شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت - صفحه 44

5014 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سید محمد رضا موسوی گفته:
    مدت عضویت: 3291 روز

    سلام به همه دوستان چند ایراد دارد این درخواست . اول این که انگار از خدا داریم گرو کشی میکنید تو اول بده تا بعد من کمک کنم دوم اینکه خداوند و بندگان خداوند هیچ نیازی به کمک من و امثال من ندارد من باکمک بخشش ام در واقع به خودم کمک میکنم .خداوند منبع قدرت و ثروت است وخود او به هرکسی که بخواهد بی حساب نعمت میبخشد پس نیازی به بخشش ماندارد .سوم اینکه این باور اشتباه است که خدا یا اول تو بهم بده وبعد من میبخشم این طرز فکر کاملا غلط است برای بدست اوردن ثروت باید از نعمت های که در اختیار داریم ببخشیم تا جهان چند برابر ثروت ونعمت بیشتری به مابدهد درضمن بخشش بدون منت بخشش با این فکر که ما به خودمان کمک میکنیم حتی اگر خواستار روابت خوب هستیم باید به جهان محبت کنیم تا چندین برابر بیشتر به طرف خودمان برگردد.درکل نمیتوات به خداوندی که منبع نعمت و قدرت است ونیازی به کمک ما ندارد گفت که من به بندگانت کمک میکنم ویک جور ی میشود گفت بر سر خدا هم منت میزاریم با این حرف مان .وقانون جهان ثابت وتغییر ناپذیر است خداوند باقوانیینش میبخشد و بایید تکامل مان راهم طی کنیم وبابخشیدن که نزدیک ترین فرکانس به منبع است به انرژی منبع نزدیک تر شده و نعمات بیشتری دریافت میکنیم . امید وارم توانسته کمکی کرده باشم در کنار هم وبه کمک خدا واستاد راه درست را پیدا کنییم . شاد وموفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    محمد مرتضوی گفته:
    مدت عضویت: 3866 روز

    با سلام به بهترینا و استاد توحیدی ام

    قرارداد با خداوند .چرا باید خدا وارد قرارداد با ما شود .اینها ناشی از دیدگاه انسانی به خداوند است .خدا مگه انسان است که ما با او شرط وشروط بگذاریم .

    ما هر چه بخواهیم خدا به ما می دهد بدون قید وشرط . فقط باید باورهایمان را تغییر دهیم . خداوند انرژی است و سیستمی را خلق کرده که با قوانین مشخصی کار میکند و قوانینی که هیچ وقت تغییر نمی کنند (خوب روی این جمله فکر کنید ) . هدف سیستم گسترش جهان هستی است .

    بیاییم ریشه ای تر به این مطلب نگاه کنیم ، اگر به درک این مطلب برسیم که ما خالق زندگی خودمان هستیم چه نیازی است که با خداوند شرط و شروط بگذاریم . اگر درک کنیم که باورهای ما دارای انرژی می باشد خوب یا بد وقتی ما فرکانسمون رو ارسال می کنیم جهان هستی طبق قوانین ثابت خودش به ما جواب می دهد .

    موضوع این است که اگر باورهای ما دارای فرکانس ، طول موج و انرژِ هستند اگر این انرژِی احساس خوب بوجود بیاره جهان هستی نتیجه ای خوب را برای ما ایجاد میکند اما اگر احساس بدی داشته باشیم جهان هستی اتفاقات بدی را برای ما رقم می زنه .

    ما باید نگاه سیستمی به خداوند داشته باشیم که خداوند سیستمی را خلق کرده که هیچ گونه احساسی ندارد، در مورد کسی قضاوت نمی کند ، اصلا باسش مهم نیست که برای ما چه اتفاقی می افتد فقط به فرکانس های ما جواب می دهد .

    پس الان چرا باید شرط و شروط بگذاریم تا به خواستومون برسیم این دیدگاه ناشی از این است که هنوز نمی توانیم نگاه سیستمی به جهان هستی داشته باشیم.

