شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت - صفحه 34
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-62.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-10-19 18:24:222024-07-17 13:54:48شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروتشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام من دیروز دیدگاهم رو فرستادم
این دیدگاهم بعد از گوش کردن فایل 5 کشف قوانین زندگی به نظرم رسید که ماها با فراوانی هم مشکل داریم یعنی امکانش نیست که خداوند هم به ما ثروت بده هم به پدر و مادرمون هم دوستامون انگار یه مقدار کم هست و اون رو هم اگر به ما داد ما پخش میکنیم .
سلام
نداشتن نگاه سیستمی به خداوند و اینکه بخواهیم با این کار احساسات خداوند را تحت تاثیر قرار بدهیم
و اینکه خودمون رو لایق نمی دونیم و اطمینان نداریم خدا خواستمون رو بهمون میده و دنبال واسطه می گردیم (یعنی مثلا به خاطر کمک کردن به کسی)در نتیجه فرکانسی که ارسال می کنیم با شک ارسال می کنیم و به این خاطر به نتیجه دلخواه نمی رسیم .
سلام به همگی شما دوستان خوبم،
باورهای محدود کننده ای که من پیدا کردم عبارتند از:
1- شرط بندی و گرو کشی با خدا …. اینکه به خدا بگیم تا این خواسته رو بهم ندی فلان کارو نمی کنم! یا هر وقت ثروتمند شدم بعد می بخشم! یا پول بده تا باهاش این کارا رو بکنم و فلان قدرش رو هم ببخشم و صرف امور خیریه کنم!
این باور باعث می شه هیچ وقت به اون خواسته نرسیم. چون شالوده همچین تفکری کمبود، نبود وعدم حضور اون خواسته در زندگیمون هست و باور داریم الان نداریمش چون واقعیت اون لحظه مون رو می بینیم. بنابراین فرکانسی که می فرسیم، فرکانس عدم داشتن اون خواسته است!!
حالا اینکه در ازای دریافت خواستمون کار خیری هم انجام بدیم یا ندیم دیگه خیلی فرقی نداره! چون اصولا به اون خواسته نمی رسیم با همچین تفکر و باوری!
باور درست یا بهتر برای اینکه ما رو به ثروت برسونه اینه که فکر کنیم همین الان داریمش و واقعا به این وضوح رسیده باشیم که اون خواسته همین الان تو زندگیمون هست. ( یکی از تمرینات این مدل فکر کردن اینه که مثل آدمهای ثروتمند رفتار کنیم- جاهایی که اونا می رن ما هم بریم- بارها و بارها خودمون رو در وضعیت مالی ای که دوست داریم داشته باشیم تجسم کنیم و تمرینات دیگه ای که استاد به تفضیل بارها در موردشون صحبت کردند.)
با این باور، کانون توجه و تمرکز ما روی داشتن اون خواسته است، نه نداشتنش!
بنابراین به عقیده من اگر کسی می خواد کار خیری هم، بعد از دریافت پول از جانب خدا، انجام بده بهتره با ایمان و با قدرت اون کار خیر رو پیشاپیش انجامش بده. اینطوری هم به خدا ثابت می کنه که من اینقدر مطمئنم که خواستم رو بهم می دی که پیشاپیش به قولم عمل کردم و هم ایمان خودش رو تقویت می کنه.
2- باور غلط اینکه این منم که به بنده های نیازمند می تونم کمک کنم به واسطه پولم!
اشکال این باور اینه که ربوبیت و قدرت و حاکمیت خدا رو نادیده گرفته! خداوند از بی نهایت دستانش به بندگانش کمک می کنه و نیازی نداره با ما وارد معامله بشه تا ما به بندگانش کمک کنیم!
بنابراین باور بهتر اینه که با این فرض مدرسه، مسجد، خیریه و … بسازیم که داریم به خودمون کمک می کنیم- داریم با تقواتر می شیم- داریم می بخشیم که بیشتر بدست بیاریم- برای رضای خدا می بخشیم- پول و ثروت و تمام نعمتهای خدا دست ما امانت هست، می بخشیم که از این امانت بیشتر نصیبمون بشه.
3- یک باور محدود کننده دیگه در این جمله که ” به من پول بده تا مدرسه و … بسازم” اینه که اگر به هر دلیلی تو ذهن اون آدم، افرادی که مدرسه و بیمارستان و … ساختند افراد درستکار و با ایمانی نبوده باشند و یا ثروتشون رو از راه نادرست بدست آورده باشن( حتی اگر یک نفر با همچین مشخصاتی تو ذهن اون آدم باشه) و باور خودش این باشه که می خواد آدم خوب و با ایمانی بمونه، خود به خود ضمیرناخودآگاه این فرد جلوی ثروتمند شدنش رو می گیره. چون نمی خواد بذاره این آدم به یک فرد بی ایمان تبدیل بشه!
4- هدف اصلی ثروتمند شدن نزدیکتر شدن به خدا و شناخت بهتر قوانین جهان هستی است. پس بهتره در وهله اول ثروت رو برای این بخوایم تا بتونیم خدا و عدالتش رو بهتر درک کنیم…تا بتونیم بیشتر از نعمتهایی که برای ما آفریده استفاده کنیم… تا تجربه بهتری از این دنیای مادی داشته باشیم و زندگی بهتری برای خودمون وفرزندان و اطرافیانمون و در نهایت برای مردم دنیا بسازیم… تا سلامتی بیشتر، خوشبختی بیشتر، آرامش بیشتر، ایمان بیشتر و به طور کلی سعادت بیشتر هم در این دنیا وهم در آخرت نصیبمون بشه.
تا به قول استاد ” خوب زندگی کنیم و جهان رو جای بهتری برای زندگی کنیم.”
5- و در نهایت آخرین اشکالی که درجمله مسابقه پیدا کردم رو با ذکر تجربه شخصی خودم در جهت ثروتمند شدن بیان می کنم و اون اینکه:
زمانی که روی کاغذ واضح و مشخص تمام حساب و کتابهام ( درآمد و ورودی های مالی و تمام مخارج ماهانه) رو مکتوب کردم و برای ذهنم کاملا شفاف شد که چقدر ورودی دارم و چقدر خرج ( چون تا قبل از اون حدودی می دونستم و نمی نوشتم!)، جریانی از پول به زندگیم وارد شد.
این رو به این خاطر گفتم چون در جمله مسابقه آمده ” مقداری از پول رو در جهت انجام کارهای خیریه استفاده کنه”
به نظر من تا زمانی که حساب و کتابها و اعداد و ارقام برای ذهن واضح نشده باشه و عددشون مشخص نباشه پول راهش رو به زندگیمون پیدا نمی کنه! چون پول و ثروت جایی می ره که نظم و ترتیب وجود داره.
بنابراین وقتی می خوایم درخواست پول کنیم اولا باید عددش برای جهان کاملا مشخص باشه. وگرنه جهان با رسوندن یک اسکناس 1000 تومانی هم فکر می کنه ماموریتش رو انجام داد و ما رو ثروتمند کرد!
دوما باید دقیق مشخص کنیم ” مقداری ” از پول برای بخشش و امور خیریه یعنی دقیقا چه مقدار از پول؟ مثلا 10/1 یا مثلا 5/1
و یک نکته ای که دوست داشتم اضافه کنم اینه که طبق گفته قرآن بخشش اموال باید اول به نزدیکان و آشنایانی باشه که به واسطه رابطه نزدیکمون با اونها می دونیم که وضعیت مالی خوبی ندارند. بنابراین ساخت مدرسه و … خوبه به شرطی که سلسله مراتب گفته شده در قرآن رعایت شده باشه.
اینها مواردی بود که به ذهنم رسید. امیدوارم به سهم خودم تونسته باشم کمکی کرده باشم تا بتونیم باورهای محدود کننده ، قفلهای ذهنی و ترمزها رو پیدا کنیم و روز به روز قدمهای محکمتری در راه کسانی که خدا بهشون نعمت داده و نه گمراهان برداریم.
برای همگی شما در هر کجای این دنیا که هستید سلامتی، خوشبختی، ثروت و سعادت در دنیا و آخرت رو خواستارم.
شاد و موفق و پیروز باشید در پناه الله یکتا
سلام مهراوه جان
امیدوارم هر جایی که هستی شادتر، ثروتمندتر و با لبی خندون تر باشی.
ممنونم بابت نظر زیبایی که گذاشتی نشان از درک خوبت نسبت به قانون و مهم تر از آن عمل کردن آن که داری انجام میدی. ایول
گزینه 5 نظرت منو وا داشت تا بیشتر به کاغذ رجوع کنم تا از نظر مالی خودمو دقیق تر کنم .
“” نظم و ترتیب “” “عددش”
” به نظر من تا زمانی که حساب و کتابها و اعداد و ارقام برای ذهن واضح نشده باشه و عددشون مشخص نباشه پول راهش رو به زندگیمون پیدا نمی کنه! چون پول و ثروت جایی می ره که نظم و ترتیب وجود داره.
بنابراین وقتی می خوایم درخواست پول کنیم اولا باید عددش برای جهان کاملا مشخص باشه. وگرنه جهان با رسوندن یک اسکناس ۱۰۰۰ تومانی هم فکر می کنه ماموریتش رو انجام داد و ما رو ثروتمند کرد!”
سلام استاداول صحبی با این صدای زیباتون وویس گذاشتی دوباره اومدی بهم سوخت رسوندی کمک کنی قطارخوشبختی منو به حرکت دربیاری ازاین ترمزهایی که خودم کشیدم متوقفش کردم بذاربگم برات استادم این شوهربنده خدای من یکم غرغرو بود اونم خودم خالق این شرایط بد بودم که این اخلاقش اینطورشده بود نه شرایط خوب .اما من نمیدونستم ومنم غرغرو ترازاون وهرجامینشستم شکایت میکردم ازاین رفتارش خب اوضا ع بدترمیشد حالا این باورمخرب من چی بود همش این بودکه به همه هم حتی میگفتم برای من همه چی این بنده خدا فراهم کرده نزاشته من زجربکشم اما اخلاق نداره من اگرتمام دنیارا داشته باشم اما این بهم عشق نمی ورزه انگارهیچی ندارم مال دنیا منوخوشبخت نمیکنه الی این عشقش بریزه بپام خب من نمیفهمیدم این یک باورغلطه که من 23ساله همراه خودم رشدش دادم وکلی ذهنم فکرم مغزمو بیمارک کردم باعث شد کلی بیماری ازجمله افسردگی جذب کنم استاداول صبحی یک چراغ سبزبرام روشن کردی بازم منوبردی به بسته روانشناسی ثروت چرامن توتستام برام صدق نکرده که (منوشوهرم اگه ثروتمندشیم خوشبختیم اخلاقهای خوب عشقهای خوب داریم واسه هم .همون مال دنیا گفتم برام ارزش نداره چون شوهرم بداخلاقه اما الان میدونم من باداشتن همون مال دنیا درکنارهمسرم خوشبختم) بخودم میگفتم چرامن با ارسال فرکانسهام این شرایط براخودم بوجوداوردم چرامن هی رواخلاق بدشوهرم تمرکزکردم و 23سال بافرکانسهام زندگی خودمو جهنم کردم چرا؟من خلع های عاطفیمو میخواستم بادرددل کردن بامردم پرکنم با این باورغلط…حالا نتنها ترمزهای خودمو دارم پیدامیکنم بلکه ازخیلی ازافراداطرافم که فکرمیکنم نتنها ادمای اطرافم بلکه اکثرمردم ایران که این روزهاازاقتصادو کسادی حرف میزنن اینهاپاگذاشتن روترمزهای عجیبی مثل مثلا گفته بودن یارانه تبدیل میشه به سبد کالا این مادرشوهرمن بنده خدا میگه وای یارانه اگه تبدیل باشه به سبدکالا ماچکارکنیم همش قرض داریم چرااینکارکردن یعنی بنده خدا انگارجونش بسته به این یارانه دیگرانگار خدایی براش وجودنداشت خداش شده یارانه واوناییکه این یارانه روبوجوداوردن حالا دستشون دردنکنه این یارانه روبهتون میدادن اما این یارانه چه تغیراتی درزندگیتون ایجاد کرده تاحالا؟ایاازش ثروت ساختی ؟اینجامنویادباورکمبودانداخت میخواستم بگم بنده خداچرابه کمبودفکرمیکنی چرا فکرمیکنی فقط همین یه راه هست تاتوزنده بمونی توهمین الانشم مردی اینهمه فراوانی چرا دستان خدارو میبندی اصلا یارانه رو قطع کنن مگه توبایارانه بدنیا اومدی اونروزیکه توخلق شدی خداروح خودشودروجودتوگذاشت نه روح یارانه رو.بعدهرجامیرم حرف ازگرونی میزنن وبیقراری میکنن خندم میگیره که اینا یک باورمخربی دارن بنام کمبود یعنی دیگه هیچ راهی نیست براشون خودشون خودشونو با این باورمحدودکردن خیلیها فکرمیکنن کارنیست راه نیست همش به کمبودهافکرمیکنن چرانمیفهمن خدابی نهایت دست داره چرا ما بافکرهامونو بکارنمیدازیم همش دستامونو بکارمیگیریم فکرهای ما دستان خداوندمیاره توزندگیمون نه دستانمون ماحتی ازهمین گوشیکه تودستمون هست میتونیم هزاران کاربراخودمون ایجادکنیم مثل خودت استاد خدا ازموسی پرسیدچه چیزی دردست داری ؟گفت عصا گفت بندازش برزمین وانداختش تبدیل شد به مار اگرموسی چوپانی میکردویک عصا داشت خدا همون عصاشو هویت وثروت و مقام ورسالت موسی کردتوخوداستاد الان همون دوربینت که فالارو ضبط میکنی باهاش همون لپ تاپت که باهاش تایپ میکنی شده هویتت رسالتت ثروتت وسعادت دنیا واخرتت پس بینهایت فراوانی هست واسه کار واسه هرانچه که بخوای همون چیزیه که دردست تویه (دوستت دارم استاد?)
سلام عالی بود
با سلام خدمت استاد گرامی به نظر من اشکال این خواسته در فراموش کردن قانون است چرا که این افراد (فقیر مریض و….)خودشان این فرکانسها را فرستاده اند وما نمی توانیم انها رو با این کارموناز این وضعیت نجات بدیم چون انها در مدار دیگری هستند
در ثانی این باور وخواسته فرکانس ضعیفی دارد چون ما به حالت شرطی داریم می گیم اگه ما پول دار بشیم چنان می کنیم وووووواگراگر قدرت زیادی ندارد ما باید ترسیم کنیم که پولدار شدیم وبا قاطعیت حرف بزنیم
با سلام ما در ابتدا باید با همان داشته های اندک خودمان هر چند ناچیز به نیازمندان کمک کنیم و کارهای عام المنفعه انجام دهیم تا بتوانیم از قسمتی از پول خودمان دل بکنیم اگر به راحتی و با لذت این کار را تونستیم انجام بدیم اون وقت وقتی خدا به ما ثروت زیادی داد میتونیم به راحتی از بخشی از ثروتمون که پول قابل توجهی میشه دل بکنیم و به دیگران کمک کنیم. مثلا اگه کل دارایی تو ۱۰ میلیون تومان است آیا میتونی حداقل ۱۰ درصد که میشه ۲ میلیون تومان را به نیازمندان بدی؟اگه تونستی که وقتی خدا بهت یک میلیارد هم بده به راحتی میتونی ۲۰۰ میلیونشو ببخشی. اگه تونی با داشته های اندکت ببخشی خدا هر چقدر هم بهت بده دلت نمیاد ببخشی.
درودبرشما.به نظرم باچندتاسوال که باچراشروع میشه میتونیم ترمزهای مخفی راپیداکنیم.مثلاچرامن بایداین فکررابکنم که خداوندبه من ثروت بده تابه دیگران کمک بکنم؟چرادردرون این خواسته این نهفته که دیگران بایدفقیرباشندتامن بهشون کمک بکنم.؟چرافکرمن همش کمبودهای موجوددرجهانه.؟چرامیخوام فلان کارخیررابکنم چون فکرمیکنم شری درجهان هست؟مثلامیخوام بیمارستان بسازم خوداین خواست یعنی پیشاپیش همه مردم رابیمارفرض کردم.شایدداشتن نیت خیربه خودی خودخوب باشه که هست امادرپس این نیت خوب کمبودهای دیگران وجامعه رادیدنه.آیادوست داریم دیگران فقیربمونن تایکی مثل ماپیدابشه وبهشون کمک بکنه؟واقعاخنده داره.?پس چرانبایددرابتدابرای همه ثروت بخواهیم.مگرنه اینکه هرچه رابرای خودمیپسندیم برای دیگران هم بایدبپسندیم؟به همین راحتی ماهمراه بادرخواستمون ازخداوندحکم به فقیربودن بیماربودن ناتوان بودن دیگران میدهیم تاماکه فکرمیکنیم نیتمون خیره دست خدابشیم و…..واقعادرپس این نیت فرکانسی بس خطرناک نهفته که باعث نرسیدن به خواسته هامون میشه.آرزوی موفقیت برای تک تک دوستان عزیزواستادبزرگوار.
سلام به همه دوستان
به نظر من ، کدهای مخرب و مخفی که در این خواسته وجود دارد عبارتنداز
۱: اعتماد نداشتن به عدل خداوند و اینکه هرلحظه “همه” ما مورد حمایت و هدایت پروردگار هستیم.
خداوندی که میتواند مرا هدایت کند و به ثروت برساند چطور امکان دارد آن افراد فقیر و بی بضاعت را هدایت نکند؟
۲: کسی که این خواسته را دارد پس همیشه توجه اش به فقرا و دلسوزی کردن برای آنهاست و طبق قانون هستی فقر را جذب میکند واصولا نمی تواند ثروتمند شود.
۳: فقر یک تضاد است که فرد باید به آن برخورد کند تا خواسته هایش را بشناسد و ثروت را بخواهد ودر آن مسیر “حرکت “کند . خوداین حرکت و رسیدن به خواسته ها لذت بخش است ، وگرنه منتظر دیگران ماندن تا کمکی به او برسد مثل مرده ها زندگی کردن است . که استاد در فایل به کبوترها غذا ندهیم کامل توضیح دادند.
۴: اصولا طبق آیه های قرآن ما به دیگران کمک میکنیم که خودمان به احساس خوب برسیم ، یعنی به خاطر خودمان است که به دیگران کمک میکنیم . ودر غیر اینصورت در اعماق وجودمان بر سر افراد فقیر منت خواهیم گذاشت .
پس این فرد این باورها را دارد که هرکسی نمی تواند ثروتمند شود. که خداوند فقط بعضیها را هدایت میکند و به آنها ثروت میدهد. عدل خدا را باور ندارد. این جمله را باور ندارد که سرنوشت هر کس را افکار و باورهای خودش میسازد.
باور مخرب دیگر این نوع دیدگاه اینه که فرد باور ندارد که ثروت به اندازه کافی برای همه هست (باورکمبود) به همین دلیل میخواد مقداری از ثروت خود را به دیگران بدهد تا آنها هم کمی احساس عدم نیاز و خوشبختی کنند.(شرک).
باور ندارد که ثروتمند بودن طبیعی است و چیز خیلی عجیبی نیست
سلام به خدای خوبم و استاد عزیزم باور این که از خدا چیزی بخوایم و بعد بخوایم به دیگران کمک کنیم اشتباه است ما باید در همه حال ببخش رو داشته باشید یعنی وقتی هم که ثروتمند نیستیم باید از همان چیزی که داریم درصدی و ببخشیم. بعدش وقتی از خدا می خوایم به ما ثروت زیاد ببخشه تا ماهم به افراد نیازمند ببخشیم شاید احساس می کنیم خدا خودش نمی تواند به انها ببخشد و ما می توانیم و یعنی بخشش ما از خداوند بیشتره نسبت به بنده هاش و خدا قادر نیست. و یک باور دیگه از نظر من اینه که هنوز مطمئن نیستیم خیلی ثروت خوبه و اینکه خدا از ما بیشتر می خواد ثروتمند باشیم که شرط می زاریم اگه به من ثروت بده من به بقیه هم می دهم وگرنه من که خیلی ثروت زیاد و نمی خوام چون خیلی هم ثروت داشته باشم خوب نیست ?
باسلام به استاد عزیز و خانواده ی جهانی ام
نظر دوستان که می خواندم کلی لذت بردم از این همه آگاهی .
خیلی جالبه که من قبل از آشنایی با این سایت و استاد این تفکرات ، شبها در بستر خواب تا دیروقت به همین موضوع فکر می کردم و ساعت ها سناریو می ساختم و می خندیدم گریه می کردم و کلی احساس غرور که مثلن می تونم به مردم جهان کمک کنم. وووووووولی الان
1- طرح این سوال به نظرم از بیس اشتباه است چرا که در این سوال نگاه ما به خداوند یک نگاه انسانی و احساسی است . و برای ثروتمند شدن برای خدا شرط می گداریم و به نوعی منت رو سرش می گذاریم به این معنی تو اگه مردی به من ثروت بده اون وقت ببین که چه قدر من الهی هستم و به بندگانت کمک می کنم ، غافل ازین که همه بندگان به یک اندازه به خدا و به نعمت های خداوند دسترسی دارند .
2- دیگر اینکه نشانه عدم لیاقت برای ثروتمند شدن هست.
3 – نوعی باور کمبود را نشان می دهد.
خداوند را این گونه ببینیم
صاحب تویی و آن دگر کدامند سلطان تویی وآن دگر غلامند
الهی و عالی باشید .