شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت - صفحه 256
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-62.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-10-19 18:24:222024-07-17 13:54:48شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروتشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به همه ی عزیزان.
خیلی خوشحالم که هدایت شدم به خوندن کامنت های این فایل.
داشتم فایل منطق هایی قوی برای “تغییر بنیادین باورها” رو گوش میدادم. با صحبت های استاد و هیجانشون از خوندن کامنت های مسابقه شناسایی ترمزهای مخفی ذهن درباره ثروت رسیدم به این صفحه و کامنت هاش.
فقط چند تا از کامنت ها رو خوندم که موتور ذهن خودم روشن شد برای شناسایی ترمزهای ذهنی خودم:
قبلا فکر میکردم وقتی پول و ثروتی دستم میاد، باید یه بخشیش رو کار خیر (واریز برای نیازمندان، بیماران و …) انجام بدم تا پولی که دستم اومده پسندیده بشه. یا حتی به خاطر اینکه از دستش ندم و ازم گرفته نشه بخشیش رو کار خیر میکردم.
انگار که معامله باشه، گرو کشی باشه…
یادمه با همین فرمون جلو میرفتم تا یه بار مامانم گفت چراغی که به خانه رواست به مسجد حرومه، داخل زندگی خودم هم میتونستم کمک کنم اما چون فکر میکردم کار خیر بیرون از خانواده مقبول تر هست، همیشه به بیرون کمک میکردم.
با حرف مامانم تازه دوزاریم افتاد که کار خیر بیرون و داخل نداره، اونم وقتی که داخل نیاز به رسیدگی داره.
دقیقا داخل زندگی خودم رسیدگی مالی نیاز داشت.
خوندن کامنتا منو یاد نگاه خودم انداخت…
بعد از اون، اول داخل رو بررسی کردم قبل از کمک به بیرون.
و چقدر بعدش راحت تر شدم، خوشحال تر شدم، نفس راحت تری کشیدم…
تو یکی از کامنتا بچه ها نوشته بودن عدم احساس لیاقت برای دریافت اون ثروت از طرف خدا، باعث میشه ما اینطوری فکر کنیم.
در مورد من، ترس از گرفته شدنش هم بود.
الان حس میکنم هر پولی که وارد زندگیم میشه رو باید به بهترین نحو برای بهبود زندگی و رشدم خرج کنم. با این نگاه که همچنان هست و همچنان ادامه داره.
با آموزه های استاد از سال 99 به بعد خرج کردن پول برام روان تر شده.
چون قبلا میترسیدم تموم شه، و وقتی هم که تموم میشد اذیت میشدم اما تقویت باور فراوانی نعمتهای خدا (پول و …) باعث شد نفس راحتی بکشم و راحت تر زندگی کنم و نترسم از تموم شدن ها. چون کامل درک کردم وقتی نگاهم عوض شد مسائل ساده تر شدن.
هر چیزی تموم میشه بعدش دوباره پر میشه و این یه چرخه ی بدون توقف.
استاد خیلی ممنونم از تک تک فایل هاتون، آرامش ذهنی که دارم با تغییر نگاهم (باورها) نسبت به قبلم هست.
خیلی لذت بردم از کامتتون واقعا اون قسمتی که نوشتین ترس از تموم شدن پول داشتین این پاشنه ی آشیل من هست که به امیدخدا باید این باورم رو ازبین ببرم وبه جاش این رو جایگزین کنم که خدای من ما رو وارد جهانی کرده سراسر از نعمت وثروت هست وهرچقدر ظرفمون رو بزرگتر کنیم نعمات بیشتری رو دریافت میکنم.
چقدر این فکرتون برام دلنشین بود جایی که گفتید هرپولی که در میارم برای بهبود زندگی خودم وارتقا دادن خودم خرجش کنم.
خیلی ممنونم ازخدای عزیزم واستاد مهربانم وتمامی عزیزان این سایت
سلام سپیده جان.
ممنونم از کامنتت و نظر لطفت.
منم خیلی نیاز دارم روی ترس تموم شدن پول کار کنم، چون تا یه ذره غافل میشم دوباره سر و کله اش پیدا میشه…
اتفاقا قبل عید سر یه مسئله ای داشتم تو دام نجواها میافتادم (2 روز به دام افتادم البته) تا اینکه خدا دستم رو گرفت و راهنماییم کرد گفت سمانه چیکار کن و بعد یه نفس راحت کشیدم…
استاد عزیزم، خدا خیر بی نهایت رو وارد زندگیتون کنه هر لحظه با فایلهای شگفت انگیز آموزشی که در اختیار ما میذارین که حقیقتا راهگشا هستن.
برات بهترین ها رو آرزو میکنم سپیده جان.
به نام خدایی که هرچه دارم از اوست …
سلام به یکی دیگر از خواهران بی نظیرم در این خانواده ی دوست داشتنی
سلام سمانه جانم
امیدوارم حال دلت عالی باشه ….
وقتی برای چندمین بار به این فایل اومدن تا کامنت خودم و پاسخ به کامنتم رو بخونم …
فایل رو پلی کردم …
دقایق وسط فایل بود که در این فکر بودم که باید حتما حتما کامنتای این فایلو بخورم ….ولی از کجا ..؟
تا خدا بهم گفت از صفحه 256 کامنت ها شروع کن …
همون موقع عدد رو یاد داشت کردم …و فایل که تموم شد اومدم بخ این صفحه …و کامنت شما
اولین کامنت این صفحه بود …
خیلی خیلی لذت بردم …از کامنتت از دیدگاه و از کالبد شکافی ذهنت …
یکسری جملات زیبایت را همزمان کپی میکردم …
آنجا که گفتی ؛.
..
احساس لیاقت برای دریافت اون ثروت از طرف خدا، باعث میشه ما اینطوری فکر کنیم.در مورد من، ترس از گرفته شدنش هم بود.
