شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت - صفحه 26
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-62.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-10-19 18:24:222024-07-17 13:54:48شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروتشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
با سلام خدمت استاد عزیزم و هم فرکانسی های عزیز
من خیلی این طور درخواست کردنو دوروبرم دیدم شاید خودمم اینطوریم به نظر من کسی که اینطوری درخواست میکنه یعنی چیزی از قوانین جهان نمیدونه
داره میگه خدایا به من پول بده که بدم بقیه یا بهتر بگم داره میگه من که لیاقت ندارم به خاطر اینکه میخوام پا تو کفش تو کنم و بنده هاتو از بدبختی نجات بدم به من پول بده.
اونا که نمیتونن خوشبخت یا پولدار بشن تو به من پول بده من اونارو خوشبخت کنم یا بهتر بگم من که با کار کردن روی باورهای ثروت افرینم نمیتونم پولدار بشم پس بیا معامله کنیم (یعنی خدا رو به عنوان سیستم قبول نداره و فکر میکنه خدا رفتار های انسان گونه داره که باهاش معامله میکنه و فکر میکنه چون با اون پولا میخواد کارهای خوب انجام بده خدا هم قبول میکنه یعنی قوانینو نمیدونه که بتونه صحیح درخواست کنه)
استاد ممنون به خاطر این فایل عاالی
سپاسگزارم خدا جون
به نام خداوند ثروت و فراوانی
سلام
یا من عطاوه شریف( ای که عطا و بخشش شریف و ارجمند است)
یا من لا عطاء الا عطاوه( ای که بخششی جز بخشش او نیست)
یکی از ترمزهایی که در این درخواست وجود دارد این است که فرد درخواست کننده باور به بخشنده بودن خداوند ندارد باوری که خداوند میبخشد بدون انکه نیازی داشته باشد خداوند بینهایت وهاب و بی نهایت رزاق است و به هر کسی به اندازه ی ظرف وجودیش میبخشد و نیازی به معامله با بنده ی خود ندارد و خداوند است که روزی دهنده است و اوست که بخشش مایه سعادت است.یکی دیگر از ترمز های این درخواست این است که فرد درخواست کننده خود را لایق این ثروتی که از خداوند درخواست دارد نمیداند و میخواهد از این طریق با خدا معامله کند که خدایا به من ثروت بده من برای خودم نمیخوام که همشو ، میخوام به دیگرانم کمک کنم من میدونم لایق این ثروت نیستم به خاطر کارای خوبی که میخوام انجام بدم به من ثروت بده و کسی که خودشو لایق ثروت ندونه ثروت سراغش نمیرود. ترمز دیگر این درخواست این است که باور ندارد به خدایی که بخشش همگانی است ینی خداوند به همه ی بندگانش میبخشد. یا من فضله عمیم (ای که فضل و بخشش عمومی است).و اگر فردی با چنین خصوصیاتی بخواهد ثروتش راببخشد به خاطر ارامشی و لذتی که از بخشش انجام میدهد نیست و شاید احساس نگرانی به از دست دادن ثروتش هم سراغ او بیاید و این احساس ناشی از این است که فرد به فروانی ثروت و اینکه هر روز ثروت ها بیشتر و بیشتر میشوند ندارد. از استاد عزیزم سپاسگذارم.
یکی دیگه از ترمزها این میتونه باشه که فرد خودشو مسئول زندگی پدر و مادر یا اطرافیان یا هر مشکلی که در جامعه وجود داره میدونه و این حس نگرانی و ترس به طرف میده و هر کس مسئول زندگی خودشه.