    دقت کنید به این جمله پر معنی : ما خالق زندگی خودمون هستیم نه کس دیگه ای .

    اگر می خوای ثروتمند شی فقط کافیه که کدهای مربوط به خواسته ات رو بنویسی اگر F5 رو زدی و جواب نگرفتی بدون که تو باوراتو ساختی باید بری سراغ ترمزات . حالا می خوای ترمزات رو از بین ببری کافی که برای ذهنت یک تمرین ایجاد کنی و دلایل منطقی بیاری برای ذهنت اگر من به خواسته هام برسم چه اتفاقاتی می افته .مغزت از نظر منطقی باید اون باورها رو قبول کنه البته با نگاه سیستمی به این موضوع .

    اشتیاق به خواسته یا هدف معجزه می کنه .

    حتما پیشنهاد می کنم کتاب چگونه ذهن خدا را بخوانیم رو مطالعه کنید

    فقطططططططططططططط خیلی دوستون دارم با احساس خوووووووببببببببببب.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  3. -
    اسماعیل حق شناس گفته:
    مدت عضویت: 3659 روز

    سلام مراد عزیزم . عجیب هستن این باورها

    استاد از بچگی توی خونه های ما نذری و سفره ابوالفضل و امام حسن بود . یا مشکل گشا …

    این ها برای ما یه باوری ساختن که باید برای خواستت قربانی بدی . بهاش را بدی . یه جورایی ما با این باور ها داریم خداوند را به دید یک شخص میبیم که در ازای درخواست من ازم یه چیزی میگیره

    باور غلطی که داره این الگو

    1 خداوند شخصی در نظر گرفته میشه که احساسی عمل میکنه

    2 خداوند بدون منت چیزی به کسی نمیده

    3خدا خودش تشخیص نمیده که کجا چه کمبود هایی هست و ما فهمیدیم حالا ازش میخواییم بیا این نیاز را برطرف کن اما از طریق من

    4 هدف از ثروت گرفتن از خدا برطرف کردنه فقره نه اشاعه ثروت ، نه لذت بردن از نعمت ها

    خوده من هم این باور غلط را داشتم و دارم

    که هدفم از پولدار شدن کمک به فقرا بوده . بخش بوده

    که باعث شده نگاهم به فقر باشه . توجهم به زیاد بودن نیازمندا باشه

    متشکرم از طرح این سوال ….

    چقدر چیز هست که باید بهشون فکر کنم

    باید از این به بعد قبل از هرآرزویی یه فیلتر بذارم و از خودم بپرسم منبعش کجاست . از چه باوری نشات میگیره این فکر ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  4. -
    میلاد گفته:
    مدت عضویت: 3905 روز

    سلام درود بر شما

    خیلی کوتاه مختصر و مفید میخوام نظرمو بگم

    من هم این قراداد هارو با خدا دارم

    فکر می‌کنم باوری که هنوز نتونستم بپذیرم اینه که خود ثروت معنوی هست و نعمتی از سمت خداست

    فکر می‌کنم دلیل این قراردادهای من با خدا اینه که من ثروت رو کثیف و به خودی خود ناکارآمد میدونم و با قرارداد های خودم میخوام یک وجه الهی و خیر به ثروت بچسبونم که خدا نعمت های خودشو وارد زتدگیم کنه،،،

    در واقع با فکر هایی که دارم به خدا میگم،،، ای الله میدونم پول نعمت کثیفه و مال خلافکاراس ولی اگه به من بدی من این کارارو باهاش میکنم پس ببین چقدر من خوب و به سود مردم و نزدیکان فکر میکنم!!!!

    یه جورایی میگم اون کثافت«ثروت»رو به من بده من برخلاف همه میخوام درست استفاده کنم،،،،

    درود بر استاد گرامی

    و دوستان سایت کبیر عباسمنش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    مریم کاشانکی گفته:
    مدت عضویت: 3071 روز

    سلام،

    چقدر جالب بود این مطلب. من خودم این کدهای مخرب رو دارم توی ذهنم. البته تا قبل از اینکه این فایل رو گوش کنم متوجه اش نشده بودم و فکر می کردم که خیلی هم نگرش خوبیه اما همینکه گوش کردم و خوندم یه دفعه فهمیدم که چقدررر اشتباه فکر میکردم.

    ما می خوایم اینطوری خودمون رو لایق داشتن ثروت نشون بدیم، انگار که خداوند مثل ما آدم ها فکر می کنه و مثل ما قضاوت می کنه. اینکه ما قراره از ثروتمون در چه راهی استفاده کنیم هیچ ربطی به «به دست آوردن» اون ثروت نداره، یعنی دلیل خرج کردنش نیست که باعث میشه به دست بیاد چون اون اصلا مرحله ی بعدیه. انگار که ما داریم مسیر رو برعکس میریم؛ میگیم خدایا به من ثروت بده، من در راه درست خرج می کنم و خواهی دید که لایق اون پول بودم. در حالیکه ما اول باید خودمون رو لایق اون پول بدونیم تا بتونیم به دستش بیاریم و بعد در هر راهی که میخواستیم ازش استفاده کنیم. اگر لایق بودن ِ خودمون رو منوط به کار خیر کردن بدونیم یعنی در واقع خودمون رو لایقش نمی دونیم. ترمزی که داریم میذاریم اینه که لیاقت خودمون برای داشتن ثروت رو وابسته به کارهای بیرونی می دونیم، اینکه اگر ما کاری برای کسی انجام ندیم پس لایق داشتن ثروت نیستیم. در حالیکه ما بدون انجام دادن هیچ کار خیری هنوز هم لایق داشتن ثروت هستیم، حتی اگر تمامش رو برای خودمون خرج کنیم و به هیچ کس کمکی نکنیم. اینها اصلا هیچ ربطی به هم ندارن چون لایق بودن یه عامل درونیه.

    خداوند مثل ما فکر نمی کنه. ما فکر می کنیم که باید خداوند رو قانع کنیم و بهش اطمینان بدیم که اگر به من ثروت بدی من در مسیر نادرست ازش استفاده نمی کنم. چون انگار این باور رو داریم ته ذهنمون که همه ی کسانی که به ثروت زیاد می رسن از پولشون در راه های درست استفاده نمی کنن و کار خیر انجام نمیدن یا به مشکلات و مسائل دیگران توجه نمی کنن. اما خدایا من که اینطوری نیستم و اینطوری نمیشم. پول منو خراب نخواهد کرد. در حالیکه برای خداوند اصلا مهم نیست که این پول در چه راهی صرف میشه. جهان کاری به اون طرف قضیه نداره. ما هنوز نتونستیم این طرفش رو که خودمون هستیم درست کنیم. ما وظیفه ای در قبال کسی نداریم که خداوند بخواد اینطوری در مورد ما قضاوت کنه. دیگران خودشون مسئول خودشون هستن، ما با این فکر فقط داریم خودمون رو از ثروت دور می کنیم.

    فکر می کنم در مورد من این کدهای مخرب به دلیل باور بی ارزشی ایجاد شده که قویترین باور محدود کننده ی منه. حالا در مورد فرد دیگه ای ممکنه به دلایل دیگه ای ایجاد بشه. همه ی اینها به این دلیله که ما خداوند رو با خودمون و فکر و احساس انسانی خودمون مقایسه می کنیم که البته اشتباهه.

    شما دیدگاهی به آدم در مورد خداوند، جهان و انسان میدید که خیال آدم رو از بابت تمام نگرانی هایی که سالها به خورد آدم داده شده راحت می کنید. ما خیلی سعادتمندیم که در دوران و شرایطی زندگی می کنیم که می تونیم از این آموزش ها بهره مند بشیم. ?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  6. -
    مرضیه گفته:
    مدت عضویت: 3036 روز

    سلام خدمت استادگرامی و دوستان خوبم

    اولین باری که در محصول قانون افرینش ۱۰۷ آرزویم را نوشتم یکی از مهمترینش این بود که پولدار بشم و یک مرکز خیریه راه اندازی کنم اما بعد ها این آرزو راخط زدم چون برداشتم از پول وثروت و درآمد تغییر کرد

    یادمه وقتی باردار بودم سوار اوتوبوس واحد شدم و با اینکه حال مساعدی نداشتم وقتی پیرزنی وارد اتوبوس شد نتوانستم جلوی حس مسعولیت دلسوزی و ترس از نگاهها و قضاوتهای دیگران روبگیرم و بلند شدم و ایستادم و تحمل کردم تا آن پیرزن بنشیند دفعه ی بعد رفتم توی قسمت مردانه نشستم تا کسی متوجه حضور من نشود اما از آنجایی که نمیتوانستم از فرکانسم فرار کنم باز هم یک پیرزمرد یا پیرزن از قسمت مردانه سوار اوتوبوس میشد و باز باید جایم را ب آن شخص میدادم چون باز هم حس مسعولیت ترس از قضاوت داشتم .خخخخخ. آنجا یک تضاد بود و خواسته ی من مشخص شد که من یک ماشین برای خودم داشته باشم رانندگی یاد بگیرم تا ارامش و راحتی رو برای خودم داشته باشم .

    الان با توجه به اموزش های استادعباسمنش متوجه شدم که من میخاستم یهویی و یکدفه پولدار بشم و متوجه قانون تکامل نبودم میخاستم برای اینکه عادی به نظر برسد به خودم سختی بدم تا پولم به نظر خودم ودیگران حلال باشد وترس از نگاهها ترس از چشم خوردن ترس از قضاوتها ی مردم راخنثی کنم و در وجودم و در درونم میخاستم به نیاز مندان کمک کنم اما ازین خبرا نبود و نشد من باید آرام آرام‌سیر تکاملی خودم رو میگذارندم از نظر فکری و روحی شناخت خود و خدا و سیستم قانون افرینش باخبر میشدم جوری که الان خودم متوجه تکامل و پیشرفتم میشوم و انقدر بدیهی و عادی است که گاهی اوقات یادم‌میره کی بودم و الان کی هستم خدایا شکرت

    و اینکه من یاد گرفتم با کمک کردن به گدا دردی از جامعه دوا نمیشود هم تمرکزم بروی ناخاسته هاست هم باتوجه به فایل رایگان استاد به کبوتر ها غذا ندهید من خسارت هم میزنم با کمک کردنم

    این جمله ی با ارزش استاد که در ثروت ۱ گفتند

    مشکل ثروتمندان اینه که چجوری کار بیشتر وتولید بیشتر داشته باشن چجوری میتونه پول بیشتری به دست بیاره و کارش رو گسترش بده و مشکل فقرا اینه که چجوری وام بگیرم چجوری قسط هاموبدم خیلی اینجا کارمیده کیو پیدا کنم پارتیم بشه و….

    اگر فرکانس و مدار من بالا رود و من هر کاری بکنم نکنم کمک کنم نکنم کار کنم نکنم باشم نباشم باز به این دنیا کمکی نخاهم کرد باز دنیا کار خودش رو میکند و باز پیشرفت میکند

    چون دنیا رو به تکامل و پیشرفت است

    ولی با تغییر فرکانس من ایده ها راهکارهای عملی به ذهنم میرسد ومیتوانم مفید باشم خدمت کنم احساسم عالی باشه و موثر باشم میتونم الگو باشم برای دیگران راهبر و راهنما باشم

    مهم اینه خودم اول پر بشم از فراوانی باور به خدا وایمانم را هر روز تقویت کنم .از زندگی ام لذت ببرم احساس امنیت کنم‌مستقل باشم

    و زندگی کنم به بهترین شکل و بگذارم دیگران هم زندگی کنند و لذت ببرند من هر کاری بکنم نمیتونم به یک معتاد حتی اگه نزدیکترین فرد زندگیم باشه کمک کنم ده ها بار به مرکز ترک اعتیاد هم بره پاک میشه ولی تاخودش نخواهد نمیتواند پااااک بمااااند خودش باید رشد کنه وخودش رو از اعتیاد ووابستگی نجات بده

    همه چیز برمیگرده به خودم و باورهای درست خودم من هر چه به نیازمندی کمک کنم دردی از اون دوا نکردم سرپوشیست روی باورهای اومن باید ماهیگیری رو یادبدم نه ماهی براش بگیرم

    این روزها به این نتیجه رسیدم که دلسوزی یعنی در جایگاه خدا قرار گرفتن یعنی قضاوت عجولانه و ناآگاهانه من فقط مسعول خودم هستم وزندگی خودم آینده ی خودم من حتی مسعول فرزندم و آینده اش هم نیستم چون اون باورهای خودش رو داره خودش باید راهش رو پیدا کنه من مسعول شادی و ارامش خودم هستم و باید اول تغییر را از خودم شروع کنم و فقیر نباشم باورهای درستی داشته باشم به جای سرزنش کردن خودم وترس از قضاوت از وجود فقرا و نیازمندان و احساس گناه بابت غذای خوبی که میخورم لباس مارک داری که میپوشم وووو…. سپاسگذاری کنم از اینکه این تضاد هاهست و من برای خاسته هایم به وضوح میرسم

    همه چیز برمیگرده به مدار و فرکانس و ایمان من چرا که افرادی هستند که در خانواده های ثروتمند به دنیا می آیند اما باوجود مدار وباورهای اشتباه نتوانسته اند موفق باشند اما فردی که درخانواده ی فقیر به دنیا اومده اونقدر ایمانش به خدازیاده و مدارش بالا میره که مخترع میشه یا رتبه ی اول دانشگاه قبول میشه و….

    به جای اینهمه باور اشتباه باید شاد بود و از تک تک نعمتهای خدای بزرگ سپاسگذاری کرد ولذت برد.

    خدایاشکرت برای اینکه هر روز آگاه تر و بیدار تر میشوم وهرکس همان جایی هست که باید باشد ومن همواره درمسیروجای درست و مناسب خودم قرار دارم .

    آرزوی بهشت رو دردنیا و اخرت برای همه ی شما دارم

    حق یاورتان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  7. -
    مرضیه ارشادی گفته:
    مدت عضویت: 2758 روز

    درود

    چیزی که من فهمیدم اینه که ،هرکسی در یک مدار قرار گرفته و تا زمانی که مدارش رو تغییر نده نمیتونه زندگی بهتری تجربه کنه،باران رحمت خداوند بی انتهاست و هرکس به اندازه ظرفش نعمت دریافت میکنه،اینکه من شرط و شروط برای خداوند بزارم و بگم اگه ثروتمند شدم فلان کار رو انجام میدم هیچ تاثیری بر شرایط نمیذاره،چون خداوند احساسی عمل نمیکنه و جهان هر روز در حال تکامل است هرکس هر روز تلاش و حرکت میکند،سیستم جهان هم باهاش هماهنگ است و اونرو به سمت مدارهای عالی هدایت میکند.

    اینکه ما اینجور شرطها رو با خدا میبندیم بنظرم یجور گول زدن خودمونه،مثلا میگیم ببین خدا اگه اینکارو واسم بکنی منم در عوضش به فقرا کمک میکنم و ……،الان که بهش فکر میکنم میبینم پر از افکار مخرب و باورهای ترمز زا است،چون من باید باور کنم از ته وجودم، که خداوند بدون هیچ چشمداشتی همواره در حال سرازیر کردن نعمتها به سمت من است و نیازی نیست واسش شرط بزارم،این منم که توان دریافت اون نعمت رو ندارم چون باورهای اشتباهی دارم،پس ما با شرط گذاشتن واسه خدا در واقع داریم باور اشتباهمون رو در مورد خداوند تائید میکنیم.

    ی دلیل دیگشم اینه که ما خودمون رو نالایق میدونیم واسه همینم به خدا میگیم اگه ثروتمند شیم به بقیه کمک میکنیم،یعنی من لیاقتشو ندارم اما حالا تو بده من قول میدم اینکارو بکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    مهدی رحمانی گفته:
    مدت عضویت: 3252 روز

    سلام بر دوستان عزیز

    چنین جملاتی میتونه ناشی از موانع زیر باشه

    1- در صورتیکه از اگر استفاده کنیم ” اگه پولدار شدم فلان کار رو میکنم و ….” یعنی در وجودمون شک وجود داره و وقتی شک داشته باشیم به هدفمون نمیرسیم.

    2- ما به فروانی ثروت و اینکه ثروت و نعمت خداوند به یک اندازه در دسترس انسانها قرار دارد باور نداریم.

    3- ما خودمون رو لایق نمیدونیم و با بخشش و کمک کردن دنبال بدست آوردن لیاقت هستیم

    4- ثروتمند بودن یا شدن معنوی نیست و یا ثروت کثیفه و با این کار قصد تطهیر ثروت رو داریم. یعنی توی ذهنمون خودمون رو اینطور راضی میکنیم که “حالا که میخوام پول و ثروتم رو در این راه ها خرج کنم پس پولدار شدن خوبه و …)

    5- به عدالت خدا شک داریم. فکر میکنیم یه چیزی یه جایی خرابه و من وقتی پولدار شدم میتونم اونو درست کنم.

    6- اصلا خدا رو درست درک نکردیم. فکر میکنیم خدا مثل انسانها احساس داره. هنوز ایمان نداریم که جهان طبق قوانین ثابت اداره میشه.

    7- با این طور فکر کردن در حال توجه به ناخواسته های زندگی هستیم.

    8- ما درک نکردیم و یا باور نداریم که تنها و تنها میتونیم به خودمون کمک کنیم و هرگز قادر نیستیم شرایط زندگی دیگران رو تغییر بدیم.

    9 برای بخشیدن لازم نیست ثروتمند باشیم و در هر شرایطی میتونیم این کار را انجام بدیم. و این کار را فقط برای کمک به خودمون انجام بدیم.

    ممنون که توجه کردید.

    موفق باسید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    سمانه تیمورلو گفته:
    مدت عضویت: 2573 روز

    استاد عزیز این من راجع به این فایل حرفها دارم. اول اینکه پیش از بازکردن سایت با خودم گفتم تو یه کامنت از شما بخوام بازم از طبیعت اطرافتون برامون تصویر بفرستید . چون خیلی حس خوبی بهمون میده و وقتی سایت رو باز کردم با همچین چیزی مواجه شدم . من احساس میکنم شما بخاطر امتحانات سختی که در این راه با موفقیت پشت سرگذاشتید انرژی فوق العاده ای در درونتون موجوده که همه ی ما جدای حل مسائل خودمون مشتاق دیدن تصویر شما و شنیدن صدای شما هستیم که خدارو شکر شما همیشه به موقع این اشتیاق مارو پاسخ دادید.

    دوم اینکه من یکی از دلایلی که اومدم تو این سایت، اولش برای جذب شخص مورد علاقم بود که مدت زیادی ازش دور بودم ، ولی مطالبی که اینجا یاد گرفتم مسیرم رو تغییر داد و تصمیم گرفتم به جای جذب اون فرد به دنبال راههایی برای فراموش کردن اون فرد و ساخت زندگی درخشان در آینده برای خودم باشم . ولی نکته عجیب اینه که شما خیلی منو بیاد اون میندازید . اون فرد اصالتا شیرازی بود و بعد با خانوادش ساکن قم شدند و بعد به تهران اومد و آدمیه که به دلیل ارتباط خاصی که با خدا داشت یک جذبه قدرتمندی در وجودش داره که هرکسی یکبار باهاش حرف میزنه چه پسر و چه دختر عاشقش میشه . و لحن حرف زدن و جنس صدای شما صد در صد شبیه اونه . به نحوی که فایلهای صوتی که از شما همیشه گوش میدم گاهی منو به اشتباه میندازه که نکنه صدای اونه . چون تن صدا و فراز و فرود حجم صدا در حرف زدنش کاملا شبیه شماست. اما خب این آدم از یک جایی به بعد تصورش از زندگیش این بود که طلسم شده و به لحاظ مالی و سلامتی و ازدواج و … همه درهای زندگی به روش بسته شده . و من اون موقع ها که تو این فضای معنوی فعلی نبودم با دیدن شرایطش و پرس و جو از اطرافیانش تا حدودی خودمم باورم شده بود که طلسم شده .در حالیکه امروز که یادش افتادم فهمیدم قضیه طلسم نبوده بلکه باورهای وحشتناکی بوده که خودش برای خودش ساخته و اتفاقا عجیب اینکه با وجود شرایط بد مالیش هروقت باهم میرفتیم بیرون به هر فقیری که سرراهش بود کمک میکرد و میگفت اگه خدا کمکم کنه و شرایط مالیم درست شه میرم به هر فقیری که تو زندگیم میبینم یه کمک اساسی میکنم و من همیشه از خودم و خدای خودم میپرسیدم این آدم با این قلب پاک و نیت خوب چرا مورد لطف خدا واقع نمیشه؟

    اما امروز برای سوال شما و مشکل اون بنده خدا جواب دارم و اون اینه که اولا ما به خدا میگیم فلان کارو برای من بکن تا منم برای بنده هات فلان کارو بکنم . خب این یعنی اینکه خدا در صورتی به ما کمک میکنه که مطمئن باشه ما درصدی از درامدمون رو صرف خیریه بکنیم؟ یعنی اگه صرف خیریه نکنیم به ما پول نمیده؟ پس تا حالا نقش باورهایی که ساخته بودیم چی میشه؟ اگه اینجوری بود نباید میگفتیم باور مثبت داشته باشید که هرآنچه از خدا با دل و جون بخوایم بهمون میده و باید میگفتیم باید هرچیزی میخوایم اول یه وعده وعید بهش بدیم بعد درخواست کنیم . گویی خدا مثل انسانهاست که وقتی درخواستی ازشون داریم اول باید بتونیم متقاعدش کنیم که اینکارو برا من بکنی به نفع خودت هم هست. خدا چنانچه باورهای ما نسبت به فراوانی و لیاقت خودمون و بخشندگی خودش قوی باشه، خواستمون رو اجابت میکنه چه ما اونو صرف خیریه بکنیم و چه نکنیم.

    دوم اینکه ما درصورتی آدم خوبی میشیم که یکی از جای دیگه به ما کمک کنه در اونصورت ما هم اینور کمک کنیم؟ اگه ذات ما بخشندگیه پس باید تو هر شرایطی بخشنده باشیم . چه ثروتمند باشیم چه نباشیم .

    سوم اینکه ما اون قسمتی که از خدا ثروت خواستیم درسته ولی ازون به بعد که لفظ کمک کردن به نیازمندان رو میاریم زیاد خوب نیست . اینکار یعنی فرستادن فرکانس وجود افراد فقیر در جامعه و اطراف ما که خودش موجب گسترش فقر و نیاز مردم به دست آدمهای پولدارتر میشه

    چهارم اینکه مگه ما خدای فقرا و نیازمنداییم که بخواهیم زندگی اونها رو براشون بهتر کنیم؟ آیا خود خدا نمیتونه بهشون خوبی کنه و براشون نعمت بفرسته ؟ چطور خود ما خواسته مون از خداست و میگیم خدایا خودت به ما بده ؟ و نرفتیم به دست دیگران چشم بدوزیم که کاش خدا به اون پولی بده تا اون بیاد به ما کمک کنه !!! خب همونطور که من از خدا میخوام اونم میتونه از خدا بخواد و خودش صدها برابر چندرغازی که من قراره بهش بدم و از خدا بخواد.

    و بنظر من پنجم اینه که ما باید همواره از خدا بخواهیم هم به ما بده و هم به بقیه مردم دنیا نعمت بده . چون من قراره ماهی ده میلیون داشته باشم که به یه نفر ماهی صد هزارتومن کمک کنم . ولی خدا میتونه همزمان به من ده میلیون بده و به اونم حداقل همین مبلغ رو بده . وقتی خدا همزمان که به من نعمت میده به دیگران هم بده در نهایت شهر ما و کشور ما هم جای بهتری برای زندگی خواهد بودیم و ما هم مثل مردم امریکا و سوییس و بقیه مردم دنیا میتونیم در کنار هم با رفاه و لذت زندگی کنیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  10. -
    اتابک گفته:
    مدت عضویت: 3672 روز

    با سلام و تشکر از استاد گرامی و شکر و سپاس خداوند بخشنده

    عقیده من در مورد سوالی که استاد طرح کردن این هست که فکر میکنم کل این داستان یک باور اشتباه هست اصلا نحوه درخواست با این مضمون یک شکل درخواست غلط هست ..

    ولی فکر میکنم منظور استاد این بود که چه باورهای غلطی موجب ایجاد یک همچین تفکری میشه یعنی بجای اینکه ما طبق قوانین هستی درخواست کنیم به یک همچین شیوه غلطی متوسل میشیم مطمئنا اولین باور غلط باور کمبود هست چرا که اگر خداوند بخواهد ببخشد برای هزار برابر آنچه تو برای انجام آن میخواهی ثروت و نعمت دارد و بی نهایت راه دارد برای رساندن آن نعمتها به مسائل و انسانها پس من در ذهن خود خدا را درگیر این مسئله میدانم که راهی برای رساندن کمک به آن مسئله ندارد و من حاضرم این فداکاری را انجام بدهم و این ثروت را قبول کنم و به شخص مورد نظر برسانم و این مطلب را هم گویا نمیدانم اگر رب العالمین اراده کند در کسری از ثانیه بدون نیاز به فداکاری من و هیچ موجود دیگری تمام فقرا را هزار برابر سلیمان نبی می تواند ثروتمند کند…

    باور بعدی احتمالا این هست که من فلسفه حیات را نمیدانم و نمیدانم که هیچ فقیری در روی زمین وجود ندارد و همه آنچه را که من ظاهرا بشکل فقیر می بینم در مسیر ثروتمند شدن هستند و این تضاد مصلحت آنهاست تا زمانی که باورها شکل بگیرد و بقول قرآن ساعتش فرا برسد من مسئول کسی جز خودم نیستم و اگر در مسیر صحیح حرکت کنم آنچه را طبق قوانین برای کمک به دیگران قرار است از سوی من صادر شود خواهد شد و در زمان مناسب به شخص مناسب خواهد رسید..

    ولی یک مسئله خیلی برایم جالب بود که زمانی فکر میکردم من کارها را انجام میدهم و من آنها را به نتیجه میرسانم در حالی که این طور نبود و حقیقت چیز دیگری بود یعنی من هیچکاره بودم و از آن جالبتر زمانی بود که فهمیدم و باور کردم صد در صد سرنوشتم و زندگی و همه چیزم در دستان خودم است و من همه کاره هستم و این هم حقیقت بود.و دریافتم انسان به معنای واقعی کلمه(( یک همه کاره ی هیچکاره است)) و توانستم مرزی برای آن تعیین کنم یعنی من صددرصد مسئولیت خودم را به گردن میگیرم با تمامی تاوانش ما بقی را به خدا میسپارم البته این جمله به مسابقه ربطی نداشت ولی به ذهنم رسید و من هم نوشتم.با تشکر.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: