شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت - صفحه 62

5014 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    رضا صحاف امین گفته:
    مدت عضویت: 3087 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و بقیه دوستان

    نظرات بقیه خیلی زیبا و کامل بودن و خیلی استفاده کردم و یاد گرفتم

    به نظر بنده علاوه بر اینها این باور که خوشبختی و شادی و احساس لذت در زندگی فقط در صورتی بوجود میاد که پول و ثروت وارد زندگی بشه و وابسته به پول هستش باور غلطیه، البته که پول و ثروت بخشی از زندگی و اتفاقا یکی از لذت بخش ترین قسمت هاشه، ولی اینکه خوشبختی و خود و دیگران رو در گرو این موضوع(ثروت) بدونیم و به نوعی وابستگی ایجاد بکنیم یک ترمز و باور محدود کننده ی بزرگ در ذهنمون ایجاد کردیم.

    بقیه موارد هم که دوستان اشاره کردن مثل باور احساس لیاقت یا عدم باور به فراوانی کاملا مشهود هستش در این نوع نگاه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    بهار اسدی گفته:
    مدت عضویت: 2717 روز

    باسلام به استادعزیزوهمه دوستان خوب

    درجواب مسابقه میخواستم عرض کنم؛

    اول اینکه کسی که اینطورازخداثروت میخوادیه جورایی داره به خدامیگه اگه بهم ثروت بدی این کارای خیرروانجام میدم یعنی یه جورایی خیلی کم رنگ داره سرخداشیره میماله

    دوم اینکه به خدااونقدراعتمادنداره که بگه ای خدا ثروت روخودم میخوام دلم میخوادراحت زندگی کنم کارهای خیرهم انجام میدم امااول خودم راحت بشم خودم سیربشم خودم به آرزوهام برسم .

    سوم عزت نفس پایین روهم نشون میده بعنی خودم زیادمهم نیستم آدمهای فقیرمهمترن بیماران سرطانی مهمترهستن و…

    چهارم اینکه به نظرم قانون تکامل طی نشده آخرخط رومیخوادکه بدلیل دوربودن این آرزوهاباورش سخت وغیرممکن به نظرمیاد.

    باتشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    محند گفته:
    مدت عضویت: 3906 روز

    سلام به استاد خردمندم و هم فرکانسی های عزیزم .

    من زیاد مطلب رو طولانی نمیکنم .. دوستان مطالب بسیار مفیدی بیان نمودند و من به نکته ای اشاره میکنم که بین جواب ها ندیدم و دوس داشتم با عزیزانم در میان بگذارم ..

    ~

    در ابتدا باید بگویم کمک به دیگران ویا صدقه و خیر اندیش بودن و مال خود را در راه خیر صرف کردن بسیار کار شایسته ای است و هیچ منافاتی به صحبت استاد نداره امااا:

    ~

    مهمترین باور و کد مخرب در این جمله که :من اگر ثروتمند بشوم به فلانی و فلانی کمک میکنم .این است که ما میگوییم شانسی یه ثروتی به ما برسد ویا خداوند مالی را در زندگیه من بیندازد و اینکه من که نمیتوانم پول بسازم بلکه دری به تخته باید بخورد,, فلانی دلش بسوزد و مالی به من بدهد و این که مال زیادی وارد زندگیه من شدن را کاری سخت و بزرگ میبینم و آن را از خودم دور میبینم که در موردش اینگونه صحبت میکنم و زمانی ک ما کاری را بزرک و دور از دسترس ببینیم فاصله فرکانسیه زیادی با آن داریم علی کل حال بهتر است اینگونه جمله خود را تصحیح کنم و بگویم من قطعا ثروت میسازم و به دیگران بیشتر از الان کمک میکنم .بیشتر را بدین دلیل گفتم چون ثروت شخصیت افراد را بلد تر میکند و کسی که در زمانی که وسع مالی کمتری دارد هیچ کار خیری نمیکند صددر صد زمان ثروتندی و دارایی نیز کمکی نخواهد کرد .

    ممنون از اینکه مطلب مرا خواندید و ممنون میشوم اگر شما هم هر چند کوتاه برداشتتان را بنویسید تا از نظر شما هم استفاده کنیم و ممنون از استاد بخاطر چنین فضایی ک ما میتونیم دور هم باشیم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    حمید هیرو گفته:
    مدت عضویت: 2756 روز

    با سلام خدمت همه دوستان شاد و ثروتمند و استاد عزیز

    به نظر من به جای کد باید بگیم کدهای مخرب

    چرا که بعضی از ما چند تا از کدها را به صورت نهان و آشکار داریم

    که مهمترین آنها به ترتیب :

    ۱-روراست نبودن با خود و قانون فرکانس:

    خیلی از ما می خوایم سر فرکانس کلاه بزاریم مثلا میگیم اگه ۱۰۰ میلیون گیرمون بیاد فلان قدرشو می بخشیم حالا اگه واقعا گیرمون بیاد می گیم خودمون به دستش آوردیم

    ۲-خود افراد باید بخواند که به خواسته‌هایشان برسند چون هر کسی خود دارای فکر و فرکانس می باشد

    ۳-قانون تکامل :

    یعنی خیلی از ما خواسته هایی داریم که از نظر ذهن ما نه کاىنات بزرگ هستند و غیر قابل باور مثلا به جای ۱۰۰ میلیون ۱ میلیون بعد ۲ میلیون و.همین طور به ترتیب یا از هر چه قدر باور داریم شروع کنیم

    ۴-لایق ندونستن خودمون:

    یعنی چون خودمونو شایسته و لایق ۱۰۰ میلیون نمیدونیم از خدا می خوایم که به خاطر دیگران و کارهای خیر به ما بده

    ۵-نگاه سیستمی نداشتن :

    خیلی از ما احساس می کنیم که خداوند هم مثل ما دارای احساس هست پس اگه یه خورده فعالیت ها نیکوکارانه را چاشنی کار خودمون قرار بدیم دلش به رحم میاد و زودتر و بهتر میده

    ۶-نداشتن بخشش و لذت در ابتدا کار:

    وقتی ما خواسته مون به صورتی شرطی اونم به این صورت که اول بده تا منم ببخشم مثل این میمونه که یه نفر یه باغ داشته باشه و بگه ای باغ اگه امسال ۲۰ تن ثمر داشتی من هم فلان قدر خرجت می کنم و بهت میرسم در صورتی که اول باید به باغ برسه تا نتایج هم خودشو نشون بده یعنی ما اگه الان هر چه قدر پول داریم حداقل ۵ درصد ببخشم و از زندگی مون لذت ببریم و سپاسگزار خداوند باشیم اون وقت هست که نعمت ها بیشر و بیشتر میشن

    ۷-نداشتن نگاه توحیدی:

    فکر ما این هست که خدا تو به من ببخش تا من هم به دیگران ببخشم در صورتی که خداوند خیلی آگاهتر از ماست و اگه بخواد ببخشه خودش می بخشه و نیازی به ما نیست

    ۸-فرستادن پارازیت به جای فرکانس:

    خیلی از ما به جای فرستادن فرکانس با حسی که از فقر و نداری بقیه افراد داریم در واقع داریم پارازیت می فرستیم و فرکانس از بین میبره در صورتی که باید با یه حس خوب و سپاسگزارانه با شادی به خاطر داشته های فعلی درخواست بیشتر شدن نعمت ها را داشته باشیم

    ۹-احساس فقر و نداری :

    یکی دیگه از کدهای مخرب اینه که وقتی درخواست ما این هست که خدایا ببخش تا ببخشم یه من چیزی ندارم و به جای ثروت ناخواسته یا ندانسته روی فقر و نداری تمرکز می کنیم خداوند هم طبق فرکانس جواب میده

    ۱۰-باور به وجود ناعدالتی در جهان هستی :

    یه چیز خیلی مهمی که در مورد قانون جذب وجود داره اینه که ما به دنیا نیومدیم که دنیا رو دقیقا همون جور که دوست داریم و می خوایم تغییر بدیم در واقع ما دور و اطراف خودمون متناسب با علایق و خواسته هامون تغییر میدم و باید بقیه هم حق انتخاب داشته باشند که اون جور که می خواند زندگی کنند اگه جایی از جهان جنگ یا فقر هست خود افراد هستند وگرنه این فرصت بوده که اونها هم در صلح و ثروت باشند

    در پایان امیدوارم که همه برنامه نویس ها خوبی باشیم و کدهای فقر و نداری

    شرک -ناسپاسی- بی ایمانی -نادانی و ناآگاهی-رنج -حس بد -delete وبه جای اون

    ثروت -شادی -لذت -عشق-ایمان-باور – سپاسگزار بودن- توحید -copy paste کنیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    آزاده رضائی گفته:
    مدت عضویت: 2517 روز

    سلام

    به نظر من با بستن عهد و قرار داد با خدا برای دریافت ثروت

    1-خدا را به چشم یک انسان دیدیم نه یک سیستم. و سعی کردیم با بستن قرارداد از حس ترحم و دلسوزی خدا استفاده کنیم .که با این باور کل قوانین را نقض کردیم

    2-باور کردیم که خدا فقط به افراد خاص که دستگیر نیازمندان هستن مال و ثروت میده نه به همه بندگانش(ثروت برای خواص )

    ???

    و البته من هیچ وقت همچین قرار دادی را با خدا نبستم. همیشه مستقیم و واضح برای شخص خودم خواستم

    من به ثروت برسم حس خوب و خوشحالی من شامل اطرافیانم هم میشه.و با خرید تمام آنچه که دوست دارم و میخواهم به چرخه تولید،کارآفرینی و درآمد زایی دیگران هم کمک کردم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    علی رونق گفته:
    مدت عضویت: 3713 روز

    به نام حق

    سلام به گروه ارزشمند عباس منش و سید حسین عزیز !! فانوس روشن و یگانهٔ، این بیکران طوفانی ..

    واقعا نمیدونم از کجا شروع شد .. از کی شروع و چطور شد که اینگونه این باورهای کاملا ناسالم و محدود کننده که به راستی همچون شبح در گوشه کنار تاریک ابعاد روحی و روانی خیلی از ما آدمها جا گرفتند و بسیار زیرکانه در هر لحظه همرنگ تمامی لحظات و باورهای ما در اومدن و مثل اثیری در بند ما را هرجا خواستن با خودشون کشیدن .. هر چی به عقب بر میگردم نمیتونم حتی کوچکترین رد پایی از ورود اینها پیدا کنم .. و حالا یکی اینجاست که فانوس دستشه و لحظه به لحظه کنار من داره توی تاریکترین گوشه های ذهنم با من قدم میزنه و برام روشنشون می کنه .. با این نور میشه اون باورها را دید و شناخت و در پرتو نور الاهی اونها را مهو کرد .‌ ممنونم از لطفت بیکران خدا .. به قول حضرت زرتشت برای مبارزه با تاریکی باید چراغ روشن کرد

    چند نکته توجه من رو جذب کرد که دوست دارم اونها را به اشتراک بگذارم . هرچند که توضیحات بچه های سایت اونقدر پر معنا و کامله که موقع خوندنشون مو به تن آدم سیخ میشه از شدت انرژی که دارن .

    در مورد سوال،موانع رو مینویسم و بعد در مورد هر کدوم جداگانه توضیح میدم ،

    ۱:عقاید نادرست در مورد خداوند و ساز و کار جهان هستی که ریشه در باورهای غلط مذهبی که به ما القا شدن داره !

    ۲:درک کاملا برعکس از قانونمندی خداوند و کائنات !

    ۳:باور به کمبود در جهان و افکار فقرآلود !

    ۴:عدم اعتماد به نفس !

    ۵:احساس گناه !

    (مورد اول)

    به نظر من ،عقاید نادرست من در مورد خداوند،مخلوقاتش و جهان که ریشه بسیار عمیقی داره و به این راحتی قابل شناسایی نیست، چون با ترس بسیار زهر آلودی به من از طریق عقاید خرافه و نادرست مذهبی( که بدون شک هیچ ربطی هم به دین یا خدا نداشته) تزریق شده ..تا حدی که خیلی کم متوجه میشم که چگونه انسان مشرکی شدم و یا چگونه دارم کفر آلود رفتار میکنم . و این بحث بسیار طولانی داره و لازم نمیبینم وارد جزئیاتش بشوم …

    (مورد دوم)

    خیلی وقتها یا اصلا آگاهی ندارم و یا اینکه فراموش میکنم که خداوند و کائنات قانونمند هستند و طبق یک مسیر مشخص شده از قبل در حال حرکت به جلو و رشد .پس من چطور انتظار دارم با این قانون وارد معامله بشم و شرایط را به نفع خودم تغییر بدم ..مگه با یک سیستم مثلا بانکی روبرو هستم که در خواست وام بدم و یک سری شرایط را فراهم کنم تا راحتتر این کار انجام بشه ..

    این قانونمندی هیچ استثنایی برای هیچ موجودی قائل نیست و در این مسیر هر شخصی که هم فرکانس این قانون باشه و درست درکش کنه میتونه باور درستی بسازه و هر چیزی را بدست بیاره ..

