شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت - صفحه 291
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-62.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-10-19 18:24:222024-07-17 13:54:48شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروتشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام و درود بر استاد عباسمنش، خانم شایسته و دوستان همفرکانسم
یه زمانی خود من هم همینطوری فکر میکردم و همیشه میخواستم به خاطر دیگران ثروتمند بشم و یادمه اون موقع ها چقدر میدویدم ولی جز تاریکی چیزی نمیدیدم تا این که متوجه شدم من احساس لیاقت نمیکنم که بهترین ها رو به خاطر خودم داشته باشم،
بهترین لباس ها رو خودم بپوشم فارق از اینکه دیگران چطوری لباس میپوشیدن.
بهترین کفش ها رو خودم پام کنم فارق از اینکه دیگران چه کفشی رو پاشون میکنن.
یعنی به این نگاه میکردم که اگه من ثروتمند بشم میخوام برای بابام فلان کار رو انجام بدم یا برای مامانم بهمان کار رو انجام بدم یا برای خواهرم فلان چیز رو میخرم و همیشه خودم آخر این موضوع بودم.
خوب خداروشکر یه قدم جلو رفتم و کم کم متوجه شدم که من باور عدم لیاقت رو دارم با خودم حمل میکنم و شروع کردم به اینکه بهترین ها رو برای خودم خریدن و به خودم میگفتم یاسمین تو لیاقت داری که بهترین لباس رو بپوشی، تو لیاقت این رو داری که یه کفش عالی و استاندارد و راحت پات کنی و…
دیدگاهم درباره کمک کردن تغییر کرد و الان کمک کردن رو بر اساس دلسوزی انجام نمیدم و اگه یه وقتی به کسی کمک کنم فقط به خاطر خودمه چون دلم میخواد انجامش بدم و از این کمک کردن لذت ببرم.
چون کاریه که از دستم برمیاد و دوست دارم برای اون شخص انجام بدم.
امیدوارم شاد سربلند ، پیروز و موفق باشید.
شکر خدای مهربان که هر لحظه در حال حمایت و هدایت ماست (گام 100)
ترمزهای من احساس عدم لیاقت،باور به کمبود،باور به دلسوزی کردن برای نیازمندان،باور به اینکه خدا خودش نمیتونه کمک همه بکنه پس من از خدا میگیرم و به بقیه هممیدم ،باور به نا عادل بودن خداوند،معامله کردن با خدا،باور به فرق گذاشتن خداوند بین بنده هاش ،باور به اینکه وظیفه منه به بقیه حتما کمک کنم ،توجه به فقر و نداری،اینها ترمزهایی هست که مثل سد جلوی ورد ثروت را به زندگی منگرفته و حالا گاز ها
من ذاتا لیاقت داشتن ثروت نا محدود را دارم چون از ذات بی نهایتی خلق شدم که یک انرژی نامحدود هست و قدرت خلق دارم
انرژی که بی نهایت هست پس هیچ چیز و کم و نامحدود خلق نکرده و بی نهایت نعمت و ثروت داریم که روز به روز افزایش دارند
وظیفه من نیست که با دلسوزی برای دیگران توجه به فقر و مشکلات کنم و خودمم هم وارد همان فرکانس شوم همه به یک اندازه به این منبع انرژی دسترسی دارند و ما طبق باورهایمان به این انرژی که یک سیستم هوشمند هست شکل میدهیم و خداوند اهل معامله نیست چون از قبل همه چیز و در اختیار بنده خلق کرده و ما باید وارد اونمدار فراوانی شویم و خداوند نه بی رحم هست نه دلسوز فقط یک سیستم هوشمند هست که به شکل باور ما وارد زندگی ما میشودسپاس و تشکر از خداوند و استاد عزیز و خانم شایسته یا حق
سلام خدمت استاد عزیز وخانم شایسته عزیز
وهمه دوستان
درجواب سوال استادمیخواستم این ترمز بسیار قوی روکه خودم دارم بگم که نبود احساس لیاقت دریافت ثروت باعث میشه که مابرای خداوند شرط بزاریم که اگه به من ثروت بدی فلان کار رو میکنم وانگار که خداوند یه آدمه که دلش بسوزه وبگه باشه بهت ثروت میدم.
درحالی که خداوند به همه ما نزدیکه واز مادر برای ما مهربانتره واگه اطرافیان ما مثل الان ما ثروتمند نیستند به خاطر همین ترمزهای هست که درذهن دارن وما باید بدونیم هرکسی هرجایی هست جای درستش همون جاست دلسوزی ما برای اونها کاری نمیکنه که هیچ مارو از هدف واز مسیرمون منحرف میکنه
وتنها کمکی که ما میتونیم چه الان وچه زمانی که ثروتمند شدیم برای دیگران بکنیم این هست که دعا کنیم خداوند اونها رو هدایت کنه به راه راست راه کسانی که به اونها نعمت داده ونه گمرهان
درپناه خداوند سربلندوپرروزی باشید
درود بر استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و دوستان هم فرکانسم…
یک ترمز اینه که من با این نوع درخواست خودم رو لایق دریافت نعمتهای خداوند نمیبینم .خودم رو درحدی نمیبینم که بتونم اونقد ثروت داشته باشم که بتونم خیر مدرسه سازباشم.به پدرومادرم کمک کنم .به بیماران کمک کنم و…..
و فکر میکنم اگه باخداوند معامله کنم که بگم خدایا تو این حد ثروت رو بده منم درعوض اینکارا رو انجام میدم و خداوند میاد و اون ثروت رو بهم میده…
اگر خداوند رو بک سیستم ببینیم پس نمیتونه بی عدالتی صورت بگیره هرچی من بفرستم دریافت میکنم…
کسیکه بیماره توی فرکاتس اون بیماریه و بیشتر درمورد بیماری ها و درمان اونا صحبت کرده توجه کرده و جذب کرده من اگر ثروت حهانم داشته باشم نمیتونم بهش کمکی بکنم تا خودش نخوادو توی فرکانس سلامتی قرار نگیره…
من میتونم اگر توان مالی دارم کمک کنم ولی اونم بخاطر خودمه چون حالم بهتر میشه چون احساس ارزشمندی میکنم واینم یک باور مخربه و ترمز که من اگه بتونم کمک کنم ارزشمندم…
درصورتی که خداوند جهان و تمام نعمتها وثروت ها رو برای من خلق کرده و من همینجوری ارزشمندم…
حتی اگر خداوند رو بعنوان انسانم فرض کنم و من خودم رو فرض کنم که یک انسانی اومده و بگه بمن کمک کن چیزی بده تا بدم به یکی دیگه من خواسته اونو برآورده نمیکنم…میگم این آدم خودشو دوست نداره این آدم خودشو لایق کمک من نمیدونه و فکر میکنه اگر اسم کسی دیگه رو بیاره من بهش کمک مبکنم پس منم کاری انجام نمیدم براش چون بی لیاقتی خودش رو داره بمن اثبات میکنه….
طبق آیه قرآن ادعونی استجب لکم میگه تو ازمن بخواه تومنو صداکن تا من جوابت بدم نگفته بیا معامله کنیم بیا من ایناروبهت میدم توهم فلان کارو برامن انجام بده….خداوند وهابه و بی حد و حساب میده درصورتی که من توی فرکانس دریافتش باشم نیازی نیست شفیع بگیرم و با واسطه برم ….
سپاسگزارم
عاشقتونم
با سلام خدمت استاد عزیییییز و خانوم شایسته دوستداشتنی وهمه دوستان. در مدت کوتاهی که وارد سایت شدم این اولین کامنتی هست که میذارم چند روزی هست که دوره کشف قوانین رو تهیه کردم تا جلسه سوم گوش دادم هرجلسه رو چندین بار گوش دادم هیچ ترمزی نتونسم پیدا کنم دیگه گفتم خدایا خودت هدایتم کن ترمزهامو پیدا کنم الان داشتم از فایلهای استاد گوش میکردم همینطور توی ذهنم اومد که نکنه من زیاد به فکر کمک کردن به دیگران هستم در صورتی که به قول استاد میگن هر کسی که بخواد میتونه زندگیشو اونطور که دوسداره بسازه تو این افکار بودم یهو هدایت شدم به این فایل بسییییییار عالی دقیقا به همین چیزی که فک میکردم استاد سوال کردن ینی گفتم همینه بخود خدا من همیشه تو همین وادیا هستم یه باور مخفی که اصلا فکرشم نمیکردم ترمزم باشه خداروشکر پیداش کردم گفتم ای شیطون بلا کجا بودی به شکل یه باور خداپسندانه رفتی تو ذهن من شدی ترمز خدایا شکرت بخاطر هدایتهای بی نظیر استاد محبوبم خیلی فوقالعاده هستین در پناه الله یکتا شاد پیروز سلامت روزبروز ثروتمندتر شوید هزاران بار خدارو شکر میکنم بخاطر هممداری با این استاد عزیز توحیدی
سلام به استاد و همه دوستان
من بارها و بارها فایل ترمزهای ذهنی و فایل های رایگان کانال گوش دادم. امروز اومدم نظرات و خوندم. خیلی زمان از این فایل و نظرات گذشته اما من رو به یک نتیجه رسوندن:
این جرقه تو ذهن من خورد که وقتی می گیم خداوند سیستمی برای هدایت و مدیریت این جهان خلق کرده و همه چیز تحت این سیستم داره اداره می شه یعنی جهان ما تحت یک سیستم کد نویسی داره اداره می شه
یعنی سیستمی که تجزیه و تحلیل نداره اینکه تفسیر کنه ما اگر ثروت بخواهیم می ریم تو رده ادم هایی که گناه می کنن و ادم های بدی هستن پس ادم بدی میشیم پس ثروت به ما نده یا اینکه ما تا نبخشیم و کمک نکنیم خوب نمی شیم و لیاقت ثروت نداریم و بقیه احساسات بشری ما در سیستم جایی نداره
یعنی اینکه ثروتمندها بد هستن یا گناه می کنن پس هر کی ثروت بخواد می ره تو اون مسیر اصلا با سیستم جهان نمی خونه سیستم که احساسات و تجزیه و تحلیل نداره. سیستم یک ابر کامپیوتر هست با داده های دقیق و مستقیم
روح من یک کامپیوتر هست که در حال ارتباط با اون ابر کامپیوتر هر لحظه داره داده هاش رو می فرسته و اون ابر کامپیوتر به این داده ها پاسخ می ده، سیستم فقط به داده های دقیق و واضح من جواب می ده اگر ذهن من کد مثبت بفرسته سیستم هم کد مثبت می ده
اگر ذهن من کد منفی بفرسته سیستم هم کد منفی جواب می ده همین.
یعنی باورهای شما، ذهنیتتون، تفکراتتون، صحبت هاتون همه تبدیل به کد می شه هر چی متمرکز تر و دقیق تر کدها شفاف تر و قوی تر.
من کامپیوتری هستم که می تونم خیلی خیلی قوی تر و وسیع تر بشم چون این پتانسیل در من دیده شده مثل ویندوزی که ارتقا پیدا می کنه و باگ ها و نقاط ضعفش از بین می ره و هر چی این باورهای مثبت و تفکرات مثبت و قدرت روح من بیشتر بشه ارتباط بهتر و نزدیکتری پیدا می کنم چون می تونم کدهای قوی تری بفرستم و ابرکامپیوتر بهتر می فهمه من چی می خوام و پاسخ بهتر و شفاف تر و سریعتری می ده
پس
اصلا سیستم کاری نداره که تجزیه و تحلیل کنه اون یک ابر کامپیوتر که خداوند خلق کرده برای مدیریت جهان
هر چه کدهایی که ما می فرستیم متمرکز تر و قوی تر باشه دریافتی ها دقیق تر
هر چه بخوای بپیچیمش توی زرورق های مختلف و شرم و خجالت و احساس گناه و کلا احساسات سیستم و گیج می کنیم و نمی تونه جواب درست بده
خداوند بسیار قدرتمند، خلاق و رحمان و رحیم هست، اون هر روز داره بی نهایت ثروت و رحمت و قدرت و سلامت و شادی به کل سیستم وارد می کنه چون خداوند منشاء خیر هست و در ذات اقدس رب هیچ بدی و ناراستی و شری وجود نداره این ما هستیم که گیرنده ایم هرچه سیستمتون قوی تر و به روز تر و کاملتر باشه، هر چه خودمون رو ارتقا بدید ظرفمون بزرگتر می شه و بیشتر دریافت می کنیم. هر چه سیستم قدیمی و خراب و کدها اشتباه دریافتی ها کمتر و کمتر و شاید کلا حذف بشیم
این دریافت شخصی من و جرقه ناگهانی دریافتم بود نمی دونم چقدر درسته چون هنوز خیلی راه نرفته دارم
سلام و درود.
به نظر من باورهای محدود کننده زیادی هست که ما با شناسایی اونها و حل ان پله پله رشد می کنیم. به قول استاد وقتی باورهای محدود کننده و مخرب را می یابیم و با باور درست جایگزین می کنیم اوضاع بهتر می شود تا یک حد ولی باز رشد بیشتر کند یا متوقف می شود که باز باورهای محدوده کننده سطح بالاتری را باید در خودمان واکاوی کنیم و حل کنیم تا پله پله رشد کنیم. یعنی به عبارتی شناسایی باورهای مخرب هم تکاملی است و تا زنده هستیم باید روی خودمون کار کنیم تا بیشتر رشد کنیم.
باور مخرب من در این مورد همون باور عدم لیاقت است که خدایا من کسی نیستم هندونه به شرط چاقو بهم بده یعنی با خدا معامله می کنیم و میگیم هندونه بهمون بده منتها چاقو بزنم به شرطی که شیرین باشه. اخه بنده خدا تو من همه اگه خودموم را لایق نعمت خدا بدانیم که با خدا معامله نمیکنیم. میگیم خدایا نوکرتم خاک پاتم تو اربابی خودت بهترینها بهمون میدی.
باور مخرب دیگه اینکه خدا عدالت نداره که به دیگران نداده خدایا بعم بده تا کمک اونا بکنم
باور مخرب دیگه اینکه فکر میکنیم ما کمک می تونیم بکنیم در صورتی که کا هیچ کاره ایم غیر از اینکه دستی از دستان خداییم برای کار و کمکی که باید انجام بدیم و خیلی باورهای مخرب دیگر…
سلام
شاید این فایل رو خیلی زیاد دیده باشم
ولی هیچ وقت تعهد نداشتم که بهش پاسخی داده باشم
یا کامنت هاشو بخونم
بنظرم باور عدم لیاقت توش موج میزنه
اینکه میگم خدایا به من پول بده من میخام به پدر مادرم کمک کنم :)
فرکانسیش این میشه که ای خدا من لیاقت ندارم خودم که بهم پول بدی! بهم بده که بدم به بقیه چون من که لیاقت ندارم همینطوری بهم ثروت بدی
زیاد ازین دعاها میکنم
نه فقط راجب ثروت
بلکه راجب روابط هم هست
که خدایا به من یه رابطه خوب بده من میخام جهان رو باهاش گسترش بدم ها …
خدایا به من ویلا و خونه بده من میخام بقیه رو ببرم بچرخونم …
ببین چقدر من بنده خوبیم که واسه بقیه چیزای خوب میخام …
طبیعتا هیچ کدوم ازین خواسته هارو ندارم
احساس عدم لیاقت نمیزاره نعمتی وارد زندگیت بشه
چون خودت رو لایق بودنش تو زندگیت به شکل طبیعی نمیدونی
چون خودم رو لایق نمیدونم میام به چیزای دیگه میچسبم که لایق بشوم
چون توی ذهنم اینه که تو که همینطوری لایق نیستی! پس شاید بخاطر پدر مادرت و کمک به بقیه لایق بشی
تو که لایق رابطه خوب نیستی که ! نه که بخاطر گسترش جهان خدا بهت یه نعمتی رو بده
تو که لایق داشتن چندیدن و چند خونه نیستی که ! بلکه بخاطر اینکه بقیه استفاده کنن لایق بشی
درکی که از قانون داشتم تا الان این باورها رو به ذهنم میاره
از طرفی بنظرم میتونه مرتبط باشه با باور ثروت و معنویت
یجورایی حس میکنم اگه ثروت داشته باشم خوب نیست پس اگه داشته باشم و ببخشمش پس اون موقع خوبه
بنابراین میگم خدایا به من ثروت بده که ببخشم
چون حسم اینه که اگه برای خودم باشه و نبخشم و کمک نکنم ادم بدی میشم و از خدا دور میشم
چون توی ذهن من اینه که اگه ثروت رو نگه دارم برای خودم و نبخشم پس به چه دردی میخورم؟! اصلا چرا باید پول داشته باشم؟
از طرفی بنظرم به باور فراوانی هم بر میگیرده
که من فکر میکنم بقیه نمیتونن ثروت داشته باشن و عرضه ندارن و پول کمه
بنابراین میام میگم به من بده که من ببخشم
مثل اینه که از سهم کیک خودت بخای ببخشی به بقیه
چرا؟
چون بهشون کیک نرسیده!
یعنی بنظرم مخلوطی از سه باوریه که پاشنه آشیل سنگینی دارم روشون
خیلی خیلی زیاد
امیدوارم که درک درستی داشته باشم
بنظرم اگاهی از همین دعاها کمک میکنه که یکمی این سیمان های مغز بریزه پایین
و کم کم به راه حل هدایت میشم
خدایا به امید خودت
به نام خدا،اول از همه در لحظه زندگی نکردن است،دوم القا به اینکه من الان وضعیت مالی خوبی ندارم و نمیتوانم به کسی کمک کنم،سوم اینکه خود را شرطی کردن به دلیل اینکه خداوندا اول به من پول و ثروت بده و بعد من بتوانم به کسی کمک کنم. نکته چهارم اینه که شرط و شروط برای خودت که خودت خدایی هستی قرار میدی که چه شرایطی برای من رقم بزن که من بتوانم ه خواستههام برسم،و نکته مهمتر اینکه به خودت کاهنات میقبولونی و اقرار میکنی که من لایق زندگی خوب در حال حاضر نیستم و باید خدا صلاح بداند و بخواهد که من پولدار بشوم که بتوانم به اطرافیان کمک کنم
بنام فرمانروای جهانیان
با سلام و درود فراوان خدمت استاد عزیزم عباس منش و خانم مریم شایسته گرامی و دوستان عزیزم
واقعا وقتی این سوال مطرح شد یه آن به خودم اومدم و دیدم چه سوالی مطرح شد تمام سلولهای مغزم فوران کرد که چقدر من از این جملات استفاده کردم چقدر نوشتم که اگه ثروتمند بشوم و خداوند بهم پول بدهد چقدرش را می بخشم حتی درصد بندی هم کرده بودم
الان دارم می فهمم که با این درخواست ثروت و پول دارم باور عدم لیاقت و ارزشمندی را برای خودم گسترش می دم دارم به جهان و خداوند می گم که من لیاقت ثروتمند شدن را ندارم دارم برای ثروتمند شدن شرط می گذارم
الان دارم می فهمم که برای رسیدن به موفقیت در تمام جنبه های زندگی واقعا باید جهاد اکبر راه انداخت و تمام افکار و باور ها را شخم زد و درستشون کرد
استاد عزیزم ازتون واقعا متشکرم از تمام دوستان به خاطر کامنت های عالی که گذاشتن ممنونم