.
.
دقیقا برای من هم …
و اینکه گفتی یه رابطه ی گرو کشی …
یکم که فکر کردم دیدم این باور و فکر تدی سد ممم هست …
یه جورایی انگار مثلا وقتی 100 تومن داشتم و دوست نداشتم حتی یه هزاری رو الکی خرج کنم … وقتی که به صندوق های صدقات میرسیدم از یه طرف احساس عدم لیاقت و گناه بهم میگفت تو باید بخشی از اونو حتی شده 5 تومن کمک کنی مگر نه پولا مثلا بی برکت میشه و مثل یخ آب میشه …از طرفی انگار هزار تومن هم هزار تومن بود برام…چون من فعلا درامدی ندارم و خیلی سعی میکنم کم خرج کنم تا نخوام از والدینم پول زیادی درخواست کنم …
از طرفی ترس از تموم شدن و از طرفی نگاه انسانی به خداوند که انگار وایساده بالا سرم ببینه من چیکار میکنم آیا بنده ی خوبی هستم …
و از طرفی این جمله خیلی بد جوری توی ذهنم تکرار میشه که اصلا اون بخش کوچک مال تو نیست …پس باید بدیش به نیازمندان بره ….
و وقتی گفتی چراغی که به خانه رواست به مسجد حرامه
یاد جمله ی استاد افتادم که میگفت اگر می خوای به کسی کمک کنی باید اول به خودت کمک کنی …اگه می خوای کمک کنی و ببخشی باید به جایی برسی که بی حساب کتاب و استرس ببخشی اونم نه برای کمک به کسی برای کمک به خودت …
و یادم افتاد که این باور هنوز درونم پا نگرفته که بابا جان …
ما هیچ تاثیری در زندگی دیگران چه مثبت و چه منفی نداریم….
ما نمیتونیم به کسب کمک کنیم …
و دیدم این دلسوزی این احساس گناهه همراه با دلیل و باور کمبود و کمک به دیگران برای تغییر زندگیشون چقدر درونم ریشه داره …
از طرفی یکی از اهداف من استقلال مالیه و متوجه شدم که درون من یه جورایی نمیخواد پولدار بشم چون انگار توی ذهنم اینکه اگه پولدار بشه تبدیل میشی به موسسه خیریه و همه ازت انتظار کمک دارند …
او مای گاد …چه باورای مخربی …
سعی میکنم منطق هاشو پیدا کنم و بعدا در پاسخ به کامنتم بنویسم …
ممنونم ازت که باعث پیدایش این آگهی ها شدی …
اگر تجربه یا منطقی داشتی دربارش حتما برایم بنویس مشتاقانه خواهم خواند …
ازت ممنونم
خیلی دوستت دارم …
در پناه لله یکتا باشید
سلام ملیکا جان.
ممنونم که برام پاسخ نوشتی.
پاسخ ها به نوعی پیام خداوند برای من هستن.
با پاسخت منو بردی به کامنتم به تاریخِ 8 بهمن 1401
و این خیلی هیجان انگیزه.
انگار در زمان سفر کنم.
و یه مسیله مهم دیگه.
کامنت در مورد مسایل مالی و باورها و ترمزهای مالی هست.
چیزی که دارم تحلیلش میکنم این روزها…
مرسی که برام نوشتی و باعث شدی توجهم بیشتر جلب بشه.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
با سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته و همگروهی های عزیزم
جهان همواره در حال پیشرفت و بهتر شدن هست و خواه یا ناخواه هر اتفاقی که در جهان میفته اون رو به سمت بهتر شدن سوق میده.
اگر من سعی کنم در زندگیم آدمی باشم که خوب زندگی کنم و همواره در حال پیشرفت باشم ناخودآگاه به پیشرفت جهان بیشتر از همیشه کمک کرده ام . همیشه از خدای جهان خواسته ام که به من کمک کنه در مسیری که طی میکنم به سمت آگاهی و تعالی ،آگاهی های بیشتری رو برای من در راهم قرار بده تا بواسطه اونها در راه ثروتمند تر شدن جهان گامی برداشته باشم.
من هم مانند بیشتر همفرکانسی های عزیزم فکر میکردم که ببخشش در راه ثروت خیلی خیلی خوبه اما اگر قرار باشه از روی باور کمبود باشه که میبخشم تا بهم بخشیده بشه اشتباهه و این یعنی من به تنهایی لیاقت داشتن ثروت رو ندارم و عدالت خداوندی وجود ندارد و زمانی که خداوند از طریق من به یک انسان دیگر چیزی ببخشد در اینصورت من ثروتمند میشوم که در هر دو صورت اشتباه است و من ایمان دارم که خداوند من را لایق بهترین ها میداند و من با بهتر بودن میتوانم الگوی خوبی برای بقیه باشم.مانند استاد عزیز.خدای مهربانم سپاسگزارم.
استاد عزیزم سپاسگزارم.
با تشکر از جهان و همه ی ثروتهایش.
سپاسگزارم.
سلام بر همگی
من تین فایلو چندبار دیدم ولی هیچ وقت دست به قلم نشدم
البته کامنتارو خوندم ولی خودم چیزی ننوشتم
تا اینکه امروز که برای بار چندم گوش میکردم یه جا یه جرقه ای زد که بیام بنویسم اونجا که استاد گفت از خودتون بپرسید و ببینین چی از تو ذهنتون درمیاد
همیشه فقط خوندم و گوش کردم تکرار کردم سعی کردم عمل کنم ولی اینار میخوام بنویسم تا خودمو بفهمم
پس مینویسم
چرا من ثروتمند نمیشم ؟
چون فکر میکنم برای اینکه ثروتمند بشم باید
1. یه عالمه زمان بزارم از وقت زندگیم و بچه هام و شوهرم بزارم کار کنم تا بتونم اون مقداری که میخوام پول دربیارم
2همه اونایی که کسب و کارشون شبیه منه و پولدار شدن یه عالمه کار کردن و زمان گذاشتن تا به اینجا برسن به این سادگیا که نیست
3. حتما باید دانش کاملی تو حوزه کاریم داشته باشم تا بتونم ازش پول دربیارم
4. تو این شغلی که من دارم نمیشه به راحتی پول دراورد
5. دلم میخواد واسه خودم کار کنم ولی ایا من به تنهایی میتونم یه کارو اداره کنم؟
6. اونایی که هم رشته منن خیلی از من با سواد ترن بیشتر بلدن
7.من چون از اول ادم کم رویی بودم خیلی طول میکشه راه و رسم بازار و مشتری رو یاد بگیرم
8. اصلا دلم نمیخواد همه ی وقتم صرف کارم بشه و دیگه واسه خودم زمان نداشته باشم
9. اگر پولدار بشم همه از من توقع دارن
فامیلا فک میکنن چه جوری پولدار شدم حتما از راه حرام
زندگی شخصیم خراب میشه
رابطه هم با همسرم بد میشه
ادم بدی میشم
بچه خام بی تربیت میشن
پر توقع میشن
قدر پولو نمیدونن
ولخرج میشن
زیاد میخورم چاق میشم
اسراف کار میشم چون زیاد دارم
فقرا منو میبینن اه میکشن حسرت میخورن
اه فقرا منو میگیره
خدا ازم ناراضیه اگر به خلقش کمک نکنم
مسلمان نیستم اگر همسایه م گشنه بخوابه
ما هیچ وقت نمیتونیم پولدار شیم چون خانوادمون هیچ وقت پولدار نبودن
اینا باورایی که تو ذهنم هست دارم باهاشون زندگی میکنم رو زندگیم اثر میزارن ولی من ازشون بی خبرم و خیلی وقتا انکارشون میکنم
ولی اونا با منن و دارن کارشونو می کنن
تغییرشون و شناساییشون سخته ولی اگر بخوام براشون وقت بزارم شدنیه
اما تکاملی
ممنونم از ازینکه کامنت منو میخونین
سلام به همه عزیزان سایت
یلدا جان عالی نوشتی
چقدر خوب و موشکافانه نوشتی در مورد باورهای دوری از ثروت …
اینطور که نوشتی کاملا توجهمو جلب کردی به این صحبت ها و باورهای خودم…
مرسی که اینقدر جز به جز نوشتی عزیزم
انگار یه صدایی تو گوشم زنگ زد که دقت کنم…
ممنونم از تو و همه دوستانی که کامنت های عالی و فکر برانگیز مینویسن همیشه.
به نام خدایی که هرچه دارم از اوست …
وای خدای من …
یلدای عزیزم …
باورت نمیشه که وقتی کامنتت رو می خوندن انگار تبدیل شده بودم به دو نفر …
یکی خواننده ی کامنت تو و دیگری ذهنی که یا باید تایید میکرد و یا رد …
از همان ابتدای کامنتت بزار بگم …
پرسیدی ..؛
چرا من ثروتمند نمیشم ؟
چون فکر میکنم برای اینکه ثروتمند بشم باید
1. یه عالمه زمان بزارم از وقت زندگیم و بچه هام و شوهرم بزارم کار کنم تا بتونم اون مقداری که میخوام پول دربیارم
.
.
.
مغز من :دقیقا درسته
تو اگه بخوای پولدار بشی باید از همه چیز بزنی …نه دیگه آزادی مالی داری نه زمانی نه مکانی …باید وایسی سر بیزینس…مخصوصا توی سن کمی مثل تو که هیچی بلد نیستی …
اگر برام داری دلیل میاری که نه اون دختره هم سن منه ولی ثروتمنده باید بگم که ببینش …ببین چقدر داره میدوه ..18 ساعت در روز داره کار میکنه …دیگه حوصله نداره دیگه انگار فقط داره میدوه تا به ثروتش اضافه کنه …
اگه بخوای توی این سن کم پولدار بشی… باید یا رویا فروشی کنی و کلاه بزاری سر ملت …یا صبر کنی تا یکم بزرگ تر بشی …
.
.
من ،خواننده ی کامنت .
که دوست دارم رشد کنم با تعجب به مغز خودم نگاه کردم ….
.
.به مغزم گفتم …
بابا …
وات دِ فاز ؟
چی داری میگی …چه ربطی داره ….
ببین ثروتمند شدن من هیچ ربطی به زمان و اینا نداره …اون دختره اصلا حتی هم فرکانس با بچه های عباسمنشی هم نشده… برای همین داره از مسیر خارج میشه و فقط می خواد پول رو پول بزاره …اینکه اون توی این سن پولدار شده عالیه …و همین کافیه…. تو چیکار داری مسیرش چطوری بوده …بعدشم کی گفته برای ثروتمند شدن زمان و مکان و خانواده باید فدا بشن ….
من میتونم هزار تا مثال نقض بیارم …
..
.
مغز و منطق محدود من : عه ! آره جون عمت …بگو ببینم !؟
.
.
منی که می خوام رشد کنم با اعتماد به نفس کامل گفتم ….
اولیش همین استاد عباسمنش …
کو
کجا
بگو ببینم
چند ساعت
چقدر محدودیت ..
این ادم ببین چقدر درسته …
هم پول میسازه
هم لذت میبره
هم آزادی زمانی و مکانی خودشو داره
هم روابط عالی داره …
هم برای خودش
هم پسرش
هم عزیز دل
هم خانواده و دوستانی که از راه دور باهاش در تماس اند
هم مادرو پدرش که آنلاین در تماس اند
هم دوستان نزدیک
هم مسافرت میره
هم سالمه
هم اینقدر جون نمیکنه
هم هر روز خود به خود پول داره رو پولش میاد ….
.
.
.
مغز منطقی و محدود من که فکر میکرد من این جوابو بدم با حاضر جوابی گفت :
اون که استثناست
عباسمنش یه ایده نو و جدید داشت…
بعدشم تو خودتو با اون مقایسه میکنی …
قبول نیست …
.
.
من که مطمئن بودم اون قبول نمیکنه گفتم …
خیلی خب …
اول اینکه ثروت برابره با ارزش پس منو تو هرچی ارزش بیشتری خلق کنیم ثروت بیشتری خلق میکنیم مثل استاد که زندگی رو توحیدی تر و راحت تر کرده و این بزرگ ترین ارزشه …
حالا بیا تا بهت بگم چه ارزش هایی توی همین ایران به راحتی باعث ساخت ثروت فراوان شده…
اولیش همین اسنپ و تپسی …ببین چقدر کارو راحت کرده …چقدر ارزش داده …یه هوش مصنوعی اسنپ الان داره در تمام حوضه های دریوری یا نقل و انتقالات ثروت خلق میکنه …نه تنها از تاکسی بلکه از انتفال غذا یا دارو یا سوپری یا حتی نون وایی ….
و فقط با یه سیستم درست و حسابی هست که اون کارفرما فقط داره مدریت میکنه و گسترش میده و اون ارزش و اپ داره براش پول میسازه …
همین خوده من …یه نفرم …
توی اصفهان …فقط تا الان ماهی دو ملیون تومن کم کم اسنپ گرفتم فقط برای دانشگاه ….دیگه خرید از سوپری و غذا ها و رستوران هاش و حتی نون وایی که نگم ….
بعد تازه من یه دختر 20 ساله هستم که تنها دغدغه ام رفتن به دانشگاه و بعضی اوقات خرید غذای بیرونه ….
و تازه دو سه ماهه که با این خطم کار میکنم و اسنپ میگیرم…
حالا بیا یکم گسترده تر بگیم …
ما یه خانواده ی 5 نفره هستیم که هممون با خط های جدا اسنپ داریم حتی داداش 15 ساله ام هم برای رفتن به باشگاه و کلاس هر روز اسنپ میگیره .
.دیگه مامانم رو نگم که از سوپری چقدر با اسنپ خرید میکنه یا صبح ها نون میخره ….یا برای کارش چقدر اسنپ باکس میگیره …
دیگه درباره ی پدرم هم که چقدر باهاش کار میکنه و علاوه بر اسنپ از وانت اسنپ هم برای کارش استفاده میکنه که نگم برات ….
خب فرض میکنیم که هر ماه 3ملیون ما یک خانواده داریم از اسنپ خرید میکنیم و اگر بگم اسنپ 15 درصد رو برای خودش کم کم بر میداره که 10 درصد مالیات حالا بگیریم 5 درصد برای خود اسنپ میمونه فقط ماهیانه 100 تومن از من سود خالص میگیره…دیگه مامانو اینام که اینقدر بیشتر من کار میکنند که هیچی …حالا بگیریم اصلا 500 تومن از همه …حالا 500 نه 250 تومن سود خالص …خب اون مگه کاری کرد ؟ مگه وقتی گذاشت …؟ نه
فقط به خاطر ارزشی که ایجاد کرد و این بستر رو فراهم کرد داره از من پول میگیره تازه تمام کار ها رو هم داره هوش مصنوعی میکنه …خب ما توی یه ساختمونه 10 واحده زندگی میکنیم…
که هر کدوم یه خانواده بین 3 تا 5 نفر هستن …
خب یعنی اسنپ سود خالص با احتساب هر خوانواده ماهیانه 200 هزارتومن از ساختمان ما فقط میشه 2 ملیون تومان ….
خب کنار ساختمان ما 2 تا ساختمون مسکونی و 2 تا هم تازه داره ساخته میشه…اونا رو هم حساب نکنیم فقط از این ساختمون و دوتا ساختمون بغلی حدود حالا بگیر 4 یا 5 ملیون سود خالص داره …خب خیابون ما تقریبا مسکونی هست و به جز چند تا سوپری و لبنیاتی و املاکی مغازه نداره که کمه کمه به فاصله ی هر 100 متر 10 تا آپارتمان هست (رفتم توی نقشه دیدم )تازه فقط یه طرف خیابون و از اول تا آخر. این خیابون 1.2 کیلومترها…
که یعنی میشه حالا بگیریم 1000متر که بشه 10000تا ساختمون که به صورت متغیر بین 2تا 6 طبقه دارند و هر طبقه بین 2تا 3 تا واحد داره …که حالا واحد رو هم ول کن …
تعداد طبقه رو هم 4 تا میگیریم …
یعنی فقط یک طرف این خیابون بدون حساب کردن خونه های کوچه ها و بن بست ها 40000تا طبقه داریم که اگه هر طبقه که 2 یا 3 واحده مال یه خونواده باشه و از هر خونواده فقط 100 هزار تومن سود داشته باشه اونم ماهیانه میشه 4.000.000.000یعنی …از یه طرف خیابون یک کیلومتری فقط از آپارتمان های دم خیابون 4 میلیارد تومن سود خالص …
حالا این خیابون دو طرفه است و حدودا 40 تا کوچه و بن بست داره و توی هر کوچه باز بن بست های متفاوت …که هرکدومشون به اندازه ی یک خیابون طولانی اند …
خب …حالا تو بگو …
اصفهان چند تا خیابون داره …
حالا بگو استان اصفهان چند تا شهر داره
حالا بگو مگه اسنپ فقط توی اصفهانه…؟….دیگه تهران با اون ساختمان های با عظمت 40 طبقه ای رو چی میگی ؟ حالا بگو اسنپ توی چند تا استان فعالیت داره ؟
حالا بگو چند تا استان توی کشور داریم ….
.
.
.
بچه هااااااا
قیافه ی مغزم .؛
یعنی به معنای واقعی ترکید …
اصلا تا همینجا که از یه طرف یه جاده ی 1کیلومتری 4میلیارد سود خالص داشته باشی رو هم نتونستم هضم کنم چه برسه به کشور ایران …
حالا بیا بزرگ ترش کنیم …
آمازون…و کل جهان 🫡
حالا حالا …وایسا …دو اَپ کپی هم داریم تپسی و ماکسیم …
بوم ….
حالا حالا
وایسا
سایت ترب و دیوارم یه همچین مدل آمازون توی ایرانه و جالبه بدونی که دیوار توی امارات هم رواج دارا ….
بوم …
حالا وایسا وایسا دیجی کالا که همه چیز میفروشه رو چی میگی …
؟
بوم….
حالا حالا وایسا …
اینا که کالا و خدمات لمس کردنه…
اپارات و هزینه های تبلیغاتی که میگره بخاطر اینکه روی فیلم دیگران پخش کنه رو چی میگی ؟….
بوم ….
حالا بریم بالاتر …دیگه یوتیوب جهانی رو چی میگی
…
بوم …
توی تمام اینا که گفتم …
کدوم آدمی صبحشو با زجر و بدو بدو داره میگذرونه …اینا که همش کار هوش مصنوعی بود …یه اَپ یه سایت …
و سود خالص خالص ….
وای خدا جون …
من هنوز توی کف اون 4 میلیارد تومن سود خالص که تازه کم کم ماهیانه 100 تومن حساب کردم اونم از هر خانواده نه تکی …
اوفففففف
خیلی طولانی شد …فردا حتما میام دوباره بقیشو میگم برات مغز منطقی محدود…فعلا با این بریم بخوابیم که به به چقدر ثروت و فرصت و آزادی زیاده …
عاشقتم …
ممنونم ازت
در پناه الله یکتا
سلام و عرض ادب
این سوال بسیار عالی بود , من دنیایی باور ثروت ساز در ذهنم ساخته بودم ولی از ترمز های ذهنیم خبر نداشتم , همین مورد که خدایا به من پول بده تا من به نزدیکان و دیگران کمک کنم , عین همین جمله رو من به خدا گفته بودم و وقتی اون ثروت را نمیداد شاکی هم میشدم , میگفتم خدایا من که نیتم خیر هست پس چرا پول نمیدی , بی خبر از اینکه این موضوع خود شرک ورزیدن است, یعنی خدایا تو قدرت رو به من بده تا من کمک کنم , تو خودت نمیتونی زندگی دیگران را تغییر دهی
وای بر من , خدایا منو ببخش
یه ترمز دیگه که من داشتم این بود که من که روی باورهام دارم کار میکنم زندکیم تغییر کنه , مادر و پدرم که روی باورهاشون کار نکردن به واسطه ی من زندگی اونا هم تغییر میکنه , پیش خودم میگفتم یه جای کار ایراد داره و اونا هم باید مثل من باورشون در مورد ثروت تغییر کنه
از نظر همه ی دوستان و استاد عزیز اقای عباس منش بسیار ممنونم بابت تهیه این فایل و دیگر فایل ها
عاشقتونم
سلام به همه دوستان عزیز
به نظر من اگر کسی با داشتن ترمزها یا همون موانع ذهنی در مورد پول، میخواد ثروتمند بشه 2 تا راه داره:
1_ترمزها رو شناسایی کنه و اصلاحشون کنه
2_ خودش شبیه ترمزهاش بشه
1: راهکار اول که کل برنامه ها و فایل های استاد هم در مورد همین روش هست، یعنی در عین حالی که میخوایم انسانی پاک و درستکار و مؤمنی در پیشگاه خدا باشیم و ثروتمند هم بشیم اول باید باورهای درست و توحیدی رو در خودمون ایجاد کنیم و بعد باورهای مخرب و موانع رو شناسایی و با باورهایی که همراستا با خواسته هامون هستن جایگزین کنیم.
_نمیشه که هم بخوای پولدار بشی هم باورت این باشه که پول چرک کف دسته
_نمیشه که هم بخوای پولدار بشی هم باورت این باشه که همه پولدارا دزدن
_نمیشه که هم بخوای پولدار بشی هم باورت این باشه که پول تو رو از خدا دور میکنه
_نمیشه که هم بخوای پولدار بشی هم باورت این باشه که پول کمه
_نمیشه که هم بخوای پولدار بشی هم باورت این باشه که توی حوزه موردعلاقت پول نیست و فقط توی بعضی از کارهای خاص پول هست
_نمیشه که هم بخوای پولدار بشی هم باورت این باشه که فقر معنوی و ثروت غیرمعنویه
_نمیشه که هم بخوای پولدار بشی هم باورت این باشه که ثروت واسه بقیه اس ومن لایقش نیستم
_نمیشه که هم بخوای پولدار بشی، هم باورت این باشه که اگه خدا بهت چیزی بده، بجاش یه چیزی ازت میگیره
_نمیشه که هم بخوای پولدار بشی هم باورت این باشه که اگه ثروتمند بشی، آدم بدی میشی
_نمیشه که هم بخوای پولدار بشی هم باورت این باشه که باید یه شبه به ثروت برسی و تکاملت رو طی نکنی
_نمیشه که هم بخوای پولدار بشی هم باورت این باشه که نابرده رنج گنج میسر نمیشود
_نمیشه که هم بخوای پولدار بشی هم باورت این باشه که پولدار شدن نیاز به سرمایه اولیه زیادی یا کلا نیاز به سرمایه اولیه داره
_نمیشه که هم بخوای پولدار بشی هم باورت این باشه که برای پولدار شدن فقط باید پس انداز کرد
_نمیشه که هم بخوای پولدار بشی هم باورت این باشه که کارت فقط و فقط با پارتی راه میفته
جواب اصلی: نمیشه که هم بخوای پولدار بشی هم باورت این باشه که برای رسیدن به ثروت باید به خدا قول بدی که میخوای با پولهایی که بهت میده کار خیر انجام بدی. علت هاش هم اینه که:
– اگر در مورد خواسته ای که از خدا داری، احساس لیاقت نداشته باشی و بگی خدایا، تو بمن بده منم میخوام بدم به یکی دیگه، این احساس عدم ارزشمندی تو رو در مدار ناخواسته ها قرار میده.
-اگر فکر میکنی که با کمک مالی به کسی میتونی اونو خوشبخت کنی، این باور شرک آلود تو رو در مدار ناخواسته ها قرار میده. چون در حقیقت همه به یک اندازه به خدا نزدیک هستند و هرکس نتیجه فرکانس های خودشو میبینه.
-اگر برای فرد یا گروهی احساس ترحم و دلسوزی داشته باشی، این فرکانس ناجالب، اتفاقات ناجالبی برای خودت به بار میاره.
البته هستند افراد ثروتمندی که کار خیر هم میکنند، اما قطعا هدف اونها از ثروتمند شدن این نبوده.
2:و اما در مورد راهکار دوم که گفتم کسی که میخواد با وجود ترمزهای ذهنی در مورد پول ثروتمند بشه، باید خودش شبیه ترمزهاش بشه، اشاره میکنم به یکی از آیه های قرآن که خداوند میفرماید: ما به همه کمک میکنیم، چه کسانی که راه درست رو انتخاب میکنند چه کسانی که راه نادرست رو انتخاب میکنند.
برای مثال اگر میخوای ثروتمند بشی، و باورت اینه که پولدار ها آدم های بدی هستن و از راه نادرست پولدار شدن و خودت هیچ تلاشی برای تغییر باورهات انجام ندی و مشکلی هم با این که ادم بدی باشی نداشته باشی و نخوای که مسیر درست رو انتخاب کنی، جهان تو رو به مسیرها و ایده های نامناسب هدایت میکند تا به خواسته هات برسی.
اما نتیجه نهایی، گروه اول و دوم خیلی متفاوته. نتیجه ای به اندازه بهشت تا جهنم.
ممنون که وقت گذاشتین و کامنتم رو خوندین.
قطعا با طی کردن تکامل و رفتن به مدارهای بالاتر، آگاهی ها، بهتر و خالص تر میشوند.
به امید الله…
سلام خدمت استاد الهی وخانم شایسته عزیزوهمه اعضای محترم سایت…من چندتاازدوره های استاد رو ازاپلیکیشن روبیکا دانلود کردم ودوتاسررسیدخوشگل هم گرفتم که با دوره هاداشتم کارمیکردم وخودم روتوجیه میکردم درسته که استاد ازاین کارناراضی هست ولی من کارمیکنم وازدوره هااستفاده میکنم وبعدازاینکه نتیجه گرفتم دوره هارو میخرم وهزینه شوپرداخت میکنم ولی باوجود اینکه داشتم کارمیکردم ولی هیچ نتیجه ای حاصل نمیشدوازاین کارم احساس گناه داشتم…بعدش به خودم قول دادم که همیشه با خودم صادق باشم ومسیرموفقیت بایداز راه درستش طی بشه به همین خاطر به خودم گفتم من لایق بهترین نعمتهاهستم واز راه درست وصداقت پیش میرم وتمامی فایلهایی روکه دانلود کرده بودم رو از حافظه گوشیم پاک کردم وچقدرذهنم وفکرم آروم گرفت ودرآرامش هستم..خداروشکرمیکنم بابت این تصمیم وعزت نفسی که پیداکردم..خدایاهزاران بارازت سپاسگزارم..خدایامرابه راه راست هدایت فرما به راه کسانی که به آنهانعمت داده ای..خدایاشکرت
با سلام خدمت استاد و دوست عزیز آقای عباسمنش
من تا الان باورم نمیشه که هرچه از این فایل های روزشمار شمارو بیشتر میام جلو بیشتر میفهمم اگاه میشم به خودم و عیب ایرادهایی که دارم و از همه مهم تر این همه قدرت خدادای که دارم و تا الان از هیچ کدوم از اونها اگاه نبودم.
(خدارو صد هزار بار شکر هزاران مرتبه سپاسگزار این همه لطف که تا به الان به من دارد)
که به لطف این هدایت مسیر که از سوی پرودگارم به من شده و من رو در این مسیر قرار داده
تونستم خیلی از عیب ایراداهم رو بشناسم و تمرکز و انگیزه و شوق بیشتری برای ادامه دادن داشته باشم
شاید براتون خنده اور باشه تا قبل از اینکه من با شما اشنا بشم و توسط چند دوره های قبلی استفاده کردم فک میکردم هیچ ایرادی در این زمینه ترمزهای مخفی ذهنی نداشتم
و بعد از اشنا شدن با سایت پر از عشق شما
فهمیدم ای وای من چقد از نظر ذهنی و فرکانسی پایین بودم و خبر نداشتم
و جالب ایکنه من هروز از این فایل های بی نظیر روزشمار شمارو گوش میدادم بیشتر به این موضوع پی میبردم اشکال کار بعدی من کجاست مثلا: در مورد همین ترمزهای ذهنی خودم تا قبل از اینکه فایل شما رو باز کنم به این فکر میکردم که من چرا با وجود اینهمه کارکردن روی ذهنیتم و شناخت قوانین بی حد خداوند باز هم اون نتیجه مطلوبی رو که میخواهم رو نگرفتم
بعد از این فایل ترمزهای مخفی ذهنی فهمیدم
ای وای چقد ترمز داشتم
چقدر شرک در مورد پول ثروت
چقدر خساست در مورد خدواند
و چقدر قرارداد بین منو خداوند
و چقد ترمزهای شرک الود زیادی
مثال:
پول ثروت=اینکه باید به خدا این اعتماد بدی که اگر این پول رو بدست اوردی باید در راه خیر کمک به مستضعفان کنی
پول =باید این ثروت رو بخوبی ازش استفاده کنی و نباید بیهوده و ولخرج باشی
پول=باید بعد از ثروتمند شدن خیلی با احتیاط پول خرج کنی و درست انتخاب کنی چکاری انجام بدی که پول بیشتری برات خلق کنه
پول=باید یه خونه نقلی انتخاب کنی تا بتونی خونه دار بشی و بتونی مستقل باشی
پول=باید خسیس باشی که پول هدر ندی
پول = وظیفه داری به فقرا کمک کنی چون تو حق اونارا یجوری با ثروتمند شدنت ضایع کردی
پول = باید پولت زیر فرش پنهان کنی که مبدا خرج بشه و بی پول بشی
پول= باید ذره ذره پول جمع کنی و صبر کنی زیاد بشه و توی یه سرمایه گذاری که سود بیشتری داشته باشه شرکت کنی و پول دربیاری
پول ثروت=باید موهای سرت سفید بشه که تو ثروتمند بشی
پول ثروت= باید تجربه زیادی داشته باشی که پول بیاد دست تا بتونی درست خرجش کنی
اینهمه منطق و شرک و دلیل چیزی نیست به
جز ترمز و باورهای شرک الودی که من دارم و خدارو صد هزازمرتبه شکر میکنم که بهشون اگاهی پیدا کردم و دونستم ایراد کار کجاست
و خدای من رو ببخش بخاطر اینهمه باور و ترمز شرک که داشتم
و توانستم یه پله بسوی تو نزدیک تر بشوم
و چقدر لذت بخشه این مسیر زیبا که به تو ختم میشود و نهایت زیبایی دارد
و بازهم خدارو هزاران بار شکر میکنم که من هم عضوی از این سایت زیبا و مسیر زیبا هستم
و امیدوارم که هرکجای این دنیای زیبا زندگی میکنید
شاد سرحال موفق خوشبخت در همه اموارتون باشه
دوست شما علی عبادی
سلام به استاد عزیزم و مریم بانو دوست داشتنی
وقتی که کامنت های بچه ها رو خوندم و به این سوال فکر کردم و افکار گذشتمو به یاد آوردم ، دیدم من هم دقیقا همین نگاه رو به ثروت داشتم ، همیشه به خدا اینجوری میگفتم که به من ثروت بده من به همه از پدر و مادر و برادر و فامیل و … کمک میکنم !
این فکر و این باور و این دیدگاه این ترمز رو داره که :
1. این باور رو بوجود میاره که خدایا من خودم به تنهایی و به شخصه لیاقت ثروت زیاد رو ندارم
تو به من ثروت بده من بخشی از اون ثروت یا حتی بیشترشو میدم به بقیه تا اینجوری احساس لیاقت کنم ، یجورایی با این دیدگاه دارم با خدا معامله میکنم ی چیزی تو بده عوضش من هم ی چیزی میدم
2. دومین باور مخرب ک من همین حالا در خودم دیدم اینکه ؛ احساس گناه برای داشتن ثروت زیاد
از بچگی بهم گفتن که ثروتمندان و اونایی که پول و ثروت زیادی دارن گناهکارن و از خدا دورن و میرن جهنم و فقط این دنیاشون خوشه ،
برای همین با بخشیدن ثروت به دیگران و کمک کردن به اونا میخوام احساس گناه رو تو خودم کمتر بکنم و ی جورایی ب خدا بگم ، ببین من چقدر آدم خوبی هستم که تو به من ثروت دادی و من ب بقیه کمک کردم و آدم درستی هستم …
ما این قدرت رو نداریم که بتونیم به کسی کمک کنیم و حتی این قدرت رو نداریم که بتونیم به کسی بدی کنیم
با این دیدگاه انگار داریم برای کسایی ک پول و ثروت ندارن خدایی میکنیم !!
چقدر شرم آوره
انگار خدا بلد نیست و این قدرت و این توانایی رو نداره و نمیتونه به بقیه کمک کنه پس من که دارم باید کمک کنم تا اونا هم تو جایگاه خوبی باشن !
3. باور کمبود و عدم فراوانی به ثروت و نعمت
ما در جهانی زندگی میکنیم که بی نهایت نعمت و ثروت در آن هست به اندازه ی همه هست حتی بیشتر از نیاز هر آدمی نعمت و ثروت وجود داره
همه ی ما به یک اندازه به این ثروت و نعمت به این خان نعمت دسترسی داریم و میتونیم ازش استفاده کنیم و اونا رو برداریم
ترمز های دیگ :
4. نگاه انسانی به خداوند داشتن
5. عدم اعتماد به نفس و عدم عزت نفس
6.ناقص بودن و اشتباه بودن کار خداوند و بی عدالتی در کار خدا ( هر کسی در هر موقعیت و در هر جایگاهی هست دقیقا جای درستی قرار داره ما نمیتونیم دست کسی رو بگیریم و زوری اونو تو موقعیت درستی که خودمون میخوایم و اینجوری فکر میکنیم داریم عدالت رو رعایت می کنیم ، به اون کمکی کنیم ، اون فرد فقط زمانی میتونه تو موقعیت و جایگاه درست قرار بگیره که خودش بخواد ، هیچ بی عدالتی و هیچ اشتباهی در سیستم خداوند نبود ، نیست و نخواهد بود )
فقط زمانی میتونیم به بقیه ببخشیم که غرق در پول و ثروت باشیم و با این نگاه که من فقط میتونم به خودم کمک کنم نه به بقیه برای حال خوب خودم به دور از نگاه دلسوزی و ترحم ، ببخشیم . با دلسوزی کردن نه میتونم به اون فرد کمک کنیم و نه به خودمون ( خودمون هم با اون هم فرکانس میشیم با دلسوزی تو فرکانس فقر و بدبختی قرار میگیریم )
امیدوارم بپذیریم و بپذیریم و بپذیریم که ما این قدرت و این توانایی رو نداریم که بتونیم کسی رو خوشبخت ، بدبخت ، ثروتمند یا فقیر کنیم
شاد و ثروتمند باشید
به امید دیدار
سلام دوست عزیز من باتمام وجودم ازت سپاسگزارم بابت این ک ب یادم آوردی باور های مخربی ک من واقعا فراموش کرده بودم، متشکرم خیلی ب نکته های کلیدی اشاره کرده بودی،،،واقعا ما نمیتونیم کسی رو تغییر بدیم هرکسی هر جایی هست جای درستش همون جاست…
استاد سلام امیدوارم حالتون فوق العاده باشه️
این دومین باره که من این فایل رو گوش میکنم، دفعه اول خیلی راحت از روش رد شدم و زیاد توجهم رو جلب نکرد اما اللان که دوباره هم کامنت های هم فرکانسی های عزیز دلم رو خوندم و هم. دقت کردم دیدم واقعا یه حرفی که از یک. شخصی شنیده بودم بدجور این باور رو توی سر من کرده بود که حتی توی هدف هام نوشته بودم میخوام یه خیریه بزرگ میزنم، الان میفهمم اون طرز تفکر اشتباه محض بود،
حالا اون حرف چی بود
من عادت داشتم هر ماه مبلغی از درامدم رو کمک کنم تا اینکه یه دوستی بهم گقت هدف بزار که هر ماه درامدت بیشتر شه تا مبلغ بیشتزی از درامدت رو کمک کنی،
این باعث شد ذهنم کلا بیاد روی اینکه اینکار رو اول هر ماه بکنم تا اینکه یه ماه این پول. رو یادم رفت ببخشم،
باورتون میشه چناه احساس بدی گرفتم که حد نداره چون حس میکردم گناه کردم و این خیلی بد بود،.
حتی یک ماه و نیم هست درامدم استپ خورده امروز هم یه دوستی شماره کارتی واسم فرستاد که کمکی کنم به یک مریض من با اینکه پولی. نداشتم ولی با احساس خوب بخشیدم تا خودم جریانی از ثروت وارد زندگیم شه
اما حالا میفهمم تا ریشه این ترمز رو درست نکینم هر چقدر هم ببخشیم باز با احساس گناه و کمبود هست…
خداروشاکرم بخاطر. حضور شما استاد عزیزم و سرکار خانم شایسته بزرگوار
و شما هم سفر های گلم بهترین ها رو واسه همتون ارزو دارم از خداوند منان️
سلام خدا قوت استاد عزیزم…
یک. حس عجیب دارم استاد جان واقعا نمیدونم این کامنت رو میخونید یا نه ولی باعشق میخوام اینجا واستون بنویسم و هم از ترمز های ذهنیم بگم…
من چندین سال پیش از طریق یکی از دوستانم باشما آشنا شدم که دوره شما قانون آفرینش رو که به صورت ویس بو به من داد و منم هر چی میخواستم برم جلوتر به طرز عجیبی نمیشد و واقعا از قوانین آگاهی نداشتم و اما از چند ماه پیش که بهتر شد درکم اومدم و به خودم متعهد شدم، تمام فایل هایی که بهاشون رو نداده بودم حذف کردم و با عشق دارم به تمام فایل های رایگانتون گوش میکنم، و بعضیااشون به اگاهی های فوق العاده رسیدم و خوشحالم که دارم نتیجه های فوق العاده ای در زمینه اثر گذاری خودم و
کسب و کارم میگیریم و همش رو. مدیون خدایی هستم که من رو افرید و سپاس گذارم از شما که با عشق کلام هداوند روبه ما میرسونید
..
باید اعتراف کنم من خدای واقعیم رو از طریق شما شناختم ، الان که دارم این متن رو مینویسم واقعا بغض گلومو گرفته،. خداروشکر میکنم.
استاد یکی از ترمز های ذهنی من دقیقا در رابطه با این موضوع برمیگرده به چندین ماهه پیش که من هر ماه مبلغی از درامدم رو کمک میکردم به دیگران، یکی از دوستان به من ککگقت برای خودت یه هدف بزار و بگو
خدایا هر ماه بیشتر بهم بده تا بیشتر کمک کنم به بندگانت،.
بعد یه ماه یادم رفت مبلغی رو بپردازم باورتون نمیشه یک عذاب وجدانی من رو گرفته بود که اصلا انگار یه گناه مرتکب شدم و خیلی احساسم بد میشد همونجا متوجه شدم مسیر اشتباهه، و تا الان درامدم استپ کرده و الان که این سوال رو دیدم گرفتم که اقا
اصلا به من چه. مگه من وظیفمه کمک کنم به بقیه، هر کس نون باوراشو میخوره چرا من
باید همچین هدفی بزارم،.
و الان متوجه این ترمز ذهنی مهم شدم و اینکه واقعذ خدا منو ببخشه که اینقدر درگیر این شرک شده بودم،. و
بازم سپاس گذار شما استاد عزیزم هستم
از خداوند منان واستون آرزوی سلامتی، عشق و ثروت بیشتر میکنم
عاشقتونم، و دوستون دارم، و اینکه رابطه شما با مریم خانم واقعذ الگویی برای من هست و لذت میبرم از ارتبا ط عاشقانه شما واقعا ذوق میزنم،
عاشقانه ممنونم ازتون️