شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت - صفحه 247

5014 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    امیر حسین خاکساریان گفته:
    مدت عضویت: 1164 روز

    سلام دوستان

    این ترمز از فیلم ها می آد

    هر فیلمی این وضعیت تجربه می کنه که آدم های خوب داستان موفق می شون بعد در حال موفقیت های بیشتر یکی از بهتراشون قربانی می شه

    این می تونه با مرگ از دست دادن ثروت یا ……

    مثل فیلم های : جو مونگ ، جواهری در قصر ، شیر شاه ، کشتی گیر آمریکایی ، مبارز آمریکایی و …

    در این فیلم شخصیت اول داستان یا نفر دوم

    قربانی

    مثل فیلم کشتی گیر که مربی اون جوان ایرانی می ممیره شب قبل مسابقه

    بعد جالب اینجاست که اون مرد خوبی نبود اما اما موقعی که این اتفاق براش افتاد همه ی تیم مدال هاشون بهش تقدیم کردن و نفر اول داستان هم وقتی داشت می با خت با یاد مربی اش افتاد

    که( دایی اش هم بود ) انگیزه گرفت برد مسابقه ر و آخر فیلم هم با صحنه تابوت مربی تمام شد و ضمیر ناخودگاه ما و قتی می بینه این و در فیلم ها تکرار می شه بخاطر احساس قهرمان بودن تاثیر گذار بودن روی آدم های دیگه که هر کسی این ر دوست داره ( کاملا طبیعی هم هست ) در زندگی ما اجرا می کنه که به اشکال مختلف هست که یک نمونه اش ثروت

    راهکار ها

    ۱ پس این قهرمان ها را از ذهنت بیرون کن و با دلایل مختلف قهرمان هایی درست بر خلاف جهت اون ها تنظیم کن تا از اون ها بدت بیاد

    ۲ من فقط با ثروتمند شدن می تونم به اون ها کمک کنم ان هم فقط به این صورت که من الگو بشوم و تمام (اگر کسی بهت کمک کرده اون دست خدا بدون )

    ۳ قربانی شدن در خودت از بین ببر

    ۴ خداوند تنها وظیفه من را ثروتمند شدن روابط عالی و سلامتی قرار داده و اگر من هر کاری کنم که در این راستا نباشم به خودم ظلم کردم و کیفرش هم به سختی می بینم

    ۵ من لایق ثروت بی نهایتم چون خداوند همه چیز مسخر من کرده اصولا چون ما از خداییم دلیل دیگه نیار که لایق بودن ما به اون مرتبط بشه

    ۶ اعتماد بنفس داشته باش چون می تونی باهاش جلوی احساس بگیری تا یه آدم ضعیف دیدی دلت نسوز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    صالح گفته:
    مدت عضویت: 1270 روز

    سلام استاد میدونم دوساله که مسابقه تموم شده😅 اما

    نظر من در مورد این پرسش این هست که ما انسانها چون در طول زندگی و در طول تاریخ نسل به نسل ژن به ژن به ما انتقال داده شده که برای در یافت یه چیز باید یه چیزی بدیم پس به این شکل دعا میکنیم.

    انسانهای غار نشین اگه شکاری میکردن همسایشون اگه میخواست کمی از اون گوشت رو باید وعده میداد که فردا بخشی از شکارش رو به اونها میده

    و تا امروز که ما از بانک وام‌میگیریم تعهد میدیم که اصل پول رو با مبلغی بالاتر به عنوان سود بر میگردونیم و بچه ایی که به پدرش میگه برام دوچرخه بخر منم تو کارها به تو کمک میکنم گوش به حرف مامان میدم ادم خوبی میشم

    و هزاران مثالی که در این زمینه میشه زد

    و از اونجایی که به خاطر بک گراند مذهبی، خدا در ذهن ما یه موجود قدرتمند هست (که البته کم کم با اموزه های شما داریم جای این موجود رو با یک سیستم عوض میکنیم) پس ما چون در تمام زندگی به خاطر دریافت چیزی یه چیزی دادیم طبیعیه که به خاطر درخواست پول یا هر چیز دیگه به خدا بگیم خدایا تو بده ماهم یه کاری برات میکنیم و هر کس از جمله خود من وقتی این جوری دعا میکنیم درواقع هنوز سیستم و فراوانی نعمت در این سیستم رو باور نکردیم .

    هنوز مثل گذشته نذر میکنیم اگه تو امتحان قبول بشیم مقداری پول به امام زاده میدیم یا اگه پدرمون نفهمه چنین کار زشتی کردیم یه صدقه ایی میدیم یا خدایا اگه مارو سالم به مقصد برسونی صدقه میدیم و همون اول برای اینکه حسن نیت مون رو برسونیم صدقه رو پرداخت میکنیم

    ماها انقدر تو روابط مون ازین تکنیک، که درست هم هست در جوامع انسانی ،استفاده کردیم حالا تو رابطه با خداوند هم همین رفتار رو داریم میگیم خدایا تو بده من جبران میکنم،

    یادمه من خودم وقتی ماشین نداشتم میگفتم خدایا تو ماشین بده من بنده هاتو که کنار خیابون وایسادن مجانی سوار میکنم.🤣

    نگاه احساستی به خدا مثل این میمونه به الکتریسیته بگیم من کلید لامپ رو میزنم اگه لامپ رو روشن کنی قول میدم از روشنایش استفاده های خوب بکنم زیر نورش درس بخونم، دعا بخونم،😐

    الکتریسیته کاری نداری تو زیر نور لامپ دعا میخونی یا ادم شکنجه میکنی الکتریسیته با اِعمال قانون از طرف تو، چیزی که براش برنامه نویسی شده رو اجرا میکنه،نه قضاوت میکنه و نه دل رحمی…

    البته چون ما با این روش داد و ستد بین ادمها بزرگ شدیم و بعدش که چیز های بزرگ خاستیم و به این نتیجه رسیدیم که چیزهای بزرگ از دست انسانها بر نمیاد رفتیم سراغ خدا و از اونجایی که میشه به خدا قول داد و زد زیر قول و خدا چک تو برگشت نمیزنه یا ازت شکایت نمیکنه و یه جورایی چیزایی که میده مجانیه با گریه و زاری رفتیم سراغش و البته با همون پیش فرض جامعه انسانی و داد و ستد و ازونجایی که چند باری خدا تو مسائل کوچیکتر دعا هامون رو مستجاب کرد (به خاطر قانون فرکانس)ولی در مورد پول دعاهامون زیاد مستجاب نشد(به خاطر باور های مخرب مالی) به این فکر افتادیم که باید یه وعده ایی یه زیر میزی چیزی بدیم که خدا سر کیسه رو شل کنه😅

    اصلا همین قربانی کردن برای خدا برای دوری بلا از کجا اومد؟ چرا تو وجود ما یه ترسی باید باشه که به خاطر اون ترس بریم بهایی به نیرو های بزرگ بپردازیم تا مارو سیو کنن؟

    به قول استاد اگه ما تو بیابون بزرگ میشدیم امروز کمتر باور های مخرب داشتیم 🤦‍♂️🤦‍♂️

    این باور ها که ریشه دار هم هستن بعضا خیلی پنهان هم هستن ترمز دستی رو قشنگ کشیدن بالا…

    من اینجا یاد گرفتم

    خداوند به هیچ نذر نیازی برای محقق کردن خاسته هام نیاز نداره

    خداوند از قبل داده از قبل از تولد من همه چیز مهیا بوده

    خداوند رو فقط باید باور کرد

    باید باور کرد که نعمت ها و ثروت ها مثل یک رود خروشان و بی پایان در جریان هستن و ما لب این رود نشستیم و هر وقت ظرفمون رو حالا یا لیوان یا تشت یا منبع یا اصلا لوله کشی کنیم.. میتونیم بزنیم تو رود و تا بی نهایت استفاده کنیم خدارو شکر میکنم که از وجود چنین افکار و خرافاتی تو ذهنم اشنا شدم و دارم دونه دونه روشون کار میکنم و به اندازه ایی که کار میکنم ظرفم بزرگ تر و ثروت ها و نعمت ها و شادی ها و سلامتی ها تو زندگیم بیشتر میشه خدایا مرسی❤

    استاد مرسی😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  3. -
    آمین گفته:
    مدت عضویت: 1495 روز

    ب نام خدای بی همتا

    درود و عرض ادب خدمت استاد عزیزو مهربانوی گرامی. و دوستان همدل

    نکته ای به نظرم رسید که اونم اینه

    وقتی ما ثروت بسازیم علاوه بر خودمون نادخوداگاه باعث کمک رساندن به بقیه هم میشه.

    طبق گفته استاد که میگن وقتی ماشین میخری به کارخونه ماشین سازی. به نماییگاه ماشین. به کارگران کارخونه والی اخر کمک کردی

    یعنی بخشش شاید به صورت ملموس و دستی به شخصی که مد نظرت بوده انجام نشده ولی طی این مراحل خودبه خود به انبساط جهان و به نوع بشر خدمت کردی.

    که البته با ثروتت و باحس اینکه انقدر دارم که میتونم ببخشم میتونی به کسایی هم که میخوای ببخشی. ولی این حس توأم با حس لیاقته،حس ارزشمندیه،نه دلسوزی ونه اینکه در ازای بخششم حالا خدا تو هم بیا بیشتر بده به من, ببین من تک خور نیستم.(پا جای پای خدا گذاشتن)

    اینکه تو به من ثروت بده تا من هم به بنده هات کمک کنم چندین باور غلط داره

    ۱,تو نمیتونی به بنده هات نعمت بدی پس من میدم

    ۲عوض ب در کردن(معامله با خدا)

    ۳انسانگونه پنداشتن خدا

    ۴عدم لیاقت

    ۵باور به کمبود

    در اخر تشکر میکنم از خدای خوبم و از استاد عزیز و بانوی مهربانیها و همینطور دوستانی که با کامنتهاشون واقعا روشنگر راه ما بقی هستن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    الهه سجاد گفته:
    مدت عضویت: 3575 روز

    سلام استاد

    من توی نشانه ی امروزم به این فایل هدایت شدم

    و باز همزمانی

    خدایاشکرت

    👌👌👌

    دیشب موضوعی پیش اومد که یه ترمز خیلی قوی برای ثروت رو توی خودم پیدا کردم

    واون مهم بودن نظر خانواده در مورد من

    در مورد همه چیزم:

    اینکه فلان مهمونی یا دورهمی رو که تمایل به شرکت درش ندارم، بخاطر نگرانی اینکه میگن:

    چرا فلانی نیومده یا بالاجبار میرم یا اگه نرم راحت نیستم

    بخاطر قضاوتهاشون بخاطر اظهارنظرهاشون بخاطر سوال پیش اومدن براشون و…. و …. و ….

    و نگرانم که حالا چی میگن یا مثلا” مادرم سراغم را میگیرن یا… هزار تا موضوع دیگه که دقیقا” ارتباط با مهم بودن نظر خانواده داره

    🌿🌿🌿🌿

    خب من از صبح تا الان به این نتیجه رسیده م

    خدا میدونه در این راستا چندتا ترمز

    مخرب در برابر ورود پول دارم که مربوط به نظر خانوادمه

    یه جورایی ریشه ش هم این میشه که: آخه فلانی که مالِ این حرفا نبود

    و عباراتی از این دست

    یعنی اینقدر نظرشونو برا خودم مهم کردم که ارتقا جایگاه اجتماعیم یا جایگاه ثروتم هم انگار باید از فیلتر تایید اونها بگذره

    از طرفی با سابقه ذهنی بچگی و … مطمئن هستم که تایید نمیکنن و اوکی نمیدن

    و این دیوار ذهنی خودم هست که راه درآمد و ثروت را به رویم بسته

    بله این ترمز سالهاست که مانع ثروت منه که البته پس از سالها به لطف خدا امروز کشفش کردم

    بهرحال میخواستم ازتون درخواست کنم که مشابه مثال بالا که برای ترمز نیت کار خیر و ثروت زدین

    توضیحاتی هم در مورد ترمزهای ذهنی مربوط به خانواده در ارتباط با کسب ثروت و رسیدن به زندگی پر از رفاه و آسایش بگین

    🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀

    فک میکنم به افراد زیادی کمک بکنه چون همه ی ما یک عالمه ترمز مربوط به نظرات و عقاید خانواده داریم

    متشکرم🌹🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    Ehsun گفته:
    مدت عضویت: 1785 روز

    سلام

    فکر میکنم این موضوع مربوط میشه به دیدگاهی که نسبت به خدا داریم

    ما زمانیکه بچه بودیم پدر و مادرمون رو به عنوان قدرتمند ترین شخص زندگی مون می شناختیم و برای اینکه درکی از خدا داشته باشیم خدا رو هم مثله پدر و مادرمون فرض کردیم اما قدرتمند تر و بزرگتر

    بنابراین همون درک و دیدگاهی که نسبت به والدین مون داشتیم رو به خدا نسبت دادیم اگه اونا با ما شرطی رفتار کردن ناخودآگاه فکر کردیم خدا هم به این شکل رفتار میکنه

    مثلا پدر و مادر گفتن من برات فلان اسباب بازی و میخرم به شرط اینکه با دوستت بازی کنی . این کار شاید در ظاهر ی کار اخلاقی باشه که وسایل مون رو به بقیه هم بدیم که استفاده کنن اما ناخودآگاه این باور در ما شکل گرفته که به شرطی میتونی چیزی که میخوای و داشته باشی که در راه خیر استفاده کنی وگرنه خبری از برآورده شدن خواسته نیست

    این دیدگاه اجازه نمیده حتی کار خیر و فقط به نیت خیر بودن و کمک کردن انجام بدیم ی جورایی احساس میکنیم بخاطر برآورده شدن خواسته مون لازمه اینکار و بکنیم درحالیکه همچین چیزی لازم نیست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    مهدی شفیعی گفته:
    مدت عضویت: 1392 روز

    سلام خدمت خدای عزیز واستاد جانم. همانطور که فرمودید یکسری ترمز پنهان در این درخواست وجود دارد.به نظر من اولین ایرادی که دراین درخواست وجود دارد اینه که ما خودمون را لایق داشتن ثروت نمیدونیم وکسان دیگر را بهانه و واسطه ی داشتن ثروت قرار می دهیم وبه خداوند مهربان میگوییم که خودم به تنهایی لیاقت داشتن ثروت را ندارم وبه بهانه کمک کردن به دیگران از تو درخواست ثروت وفراوانی را می کنیم واز نظر بنده این بزرگترین واساسی ترین ترمز این درخواست است ویا خیلی وقتها من ادمهایی رو دیدم که به امامزاده ها وزیارتگاهها پناه می برند واز انها التماس شفاعت پیش خدا رو می کنند واز بچگی من همیشه از این دیدگاه متنفر بودم وپیش خودم می گفتم اگه ما می گوییم خداوند همه جا هست واز رگ گردن به ما نزدیکتره پس چه لزومی داره که من بروم و دست به دامن کس دیگری بشوم ،یادمه سال۱۳۹۰می خواستم برم سفر مکه برای عمره تو کلاسهای آموزشی قبل از سفر که می رفتیم یک فرمی به ما دادن که یکی از آیتم هاش این بود که باید مرجع تقلید خودتو مشخص کنی ومن در جواب نوشتم خودم،و چند دقیقه بعد اون اقای روحانی که اونجا بود من رو صدا کرد وگفت چرا مرجع تقلیدتو مشخص نکردی ومن در جواب گفتم که ادم عاقل مگه وکیل وصی می‌خواد ؟‌اون روحانی گفت اگه مرجع تقلید نداشته باشی حج شما قبول نیست ومن درجواب گفتم که حج من قبول نیست شما چرا ناراحتی من خودم میدونم با اون بالایی،می خوام بگم که تا این حد از واسطه قرار دادن کسی بین خودم و خداوند مهربان بدم میاد،نمیدونم این صحبت جاش اینجا بود یا نبود ولی من گفتم نظر شخصیم بود وخیلی خوشحال میشم که نظر دیگر دوستان رو هم بدونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    بهاره رضائی گفته:
    مدت عضویت: 1389 روز

    سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز❤️🧡💛💚💙💜 و خانواده بزرگ عباسمنش🤍🥰🤍

    این اولین کامنتی هست که من میخام بذارم

    استاد عزیز من هم از راهی کاملا اتفاقی ۲-۳ سال پیش آشنا شدم باهاتون

    بصورت تصادفی در گروه واتساپ خانوادگی که هیچوقت پیام هاشو نمیخونم و ویس هاشو باز نمیکنم 😂 با شما آشنا شدم ، یعنی چندتا از فایل های صوتی شما که کامل هم نبود اونجا گذاشته شده بود ، من هرکدومو ۲-۳ باری گوش دادم و خیلی خوشم اومد ، و شناخت من در حد همون فایل های صوتی باقی موند

    بعد از مدتی بصورت کاملا اتفاقی ( یعنی دنبال شماهم نبودم فقط خوشم اومده بود از کلامتون) خدا منو به سمت هدایت بیشتر با شما راهنمایی کرد… تا الانکه به لطف هدایت خدای مهربون وارد سایت شدم

    و امروز بالاخره اولین دیدگاهم در این سایت شگفت انگیز گذاشتم والان که دارم تایپ میکنم متوجه شدم که این برام رهنمودی هست از جانب پرورگار متعال که جدی تر روی خودم کار کنم ، چون همینکه یه مرحله پیش رفتم و کامنت گذاشتم یعنی فرکانسم یک لول بالاتر رفته

    استاد عزیز هربار که فایل هاتونو گوش میدم ، انرژی عالی ای دریافت میکنم و ایمانم به خدای مهربون بیشتر میشه ،شکرخدای مهربون هرروزم عالی تر روز قبل هست ، و امیدوارم دوباره و دوباره کامنت بذارم و از تجربیات عالی ام بگم تا شاید همونطور که من از همین چندتا کامنتی که خوندم و نکاتی یاد گرفتم ، کامنت من هم برای بقیه مفید باشه

    دوستون دارم 🌹🌷

    عشق و محبت 🤍 میفرستم سمت هرکسی که این متنو میخونه

    دوست دارم منم از خانواده فعال عباسمنشی بشم ❤️🧡💛💚💙💜

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    شادی گفته:
    مدت عضویت: 2094 روز

    سلام بر همگی

    ترمزهایی که از این فایل زیبا به نظرم رسید اینها هستند:

    1.شماره یک که خیلی قوی هست در درونم اینه که وقتی از خدا ثروت میخوام ،انگار صدای خدا رو میشنوم که داره میگه میخوای چیکار .تو که داری به اندازه کافی .مگه گشنه موندی یا بی لباس و بی سقف موندی که انقدر ثروت ثروت میکنی .کلا به من بگو میخوای چیکار

    و من بهش میگم که بابا جان برای خودم نمیخوام که همشو .میخوام این کارهای خیر رو انجام بدم خب. و تمام اون مثالهایی رو که استاد تو ویس نام بردن رو

    2. دوم اینکه خدا و ادمها بهم میگن چقد این ادم طمع داره و زاده خواهه و با گفتن این که من میخوام کارهای خیر و کمک کننده باشم ،انگار قایم میشم پشت درخواستم

    3. سوم اینکه کلک میزنم به خدا که با این شگرد سریعتر بهم بده

    4. چهارم اینکه یه باور قدیمی نهفته هست تو وجودم که هر کس بیشتر ببخشه و کار خیر کنه خدا بهش میده.

    البته یه باور متضاد که به این قسمت مربوط نمیشه هم دارم که خالی از لطف نیست اینجا بگم :اونم اینه که اونایی که خیلی کمک میکنن از همه بدبختتر هستند و همه چیزشونو از دست میدن .

    5. گزینه پنجم اینه که خدا به دیگران نمیده و من پولدار میشم و بهشون کمک میکنم .

    6.ششم اینکه من از خدا به بنده هاش دلسوزترم .

    7.هفتم اینکه ادمها خودشون نمیتونن از خدا درخواست کنن و من بهشون کمک میکنم تا وقتی که به این درک برسن و از خدا بتونن کمک و درخواست بکنن.

    8.هشتم اینکه ترس از قضاوت خدا و بنده هاش

    9.نهم اینکه هر کس ثروت میخواد کلا ادم خوبی نیست .

    11. یازدهم اینکه وقتی کار خیر میکنم با هر رقم و عددی ،اگر کسی اومد ازم پول خواست و من نتونستم بهش نه بگم،اینجوری میتونم قسم و ایه بیارم که ببین بخدا من الان تازه کار خیر کردم دستم نیست که بهت کمک کنم .جلوی خدا و بندش هم شرمنده نمیشم دیگه.

    12.دوازدهم این که با کار خیر مالمون صاف و زلال و حلال میشه .هم پیش خودمون هم پیش خلق الله

    13.سیزدهم این که چون به دیگران گفتیم که اگر پولدار شم من مثل دیگران نیستم که خسیس و گدا باشم .پس کمک میکنم که قضاوت نشم

    14. اینکه تو اموزشهای برخی استادها هست که اگر کمک کنین بهتون داده میشه اگر کمک نکنین جهان ازتون میگیره.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    فاطمه غلامی گفته:
    مدت عضویت: 1162 روز

    سلام وسپاس از رب وهاب وسلام وسپاس خدمت استاد عزیزم و خانواده عباس منش عزیز من نشانه هدایت امروزم این فایل بود ومتوجه شدم که من هم همچین ترمزی داشتم توی ذهنم والان این باور رو جایگزین کردم که تنها راه رسیدن به خدا ومعنویت ثروت مند شدن هست ومن هر چی ثروت مند تر باشم نزد خدا محبوب تر هستم وبا ثروت مند شدنم به رشد خودم وجهان کمک میکنم وکد های مخرب که من پیدا کردم باور لیاقت هست یعنی من لایق نمی دونم اگر خدا ثروت بدی من به دیگران کمک میکنم تابا بخشیدن لایق بشم وباور کمبود رو هم می رسونه که خدا یا تو به من بده به بقیه نمی خواد ثروت بدی من از ثروتی که بهم بدی به دیگران می بخشم به نظر من این دوتا کد مخرب خیلی احساس میشه تو این موضوع سپاس گزارم از همه دوستان وخدارو شکر که امروز این اگاهی رو یاداوری کرد به من عالی ترین ها رو برای همه ارزو دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    علیرضا نقدیان گفته:
    مدت عضویت: 1735 روز

    روز 100- روز شمار متحول شدن زندگی من فصل چهارم

    .

    .

    خدایا شکرت استاد عزیز که اینجا هستم و این وجود داره و بهش فکر میکنم که ریشه این ترمز چیه و از خدا میخواهم هدایت کنه و بهم بگه :

    .

    1- اولین نکته ای که استاد یادم میاد اینکه ما فکر میکنیم پول شخصیت ما رو عوض میکنه و ما رو آدم بدی میکنه و ما رو تغییر میده و این دیدگاه که پول ما رو آدمک بدی میکنه و شخصیت ما رو عوض میکنه از فیلم ها و سریال های چرت وپرت اومده در صورتی که من چیزی که از شما یاد گرفتم و بهش فکر کردم و با نشست و برخواست با انسان های ثروتمند و یا رفتن به اینجور محله ها فهمیدم این بود که پول شخصیت ما رو هر چیزی که هست بولد تر میکنه همین پول نه دین ما رو عوض میکنه و نه شخصیت ما رو عوض میکنه فقط باعث میشه ما پر رنگ تر دیده بشیم در دل جامعه همین ، تازه چیزی که من دیدم و تجربه کردم اینکه پول باعث میشه خیلی از ویژگی های خوب مثل بخشنده بودن در وجود ما متولد بشه و خیلی اخلاقیات خوب باعث میشه در وجود ما به وجود بیاد

    .

    چرا چون کسی که به ثروت میرسه یکی از چیز هایی که حتمن در وجودش هست اینه که به فراوانی جهان ایمان داره پس دیدگاه توحیدی تری داره نسبت به زندگی پس عجله نمیکنه و دنبال قرض و بدهی نمیره و به خودش کمتر ظلم میکنه یا کسی که ثروتمند میشه دیگه اصلن به ذهنش خطور نمیکنه که بره دزدی کنه و یا جایی بخواد در جامعه کار های ناشایست انجام بده و برای کشورش دردسر درست کنه چون اون به راحتی نعمت و ثروتمیاد توی زندگیش و این احمقانه هست که حتی به این مسئله ها فکر کنه .

    .

    2- دومین نکته ای که به ذهنم میرسه اینکه یه جور احساس عدم لیاقت من میبینم که من خدایا لیاقت داشتند اینهمه پول رو ندارم تو به من بده حالا من بخشی از اون رو به بقیه می بخشم که پاک بشه و من آدم خوبی بشم .

    .

    3- نکته ی دیگه ای که یادم میاد اینکه همیشه این دیدگاه مضخرف بوده که انگار پول زیاد یه ایرادی داره هیچوقت کسی نمیگه که مثلا پولی که با زحمت به دست اومده و عرقت ریخته شده ممکنه حرام باشه و خیلی ها چون اینجوری پول به دست آوردن و دیدن یه سری آدم هایی راحت و مثل آب خوردن دارند پول میسازند اومدن برای اینکه ذهنشون اذیتشون نکنه و حالشون بد نشه گفتند که پول زیاد و راحت یه مشکلی داره و حرامه

    در صورتی که خدایی که من میشناسم و تجربه کمی که از عمل به کمی از قوانین دارم اینه که این خدا عاشق سادگی و راحتی و فراوانی توی زندگی بنده خودش هست و لذت میبره که بندش اینجوری زندگی کنه اصلن مسیر درست اینه که راحت و ساده پول بسازی و بارها گفتم به خودم که به طبیعت نگاه کن حیوانات چقدر راحت به خواسته هاشون میرسند میبینی تو که انسان هستی تو که اشرف مخلوقات هستی تو که جانشین خداوند روی زمین هستی اصلن قانونش اینه تو راحت تر از اینا برسی به خواسته هات به خودت ظلم نکن پس درون تو یه ایرادی داره که بر طرفش کنی اگه نه جهان اینجوری با یه بشکن به خواسته هات پاسخ میده .

    .

    4- نکته ی دیگه این هست که انگار ما میتونیم پول نادرستی اصلن بهش برسیم که وارد زندگی ما بشه و ما اون رو ببخشیم و جای اون پاک بشه و یا اصلن بیاد و موندگار بشه توی زندگی ما قوانینی که از خدا میدونم اینکه ما به هیچ وجه نمیتونیم به صورت پایدار از راه نادرست به ثروت برسیم به هیچ مقداری یعنی این مسئله رو من هر روز بهش فکر میکنم که آیا مثالی رو میشناسی که بتونه به صورت پایدار برسه به موفقیت هایی که از راه نادرست بوده؟ بعد از یکم پیشرفت کردن توی زندگی خودم دیدم که بعضی ها هستند که چشم دیدن من رو ندارند و خوشحال شدم و سعی کردم این رو انگیزه ای کنم برای مصمم شدن بیشتر در راه رسیدن به اهدافم حالا به این فکر میکنم که تو فکر کن مثلا تو یه آدمی باشی که عالی پیشرفت کردی توی زندگیت و به یه جایگاهی رسیدی طبیعتا اگه از راه نادرست باشه خیلی زود آدم ها تو رو لو میدن به همین سادگی و تمام اون موقعیت در یک چشم به هم زدن توسط جهان از تو گرفته میشه چون این یک قانون هست که نمیتونی از راه نادرست به ثروت و موقعیت های عالی برسی به صورت پایدار و این باور هم بازهم از توی فیلم ها آب میخوره یا توهماتی که افراد دیگه راجب افراد ثوتمند حوزه کسب و کار خودشون دارند که چون خودشون نرسیدند و تلاش کردند میگن فلانی دزد هست یا… و تا حالا با خودشون یه نفر نشسته فکر کنه که چرا اون بنده خدا اینقدر ساده داره کارهاش انجام میشه و راحت میفروشه و…؟

    .

    5- مسئله دیگه نبود دیدگاه سیستمی به خداوند که اصلن نمیشه که پول نادرستی وارد زندگی ما بشه و اگه بشه توسط سیستم خیلی سریع از ما گرفته میشه و هر کس که پول داره حققش هست و داره از راه درست پول میسازه من یادمه قبل شناخت قوانین این باور رو داشتم که نمیشه سر خدا رو گول زد و الان با نگاه سیستمی میبینم که با درک قوانین چقدر راحت تر دلیل نتایج زندگی دیگران رو متوجه میشم چقدر راحت میفهمم که چرا به بعضی خواستهها رسیدم به بعضی ها نه چرا بعضی ها همیشه وضعشون تو هر بازاری خوبه چرا همیشه و هر روز آدم های بسیار ثروتمندی سریعتر و به پول های بیشتری میرسند چرا همه داره وضعشون نسبت به قبلشون بهتر میشه حتی فقیر ترین افراد چرا بعضی ها مدام بدهکار هستند چرا همیشه بعضی ها درگیر وام هستند چرا بعضی ها همیشه قرش و بدهی دارند چرا من نشستم و کلی به همه اینها فکر کردم که چرا اینجوری هست

    .

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: