برام این بود که اکثریت این ها باور های اشتباه و ترمز های خودن من هستن که من شناسایی شون کردم و کلی به خودم کمک کردم تا راحت تر به ثروت برسم امید وارم که شماهم ترمز هاتون رو پیدا کنید تا باهم این مسیر زیبارو برای رسیدن به ثروت سلامتی ارامش و ایمان به خدایی که منبع تمام خوبی ها و تنها منبع خیر و نیکی هست رو طی کنیم

    خداروشاکرم که من رو در این مسیر قرار داد تا با استاد خوبم و شما دوستان هم قدم بشم و مسیر سعادت رو طی کنم دوستتون دارم ?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 35 رای:
  9. -
    ⚘علی ثروت مند⚘ گفته:
    مدت عضویت: 3092 روز

    ?بسم الله الرحمن الرحیم?

    راستش سوال مسابقه سوال من بود تا مدتی پیش ،ولی اشکال کار من در جای دیگه ای بود و هست . اشکال کار من این بود که اولا درست و حسابی روی باورها کار نمیکردم و این که ثروت نمیخواستم! یعنی اون قسمتی که باید با تمام وجود از خدا بخوای، من نمیدونستم که هنوز درست و حسابی از خدا نخواستم. یعنی چی؟ حالا اول سوال مسابقه رو بررسی کنیم؛ بعدش یه صحبتی از فرد موفق رو تعریف کنم و بعدش به خودم میرسم. برای نوشتن این متن از مطالب فایل های رایگان سایت هم استفاده میکنم.

    سوال مسابقه اینه که چرا ما با خدا صحبت میکنیم و میگیم “خدایا به ما کمک کن ما ثروتمند بشیم ، در اون صورت ما کلی کار خیر انجام میدیم و دست بنده هات رو میگیریم و این کارو میکنم و اون کارو میکنم و …” و بعدش به خیال خودمون کلی تجسم میکنیم و جمله میگیم و دسته چک و رستوران و درخواست غذای اضافه و … همه رو انجام میدیم و نتیجه رو هم میبینیم ولی نتیجه اون جور که دلمون میخواد نیست، چون باورمون اونجور که باید نیست! خب کجای باور ما اشکال داره؟ این درخواست از خداوند چه اشکالی داره؟

    ?️ فک میکنیم بنده های خدا به کمک ما نیاز دارن! دلمون برای دیگران میسوزه ،درحالی که بنده های خدا به کمک ما نیاز ندارن ، به کمک خدای خودشون احتیاج دارن. خدا هم در صورتی کمکشون میکنه که خود بنده ها بخوان. اگر داریم ته ذهنمون به این فکر میکنیم که دیگران نمیتونن زندگی خودشون رو بهتر کنن و من باید براشون کاری کنم، در واقع داریم این باور رو به خودمون تزریق میکنیم که ما هم نمیتونیم زندگی خودمون رو بهتر کنیم! فک میکنیم ما مسئول ساخت مدینه ی فاضله برای دیگرانیم؟ مثل بعضیا که همش میگن :”معیشت مردم!!!”، میدونم درون همه ما با توجه به دیدن سختی های دیگران ، خواسته هایی شکل گرفته ولی خواسته ها باید واضح بشن. ناخالصی نداشته باشن.

    ?️این فرق میکنه با نیت خیر، نیت خیر میگه تو پول رو در راه درست خرج میکنی و بی نهایت راه خوب واسه خرج کردن پول هست و خدا راه های زیادی برای کار خیر قرار داده .تو در هر صورت کار خیر انجام میدی. درسته که یکی از راه های کار خیر هم این خرج هاست که توی فایل گفته شد ولی باید قبول کنیم “یکی” از راه هاست و در ضمن باید قبول کنیم این راه خرج کردن پول که اسمش کمک به دیگران هست ، در صورتی ممکنه که خودشون از خدای خودشون کمک خواسته باشن و در غیر این صورت اصلا همچین کمکی ممکن نیست. باید وابستگی به این هدف رو از بین ببریم که اگر از بین نبریم ، دیر یا زود خدا با سختی هایی که توی زندگی مون به وجود میاره به ما میفهمونه که داریم راه اشتباهی رو میریم. شما ترلیون ها پول رو خرج یکی کن که نمیخواد زندگی ش رو درست کنه ، خواهی دید که اون موفق میشه زندگی ش رو تمام و کمال تباه کنه? اتفاقا همین پول هم باعث تباهی ش میشه، شما شکست میخوری .

    حالا از کجا تشخیص بدیم کجا موقع کمک کردنه؟ اول احساس خودتون رو بررسی کنین که دلسوزی نباشه ، احساس وابستگی به این کمک به دیگران نداشته باشین و فقط احساس لذت بخش بخشندگی رو درک کنین ، احساسی که خدا میخواد . بعدشم طرف مقابل رو بسنجین که آیا شرایطش با “کشتن بز” درست میشه یا با کمک ما؟ آیا مثل پرنده هایی هست که نباید بهشون غذا داد؟ آیا به دلسوزی مادرانه ما احتیاج داره یا به دلسوزی پدرانه؟ دلسوزی پدرانه کمی بلند مدت تره. کمی عمیق تره ، کمی دید گسترده تری داره.

    ?️ فک میکنیم کارای خیر خودشون انجام نمیشن؟ فک میکنیم خدا کاراش لنگ کارای ماست؟ فک میکنیم خدا منتظر ماست تا این همه کار خیر انجام بشه؟ فکر میکنیم دنیا اونقدرا که باید خوب نیست و الآن موقع لذت بردن نیست ؟ احساس بدی داریم از شرایط موجود؟ فک میکنیم الآن کار خیری از دستمون بر نمیاد؟

    ?️این فرق میکنه با اهرم رنج . اهرم رنج با احساس بد فرق میکنه. راستش توضیحش با یک کتاب هم شاید ممکن نباشه چون باید احساسش کنین ، باید از اهرم رنج و لذت استفاده کنین تا قلغش دستتون بیاد. اهرم رنج برای اینه که به خودتون بدی های راه نادرست رو نشون بدین و بزنین تو گوش خودتون و دست خودتون رو داغ کنین که دیگه “شما” انسان قبلی نباشین . یعنی باور داریم که خدا عالیه ، فقط ما هستیم که کوتاهی کردیم و احساس رنج رو تجربه میکنیم به خاطر این که خودمون راه اشتباهی رو رفتیم. هر وقت خواستی وام بگیری با احساس رنج به خودت یادآور شو بدهی خیلی بده ، خیلی اوضاع رو بدتر میکنه . درسته که خدا میتونه همین کارهای بد مارو هم به خوبی تبدیل کنه ولی به شرط توبه ، به شرطی که دیگه امیدت فقط به خدا باشه نه به “وام”! پس اوضاع فعلی مون هرچی که هست عالیه برای پیشرفت . سختی هاش انگیزه آوره و راحتی هاش کمک کننده، به شرط ایمان به رب. صد البته که سختی ها باعث به وجود اومدن خواسته ها شدن.

    ?️ فک میکنیم خدا در ازای نعمت هاش با ما طلبکارانه برخورد میکنه؟ فک میکنیم حتما باید چک و سفته برای خدا امضا کنیم تا خدا به ما پول بده؟ فک میکنیم خدا میگه :”بیا این فرم رو پر کن و تعهد بده تا پول بریزم به حسابت”؟! فک میکنیم خدا به هرکی بیشتر قول های قشنگتری بده پول بیشتری میده؟

    ?️ این فرق میکنه با تواضع فقر و بدهکاری در برابر خدا. ما باید در همه حال خودمون رو در برابر خدا فقیر و نیازمند و بدهکار ببینیم ولی نباید فکر کنیم خدا رفتارش مثل بانکه که نیم مثقال پول میذاره کف دست آدم و با صد جور خفت و خواری و امضا و ضامن ، کلی شرط میذاره و کلی بیشتر پول میگیره و فاکتور میخواد و … .

    وقتی ثروتند میشی خیلی افتاده میشی. هرکی که ادعا داره به خاطر اینه که از لحاظ مالی هنور به اندازه کافی پر نشده ، هرکی پر بشه خیلی افتاده میشه.

    ما در برابر خدا فقیریم و خدا غنیه، چون اون منبع بی نهایت ثروت هست و ما احتیاج داریم به خدا که همیشه نعمت بیشتری توی ظرف ما بریزه. پس باید ظرفمون انقدر بزرگ باشه که همیشه جا برای دریافت نعمت های بیشتر داشته باشیم.

    ما بدهکاریم به خدا؛ به این معنی نیست که قراره چیزی از نعمت هامون کم کنیم بدیم به خدا . در واقع وقتی ظرفمون بزرگ میشه و ثروتمند میشیم ، خود به خود بهتر میفهمیم که همه چیز از آن خداست. نعمات مال ما نیستن. اگر به ظاهر فرزند خودمون رو هم از دست بدیم، اصلا احساس بدی نداریم و از خدا سپاس گذاریم که مدتی ،یک مخلوق دوست داشتنی خودش رو به ما سپرده بود و ما لذت بردیم از وجودش. حالا که نیست چیزی از ما کم نشده ! مال خدا بوده.

    در مقابل خدا بدهکاریم و از خدا عذر میخوایم که مانع ورود نعمت ها شدیم .

    خیلی آزاد زندگی میکنیم و نگران از دست دادن هیچ چیز نیستیم، حتی جون خودمون که اگر خدا بگیره ، مال خودشه.

    بماند که ایمان و تواضع در برابر خدا چه قدر باعث سربلندی و عزت میشه.

    فرد موفقی که گفته بودم “فرشید گلزاده کرمانی” هست که یک بار هم کارآفرین برتر جهان اسلام شده. برای سخنرانی اومده بود دانشگاه شهید باهنر کرمان . طی مراسم فهمیدم که در واقع مدیر موفقی بوده و توی مجموعه های مختلف کار کرده. حرف در مورد این سخنرانی زیاده ، من فقط قصد داشتم آخر بار از آقای گلزاده بپرسم که دلیل اصلی موفقیت شون رو چی میدونن و به چی فکر میکردن که این راه رو رفتن و این همه مدیریت موفق داشن؟ خوشبختانه دقایق آخر همین موضوع رو خودش گفت . گفت توی مجموعه فروشگاه های زنجیره ای رفاه که مدیر شده ، سال ۹۳ خیلی شرکت توی رکود بوده . بدهی و عدم وجود برخی محصولات و … . تا حدی که یه سهام دار بهش میگه شرّ این رفاه رو از سر ما کم کن! به این معنا که املاک رو بفروشیم و بدهیا رو بدیم و با کارکنان تسویه کنیم و تمام! خیلیا بهش گفتن :”چرا خودتو میخوای بدنام و بدبخت کنی توی رفاه؟ فلانی و بهمانی هم اومدن و خواستن و نشد، رفتن زندان ، تو هم نمیتونی…” . خلاصه این بنده خدا تصمیم میگیره شرکت رو سرپا کنه!?، کلی بیزینس پلن و برنامه و طرح و نقشه و راهکار و دکور و شبکه و … میچینه ، فک میکنم ۱۰ مورد روی پاور پوینت نشون داد ولی توی یک صفحه و وسط اون صفحه جای یک گزینه رو خالی گذاشته بود . درحالی که شرکت بدهی هم داشت ، همون یه ذره پول باقی مونده توی حساب شرکت رو هم صرف بهبود شرکت کرد و شرکت از ضرر دهی به سود دهی رسید . اعداد رو یادم نیست ولی سود امسالش که سال ۹۷ باشه چندین برابر گذشته ست.

    حالا اون وسط پاورپوینت چی بود؟ خودش گفت که این چند مورد طرح برای پیشرفت شرکت ، همه شون بعد از یک چیز دیگه اومدن . بعد از یه اصل ، بعد از یک چیز دیگه ای که اون دلیل ، دلیل موفقیت این طرح هاست. اونم این که من دیدم توی شرکت ، همه بی حالن ! انگیزه ندارن و … . من رفتم اول به جاهای مختلف سر زدم و برای کارکنان سخنرانی کردم و بهشون روحیه دادم و نتیجه این شد که همه به تکاپو افتادن تا جایی که بعضیا تا دیر وقت میموندن شرکت و کار میکردن تا کارا درست بشه. البته این المان وسط پاورپوینت هم به “توکل به خدا” مرتبط شد.

    آقای گلزاده گفت که توکل یعنی هرکاری از دستت بر میاد انجام بدی و بعد بسپاری به خدا و اون لحظه آخر بگی الهی به امید تو.

    توی صحبت های آقای گلزاده فهمیدم که به همه ی جنبه های زندگی توجه داره ، از جمله همسر ، جامعه ، خوشبختی های لحظه ای، رفاقت با خدا و …

    میگفت همین خوشبختی ها و لذت ها و کارهای کوچیک کوچیک هست که زندگی رو میسازه. منظورش محبت و آرامش و کارآفرینی های کوچیک و این چیزا بود.

    ?و حالا من! طول کشید تا بفهمم من باید بیش از این ها از اهرم رنج و لذت استفاده کنم تا بتونم با تمام وجود از خدا ثروت بخوام. ولی به هر حال کم کم دارم میفهمم.طول کشید تا باورهایی رو پیدا کنم که همش میگه پول معنوی نیست. این باورها باعث میشن شما اصلا ثروت رو از خدا نخوای! که حالا بخوای بهش برسی یا نرسی. البته شل کن و سفت کن داره ، هرچه قدر کمتر باور داشته باشی ، کمتر هم آسیب میبینی. خداروشکر هرچند ناخالصی ها از گذشته زیاد وارد مغزم شده ولی دیگه فیلتر جدید باورهام باعث شده جلوی باورهای فقیر کننده “به ظاهر معنوی” بایستم. البته پاشنه آشیل من این نیست. در واقع هست ولی آنچه خوبان دارند ، من همه یکجا دارم? یعنی من همه باورهای اشتباه رو یکجا دارم? هرچند شدت و ضعف داره . با توجه به جواب های پشتیبانان سایت به سوال های دوستان ، فهمیدم که حسادت به خاطر کمبود عزت نفس و باور عدم فراوانی به وجود میاد . من احساس حسادت رو داشتم و کمی هم الآن دارم ولی خدارو شکر هیچ وقت به اندازه ای نبوده که علیه کسی بخوام کاری انجام بدم. حالا من حدس زدم اول از این دو باور عزت نفس و فراوانی شروع کنم ولی همونطور که گفتم باورهای اشتباه دیگه ای هم داشتم که اون ها هم مهم هستن . اونا رو از کجا فهمیدم؟ با سوال کردن. جریان سوال کردن چیه؟ توی بخش راهکار میگم.

    توی این مدت کار کردن روی باورها پیشنهاد شغلی به من شد . نشونه ها رو خیلی وقته زیاد میبینم ولی استقلال مالی رو تجربه نکردم. تایید نشونه ها رو با یادداشت کمی پاس داشتم ولی باید بیشتر تایید کنم.

    ?راهکار

    خب حالا چطور این قطعه کد های مخرب رو شناسایی کنیم و پاک کنیم و باورهای درست جایگزین کنیم؟

    شناسایی باورهای خراب توی مغز ، از روی نتایجی که اون باورها ایجاد می‌کنن هست. برای این که کدهای مخرب پیدا بشن ، یه چیزی وجود داره به نام مرحله آزمایش کد. یه سوال قشنگی هست که عنوانش اینه: “چه طور؟” جریان ازین قراره که شما از خودت بپرس ، من میخوام با همین شرایطی که دارم ،همین سرمایه اولیه ،همین بدهی ها ، همین وقتی که دارم ، همین کاری که دارم/بهش علاقه دارم ، همین علمی که دارم ، همین چیزایی که دارم…مبلغ n واحد پول بسازم ، چطور؟؟؟؟؟

    اگر باورهای خوبی داشته باشی که جواب های راهگشا و عالی دریافت میکنی، اگرنه ، مغزت شروع میکنه به بهانه آوردن. مثلا میگه اگر وقت بیشتری بذاری شاید بشه … اگر سرمایه بیشتری داشته باشی شاید بشه… اصن ممکنه مغزت بگه بی خیال این هدف شو! چون ثروت خوب نیست…ثروت فلانه…سختی میاره … هر بهانه ای که مغزت آورد ، اون بهانه باور مخربی هست که پاشنه آشیل توئه.

    در واقع در مرحله آزمایش مغز ، میتونی نوار مغزی خودت رو در بیاری و ببینی باورهای اشتباهت چیه؟ میتونی شروع کنی تصویر سازی ذهنی ، بعدش ممکنه مغزت هزارتا خطا بده ازین که چطور همچین تصویری ممکنه ؟ کدهای مخرب ، تورو مسخره میکنن ازین که رویاهای بزرگ و کوچیک داری. باید ببینی دلیلشون برای مسخره کردن چیه؟ اون دلیل ، پاشنه آشیل توئه.

    هر پاشنه آشیل ، یک پادزهر داره. مثلا کوچیک شمردن نفس ، پادزهرش عزت نفسه. کمبود ، پادزهرش فراوانیه.

    حالا هر باور درست چطور توی ذهن میشینه؟ به وسیله ورودی های ذهن. مثلا خودت رو به یک رستوران خوب دعوت میکنی و به خودت میگی من لیاقتش رو دارم و این حقیقت زندگی منه و اینطوری میشه که دیدن اون فضا و بوی غذا و مزه غذا و احساس سیری و پرداخت پول و … همه و همه توی ذهن تو تاثیر مثبت میذارن به شرطی که برداشتت از همه اینا مثبت باشه.

    پادزهر پاشنه آشیل “دلسوزی برای دیگران” اینه که باور کنی دنیا مثل سلف سرویس برای همه غذا داره، خودت رو جای گرسنه ها نذار و نگو آخی بیچاره ها! اتفاقا خنده ت میگیره وقتی بفهمی دنیا بی نهایت ثروته ولی بعضیا گرسنه ان و نگاهشون به غذای دیگرانه. تو دلت میگی: خب بنده ی خدا تو هم برو برای خودت غذا بردار .

    ممنونم از خدا

    و از همه شمایی که پاسخ میدین

    و از کسی که پرسش رو مطرح کرد

    و از همه دست اندر کاران

    امیدوارم موفق باشین،

    البته اینم دعایی هست ، مث این میمونه که بگیم امیدوارم فلانی قهرمان المپیک بشه، خوبه که امیدواریم ولی کسی که میخواد قهرمان بشه خودش باید به سمت قهرمانی حرکت کنه?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 43 رای:
    • -
      مریم اشکی گفته:
      مدت عضویت: 1602 روز

      بنام خداوندی ک هرلخظه درحال هدایت ماست😍

      سلام دوست عزیزم چقددددرکامنتت پرباربودخدایادقیقا گیره چندروزموبازکرد والان میدونم بایدچکارکنم درراستای هدفم ک ب تازگی دارم انجامش میدم چقدرعالی همه چیزوگفتین خیلی لذت بردم مخصوصا ک الان قراره بعدازخوندن کامنتا نحوه ب حقیقت رساندن خواسته هاروگوش بدم واقعاازتون سپاسگزارم

      خدایاشکرت

      درپناه الله یکتاشادوپیروزوموفق باشید😍🥰

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    حمید خالقی گفته:
    مدت عضویت: 3916 روز

    به نظر من این ترمزها ویا این کدهای مخرب برای هر کسی ممکنه متفاوتتر باشه تا بقیه کسان دیگه. ممکنه کسی با استفاده از بسته روانشناسی ثروت 1 باز هم کد مخرب داشته باشه ولی ممکنه کس دیگه ای اصلا این بسته را تهیه نکرده و کد مخرب را داره پس وضعیت این دو نفر با هم متفاوته و با براین کد های مخربشون هم ممکنه متفات باشه

    ولی با توجه به سوال استاد که گفن ثروت را میخواهند و متعهد هم میشن و قول کمک خیر هم به خدا وند میدهند اما بازهم موفق نیستند جواب من به صورت کلی اینه که

    اولا خدا خودش بل هست که به بندگانش کمک کنه پس لاز م نیست که ما یه همچین قولی را به خدا بدیم. اگر بدستش اوردیم و بخشندگی کردیم مشکل نداره ولی این که با این هدف او ثروت را بخاهیم که به دیگران کمک کنیم هدف درستی نیست. چون ما باید برای خودمون احساس لیاق کنیم و ثروت بخواهیم نه برای دیگران. اصلا شاید اون شخص با گرفتن پول از ما به راه خلاف کشیده بشه پس این قول خیلی درستی نیست که پول را بخواهیم اما در کنارش قول خیر کردن به فلان شخص را هم داشته باشیم. چون ممکنه با تمرکز کردن روی اون کار خیر از مسیر اصلی دور میشیم و اینو فراموش کنیم که ما ثروت را برای خودمون میخواستیم نه برای دیگران. ما ثروت را میخواستیم که ماشین برخریم برای خودمون در کنارش مثلا مبلغی هم به مادرمون بدیم ولی ممکنه در طول مسیر رسیدن به هدفون، خدمون ویا هدف اصلی مون که خرید ماشین بود توی ذهنمون کم رنگ بشه و کم کم از فرکانس مناسبش دور بشیم. پس ثروت را باید با تمرکز برای خودمون بخواهیم اگر حاصل شد اون وقت برای دیگران هم کمک میکنیم. در واقع اصل خودمون هستیم(باید احساس لیاقت داشتنشو در خودمون ایجاد کنیم) اینو نباید فراموش کنیم.

    دومین موضوع اینه که همه در طول مسیر رسیدن به اهدافمون خیلی وقتها ممکنه شیطان قولمون بزنه و کمی از مسیر دور بشیم. این دور شدنها را نمیبینیم یه زره روی خودمون کار میکنیم یه زره نتیجه میگیریم فکر میکنیم که دیگه به قولی افتادیم روی قلتک . خیال میکنیم که دیگه نمیخات رو خودمون کار کنیم بسشه ، دیگه داره حاصل مییشه. انجام تمرینات را تا مدتی ولش میکنیم. بعد دوباره بر میگردیم سر خونه اولمون ولی یادمون نیست که بابا اون موقع که داشتیم کم کم نتیجه میگرفتیم باید ادامه میدادیم .ادامه میدادیم تا کامل به نتیجه برسیم . نباید اون وسطها رها میکردیم. این ول کردنها ویا شول گرفتنها مون را میبینیم یه زره که روی خودمون کار کردیم را میبینیم انتظارمون هم اینه که باید تا حالا نتیجه میگرفتیم. درصورتی که اینطور نیست باید مستمر تمرین کنیم تا نتیجه بگیریم . یعنی تا حصول کامل نتیجه و حتی بعد از نتیجه هم باز هم باید ادامه بدیم البته با قدرت بیشتر.نتایج کوچک اولیه نباید قولمون بزنه. باید ادامه میدادیم.

    سومین مورد اینه که به دلیل متفاوت بودن قدرت باورهای اشتباه قبلی مون، هر کسی با یه مقدار خاصی نیروی اولیه راه می افته. مثلا کسی که باور های مخربش خیلی قوی هستن خیلی بیشتر باید روی خودش کار کنه تا فقط به صورت اولیه راه بیفته تا کسی که خیلی باورهای مخربی نداره. یعنی راه انداز اولیه برای هر کسی نسبت به دیگری متفاوت هستش. یکی یه بار یه فایل رایگان از استاد میشنوه و کلی تغییر میکنه والبته به چیزهایی که میخواسته میرسه ( به صورت نا خود آگاه قبلا باورهای درستی داشته و تشنه این حرف استاد بوده) ولی دیگری نه!! باید بیشتر روی خودش کار کنه بنابراین باید صبوری بیشتری به خرج بدهد.

    چهارمین دلیلش ممکنه درخواستها مون ویا نیل به اهدافون از منابع نادرستی باشه.مثلا توکل به خداوند را فراموش کنیم(اشاره به فایل قبلی استاد در موضوع توکل به خداوند) گرچه ممکنه فکر کنیم که ما بعد بدست آوردن این پول قصد خیر هم داریم. این درسته ،ولی اون پول زمانی سبب خیر برای ما و دیگران خواهد شد که از منابع درستی حاصل شده شده باشه. تقالا برای حصول نتیجه از مسیرهای نادرست ما را یا به اهدافمون نمیرسونه یا اگر برسونه با ذجرو بد بختی میرسوندمون.

    مورد پنجم اینه که تنها قصد خیر برای دیگران نمیتونه دلیل بر درست بودن باورهامون باشه ویا این که دلیل بر نیل به اهدافمون بشه. ممکنه من این پولو بخواهم برای زدن پوز مردم ویا برای بدست آوردن شهرت در جمع خاص ویا تظاهر و جلب نظر دیگران که همه بگن فلانی عجب انسانیه فقط ظرف چند ماه این همه ثروت بدست آورد. در کنارش قصد خیر برای دیگران هم داشته باشم ولی اون باورهای نادرست نمیزارن من به اهداف خیرم برسم.بارها دیدم که کسی قصد خیر برای دیگران داشته ولی بعد از رسوند اون خیر به اون شخص، شخص کمک گیرنده بعدا از همون شخص خیر خواه شاکی هم شده که تو مار و بد بختمون کردی و از این حرفها. این میتونه نشون دهنده این باشه که فرد خیر خلوص نیت نداشته.

    مورد ششم اینه که شخص باید مقدمات لازم برای دریافت این نعمتی که خواسته را ازقبل آماده کرده باشه. یکی از مهمترین مقدمات شکر گزاری برای نعمتهایی است که اکنون برخوردار هستیم(بزرگ کردن ظرفمون).خیلی وقتها هست ما از این زندگی که داریم به خداوند شاکی هستیم و دوست داریم یه هویی یا در بهترین حالت با دانستن قانون تکامل، به تدریج بریم به مدارهای بالاتر. ولی دوست من نمیشه با شکایت کردن پیش خدا(نا شکری برای شرایط الانمون با هر دلیل و مدرکی) به مدارهای بالاتر برسیم.با بپذیریم شرایط الانمون را خودمون به وجود آوردیم(حس مسئولیت پذیری)و تنها خودمون هستیم که میتونیم با تغییر باورها مون وبا توکل به خداوند درستش کنیم.این به معنی رد اهرم رنج و لذت نیست. چون ما در اهرم رنج و لذت رنجهایی نرسیدن به اهدافمون را مینویسیم نه شاکی بودن از الانمون را.

    وبسیاری دلایل دیگه هم ممکنه وجود داشته باشه که این فرصت را دراختیار سایر دوستان دیگه هم قرار میدهم تا بتونن نظر بدهند.

    از اینکه وقت گذاشتین و کامنت منو خوندین ممنونم.

    باسپاس از استاد عباس منش و گروه تحقیقاتی استاد عباس منش عزیزم.

    شاد و پیروز و موفق باشین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای: