شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت - صفحه 243

5014 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حامد احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1707 روز

    سلام عرض میکنم خدمت استاد عزیز و همه دوستان گلم

    استاد به نظر من این باور که خدایا تو به من ثروت بده تا من به دیگران کمک کنم از اون دیدگاهی که همیشه میگید خدا یک سیستمِ و یک ابر انسان یا پادشاه نیست نشات میگیره چون همه ما شرطی بزرگ شدیم و این رفتع تو وجودمون که اگه چیزی رو میخوایم به دست بیاریم باید یکسری چیز ها رو از دست بدیم و عدم احساس خود ارزشی و عدم احساس لیاقت یکی دیگه از کد های مخربِ این دیدگاه است که در مورد خود من به قول شما تبدیل به یک فضیلت هم شده بود و اصلا فکر نمیکردم که باور مخربی باشه این نوع نگاه ولی خدا رو شکر از وقتی که هدایت شدم به سایت شما دارم رو خودم کار میکنم و کم کم دارم بهتر و بهتر میشم ولی کار کردن روی خودمون و باورهامون باید همیشگی و تا ابد باشه و خیلی از باورهای مخرب دیگه

    که ریشه در اعماق وجود انسان داره که باید تا ابد روش کار کرد.

    سپاسگزارم از شما استاد عزیز که با طرح چنین سوالاتی باعث میشید ما به خود شناسی برسیم و درک بیشتری از قانون و خدا و جهان هستی داشته باشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    ماریا اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1874 روز

    به نام مهربان پروردگارباسخاوتم

    ردپای👣۱۰۰

    خوب من چون بارها وبارها جواب این سوال رو از استاد شنیدم که این باور از احساسِ عدمِ خود ارزشمندی و لیاقت میاد

    پس برای اصلاح این باورمخرب بایداحساس خودارزشمندی و لیاقت درونی کنم 👌👌💪💪💪

    واز اون به بعد هروقت که خودم در درونم تکرارش میکردم که خدایاتوبمن پول بده منم وعده ی انقاق میدم و…. ،یادم میودمدکه ماریا داری از مسیر درست خارج میشی این یک باور مخربه🪓🔨⛔

    یا هروقت که از دیگران میشنیدمش باز همینطور….

    والان کاملا باور دارم که مشکل از همینجاست،که من میگم خدایا منه ماریا لیاقت داشتن اون پولو ندارم ،من مثلا باپولی که بهم میخوای بدی دست پدرو مادرمو میگیرم توهم درعوض اون پولو بهم بده

    این یعنی من لیاقت داشتن اون پولو ندارم با بخشیدن به دیگران ،ترو راضی میکنم تا بهم بدیش

    درحالی که این احساس کااااملا مغایرهست با قانون،

    قانون به احساس تو به فرکانس تو پاسخ میده و تو وقتی احساس خودارزشمندی نداری نمیتونی پول ارزشمند رو جذب کنی

    من قبلا هزارااان بار ازاین طریق میخواستم ،خدایی روکه فکر میکردم از احساس انسانی برخورداره،رو دلشو نرم کنم اما هرگز این اتفاق نیوفتاد

    چون جهان هستی فارغ ازاینکه من چی فکرمیکنم، داره روی یک سری قوانین ثابت اداره میشه

    وقانون میگه ،جهان کاری به انجام اعمال تو نداره ،قانون به احساس تو درحین انجام اون عمل پاسخ میده

    قانون میگه تو موجودی فرکانسی هستی وتنها پاسخ فرکانس های ارسالیت رو دریافت میکنی ودرقالب، شرایط ،ایده ها انسانها واتفاقات تجربشون میکنی

    حالا فرکانس هات چطور ارسال میشه ،با تمرکزات ،با کانون توجهت ،با افکار غالبت، با گفتگو هایی که بیشترین تکرار رو در وجودت دارن ،با باورهایی که درمورد موضوعات داری

    پس وظیفت چه ماریا ؟!!

    کنترل احساس و افکارت

    حالا با چی بتونم بهشون کنترل داشته باشم ؟🤔

    با دادنِ ورودی های مناسب وتقویت باورهام

    حالا راه حل من برای ورودی های مناسب چیه؟

    اول :از همه گوش دادن هرروزه به فایل های استاد،

    دوم: نوشتن دیدگاه ها چون خودش یک نوع تکرار و درونی سازیه

    سوم :تمرین عملیِ آگاهی هایی که یادگرفتم تو زندگیم تمرین عملی کنمشون

    چهارم:دیدن نشانه های کوچک وتشویق و تحسینشون

    پنجم ایزوله کردن محیطم ،اینکه با چه کسایی با چه باورهایی درارتباطم،چیا می‌شنوم، چیا میبینم وبه چی فکر میکنم

    بنظرم اینجوریه که من کنترل بسیار بیشتراز قبلی به احساسم دارم،واتفاقات بسیار بهتری رو تجربه میکنم چون میدونم قانون ثابتی وجود داره 👇

    به نام احساس خوب= اتفاق خوب

    سپاس از مهربان پروردگارم که منو به این مسیر توحیدی هدایت کرد

    سپاس از استاد عزیزم که خوب زندگی میکنه و کمک میکنه جهان جای زیباتری برای زیستن باشه🙏🙏🙏

    وسپاس از خودم که متعهدانه ایستادم تا رویا هامو زندگی کنم

    عشق برای همه❤💚😇

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    محسن بوطه چالی گفته:
    مدت عضویت: 1325 روز

    سلام به استادعباس منش ودوستان عزیز

    اولین چیزی که به ذهنم میرسه این عدم عزت نفسه که اکثراین حرف ها وترمزهای ذهنیم ناخودآگاه به همین برمیگرده

    ازکمک کردن به دیگران بگم که میخاستم ثروت مند وموفق بشم کع به دیگران کمک کنم درواقع یه دری روبرای بقیه بازکنم که اشتباه بود ودرستش اینه که من الویت بالاتری نسبت به دیگران (مردم؛ دوست وآشنا) دارم وجدا از اون من فقط میتونم الگوی خوبی برای اطرافیان بشم اینه که درسته نه اینکه بیفتم دنبال خوشحال کردن وموفق کردن وحل مسائل مالی وزندگیشون

    بعد خانواده هم دقیقا همینطور حل مسائل مالیشون وحتی زندگیشون کع جفتش اشتباهه من اول باید روی خودم تمرکز کنم ومسائل مالی وزندگی خودمو برطرف کنم ویه شرک هم خیلی پنهان پشت این رفتارهاهست که اطرافیان خودشون خدا ندارن ومن قراره زندگیشونو متحول کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    اصغر محمدی گفته:
    مدت عضویت: 2403 روز

    سلام

    من هم خیلی وقتها از خدا طلب ثروت و پول می کردم میگفتم خدایا به من این پول بده منم عوضش جبران میکنم تو اگه این پول و به من بدی من قول میدم مقداری از این پول می بخشم مثلا میگفتم به نیازمند ها کمک میکنم میگفتم خدایا تو به من این ثروت و بده و ناخودآگاه از این ور هم میگفتم که من حتما از این پول به خونواده ام کمک میکنم یا به فلانی ها کمک میکنم  منم تو باورهام بود که از خیلی ها از جامعه و رسانه ها شنیده بودم که میگفتن خدا به اونهایی ثروت میده که مردم و فقیر فقرا کمک میکنن دست خیلی ها رو میگیرین منم که این حرفا ها رو شنیده بودم تو باورهام بود و ناخودآگاه موقع در خواست پول از خدا میگفتم خدایا ته به من این پول بده منم عوضش به فقرا کمک میکنم دست مردم و میگیرم جبران میکنن نمی گم کمک کردن به فقرا بخشش کاری بدی ولی این باور که خدایا به من ثروت بده منم میخوام جبران کنم این یک باور اشتباهی که میخواستم جای خدا بشینم و جبران کنم یعنی نگاهم این بود اگر من دست بقیه رو نگیریم خدا به من حالا اون ثروت یا یه موضوعی رو که می خواستم رو نمیده این باور به من پول بده منم به مردم کمک کنم یک ترمز ریزی که متوجه هش شدم یعنی یه جورایی خودم و لیاقت اون ثروت  نمی دونستم خودم و بی ارزش میدونستم میگفتم من که ارزشی در مقابل خدا ندارم شاید من اگه دست بنده خدایی رو بگیرم خدا هم عوضش اون موضعی رو که میخواستم رو به من می ده یک باور محدود کننده ای در خودم بود که نگاهم به ثروت این بود که اگر من ثروتمند بشم باید حتما دست خیلی ها رو بگیرم تا به اون ثروت برسم  بخشش و ثروتمند شدن رو اشتباهی درک کرده بودم میگفتم حتما من باید یه کاری در مقابل خداوند انجام بدم که خدا هم برای من کاری رو انجام بده این باور خدا رو یک انسان می دیدم  که مثلا وایستاده من و نگاه میکنه که من به نیازمند ها فقیر فقرا کمک کنم که خدا هم برام جبران کنه که مثلا اون ثروت رو به من بده این باور باوری بود که جلوی تمام نعمتهایی که قرار بود وارد زندگی من بشه رو گرفته بود و خدا رو شکر خداوند من هدایت کرد که من هم متوجه این باور اشتباه بشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    محبوبه زینلی پور گفته:
    مدت عضویت: 2234 روز

    بچه ها بخونین

    این کامنتها روبخونین

    نمیتونین هیجا مول اینهارو‌پیداکنید

    سلام و درود ب شما عزیزانم

    استاد عزیزم مریم جان زیبا 🙋🏼‍♀️سلام

    واقعا چی بگم

    من فقط چهارتااز کامنتهای صفحه ی اول و خوندم

    توجاده ام وزیربارون

    اول عزخداتشکرکردم‌ب خاطر هدایتش ب این جای زیبا ک تو شهر کویری مثل یزد اینموقع سال این هوای بارونی و مه الود و الان وتواسن‌ساعت دارم تجربه میکنم ک من نشانه ایی میبینم از بوی نعمت وثروت و فراوانی ک دارم هدایت میشم سمتش

    دوم اینکه اقا ،مرد،مومن تو چه کردی بااین سایتت

    وای ک چقدر میخام دادبزنم و ازته دل خدارو‌باصدای بلند صداکنم و سجده ی شکر بجابیارم همینجا

    من چرافکرمیکردم ک‌ثروتمند بشم واسه پدروماادرم و برادرهام کاری انجام بدم

    چرافکر میکردم ثروتمند بشم تا چندتا بچه ب سرپرستی بگیرم

    چراثروتمند بشم تا بتونم جهیزیه تهیه کنم

    اقا اینهاهمش خوبه وتموم ثروتمندها این کارها روانجام‌میدن ولی ،ولی

    اخ ک‌اینجا مج ذهنمو گرفتم بعد از ۳۶سال وچقدر گریه کردم

    استاد چندساله عضوسایتتونم

    هرروز مخصوصا این یکسال گذشته روزاانه بیش از ۱۰ساعت ویس گوش میدم مینویسم

    تکرارمیکنم ورودی مناسب و اگاهانه انتخاب میکنم

    ولی نمیتونستم پول بسازم

    از طریق دستان خود ثروت میلیونی وارد زندگیم‌میشد ولی خودم ،،،،؟خود‌ِخودم نمیتونستم پول و ثروت و بسازم

    جالبه میدونستم بخاطر دوتاباوراینکار صورت نمیگیره

    یکی باور فراوانی واعتقاد ب باور فراوانی واون یکیش عدم لیاقت

    چیدر نعمت وفراوانی و دیدم وازته‌دل تحسین کردم

    چقدرالگوهایی مثل خودمو‌دیدم‌و‌ذهنمو منطقی کردم

    ولی بابت عدم لیاقت این باور ک من میگم اصلی ترین رکن ثروته چقدر ترمز ریز داشتم و من هروز هم درمورد اون دوتا کار اول ک کفتم فکرمیکردم بهش وب خودمم افتخارمیکردم

    الان فهمیدم ک عزیزم اونا عامل بازدارنده ی تو از ساخت ثروت بودن

    چرابودن ؟؟؟؟؟

    چون من وذهن من نمیگفت ثروتمند بشو بخاطر خودت اول

    پول بساز بخاطر خودت اول

    پول بساز چون تو لایقترینی نسبت ب دیگران برای اولویت بندیت محبوبه خانم

    تاتولذت نبری محبوبه نه پدرت نه مادرت ونه بچه هایی ک میخای سرپرستیشون و‌بگیری نمیتونن لذت ببرن چون نمیتونی پولی بسازی

    وای ک چی بود این چهارتا کامنت بخام همشو بخونم چی میشه ازالان میدونم ک قراره ازخودم بیخود بشم میدونم ک قراره شروع کنم ب اشک شوق ریختن

    بچه ها بخونین ب ولله بخونین

    پشیمون نمیشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  6. -
    مرتضی امیدی گفته:
    مدت عضویت: 1198 روز

    سلام جانانه به همه بزرگ اندیشان و مخصوصا استاد دوست داشتنی..

    به نظر من بزرگترین ترمز زندگی من اینه که کلا فرمول های فکری ما کاملا برعکس هستن..

    برای مثال:

    همیشه اول می‌خواییم به چیزی برسیم بعد در قبال رسیدن به اونجای مورد نظر یه کاری یا جبرانی یا لطفی بکنیم..

    اگه قراره من به پول های زیاد برسم بعد دست و دلباز بشم، که کلا کار خاصی نکردم و این برای خدا هم جالب نیست که بخواد مارو به اونجا برسونه…

    در همین وضعیت سخت و انگار نشدنی،کاری رو بکنی که خودتو به خدا و خودت اثبات کنی و اونجاست که مورد توجه خدا قرار میگیری…

    (یه پیشنهاد برای اینکه حد و حدود کمک کردن داشته باشیم و با خیال راحت و بدون استرس و فکرهای منفی اینه که هر درآمدی رو داریم چند درصد ازون درآمد رو جدا کنیم و اختصاص بدیم برای کمک به کسایی که فکر میکنیم لایقش هستند مثلا دو یا سه یا ۵ یا انشالا ده درصد و…)

    کامنت دوستان رو خوندم و بسیار نظرات جالب داشتند که استفاده کردم

    در کتاب پدر پولدار و پدر بی پول رابرت کیوساکی میگه:زمانی که پدر پولدار من به مشکلات مالی سخت میخورد ،میرفت و به نیازمندان و بی‌سرپرستان و سازمانهای بهزیستی و کلیساها و… کمک زیادی میکرد

    و زمانی که ازش پرسیدم چرا این کارو میکنی،

    در جواب گفت وقتی میخوای به پول برسی باید دلشو داشته باشی به دیگران و نیازمندان بدی و خرجش کنی بعد برای شما چندین برابرش میاد…

    من خدارو شکر میکنم وقتی فکر میکردم در بدترین شرایط زندگی هستم و آخر خط هستم و تمام درها بسته هست با این سایت از طریق یه دوست خیلی خوب آشنا شدم و کلا دیدگاه و روحیات وتصمیماتم عوض شد و حال بسیار بهتری دارم و پول شد بخشی از هدفم و چیزای مهمتر از پول که سلامتی و روابط و معنویات هست رو هم وارد زندگیم کردم و این حال مثل ماشینی میمونه که چهارچرخش باید سالم باشه تا بهترین حالت حرکتی رو داشته باشه..

    بازم سپاس از خدای بزرگ و استاد عزیز که حرفاش در وجود من ریشه کرده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    بهاره رمزی گفته:
    مدت عضویت: 1609 روز

    سلام،

    من فکر میکنم بیش از هرچیزی، عدم احساس لیاقت در این تفکر دیده میشه، البته خودمم همیشه همینطوری ثروت خواستم “با شرط و شروط”، نه به این دلیل که من خودم به تنهایی لیاقت ثروت رو دارم، نه برای اینکه من باید در ثروت و رفاه بیش از حد کافی ، زندگی کنم، نه به این دلیل که خداوند صاحب همه ثروت هاست و عاشق اینه که من راحت و ثروتمندانه و باعزت زندگی کنم، بلکه به این دلیل که من حتما باید یه کار خیری باهاش انجام بدم🙈 تا لایق داشتنش باشم،

    و کد مخرب دیگه ای که داره اینه که ثروت کم هست، و باید باهزار قول و قرار گذاشتن و شرط و شروط یکم ازین ثروت رو از خدا دریافت کنی، وگرنه مگه میشه همینجوری ثروت زیادی داشته باشی؟!!!!!!

    خودم که فکر میکنم الان میبینم ته وجودم یه استرسی دارم از ثروتمند شدن و فایلای شمارو که میبینم اصلا تعجب میکنم، میگم مگه میشه ادم معمولی و سالم و خوب زندگی کنه و کلی هم ثروت داشته داشه؟!!!! نمیدونم چرا فکر میکنم حتما یه اتفاقی یا کمبودی در یه جنبه دیگه ای از زندگی آدم، باید در ازاش تجربه کنه….. و هرکسی رو میبینیم که خیلی ثروتمنده، باخودمون فکر میکنیم لابد تو زندگی خانوادگی ، تو سلامتی، تو آرامش درونیش یا بالاخره یه جای زندگیش باید بلنگه و کسی ک پول زیادی داره انگار مستحق و آماده رویارویی با اتفاقای بدی باید باشه

    ، اما کسی که فقیره مستحق دریافت اتفاقای خوب، آرامش، خواب راحت، بچه های خوب، عشق، ایمان بیشتر، همسر خوب و نجیب تر، و کلا دردسر کمتری هست ….

    وای فکر میکنم پاشنه آشیل خود من همین باشه،

    پول و ثروت رو مساوی با دردسر و مشکلات بیشتر میدونم در اعماق ذهنم،

    اما پول کمتر و به اندازه، مساوی هست با آرامش و زندگی سالم و بی دردسر و شاد!!!!!!🙈🙈🙈

    همیشه تو فیلما دیدیم دختر یا پسر فقیره خوشگل تر و باشخصیت تر و جذاب ترن و بیشتر مورد عشق و محبت قرار میگیرن، و اون صحنه ای که پسر پولدار عاشق دختر فقیرتره میشه همیشه یکی از جذاب ترین اتفاقای فیلم و سریالا بوده و الان ک خوب فکر میکنم همینو واسه خودمم خلق کردم چون اینو خوب و رویایی میدونستم…. وای خدای من 🙈 و الان دقیقا تو همین شرایطم، هرچقدر پول میاد توزندگیم کلا نابود میشن تا من همیشه تو همین نقش باقی بمونم! و اون معشوقه بی پول بمونم که همیشه اون پارتنر عاشق و پولدارش زیر بال و پرش رو میگیره….. باورم نمیشه…..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    آیدا داودپور گفته:
    مدت عضویت: 3131 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و بانو مریم شایسته نازنین

    همین الان اینم اومد تو ذهنم

    در مورد اینکه چرا

    ثروت رو میخوایم که باهاش به بقییه کمک کنیم؟

    یادمه کوچیک که بودیم.عیدها که میشد

    پسر بزرگ دوست مادر بزرگم میومد عید دیدنی خونه مادر بزرگم.

    اسمشون دکتر کریم زاد بود.بالاترین عدد و رقم عیدی رو این شخص به ما میداد و کلا چون پولدار بود کل خانواده عزت احترام زیادی براشون قائل بودن.

    از اونجا بود که من قبلنا فکر میکردم دکتر و مهندس ها فقط پولدارن

    ( برادر این شخصم مهندس بود.)

    الان چند سالیه که این باور دکتر مهندس در من بشدت ضعیف شده،شکر خدا🙏

    اما میدیم و میفهمیدم از بچگی که عید اون شخص چون مبلغ عیدیش بیشتر بود ،انگار اون عیدی یکجور کمک حساب میشد برامون

    اخه یادمه مادرم میگفت عیدی هات رو جمع کن و یه چیزی که لازم داری باهاش برای خودت بخر

    نمیگفت از پولهات لذت ببر.

    به نظرم اون عیدی گرفتنها یکجور فقر رو القا میکرد ناخواسته!

    یا ما میبینیم و میشنویم که افرادی مثل بیل گیتس و وارن بافت و… بخشی از داراییشون رو صرف امور خیریه کردن.

    چون اونها پولدارن و این کارها رو کردن پس برای ما میشن نمود کسب ثروت حلال که کمک به دیگران بخشی ازش میشه

    تو ذهنمون که همانند سازی میکنیم میگیم پول داشته باشیم که به فلانی کمک کنیم.

    حالا که ما اصلا نمیدونیم اون شخص اول با پولهاش خودش کیف کرده یا نه؟

    درک مراحل کسب ثروتش رو هم که نکردیم.چون خودش هیچوقت نیومده واضح بگه مثل استاد که مملوس شه برامون.

    فقط اینهایی که رسانه ها بیشتر نشون دادن دیدیم و فکر کردیم ثروتمند شدن یعنی کمک به دیگران

    بازم ذهنم نشونم میده تنها کسی که ثروت کسب کرده و داره با ثروتش حال میکنه استاد عباسمنش هست و حال اینکه این شخصم کمک میکنه ولی نمیاد کمکش رو هی نمایش بده و بگه

    درک این سبک زندگی و درستیش اینقدر با ذهن فقیر ما فاصله اش زیاده که واقعا جهاد اکبری میخواد برای قبول و عمل بهش

    واقعا باید بمباران کرد ذهن رو و هی زد تو دهنش با نمونه های موارد مختلف زندگی استاد و افرادی که اینجا از تجارب ملموسشون مینویسن.

    امیدوارم چیزی که به ذهنم رسید بتونه مفید باشه برای دوستانم🌷🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    علیرضا حقگو گفته:
    مدت عضویت: 1540 روز

    به نام خدا

    سـلام

    این دقیقاً صحبتی بود که من چند وقتیه از دیگران می‌شنوم و راجع بهش با همسرم صحبت میکردم .

    صحبت ها در رابطه با این بود که

    – شما اگر فرزند بیارین خدا ثروت و نعمت شما رو بیشتر می‌کنه

    – اگـر به کسـی کمک کنـی ثروت و نعمت برات میاد

    – برو به فلانی توی فامیل که وضعیت مناسبی ندارع کمک کن که خدا در عوضش بهت ثروت و نعمت بده

    – قبل از اینکه میخوای معامله ای کنی به خدا بگو خدایا اگر این معامله بشه من انقدر از سودم رو به فلانی می‌بخشم

    و از این نمونه صحبت ها …

    اما مـن از همون اول می دونستم که این نوع تفکر و دیدگاه درست نیست

    یه نجوایی در درون من هی بهم میگفت که غلطه غلطه غلطه

    راجع بهش فکر کـردم

    گفتم خدایا این جوری فکر کردن و عمل کردن یعنی اینکه من خودم به شخصه لیاقت ندارم ثـروت و نعمت از تو دریافت کنم ، حتما باید یه بچه داشته باشم ، یه فقیری زیر دستم داشته باشم که تو به بهونه اون به من ثروت بدی ‌

    که این خلافــ قوانین تو هست

    چون من میبینم سلیمان توی درخواستش از خداوند نگفت که مُلک و ثروت و قدرت به من بده تا بدم به مردم و بچه ام

    پس این نگاه صد در صد اشتباهی هست و پروردگارم رو سپاسگزارم که من رو به سمت باور درست هدایت کرد

    ▪️من خودم به شخصه و به تنهایی لیاقت دریافت ثـروت و نعمت بی‌نهایت رو از پروردگارم بسیار بخشنده ام دارم

    (بدون اینکه فرزند داشته باشم یا بخوام به کسی کمکی کنم )

    ▪️ اگر خداوند به من هر تعداد فرزندی بدهد روزی و نعمت هر بنده ای برایش محفوظ است و اوست که از پدر و مادر برای بنده اش مهربان تر است

    ▪️من نفس کمک کردن و بخشیدن رو دوست دارم ، چون من وجه و تصویری از پروردگارم هستم و هر چه ببخشم از منبع رزق و نعمت بی انتهایی که خداوند در اختیار من گذاشته است می بخشم و به خودم یادآوری میکنم که نظاره کن چقدر نعمت و ثروت خداوند در اختیارم گذاشته

    ▪️هر انسانی که ثروت و نعمت را واقعاً بخواهد خداوند خواسته او را اجابت می‌کند

    چه من کمک کنم یا نکنم

    ▪️و هزاران نگاه جدید و درست که به لطف خداوند هدایت شدم و یک ترمز وحشتناک رو از بین بردم

    خدایا خیلی دوست دارم 💚❤️♥️

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    آیدا داودپور گفته:
    مدت عضویت: 3131 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و همه دوستان

    من میخوام اول برم تو دل این ایده ال گراییم که:(تو هنوز دستاور بزرگی خلق نکردی.پس فعلا چیزی ننویس.😈)

    فکر کنم بزرگترین ترمز من

    اینه که ثروت رو یه چیز بزرگ و یهویی میدونم.

    درک ثروت بعنوان : یک سیر رسیدن به خواسته ها، تو ذهن من خیلی کمرنگه

    این باور من یعنی :

    ثروت

    مساوی شانس

    مساوی ازدواج با یه شخص پولدار

    مساوی تولد توی خانواده ثروتمند

    مساوی حساب بانکی پر (چطوری پر شدنش رو نمیبینم فقط پر)

    مساوی خرید لباس مارک از بهترین فروشگاهها

    مساوی مسافرتهای لاکچری

    مساوی خوشحالی میشه که انگار خیلی از من دوره.

    بعد ذهنم میاد میگه دیدی همه اینها با پول زیاد ممکنه.توهم که تا بخوای برسی بهش کلی زمان میبره و اصلا معلوم نیست برسی یا نرسی.

    اهان اینجا یکی دیگه میاد بالا

    ثروت=پول زیاد

    اما

    پول حلال که دیر رشد میکنه😈

    (تو خانواده ما بشدت حلال و راه درست اصول بوده از بچگی و کسب پول به هر روشی جز راه حلال مساوی گناه تعریف شده.

    خیلی خوبه این تعریف ها ولی باور فقیرانه هم بشدت همراهش اومده دیگه)

    و چون براساس باورهای ضعیفم فکر میکنم کارم پتانسیل رشد سریعتر رو نداره چون سود پایین میگیرم تو کارم، پس پولم حلاله و طبق باور اشتباهم حالا کو تا رشد کنم و پولم زیاد بشه.🤦

    بعدش میبینم من تو خانوادم و فامیل کسی رو نداشتم که ثروتمند واقعی بوده باشه.

    من از همسرم جدا شدم و گویا تو ذهنم ثروتمند شدن برای خانوم مستقل هم به سختی تعریف شده.

    درک ثروتمند واقعی بازم تو ذهنم میره پایین تر

    اینم بگم که چرا الان اومدم و نوشتم!

    دیشب استاد تو پیج اینستاشون اعلام کردن ۱۰شب کلاب هاوس صحبت میکنن.

    من بدو رفتم نصب کردم کلاب هاوس رو

    و وارد روم شدم موقع صحبتشون.

    بعد از چندتا از عزیزان که صحبت کردن،یهو استاد گفتن آیدای عزیز میتونید صحبت کنید.(با خودم گفتم واا من😳

    من که هنوز به این برنامه آشنا نیستم.نکنه اشتباهی چیزی زو زدم که نشون میده میخوام صحبت کنم.🤔)

    من نمیدونم واقعا جز من آیدای دیگه ای هم بود یا نه

    ولی من حسم گفت تو رو میگه دختر

    و از اونجایی که میگفتم من هنوز دستاورد بزرگی ندارم چی بگم.سکوت کردم و از من رد شد

    فقط حس کردم ایول آیدا تو همین امشب کلاب هاوس رو نصب کردی و رفتی تو روم استاد ولی عجب انرژی فوق العاده ای داری که بین اینهمه آدم اسم تو رو یه ثروتمند واقعی صدا زد و اینو نشونه گذاشتم برای توانایی حرکتم تو مسیر رسیدن به ثروت💪

    استاد عباسمنش واقعی ترین نمونه ثروتمند واقعیه برام ولی هنوز ذهن پرمقاومت من نتونسته سیر این رشد رو درک کنه و قبول کنه، بخاطر همین با اونحالی که یکجاهایی رشد خوبم میکنم نمیتونم برای خودم حرکت در جهت ثروت تعریفش کنم.

    تو ذهن پرآشوب من، ایده ال گرایی اینقدر شدیده که حتی تو خوندن کامنت هم سختگیرم

    فقط دوست دارم تجربه افرادی رو بخونم که مثال زدن.کلی گویی رو نمیپسندم چون برام ملموس نیست زیاد.من شدیدا با مثال میفهمم مطالب رو

    هرچند که فکر نکنم خودم الان تونستم مثالی بزنم.

    ولی میمونم جلوش و میزنم

    من کسب و‌کارم مغازه پوشاک هست و از اول سال تو ذهنم خرید چکی رو بستم و واستادم جلوش برخلاف روشم تا پارسال

    هنوزم چک دارم که درحال تسویه اش هستم و کمی داره بهم سخت میگذره و ذهنم بشدت میکوبه منو که اخه چطوری میخوای به پر قدرتی قبلش باشی؟افت میکنیا؟

    ولی برای حرکت در جهت ثروت واقعی میخوام استارت رو از همینجا بزنم و فقط توکل کنم به خدا و نشونه هاش.

    بزرگترین ترمز من فکر میکنم من همون ایده ال گرایی هست که تو کسب ثروت هم بشدت خودش رو نشون میده.

    الان اومدم

    نوشتم که واستم جلو ذهنم

    بازم میام و مینویسم باید من پیروز شم تو این مسابقه نه ذهن منفی من💪💪💪

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      سیامک آقایی گفته:
      مدت عضویت: 1351 روز

      با سلام خدمت شما دوست و هم فرکانسی عزیزم

      با سپاس فراوان از پروردگار مهربان برای تمامی نعمتها و تشکر از جناب استاد عباس منش،سرکار خانم شایسته و دست اندرکاران این سایت بی نظیر

      من برعکس شما سرکار خانم آیداپور مدت زمان زیادی نیست که هدایت شدم به این سایت ولی تغییرات بسیار خوبی رو به لطف خدا در زمینه سلامتی و رابطه با خانواده ام تجربه کرده ام.

      چون فرمودید مثال بزنم که براتون ملموس تر و باور بیشتری ایجاد کنه چند تا مثال از تحولات زندگیم میزنم:

      1-در زمینه سلامتی در 6 ماه گذشته حتی یکبار مریض نشدم(قبلا مواردی از جمله سرماخوردگی در طول ماه،سردرد در طول روز،کمر درد و غیره)بسیار شایع بودند.

      2-روابط با همسر و فرزندم و با افراد غریبه و مختلف در جامعه از یک راننده گرفته تا مغازه دار و غیره حداقل در طول روز یک مشاجره لفظی بسیار عادی بود،الان به جرات در ماه شاید یک یا دوبار و موضوع مهمتر اینکه پیش از آشنایی با این مباحث (مخصوصا درون خانواده) مشاجرات با تعداد دفعات بیشتر،زمان طولانی تر و قهر و ادامه ناراحتی حتی در مسایل جزیی براحتی برای یک روز و یا بیشتر ادامه داشتند،الان در حد ساعت و یا دقیقه اون حس بد برطرف میشه

      3- در زمینه مالی با همون شغل قبلی(بدون ارتقا مدرک یا رتبه شغلی، آموزش خاص ،رانت،و یا هر عامل دیگر)میزان درآمد نزدیک به دوبرابر شده است

      و اما دو موضوع بسیار مهم:

      1- اولین موضوع اینکه حال خوب=اتفاق خوب رو نه فقط از جنبه تجربه رخداد های بهتر،بلکه بدلیل اون آرامش و حس غیر قابل توصیفی که داره حاضر نیستم با هیچ دستآوردی(با روش های قبلی) جایگزین کنم و حتی اگر اتفاق قابل ملاحضه ای هم در زندگیم (فعلا تا این زمان تا این مرحله) رخ نده اصلا برام مهم نیست احساس میکنم در زندگیم خوشبخت هستم

      2-دقیقا تا امروز به ظاهر میگفتم اگر استاد و افراد بسیار زیادی تونستند در زندگی به آرزوهایشون(و بطور خاص ثروت) دست پیدا کنند ، کافی هست من هم از خدا بخواهم،مینوشتم،تصویر سازی میکردم و سعی میکردم روش های استاد رو دنبال کنم اما امروز با گوش دادن به فایل های رویا هایت رو باور کن و چرا خدا بیشتر از ما میخواد که ثروتمند شویم؟به قلبم کورسویی تابید که تا امروز نبود چون تا امروز وقتی به آرزوهایم فکر میکردم،یا اونها رو مینوشتم بجزدرمواردی خاص و نادر ،در بقیه مواقع احساس خاصی نداشتم،بیشتر دلخوش بودم که خدا رو شکر نتایج دیگم خوب هستند توی این مدت کوتاه،حالا ثروت شدشد، نشد هم خدا رو شکر و…

      امروز فهمیدم دارم مسیر رو اشتباه میرم در واقع من بدلیل عدم احساس لیاقت اینطور فکر میکنم ،من به خدا شرک دارم که احتمالا من با شغل کارمندی و 52 سال سن،انسان معمولی و (بهانه های دیگر) نباید زیاد انتظار خاصی داشته باشم که مثلا دست آورد های استاد رو بهشون برسم

      بهتره به کم قانع بشم که اگر نشد سرخورده نشم و …امروز فهمیدم (با قلبم البته نه با فکرم)که با رعایت قانون تکامل،با صبر(که در واقع من صبر رو نشونه ایمان کامل به خداوند و تسلیم بودن و باز گذاشتن دست اون تعبیر میکنم)و هشیار بودن برای تمرین درک بهتر الهامات و شهود و مهمترین قسمت داشتن شجاعت در عمل،هر چیزی رو میتونم در زندگیم خلق کنم(یک جوری به قلبم افتاد حداقل برای چند ساعت و میدونم باید این حس خوب و واقعی رو تقویت کنم)

      حالا وقتی خواسته هام رو مینویسم احساس متفاوتی دارم حالا درک میکنم چرا میگن جوری بنویس که انگار اتفاق افتاده،منظور نشون دادن ایمان واقعی و نداشتن شرک و کفر به وعده های خداوند و کلا توحید به معنای واقعی است

      کلام آخرم اینه که اصلا ناامید نشوید،نتیجه لازم رو تا الان به زعم خودتون نگرفته اید؟ بسیار خوب برگردید به خودتون،ریشه های اون(رو با استعانت از پروردگار برای هدایت به مسیر درست) پیدا کنید و روش کار کنید،بدون فشار بدون استرس بدون دنبال کردن هر احساسی منفی(که از سوی شیطان دیکته میشه) از زندگیتون لذت ببرید.

      و ایمان داشته باشید که حتما اتفاق میافته،اگر خداوند فکری رو به ذهنتون انداخته،حتما راه رسیدن بهش بهتون الهام میشه

      این مسایل رو مطرح کردم که در اصل به خودم یادآوری کرده باشم

      مطمئنم در آینده نزدیک از نتایج فوق العاده در زندگیتون برای ما خواهید نوشت و باعث کمک به خودتون،همه ما و در نهایت به پیشرفت جهان خواهید شد،انشاله

      با احترام

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      کوروش بهارزاده گفته:
      مدت عضویت: 1177 روز

      سلام درود بیکران آیدای موفق، تبریک میگم بهت، فکر میکنم فرکانست و باورهای موفقیت توی زمینه هایی قویتر از هوش خودآگاه شماست، نشونه زیبایی بوده که شما مخاطب قرار گرفتی و درس بزرگتر اینکه منتظر نتایج بزرگ هستی تا بتونی صحبت کنی، ولی همه مایی که اینجا هستیم میدونیم که نتایج از اتفاقات کوچک و تغییرات کوچکی شروع میشه که برای هر کدوم از ماها بزرگترینه، نظر بقیه حتی خانواده خوبمون اینجا اهمیتی نداره، اگر تونستن درک بکنن که تشویق میکنن که قطعا همین طوره اگرم نتونستن ما موفقیت هاشون رو تشویق میکنیم، باریکلا که با این باورت مقابله کردی و پیام دادی…

      درمورد موضوع چک، بهت تبریک میگم، نمیدونم چه مدت از این پیامت گذشته و نتیجه اش را دیدی یا نه هنوز ولی اینو بهت میگم با کم شدن بدهی ها و چک ها و به صفر رسیدن و به مرور رشد دارا بودن و وجود سرمایه، که همه اینها نشانه های تکامل و ثروته و قطعا باید مرحله مرحله سپری کنی البته سرعتش تنها دست خودته، در نهایت اینقدر احساس لیاقت و رشد و پیشرفت تغییر می‌کنه و زندگی قشنگ و زیبا میشه که فکرش هم زیباست، شما در آینده به روز بار تهیه می‌کنی به صورت نقد، به روزی میری قیمت تعیین میکنی، یه روزی همه بهت میگن ببر بعد پولش را بده، حتی چک هم نمیخوان، شما میگی ممنون به همین اندازه که دارم میخرم. اون موقع هم حس لیاقتت زیباترین و هم تکاملت هم معجزات خداوند را میبینی و هم دستان خیر و خوبی رسانش را و هر روز زندگی از هر جهت بهتر و بهتر میشه، موفق باشی…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: