شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت - صفحه 38

5014 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    اسامه پروین گفته:
    مدت عضویت: 3864 روز

    سلام دوستای عزیزم

    خیلی همه تونو دوست دارم خانواده عزیزم

    امروز اومدم نظر بدم که جایزه رو ببرم و میدونم که خدا بهم میده.

    ایده افراد زیادی برای ثروتمند شدن این است که از خداوند بخواهند به آنها ثروت زیادی ببخشد تا آن ها با مقدار از ثروت در جهت انجام کارهای خیر استفاده نمایند و ….. :

    حالا باورهای مخرب توی جمله:

    1- اولین چیز اینه که ما فکر میکنیم ما ارزش نداریم که خدا بهمون چیزی بده واگه ما ازش چیزی بخوایم نمیشه که بگیم من میخوام. باید اسم بقیه رو بکشیم وسط ؛ که خدا به خاطر این که من میخوام بهشون کمک کنم بیاد و بهم بده وگرنه من که آدم نیستم . من که بخاطر خودم نمیخوام نگران بقیه م . مردم مریض ووو.. که این نبود احساس لیاقت و ارزشمندی هست که مارو مجبور میکنه اسم بقیه رو وسط بکشیم.

    اگه ما احساس لیاقت و ارزشمندی داشتیم به جای گفتن خواسته ها و نیاز های بقیه حتما حتما نیاز ها و خواسته های خودمون رو مطرح میکردیم.

    هرچند که این باور ریشه دار هستش و به ما قبولوندند که فلانی همش قبل از خودش خواسته های بقیه رو به خدا میگفت و وقتی ازش پرسیدن چرا اینطوری دعا میکنی میگفته اینطوری خدا بهتر دعاهامو میشنوه و بهتر جوابشونو میده.

    2- باور بعدی ثروت مند شدن معنوی نیست و من با این کار و وسط کشیدن مردم نیازمند و فقیر و نیت خیرخواهانه م خودمو معنوی جلوه میدم

    3- ثروتمندا آدمای بدی هستن: فکر میکنه من ثروتمند بشم آدم بدی میشم یا از خدا دور میشم برا همین همون اول میگه اولین نیت من برا ثروتمند شدن کمک به بقیه است؛ من قرار نیست آدم بده ی این قصه باشم و و و.

    چون ما باور نداریم که ثروت معنویه با قاطی کردنش با اهداف معنوی و خیرخواهانه یه جوری دنبال شیره مالیدن سر خدا هستیم که خدایا تو به من بده من فقط میبخشم و آدم معنوی ای میشم و فلان. من آدم خوبه میمونم مطمئن باش

    نگاه کن چه اهداف بلند و بزرگی دارم ببین چقد خوبم ببین چقد میخوام کمک کنم و و و

    4- باور بعدی که هست اینه که ما فکر میکنیم خداوند میاد و خواسته های مارو مورد بررسی قرار میده که آیا این خوبه!؟

    بهش ضربه نمیزنه!؟ نکنه آدم بدی بشه!؟ اگه بهش بدم منو یادش میره!؟ از من دور میشه!؟

    برا همینه که چندتا جمله و خواسته ی خیرخواهانه و خداپسندانه بغلش میریزیم که خدا خوشش بیاد و بگه نه…. این پسره نیتش از ثروتمندشدن بخشیدن و کمک کردنه پس بهش میدم چون قراره کارخیر کنه و بنده ی بهتری بشه.

    این باور هم جلوی حرکت ما و جلوی خدا رو میگیره که بهمون نده . چون ما فکر میکنیم خدا نشسته و خیر و صلاح مارو هر لحظه بر اساس هر کدم از خواسته هامون بررسی میکنه واگه به صلاح مون بود تایید و اگر نه رد. بنابرین دنبالش نمیریم و خب طبعا وقتی دنبالش نریم خداهم بهمون نمیدتش و ما خودمونو گول میزنیم که آآآآآآره جونم خدا بهتر میدونه حتما برات بد بوده که نداده و از اون لحظه به بعد اگه بنده ی مومن و با ایمانی باشیم(!؟) دور ثروت ومال و موفقیت مالی و ماشین و موتور و کمک به بقیه و همه چیزو یه خط قرمز پر رنگ میکشیم و هر وقت بهش فکر کنیم میگیم این سرنوشت و صلاح من بوده که ثروتمند نشم و وقتی هم که آدم بد ثروتمندی میسبینیم میگیم قربون خدا برم که منو ثروتمند نکرد. چون ممکن بود آدم بدی بشم. حالا خوبم

    پول ندارم ولی بنده ی خوبیم خدا هم منو دوست داره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    Asudeh گفته:
    مدت عضویت: 3382 روز

    سلام علیکم بر استاد عزیزم و اعضای خانواده نمونه بی نظیر عباس منش

    من سه ترمز اصلی را در این خواسته می بینم:

    1. خودم را به شخصه لایق نمی دانم که ثروت فراوان داشته باشم (لذا می خوام با معامله کردن با خدا به ثروت برسم، در صورتیکه خدا سیستمی عمل می کنه نه احساسی).

    2. عدم ارزشمند شمردن خودمون (عدم باور کلام خداوند که درقرآن فرموده هرآنچه در آسمانها و هرآنچه در زمین هست همه را مسخر توی انسان کرده ام)

    3. عدم باور فراوانی نعمت های خداوند (به اینکه خورشید داره به همه مخلوقاتش یکسان اشعه را می تاباند و هر کسی با عمل خودش می تواند دریافت گرما و انرژی را از خورشید تعیین کند)

    4. عدم باور قادر مطلق بودن خداوند (که نیازی نداره من بخوام با او قراداردی عمل کنم در صورتیکه در قرآن کریم هم می فرماید ما می توانیم همه شما را یکجا از بین ببریم و قوم دیگری را خلق کنیم که همه با ایمان باشند)

    5. کسی که می خواد کار خیری انجام بده باید از همین الان به هر اندازه ای که در توانش هست رو به اقوام و خانواده خودش ببخشد و بعد دیگران.

    و اگر انسان نتواند خودش به ثروت برسه و از آن بگذرد قطعا نمی تواند کارهای خیری را انجام دهد و شما دقت کنید تمام کسانی که (تا اونجایی که من اطلاع دارم) کارهای خیری انجام داده اند همه آنها اول خودشان سیر شدند و از ثروت گذشته اند و توانستند پس از آن به راحتی و بدون هیچ گونه منتی و چشم داشتی کارهای خیر بزرگی را انجام بدهند.

    در یک کلام اگر چنین خواسته ای جزو اولین درخواستهای ما باشه یعنی عزیزم:

    * هنوز خودت رو ارزشمند و لایق ثروتمند شدن نمی دانی

    * هنوز خدای خودت رو باور نداری که قادر مطلق است و از هر چیزی بی نیاز است.

    سربلند و عزتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  3. -
    حسن اندیشه گفته:
    مدت عضویت: 4027 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام خدمت شما دوستان عزیز و استاد عباس منش دوست داشتنی

    برای رسیدن به هر خواسته ای در ابتدا لازم است که ما درخواست کنیم که با توجه به تضادهایی که در اطرافمان هست این درخواستها برای رسیدن به آنچه می خواهیم بصورت همیشگی ارسال می شود و اما چه عاملی باعث می شود که به آنها نرسیم؟

    در این درخواستی که استاد مطرح کردند بنده چند ترمز مخفی به نظرم می رسد که خدمتتان عرض می کنم :

    1- ما باید در ابتدا این را بپذیریم که خالق دنیای خود هستیم و خودمان هستیم که اتفاقات زندگیمان را رقم می زنیم وقتی از خدا می خواهیم که به ما ثروت دهد تا ماهم با آن به بندگان خدا کمک کنیم عملا این را نقض کرده ایم و می گوییم که من خودم نمی توانم به ثروت برسم پس خدایا تو برام این کار رو انجام بده و من هم در عوض این کارههای خوب را انجام می دهم، در حالی که خدا وظیفه ی خلق زندگی را به خود ما سپرده تا با انتخاب ها و کدهایی که می نویسیم زندگی خود را بسازیم.

    2- ما نمی دانیم که اصول جهان بر اساس قوانینی ثابت و همیشگی است و فکر می کنیم با اینگونه درخواست ها و قول هایی که به خدا می دهیم می توانیم در خدا این احساس را به وجود بیاوریم که با شور و شوق ما را به خواسته هایمان برساند در حالی که خدا یک انرژی است که به فرکانس های ما پاسخ می دهد و هرگز احساساتی نمیشود پس باید بروی فرکانس هایمان کار کنیم تا به آنچه می خواهیم برسیم.

    3- ما احساس می کنیم که لیاقت رسیدن به ثروت زیاد برای خودمان را نداریم و حتما وقتی ثروتی به دست می آوریم باید آن را در امور خیریه و برای کمک به دیگران به کار ببریم و نمی دانیم که اگر وقتی نفری از هیچ به ثروت زیاد می رسد خود این کار چه کمکی به دیگران و پیشرفت جهان هستی می کند به همین خاطر ما باید برای رسیدن به ثروت ، این باور را در خود ایجاد کنیم که من با ثروتمند شدن به پیشرفت جهان کمک می کنم و لیاقت دریافت ثروت و نعمت زیاد از طرف خداوند را دارم.

    4- ما فکر میکنیم که برای کمک به دیگران حتما باید به آنها از طریق مادی خدمت کنیم در حالی که ما باید برای کمک به دیگران طرز فکر و باورشان را تغییر دهیم و تنها در صورتی که ما ثروتمند شویم می توانیم این باور را در آنها بوجود آوریم که آنها نیز می توانند به خواسته هایشان برسند؛ همچنان که استاد عباس منش الآن همین کار را انجام می دهند و با رسیدن به خواسته هایشان در ما انگیزه و شور وشوق رسیدن به خواسته هایمان را بیشتر و بیشتر می کنند.

    5- یکی دیگر از اشتباهات ما این است که ما فکر می کنیم فقط زمانی می توانیم به افراد دیگر کمک کنیم که ثروتمند شویم در حالی که اگر ما از آنچه داریم هرچند کم نبخشیم و این عادت مثبت را در خود ایجاد نکنیم زمانی که ثروتمند هم شویم نمی توانیم دل از مادیات کنده و به افرادی که نیازمندند کمک کنیم و به قول استاد ثروت فقط تواناییهایمان را بولدتر می کند؛ پس ما باید از همین الآن عادت کنیم که بخشی از دارائیمان را ببخشیم وگرنه درآینده کار سخت تر می شود.

    6- یکی دیگر از ترمزها این است که ما فکر می کنیم انسانهای ثروتمند انسانهای بخشتده ای نیستند و از ثروتشان در جای مناسب استفاده نمی کنند و من میخواهم وقتی ثروتمند شدم کارهای خدا پسندانه انجام دهم و این به قول استاد فشار دادن همزمان گاز و ترمز است و ما را به نتیجه نمی رساند و برای رفع آن باید تحقیق کنیم و ثروتمندانی را پیدا کنیم مانند بیل گیتس که بیشتر ثروتشان را وقف کارهای مثبت برای رفع مشکلات مردم کرده و می کنند، تا این باور در ما ایجاد شود که ثروتمندان آدم هایی هستند که خداوند آنها را دوست دارد و از ثروتشان بهترین استفاده را می کنند.

    و در آخر این را بگویم که تا ما زندگی خومان را نسازیم و مشکلات خودمان را برطرف نکنیم هرگز نمی توانیم به دیگران کمک کنیم و این طرز فکر که من به خاطر دیگران باید ثروتمند شوم نادرست است یعنی ما در ابتدا باید خودمان را دوست داشته باشیم و به خودمان کمک کنیم و آن زمان که توانایی حل مشکلات خومان را پیدا کردیم ، می توانیم به دیگران نیز برای رسیدن به خواسته ها و رفع مشکلاتشان کمک کنیم.

    از اینکه با حوصله مطلب بنده را مطالعه کردین سپاسگزارم.

    در پناه خداوند بخشنده ی مهربان شاد و پیروز و موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  4. -
    احسان اسکندری گفته:
    مدت عضویت: 3569 روز

    سلام به همه دوستان.

    (خدایا به من ببخش من هم برای تو … میسازم). دقیقا برای تو غلط است چون خداوند تو را خلق نکرده که به جای او یا برای او کاری را انجام دهی . او خود قادر مطلق است او عادل است. دقیقا مثل این باور غلط است که فلانی را میاوریم سر کار تا کمکش کنیم ، ما جا پایمان رو میخواهیم جای پای خدا بزاریم. او به تو کمک میکند تا مسجد و مدرسه و کار خیر انجام دهی تا تو لذت ببری نه اینکه تو کمبود جهان را پر کنی، نه اینکه تو برای خدا چیزی بسازی. تو به هیچ کسی نمیتونی کمک بکنی تو فقط میتوانی به خودت کمک کنی. انفاق کردن هم برای لذت بردن بیشتر بنده ای است که میبخشد نه برطرف شدن نیازهای بندگان دیگر که انها خدا رو دارن که از فضلش به انها میبخشد.

    ??خدایا مرا ببخش و به من عطا کن ملکی را که تا چشم کار میکند ملک من باشد که تو بسیار بخشنده و سخاوتمندی و من عبد تو هستم. ?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  5. -
    مژده متولیان گفته:
    مدت عضویت: 3190 روز

    با سلام و تشکر همیشگی از استاد عزیزم

    من فکر میکنم با این طرز تفکر در واقع ما خودمون رو لایق نمیدونیم که بدون قید و شرط صاحب ثروت و فراوانی بشیم فکر میکنیم حتما باید وعده کمک به انسانهای دیگر را بدهیم تا خدا به ما کمک کنه پولدار بشیم از طرفی فکر میکنیم اگر مردم فقط بخاطر ثروت ما را بخوان چی؟اگر کمک کنم به ادمها بد عادت بشند چی؟اگر دلسوزی بی جا باشه چی ؟اگر بخوام به جامعه خدمت کنم مثلا یک مدرسه بسازم و یکی دیگر یا عده ای دیگر بخوان سو استفاده کنند و همه را بخورند چی؟در ضمن این باور غلط را هم داره که الان نمیتونم کمک کنم به کسی اگر پولدار بشم میتونم ممکنه در اون موقع هم کارهایی داشته باشی که فکر کنی حالا بذار پولدارتر بشم بعدکمک میکنم حالا اینجا یک عذاب وجدان هم میاد سراغت که خودش میشه یک ترمز

    خلاصه:عدم احساس لیاقت برای ثروتمند شدن فی نفسه

    نگرانی از مورد سواستفاده قرار گرفتن

    نگرانی از اینکه همه اطرافیان رفیق بند کیفت بشند

    نگرانی از دلسوزی بیجا و دوستی خاله خرسه کردن در حق کسی

    در مجموع خواسته خالص نیست چون هرکدوم از این باورهای نادرست(ترمزها)خودشون باز باورهای نادرست دیگری را هم یدک میکشند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    محسن هُنری گفته:
    مدت عضویت: 3964 روز

    خدایا . تو به من ثروت بده . من تعهد میدم به بندگانت کمک کنم . کلی کارهای خیر بکنم ، به پدر و مادرم و خونواده ام کمک کنم ، ….

    چه کد مخربی (ترمزی) توی این درخواست هست؟ ??

    به نظر خودم در نگاه اول که هیچی ?. همه چیز عالی، عالیی ، ? هیچ دوشواری نداره این درخواست.

    اما یکم که فکر کردم (البته هنوز کامنت ها رو نخوندم ) شاید این باور مخفی باشد:

    – من فکر میکنم خدا یک سیستم بده بستون داره ، یه جور گرو کشی . ? که مثلا اگر من تعهد ندم که به کسی کمک کنم اونوقت او هم ثروتی نمیدهد. از ثروت خبری نیس اگه تعهد ندم. دیگه اصلا امکان نداره ثروتمند بشم . پس حتما زود برم تعهد بدم.

    یعنی خدا رو مثل یه آدمی فرض کردم که احساسی عمل میکنه و با دیدن تعهد من ممکنه راضی بشه به من ثروت بده (به عبارتی حال بده ?)

    در صورتی که :‌

    -خدا ، خدایی که من میشناسم و منبع ثروت هست و رزاق و وهاب، بدون حساب میبخشه به هرکس که بخواد ، و از فضل خودش میبخشه .

    – من یا هر ثروتمند دیگه ، اصلا همه ثروتمندان جهان، اگر به کسی کمکی بکنن یا نکنن ، جهان هستی کار خودشو میکنه ، سیستم جهان درحال پیشرفته و اصلا به کمک من و امثال من نیاز نداره ، الله صمد. ما چه دخالتی میتونیم در امر جهان بکنیم؟ همه امور به دستان توانمند رب العالمین داره اداره میشه . ما چه کاره ایم؟ ما فقط میتونیم به پیشرفت جهان کمک کنیم . فقط

    -باید یادم باشد که اگر ثروتمند شدم ، به دیگران راه رو نشون بدم ، ماهیگیری یاد بدم نه اینکه ماهی بدم دستش. نه اینکه بی دلیل ببخشم . خودم رو خدا فرض نکنم که وظیفه داشته باشم به این و اون ببخشم .خدا باید بده. وظیفه اونه نه من . من چیکاره ام.

    -یادم باشد که بهترین کمکی که میتونم به دیگران بکنم اینکه که فقط خودم ثروتمند بشم تا اونا هم با دیدن من بفهمن که میشود و خودشان تلاش کنن . همین.

    -یادم باشد که اگر کمکی هم خواستم بکنم، در واقع برای خودم هست. که ظرفم بزرگتر بشه ، که احساسم بهتر بشه که من هم تونستم به این جریان ثروت کمکی بکنم و باز به خودم بر میگرده چندین برابر. البته نه به طمع اینکه چندین برابر شه کمک کنم. بدون انتظار کمک کنم. تا احساسم بهتر بشه.

    ?

    پایدار باشید. ?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  7. -
    مرجان ۹۸ گفته:
    مدت عضویت: 2605 روز

    سلام به استاد عزیز و دوستان گرامی

    معمولا درمورد میزانی از ثروت،چنین شرط و شروطی برای خود میگذاریم که برایمان باورپذیر و طبیعی نیست وهنوز لیاقت آن را در خود احساس نکرده ایم( طی نکردن روندتکامل) و در نتیجه به دنبال راه حلی برای اثبات شایستگی خود به خداوند میگردیم و فکر میکنیم ممکن است خداوند بخاطر این اشخاص و چنین اهداف بشردوستانه هم که شده این ثروت را عنایت بکند.گویی خوشحالی دیگران از خوشحال بودن ما برای خدا مهمتر است.و چه بسا خود این افرادی که قصد کمک به آنها را داریم خود تکاملشان را طی نکرده باشند و در مدار دریافت چنین هدیه ای نباشند.از طرف دیگر گمان میکنیم خداوند دارای صفات انسانی است و برایش ارجحیت دارد که ثروت مدنظر در کدام راه صرف شود مثلا با قول و قرار ما خیالش راحت میشود که قرار است این ثروت در جای درستی مصرف میشود.در صورتی که برای خداوند فرقی نمیکند.کلا نمد هولاء و هولاء.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  8. -
    سيد مجتبي حسيني گفته:
    مدت عضویت: 2489 روز

    سلام به استاد عزیز و همه همراهان گرامی

    به نظرم سوال خیلی مهمیه که فقط و فقط توی شرایط انجام کار سراغمون میاد،یعنی اینکه ما وقتی میخاییم یه باور خیلی خوب در مورد ثروت یا روابط یا هر چیزی رو بسازیم روی افکارمون کار میکنیم فایل صوتی گوش میدیم و ورودی های ذهنمون رو کنترل میکنیم ولی خیلی مهمه که با توجه به ذهنیت و باورهای جدیدمون هم عمل کنیم،برای مثال من خودم چند روزیه که به صورت جدی تصمیم گرفتم روی باورهام کار کنم و هر فایلی که از استاد بزرگم گوش میدم بر دانسته هام افزوده میشه ولی در مورد خرج کردن پول یه ترمز خیلی خیلی بد در حد ترمز دستی که تا آخر کشیده شده باشه دارم و این موضوع رو وقتی فهمیدم که میخاستم برای اینکه بتونم بهتر و بیشتر در هر شرایطی سرکار باشگاه و جاهای دیگه فایل ها رو گوش بدم یه هندزفری بیسیم تهیه کنم بعد از اینکه به یکی از دوستانم زنگ زدم و این موضوع رو بهش گفتم و قرار شد ک برام تهیه کنه و برم بگیرمش کلی ذوق و شوق داشتم و خوشحال شدم و از خدا سپاس گزاری کردم ولی بعداز شاید چند دقیقه یه حسه قوی و خیلی نگران کننده اومد سراغم،حالا علاوه بر اینکه یه حالت پشیمونی خیلی خیلی زیادی به من دست داده بوده خیلی خوب داشتم با دلیل و منطق و ذهنیت بالا (یعنی هر چیو که به خودم میگفتم با کیفیت بالا تصورش میکردم انگار اتفاق افتاده) به خودم میگفتم که این کار زیاده رویه و اشتباهه و باعث میشه که پول هام تموم بشه و من برای این پول ها زحمت کشیدمو نباید همینجوری خرجش کنم،با اینکه من داشتم کلی روی باورهای فراوانی چند روزی کار میکردم و همه ورودی های ذهنمو کنترل میکردم و هزینه ای که میخاستم بکنم چیزه اضافه ای نبود و نیاز درست من بود و من میتونستم کلی استفاده بکنم از اون،ولی در هر صورت این حس به من دست داده بود چون جزو باورهای مخرب و ترمز های اساسی من بود و من بهش فکرکردم و حتی فعمیدم از کجا بوجود اومده و سعی کردم خلاف اون عمل کنم و کار درست رو انجام بدم تا بتونم در عمل هم ثابت کنم کاره درستیو انجام دادم و یک باور خوب برای خودم بسازم و هنوز بعداز دوسه روز دارم باهاش مقابله میکنم و شاید باورتون نشه هر بار از درهای مختلف وارد میشه و من میشناسمش،مثلا در همین مثال قبل که گفتم وقتی من تصمیمم برای خرید قطعی شد باز یه حسی اومد سراغم که حالا که میخای بخری یه ارزونش رو بخر که کمتر پول داده باشی و من اولش قبول کردم ولی یک لحظه صحبت های استاد در مورد اینکه شما اگه یک ابزاریو تهیه کنی که بیشتر از پولش استفاده داشته باشه اونو مفت خریدی تصمیم گرفتم یه هندزفری با کیفیت بیشتر و قیمت دوبرابر رو بگیر که در اون لحظه اصلا قیمتش برام مهم نبود و فقط استفاده رو که دارم مد نظر قرار دادم و تهیه کردم ک خداروشکر الان دارم با یه کیفیت خیلی خوب فایل هارو گوش میدم و راضیم ولی هنوز اون حس یا باور سراغم میاد و میگه پولاتو تموم کردی و خیلی خرج میکنی در صورتی که من تمام هزینه ای که کردم برای رفاه و استفاده خودم بوده،نکته خیلی جالب اینه که من توی خریده هرچیزی قضیه رو رعایت میکردم قبلا یعنی حاضر بودم کفش بدتری ولی با قیمت پایین تر و یا گوشی با حافظه کمتر و ماشین مدل پایین تر و کلی مورد های دیگر رو تهیه کنم فقط بخاطر اینکه پول کمتری بدم ولی بعدش کلی اذیت شدم و اگه به کیفیت فکر میکردم سودی بیشتری برام داشت و استفاده بیشتری میکردم.میخام بدونید که به نظر من ما فقط باید توی رفتارمون باورهامونو تغیر بدیم وگرنه فقط با گوش دادن و کنترل ورودی ها به نتیجه کامل برسیم و توی رفتارمون به باورهای جدیدمون عمل کنیم تا ببینیم واقعا جواب میده و باورش کنیم توی زندگیمون ازش استفاده کنیم و من خوشحالم که این ترمز و باور مخرب رو شناختم چون الان توی تقمیم گیری ها بیشتر میتونم کنترل کنم و سعی میکنم با خودم صحبت کنم و به خودم بفهمونم که انقد فراوانی توی دنیا هست که قرار نیست پول من تموم بشه و هر چیزی که میخرم برام سود بیشتری به همراه داره و با خرید کردن تو به پیشرفت دنیا کمک میکنی و من پول رو برای رسیدن به خاسته ها و هدف هام میخام نه برای پول داشتن و اگر پول لازم برای رسیدن به یکی از هدف ها و تصمیم هارو داشتم و انجامش ندادم صددرصد یه باور اشتباه پشت این داستانه.یکی از مهم ترین چیزهای برای داشتن یه زندگی عالی از هر جهت اینکه ما خودمون رو بشناسیم و توی هر شرایطی بدونیم چه باورهای خوب و چه باورهای بدی داریم تا نتونه یه باور اشتباه باعث پس رفت مابشه و واقعا تصمیم بگیریم که تغیرش بدیم نکه بخایم ادا دربیاریم و اگه این کار رو بکنیم به راحتی خودمون خودمون رو گول میزنیم ونمیتونیم یه اهدافمون برسیم،ترمز هاتونو بشناسید پاتو از روشون بردارید و تخته گاز برید به سمت چیزهایی که میخایید،

    براتون آرزوی سللامتی ثروت و موفقیت در تمام جنبه های زندگیتون دارم در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    عیسی غریبلو گفته:
    مدت عضویت: 3139 روز

    abasmanesh.com

    …اراده خدا و اراده شما

    ?یک بار مردی به من گفت چنانچه خدا او را به حال خود رها می کرداو خوشبخت _شاد و موفق می بود?

    ?این مرد واقعا فکر می کرد خدا او را عذاب می دهد.او فکر می کرد دنبا را بهتر از خدا می تواند اداره کند_او به من گفت بخاطر شکست ها دردسرها و ترازدیهایی که خدا بر سرم آورده از او سخت متنفرم .??

    ?‍? من به این مرد توضییح دادم که خدا در همه رنجها بدبختی ها و تراژدیهایی که در زندگی ما بروز می کند دخالتی ندارد?انسان بیماری درد_رنج و شکست را بخاطر طرز تفکر منفرد نابود کننده خودش تجربه می کند?

    ? انسان بر طبق قوانین طبیعی علت و معلول خود را مجازات می کند.با قطع کارهای غلطش مجازات هم قطع می شود./ ?من همچنین به او اشاره کردم که این کفر است !! که بگوییم خدا بیماری کسالت _ و رنج را به سراغ ما می فرستد

    ?بالعکس این خود ماییم که با طرز فکر غلط و بی اطلاعی از قوانین ذهن به این نوع دردها مبتلا می شویم .(?پس در نتیجه چه بیماری چه فقر و نبود ثروت :: همه موراد رو خود ما هستیم که می سازیم ?)

    ? انسان نباید خدا را مقصر بداند زیرا او در اثر جهالت و کم تجربگی خودش دچار اشتباهاتی می گردد قدرت ها و توانایی طبیعت شر نیستند ! بلکه خنثی و بی طرفند ! نیک و ید (فقر و ثروت ) در طرز جنبش درون ذهن خود ماست . در طرز فکر کردن عمل کردن و طرز برخورد با اشیا و نه در نفس خود اشیا است بادی که کشتی را به طرف صخره ها می برد ممکن هم هست آنرا به سلامت به بندر برساند./الکتریسته شر نیست ولی انسان باید به طریق صحیح از ان استفاده کند و اگر نه انسان خودش و دیگران را ممکن است به برق گرفتگی مبتلا سازد….

    ???ضمیر باطن انسان شر نیست ! ولی چنانچه او افکار شرورانه داشته باشد شر بدنبالش خواهد آمد ! ? اگر درباره نیکی بیندیشد به دنبالش نیکی خواهد ۀمد و انسان باید تصمیم بگیرد چه نوع بذرها در باغچه ذهن خود بکارد (ثروت یا فقر ) زیرا بذر ..(افکار) مشابه خود را تولید می کنند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای: