شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت - صفحه 193

5014 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    امید بالیدە گفته:
    مدت عضویت: 2763 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و بچە های سایت الان در حال مطالعه نظرات بودم و این باور رو گرفتمش: میشە گفت هممون و خودم همیشە از بچگی واسە ی داشتن یە سری چیزها یە شرطو شروطی میذاشتیم یا میذاشتن مثلا من واسه ی داشتن یه دوچرخه باید معدل فلان میشدم تا این خواستم اجرا میشد ویا چون بیشتر خواستە هامو در کودکی عملی نمیشد مجبور بە بهونە آوردن میشدم کە اگە این کارو کنید منم بعدش اون کارو میکنمااااااآاا و حتما باید یە دلیلی میداشت خواستمون که عملی بشە منظورم دلیل مثبته!به نظر من مهم ترین ترمز اینه که خدا مثل یه انسانپذیرفته شده و فکر میکنیم کع باید خدارو قانع کنیم نیتمون خیرە

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  2. -
    مرضیه طاهرپور گفته:
    مدت عضویت: 2974 روز

    سلام به استاد عزیز و دوستان گرامی

    بنظرم این جور دعا که برای اکثر ماهم هستش.

    شرک براین اساسه که داریم به خدا باج میدیم و میخوایم با این کار راضیش کنیم که دلش بسوزه یا به رحم بیاد که پوله رو به ما بده

    چون این نوع درخواست برای پول یا هر چیز دیگه رو با ادمهای اطرافمون داریم تجربه میکنیم

    وبازهم شرکی دیگه خدا رو همسان با ادمها میبینیم و همنطوری ازش درخواست میکنیم

    قدرت بی انتها و وهابیت خدارو نمیبینیم

    نبود اعتماد بنفس هم وجود داره اینکه این ارزشو در خودمون نمیبینیم که پول زیادی گیرمون بیاد که فقط خودمون لایق داشتنش باشیم

    درک نکردن قوانین جهان از همه بیشتر توی این نوع درخواست وجود داره اینکه نمیفهمیم باید تکاملمونو طی کنیم و در ابتدا با بدست آوردن مبالغ کمتر. پله پله بتونیم مبالغ زیاد رو بدست بیاریم

    در هر صورت وقتی که مبلغ زیادی هم بدستمون برسه از اونجایی که ته باورهامون این هست که باد آورده رو باد میبره همونو هم زود از دست میدیم

    گاهی هم پیش میاد بدستش میاریم اما طمع ادم نمیذاره قول و قراری و که داشته انجام بده و به زمانهای دیگه موکولش میکنه

    ویا اینکه میفهمه خودش نیازهای زیادتری داره و مبلغ بخشش رو کمتر میکنه و اینطوری زیر قولش میزنه و در نهایت از اینکه نتونسته قولشو انجام بده از خودش بدش میاد و احساس گناه میکنه

    در کل فکر میکنم مهمترین و اساسی ترین شناختی که باعث میشه بقیه شرکها. و گناها سرباز نکنن از جایی شروع میشه که ما تکاملمونو طی کنیم هر بار با بدست آوردن مبالغ پول در حد فرکانسمون و ظرفیتمون راههای استفاده از اونو یاد میگیریم و ارزش و قدرشو میدونیم و درخواستهایی که از خدا میکنیم آگاهانه و خارج از شرکه

    سپاسگذار خداوند مهربون و رزاقم که شما رو آفرید ودستی شدین تا چنین فضای خوب و پراز آرامش و آگاهی رو در اختیارمون قرار دادین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  3. -
    مهدی رجبی گفته:
    مدت عضویت: 3883 روز

    سلام خدمت استاد ،دوستان و خانواده عزیز و فعال و نازنین..

    من در حالی این متن رو دارم می نویسم که نه هنوز پیام دوستان رو خوندم و نه هنوز فایل جناب عباسمنش عزیز رو بعد از مسابقه دیدم..

    برای همین دوست داشتم الان این کار رو انجام بدم و پیامم را بنویسم..

    باوری که بعنوان ترمز و عقب نشینی در این مثال می تونه محدود کننده باشه دلیل اولش اینه که افراد با این آرزو،میخوان ذهنشان را صرفا از لحظه حال و موقعیت امروز دور کنند و به آینده ای بنگرند که هنوز نیامده منظور من تجسم نکردن آینده برای رسیدن به خواسته ها نیست…منظورم اینه که مثلا میگن وقتی به این درآمد ویا ثروت برسم این کار را میکنم…در حالیکه فرکانس نداشتن در لحظه حال رو دارن ارسال میکنن نه دارا بودن رو..یا فرکانسی که متضاد هست با عشق و بخشش..اگر در این مواق بتوانیم حس دارا بودن و بخشندگی را بطور ذهنی و یا بطور عملی و عینی با همون درآمد و امکانات فعلی که داریم ببخشیم و اهدا کنیم کم کم به فرکانس های بالاتر که هماهنگک با این خواسته هست هدایت میشویم…و نیازی نیست بگیم هر وقت فلان درآمد و سرمایه و امکانات را داشته باشم میتونم ببخشم و یا فلان کار خیر را انجام میدم…

    2) ضمن اینکه تکامل این مسیر را داریم طی میکنیم نه اینکه بگیم چرا پس نمیرسم؟یا کی میرسم؟یا بزودی میخوام این کار رو انجام بدم…

    3) اینکه چطور میشه وقتی هنوز خودمون ظرف مون رو پر تر نکردیم دیگران را پر کنیم؟چطور میشه ظرف خالی را بخشید و اهدا کرد و زندگی دیگران را زیبا کرد در حالیکه نتونستیم به خودمون به اندازه کافی ببخشیم؟که این از احساس عدم لیاقت واقعی نسبت به داشتن خود میاد یا احساس گناه از اینکه اول من داشته باشم بعد بتونم به دیگری کمک کنمو ببخشایم…

    4) درون خود ممکن است این باور را داشته باشیم که کمک کردن و بخشیدن و یا خیرات کردن و…باعث کم شدن میشود و باور به بیشتر شدن و فراوانی نعمات نداشته باشیم و نگران آینده و تمام شدن نعمت ها و پول ها باشیم و بترسیم از این به این خواسته خود برسیدم.

    5)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  4. -
    محمدامین روستا گفته:
    مدت عضویت: 2609 روز

    قال امیرالمومنین علیه السلام :

    نشانه‏ هاى رحمت الهى

    بدان، خدایى که گنج‏هاى آسمان و زمین در دست اوست، به تو اجازه درخواست داده، و اجابت آن را به عهده گرفته است. تو را فرمان داده که از او بخواهى تا عطا کند، درخواست رحمت کنى تا ببخشاید، و خداوند بین تو و خودش کسى را قرار نداده تا حجاب و فاصله ایجاد کند، و تو را مجبور نساخته که به شفیع و واسطه‏اى پناه ببرى، و در صورت ارتکاب گناه در توبه را مسدود نکرده است، در کیفر تو شتاب نداشته، و در توبه و بازگشت، بر تو عیب نگرفته است، در آنجا که رسوایى سزاوار توست، رسوا نساخته، و براى بازگشت به خویش شرائط سنگینى مطرح نکرده است، در گناهان تو را به محاکمه نکشیده، و از رحمت خویش نا امیدت نکرده، بلکه بازگشت تو را از گناهان نیکى شمرده است. هر گناه تو را یکى، و هر نیکى تو را ده به حساب آورده، و راه بازگشت و توبه را به روى تو گشوده است. هر گاه او را بخوانى، ندایت را مى‏شنود، و چون با او راز دل گویى راز تو را مى‏داند، پس حاجت خود را با او بگوى، و آنچه در دل دارى نزد او باز گوى، غم و اندوه خود را در پیشگاه او مطرح کن، تا غم‏هاى تو را بر طرف کند و در مشکلات تو را یارى رساند.

    نهج البلاغه

    قسمت دهم ترجمه نامه 31

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  5. -
    یاسر گفته:
    مدت عضویت: 3788 روز

    با سلام خدمت دوستان عزیزم.در خصوص این موضوع فکر کردم و چندتا باور غلط رو شناسایی کردم.من هم مثل بعضی از دوستان شرط گذاشته بودم که وقتی ثروتمند شدم یه چندتا کار خیر انجام میدم و گفتم خدا تو به من بده تا من بدم به اینایی که در نظر گرفتم حالا که فکر میکنم می بینم که اگه خدا خودش بخاد نمیتونه به اونا بده چرا من باید بدم ؟دلیلم اینه که من دستی از دستان خداوند بشم ولی اگرم اینطور باشه مگه من تعیین کننده هستم که دستی از دستان خدا بشم و اینکه اگه قراره دست بخشش داشته باشم چرا شرط گذاشتم فلان مقدار پول رو به من بده بعد من بخشش کنم.چرا حالا نه با همین درآمدی که الان دارم با همین مقدار کم شروع نکنم و اینکه هرچی که خدا به واسطه باورهای الانم به من میده من بخشش نکنم؟بخشش یعنی پول فراوانه و خدا همیشه میرسونه و من تردیدی در آن ندارم و میدونم که 700 برابر به پولم اضافه میشه (باور به فراوانی بخشش از طرف خداوند).این فکر که به من بده تا منم دراختیار بنده هات قرار بدم فکر میکنم چیزی جز باور غلط من لایق پول نیستم نیست یعنی من که لایقش نیستم و چون من نیتم خیره و میخواهم کمک کنم به بقیه بخاطر این نیت به من پول بده خدا چون من آدم خوبی هستم و میخام به بنده هات کمک کنم و نیت خیره و به واسطه این فکر و نیت خودم رو لایق ثروت میبینم !پس نتیجه می گیرم من این باورهای غلط رو دارم 1-باور دارم من لایق ثروت نیستم به واسطه کمک لایق می شوم شرطی کردن2-آدم ها ی پولدار بخشنده نیستند و خسیس هستند و به واسطه نیت خوب من میخواهم از این قاعده مستثنی باشم یعنی بهم نگن پولدار خسیس 3-در ضمیرناخودآگاهم ثروتمندها ادم های بدی هستند! کاری که باید بکنم اینه که بشتر روی بحث لیاقت و ثروتمند شدن کار کنم هر چند در خیلی از اوقات روی این باورها کار کرده ام و میکنم ولی به قول استاد باید بیشتر و بیشتر بشه چون مثل سیمان چسبیدن واقعا هم چسبیدن به اعماق ضمیر ناخود اگاه ما. خب کاری که باید بکنم اینه که روی باورهام کار کنم بیشتر و بیشتر و اینکه بخشش و انفاق رو هر چه بیشتر از همان مال و دارایی که اکنون دارم شروع کنم حتی با یک لبخند و احوالپرسی و البته با پول یعنی بخشی از درآمدم رو اختصاص میدم به بخشش تا این باور رو در خودم تقویت کنم که طبق گفته قران انفاق کنید تا خدا به شما بیشتر دهد.البته این را هم بگویم که من تقریبا از وقتی با استاد آشنا شدم و در مورد بخشش و انفاق از او شنیده ام این کار را انجام میدم وخداروشکر خدا بیشتر بهم میده به واسطه بخشش. تصمیم گرفتم که بیشترش کنم و تمرین کنم هنگام بخشش دلم قرص باشه که بابا هفتصد برابرش برمیگرده.و قبلن هم برگشته.تشکر از استاد عزیزم و دوستان آگاهم در این سایت.دوستدار خانواده صمیمی عباسمنش.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    مهسا فلاح گفته:
    مدت عضویت: 2487 روز

    با سلام

    من مدت زیادی نیست در این سایت عضو شدم اما بیشتر از یکساله جای دیگری آموزش این دوره ها را میبینم

    پاسخ دوستان را تا حدودی مطالعه کردم ترسیم دنیای فرکانسی و باور این سیستم بسیار جالب و سودمند هست اما چیزی که هست با توجه به قرآن خودخواهی در جهت درک هویت ما خوبه نه نادیده گرفتن بقیه که همه را رها کنیم بگوییم فرکانس خودشانه !

    پس اگر اینطور بود خداوند مهربان برای ما پیامبر نمیفرستاد تا انسان را از جهل بسوی یکتاپرستی و بعد اسلام راهنمایی کند

    در سوره بقره داریم اگر بخدا قرض نیکو دهید خداوند آنرا میافزاید

    پس بگوییم چرا بدهیم میخواستن فرکانس ثروت بدهند ما مسوول نیستیم

    درسته ما مسوول زندگی بقیه نیستیم

    ما خالق شرایطمان هستیم

    اما خود خواهی راه نفوذ ابلیس بر انسان را باز میکند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      معین امیرکار گفته:
      مدت عضویت: 2879 روز

      دوست عزیز خود خواهی در هیچ موردی خوب نیست .با توجه به تعریف کلمه (که خودت رو ادم بدونی و بقیه رو حیوون)ولی ارزش مند بودن و احساس لیاقت(یعنی هم خودت رو ادم بدونی و هم بقیه رو). و پیامبران انسان های بودن که خود را دستانی از خدا دیدن و به هرکس که درخواست کننده و دریافت کننده بود جواب میدادن و کاری با بقیع نداشتن و شما کاملا درست فرمودید که خود خواهی راه نفوذ ابلیسه. ولی موضوع بحث شناسای یک ترمزه و باور اینکه خدا یک سیستمه دلسوزی و رحم رو نمیفهمه و بر اساس توجهات شما یا همون فرکانس هاتون به شما پاسخ میدهد و حتما بقیهی بحث رو تا اخر گرفتین بر اساس دوره هایی که دیدن و نظراتی که از دوستان را خوندین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    محبوبه آگاهی گفته:
    مدت عضویت: 3297 روز

    با سلام خدمت استاد بزرگوار و خانواده صمیمی عباس منش

    من تازه امروز فایل مسابقه رفع موانع ذهنی را دیدم. وقتی سوال مسابقه را در سایت می خواندم یاد نجواهای همیشگیم با خدا، قبل از آشنایی با قوانین افتادم. آن موقع ها دفترم پر بود از تعهدهای سنگینی که به خدا داده بودم تا به او ثابت کنم من هم بنده ای خوب هستم با نیتهای پاک که ثروت را فقط برای خودم نمی خواهم و اگر به من ثروت دهد من مقدار زیادی از ثروتم را برای کمک به نیازمندان خرج خواهم کرد. اینگونه می خواستم دل خداوند را به رحم بیاورم و به او این اطمینان را بدهم که من آدم درستی هستم و لیاقت ثروت را دارم.

    وقتی سر کار رفتم برای اینکه به عهد خودم وفا کنم از حقوقم می بخشیدم، اما هر دفعه به خاطر احساس گناه و احساس دینی که به خدا داشتم این کار را می کردم. من دیگر عادت کرده بودم برای اجابت تمام خواسته هایم، به خدا وعده ای دهم. اگر خدا خواسته ام را اجابت نمی کرد از دست خداوند ناراحت می شدم، مدتی عصیان می کردم و خداوند را متهم اصلی ناکامی هایم می دانستم. مدتی بعد دوباره به سوی خدا باز می گشتم و تعهدی بزرگتر برای اجابت خواسته ام شرط می کردم. این باعث می شد گاهی احساس گناه کنم از اینکه نمی توانم تعهدهایم به خدا را آنطور که باید عملی کنم.

    خدا را شاکرم که به کمک استاد عباس منش از این باورهای غلط نجات پیدا کرده ام و از این مدار باطل بیرون آمده ام و برای تمام انسانهای روی زمین آرزوی هدایت و سعادت دنیا و آخرت را دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      SMZQ گفته:
      مدت عضویت: 2204 روز

      خدا رو شکر که شما از این زندان ذهنی رهایی یافتید و سپاس که این موضوع رو بیان کردید، چرا که شما به صورت عملی یک فردی بودید که قویاً این مشکل رو داشتید و تجربیات و آسیب های اون رو واقع بینانه درک کردید، و با رهایی از اون نیز واقع بینانه طعم شیرین رهایی و درست فکر کردن را می چشید، بسیار پر نکته و پرارزش بود خاطره و بیان دیدگاه شما برای من.

      با تشکر

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: