شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت - صفحه 276 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-62.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-10-19 18:24:222024-07-17 13:54:48شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروتشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام خدمت خانواده بزرگ خودم
باور های نامناسبی که ممکن است در این نوع طرز تفکر وجود داشته باشه از نظر من ایناست:
*وهابیت خدا رو باور نداره>>> کسی که می خواد با خدا همچین معامله هایی بکنه در ته ذهنش اینه که مگه میشه خدا همین طوری به بنده اش نعمت بده. باید برای خدا یه کاری بکنی، باید یه کار خیری بکنی، نماز هات رو سر وقت بخونی تا خدا دلش به رحم بیاد و به تو نعمت بده. حالا من که پول ندارم کار خیر بکنم! تو یه پولی بده منم قول می دم کلی کار خیر کنم.
ما در صورتی به ثروت می رسیم که وهابیت خدا رو باور کنیم. خدا مالک کل جهان هستی هست. حتی اعضای بدن ما هم متعلق به اوست. آیا ما کار خیری برای خدا انجام داده ایم که خدا این همه نعمت(دست-پا-عقل-پدر و مادر-سلامتی و…) را به ما داده؟ خیر. خدا از روی وهابیت و مهربانی و بخشندگی خودش به ما نعمت می ده. اگر این طوری فکر کنیم دیگه نیازی به معامله کردن با خدا نیست. به خاطر وهاب بودنش ازش می خواهیم و او می دهد. خدا دوست دارد که ما ثروتمند شویم و نیاز به هیییییچ پیشکشی ندارد که به او تقدیم کنیم.
*پول را کثیف و داشتن پول زیاد را معادل دور شدن از خدا می داند.>>> این انسان می خواهد با خیریه کردن این احساس بد رو از خودش دور کند.
ثروتمند شدن ما در راستای خواست خداست. خدا عاشقانه دوست دارد که ما ثروتمند شویم. از آنجا که خدا دوست دارد ما ثروتمند شویم پس چه نیازی به معامله کردن با او هست؟
*خودش را لایق گرفتن نعمت ازخدا (بدون دادن چیزی) نمی داند
* خودش را لایق ثروتمند شدن نمی داند.
طبق گفته امام علی(ع) دست به خیر باش حتی اگر خود در تنگنایی
اگر چیزی رو ببخشیم در واقع این احساس به ما دست می ده که ثروتمندیم که میبخشیم واین حس هست که مارو ثروتمند میکنه
اگر بگیم هروقت ثروتمند بشم میبخشم وضعمون تغییری نمیکنه چون تا نبخشیم ثروتمند نمیشیم
سلام به استاد عزیز و همه دوستان خوبم
اباورهای غلطی که من ،در این خواسته دیدم
– باور کمبود ،ثروت محدوده و همه به اون دسترسی ندارن و با این خواسته از خدا می خوایم که من رو جزو اون خواص قرار بده
– باور نا برابری و شرک همه به یک اندازه به ثروت دسترسی ندارن و من عادل تر از خدا هستم و می دونم به کسانی باید بخشی ازاین ثروت رو بدم که خدا اونها رو ندیده
-باور نکردیم ثروت بی نهایت در جهان وجود داره ،بسته به اینکه ما چقدراین فراوانی رو باور کنیم می تونیم از اون استفاده کنیم، نه اینکه به تدریج برای ما خلق و اهدا بشه
-باور داریم ما مسول زندگی دیگران هستیم و می تونیم شرایط انها رو تغییر بدیم بدون اینکه خودشون بخوان و تلاشی برای تغییر زندگی خودشون بکنن
یا حق
با سلام خدمت استاد و خانواده صمیمی عباس منش
الان ساعت نزدیک 11 شبه و بعد از مدتهای مدید میخوام این مطلب رو تو قسمت نظرات بنویسم. قبل از نوشتن بهتره اینم بگم که فقط چندتا کامنت آخر رو خوندم و فهمیدم چرا استاد میگن که خوندن این نظرات بهتر از خوندن هزاران کتاب موفقیت هستش لذا باید زمان کافی برای خوندن این نظرات بزارم. الانم یه حسی بهم گفت که مطلب بنویسم منم دست به کار شدم. البته نخوندن مطالب دیگران قبل از جواب دادنم این خوبی رو داره که جوابم خالصه و فکر خودمه هر چند جواب من، جواب کاملی نباشه.
در مورد سوال استاد دو مورد به نظرم رسید. اول اینکه این گفته که خدایا به من ثروت بده بعد من از این ثروت در راه خیر استفاده میکنم این ترمز رو داره که خدا خودش نمی تونه به افراد دیگه کمک کنه و این منم که میتونم کمک کنم و منم که میدونم کجا جای مناسبه برای کمک کردن.
ثانیا می شه گفت این یه نوع وعده وعیده و از اونجایی که وعده و وعیدها معمولا به جایی نمیرسند و ما این رو میدونیم، به نوعی داریم سر خدا شیره میمالیم که خدایا تو بده منم میبخشم ولی بعد که به ما رسید نخواهیم بخشید(جریان چه کشکی چه پشمی). در قران هم آمده که “بل یرید الانسان لیفجر امامه” (یعنی انسان میخواهد که در آینده راهش برای هر کاری(خلف وعده) باز باشد). خود ما هم میدونیم که میخواهیم نقد بدست بیاریم و نسیه ببخشیم. اینم به نظرم یه ترمزی هست که تو این گفته وجود داره.
از خدای منان سپاسگزارم که به من فرصت داد این مطلب رو با شما دوستان به اشتراک بزارم. برای همه دوستان آرزوی داشتن باورهای قدرتمند و ثروت آفرین رو دارم.
درود ب همه و استاد عزیز اولین کامنتم رو در سایت مینویسم،قانون رو تا حدودی میشناسم و هنوز خیلی راه دارم ب نظرم اگر ما ب رب اعتقاد داریم که خداس که قدرتش از همه بیشتره چرا میایم با خدا معامله میکنیم و کسی یا چیزی رو بین خودمو خدا واسطه قرار میدم این عدم احساس لیاقت و کمبود عزت نفس و بی ایمانی ب رب نشون میده فقط با خدا خود خدا ارتباط میگیریم و وقتی رشد کنیم و بقیه ببینن و الگو بگیرن و بشیم یکی از دستان خدا مثل استاد ،فکر میکنیم خدا رو باور داریم و درست فکر میکنیم ولی هنوز این مخ لامصب داره زورشو میزنه برا مقابله با ما ممنونم از خدا و بعد هم استاد خوبم که راه زندگی رو بهم نشون میدن ممنون از همه ی دوستان چقد فراوانی چقد نعمت خدایا ممنون خدایا به همه بده
سلام
سالیان زیادیست که کائنان معبد آمون (مبلغان دینی در ادیان مختلف) ازسادگی مردم عادی سو استفاده میکنن و بااین خیال مردم عام را به گمراهی میکشانند که برای بر آورده شدن خواسته هایتان باید برای خدا قربانی کنید ،نزر دهید و…….
این فرهنگ مانند لوحی که بر روی سنگ حک شده باشد دردل وجان انسانها رسوخ کرده
وتا بر روی ذهن وفکرمان خیلی قوی کار نکنیم نمیتوانیماین فرهنگ اشتباه را از خود دور کنیم
سلام بر همه همراهان گرامی سایت
موضوعی که استاد اشاره کردن فکرنکنم کسی تا بحال به اون دقت کرده باشه و ایشون دقیقا روی مسیله ای دست گذاشتن که پاشنه آشیل ثروتمند نشدن خیلی هاست….
باور به اینکه هنگامی که ثروتمند شئم باید پولم را در راه مدرسه سازی و… خرج کنم ناشی از باورها یا کدهای خیلی ریزی هست مثل :
باور به عدم فراوانی
باور به اینکه خداوند خودش قدرت ندارد به بندگان نعمت دهد
باور به اینکه من مسیول درست کردن زندگی بقیه هستم
باور به اینکه برای ثروتمندشدن حتما باید به دیگران هم خیر برسانم(البته هیچ چیز بهتر از خیررساندن با حس خوب نیست)
سلام به استاد عزیز و همه دوستان که کامنت های بسیار مفیدی گذاشتید مرسی از همه
استاد جان سلام
این کامنت رو گذاشتم که هم از شما هم از دوستان عزیزی که این فایل شما رو دیدن و کامنت گذاشتن جواب سوالمو بگیرم
من خودم هم با این حرفها موافقم که نیت خیرخواهانه ای مثل کمک به دیگران و ساخت مدرسه و بیمارستان و … برای درخواست ثروت از خداوند دارای ایراد و ترمزهایی هست حتی جواب سوال رو هم توی صفحه ۱۶۲ همین فایل دادم اما یه سوال دارم که جوابش خیلی برام ضروری و مهمه
کسی که دقیقا توی شهود مراقبه ای که داشته دقیقا وقتی تصویر ساخت بیمارستان رو یک لحظه تصور کرده اون لحظه نور هدایت رو دیده و فقط همین عامل هست که محرکش شده در مسیر هدف دار زندگی کردنش و ثابت قدم موندش در مسیر تنها دلیلش همین شهود ( ساخت بیمارستان) هست چون رسالت خودش میدونه که بیمارستان بسازه تکلیفش چی میشه ؟
آیا بازم این نوع افکار و خواستن غلطه و برای این آدم هم غلط بودن داستان صدق میکنه؟
ممنون میشم ازتون که توی جوابی که به این سوال خواهید داد اشاره ای به جواب سوالم کنید
برای این همه آگاهی اول از خدای مهربانم سپاسگزارم بعدهم از شما استاد گرامی و دوستان نازنین که سعی در درک بهتر قوانین و کمک به یکدیگر برای بهتر زندگی کردن دارید
با سلام
از استاد عزیز و همهی دوستان تشکر میکنم و به برنده عزیز تبریک میگم و تشکر از عباسعلی عزیز که وقت گذاشتن و به همه ی ما کمک کردن