شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت - صفحه 294

5014 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    علیرضا👑 گفته:
    مدت عضویت: 2247 روز

    سلام در پاسخ به این فایل و سوال فوق العاده ، احساسات درونیم رو با فکر و کاوش کردن افکارو احساساتم مینویسم.

    یکی از مهم ترین هاش که ریشه اصلیه اینه که فکر میکنیم پول و افرادی که پولدارن و یا اگر کسی یا خودمون به پول برسیم کارای نادرست میکنیم دیگه خرمون از پل گذشته و خدا رو فراموش میکنیم و شروع میکنیم به انجام کارای ناشایست مثل فخر فروشی و تکبر و کارای غیر اخلاقی خلاصه یه احساس گناهی بخاطر این باور تو وجودمون هست بخاطر این میایم میگم خدا باور کن من با پول خراب نمیشم و قول میدم پول بهم بدی منم بدم بقیه و اینطوری خودمو آدم خوب و در راه خدا نشون بدم و خداهم بگه آره افرین به این پول بدید.. درحالی که خودم از درون رضایت ندارم پولو به کسی بدم چون خودم بشدت نیازش دارم برای تامین زندگیم..

    اینم برمیگرده به باورهای مخرب که آدم خوب آدمیه که از خودش میکنه و میده به دیگران اینطوری خدا دوست داره یا مورد دیگه اینکه خدا این پولو میده ببینه به بقیه میده یا نه داره آزمایشت میکنه ببینه آدم خوب و با جنبه و مناسبی هستی یا نه..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    منيژه سبك روحيه گفته:
    مدت عضویت: 370 روز

    سلام به دوستان هم فرکانس ام وبه اساتید مهربونم

    خدایا سپاسگزارم برای

    رزاق بودنت

    وهاب بودنت

    خالق بودنت ووووو

    امروزکه هدایت شدم به این فایل به عنوان نشانه ی امروزم که خدایا کارهام به چه صورت پیش بره برام بازشد

    واقعا این کدهای مخرب وبه زبان ساده این ترمزها بامن چه کرده

    الان که دوباره گوش کردم وکامنت بچه هاروخوندم اشک ام دراومد

    باخودم چیکارها کردم

    چقدرسرویس هادتدم که کنو ببینید منو دوست داشته باشید

    ناخوداگاه این کارهارومی کردم

    فکرمی کردم خوبی می کنم محبت می کنم

    الان می بینم حس عدم لیاقت بو

    نداشتن خودارزشمندی ام بود

    خداروهزاران مرتبه سپاسگزارم که روزبه روز خودارزشمندی ام بیشتر میشه

    الان باگی برام بازشد

    سال 74مستاجربودم ویادمه که کفتم اگه من خونه بخرم ازمستاجرم اجاره ی یکساله الان خودم روازش نمی گیرم

    الان می بینم که خودم رولایق داشتن خونه نمی دونستم نازه برای خداشرک قرارداده بودم به من خونه بده منم این کاررومی کنم

    بیشتر وقت ها به عزیزان می بخشیدم بااینکه خودم می تونستم استفاده کنم حتی جاخایی خودم نیاز داشتم

    حتی ازکادوهایی که برام میومد ودوست شون داشتم کادومی دادم

    الان متوجه می شم کخ ذهن فقیرمن بود فکرمی کردم اگه کادوبگیرم پول هام تموم مبشه تلان کمی بهتر شدم ولی خیلی کاردارم برای باورغراوانی وذهن ثروتمند

    حتی این کاررودرحق پسرهای مازنین وهمسر مهربون ام کردم

    مالک کادوهای اونهاهم بودم که هدیه بدهیم وپول خرج نکنیم باورم این بود که فناعت می کنم وپس انداز می کنم

    اماااااااذهن فقیربود کمبود

    شاد

    تندرست

    سعادتمند

    ثروتمند ومانا

    درپناه خدا وخالق زندگی خوب خودتون باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    آتنا شکیب گفته:
    مدت عضویت: 237 روز

    به نام خداوند بی نهایت بخشنده که هر چه دارم از آن اوست خدایی که همیشه نعمت هاش زیادتر میشه و هیچ کمبودی در او نیست و او از ما بیشتر می‌خواد ما ثروتمند باشیم و خوشبخت باشیم و بهترین زندگی داشته باشیم ،

    خذا رو شاکرم بابت روز شمار تحول زندگیم که پای تعهدم هستم و ادامه میدم و میخوام تغییر کنم کلا شخصیتم عوض شه و اگر استاد تونسته شخصیتشو از همه لحاظ تغییر بده پس من هم میتونم باورهام و ورودی های ذهنمو تغییر بدم ،

    حقیقتش من چون یک مدت مادیات ول کرده بودم و دنبال معنویت بودم و این اشتباه من بود چند سال هم در معنویت بودم و بعد دچار تضادها و بدهی شدم اونجا بود وارد سایت شدم و فایل ها گوش کردم دیدم چقد اشتباه کردم این همون ترمز من بود چرا من این باور بدست آوردم معنویت مهمه چون وارد یه سری پیج های خودشناسی شدم و اونها خواسته داشتن را بد میدونستن و قانع بودن همینی که هست یاد میدادن ، خدا رو شکر این ترمز در خودم پیدا کردم و متوجه شدم معنویت و مادیات با هم باید باشن چون ما بالاخره در دنیای مادی زندگی می‌کنیم پس مادیات هم مهمه

    و خود من وقتی خواسته مینوشتم خدایا به من ثروت بده میگفتم به دیگران کمک کنم و موقعی که میخواستم خواسته خودمو بگم فلان چیز بخرم یکدفعه احساس گناه در من شکل میگرفت و میگفتم نه اول بقیه رو بگم همه اینها ترمز احساس گناه و عدم لیاقت میاد و نباید از خدا ثروت بخوام. و سریع حس گناه در من شکل میگرفت و جالبه من میدیدم حس بد میگرفتم وقتی اینطور از خداوند خواستمو میخواستم من ترمز شناسایی کردم ،

    ولی خیلی باید دقت کرد چه ورودی هایی به ذهن میدی حتی مباحث روانشناسی در این زمینه هستن هم نباید گوش کرد چون باعث ترمز جدید و مانع میشن و چقد باید انرژی بزاری تا این ورودی منفی که شکل گرفته پاک کنی

    خدا رو سپاسگزارم بابت اینکه هر روز با این آگاهی ها زندگیم داره بهتر میشه به لطف خداوند ، ممنونم استاد عزیز .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    مریم شمسا گفته:
    مدت عضویت: 1997 روز

    به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان زیبایم

    سلام به همه دوستای توحیدی ام

    امشب این فایل هدایتی من بود ، البته من در مورد مسائله روابط،سوالی داشتم که هدایت شدم به این فایل عالی

    حالا من باید ببینم چه ترمزهای در مورد روابط دارم

    اولین چیزی که به ذهنم رسید

    اینکه من همش میخام یه کار بزرگ یا کمک یا یاری ، یا گشایشی در زندگی عزیزم انجام بدم که بتونم اونو جذب خودم یا بهتر بگم عزیز دلش بشم،،

    خب این طرز فکر من چه باورهای مخربی در دلش داره؟

    اینکه من خودم لایق این رابطه نمی دونم مگر اینکه در حکم یاری رسان باشم

    اینکه من فکر میکنم حتما باید کاری انجام بدم که مورد محبت قرار بگیرم

    من باور ندارم که انسان نیاز نیست تو رابطه خودشو تیکه تیکه کنه ، اگر احساس لیاقت داشته باشم خیلی آسون و راحت دوست داشته میشم

    چرا باید کارهای مثل آرایش عجیب غریب، خانوداه خوب، سن مناسب، قیافه، قد خوب ، طرز صحبت کردن، دلبری کردن، رانندگی بلد بودن، آشپز بودن، هنرمند بودن، مذهبی بودن، یا برعکس خیلی آزاد بودن، تیپ امروزی زدن، شغل خاص داشتن، و… همه اینا را باید داشته باشم که مورد توجه قرار بگیرم

    واقعا اینها ملاک دوست داشته شدن هستند؟ واقعا اینها ملاک یه رابطه عالی هستند؟

    یا اینکه آدم ها فقط از یه نفر خوششون میاد و عاشق اون میشن و تمام واقعا اینها توهمات نیست؟

    الگوی من مریم جان هستند ، آیا ایشون تمام اون عوامل بیرونی انجام میدن؟

    آیا تو رابطه شون براشون همه اینا مهمه ، خیر

    ایشون اینقدر رها و آزاد و با اعتماد به نفس هستند که وقتی به رابطه ایشون با استاد فکر میکنم ، متوجه این احساس لیاقت و بزرگی درونی ایشون میشم

    من خیلی شرایطم شبیه مریم جان هست ولی چرا من نتونستم رابطه پایدار و پر از عشق و مودت تجربه کنم؟؟؟

    چون من برای رابطه م شرایط گذاشتم

    گفتم باید تو رابطه سن باید این ملاک داشته باشه

    زیبایی حرف اوله

    قد دختر باید اینقدر باشه

    خانواده باید همه چی تموم باشه

    مهارت های رانندگی آشپزی هنرها رو باید داشته باشم

    دلبری باید بلد باشم

    و…. چرا من برای رابطه م شرط گذاشتم

    مگر به غیر از اینکه ما با فرکانس هامون، افکار و باورهامون داریم لحظه به لحظه زندگیمون رقم میزنیم

    مگه به غیر از اینکه هر رفتاری از اطرافیان می بینیم از باورهای ما هست

    پس مریم دنبال چی کجا میگردی؟

    چرا دنبال عوامل بیرونی هستی ، تو به اندازه کافی همه چی تموم هستی ، هم از نظر ظاهری و جسمانی، اخلاقی ، و رفتاری…

    پس چرا با مقایسه خودتو میاری پایین

    چرا به درونت توجه نمیکنی

    چرا باور نداری که وقتی افکارت و باورهات تغییر کنند ، رفتار تمام انسانهای زندگیت با تو تغییر میکنه

    چرا دنبال دلایل بیرونی برای اثبات خودت هستی

    اونقدر خودتو دست کم گرفتی که باید یه کمکی کنی تا دوست داشته بشی؟

    این دقیقا کجای قانونه؟ این کجا استاد گفته؟

    چرا اصل رها کردی چسبیدی به فرع

    اصل قانون میگه ، تمرکز به خواسته ها یعنی جذب و رقم زدن نتایج هم سطح آنها

    احساس خوب مساوی اتفاقات عالی

    توجه به نکات مثبت آدم ها مساوی برانگیختن اون وجه خوبشون

    رها بودن و نچسبیدن به آدم ها یعنی پایداری اونها در زندگیت

    و حتی جذب انسانهای بهتر و موحدتر

    تقویت احساس لیاقت و تقویت احساس لیاقت و تقویت احساس لیاقت

    مهم ترین اصل قانون تو باید خودتو لایق اون رابطه بدونی، من خودم لایق این روابط و شرایط می دونم

    من لایق دوست داشته شدن هستم، من لایق توجه و محبت و عشق و مودت بی نظیر هستم

    من لایق هدیه ها و لطف های بی چشم داشت هستم

    من لایق ارتباط با انسان‌های عالی از هر لحاظ هستم .

    مریم تعهد بده به خودت هیچ جا نرو ،فقط تمرکزت روی دوره ها باشه ، اگر تا الان به راحتی با دوره ها و عمل به آنها آسان شدی برای آسانی ها پس در مورد روابط هم اتفاق می افته، فقط مستمر ادامه بده و ادامه بده

    خدایا شکرت به خاطر این آگاهی ، و شناسایی کد مخرب روابطم، خدایا خودت هدایتم کن به آسانی ها و لذت ها و عشق و مودت ، رابطه عالی ، تو بخواه که تو بخواهی بهترین میشه.

    خدایا شکرت

    هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ ۚ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ ﴿23﴾

    اوست خدای یکتایی که غیر او خدایی نیست، سلطان مقتدر عالم، پاک از هر نقص و آلایش، منزّه از هر عیب و ناشایست، ایمنی بخش دلهای هراسان، نگهبان جهان و جهانیان، غالب و قاهر بر همه خلقان، با جبروت و عظمت، بزرگوار و برتر (از حدّ فکرت)، زهی منزّه و پاک خدای یکتا که از هر چه بر او شریک پندارند منزّه و (از آنچه در وهم و خیال و عقل اندیشند) مبرّ است. ﴿23﴾

    سوره: حشر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    مریم شمسا گفته:
    مدت عضویت: 1997 روز

    به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان زیبایم

    سلام به همه دوستای توحیدی ام

    امشب این فایل هدایتی من بود ، البته من در مورد مسائله روابط،سوالی داشتم که هدایت شدم به این فایل عالی

    حالا من باید ببینم چه ترمزهای در مورد روابط دارم

    اولین چیزی که به ذهنم رسید

    اینکه من همش میخام یه کار بزرگ یا کمک یا یاری ، یا گشایشی در زندگی عزیزم انجام بدم که بتونم اونو جذب خودم یا بهتر بگم عزیز دلش بشم،،

    خب این طرز فکر من چه باورهای مخربی در دلش داره؟

    اینکه من خودم لایق این رابطه نمی دونم مگر اینکه در حکم یاری رسان باشم

    اینکه من فکر میکنم حتما باید کاری انجام بدم که مورد محبت قرار بگیرم

    من باور ندارم که انسان نیاز نیست تو رابطه خودشو تیکه تیکه کنه ، اگر احساس لیاقت داشته باشم خیلی آسون و راحت دوست داشته میشم

    چرا باید کارهای مثل آرایش عجیب غریب، خانوداه خوب، سن مناسب، قیافه، قد خوب ، طرز صحبت کردن، دلبری کردن، رانندگی بلد بودن، آشپز بودن، هنرمند بودن، مذهبی بودن، یا برعکس خیلی آزاد بودن، تیپ امروزی زدن، شغل خاص داشتن، و… همه اینا را باید داشته باشم که مورد توجه قرار بگیرم

    واقعا اینها ملاک دوست داشته شدن هستند؟ واقعا اینها ملاک یه رابطه عالی هستند؟

    یا اینکه آدم ها فقط از یه نفر خوششون میاد و عاشق اون میشن و تمام واقعا اینها توهمات نیست؟

    الگوی من مریم جان هستند ، آیا ایشون تمام اون عوامل بیرونی انجام میدن؟

    آیا تو رابطه شون براشون همه اینا مهمه ، خیر

    ایشون اینقدر رها و آزاد و با اعتماد به نفس هستند که وقتی به رابطه ایشون با استاد فکر میکنم ، متوجه این احساس لیاقت و بزرگی درونی ایشون میشم

    من خیلی شرایطم شبیه مریم جان هست ولی چرا من نتونستم رابطه پایدار و پر از عشق و مودت تجربه کنم؟؟؟

    چون من برای رابطه م شرایط گذاشتم

    گفتم باید تو رابطه سن باید این ملاک داشته باشه

    زیبایی حرف اوله

    قد دختر باید اینقدر باشه

    خانواده باید همه چی تموم باشه

    مهارت های رانندگی آشپزی هنرها رو باید داشته باشم

    دلبری باید بلد باشم

    و…. چرا من برای رابطه م شرط گذاشتم

    مگر به غیر از اینکه ما با فرکانس هامون، افکار و باورهامون داریم لحظه به لحظه زندگیمون رقم میزنیم

    مگه به غیر از اینکه هر رفتاری از اطرافیان می بینیم از باورهای ما هست

    پس مریم دنبال چی کجا میگردی؟

    چرا دنبال عوامل بیرونی هستی ، تو به اندازه کافی همه چی تموم هستی ، هم از نظر ظاهری و جسمانی، اخلاقی ، و رفتاری…

    پس چرا با مقایسه خودتو میاری پایین

    چرا به درونت توجه نمیکنی

    چرا باور نداری که وقتی افکارت و باورهات تغییر کنند ، رفتار تمام انسانهای زندگیت با تو تغییر میکنه

    چرا دنبال دلایل بیرونی برای اثبات خودت هستی

    اونقدر خودتو دست کم گرفتی که باید یه کمکی کنی تا دوست داشته بشی؟

    این دقیقا کجای قانونه؟ این کجا استاد گفته؟

    چرا اصل رها کردی چسبیدی به فرع

    اصل قانون میگه ، تمرکز به خواسته ها یعنی جذب و رقم زدن نتایج هم سطح آنها

    احساس خوب مساوی اتفاقات عالی

    توجه به نکات مثبت آدم ها مساوی برانگیختن اون وجه خوبشون

    رها بودن و نچسبیدن به آدم ها یعنی پایداری اونها در زندگیت

    و حتی جذب انسانهای بهتر و موحدتر

    تقویت احساس لیاقت و تقویت احساس لیاقت و تقویت احساس لیاقت

    مهم ترین اصل قانون تو باید خودتو لایق اون رابطه بدونی، من خودم لایق این روابط و شرایط می دونم

    من لایق دوست داشته شدن هستم، من لایق توجه و محبت و عشق و مودت بی نظیر هستم

    من لایق هدیه ها و لطف های بی چشم داشت هستم

    من لایق ارتباط با انسان‌های عالی از هر لحاظ هستم .

    مریم تعهد بده به خودت هیچ جا نرو ،فقط تمرکزت روی دوره ها باشه ، اگر تا الان به راحتی با دوره ها و عمل به آنها آسان شدی برای آسانی ها پس در مورد روابط هم اتفاق می افته، فقط مستمر ادامه بده و ادامه بده

    خدایا شکرت به خاطر این آگاهی ، و شناسایی کد مخرب روابطم، خدایا خودت هدایتم کن به آسانی ها و لذت ها و عشق و مودت ، رابطه عالی ، تو بخواه که تو بخواهی بهترین میشه.

    خدایا شکرت

    هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ ۚ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ ﴿23﴾

    اوست خدای یکتایی که غیر او خدایی نیست، سلطان مقتدر عالم، پاک از هر نقص و آلایش، منزّه از هر عیب و ناشایست، ایمنی بخش دلهای هراسان، نگهبان جهان و جهانیان، غالب و قاهر بر همه خلقان، با جبروت و عظمت، بزرگوار و برتر (از حدّ فکرت)، زهی منزّه و پاک خدای یکتا که از هر چه بر او شریک پندارند منزّه و (از آنچه در وهم و خیال و عقل اندیشند) مبرّ است. ﴿23﴾

    سوره: حشر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    Mmir- گفته:
    مدت عضویت: 453 روز

    باسلام خدمت دوستان گرامی واستادعزیزم

    دوستان فرکانس ازعمل به آگاهی ها به دست میاد

    این جمله ارزشمند رو باید درک کرد

    البته که تومسیر هدایت خداوند شامل حالمون شده و باید بتونیم اصل رو از فرع تشخیص داد

    این ماییم که باید به توجه کردنمون به خواسته ها و داشته هامون به سپاسگذاری عمیق قلبی برسیم

    اونوقته که میتونیم بفهمیم چرا قانون خداوند وجود داره

    وهمچی به هم مرتبطه واین جایگاه خداوند در زندگی ما میتونه از هر راهی مارو برسونه اگه ما بتونیم سپاسگذارش باشیم و کنترل ذهن داشته باشیم

    ایاک نعبد وایاک نستعین

    خدایاتنهاتورا میپرستم وتنها ازتو یاری میطلبم

    1404/1/12

    من به خودم تعهد دادم که این مسیر روهمینجوری ادامه بدم وبرسم به خواسته هایی که به قول قران وعده خداوند به بندگانش هست/

    سپاسگذارم ازت استاد عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1240 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    -اگر مدت هاست خواسته ای داریم و تمام راه های ممکن را برای آن امتحان و باورهای مناسب برای تحقق آن را در ذهن خود ایجاد کرده اما هنوز به آن دست نیافته ایم به دلیل وجود ترمزها و باورهای مخرب مخفی و ناآگاهانه در ذهن ماست

    -انرژی زیادی برای تحقق اهداف خود صرف کرده اما به دلیل وجود ترمزهای مخفی در ذهنمان خواسته ی مورد نظر محقق نمی شود و به اصطلاح پای ما بر ترمز و گاز همزمان قرار دارد

    -برای تحقق خواسته ها باید تمرکز خود را بر رفع ترمزها و مقاومت های ذهنی قرار دهیم

    -برخی از ما هنگام درخواست از خداوند برای داشتن ثروت بیشتر هدف خود را کمک به دیگران یا رساندن افراد مهم زندگیمان به خواسته هایشان عنوان می کنیم

    -کد و ترمز مخربی برای چنین درخواستی از خداوند وجود دارد

    تمرین:

    در این موضوع و جملاتی که شرح داده شد، یک سری ترمزهای ذهنی در برابر خواسته ی “ثروتمند شدن” وجود دارد. به نظر شما آن ترمزها چه می توانند باشند؟ آنها را در بخش نظرات همین صفحه بنویس.

    -به نظر ما طبق آموزه های استاد باورهای مخربی که در این زمینه وجود دارد این است که:

    +ما خود را لایق دریافت نعمت های بی نهایت خداوند نمی دانیم و فکر می کنیم خداوند تنها در صورتی به ما نعمت می دهد که خواسته و نیازهای دیگران را در اولویت نیازها و خواسته های خود قرار دهیم

    +فکر می کنیم با کمک کردن به دیگران می توانیم تاثیرات مثبت در زندگی آنها بگذاریم

    +فکر می کنیم اگر درخواست خواسته برای خود داشته باشیم مغروریم و از راه خداوند دور می شویم

    +همواره به دلیل احساس بی ارزشی عزت نفس پایین ورودی های نامناسب که از خانواده و افراد مذهبی به ما داده شده از اینکه خواسته های بزرگ برای خود داشته باشیم احساس گناه می کنیم

    +همواره به ما گفته شده افراد با معرفت آنهایی هستند که از نیازها و خواسته های خود صرف نظر کرده تا دیگران را به خواسته هایشان برسانند

    +کمک کردن به دیگران و از نیازهای خود صرف نظر کردن در ذهن ما تبدیل به اهرم لذت و فضیلت شده است

    +فکر می کنیم انسان خوب کسی است که از نیازها و خواسته های خود صرف نظر کرده تا دیگران را به خواسته هایشان برساند

    +به صورت ناخودآگاه رفع نیازهای دیگران و دریافت تحسین از آنها باعث معامله ای سود آور برای ذهنمان شده است

    +فداکاری کردن برای دیگران صفت ارزشمندی برای ذهن ماست که تنها در صورت از نیازهای خود صرف نظر کردن و دیگران را به خواسته هایشان رساندن به ما داده می شود

    +در فیلم و سریال ها به عناوین مختلف افراد پاک و شریف آنهایی هستند که از خواسته های خود صرف نظر کرده تا دیگران را به خواسته هایشان برسانند

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    مریم احدی گفته:
    مدت عضویت: 1002 روز

    بنام خدا

    سلام استاد عزیزم و دوستان گلم

    من دارم روان شناسی ثروت یک رو کار میکنم

    امروز متوجه یه باگ بزرگ تو ذهنم شدم که اصلأ برام ایراد نداشت دقیقا استاد از استعاره گازوترمز استفاده کرده

    اینکه باور ذهن فقیر رو که استاد داشت میگفت من فهمیدم من توی مدار فقر هستم چون من به قرعه کشی اعتقاد دارم ومدام نوددرصد مواقع پولامو اونجا سرمایه‌گذاری میکنم چون خودم فکر میکنم من نمیتونم پولمو پس انداز کنم وباید اونو هرماه به اجبار بدم کسی دیگه که هروقت که به اسمم درومد کاری کنم درواقع این باور من نبود واین روش کل خانواده وخواهرم که هربار میگفتم دوست ندارم این جمله تکراری رو بهم تحویل میداد ومن ازاونجایی که نمیتونستم پس اندازی داشته باشم راضی بودم امروز فهمیدم من بااین کار دارم میگم من عرضه نگه داشتن مالمو ندارم واونو به کسانی میدم که باپول امثال من روز به روز ثروتمند تر میشن من امروز به اینکه این کار چقدر غلطه پی بردم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    محمدرضا جعفری گفته:
    مدت عضویت: 1159 روز

    درود به همگی

    راجب به این سوال اولین چیزی که به ذهن من رسید

    همون بحث لیاقت و احساس خود ارزشمندی هست که ترمزش یعنی عدم احساس لیافت در باره ثروت و ثروتمند شدن

    اینکه خدایا من که لایق ثروت فراوان برای خودم نیستم پس با این فرمول و این بهانه که من آدم دلسوزی هستم و دیگران و بقیه از پدر و مادر گرفته تا بیماران و …از من مهمتر هستند! به من ثروت بده تا آنها را کمک کنم

    و دیگر باور مخرب اینکه اون کسی که میتونه به عزیزانم و اونهایی که گرفتارند کمک کنه فقط من هستم و و انگار که بقیه دستان خدا رو بسته ایم و خود خدارو هم ناتوان پنداشته ایم به گونه ای

    و این خودش به نوعی شرک و‌دیدگاهی غیر توحیدی میباشد و البته میدونم که با بررسی دقیق تر و کنکاش در ذهنمان ترمزهای مخرب بسیار بیشتری پیدا میشه

    فقط اینو میدونم که من از بچگی همیشه اینو به مادرم میگفتم یعنی تنها هدفم فقط و فقط برای پولدار شدن کمک به دیگران بود و کلی پول که حتی با زحمت هم بدست میاوردم و یا درآمدزایی که از اول زندگیم داشتم چه سخت چه آسون میتونم بگم که حدااقل 90 درصدشون بخاطر این ترمز مخفی رفت که رفت و جایی دیدم که این خودمم که فقط از ثروت بیستر دورتر و دورتر شدم چه هزینه هایی که که به این بهانه ها کردم و خود را آدم فداکاری میدانستم و … این به معنی بی احترامی و یا مهم بودن دیگران نیست فقط باید اول خود خواسته های خود و هر جیزی را اول خود را در اولویت قرار داد تا دیگران

    مرسی از استاد عزیزم که با آگاهی های ارزشمندی که در اختیارمون قرار میدن باعث شناسایی و رفع این ترمزها و پیشرفت در همه جنبه ها میشن ب امید اینکه بتونیم با تعهد و ایمان ماهایی که آماده دریافت این آگاهیها شدیم ازشون استفاده و زندگی راحتتری برا خود فراهم کنیم و از مازاد آن در بخشش و … واستفاده کنیم و در آخر شعار استاد:خوب زندگی کنیم و جهان رو جای بهتری برای زندگی کردن کنیم

    خدا هدایتگر هممون باشه …

    دوستتون دارم …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    خوشبخت آزاد گفته:
    مدت عضویت: 1933 روز

    سلام استاد عزیزم

    من دارم برسی میکنم مومنتوم مثبتم رو

    دارم برسی میکنم که چه چیزی هست که مانع مومنتوم من هست

    اول موانع رو از درون خودم برمیدازم

    بعد اگر مانعی بیرون از من باشه از بین میره

    استاد یه سری گفتگو ها هستن که میان

    و خیلی توی سر من میچرخن

    وقتی میان

    دیگه سرعت میگیرن

    هی تکرار و تکرار میشن

    و اونم گفتگوهای احساس گناه هست که با توجه به گذشته خودم

    انتظار اینو داشتم که گفتگوهام حول محور احساس گناه بچرخن

    که این فایل هدایتی برام اومد

    و خداوند از زبون شما بهم گفت که بنویس

    اگر بنویسی میفهمی

    اگر بنویسی افکارت منظم میشه

    استاو من دوره عزت نفس و دوازده قدم تا قدم سه و همجهت با جریان خداوند رو دارم که میتونم با دیدگاه پاک شدنم از احساس گناه به اون ها گوش بدم

    حالا که من پاشنه آشیلم رو میدا کردم که شیطان از کجا بهم حمله میکنه میتونم

    پاکسازیش کنم

    فقط باید انرژیم رو بزارم روی خودم و باکسی بحث نکنم

    توکل به خدای مهربان کارو شروع میکنم و منطق هاشو برای خودم مینویسم

    توی گوشیم و یا توی دفترم تا بفهمم که دقیقا چرا نباید احساس گناه داشته باشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: