شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت - صفحه 60
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-62.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-10-19 18:24:222024-07-17 13:54:48شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروتشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
با سلام و احترام خدمت استاد عزیز و همفرکانسی های گلم.
خدارا صد هزار مرتبه شکر به خاطر تمام نعمت های که در این دنیا به من عطا کرده و ملیاردها مرتبه شکر به خاطر استاد عزیزم آقا سید حسین عباسمنش که چون نامش برایم کشتی نجات بود.
استاد می دونم که تشکر من یک ذره شما را خوشحال می کنه ولی من را و خدای من را که از سپاسگزاران دوست داره خیلی خوشحال می کنه.
خدایا سپاس
واما بعد:
استاد من با توجه به آموزه هایی که از شما دریافت کردم و به اندازه درک خودم فکر می کنم که:
1- ما انسانها معامله گر هستیم و می خواهیم با خدای خود هم معامله کنیم و فکر می کنیم اگر قرار است چیزی به من عطا شود باید بهای آن را به طریقی که ملموس باشد بپردازیم
2- ما انسان ها تکه ای از خداییم و دوست داریم در این دنیا خدایی کنیم و لذت می بریم که دیگران به ما محتاج باشند و به دیگران کمک کنیم
حال با توجه به آموزه های دینی این رفتارهای ما جزئی از وجودمان است همانند عبادت خداوند و …. ولی به انحراف رفته و نه تنها کمک به ما نکرده بلکه به صورت ترمز عمل کرده دقیقا شبیه نمازی که می خوانیم و مانند بت پرست ها می گوییم پدران ما اینگونه نماز می خوانده اند و ما نیز باید همین گونه نماز بخوانیم و اگر نخوانیم دیگر از کافر هم پست تریم.
در این مورد هم برایمان مثال قارون را می آورند که چون او ذکات نداد خداوند او را به قعر زمین فرو برد پس نتیجه گرفتیم که باید ببخشیم ولی نفس کار را نفهمیده صورت ظاهر را پر و بال دادیم.
همانند کسانی که در صدر اسلام مسجد ساختند و خود پیامبر بود که آن مسجد را تخریب کرد.
پس نیت مهم است پس نیت مهم است پس فکری که پشت عمل و معامله ما با خدا قرار دارد مهم است وگرنه این صفات ذاتی ماست.
پس به نظر من این دعا ها مشکل ندارد واین معامله کردن با خداوند نیز بی اشکال است اما با این نیت که ای خدای قادر مطلق من می بخشم به دیگران چون لذت می برم و بشتر لذت می برم وقتی تو بیشتر به من می دهی که نتیجه لذت، لذت بیشتر است و برای آن اگر مقدار تایین می کنم چون می خواهم هدف داشته باشم
من می بخشم و می سازم چون لذت می برم که دستی از دستان خدا باشم و خلیه خوبی از جانب او بر روی زمین و درک کنم برای چه به این دنیا آمده ام و کمک کنم تا دنیا جای بهتری برای زندگی شود و وقتی می توانم این کار را انجام دهم که خودم در آرامش باشم و به خدای خودم وصل شوم.
پس به نظر من این نیات بد نیست فکری در پس این نیات قرار دارد آن را خراب می کند مثل این افکار که اگر من ثروتمند نشوم و به دیگران کمک نکنم دیگر کسی مرا دوست ندارد ( عدم اعتماد به نفس)
اگر من می بخشم پس کار خیلی بزرگی دارم انجام می دهم که دارم از خودم کم می کنم احساس مالکیت داشتن و کمبود
پس در کل انجام هر کاری حتی اگر به ظاهر خوب باشد با احساس بد نتیجه آن بد است
و هر کاری با احساس خوب نتیجه آن خوب است حتی اگر به ظاهر بد باشد.
به نام خداوند یکتا
سلام
وقتی خودمون رو لایق ثروت بدونیم ، میفهمیم که داشتن ثروت فراوان حق طبیعی ماست و حالت طبیعی اینه که ما ثروت بسیار زیادی داشته باشیم و این در تمام حوزه های ثروت هست
ما برای داشتن سلامتی نمیگیم که فلان کار رو میکنیم خدا بهم سلامتی بده ، نه
میدونیم که باید سلامت باشیم ، نعمت طبیعیه که حق ماست داشتنش ،
ما برای نفس کشیدن سختی نمیکشیم ، به راحتی نفس میکشیم ، هیچ وقت نمیگیم که من فلان کار رو میکنم در عوضش ، جهان هستی به هم اکسیژن بده ، دستگاه تنفسی بده نفس بکشم،
در مقابل افرادی که برنامه ریزی های اشتباه ذهنی دارند
که این میتونه شامل باورهاشون ، عادت هاشون و رفتارهاشون باشه ،
وقتی یک خواسته ای دارند میان و طبق برنامه ریزی ذهنی شون رفتار میکنند ،
اگه تو ذهنشون بر اساس الگو هایی که دیدن ، این باشه که پول از مسیر درست خارجشون میکنه ، میان و هنگام درخواست پول میگن که من این مقدار پول رو میخوام و اگه این پول بهم داده بشه باهاش یک کار خیر انجام میدم ،،
تمام این موضوع توی ذهن اونهاست ، کسی بهشون نگفته که در چه راهی پول رو خرج کن ،
ولی به دلایل برنامه ریزی های غلط ذهنی اونها این پیش فرض رو میزارند که من در صورت دریافت این پول این مقدارش رو خیر میکنم ،،
این رو توی بعضی از ورزشکاران هم به وضوح میشه دید ،
بعد این که مدال طلا رو میبرند ، می گند که میدمش به فلان جا ،میبخشمش ، یا به موزه فلان جا میدن یا فلان خیریه میدم ،،
نکته مهم اینجاست که بخشش خیلی خوبه ، خیر دادن خیلی خوبه ولی توی ذهنت نباید از موضع ضعف باشه
نباید از جهت نداشتن احساس لیاقتت ببخشی
نباید از جهت این که فکر کنی پول از معنویت جدات میکنه ببخشی ،،
اگه یک ورزشکاری شرایط نرمال و استاندارد زندگی رو داره و بعد بیاد مدالش رو ببخشه خیلی هم خوبه ، خیلی هم لایق تقدیره ،،
اگه یک فردی ثروت فراوانی داره و بگه ۵ درصد درامدش رو همیشه میبخشش بدون چشمداشت و توقع خیلی هم خوبه ،،
اما وقتی فردی کل نگاهش به اینه که من این پوله رو به دست بیارم ، این مداله رو بگیرم ، این جایزه رو ببرم ، این زمینه رو بخرم ، بعدش نصفشو میبخشم یا خیر میکنم
داره از انتهای نادرست تلسکوپ به قضیه نگاه میکنه
چون این روش هیچ وقت جواب نمیده ،،
چطور از چیزی که نداریش میبخشی ؟؟؟
کد مخرب ذهنی کمبوده ، ضعفه ، عدم احساس لیاقته ، تضاد بین ارزش ها و خواسته هاست ،
جهان هستی هیچ نیازی به کمک های ما نداره ،
هیچ نیازی نیست که کا نصف اون خواسته ای که داریم رو ببخشیم ،
جهان هستی غنیه ، بینیازه ، ثروت منده ،
جهان هستی خودش میتونه همه و همه جا رو سیراب کنه ،،
اگه ما ببخشی میکنیم به خاطر خودمونه ،
حتی خیریه هایی هم که میدیم به خاطر خودمونه ،
خیریه ما خو زندگی دیگران تاثیر نداره ،
توی زندگی خودمون تاثیر داره ،
سپاس
سلام دوباره ،
از دیروز که افکارم رو بررسی میکردم
متوجه شدم ، این موضوع به طور خفی و خفیف در وجود من هم هست ،
اینکه ثروت رو بدم به خانوادم
این که با پولم مسائل خواهر و برادرم رو حل کنم ،
واقعا این سوپرمن بازیا چی بوده که ذهن من در می آورده ،
همون خدایی که به من روزی میده
به اونها هم روزی میده ،
لازم نیست که من کار خاصی بکنم ،
کمک به خانواده خوبه ، ولی نه از جایگاه عدم احساس لیاقت
نه از جایگاه عدم باور قدرتمندی خداوند ،
خوشحال که به این خودشناسیه رسیدم و دیدگاهم رو نسبت به این موضوع تغییر دادم ،
سپاس گذارم به خاطر این آگاهی جدید
??????
با سلام، به نظر من این طریق درخواست خیلی مشکل داره اولین مسئله اینجا باور کمبود فراوانی هست اگر کسی باور داشته باشه که خداوند وهاب و رزاق است و در جهان برای همه به شکل مساوی بی نهایت ثروت و رحمت وجود دارد دیگه اینطوری درخواست نمی کند. دوم عدم باور لیاقت اگر کسی بنا به هر دلیلی احساس لیاقت نکنه واسه ثروتمند شدن شروع میکنه توجیه کردن و این درخواست یعنی من که لیاقت ندارام به من بده تا من به دیگران ببخشم. سوم اینکه احساس خوب و رابطه خوب هنوز با پول نداره چون اگه داشت شروع میکرد به انفاق پولش و می گفت پروردگارا سپاس که به من امکان دادی دستی از دستان تو باشم و با این کار به زندگیم برکت بیشتر بدم و در نهایت اینکه اصلا وظیفه ما نیست که روزی رسان مردم باشیم خداوند صمد و رحمان این کارو انجام میدهد…. و این درخواست مثل همون هنرمندان که واسه توجیه دستمزدشان هزار دلیل میاران فقط این آدام داره واسه خدا دلیل میاره شاید اگه ما متوجه بشیم همه قدرت خداوند در دستان ما گذاشته و فقط گفته از قوانین پیروی کنید بجای معامله با الله دست به کار میشیم تا نه فقط ثروت که سعادت وارد زندگی خود بکنیم. این چیزی هست که من فکر میکنم. سالم و ثروتمند باشید در پناه خدا
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام خدمت استاد عزیزم ، خانم فرهادی و خانم شایسته عزیز و دوستان مثبت و ثروتمندم.
———————————————————————————————-
———————————————————————————————-
پاسخ کوتاه :
———————————————————————————————-
———————————————————————————————-
در این پاسخ کوتاه به 2 ترمز خــیلی مهم در این نوع درخواست اشاره میکنم
1 – عدم درک قانون ( در جهانی با قانون ثابت کمک کردن معنی ندارد)
2 – احساس کمبود، کمبود بیشتری را جذب میکند
———————————————————————————————-
من نشستم خوب فکر کردم و دیدم اصلا کلمه ” کمک کردن ” با این نیت که من بخوام یه گوشه کار جهان رو بگیرم اونم در جهانی که خدایی داره و با یک قانونه ثابت اداره میشه معنی نمیده . واژه ” کمک کردن” توی ذهن من حداقل اینجوری تعریف شده که یه جایی زورشون به یه چیزی نمیرسه یا به تنهایی نمیتونن کاری رو انجام بدن ، یا یه نقصی یه جایی وجود داره بعد من برم به عنوان یه نیروی دیگه ای وارد بشم تا اون کمبود جبران بشه و مشکل برطرف بشه!
در جهانی که داره با یک قانون ثابت و غیر قابل تغییر که در هر لحظه به افکار و باورهای انسانهایی که هر کدومشون خداهایی برای خلق زندگیشون هستن پاسخ میده و به صورت دیفالت بر اساس عدالت داره کار میکنه ، نقصی و مشکلی وجود نداره که من بخوام با این نیت کمک کنم.
همه افراد موفق و ثروتمند اول از همه هدفشون خودشون بودن و اینکه به شکلی از زندگیشون لذت ببرن، و وقتی که با این هدف به موفقیت و ثروت رسیدن به دیگران هم کمک کردن ، اما باز هم به این خاطر که خودشون لذت میبردن. من دارم در مورد ثروتمندان واقعی مثل بیل گیتس و وارن بافن و اینجور آدما حرف میزنم . نه راجع به یه سری هنر پیشه های ایرانی که یه سره برای خودنمایی از خودشون تو این موسسه های خیریه فیلم میگیرن!
حالا برگردیم به قانون جهان و قدرت انسان ! کمک این وسط یعنی چی؟!!!! هم قانون کامل و بی نقصه هم هر انسانی قدرت خلق زندگیه خودش رو داره! دیگه این وسط چه نیازی به کمک من هست؟! یعنی کمبود و نقصی وجود نداره که من بخوام با نیروی کمکیه خودم اون نقصو برطرف کنم. همه چی در جای درست و دقیق خودش قرار گرفته. پس کمک کردن با این مفهوم که من برم پول در بیارم تا کمک کنم زندگیه دیگران عوض بشه اصلا معنی نمیده و یک ترمزه که باعث میشه نتونم به خواستم برسم ، چون هنوز باور ندارم انسان خودش خالق زندگیه خودشه و به همین دلیل هنوز باور نکردم که خودم هستم که خالق زندگیم هستم و به این ترتیب جواب نمیگیرم.
پس باید برم دوره کشف قوانین رو تهیه کنم و تحت تاثیر جلسه 3 حسابی شیر فهم بشم که خودم دارم خلق میکنم
———————————————————————————————-
موضوع دوم در مورد احساس کمبوده که به شکل مفصل در ادامه توضیحش دادم . وقتی که من به این شکل از جهان درخواست میکنم که : خدایا ثروت بده ! از جایگاه احساس نیاز و احساس نداشتن ثروت دارم درخواست ارسال میکنم ، و از اونجایی که قانون به احساس من پاسخ میده، پس نبوده بیشتر از ثروت رو به زندگیم وارد میکنه .
مشکل اینجاست که تا وقتی که من احساس ثروتمند بودن ، احساس خالق بودن ، احساس قدرتمند بودن و احساس بی نیاز بودن نداشته باشم ، در جایگاه رهایی نیستم و در نتیجه چیزی رو بدست نمیارم که بخوام از اون ببخشم.
من باید خودم رو شاد ، ثروتمند و بی نیاز ، خوشبخت و سالم احساس کنم ، و با این احساس خوب درخواست تجربه بیشتری از این سلامتی و ثروت و عشق و خوشبختی رو داشته باشم.
پس اینکه من از جایگاه ضعف و احساس ناتوانی و کمبود خواسته ام درخواست کنم ترمزیه که خیلی اوقات ناآگانه پامون روشه .
طبق تجربه من برداشتن این ترمز که بسیار هم مهمه فقط با بالا بردن شناختمون از خداوند و شناختمون از خودمون و تقویت باور توحیدیمون و تقویت ایمانمون امکان پذیره. زیرا که وقتی ایمان داری احساس خوشبختی میکنی.
.
.
.
———————————————————————————————-
———————————————————————————————-
پاسخ مفصل و شناسایی چند ترمز دیگر
———————————————————————————————-
———————————————————————————————-
از نظر من مهمترین ترمزی که توی این شکل درخواست هست ” عدم درک قانونه ” ، پس از همین ترمز شروع میکنم و بقیه ترمزها رو دونه دونه هم توضیح میدم:
———————————————————————————————————-
1- عدم درک قانون جهان ( واژه کمک کردن در جهان هستی معنی ندارد )
———————————————————————————————————-
هممون قانون رو میدونیم . اما دونستن تا درک کردنش فاصله فقر تا ثروته ! منی که دارم اینا رو مینویسم هیچ ادعایی ندارم و خودمم هنوز باید کلی کار کنم تا قانونو درست درک کنم . اما وقتی قشنگ درک کنیم که هر “انسانی” با افکار و باورهای خودش ” خــالق ” زندگیشه ، دیگه احساس نمیکنیم یه جای کار جهان میلنگه ، یا یه چیزی سر جای خودش نیست ، دیگه دلمون برای کسی نمیسوزه ( باور غلط احساس دلسوزی که خودش یک ترمزه )، یا فکر نمیکنیم بی عدالتی وجود داره که یه عده فقیرن و نیاز به کمک من دارن و من باید ثروتمند بشم تا بهشون کمک کنم و این بی عدالتی رو جبران کنم ، این خرابی رو اصلاح کنم و …… نه! هیچ خرابی و بی عدالتی وجود نداره ، قانون جذب یعنی عدالت خداوند ، این سیستمی که ما اسمشو گذاشتیم ” God ” به صورت دیفالت بر اساس عدالت کار میکنه، پس نیازی به دخالت ما نداره.
میخوام یکم راجع به این آیه فکر کنیم :
وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَهِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً —– و خداوند به فرشتگان گفت : همانا میخواهم در زمین جانشین و نماینده ای از خودم قرار دهم. (بقره 30)
—————————–
در این آیه نکاتی پیدا کردم که باهم بررسیش میکنیم :
نکته اول : میدونیم که “رب” یعنی تنها قدرت جهــان هستی.
نکته دوم : میدونیم که “رب” خـــالقه ، یعنی قدرت خلق کردن داره ، همه چیز رو خلق کرده.
نکته سوم : کلمه “خلیفه” مفرده ، یعنی 1 جانشین ، یعنی نه قبلش جانشینی بوده نه بعدش میاد.
نکته چهارم : جـانشین یعنی جـــا + نشین. وقتی خدا میگه میخوام جانشینی از خودم قرار بدم یعنی کسی که در مسند قدرت من میشینه ، جای من میشینه.
—————————–
وقتی درست به این نکته ها فکر میکنم به این نتیجه میرسم که هر کدوم از انسانها خـداهایی هستند که روی زمین زندگی میکنند. وقتی هر انسانی برای خودش خداییه که از “رب” قدرت گرفته و قدرت خلق کردن داره ، چه بی عدالتی ؟ چه کمبودی ؟ چه نقصی؟ چه اشتباهی وجود داره که حالا من بخوام با ثروتمند شدنم جبرانش کنم؟
میدونیم که هر انسانی به واسطه افکارش در مداری قرار گرفته و تا خودش افکار و باورهاشو تغییر نداره هیچ احدی نمیتونه مدارشو (زندگیشو) تغییر بده. پس اگر بگم : خدایا به من ثروت بده تا با این پول به دیگران ” کمــک ” کنم ، یعنی من میخوام با پولم نحوه زندگی دیگران رو تغییر بدم! و این یعنی من هنوز این قانون رو نفهمیدم!
اصلا بیاین یکم در مورد کلمه ” کمک کردن ” صحبت کنیم . واژه ” کمک کردن” توی ذهن من حداقل اینجوری تعریف شده که یه جایی زورشون به یه چیزی نمیرسه یا به تنهایی نمیتونن کاری رو انجام بدن ، یا یه نقصی یه جایی وجود داره بعد من برم به عنوان یه نیروی دیگه ای وارد بشم تا اون کمبود جبران بشه و مشکل برطرف بشه !
حالا برگردیم به قانون جهان و قدرت انسان ! کمک این وسط یعنی چی؟!!!! هم قانون کامل و بی نقصه هم انسان قدرت خلق کردن داره! دیگه این وسط چه نیازی به کمک من هست ؟! یعنی کمبود و نقصی وجود نداره که من بخوام با نیروی کمکیه خودم اون نقصو برطرف کنم . همه چی در جای درست و دقیق خودش قرار گرفته. پس کمک کردن با این مفهوم که من برم پول در بیارم تا کمک کنم زندگیه دیگران عوض بشه اصلا معنی نمیده.
دقیقا مثل اینه که همه سر یه سفره نشستیم و جلوی هر کی کلی غذا هست که بخوره . حالا اگر یه سری نمیخوان غذاشونو بخورن به من ربطی نداره. چه کاری از دست من بر میاد ؟ طرف خودش نمیخواد غذاشو بخورم. حالا من برم بگم بزار کمکت کنم غذاتو بخوری ! بابا طرف نمیـــخواد غذاشو بخوره . من باید بشینم غذای خودمو با اشتها بخورم.
البته این رو بگم که بحث بخشش و کمک به دیگران با این نیت که من به خاطر خودم این کارو میکنم ( چون من اخلاق خداگونه دارم و بخشنده هستم و میخوام ثروتم در جریان باشه ) خــیلی فرق داره تا اینکه من فکر میکنم یه بی عدالتی صورت گرفته ! بر میگردم به سوال استاد :
پس وقتی من میگم : خدایا به من ثروت بده تا به دیگران کمک کنم !!! این باور رو دارم که کلی آدم هستن که خودشون نمیتونن پول در بیارن ، احتمالا هم بی عدالتی در حقشون شده ، مظلوم واقع شدن ! پس خدایا به من پول بده تا با پولم این بی عدالتی رو اصلاح کنم و کمکت کنم اشتباه و نقصی که در قانون جهانت بوجود اومده رو درست کنیم. مشخصه که این باور احمقانه ایه !
پس من فقط و فقط باید دنبال این باشم که قدرتهای خدایی خــودم رو باور کنم ، خــودم رو بشناسم و سعی کنم از قدرت و موهبتی که خداوند در اختیارم قرار داده بهترین بهره رو ببرم و همواره سپاسگزار باشم.
* نتیجه : من باید درک درستی از قانون پیدا کنم و این باور رو در خودم بسازم که هر انسانی خالق زندگی خودشه و قدرت این رو داره که با تغیر افکار و باورهاش زندگیشو همونجوری که میخواد خـــلق کنه ، قانون به شکل بسیار دقیق و بدون هیچ نقصی در هر لحظه داره بر اساس باورهای انسانها بهشون بازخورد میده و نیازی به دلسوزی و اصلاح و کمک من نداره. من فقط و فقط باید حواسم به این باشه که خودم دارم چی خلق میکنم.
———————————————————————–
2- تمرکز بر روی کمبود (خدایا به من ثروت بده!)
———————————————————————–
وقتی که من به این شکل از جهان درخواست میکنم که : خدایا سلامتی بده ، ثروت بده ، رابطه خوب بده ، فلانو بده بیسارو بده ، از جایگاه احساس نیاز و احساس نداشتن چیزی که میخوام دارم درخواست ارسال میکنم ، و از اونجایی که قانون به احساس من پاسخ میده، پس نبوده بیشتر از چیزی که میخوام رو به زندگیم وارد میکنه و من مدام از خواستم دور میشم.
اصلا وقتی که من هنوز خودم از جایگاه نیاز و کمبود دارم درخواست میکنم چجوری میخوام به دیگران ببخشم؟!!
مشکل اینجاست که تا وقتی که من احساس ثروتمند بودن ، احساس خالق بودن ، احساس قدرتمند بودن و احساس بی نیاز بودن نداشته باشم ، در جایگاه رهایی نیستم و در نتیجه چیزی رو بدست نمیارم که بخوام از اون ببخشم.
من باید خودم رو شاد ، ثروتمند و بی نیاز ، خوشبخت و سالم احساس کنم ، و با این احساس خوب درخواست تجربه بیشتری از این سلامتی و ثروت و عشق و خوشبختی رو داشته باشم.
پس اینکه من از جایگاه ضعف و احساس ناتوانی و کمبود خواسته ام درخواست کنم ترمزیه که خیلی اوقات ناآگانه پامون روشه .
طبق تجربه من برداشتن این ترمز که بسیار هم مهمه فقط با بالا بردن شناختمون از خداوند و شناختمون از خودمون و تقویت باور توحیدیمون و تقویت ایمانمون امکان پذیره. زیرا که وقتی ایمان داری احساس خوشبختی میکنی.
————————————————————————————————–
3- عدم شناخت صحیح خودمان و خداوند (خدایا به من ثروت بده!)
————————————————————————————————–
در مورد این باور که ما خودمون خالق زندگیون هستیم و چه قدرتهایی داریم به شکل مفصل در بالا توضیح دادم. اما وقتی ما خودمون و خدارو هم درست نشناسیم باز هم گرفتار این دام میشیم که انتظار داریم یه خدایی بیرون از ما بیادو به ما ثروت بده. در این قسمت میخوام دو ترمز مهم رو که از عدم شناخت خودمون و خداوند میاد و باعث میشه بگیم : خدایا ثروت بده ، خدایا سلامتی بده ، خدایا معشوقه بده ، خدایا فلان خواسترو بده و ….. توضیح بدم
—————————————-
ترمز عدم شناخت خودمان:
—————————————-
در بالا گفتم که خداوند ( تنها قدرت جهان هستی ) میفرماید : انسان جانشین من است. واقعا باید از خودمون بپرسیم چرا خداوند در آیه فوق از کلمه ” الله ” استفاده نکرده و از ” رب ” استفاده کرده ؟ چون خداوند میخواسته بگه که انسان جانشین تمام قدرتهای منه . یعنی تمام قدرتهای خداوند رو داره .
پس وقتی ما خودمون تمام قدرتهای ” رب ” رو داریم، اصلا معنی نداره بگیم ” خدایا به من ثروت بده ” بلکه باید بگیم میخوام این خواسته به وجود بیاد ، میخوام این خواسته رو داشته باشم و به لطف و کرم و بخشش پروردگارم به وجود میاد.
” مجدد میگم همین الان که دارم اینارو مینویسم هیچ ادعایی در این زمینه ندارم و خودم هم خیلی اوقات به اشتباه جور دیگه ای فکر میکنم اما تمام وجودمو گذاشتم که اینجوری فکر کنم ”
ما باید به این درک برسیم که هر کدوم از ما خدایی هستیم با تمام قدرتهای پروردگار که میتونیم ثروت رو خلق کنیم.
—————————————-
ترمز عدم شناخت خداوند :
—————————————-
اشتباهی که همه ما میکنیم و منم مرتکب میشم اینه که فکر میکنیم خداوند یه موضوع جدا از خواسته های ماست و مثلا ما باید بگیم خدایا پول بده ، بعد خدا دست کنه تو جیبش برامون پول بریزه. در صورتی که خداوند دقیقا همون چیزیه که ما میخواییم . هر چقدر که خدارو قشنگ تر بشناسیم و باور کنیم ، زندگیمون در تمام جوانبش قشنگ تر میشه . چون خدا همون ثروته ، همون سلامتیه ، همون احساس خوبه ، همون اعتباره، همون آرامش و رابطه عاشقانست. خدا تمام چیزیه که ما میخواییم و وقتی به اون برسیم به همه چیز رسیدیم . برای همین وقتی نداریمش از درون حالمون خوب نیست. برای درک بهتر این موضوع مراجعه کنید به این فایل استاد :
abasmanesh.com
————————————————————————————————————-
4- ترمز پول درآوردن من را از خدا دور میکند ، یا احساس بی لیاقتی
————————————————————————————————————-
یکی دیگه از ترمزهای خیلی ریزی که پیدا کردم اینه که انگار که ما داریم به خدا تعهد میدیم که خدایا به جون خودت اگر بهم ثروت بدی در راه درست خرجش میکنم . انگار که میخوایم آزادی مشروط از زندان بگیریم و داریم قول میدیم بچه خوبی باشیم و کار بد نکنیم .
فکر میکنم این ترمز از این باورها ناشی میشه که :
* به شکل خیلی نامحسوس داریم به خودمون تلقین میکنیم که من الان آدم خوبی نیستم و احساس گناه دارم و بهم پول بده تا ببخشم و کمک کنم و پاک بشم.
* یا فکر میکنم اگر پولدار بشم ممکنه آدم بدی بشم و از خدا دور بشم برای همین دارم به خدا قول میدم که : خدایا باور کن اگر بهم پول بدی قسمتیش رو در راه درست خرج میکنم تا از تو هم دور نشم . که فکر میکنم این باور بر اثر دیدن فیلم های مافیایی یا فیلم های Godfather ناشی میشه که در این شکل فیلم ها مافیا از راه های نادرست پول دار میشه اما از طرفی هوای فقیر فقرا رو هم داره و به قولی فردین محله هم هست : ))))
که این ترمز ها رو هم باید با این باور که من چه پولدار باشم و چه نباشم فرد بسیار لایق و ارزشمندی هستم و هر چقدر ثروتمندتر بشم نزد خداوند محبوب تر میشوم تغییر بدیم.
————————————————————————————————————–
در آخر خــیلی برام جالب بود که دقیقا امروز، این پاسخ خودم رو که در دی ماه 95 روی سایت استاد گذاشتم دیدم و نظر شما دوستان رو هم بهش جلب میکنم :
abasmanesh.com
خدایا شکرت که خیلی زیبا بهم نشون دادی چقدر تغییر کردم. خیلی ها میان میگن آقای فلاح نتیجت کو پس. این همه وقته عضو سایتی نتیجه رو کن ! رو کن ببینیم نتیجرو ! داداش این “تغییر” نتیجس دیگه دنبال چی میگردی؟!!! حالا همش 2 ساله عضو شدما !
————————————————————-
و حالا میخوام به بررسی ترمز خودم بپردازم
————————————————————-
من همیشه میگفتم : ” خدایا من رو به سمت راه هایی برای ثروت مند شدن هدایت کن تا بتونم تاثیر بهتر و بیشتری در جهان بگذارم و دیگران هم باور کنن که راه ثروتمند شدن توحید و یکتاپرستی و تغییر باورهاست ”
من امروز فهمیدم که قسمتی از این درخواست از یک باور مخرب میاد، که البته خیلی هم برای تغییر دادنش مقاومت ندارم و فکر کنم به راحتی بتونم تغییرش بدم و اون اینه که : “اول باید ثروتمند بشم بعد میتونم تاثیر بهتر و بیشتری در جهان بگذارم”
یعنی من این باور رو دارم که اگر بخوام تاثیر گذارتررر بشم باید حتما ثروتمندتررر بشم و این یک ترمزه که از باور “عدم ارزشمندی” میاد . البته مشخصه که وقتی آدم ثروتمند میشه ثاثیر گذارتر میشه اما باید وقتی که هنوز ثروتمند نیستیم هم خودمون رو تاثیرگذار بدونیم. باید در همین شرایط فعلی خودم رو خلیفه خداوند و دارای قدرتهای بی نهایت الهی بدونم. البته نه به این معنی که الان خودم رو فرد بی ارزش و بی تاثیری میدونم بلکه به این معنی که باور لیاقت به قدری ریشه ای و مخفیه که هر چقدر روش کار کنی باز هم جای کار داره.
فکر کنم اگر این جمله رو به این شکل تغییر بدم احساس بهتری داشته باشم : ” از اونجایی که من فرد بسیار ارزشمند و تاثیرگذاری هستم میخواهم ثروتمند شوم تا این ویژگی ها در منBold تر بشه و به این شکل با حضور من جهان به صورت مداوم جای بهتر و بهتری برای زندگی کردن خواهد شد ”
برای تغییر این باور باید با دیدن الگوهای منطقی از افرادی که بدون داشتن ثروت تاثیرگذارترین افراد جهان بودن مدام به خودم یادآوری کنم که احساس ارزشمندی و تاثیرگذاری و عزت نفس در گرو ثروتمند بودن نیست بلکه در گرو شناخت صحیح از خود و خدای خود است. از الگوهای منطقی هم میشه به : مادرترزا ، گاندی و افراد دیگه ای که باید پیدا کنم اشاره کرد.
پروردگارا سپاسگزارم که امروز از طریق این سوال و از طریق استاد باورهای قدرتمند بیشتر ررو در وجودم ساختی
استاد خوبم سپاسگزارم
عزیزدلم الحق که ترکوندی و جوابت واقعا کامل بود کلی نکته های خوب ازش یاد گرفتم بخصوص درمورد مفهوم کمک کردن صحبت کردی واقعا ب فکر رفتم ک خودم از این واژه چ برداشتی دارم. درباره شناخت درست از خودمون و خدا هم توضیحاتت عالی بود
متنت هم خیلی روان و زیبا نوشته بودی دمت حسابی گرررررم ????
نتایجمون هم تا الان فوق العاده بوده مطمئنم از اینجا ب بعد خیلیم بیشتر و بزرگتر میشه ?
احسنت اقای فلاح. متن کامل و بینظیری بود. کاش همه دوستان بخونن. عالی
خدارو شکر و خدارو هزاران بار شکر از اینهمه آگاهی
خیلی خوب توضیح دادی ، تشکر میکنم از اینکه وقت گذاشتی و این مطالب رو آماده کردی.
(من امروز پیشرفت خواهم کرد،زیرا امروز روز رسیدن به کمال است و من برای چنین روزی خدارو شکر میکنم،امروز معجزه هایی پشت سرهم برایم خواهند آمد و عجایب لحظه ای باز نمی ایستد)
ممنون آقای فلاح. آفرین به شما و آگاهیتون .و البته سخاوتتون در به اشتراک گذاشتن این آگاهی.
استفاده کردم و امیدوارم بتونم همیشه مد نظر داشته باشم.
در وجود رب یکتا شاد باشید
سیدکاظم عزیز خیلی خوب و تاثیرگذار و مفصل پاسخ دادی، آفرین، از نظرت استفاده کردم
برات آرزوی موفقیتهای بیشتر میکنم دوست عزیز
قطعا این آگاهیها خودش نتیجهس که با تکرار و عمل کردن مضاعف نتایج و موفقیتهای صدچندانی هم پدید میاد
موفقیتهای بیشتر از آنچه تصور میکنی به تو نزدیکتر است
این قسمت کامنتت هم خیلی بامزه بود : “خیلی ها میان میگن آقای فلاح نتیجت کو پس. این همه وقته عضو سایتی نتیجه رو کن ! رو کن ببینیم نتیجرو ! داداش این “تغییر” نتیجس دیگه دنبال چی میگردی؟!!! حالا همش ۲ ساله عضو شدما !”
درپناه خدا شاد و سعادتمند باشی
یعنی یکی از بهترین نتیجه هام آشنایی با آقا ابراهیم صدرایی گـــل بوده .
اصلا انقدر خوشحال شدم نظرتونو دیدم زیر کامنتم که نگو
ممنونم از محبتت آقا ابراهیم . میدونم خیلی سرت شلوغه برای همین هر سری میگی برنامه بزاریم همدیگرو ببینیم نمیشه
واقعا افتخاریه دوستی با آدمهای موفقی مثل شما
سلام اقای فلاح
یک سوال ازتون دارم..خیلی وقتها فکرمو درگیر میکنه
شما میتونید ادعا کنید هیچ وابستگی به خانمتون ندارین؟ میتونید بگید اگر به هر دلیلی ایشون رو از دست بدین، با همین احساس خوبی که دارین به زندگیتون ادامه میدین؟ میتونید ادعا کنید فقط و فقط به خدا وابسته هستین؟
این سوالو از خانمتون هم دارم. امیدوارم جفتتون جواب بدین
به خیلی از مواردی که گفتین نقد دارم.ولی حوصله نوشتن رو ندارم. یکیش همین مورد اخریه. ممکنه یکی خودش رو ادم لایق و ارزشمند و تاثیرگذاری بدونه و بگه خدایا حالا میخوام به یه شکل دیگه ای از طریق ثروتم تاثیر بزارم تو جهان. البته به تعداد ادمهای روز کره زمین طرز تفکر و باور وجود داره. این چیزییم که نوشتین مسلما مربوط به ذهن خودتونه. ولی خواستم اینو بگم باور لیاقت ابعاد گوناگونی داره. یک ادم میتونه خودش رو لایق ثروت و ثروتمند شدن بدونه و ثروتمند بشههههههه. اما خودش رو لایق تاثیرگذاری ندونه و بگه ثورتمند شدم تاثیرگذار میشم. واین 2تا هیچ ربطی بهم ندااااااااااااااااااااااارن. من حس میکنم بخاطر دوره کشف قوانین زندگی بازم بچه ها دارن به حاشیه میرن و هر چیز ربط و بی ربطیو پیدا میکنن به عنوان ترمز مطرح میکنن. از اصل قانون دور شدن. اصلی که خودم تازه پیداش کردم. سند این حرفم خود ثورتمندان هستن ک به تایید خود استاد، همه باورهاشون 100%درست نیس.ولی ماشالله ثروتمندن و روزبروزم ثروتمند میشن. پس چطور باورهای محدود کنندشون برای اونا به عنوان ترمز عمل نمیکنه؟
سلام به خودتون زمان بدین . فایلهای استاد رو گوش بدین جواب سوالاتتون رو میگیرید
به این دلیل که فکر میکنند رحمت وبخشش خداوند محدود است
فکرمیکنند خدابخاطر چیزهای خوبی که وارد زندگیمان میکند باید حتما چیزی ازمادریافت کند
نابردرنج گنج میسر نمی شود
نمی خواهند تغیرکنند وفکر میکنند اینگونه درخواست کردن ازخداوند جوابگوست
فکرمیکنندافرادثروتمند انسان های بدی هستند ودارند قبل ازموفقیت مالی باخداپیمان می بندند که اگرمن ثروتمند شوم انسان خوبی میشوم
اینگونه افراد این باوررادارند که فرصت هابرای ثروتمند شدن محدود است دوست دارند خیلی زودثروتمند شوند
فکرمیکنند هردرخواستی ازخداوند داری بایدحتماباگریه والتماس ازخداونددرخواست کنی خدارایک پادشاه خشمگین میبینند که حتما بااینگونه درخواست کردن پاسخ می دهد
اعتماد به نفس ندارند ونمی توانند خوب درخواست کنند
وفکر میکنند اگریک درخواست ازخداداشتی دیگر خدا به تومیگوید پررونشو دیگه کافیه
فکرمیکنند خدامثل شهرداری برای درخواست های ما عوارض ومالیت میگیرد
این باوردرته ضمیرناخوداگاهشان است که فقراباخداهستند ووقتی میگویند به فقراکمک میکنیم این پول دارد بهخدا می رسد
فکرمیکنند بایدبه خداهم رشوه داد
قوانین راباتمام وجوددرک نکردهاند وخدارامانندانسان تصور میکنند وازاینکه باقوانین کیهانی نتیجه نگرفتهاند میخواهند خدارامانندانسان تصور کنند
بخاطراینکه زیادتلاش کرده اند وبه هردلیلی نتیجه نگرفته اند می خواهند ازاین راه واردشوند واین روش راهم امتحان کنند
مفهوم قانون بخشش رااشتباه درک کرده اند
دریک کلام من فکر میکنم اگراین افراد برروی باور فراوانی کارکنند وباورهای توحیدی می توانند این مانع ذهنی راازمیان بردارند
چرا فقط ثروت را جدا کنیم .
مثلا نپرسیم بزرگترین موانع رسیدن به خواسته هاو اهداف ؟
ثروت آرامش سلامتی و هماهنگی موفقیت کار و روابط همه اش در اصل یکی است .
فرقی نمی کند خیلی وقت است درک کردم همه عوامل موفقیت با هم در ارتباطند .
این اولین عامل که فکر کنیم ثروت مند شدن با بقیه راه های موفقیت متفاوت است .
وقتی این سوال مطرح می شود ابتدا از خودمان می پرسیم چرا من الان این قدر ثروتمند یا موفق نشدم ؟
دومین اشتباه پرسیدن سوالات نادرست است که ما را به جواب های نادرست می کشاند .
یعنی به جای پرسیدن سوالات درست که چطور به در آمد دلخواهم برسم و راه حل برای ما داشته باشد سوالاتی محدود کننده می پرسیم.
سوم : انتخاب زمان نادرست است رفتن به گذشته یا آینده دور و داشتن ان ثروت یا موفقیت مورد نظر.یا مقایسه خود با افرادی که فکر می کنند از ما موفق ترند .
همین الان اگر درست بیندیشیم درک می کنیم بسیار ثروتمند هستیم . سلامتی ما . آرامش ما . هماهنگی ما . نعمت های ما . ادراک و آگاهی ها ما و میلیون ها موضوع دیگر که احساس سپاس گذاری را در ما بوجود می آورند . اگر احساس سپاس گذاری و فراوانی و نعمت به خاطر داشته هایمان نعمت هایمان همین ها که الان داریم همین زندگی معمولی خانه معمولی درامد معمولی که الان داریم نمی کنیم در زمان و مکان نادرستی هستیم . ما ثروتمندیم و نعمت و فراوانی همین لحظه به وفور در زندگیمان هست فارغ از خواسته ها و اهداف اینده امان . من مطمئنم این حقیقت است . اگر حس فراوانی و نعمت و ثروت نداریم باید باورمان زمان انتخابمان را اصلاح کنیم . نیاز نیست برای سپاس گذاری و درک فراوانی منتظر زمان های در آینده باشیم همین لحظه بهترین زمان سپاس گذاری است .
سلام خدمت استاد عزیز و سپاس از طرح چنین سئوال هوشمندانه و عالی
وقتی برای تحقق یک خواسته از خداوند میخواهیم خواسته را برای ما به سرانجام برساند تا ما کاری دیگر انجام دهیم درواقع داریم خداوند را مثل دوست یا آشنایی میبینیم که میگوییم تو برای من مثلا در انجام پروژه دانشگاهم کمک کن در عوض من هم برای تو یک کار دیگر انجام میدهم که جبران لطف تو شده باشد. این بدان معناست که ما هنوز به این باور نرسیده ایم که اولا خداوند دوست دارد که ما از او بخواهیم و از این بابت خوشحال هم میشود و هرقدر این خواسته ها بیشتر و بزرگتر باشند، نشان از این دارند که ما قدرت او را در دادن آن خواسته ها به ما بیشتر باور کرده ایم و تاخواسته او را در حد همکلاسی یا دوست خود محدود و کوچک نکرده ایم بلکه قدرت بیکران او را در خلق همه خواسته ها چه کوچک و چه بزرگ باور داریم چرا که برای ما اندازه خواسته مطرح است و بنظرمان کوچک یا بزرگ شناخته میشود ولی برای کائنات اندازه معنا ندارد.
ثانیا ما با داشتن هر خواسته ای به گسترش جهان کمک می کنیم پس لزومی ندارد که فکر کنیم باید تعهد بدهم که با بدست آوردن ثروت، مدرسه یا بیمارستان میسازم یا کار خیر انجام میدهم تا خداوند ثروت را به من بدهد و من از این طریق در پیشرفت و گسترش جهان اطرافم قدم بردارم و پیش خودمان فکر میکنیم با دادن این تعهدات، تحقق خواسته را قطعی میکنیم در حالیکه داشتن خود خواسته ثروت یا همسر یا خانه مورد نظرمان، خودش به تنهایی آنقدر قوی و خوب هست که نخواهیم باز هم ناخواسته، خداوند را در حد افکار محدود انسانی خودمان و روابط فردیمان پایین بیاوریم.
سوم اینکه اگر باور خود را قوی کنیم که خواسته های ما قبل از خواستن به انجام رسیده و ما با خواسته هایمان پا به این جهان هستی نهاده ایم لزومی ندارد بدست آوردن آن را شرطی کنیم.
خداوند به تک تک خواسته های ما اشراف دارد. این ما هستیم که در طول مسیر زندگی در این جهان، هر بار با طی تکاملمان در مدار تحقق بخشیدن و عینی نمودن خواسته ای از خواسته هایمان که از قبل وجود دارد قرار میگیریم و به خلق زندگی دلخواه خودمان میپردازیم.
همه آنچه در پاسخ به این سئوال فوق العاده مطرح کردم، حقیقتا در آگاه نمودن من بسیار موثر بود. و واقعا چقدر این سئوال برای خود من، در زمان مناسب مطرح شده است چرا که هم اکنون دست به کار خلق همزمان 2خواسته دیگر از خواسته هایم شده ام و پاسخگویی به این سئوال برای من پر از آگاهی بود.
و بقول استاد عزیز در جلسه اول دوره عالی جهان بینی توحیدی 1 ما باید یک چیزهایی رو بخودمان گوش زد کنیم چون یادمان میرود.
باز هم از طرح این سئوال عالی سپاسگزارم و از همه دوستانی که دیدگاه خود را با من و سایر دوستان به اشتراک گذاشته اند تا بر مدار بالاتری قرار بگیریم. خداوند را سپاس.
به نام یگانه معمار هستی
باور های مخرب مخفی در فردی که در هنگام درخواست از خداوند شرط می گذارد که فلان کار خوب از نظر خودش را انجام دهد به شرح زیر است :
1- اولین و مهمترین باور مخفی این فرد که مانع ثروت مند شدن او می شود این است که او باور دارد ثروتمندان فعلی انسان های علیه سلامی نیستند وبرای اینکه ثروت خود را حلال کنند باید به همه کمک نقدی کنند. ویا اینکه ثروتمندان از پول مردم ثروتمند شده اند پس به آنها بدهکارند. اما من قرار نیست مثل آنها شوم ، من با آنها فرق دارم ، من انسان ثروتمند خوبی خواهم شد، من مثل اونها رفتار نمیکنم، من به همه کمک می کنم، و بسیاری از این من های دیگر هرچه بیشتر بیشتر پیش می رویم ترمزمان را محکم تر فشار میدهیم زیرا در این لحظه است که ذهن خودآگاه شروع به ایجاد ترس و شک در دل شما می کنه : اگه توهم مثل اونا بشی چی؟ اگه نتونی به اندازه کافی به مردم کمک کنی چی ؟؟؟ اگه صلاح من به ثروتمند شدن نباشه چی؟؟؟ و هزاران سوال دیگه که قطعا موفق میشه شمارو متوقف کنه. برای خنثی کردن این ترمز باید این باور رو درخودمون ایجاد کنیم که ثروتمند شدن من بذاته به نفع همه مردم کره زمین (و حتی انسان های کرات دیگر) خواهد بود و نیازی به نذر کردن و … نخواهیم داشت و ثروت من از کسی گرفته نشده که به کسی مقروض باشم. و همچنین این باورکه ثروتمندان کمک بسیاری برای بهترشدن سطح رفاه و آسایش مردم انجام دادن. مانند ادیسون ها تسلا ها و خیلی های دیگر.
2- برداشت اشتباه ما از کمک کردن و عشق ورزیدن
ما معنی کمک کردن و عشق ورزیدن را هنوز درک نکرده ایم چون هنوز آن را شرطی می کنیم . اگر بهش کمک کنم در عوض … به کسی عشق می ورزم که به من عشق ورزد، کاری برای من نکرده که بخوام براش کاری کنم، چطوری به کسی بهم بد کرده عشق بورزم ! تازمانی که اینگونه به مسایل نگاه کنیم معنی عشق ورزیدن را درک نخواهیم کرد. عشق ورزی ینی مانند خورشید به کل کره زمین یکسان بتابی. عشق ینی مانند گل بدون توجه به اینکه چه کسی از کنار تو رد میشود عطر افشانی کنی. حکایت زاهد و عقرب گواه این قضیه است :
شخصی عقربی را دید که در آب برای نجات خویش دست و پا میزند .آن شخص به قصد کمک دستش را به طرف عقرب دراز کرد اما عقرب تلاش کرد تا نیشش بزند !
با این وجود مرد هنوز تلاش میکرد تا عقرب را از آب بیرون بیاورد اما عقرب دوباره سعی کرد او را نیش بزند !
مردی در آن نزدیکی به او گفت : چرا از نجات عقربی که مدام نیش میزند دست نمیکشی ؟!
آن مرد گفت : عقرب به اقتضای طبیعتش نیش میزند. طبیعت عقرب نیش زدن است و طبیعت من عشق ورزیدن …
چرا باید از طبیعت خود که عشق ورزیدن است فقط به علت این که طبیعت عقرب نیش زدن است دست بکشم ؟!
هیچگاه از عشق ورزیدن دست نکش همیشه خوب باش حتی اگر اطرافیانت نیشت بزنند …
زمانی که این طرز تفکر را که عشق ورزیدن طبیعت ماست داشته باشیم دیگر آن را شرطی نکرده و بی وقفه و تحت هرشرایطی عشق می ورزیم و هیچگاه به خاطر آن احساس طلبکاری نمی کنیم و منتظر تشویق و یا معادل مادی آن نیستیم.
3- دوستی خاله خرسه !
به جز عشقی که به همه ی موجودات عالم می بایست ساطع کنیم که این کار را نیز صرفا برای خودمان انجام میدهیم هیچ وظیفه ی دیگری در قبال آنها نداریم. زیرا به صلاح آنها آگاه نیستیم و تنهاخداست که راه سعادت آنها را میداند و به آنها در این راه کمک می کند. دخالت ما ممکن است درکوتاه مدت مفید باشد اما اثرات بلندمدت سوئی برجای گذاریم. مانند همان داستان غذا دادن به پرندگان در زمستان که در طولانی مدت برروی ژن های آنها تاثیر گذاشته و باعث منقرض شدن آنها می گردد. که یادآور مثل معروف دوستی خاله خرسه میباشد. ویا ماجرای انتقال گورخرهای آسیایی پارک ملی توران و کشته شدن نیمی ازآنها ! که نشان می دهد صلاحی که ما برای موجوات و افراد درنظر می گیریم الزاما به شرایط بهتری برای آنها منتهی نمی شود.
4- نداشتن ایمان به قدرت ضمیرناخودآگاه و قدرت خداوند
ضمیرناخودآگاه محل کشت بذرهای خواسته های ماست فقط کافی است بذرها را در آن بکاریم و به آنها باور داشته باشیم تا در زمان مناسب محصول بدهند. همین !!! بله هیچ نیازی به دودوتا چهارتای ضمیرخودآگاه نداریم. دراین مسیر هرچه ساده لوح تر و زودباورتر باشی به نتایج خارق العاده تری میرسی و هرچه به اصطلاح منطقی تر وعقلانی تر رفتار کنی مسیر دشوارتری خواهی داشت. حضرت حافظ می فرمایند :
گفت آسان گیر برخود کارها کز روی طبع سخت می گردد جهان بر مردمان سختکوش
شما زمانی که به رستوران میروید و سفارش غذا می دهید آیا به دنبال گارسون می روید و مراحل تهیه غذای خود را دنبال می کنید !؟ یا راحت رو صندلی خود مینشینید و منتظرغذای خود می مانید. پس زمانی که خواسته ای دارید بدون مقدمه چینی و شرط و شروط آن را بخواهید و فقط منتظر دریافت آن باشید. اُدْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکمْ؛ مرا بخوانید تا دعای شما را اجابت کنم. پس هیچگاه با خداوند معامله نکنید و تسلیم صد در صد اراده او باشید.
در پناه حق
با عرض سلام و ادب خدمت دوستان
اولین ترمز به نظر بنده اینه که خداوند متعال برای اینکه به کسی ثروت بده هیچ شرطی تعیین نکرده و لازم نیست ما حتما چیزی بدیم تا نعمتی رو دریافت کنیم اینجوری داریم با خدا یجور معامله میکنیم خداوند انقدر ما رو دوست داره که بی هیچ شرطی به ما ثروت میده وجود ما انقدر با ارزش هست که بدون بخشش نعمت دریافت کنیم این باور اشتباه ماست که گروکشی میکنیم. دوم اینکه ما نمیتونیم به کسی کمک کنیم هر کسی با خدای خودش در ارتباط باشه و قوانین رو رعایت کنه در مدار جذب خواسته هاش قرار میگیره .تو این باور یک شرک مخفی هست اونم اینه که ما خودمون رو جای خدا قرار میدیم.
به نام خدا
خدا رو مثل یه ادم میبینیم که نیازمنده به کارهای نیک ما ، فکر میکنیم تنها دغدغه اش اینه که ما کار خوب کنیم ! شرط میزاریم براش میگیم ببین اگه اینو بدی منم کار خوب میکنم! الان خودمونو خیلی ضعیف میبینیم به صورت علنی میگیم خدا ببین من الان ناتوانم نمیتونم ببخشم! یا اگه ببخشم دچار کمبود میشم! حس میکنم کلا ضعف ما در شناخت خدا و جهانی که مثل یک سیستم عمل میکنه!
من واسه خودم اینجوری باور ساختم
خدا به من ارزش داده جهانی رو خلق کرده که بر اساس یه قوانین مشخص کار میکنه، و من رو خلیفه خودش در زمین کرده ، و در واقع من خودم ی خدام، خدا انتخابو به خودم داده تو کارهای من دخالت نمیکنه میگه بنده ببین این قانون ، طبق اون تو هر چی بخوای همون برات پیش میاد،
منم میگم که ثروت میخوام چرا؟؟ چون من خداییم واسه خودم! چون لیاقت داشتن بهترین چیزا رو دارم ، چون طبیعیش اینه! چون خدا بهم افتخار میکنه که تونستم با تواناهایی ها و قدرت اراده ای که بهم داده ثروت بیافرینم! مثل مادری که وقتی میبینه فرزندش به جایی رسیده!
در رابطه با بخشیدن من میدونم خدا به هر کس از جایی که فکرشو نمیکنه روزی میده ، ولی یه قانون گذاشته اگر ببخشی تو سیستم اینطوریه که بیشتر بهت بر میگرده ، این یه لطفیه از خدا به من که بیشتر بهم بده! پس من در هر مداری که هستم میبخشم چون این یه قانونه!
استاد ی مورد که خیلی برام جالب بود من دیروز صبح که از خواب پاشدم یه اهنگ تو یه کانال دیدم که خیلی اول صبح بهم انرژی داد ، تو دلم گفتم چی میشه استادم تو فایلاش از این اهنگا بزاره که اول صبح که دارم گوش میدم انرژی بگیرم، امروز صبح که پاشدم و طبق معمول کانالو چک کردم و این فایلو دیدم اخرش اهنگ پخش شد اصلا گریه کردم:)) یاد حرف شما افتادم که میگفت تو تو مرتبه ای هستی که بگی موجود باش و موجود میگردد و باور ها خودشونو اثبات میکنند!
در پناه حق