به نام خداوند جان
سلام به همگی دوستان
خدارو شاکرم که دوره ی کشف قوانین زندگی ، چشمهام رو باز کرد و هرروز که می گذره بیشتر کدهای مخرب رو شناسایی می کنم
اول اینکه به نظر من علت اینکه خیلی از آدمها وارد معامله با خدا می شوند هنوز در مورد قوانین دو به شک اند یعنی چون یقین به این مسئله ندارند که هر چه بخواهند خداوند برایشان می بخشد بنابراین از راه دیگری وارد می شوند
و ادعا می کنند که ثروت رو برای بخشش و کار خیر می خواهند ، به نظر من این از شناخت غلط ما آدمها از خداوند رو نشون می ده ، ما فراموش کرده ایم که خداوند زمین و آسمان و هرآنچه که در ان هست رو برامون مسخر کرده و هرگز از ما نمی پرسه که این ثروت رو برای چی می خوای ؟می خوای برای خودت خرج کنی یا ببخشی؟
دوم :بعضی آدمها هم هستند که باورهاشون در مورد ثروت هنوز خالص نیست ، یعنی هنوز درون ذهنشان ، ارتباط بدی با ثروت دارند، خیلی ساده تر بگم ، پول رو کثیف می دونند اما از آنجا که زندگی بدون ثروت معنایی نداره ، موقعی که دچار مسایل مالی می شوند از خدا درخواست پول می کنند و از آنجایی که در نظر آنها ثروت برای لذت بردن از زندگی نیست بلکه برای حل مشکلات دیگران است ، به خدا می گن تو پول بده عوضش من فلان کار خیر رو انجام می دم ، و انگار می خواهند با این کار پول کثیف رو از صافی بگذرونند و تمیزش کنند.
سومین مورد به خاطر اهمیت دادن به حرف مردمه ، آدمها دوست دارند ثروتمند بشوند اما از طرفی هم ترس این رو دارند که تو چشم مردم فرد منفوری به نظر برسند بنابراین هم می خواهند ثروتمند باشند هم از طرف اطرافیان و مردم محبوب باشندو مردم بگند ببین فلانی چه آدم باشرفی بود که از ثروت خودش گذشت و به دیگران کمک کرد، و این طوری دیگه در چشم دیگران منفور نیستند
استاد از شما سپاسگزارم که یک همچین سوالی مطرح کردین که ما بتونیم باگ های ذهنیمون رو یکی یکی بیرون بکشیم ?
خداوند یارو یاورتان
???
واقعا درسته که باثروته که زندگی معنا پیدا میکنه اونهم به اندازه ایی که میخوای .
با سلام خدمت استاد عزیزم و همه دوستان گلم.
خدای را شاکرم که دگر باره به من فرصت داد تا در جمع خانواده صمیمی ام سخن بگویم و تایپ کنم.
من به طور خلاصه چند باور و ترمزهای موجود در این درخواست را بیان می کنم.
باور 1. من که لیاقتش رو ندارم پس به خاطر دیگران به من ثروت بده.
باور عدم لیاقت ترمز آن است.
باور 2. پول فی نفسه بد است پس به خاطر این کارهای خیرخواهانه به من پول بده.
باور بد بودن پول ترمز آن است
باور 3. چون نسبت به داشتن پول احساس گناه می کنم پس دیگران را سرپوشی برای درخواستم قرار می دهم.
احساس گناه نسبت به داشتن پول ترمز آن است.
باور 4. پول کم و محدود است و به بهانهی خدمت به دیگران یک مقدار پول از خداوند درخواست کنیم.
کمبود پول و ثروت ترمز آن است.
در صراط مستقیم پایدار باشید.
جهانبخش زمانی:
سلام جواب سوال
1_ما خودمون رو لایق نمیدونم واسه ثروت میخواییم بهش رشوه بدیم یا بگیم نه به خاطر خودم بلکه بخاطر کودکان سرطانی بهم ثروت بده
2_سیستم رو باور نکردیم که هرکی رو مدارش باشه پول میسازه نیازی نیست ما بهش بدیم
3_ایمان مان ضعیفه به اینکه خودمون خالق زندگیمون هستیم و خدارو مثل یک ادم میبینم چیزی ازش میخواییم باید بگیم بخاطر کی و کی که خود شرک هستش واسطه تراشی شرکه
سلام بر اقاجهان بخش عزیز
عالیییییی سپاس بینهایت
خیلی خوشحالم که شما رو در این بهشت بی انتها میبینم
خوش اومدی دوست عزیزم
سلام
خدارو شکر که هدایتمون کرد وان شاء الله برای همه دوستان توکل برخدا همه مون موفق خواهیم شد
سلام به استاد عزیز و دوستان خوشگلم
الان که این فایلو دیدم خیلی خستهام ولی واقعا دلم میخواد زودتر این ترمزها پیدا بشن و بتونیم راحتر زندگی کنیم.
ترمزها…!
1.اولین ترمزی که خیلی واضحه اینه که من و خواسته های من مهم نیستن و تمام تلاش من اینه که دیگرانو به خواسته هاشون برسونم ولی بیشتر این درخواست شرک هستش چون نیت من اینه که با رسوندن دیگران به خواسته هاشون تایید اونارو بگیرم و اونا بهم بیشتر توجه کنن و هرجا میشینن از من تعریف کنن که فلانی برام این کارو کرد و در واقع واسه خودم آدم جمع کنم که یروزی هم اونا اگه کاری داشتم با کله بیان کمکم کنن و توجهمو از روی خدا بردارم و به بندگانش قدرت بدم.
2.من توانایی ساختن ثروت رو ندارم پس حالا که به من نمیدی حداقل بده به من که برسونم دست دیگران چون من لیاقت ثروت و خوشبختی رو ندارم.
3.من پیش خودم میگم من که میدونم نمیرسم پس بذار اینجوری بگم خدا دلش بسوزه بخاطر دیگران هم که شده بهم بده چون من که بارها خواستم به خودم بده نداده پس دیگه من نمیتونم و ظاهراً دلش نمیخواد بهم بده .
4.دلسوزی کردن به حال دیگران و توجه کردن به فقر و کمبودها و اینکه دلمون میخواد به زور مدار دیگرانو تغییر بدیم و فقرو کمبود رو از بین ببریم تو اطرافمون ،یکی از مخرب ترین باورها اینکه به حال دیگران دلسوزی کنیم معنیش این میشه که دنیا درست کار نمیکنه و خداوند عادل نیست.
5.معامله کردن با خدا و گول زدن خودمون ،بارها واسه من پیش اومده که همچین خواستهای داشتم و وقتی بهش رسیدم گفتم که،من که به دیگران قولی ندادم خدا هم که حرفی نداره پس چون پول و ثروت کمه و ممنکه دیگه گیرم نیاد بذار اینو واسه خودم خرج کنم ،باور کمبود ونبودن ثروت.
بی صبرانه منتظر خواندن نظرات دوستان عزیز هستم که با کمک هم این ترمزهارو پیدا کنیم.
شاد باشید.
سلام به همه ی دوستان و استاد عباسمنش عزیزم
چقدر این مسابقه عالیه و البته که من احساس میکنم باور درستی در رابطه با این موضوع دارم
من هرگز از خدا وند درخواست نکردم که ثروت من بشوم تا بتونم به کسی کمک کنم
چون این که من فکر کنم میتونم به کسی کمک کنم به این معنی است که هر کسی مسعول اتفاقاتی که برای خودش رقم میزنه نیست و این یک ترمز بزرگه که من احساس کنم خانواده ی من با کمک من پیشرفت میکنن
پس اگر خانواده با کمک من پیشرفت کنن ،حتما من هم نیاز به کمک دیگران دارم تا پیشرفت کنم
چونمن و خانواده ی من و همه ی آدمهایی دنیا خودشون مسعول خلق اتفاقات زندگی خودشون هستند
از طرفی اعتقاد دارم که نباید به کبوتر ها غذا بدهیم و باید اجازه بدیم هر کسی خودش مسیر خودش رو پیدا کنه وباور داشته باشیم اون هم خدایی داره که به وقتش بهش الهام میکنه
مثل من که خداوند بهم الهام میکنه
و باور آخر من اینه که ما نباید برای کسی دلسوزی کنیم و ادای خدا رو برای بنده هاش در بیاریم ،خدا خودش تک تک بنده هاشو زیر نظر داره و به وقتش هدایتشون میکنه و اگر من برای کسی دلسوزی کنم پس اعتقاد دارم خدا حواسش به بنده هاش نیست و همینطور احتمال داره از من هم غافل بشه ،
پس این دلسوزی یه ترمزه چون خدا هرگز از بندش غافل نمیشه
خدا رو شکر میکنم که هرگز از خدای خودم ثروت نخواستم برای کمک به دیگران ،بلکه ثروت خواستم برای خوشبختی خودم و گسترش جهان
چقدر نگاه توحیدی و زیباییه این نگاه
خداوند سعادت در دنیا و آخرت نصیب هممون کنه
سلام دوست خوبم
تبریک میگم بهتون به خاطر این نگاه توحیدی و زیبایتون
انشاءالله که روز به روز این نگاهتون پررنگتر و قدرتمندتر بشه در وجود نازنین و مقدستون
باسلام به استاد بزرگوار وخانواده صمیمی عباس منش
به نظر من ترمز یا کد مخرب ما این هستش که برای خدا شرایط میذاریم که خدایا تو ثروت بده تا من اینکار یا اینکار رو بکنم واین یک کد مخرب هست که ما برای خدا تعین تکلیف میکنیم درصورتی که اگر کسی قصد کمک ویا هر کار خیر دیگه ای رو داره از همین الان و همین چیزی که الان داره باید شروع کنه 100هزار تومن وقتی ما حاضر نیستم 100هزار ببخشیم توقع بی جایی هستش که خدایا ثروت بده تا فلان کار رو بکنم با ارزوی بهترین ها برای شما استاد بزرگوار شاد باشید وشکر گزار
سلام به همه دوستان
به نظر من ، کدهای مخرب و مخفی که در این خواسته وجود دارد عبارتنداز
۱: اعتماد نداشتن به عدل خداوند و اینکه هرلحظه “همه” ما مورد حمایت و هدایت پروردگار هستیم.
خداوندی که میتواند مرا هدایت کند و به ثروت برساند چطور امکان دارد آن افراد فقیر و بی بضاعت را هدایت نکند؟
۲: کسی که این خواسته را دارد پس همیشه توجه اش به فقرا و دلسوزی کردن برای آنهاست و طبق قانون هستی فقر را جذب میکند واصولا نمی تواند ثروتمند شود.
۳: فقر یک تضاد است که فرد باید به آن برخورد کند تا خواسته هایش را بشناسد و ثروت را بخواهد ودر آن مسیر “حرکت “کند . خوداین حرکت و رسیدن به خواسته ها لذت بخش است ، وگرنه منتظر دیگران ماندن تا کمکی به او برسد مثل مرده ها زندگی کردن است . که استاد در فایل به کبوترها غذا ندهیم کامل توضیح دادند.
۴: اصولا طبق آیه های قرآن ما به دیگران کمک میکنیم که خودمان به احساس خوب برسیم ، یعنی به خاطر خودمان است که به دیگران کمک میکنیم . ودر غیر اینصورت در اعماق وجودمان بر سر افراد فقیر منت خواهیم گذاشت .
پس این فرد این باورها را دارد که هرکسی نمی تواند ثروتمند شود. که خداوند فقط بعضیها را هدایت میکند و به آنها ثروت میدهد. عدل خدا را باور ندارد. این جمله را باور ندارد که سرنوشت هر کس را افکار و باورهای خودش میسازد.
سلام
من فکر میکنم طرح چنین موضوعی از اساس اشتباه هست اول اینکه ما نمیتوانیم با خداوند وارد معامله شویم ، خداوند ، شخص نیست که ما با اون وارد رابطه قراردادی بشویم و برایش شرط بگذاریم که تو به عنوان طرف اول معامله به من ثروت میدهی و من به عنوان طرف دوم در ازای اجرای تعهدات از طرف تو به بندگانت کمک می کنم یا فلان کار را برای آنها انجام میدهم ، چنین طرز نگاهی به خدا مانند نگاه دو انسان نسبت به یکدیگر است در حالیکه خداوند یک سیستم پاسخگوست که هرلحظه به باورها و احساسات ما پاسخ همسنگ میدهد
دوم اینکه الله الصمد او بی نیاز است ، او نیازی به بی نیاز کردن بندگانش از جانب ما ندارد ، او منبع ثروت است و نیازی به وساطت ما ندارد ، او شرط رسیدن به خواسته ها را ارسال فرکانس های هم جنس با نوع درخواست قرار داده و حضور هیچ بنده ای را برای ثروتمند کردن بنده ای دیگر لازم ندانسته و هیچ انتظاری از ما برای بی نیاز کردن بندگانش ندارد
سوم اینکه طرح این موضوع با خدا آمیخته به نوعی شرک است که ما خودمان را حاکم بر سرنوشت افراد به هر شکلی بدانیم ، یعنی ما نمیتوانیم ادعا کنیم که اگر ثروتمند شویم دست دیگران را میگیریم چون تنها کسی که میتواند دست انسانها را بگیرد فقط خداست آن هم بواسطه باورهای آنها ، پس ما حتی کمک کننده و یاری رسان هم نیستیم و اگر انفاق میکنیم و درصدی از درآمد خود را می بخشیم صرفا بخاطر به جریان انداختن ثروت در زندگی خودمان و ایمان به فراوانی این کار را انجام میدهیم و نیت ما ثروتمند کردن یا کمک رسانی نباید باشد چرا که ما هرگز قدرتی بر ایجاد شرایطی خاص در زندگی دیگران نداریم و اگر کسی در مدار ثروت نباشد با هیچ انفاقی نمیشه اون را ثروتمند کرد
چهارم اینکه بعضی ها فکر میکنند برای اینکه خدا به آنها ثروت بدهد باید حتما کاری برای بندگان خدا انجام بدهند که این طرز تفکر ناشی از باور عدم لیاقت است که انسان باورش این باشد که خدا بی دلیل بمن ثروت نمیدهد مگر اینکه من هم یک جوری محبتش را جبران کنم در حالیکه ما لایق به این دنیا پا گذاشته ایم و خداوند از رزق خودش بما میدهد
در نتیجه طرح این موضوع با خدا کاملا اشتباه است که ناشی از عدم درک خداوند بعنوان تنها سیستم پاسخگو به فرکانس های ارسالی افراد است و اگر فردی به این شکل با خدا وارد رابطه شود به هیچ نتیجه ای نمی رسد در واقع نوع این درخواست اشتباه است و خداوند به دلایلی که گفتم پاسخگوی چنین درخواست هایی نیست و ترمز اصلی در اینجا طرح اشتباه درخواست است که البته توأم با عجز و التماس است در صورتیکه خداوند فاقد هرگونه احساسی است و عجز و درماندگی بندگان در ایجاد پاسخ های دلخواه هیچ تاثیری در او ندارد ، برای ارتباط با خدا که اصل اولیه در رسیدن به خواسته ها ست باید ابتدا او را درک کنیم و بعد یاد بگیریم که چگونه به او درخواست دهیم
بعنوان مثال در مورد مذکور درخواست صحیح این است که بی هیچ شرطی و بی هیچ خجالتی از خداوند ثروت بخواهیم و باور داشته باشیم که خدا برای دادن ثروت هیچ شرطی نگذاشته مگر اینکه بعنوان تنها منبع رزق باورش کنیم ، به فراوانی اش ایمان بیاوریم و باور کنیم که به اندازه لیاقتمان به ما میدهد و هیچ وظیفه ای برای خوشبخت کردن دیگران بر گردن ما نگذاشته چرا که او خود مدیری لایق و قدرتی بیکران است و اداره جهان را به تنهایی بر عهده دارد