شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت - صفحه 286
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-62.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-10-19 18:24:222024-07-17 13:54:48شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروتشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام استاد قشنگم و سلام به خانوم شایسته عزیز
و سلام به کسایی که توی سایت زحمت میکشن
استاد جان من در حال حاضر یه ترمز خیلی ناجور و خیلی ریشه ای توی ذهنم پیدا کردم که خیلی سرسخته و من دارم سعیم رو میکنم که اون تر مز رو کم تاثیر کنم…یکی از روشهام گوش دادن به فایل های رایگان باورهای ثروت ساز هست
وقتی این فایل رو گوش دادم و وقتی گفتین کامنت ها رو حتما بخونین (تو فایل بعدی میگین)من خیلی مشتاق اوموم از اول کامنت ها رو خوندم و توی صفحه دوم احساس کردم چقدر همه دانشمند و دانا هستن
میخوام نظر خودم رو بگم
به نظرم این که من باور کنم خداوند تحت هر شرایطی خواسته من رو برآورده میکنه و این من هستم که باید باور کنم لایق اون خواسته هستم خیلی مسیر رو هموار و آروم میکنه ،این که بدونم فقط باور ضیفه منه که مانع رسیدنه باعث میشه خیلی همه چیز دست یافتنی و امیدوار کننده بشه چون من خودم رو میتونم عوض کنم و همین کافیه
یه چیز دیگه هم که توی یکی از کامنت ها توجهم رو بیشتر جلب کرد این شرطی بودن درخواست بود ،این که من بگم فلان قدر ثروت بده منم به بنده هات کمک میکنم ،به نظرم این شرطی درخواست کردن این معنی رو میده که من خودم رو لایق خواسته ام نمیبینم و هم اینکه خداوند رو با احساسات انسانی میبینم و هم گروکش که با خشم و کینه و بخل به من نگاه میکنه و میگه اهکی به تو بدم ؟بقیه چی؟ یه ترمز دیگه ه، داره این که من خدا رو توانا برای غنی کردن آدم ها نمیبینم و یکی دیگه هم این که فکر میکنم مسئول بدبختی و فقر دیگرانم و وظیفه من از بین بردن قفر دیگرانه در حالی که دیگران میتونن زحمت بکشن و بدست بیارن
ممنون از توجهتون
به نام خداوند بخشنده و بخشایشگر
سلام به استاد مهربونم
خسته نمیشم از کار کردن رو خودم و دوست دارم اینقدر وقت آزاد داشته باشم که بستر خودمو بشناسم
امروز صبح نمیدونم یه حسی منو کشوند به گوش دادن ریمیکیسی که از شما دارم که اسمش سیستم خداونده
که صحبت های شما در قسمت بعدی این فایل هست،
اما الان گفتن بزار برم دقیقا این فایل هارو تو سایت ببینم و یادم اومد اسمش ترمز های مخفی در مورد ثروت بود،
خب الان با توجه به دوره های که از شما گرفتم و استفاده کردم و صحبت های شما،
میخوام الان این ترمز هارو اینجا بنویسم که چند روزی هست که من دارم به این موضوع فکر میکنم و احساسش میکنم و همین امر ایمانی در دلم زنده کرده که من به همه ی هدف هام میرسم همونطور که تا الان رسیدم،
آره خود من هم از کسایی بودم که سر نماز اینطوری میگفتم که خدایا این پولو به من بده من اینقدرشو میبخشم یا تو به من ثروت بده من قول میدم آدم خوبی باشم یا میگفتم اول ظرفیتشو بهم بده بعد بهم پول بده یعنی باورم اون موقع این بوده که من ظرفیتشو ندارم ،و قول میدم پولی که بهم میدی رو ببخشم تا لایق بشم،
اما حالا میگم تموم اینا آبشخورش از کجاست،
به قول شما تو فایل بعدی میگید که همه ی ما شرطی بزرگ شدیم بارها و بارها از پدر مادرمون شنیدیم که اگه این کار خوبو بکنی فلان چیزو برات میخرم یا اگه فلان کار بدو بکنی تنبیهت میکنم یا اگر پسر خوبی باشی برات فلان کارو انجام میدم،اکر کار مورد علاقه ی اونها رو انجام میدادیم دوستمون میداشتن اگر مخالف علاقه ی اونا عمل میکردیم از دوست داشتنشون محروم میشیدیم،
و همین موضوع در بحث رابطه ی بین ما و خداوند هم گسترش پیدا کرد گفتن اگر نماز بخونی خدا بهت توجه میکنه اگر به بقیه کمک کنی خدا یکم دلش برات میسوزه بهت پول میده بهت نعمت میده اگر فلان کارو نکنی میری جهنم یا اکه فلان کارو بکنی میری جهنم و برعکس،یعنی همه چیییییز رو تو ذهن ما شرطی کردن
اینکه اگر قراره به یه چیزی برسی باید فلان چیزو بدی یا فلان کار عملی رو انجام بدی یا فلان رفتارو داشته باشی یا نماز بخونی زجه بزنی از امام ها درخواست کنی،باید نذر کنی تا خدا ……
وای وای همین الان که میخوام بنویسمش خجالت میکشم از خدای خودم که تو این مدت شناختمش،
همین الان تو ذهن منو شما اینه که اگر میخوایم مثلا ثروتمند بشیم باید بیزینس من بشین یا دکتر بشیم یا مهندس بشیم یا چمیدونم مغازمون بر خیابون باشه یا باید تو اینستاگرام کلی خودتو به درو دیوار بزنی بلکه بقیه ببیننت و معروف و مشهور بشی بلکه ثروتمند بشی باید سنت برسه به فلان عدد تا ثروتمند بشی یا مرد باشی تا ثروتمند بشی یا یه ارثی بهت برسه تا ثروتمند بشی
اما کد های مخفی تو این درخواست:
1- کاملا واضحه که ما انگار همینجوری که هستیم لایق دریافت نعمت های خداوند نیستیم خودمونو لایق نمیدونیم فکر میکنیم که باید حتما این پولها و بدیم به دیگران تا لایق بشیم بلکه خداوند دلش به حال ما بسوزه به ما نعمت بده ،
حضرت سلیمان از خداوند درخواست میکنه که خدایا به من ملکی عطا کن که نه به قبل از من و نه به بعد از من عطا کرده ای به این خاطر که تو وهابی!
وهاب یعنی چی؟!
یعنی اینکه بی دلیل میبخشه،بدون اینکه ببینه چقدر تو لیاقت داری میبخشه ،
حالا چرا ما خودمونو لایق نمیدونیم ؟! به خاطر اینکه بااارها و بارها ما در کودکی با دیگران مقایسه شدیم تنبیه شدیم بارها و بارها به ما گفتن که تو پسر بدی هستی تو دختر بدی هستی و اینا رفته تو ضمیر ناخود آگاه ما و رفته جزو باور های ما که ما ارزشمند نیستیم،
همین الان برای خود من تو این سن که 30 سالمه مادرم 60 سالشه ،به محض اینکه کار مورد دلخواه اونو انجام نمیدم ناراحت میشه قهر میکنه بدو بی راه میگه، ولی خدارو شکر به مقدار خوبی ضد ضربه شدم و من میدونم حسابم با کیه من با کی طرفم با چه خدایی طرفم و میفهمم که چقدر آدمهای زمینی همه چیز رو شرطی کردن،من ازش دیگه دلخور نمیشم،چون صد در صد نسل به نسل چرخیده و هیچ کس هم تغییرش نداده و شده این،و من سعی میکنم آگاهانه اعراض کنم و در رفتار های روزانه ی خودم هم این کارو انجام ندم،
چون میبینم که خودم هم دارم با بقیه همین کارو میکنم مثلا ناراحت میشم اگر فلانی نیاد با من بیرون یا سر تمرین یعنی از درون میفهمم که عشق من هم نسبت به دیگران شرطیه،
اگر پدرم فلان کار درست رو از نظر من انجام نده دوستش ندارم اگر انجام بده دوستش دارم
مادرم اگه فلان رفتارو انجام بده دوستش دارم اگر انجام نده دوستش ندارم خواهرم همینطور ،
اما دارم سعی میکنم این عشق های شرطی رو از بین ببریم ،
مامانم جدیدن هرچی هم وقتی کار مخالف نظر اونو انجام میدم بهم بدو بیراه بگه من تو همون بدو بیراه گفتنش هی بهش میگم عاشقتم قربونت بشم تو فقط حرص بخورم:)))) و سعی کنم ادب از که آموختی از بی ادبان باشم،منم بثل اونها عشق شرطی نداشته باشم و خیلیییی باید روش کار کنم که پس فردا خودم با بچه هام این کارو نکنم،
خلاصه اینکه،
همین احساس بی ارزشی همین احساس بی لیاقتی که از بچگی به ما دادن و مارو شرطی بزرگ کردن باعث شده که ما خودمون رو ارزشمند ندونیم در مورد همه چی ،به خصوص بحث ثروت،
چون ما خدارو هم الان مثل یه آدم فرض میکنیم که
اگر فلان کار خوبو بکنیم لایق میشیم برای دریافت نعمت و اگر فلان کار بدو بکنیم دیگه بهمون نگاه نمیکنه بهمون محل نامیده بهمون پول نمیده،
دقیقا همینطوریه الان تو ناخود آگاه ما،
پس باید روی این احساس لیاقتمون کار کنیم باید روی رابطهی بین خودمون و خدای خودمون کار کنیم و سرمایه گذاری کنیم برای بهبود این رابطه،
با تمرین کردن،با باور کردن این موضوع که ما خودمونیم که داریم با افکارمون زندگی خودمون رو خلق میکنیم،
ما همون به یک اندازه به خداوند نزدیک هستیم و دسترسی داریم
ما همین که به این دنیا اومدیم لایق بودیم که به این دنیا اومدیم و خداوند از روح خودش در ما دمیده و مارو جانشین خودش کرده بر رو زمین ،
باید این احساس ارزشمندی مونو پیدا کنیم دوباره،
و حالا باور های زیادی که باید برای خودمون بسازیم درمورد خودمون در مورد خداوند و رابطه ی ما با خداوند ،.
و از همه مهمتر اینکه خداوند آدم نیست جهانی که خداوند برای ما خلق کرده مثل یک سیستم داره رفتار میکنه این سیستم کارش اینه هرچی بهش بدی همونو بهت تحویل میده،با چی؟! با افکارت با فرکانس هات، وقتی ما خودمونو بی ارزش میدونیم یا فکر میکنیم حتما باید کوه بکنیم تا خداوند به ذره بهمون پول بده نعمت بده جهان دقیقا همینو به ما برمیگردونه بدون هیچ گونه دلسوزی و دلرحمی ،
هرچی بهش بدی پس میگیری،
دقیقا مثل دستگاه آب هویج گیری ، اگر بهش سیب بدی آب سیب بهت تحویل میده هویچ بدی آب هویج بهت تحویل میده
جهان هم دقیقا داره به همین شکل کار میکنه،
پس باید احساس لیاقتمون رو پیدا کنیم ،چون داشتیمش از همون بدو تولد داشتیمش،اما از دستش دادیم ،ولی میتونیم پیداش کنیم و دوباره برش گردونیم،
در مورد ثروت،
وقتی ما میریم دنبال الگو هایی میگردیم که افراد بسیار زیادی هستن که اون معیار هایی که ما تو رهنمون داریم برای ثروتمند شدن اونا ندارن و ثروتمند شدن این باعث میشه که یک احساس لیاقتی در ما به وجود بیاد که بابا پس من چی کمتر از اون دارم؟ و همین احساس آروم آروم باعث میشه پامون از روی این ترمز برداشته بشه و جریانی از ثروت و نعمت وارد زندگیمون بشه،که مفصل تو دوره ی روانشناسی ثروت 1 داریم روش کار میکنیم،
پس این از بحث لیاقت که خیلی مهمه،
2- دومین کد مخفی اینه که ما هزاران هزار فیلمو سریال دیدیم که توی تمامی این فیلم ها ثروتمندان انسان های بدی بودن کلاه بردار بودن دزد بودن قاچاقچی بودن خون مردم رو تو شیشه کردن تا ثروتمند شدن بانک زدن تا ثروتمند شدن ،آدم های بسیار کثیف و نادرستی بودن که در حق بقیه ظلم کردن داستان رابین هود هارو دیدیم و شنیدیم که پول رو میرفته از ثروتمندان میگرفته و به فقیران میداده،یا اکه مثلا پول دار بشی شلوارت دوتا میشه میری چندتا زن میگیری زندگیت از هم میپاشه،یا مثلا دیدیم هزاران بار یا شنیدم فلانی رو دیدی ثروتمنده اما چه فایده بچش سرطان گرفته یا مثلا فلان مریضی رو گرفت مرد،فلانی پولدار شده چون رانت داشته پارتی داشته پول مردم روخورده دزدی کرده،چقدرررررررررر این حرفارو شنیدیم از دیگران و چقدر دیدیم تو فیلم ها،
و همین کد ها باعث شده که ما با شدت بسیار زیاد پامون روی ترمز باشه،
از یه طرف ثروت رو میخوایم از یه طرف هم تو ذهن ما اینه که اگر ثروتمند بشیم انسان بدی میشم،
و خدایا تو به ما بده ما قول میدیم از پولمون به دیگران ببخشیم ما قول میدیم انسان های خوبی باشیم،
وااای وااای
همین الان تو ذهن خود من بعد از این همه کار کردن رو خودم میفهمم که من هنوز رو این جنبه خوب کار نکردم،
و باید روی این جنبه کار کنیم،روی معنوی بودن پول و ثروت کار کنیم روی ارتباط های ذهنی در مورد پول و معنویت و خوبی و خوشی و سلامتی و روابط عاشقانه و نزدیکی به خداوند و محبوب بودن نزد خداوند کار کنیم،
تازه با این متنی که خودم نوشتم فهمیدم که من اصلا روی این مورد ها کار نکردم و دقیقا همین ها تو ذهن من خیلی خیلی زیاده تو لایه های زیرین،
و در مورد این موضوع هم باید بریم دنبال الگو ها بگردیم
مثل ایلان ماسک ها بیل گیتس ها
(حتی در مورد انسان های ثروتمند تا ما نبینیم که مثلا مقداری از پولشون رو دارن میبخشن سریع برچسب میزنیم بهشون که اینا آدم های بدی هستن خودخواه هستن ای وای)
مثل کریستیانو رونالدو چقدر این بشر فوق العادست و چه خانواده ی گرمو صمیمی داره، اینقدر هم ثروتمنده
یا در مورد رشته ی خودم بوکسر های حرفه ای به خدا همشون با اینکه اینقدر ثروتمند اینقدر خانوادشونو دوست دارن و همیشه با بچه ها و همسرشون میرن تمرین یا میان پای رینگ مسابقه،
چقدر آرامش افرادی که ثروتمندن بیشتره
چقدر مهربان ترن چقدر باحال ترن،چقدر شاد ترن،
چقدر بخشنده ترن،
خدایا شکرت
ذهن ما هم فقط با دلیل و منطق باور میکنه،
باید ببینیم که بزرگترین کارها در جهان داره توسط همین ثروتمندان انجام میشه،
ساختمان های قشنگ خونه های قشنگ مکان های تفریحی زیبا تکنولوژی وسایل نقلیه ی راحت تر و فوق العاده تر ،
اصلا بدون پول مگه میشه عمل صالح انجام داد؟
پول نداشته باشی یه آدم بدبختو بیچاره ای که همش باید دستتو جلوی اینو اون دراز کنی گردنتو جلو اینو اون کج کنی همش درگیر قسطو بدهکاریو قرضو وامو،
اصلا وقت نمیکنی حتی با خدا ارتباط برقرار کنی،وقت نمیکنی شکر گذاری کنی،همش نگرانی همش استرس داری همش ترس داری،و این چه زندگیه نکبت باریه،
و جالبم هست که این رو مذاهب ربط دادن به معنویت!!!!!!!
ثروت با خودش عزت میاره سربلندی میاره احترام میاره آبرو و شرف میاره عشق میاره آرامش و دوستی و محبت میاره مهربان تر میشی بخشنده تر میشی سپاسگذار تر میشی خداااای گونه تر میشی به خدا
باید اینارو درست کنیم تو ذهنمون تا نعمت ها به صورت طبیعی وارد زندگیمون بشه،
به خدا خود من تو همین لحظه دریافت ثروت رو ربط میدم به کارهایی که دارم انجام میدم میگم حتما باید صبح زود برم مغازه تا لایق باشم حتما باید فلان محصول رو با اون آبو تاب درست کنم تا ثروتمندبشم یا مثلا وقتی میرم تمرین میکنم پیش خودم میگم که خب چون الان داری تمرین میکنی پس لایق نیستی که مشتری داشته باشی هروقت رفتی دم مغازه لایقی که مشتری داشته باشی،
یا در مورد ورزشم هم خیلی باگ داشتم و دارم که حتما باید فلان مسابقه ی خیلی خفن رو بدی و پدرت در بیاد تا مثلا بابت بازی بهت پول بدن یا میلیون دلاری پول در بیاری،یا اصلا در مورد تمرین کردنم احساس ارزشمندی در مورد ثروت نمیکردم و تمرین کردنم رو استراحت کردنم رو ریکاوری کردنم رو ارزشمند نمیدونستم میگفتم اینا مگه کاره که من بابتش پول در بیارم؟ حتما باید پدرم دربیاید حتما باید آموزش بدم تا یه قرون دوزار بسازم،
اما الان دارم تو ذهنم درستشون میکنم که کار من عشق من لذت من شادی من همه اینها همین تمرین کردن مبارزه کردن استراحت کردن ریکاوری کردن و تفریحه و من دارم با این کارم روحی که خداوند در درون من گذاشته رو ارضا میکنم و همینطوری همینطوری همینطوری که هستم لایق دریافت ثروت الهی هستم و من در هارو باز میگذارم که خداوند به هر طریقی که خودش صلاح می پنه ثروتی وارد زندگیم کنه که به قول خودش به غیرالحسابه نمیتونم بشمرش اینقدر زیاده اینقدر زیاده و من عاااشقانه کاری که دوست دارن رو انجام میدم وظیفشه به من رزق برسونه همینطوری که هستم،
و باید ادامه بدم تا نتایحشو مثل افکار گذشتم ببینم،و تبدیل بشن به باور،
خدارو شکر خدا جانم ازت ممنونم که هدایتی کردی این صحبت هارو باهم انجام بدیم،
برم فایل جواب استاد رو هم دوباره ببینم
خدایا صدهزار مرتبه شکرت،
خیلی عالی بود
فوق العاده نوشتید
سپاسگزارم
خیلی نکته های عالی داره نوشته هاتون کلی یادداشت برداری کردم و کلی نکته ها و باورهای دیگه از درون خودم رو یافتم و کلی به حس خوب رسیدم
ممنون از شما و استاد و گروهشون که این فضا رو ایجاد کردن …سپاس از الله یگانه و سپاس از همه عزیزان
سلام به دوستان عزیزم
این دسته فایلها خیلی ما رو به تفکر وا میداره و تو این جراحی کردم ذهن و باورهامون ترمزهامون رو شناسایی میکنیم.
من خودم قبلا از اون آدمهایی بودم که همیشه نذر میکردم. خدایا این کار رو برام انجام بده در عوضش منم این پول رو میدم به یه فرد نیازمند. یا حتی کارای مسخره تر، مثلا 1000 تا صلوات میفرستم. واقعا جهالت تا چه حد. یعنی تصورم این بود که خدا یه حجره داره اونجا نشسته میگه خب میخوای من این کار رو بکنم تو عوضش چی میدی بهم؟ یعنی هر جور فکر میکنم نمیفهمم با چه منطقی اون کار رو انجام میدادم.
فکر میکنم خودم رو لایق این نمیدونستم که خواسته ای از خدا داشته باشم بدون اینکه جبران کنم. کلا این حس جبران کردن رو خیلی زیاد در وجودم دارم و خیلی باید کار کنم روش. حتی اگه کسی هم برام کاری انجام میده بلافاصله باید براش جبران کنم.
یه بخشی از اینم برمیگرده به همون باور مخفی تو وجودمون که پول تمیز نیست و باید با این کارها پاکش کنیم. این باور رو میتونیم از این زاویه بهش نگاه کنیم که پول مثل هر چیز دیگه ای یک ابزار هست. آیا کسی میگه چون با چاقو میشه آدم کشت، پس وسیله بدیه؟ نه چون باهاش هزار تا کار دیگه میتونی انجام بدی و اصولا امکان نداره تو خونه ای نباشه. پس پول هم یه ابزاره که میشه هم ازش در راه درست استفاده کرد و هم در راه نادرست.
باز این فکر ممکنه وجود داشته باشه که ثروتمند که میشی مسئولیت اجتماعیت اینه به همنوعانت کمک کنی. من خودم مدتهاست واقعا کمک کردن به دیگران رو به حداقل رسوندم. اولا دیگه در مدار افراد بدبخت نیستم. قبلا یادمه همه جا یه کاسه گدایی پهن بود، داشتن برای یکی پول جمع میکردن. اما باورتون نمیشه الان مدتهاست که حتی در چهاراه هم نمیبینم کسی رو یا ازم بخوان به کسی یا موسسه ای کمک کنم. بعد اینکه وقتی به این درک رسیدم که اگه من تونستم تو زندگیم پیشرفت کنم هر کسی هم میتونه و همه ما به نیروی خداوند وصلیم، دیگه دلسوزی هام به حداقل رسیده. و از اونجایی که میدونم وقتی میبخشم بایذ تو ذهنم پاکش کنم، هنوز به اون حد نرسیدم و فعلا کمکی به شخصی نمیکنم. شاید به زودی به اونجا برسم. حتی اگه با باور کمک به دیگران و تغییر زندگی بقیه این کار رو میکنیم باید بدونیم ما نمیتونیم زندگی بقیه رو تغییر بدیم. دیشب یه مستند میدیدم راجع به رونالدو و مادرش داشت میگفت رونالدو خیلی تلاش کرد به پدرش کمک کنه اما موفق نشد. یعنی یه لحظه فکر کنید، ثروتی مثل رونالدو داشته باشی اما به پدرت نتونی کمک کنه چون واقعا ما ناتوانیم در کمک کردن به بقیه.
سلام و درود
برای من این فایل جز فایل هدایتی روزانه ام بود که برام خیلی جالب بود در دوره کشف قوانین در کدنویسی امروز نوشتم خداوندا من ثروتمند بشم که برا خواهر و برادرهایم خونه بخرم
و بعد به این فایل هدایت شدم
و کلا همیشه میگم کاش اونقدر ثروت داشتم که هر وقت به هر کسی که مشکل مالی داره برخورد کردم راحت بهش کمک کنم
و جالب اینکه اکثرا به افرادی بر میخورم که دارای مشکلات فراوان مالی هستند و منم آنقدر ثروتمند نیستم که بتونم به راحتی بهشون پرداخت کنم
و این فایل کلا اون باور من و خراب کرد از هر زاویه بهش نگاه کردم شرک را دیدم چرا متوجه نبودم
1_یعنی خدا نمیتونه بهشون مستقیم بده به من بده تا تقسیم کنم
2_انگار با این درخواست خدا دلش رحم بیاد بگه این بنده خوبه بهش ثروت بدهم پخش کند
3_خدا همانطور که من و هدایت کرده بلده دیگر بندگان را هم هدایت کند و نیازمند یاری من نیست
4_انگار خدا به من در این مورد نیازمند هست تماما شرک و من همش میگم خدا من توحید و درک کنم اون وقت در عمل و گفتار شرک دارم وای خدای من
5_من برای خودم و فقط خودم لایق ثروت فراوان نیستم و اگر ببخشم لایق ثروت میشم
6_انگار ثروت را فقط برای خودم خواستم گناه میدونم
جدا از موارد بالا این مورد هست که بخشش حس و حالم عالی میشود این مورد فکر میکنم اشکال ندارد دوستان راهنمایی کنند ممنون میشم
یعنی در نیت و انگیزه ام فقط حس و حال خوب خودم مد نظرم باشه درسته؟
سلام. به استاد عزیزم و همه ی دوستان
ترمزهای مخفی ذهنی برای رسیدن به ثروت
مهمترین ترمزی که من در خودم پیدا کردم احساس کمبود است کمبود پول و ثروت در زندگیم این دیدگاه رو در من ایجاد کرده است همیشه وقتی که میخوام چیزی رو بخرم خیلی دو دوتا میکنم که بخرم یا نه الان چقدر پول دارم برای کدوم کارم و خریدم اولویت بدم من این رو بخرم برای خودم برای پسرم چی
اینجا یه پاشنه آشیل دیگه در خودم پیدا کردم احساس عدم لیاقت هنوز این احساس ارزشمندی در وجودم نیست این احساس کمبود در من خیلی ریشه داره هنوز دست و دلم میلرزه
برای خودم خرید کنم میگم باشه پولش برای پسرها لباس بخرم
هر روز باید به خودم یاد آوری کنم بابا خدا رزاق است اوست که روزی دهنده است تو از چی میترسی
البته یه چیزی این وسط هست چون که خیلی بدهی داریم با خودم میگم حالا باشه بدهی ها رو بدیم این بهتر است خیالمون راحت بشه تمرکزمون از روی بدهی ها برداشته بشه بعد با خیال راحت خرید میکنم
ثروت که بینهایت است خداوند در قرآن میفرمایید اگه تمام دریاها مرکب بشن و درختها قلم نمیتونیم نعمت های خداوند رو بشماریم .
من خیلی از آرزوهایی که دارم رو به بعد موکول میکنم
و میدونم که از احساس عدم لیاقت میاد
چرا ؟
به خاطر بدهی های که داریم !!!!
خدای من خدای رزاق من خدای روزی دهنده ی من
من بنده ی شایسته تو فقط تو رو میپرستم و فقط از تو یاری میجویم
خودت گفتی ادعونی استجب لکم
خدایا گناهانی که مانع از اجابت دعای من میشود ببخش
خدایا تویی وهاب و بخشنده
خدایا تویی رحمان و رحیم
کمکم کن هر روز ایمانم قویتر بشه کمکم کن هر روز به تو نزدیکتر بشم کمکم کن
سپاسگزارم از استاد عزیزم و خانم شایسته نازنین
در پناه حق باشید
بنام خدا سلام استاد عزیزم و دوستان گلم
روزشمار تحول زندگی من روز 700
خیلی حس خوبی دارم
خواستم این حس خوبمو با شما عزیزان به اشتراک بزارم
توجه وتمرکز روی نکات مثبت زندگیمو متحول کرد
همین تمرین ساده درهایی از نعمت وثروت وشادی وعشق ارامش برای من باز کرده
فقط سعی کردم این توجه وتمرکزمو بزارم روی نکات مثبت وروی تغییر باورام
تلاش برای اعراض از ناخواسته ها
کنترل ذهن ،سکوت ،حرفهای منفی نزدن
همه اینها رو توی روان شناسی ثروت یک یاد گرفتم وبعد متعهدانه انجامش دادم
فنداسیون شخصیت وباورام که نه جلسه کار کردم ودرمرور دوباره به این دست آورد ها رسیدم
خواستم ببام ازاین حس خوبم براتون بگم وبه اشتراک بزارم
خدایا شکرت
خدایا شکرت
خدایا شکرت
استاد عاشقتم
بنام خدای بخشنده
سلام استاد عزیزم
روز 100ام سفر
من همیشه زمانی که درخواست پول و ثروت از خداوند داشتم به خدا قول میدادم که اگر تو به من بدی من به همه کمک میکنم به پدر و مادرم به یتیمان به فقرا…و این درخواست من چقدر ترمز داره توش
که اولاً من زمانی لایق هستم که اگر ثروتی داشته باشم ببخشم و اون وقته که بنده ی خوبی میشم و خدا دوستم خواهد داشت و اینکه با این درخواستم به خدا نشون بدم بگم ببین خدا من چه بنده ی خوبی هستم وقتی ثروت دارم بیشتر از اینکه به فکر خودم باشم به فکر دیگرانم
و باور اشتباه دیگه اینکه من همیشه خودم رو مسئول و دلسوز دیگران میدونستم و همیشه بر فقر و بدبختی دیگران تمرکز داشتم و همیشه سعی میکردم یه کاری برای دیگران انجام بدم و این هم یه ترمزه که ما در برابر هیچ کس به غیر از خودمون مسئول نیستیم و با تمرکز کردن روی فقر خودمان فقر را تجربه خواهیم کرد
باور اشتباه دیگه اینکه خداوند در صورتی به من ثروت میدهد که اون رو به بقیه ببخشم در حالی که خداوند بی منت و بی دلیل و بدون هیچ شرط و شروطی میبخشه اگر ما به خدا ایمان داشته باشیم
و باور هامون رو درست کنیم و ذهنیت درستی در مورد خدا و ثروت در خودمون ایجاد کنیم
برای همه حال خوب آرزو میکنم
به نام خداوند زمان و مکان
استاد عاااااشقتم .
باورهای مخرب ثروت برای من :
1.من لایق ثروت و زندگی خوب و عالی نیستم .
چون از بچگی باور این بوده که باید به هرچیزی که داری قانع باشی و خداروشکر کنی نکنه بگی فلان ماشین و میخوام خدا قهرش بگیره همین که تنت سالمه باید خداروشکر کنی ،برو ببین بیمارستانها چه خبره همه دارن برای سلامتی میجنگند بعد ت میگی فلان ماشین فلان خونه .
من حتما باید کاری انجام بدم که ارزشمند باشم .مثلا اونایی زیبان ،پدر پولدار دارند دکتر یا مهندس هستند ارزش بیشتری دارند .باید حتما درس بخونم و تحصیلات داشته باشم تا بتونم ارزشمند باشم و ثروتمند و برای این باورها منطق های زیادی دارم وقتی که یکی دکتره میاد همه بهشاحترام میذارن ولی یه رفتگر رو هیچکس براش ارزشی قائل نیست .
انسانهای ثروتمند یا اونهایی که ثروتمند میشوند حتما خیانت میکنن چون از قدیم گفتن هر کی پولدار شده شلوارشم دوتا شده .
انسانهای ثروتمند انسانهای خودخواه هستند فقط به فکر منافع خودشون هستند .بقیه انسانها رو کوچکتر از خودشون میدونن .
حتما باید شغلی داشته باشم که از نظر بقیه مهم باشه تا خودم هم احساس مهم بودن کنم .
اونایی که ثروتمند هستند بهشون ارث رسیده وگرنه نمیشه با کار کردن تو هر زمینه ایی انقدر پولدار شد.
اگر پدر پولدار داشتم همه چی عالی میشد و من از زندگی لذت میبردم .به خاطر همین گاهی اوقات نسبت به خانواده ام خشم دارم و احساس پوچی میکنم .
واااای خدای من ،چقدر کار دارم چقدر باید شبانه روز روی خودم کار کنم .
اول نمیخواستم باورهامو بنویسم چون گفتم اگر کسی کامنت منو بخونه احساسش بد میشه
و میگه چه آدم ضعیفی ….
ولی گفتم استاد کفته بنویس یعنی بنویس شاید اینم یه نوع تمرین که باید انجام بدی .
من دارم تلاشم رو میکنم البته که تازه شروع کردم و خداوند حتما منو هدایت خواهد کرد .
همیشه میگم خدایا کاش یه شهری بود که هر کی روی قانون کار میکرد تو اون شهر زندگی میکرد و همه باهم همسایه بودیم و دروکه باز میکردیم باهم درباره ی قانون صحبت میکردیم .و خونه ی منم مثلا چسب خونه ی استاد میشد
با سلام خدمت استاد جان و خانم شایسته
الهی صد هزار مرتبه شکر که در این سایت الهی هستم و هم فرکانس با استادم
در مورد سوال این فایل اساتید سنگ تموم گذاشتن و من از یک زاویه دیگه می خوام نگاه کنم که طرز فکر سالیان خودم هست تا به همین ساعت که یه چیزی تو ذهنم صدا کرد
موضوع اینجاست که خدایا تو به من بده تا من به بندهات بدم
تو نگاه اول این جمله که 95درصد هممون گیرش بودیم یا هستیم احساس عدم لیاقت هست که من لایق نعمت و ثروت نیستم حالا من آدم خوبی هستم به من بده تا به اونا بدم یه شرک محض بخاطر اونا بده به من
حالا طرز دیدگاه من به چه شکل بوده
چون من از بچگی داخل یه خانواده خیلی شلوغ بودم بنده خدا پدرم همیشه کار می کرد درآمد انصافا خوبی هم داشت هیچ وقت هم از ما نمی گرفت و خسیس نبود ولی هیچ وقت هم پول نداشت یعنی همیشه گوشت و مرغ و برنج و لباس خوب همه چیز که می تونست به نحو احسنت برای ما فراهم می کرد ولی هیچ وقت ته حسابش پول نمی موند و من هم که فرزند آخر خونه بودم دقیقا به همین شکل بعد ازدواجم همه چیز رو عالی تهیه می کردم ولی پوله نمی موند که تصمیم گرفتم هر چقدر ورودی مالی داشتم رو به محض واریز جا ب جا کنم واسه خانوم گلم که انصافا مدیریت مالی خوبی داره که تا الان که ساعت 5:16دقیقه صبح هست من گفتم این که نمیشه دارم نزدیک میشم به 40سال و هنوز نمی تونم درآمدم رو سیو کنم هزینه ها منو می خوره تا اینکه حرف استاد و قانون تو ذهنم به صدا دراومد که میگه جهان کاری به اینکه چی میگی و چیکار می کنی نداره فقط به کانون توجه ات کار داره کانون توجه من در این سالها کجا بوده پول می ساختم و چون خودم رو لایق نگهداری از پولم نمی دونستم سریع جا ب جا می کردم واسه خانومم و این باعث می شده پول بسازم ولی همیشه بی پول باشم چون موجودی بانکی خاصی در این چند سال تو حسابم نبوده و هر سال داره کمتر میشه چون تمرکزم هر روز رو حساب کم بوده و عدم لیاقت نگهداری از پولم و خدارو شکر که این زنگ تو ذهنم به صدا دراومد
و اینجاست که شاه کلید حرف های استاد در تمام امور خودش رو نشون می ده اینه که یک اصل رو خوب یاد بگیر و تکرار تکرار تکرار کن بالاخره جواب می ده
این کامنت هم بمونه به یادگار تا بیام از نتیجه هاش در آینده صحبت کنم زیر همین فایل
سالم و تندرست جیب تون پر پول و لب تون خندون باشه
سلام و درود فراوان به استاد عزیزم
از دیدگاه من .جواب این سوال اینه که.
من خودم رو لایق این پول نمیدونم و تو به من بده که من به مردم یا خانواده ام کمک کنم
یامثالا این که خدا نمیخاسته به اونا ثروت و نعمت بده …
.حالا من ازت درخاست میکنم که تو
به من بده تا من کمک کنم.
خدا رو به چشم یه انسان میبنه. که خدا دلش میسوزه و به رحم میاد
و این درخاست منو قبول میکنه اگه من دلسوزی کنم یا بخشنده باشم خدا به من میده.
اینو نمیدونه که هر کس فقط میتونه به خودش کمک کنه وزندگی خودشو با باورها و فرکانسهای خودش خلق کنه.
و به نظر من این نوع نگاه شرکه
از این نظر که حالا که تو به اونا ثروت ندادی
و کمک نکردی من میخام کمک کنم
مگه خدا نمیخاهد کمک کنه به مردم یا خانوادت!!!!
که ما خاسته باشیم کمک کنیم.
..
و با این نوع نگاه..
یعنی من این پولو برا خودم نمیخام…
(و این یه ترمزه )
موفق و پایدار باشید