شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت - صفحه 261
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-62.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-10-19 18:24:222024-07-17 13:54:48شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروتشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
مثلا یک نفر که چاقی مفرط. داره بیاد بگه خدایا منو لاغر کن که بتونم با بچه هام برم کوهنوردی برم پیاده روی ببرمشون پارک.
ایشون لایق سلامتی هست ذاتا
نه این که بخاطر این کار لایق بشه.
درسته که مزایای تناسب اندام اینه که میتونی با بچه هات بری کوه اما اینکه بگی لطفا بخاطر این خدایا به من سلامتی بده در واقع یه ترمزه.
درباره پول هم همینه. وقتی پولدار بشی میتونی واسه خانودات چیزایی که لازم دارن تهیه کنی و خوشحالشون کنی ولی اگر بخوای صرفا بخاطر خانوادت پولدار بشی در واقع یه ترمزه که انگار خودت لایق ثروت نیستی و اینجوری میخوای لیاقتتو نشون بدی.
به نام الله یکتا
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون و دوستان هم فرکانسم
روز شمار زندگی من روز 102
من با یک روز تاخیر این کامنت و مینویسم چون دوست داشتم کامنت دوستان رو هم بخونم
باورهای مخرب به نظر من ریشه در اعتقادات دینی هم میتونه باشه من از خودم مثال میزنم
همیشه من سر نماز دعام این بود که خدایا اگه من و لایق میدونی بهم ثروت بده اگه نمیدونی نه و اگه من با ثروتمند شدن از تو دور میشم من این ثروت و نمیخوااااام
یا اینو میگفتن از احادیثه، منکه پیداش نکردم ولی قشنگ رو باورای من اثر گذاشته بود، این بود که حضرت علی فرمودند که کسانی که من را دوست دارند اگر کوه هم باشند از هم متلاشی میشن من که شیفته ی اهل بیت بودم قشنگ یادمه وقتی این حرف حضرت علی یادم میوفتاد پلک و کولم میریخت یعنی یه جورایی بی انگیزه میشدم برا ثروتمند شدن میگفتم خوب من که اهل بیت و دوست دارم اگه هم ثروتمند بشم که همه چیز میپاچه پس نمیخوام ولش کن یعنی عطا شو به لقایش میبخشیدم
یا اینکه کسایی رو که میدیدم ثروتمند شدن یا هستند قضاوت میکردم و هزارتا وصله ناجوری هم بهشون میزدم که از فلان راه بدست آورده یا رشوه گرفته یا خیلی چیزای دیگه به هیچ عنوان تحسین افراد تو کار من نبود فقط قضاوت نادرست فحش دری وری بهشون میدادم چرا چون من از صبح تا بوق سگ میدویدم ولی دریغ از حرکت رو به جلویی بود ولی خیلی به چشم نمیومدم و اگه هم به دستم میومد زود از دستم میرفت دلیلش هم که الان دیگه معلومه نیاز به گفتن نداره
یا اینکه اگه کسی رو میدیدم که چیزی رو خریده اولین کاری که به ذهنم میومد حساب کتاب طرف بود که چجوری با این درآمد تونسته بخره مگه میشه مگه داریم به هیچ عنوان باور نمیکردم و بعد وصله میزدم بهش که ….
یکی از باورای مخرب دیگه ای که هست و خیلی ها فکرشم نمیکنن که میتوبه کد مخرب باشه تخفیف گرفتن موقع خریده و طرف میگه خرید مزش به تخفیفه حالا بیا تو کله این فرو کن که داری جلو ثروت به زندگیت و میگیری مگه قبول میکنه
یا وقتی که یه جنس خوب و میخریم اولین فکری که به ذهنمون میرسه اینه که گرونه و اصلا به نکته های مثبت کالا فکر نمیکنیم هر چقدر هو تو بگی طرف میگه فلان جا n تومنه تو داری به این قیمت میدی این یعنی از اون ترمزایی که قشنگ کار خودشو انجام میده
حالا اون کد مخرب آیی که دوستان هم گفتن که با خدا شرطی حرف میزنیم که جای خود دارد و چون دوستان نوشته بودن دیگه من نخواستم بگم
اگه ما به فراوانی باور داشته باشیم خیلی از این کد های مخرب خود به خود حل میشه و از بین میره
منی که دارم این کامنت و میزارم کل عمرم تو این مسیر بودم و الان به این نتیجه رسیدم که برای هر چیزی که فکر میکنیم که باورای مخرب میتونه باشه سعی کنیم خوب فکر کنیم و ذهنمون رو تربیت کنیم برای خوب فکر کردن یعنی تحسین کردن یعنی از جنبههای مثبت به قضیه نگاه کردن یعنی قضاوت نکردن میتونه مارو تو مسیر خواستهامون کمک کنه
برگی دیگر از سفرنامه امروزم
برای اولین باره که دارم کامنت میزارم
سلام خدمت دوستان عزیزه همفرکانسی و استاد عزیزم من فک میکنم ترمزش اینه.. چون در اعماق.ذهنمون کمبود رو حس میکنیم و فکر میکنیم حتما باید در قبال نعمتی که خدا میده ما هم باید یکاری کنیم. حتما داد ستد کنیم (خدایا تو پول رو بده.. منم به بندت کمک می کنم).. بنظر من لازم نیست برای خدا شرط شروط بزاریم کافیه باورمون و ایمانمون رو قوی کنیم.و باور کنیم خدا.. خدای فراوانی هاست لازم نیست در قبال چیزی که بما میده چیزی بهش بدیم ینی اصلا اون نیاز نداره وقتی منبع واقعیه .. خدا نوره هدایت گره همس.. همه هم برای خدا یکیه به همه هم.. هم نعمت میده هم پول به اندازه ای که باورش دارن.. پس بجای این جمله میتونیم بگیم.. خدایا ممنونم که جهانی پر از ثروت پول آفریدی که همه بتونن ازش استفاده کنن
.
وااااای سلام استاد قلبهای آرام
و سلام بخ دوستانم
استاد من امروز صبح با صدای بارون و پرنده ها از خواب بیدار شدم و چه هوای دل انگیزی بود و هست
چقدر سپاسگزاری کردم که خدا این فرصت و به من داد تا نعمتهاش رو سپاس کنم و زیبایی ها رو ببینم خدایا شگرت
واما از ترمزها که دقیقا خدا هدایتم کرد تا من این فایل و ببینم و ترمزم رو شناسایی کنم و واقعا هدایتی بود دیدن این فایل خدایا سپاسگزارم .
من بعداز سپاسگزاری به خداوند گفتم که خدایا تو به من درخواست هامو پاسخ بده اون استقلال مالی و خوشبختی که میخوام و بهم بده اون فرد مورد نظر و سالم رو وارد زندگیم بکن تا من به همه بگم که تو بهم دادی و به همه ثابت کنم که تویی که نعمت میدی واین از نظر من خیلی هم درخواست عاقلانه و خوبی هست حتی همین الان هم که مینویسم شک دارم که درخواست بدی گرده باشم از خدا ولی تا شما اینو گفتین این زنگ توی ذهنم به صدا در اومد که آره تو درخواست کردی و باید باور داشته باشی که بهت داده میشه و باید باور داشته باشی که فراوانی وجود داره و بی نهایت آدم سالم وجود داره واینو باید باور کنی که حتما حتما به درخواست هات پاسخ داده میشه نیاز نیست که تو معامله کنی با جهان و نیاز نیست تو بخوای چیزی رو به دیگران ثابت کنی .
ومن از خداوند سپاسگزارم که هدتیت شدم به این فایل شما و باعث شد که بفهمم که من لایق بهترین ها هستم من لایق ثروت و خوشلختی هستم و همه ی اینها در زمان درستش به من داده میشه
خدایا سپاسگزارم .
واز شما هم استاد پیام رسان .سپاسگزارم
با سلام خدمت استاد عزیز و خانواده ی محترم و بزرگ عباس منش
من وقتی این مطالب را میخونم میرم راجبش بررسی و تحقیق میکنم از گذشته تا حال و وضعیت حتی اجداد خودمان را بررسی میکنم و بعضی موقع ها هم از پدرم میپرسم که چرا مثلا پدربزرگم انقدر ثروتمند بود با اینکه در زمان قدیم نه تکنولوژی بود و نه چیزهای دیگه و فقط با یک زمین به همه چیز میرسیدند و پدربزرگ ها و قدیمی ها خیلی اعتقاد داشتند زمین میتونه تو را به خیلی چیزها برسونه و از کار کردن و کشاورزی روی زمین ها خیلی ثروتمند شدند و اکثرشون صاحب چندین و چندین زمین با قطعات بزرگ بودند و هر چی مییایم سمت ما الان بچه های خودشان، این کمرنگ تر و کم تر میشه و من فکر میکنم دلیلش باورهایی که به دلایل مختلف و مهمترینش عدم کنترل ورودی های ذهن باشه، اتفاق میفته. قدیمی هامون خیلی مثبت بودند و از نظر ایمانی خیلی قوی بودند و بچه هاشون خیلی کمتر این را به ارث بردند. یک مثال از خودم بزنم و اینکه من و برادرم همیشه در آرزوی سگا بودیم و من دهه 60 ای هستم و یکی از نوستالژی های اون موقع این بود سگا داشته باشیم و مجبور نباشیم براش بریم کلوپ و (یک موضوع جالب تر اینکه اون زمان، یک رسم غیر منطقی جا افتاده بود که بچه ها حتما باید شاگرد اول باشند تا پدرومادرها براشون چیزهایی که دوست دارند بخرند و همین خودش نشونه ی باور کمبود و عدم باور فراوانی در پدرومادرهامون بود. بچه های دهه 60 گواه این مطلب هستند که سخت زندگی میکردند و باید همیشه پس انداز میکردند.) از اصل داستان خارج نشم و خیلی التماس میکردیم به پدرمون که سگا بخره و هر بار که به فروشگاه هایی که سگا داشت میرفتیم، کلی ذوق میکردیم و از پشت ویترین ساعت ها نگاه میکردیم و متاسفانه پدر باتوجه به داشتن شرایط مالی برامون نمیخرید و نمیدونیم شاید میشه گفت باورهاشون خیلی قوی نبود و فکر میکردند اگر اینکارو کنند، اشتباه بزرگی کردند و یک باوری که پدرم داشت این بود که سلامتی از هر چیزی مهمتره و این باور هنوزم در درون من هستش که سلامتی از ثروت هم مهمتره و توی ذهنم میگه اگر ثروتمند باشی و سلامت نباشی فایده نداره و این در ذهن شاید خیلی های دیگه هم باشه متاسفانه. یا همیشه پدر میگفت، بگذار خدا بده چی میشه و….
خیلی حال این روزهامو دوست دارم چون وقتی به زیبایی های اطرافم توجه میکنم، تکثیر میشند و خیلی جالبه و به نظرم خدا در همه ی زیبایی ها هستش در همه ی شکوه ها و عظمت های جهان هستش.راستش من آکواریوم آب شیرین دارم و وقتی میبینم ماهی های گوپی که یک مدل ماهی هستند، بچه هاشون به اون ریزی زنده بدنیا میاند بدون هیچ زحمتی و این همواره اتفاق میفته، قدرت خدا را میبینم که جهانی خلق کرده سرشار از تکثیر و فراوانی و همه اینها قطعا قوانینی ثابت دارند که هر روز دارند این قوانین ثابت تکرار میشند برای تمام موجودات سیارات مختلف بوِیژه زمین!
هر چقدر ویژگی های خدا، مثل زیبایی، بزرگی و…. را بیشتر دنبالش میریم، به نظرم بیشتر به مسیر درست هدایت میشیم. واقعا همه چیز ذهن هستش و شاید یک کم مظلوم دررفته باشه اما تمام وجودمون از ذهنمون نشات میگیره و اینو درست کنیم، بقیه چیزها درست میشه. ریشه ی همه چیز اینجاست هر چیزی که در خودمان و جهان خودمان تصورش را بتونیم بکنیم یا نکنیم همینجاست یعنی ذهن مون و هم هبه یک اندازه بهش دسترسی داریم و کسی نسبت به شخص دیگه برتری ذهنی نداره!
خدارا هزاران مرتبه شکر قبل از اینکه زندگی این دنیام به پایان برسه، توان و انرژی داد که به این آگاهی ها توسط استاد عباس منش عزیز برسم و تنها حرف آخرم اینه که هر جایی از این کره خاکی که هستی، فقط کمی به زیباییهای اطرافت نگاه کن. باور کنید توجه به این زیباییها خیلی مشکلاتتان را رفع میکنه و راه های زیادی در اونها نهفته هستش. موفق و سلامت و عالی باشید همیشه
روز و روزگارتان خوش و خرم
سلام استادعزیز وخانوم شایسته
من میخام پولدار بشم که حال بقیه رو بگیرم. فخر فروشی
من میخام پولدار بشم.خیریه بزنم
من پولدار بشم که.به بچه های فقیر کمک کنم.
من پولدار بشم که در ماشین برام باز کنن
من پولدار بشم که به خواهر برادرم کمک کنم.
من خودم واز خواسته هام نا دیده بگیرم
به خاطر خانواده
من پولدار بشم .که بقیه لدت ببرن
من پول میخام ولی.باورم اینه فقرا بدونه
حساب به بهشت میرن
من.پول میخام ولی سلامتی مهمه
من پول میخام.ولی پول چرک کف دسته
من پول میخام ولی پول خوشبختی نمیاره
من پول میخام.باور متضاد
پول اگه بزاری رو مرده زنده میشه….
ثروتمند وشاد باشید.
سلام وقت بخیر
خوب باشید
من یه سوال واسم پیش اومده یک سری از کامنت ها هم خوندم اما جواب سوالم رو پیدا نکردم
استاد گفتن اینا ترمز که بگیم خدایا ثروتمند بشم برای …..اما خود استاد در یکی از فایل های دانلودی گفتن به خدا گفتم اونقدر بهم ثروت بده تا وقتی در مورد تو صحبت میکنم مردم باور کنن(البته دقیق عین جمله یادم نیست اما در مورد باور نسبت به خدا بود)
حالا سوالم اینه چرا اون موارد ترمز محسوب میشه اما درخواست استاد ترمز نیست؟فرقشون توی چیه؟
هر دوشون به نظرم میشه دستان خدا برای کمک به بندگان
و اینکه اگر خواسته این باشه آدم بتونه دست خدا باشه واسه کمک به بندگان و گسترش جهان باز هم ترمز محسوب میشه؟
شاد و سلامت باشید.
سلام الهام عزیز
تو این فایل از استاد که براتون میذارم در اینمورد خیلی واضح و جامع توضیح دادن در مورد نگاه به ثروت از جهت کمک به دیگران و تاثیرش روی خود فرد کمک کننده و همچنین تاثیرش روی فرد کمک گیرنده از منظر قوانین دنیا
انشالله که جوابتون رو بگیرید.
موفق باشید در مسیر زندگیتون الهام عزیز
abasmanesh.com
سلام استاد جان
همه چیز ساختنیه اول میسازی بعد با عمل کردن
خلقش میکنی و ب هیچ عامل بیرونی نیاز نداریم
این سیستمی بودن خدا را نشان میدهد هرچی
ک ورودی بدی خروجی همون میشود
عدالت خداوند مثل اینه است
استاد من این موضوع خوب فهمیدم وقتی با
شما آشنا شدم و روی خودم کار کردم اتفاقات
غیر مترقبه یا آدمهای ناجور ب تورم نخورده
و زندگی ام روان و حال خوب و آرامشی ک از
درون دارم خیلی راضی ام خدایاشکرت
سلام به استاد عزیزم ومریم جان و هم فرکانسیهای خودم… درمورد سوال استاد عزیزم باید بگم این همیشه تو ذهن من بوده واز خدا میخواستم به من پول بیشتری بده تا به بقیه هم گمک کنم درحالی که نمیدونستم دارم برای خدا شرط تعین میکنم..و خودم رو لایق ثروت و پول نمیدونستم.. همیشه فکر میکردم آدمهای پولدار از گذشتگان ارث بردن و گرنه چطور اینقدر ثروت ساختن..این ترمرهای من بوده.. الان که چند ماهی هست با استاد عزبزم و این سایت بسیار زیبا و معنوی آشنا و هدایت شدم تازه متوجه افکار غلط و اشتباه خودم شدم البته هنوز و هر لحظه باید روی خودم. کار کنم و باورهامو عوض کنم ..من از توی کامنت بچه ها متوجه شدم که خیلیا کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم رو خوندند و اون رو توصیه کردن من هم خریداری کردم و درحال حاضر مشغول خواندن این کتاب استاد عزیزم هستم..خدایا بینهایت سپاسگذارم که انقدر من رو دوست داری که با این سایت و این گروه از هم فرکانسهایم و همچنین استاد عزیزم و مریم جان مهربان آشنا کردی .باز هم از شما سپاسگذارم استاد.. دوستدار شما
سلام و درود به استاد و همه عزیزان
بحدی این موضوع ترمزها مهمه که بنظرم اگه ذهن رو به دو قسمت تقسیم که :
– یک قسمت آن :
ایجاد و ساخت و باور های لازم
– و سمت دیگر ذهن :
آشکار شدن ترمزها و اصلاح آنهاست
بنظرم رسید که تعدادی از ترمزهای مهم خودمو با عزیزانم به اشتراک بذارم که البته باید اشاره کنم که چون بنده مدار و جایگاه خودمو بالا میدونم در نتیجه امیدوارم که همه آنها برای عزیزانم مفید باشن …
الهی به امید خودت که با درخواست کشف این ترمزها از خداوند شروع کردم و آروم آروم تا متوجه میشدم که یه چیزی دارم احساس و حالمو تغییر میده سریعاً مچ خودمو می گرفتم و هرکجا که بودم یادداشتش میکردم تا بیام خونه و روی آن کار کنم …
بریم :
– ترمز : ترسیدن از ترس ها :
من همش نگران این بودم که من چقدر و چه تعداد ترمز درونم دارم و هر کدوم که آشکار میشدن و اصلاحش میکردم ، دوباره نگران میشدم …
در صورتیکه این آشکار شدن ها یک لطف لز سمت خداوند و مهمتر اینکه شیطان با القای این ترس هرلحظه همراه من بود و نمیذاشت که با آرامش پروسه اصلاح کردن رو انجام بدم …
البته باید بگم که شبطان خودش یک فیلتر است برای رفتن با مدار و جایگاههای بالاتر و حضورش الزامیه …
به هرصورت و هرشکل ، همه چیز لطفی از سمت خالقه … حتی نجواهای شیطان …
– ترمز : انتظار کشیدن :
شیطان یک احساسی در ما القا میکند که بصورت یه جور احساس کمبود و فقدان خودشو نشون میده و ما همیشه فکر می کنیم که یه چیزی کمه …
یا هنوز به یه چیزی نرسیدیم …
و این از بزرگترین و پنهان ترین فریبهای شیطانه و البته مجدداً میگم که این یک لطف و محرکی هستش برای رشد بیشتر …
این القا نمیذاره که ما در لحظه حال باشیم و از زندگیمون لذت ببریم و البته راه حلی ارائه نمیدم چون هر کس باید باتوجه به باورهای خودش و مقدار ایمانش به مسیر مناسب هدایت بشه …
– ترمز : بی اعتمادی و بی توجهی به هدایت خداوند و پروسه تکامل و اینکه ما بصورت طبیعی بسمت خواسته هامون و زندگی بهتر و رشد هدایت میشیم …
چون از زمان تولد و حضور برروی زمین این باور در ما شکل گرفته که جاذبه زمین بوده ، در نتیجه زمین زیر پای من است و زمین باید من را نگهدارد … پس ای کاش قدری تلاش کنیم تا همین باور و اعتماد و ایمان رو نسبت به هدایتهای خداوند و چیزهای دیگه در خودمون ایجاد کنیم …
قانون جاذبه برابر است با قانون جذب و برابر با هدایت شدنم بسمت خواسته هام و رشد و تکامل و ثروت و و و و و …
امیدوارم که برای عزیزان کاملاً شفاف باشه که چی میگم … الهی شکر …
– ترمز : هرگونه ترس و شک و نگرانی ای …
ای کاش آیه هایی رو که بلطف الله خودم ترجمه کردم میتونستم بذارم براتون که چه چیزهایی دیدم … !!!
پس باتوجه به کتاب قانون (قرآن) لذا باید و باید و باید به این باور و ایمان برسیم که هرگونه ترس و شک و نگرانی از سمت شیطانه …
اصلاً باید مغز و ذهن خودمون رو 2 قسمت کنیم که یکطرف آنرا کلام و وعده های حق خداوند و یکطرف نجواهای شیطان …
و ما بسمت هر کدوم متمایل بشیم ، از اون یکی دور میشیم …
و با وجود اینکار بعدش میگیم :
من نمیدونم چرا اجابت نمیشم …
من نمیدونم چرا خدا جوابمو نمیده …
و و و و و و بهانه های دیگر که بقول قرآن ؛
تمامی بهانه ها و توجیحات شما برای خداوند فرستاده میشود و همگی آنها رد و مردود میشوند … الهی شکر …
و ترمزهای دیگه ای که استاد و عزیزانم در پیامهاشون گفتن :
– عدم لیاقت
– حسادت
– مالیات
– ترس و نگرانی در لحظه ای که پول خرج می کنیم که نکنه پولهام تموم بشه و بی پول بمونم …
– دوری کردن از فامیل و بقیه … چون دستاوردی نداشتیم که بزنیم توی صورتشون خخخ … !!!
– منتظر بودن برای اینکه هر وقت اینطوری شد ، بعدش من اونطوری میکنم یا اصلاً بدون اینکه تلاشی بکنم شخصیتم خودش اصلاح میشه …!!! (عزیزان این ترمز خیلی خطرناکه … لطفاً مراقبش باشین و بدونین که هر چیزی رو که مطابق قرآن به بعد موکول می کنیم ، درون خودش یک خودفریبی داره …)
دوستتون دارم و مممنون که هستین و حضور دارین و پیام میذارین و این پیامها …
این پیامهارو باید با طلا نوشت …
من چیزهایی از کامنت بچه ها یاد گرفتم که بزرگترین تابوهای زندگیم رو باهاشون شکستم … الهی شکر …
الهی شکر …
الهی شکر …