    (مورد سوم)

    باور کمبود در جهان هم از نمونه اون باورهای عمیق و غلطی هست که معلوم نیست از کجا و چه زمانی وارد ذهنیت من شد . موزی و زیرک و کاربلد .. با این ذهنیت من دائم گمراه میشوم و ناسپاس و تهی از ایمان ..حس می کنم اونقدر ثروت و آزادی و فضا برای آزادی کم باشه که چیزی به من نمیرسه و اگر هم من سهم بزرگی از اونرا بدست بیارم عرصه را بر دیگری تنگ میکنم و این موضوع احساس عمیق گناه (مورد پنجم) به من میده .

    حس ناخوشایندی که اجازه نمیده بزرگ فکر کنم و از فراوانی دنیا لذت ببرم ..و من را محدود و کوچک نگه میداره ..

    چرا که اونقدر دچار ترس از قضاوت دیگران هستم که برای بدست آوردن باور فراوانی در دنیا هیچ اعتماد به نفسی (مورد چهارم) در خودم نمیبینم .. آیا این شرک و کفر نیست ؟ آیا این همون خواسته خداوند از بنده خودشه؟؟

    نه هیچکدوم از این باورهای بی ارزش در راستای خواست خداوند نیست ..

    چقدر کوچک فکر میکنم .چقدر دور شدم از ذات پاک الاهی .. کی این اتفاق افتاد ..؟کی دور شدم از تو ای تنها منجی من ؟ توی مسیر زندگی هزاران بار حامی من بودی و شمیم عطر وجودت روح من را نوازش کرد و دلگرم شدم و امیدوار .و ناگهان دوباره دور از تو و اسیر باورهای کوچک و احمقانه .. دریاب من را خسته ام از این همه نگرانی و ترس و قضاوت های غلط در مورد تو و خودم و جهان هستی که هر لحظه دارم فرصت لذت بردن از اون را از دست میدم ..

    و باز هم هزاران بار شکر خدا را که امروز اینجا با وجود تمام چیزهایی که دیدم و هست و کمی ترسناک .. ولی جایی هستم که نور امیدش داره دلمو روشن میکنه و دلگرم از این مسیر میشم .. ذره به ذره ای تغییر .خیلی جزئی، سپاسگذارم از خدا .دستهای نامرئی خداوند من را هدایت میکنه ..

    شاد و پاینده باشی استاد عزیز و ( زخمه ات پر عشق باد )

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    محمود گفته:
    مدت عضویت: 2744 روز

    به نام ربی که فرمانروای کل جهان است

    سلام به استاد عزیزم وسلام به تمام دوستان هم فرکانسی ام

    من کامنت بعضی از دوستان را خوندم و در کامنت هایی که نوشته بودند چیزهایی فهمیدم

    من همیشه وقتی از خدا چیزی میخواستم درمقابل خواستنم قول میدادم فلان کار را میکنم برات . مثلا کارهای خیریه ای انجام میدم که با احساسش بازی کنم

    با خدا مثل یک ادم برخورد میکردم اما الان فهمیدم که خدا ادم نیست که احساس داشته باشه خدا انرژی به قول استاد نمیشه سر فرکانس کلاه گذاشت

    خدایا شکرت که بوسیله استاد و دوستان دارم باوری های مخفی ام را پیدا میکنم واز خدا میخوام کمکم کنه که بیشتر روی خودم کار کنم وبیشتر انها را جستجو کنم

    من همیشه به فکر کمک کردن خانواده خودم بودم وبعد بیمارستان ها. مساجد .مدارس .سالمندان. یتیمان و…..اما چه موقع بود موقعی که تجسم میکردم

    وقتی ثروتمند شدم این کار هارو میکنم این یه ترمزی بود مخفی که من نمیدانستم باور مخفیست اما امروزه از حرف های استاد و کامنت بچه ها فهمیدم

    این ریشه در باورهای من است که جلوی پیشرفتم را گرفته حالا این یکیشون است تا کم کم بقیه رو هم پیداکنم امیدوارم استاد با فایل جواب برنده مسابقه

    کامل وجامع توضیح دهد که بتوانیم باورهای مخفی رو زود تر پیداکنیم خدایا شکرت که در این مسیر قدم برداشتم وخیلی راضیم که در این مسیر هستم

    در پناه الله یکتا شاد سربلند ثروتمند باشید خدا نگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    The Viper گفته:
    مدت عضویت: 2818 روز

    سلام خلاصه میگم و سعی میکنم به ریشه ای ترین حالتی که به ذهنم میرسه در مورد این مسئله صحبت کنم.

    خیلی در موردش فکر کردم، ما نه فقط در مورد بحث ثروت در مورد خیلی چیزا در حال معامله هستیم. مثلا نذر میکنیم که اگه مادرم خوب شد فلان کنم. و اگه خوب نشد…

    به نظر من، بحث لیاقت و باور به قوانین کیهانی و… همه و همه درست هست. اما ریشه ای تر بخوایم بررسی کنیم،

    این موضوع برمیگرده به نگاه اشتباه ما به خداوند.

    برمیگرده به اینکه ما هنوز نتونستیم انرژی بودن خداوند را درک کنیم.

    به اینکه ما هنوز خداوند را نفهمیده ایم. و انسان گونه به او نگاه می کنیم.

    برمیگرده به اینکه به “روزی دهنده” بودن خداوند باور نداریم.

    ما منتظر تغییر دیدگاه و نگرش خداوند به جهان هستیم؟ آیا او تا به حال نمیدانسته که ما ثروت میخواستیم و فقط میخواسته که ما به کلام آن را بیان کنیم؟ آیا او نمیدانسته که ما نیاز به پول داریم؟ پس چرا آن را به ما نداد؟ خداوند از درون سینه های ما آگاه است. و ما چه به کلام بگیم چه نگیم، فرکانسمون ( خواسته هامون ) رو ارسال کردیم.

    اما نکته کلیدی اینجاست…که ما به جای تغییر باور، عملکرد و دیدگاه خودمون. دنبال ثابت نگه داشتن ( عدم تغییر ) خودمون و تغییر دادن دیدگاه خداوند هستیم. ما انتظار داریم همون فرد چند ماه قبل یا چند سال قبل باشیم ولی شرایط زندگیمون، شرایط چند سال قبل نباشه. و ما انتظار داریم اوضاع تغییر کنه، در حالیکه خودمون تغییر نکردیم.

    آیا ما میخوایم با معامله کردن با خدا دل خدا به رحم بیاد ؟ بگه راست میگه دیگه بنده خدا بزار بهش پول بدیم بره 4 تا مدرسه بسازه خب

    آیا ما میخوایم چیزی رو که خدا نمیدونه بهش بگیم؟ آیا خدا از فرکانس و درون ما آگاه نیست ؟

    آیا ما داریم از ترفند و کلک برای رسیدن به خواسته هامون استفاده می کنیم ؟

    همون طور که گفتم ریشه این مسائل برمیگرده به پایه و اساس ایمان ما. برمیگرده به روراستی خودمون با خودمون. اگر ما با خودمون صادق باشیم و بدونیم چند چندیم، هرگز در حال گول زدن خودمون با این حرفا نیستیم. همه ما میدونیم برای بدست آوردن چیزی باید تغییر کرد. باید حرکت کرد. اما ترجیح میدیم خودمون رو فریب بدیم. تکاملمون رو طی نکنیم و معجزه ای از طرف خدا در زندگیمون اتفاق بیوفته!

    ما شاید بتونیم با کلاممون یک انسانی رو تحت تاثیر قرار بدیم. اما خداوند انسان نیست!

    ما شاید بتونیم با رفتارمون دل یه نفر رو به رحم بیاریم و خواسته هامون رو از طریق اون اجابت کنیم. اما تاکید میکنم خداوند انسان نیست!

    ما شاید بتونیم از حیله و ترفند برای تغییر واکنش یک شخص استفاده کنیم. اما خداوند انسان نیست!

    خداوند قانون است! خداوند انرژی است که بر اساس قوانین خودش کار میکنه. این رو باید درک کنیم. باید دست از بازی کردن و خودفریبی برداریم و با خودمون رو راست باشیم.

    سعی کردم ریشه ای ترین حالتی که به ذهنم میومد رو بگم خدمتتون. و به نظرم ریشه اصلی این معاملات و جلب توجه خدا، برمیگرده به شناخت نادرست و عدم روراستی خودمون با خودمون. خدارو شکر که فرصتی برام فراهم شد تا با گفته های خودم باورهای خودمو تقویت کنم. و همچنین از جملات دوستان استفاده کنم. ممنون از همگی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  9. -
    حنانه آ گفته:
    مدت عضویت: 4034 روز

    سلام به استاد عباسمنش عزیزم و تمامی دوستان خوبم.

    امیدوارم که همگی خوب و خوش و سلامت باشید.

    درباره این مسابقه باورها یا کدهای مخربی که به ذهن من رسید این موارد بود:

    1- احساس دِین داشتن نسبت به دیگران: فکر می کنیم ما در برابر دیگران مسئولیم و این وظیفه ماست که اگر کاری از دستمان بر می آید برای آنها انجام دهیم تا مسائل و مشکلاتشان حل شود. یا شاید دیگران مثلا اعضای خانواده یا دوستانمان در گذشته کارهایی برای ما انجام داده اند که فکر می کنیم مدیون آنها هستیم و اگر ثروتمند شدم حتما باید برایشان جبران کنم. در کل نوعی احساس مسئولیت و وظیفه نسبت به دیگران داریم و این بار بر روی دوش ماست و از خدا می خواهیم که به ما ثروت بدهد تا بتوانیم این باری که بر دوشمان هست رو زمین بگذاریم و سبک تر شویم و وظیفه خود را در قبال آنها به انجام برسانیم.

    2- احساس گناه و عذاب وجدان داشتن : فکر می کنیم که اگر ثروتمند شویم حتما باید ثروتمان را با دیگران تقسیم کنیم تا این مال و ثروت برایمان پاک و حلال باشد. چون از گذشتگانمان شنیده ایم که هرگز مالی در جایی جمع نمی شه یا کاخی ساخته نمی شه مگر اینکه حق مردم مظلومی پایمال شده باشه. پس این احساس گناه و عذاب وجدان همیشه با ما هست که اگر ثروتمند شدم باید حق مردم مظلوم رو پرداخت کنم و این باور به قدری در ما ریشه داره که فکر می کنیم اگر نبخشیم ظالم و مال مردم خور هستیم و مالمون پاک نیست! فکر می کنیم اگر روزی ثروتمند شدیم نباید ثروتمون رو برای خودمون نگه داریم و باید با دیگران تقسیم کنیم و برای آنها هم حقی قائل باشیم. ثروتمند بودن رو معنوی نمی دونیم مگر اینکه با بخشیدن به دیگران ( در واقع انجام کارهای خیر ) مالمان پاک و مبرا شود و بتوانیم بدون احساس گناه و عذاب وجدان خرجش کنیم.

    3- احساس عدم لیاقت برای دریافت ثروت: کاملا واضحه که احساس لیاقت نمی کنیم که ثروتمند باشیم. ظاهرا ثروت را درخواست می کنیم اما باطناً احساس می کنیم که من اگر قصد انجام کار خیری رو نداشته باشم لایق دریافت ثروت نیستم. پس از قبل چنین تعهدی رو به خدا می دهیم که به او ثابت کنیم ما اگر هم ثروت می خواهیم با چنین قصد و نیتی خیر و والایی است، تا شاید چنین نیت خیری به ما در برابر خداوند ارزش و اعتبار بیشتری ببخشد. چون برای خودمون ارزش قائل نیستیم ثروت رو برای خودمون نمی خواهیم بلکه برای دیگران می خواهیم، برای بخشش و انجام کارهای خیر و…

    4- احساس مُنجی بودن و این که نجات دهنده جهانیم: باور داریم که اگر خداوند بخواهد ثروتی به من بدهد حتما در قبال آن از من توقع دارد که کارهای بزرگی انجام بدهم و اگر قدم های بزرگی بر ندارم ثروت رو به من نمی ده یا اگر هم بده از من پس می گیره! خودمون رو در برابر خداوند و در برابر دیگران مسئول می دونیم و احساس می کنیم این ثروت به دلیلی به من داده شده و من در برابر دریافت آن ثروت مسئولم! همینطور در برابر خداوند و نیازمندان مسئولم! فکر می کنیم در صورتی ثروت به ما داده می شه که کارهای بزرگ انجام دهیم و قدم های بزرگ برداریم و دنیا را از بدبختی و فقر نجات دهیم.

    5- دید سیستمی به خداوند و جهان هستی نداریم: خداوند رو مثل خودمون احساساتی می دونیم و می خواهیم با دادن چنین تعهدی احساسات خداوند رو درگیر کنیم و یه جورایی او را در رودربایستی قرار بدیم و به قول معروف گروکشی کنیم..

    6- باور کمبود ثروت و ناعادلانه تقسیم شدن ثروت: این باور در ماست که پول و ثروت کمه و اگر خداوند به من ثروت بده من موظفم از ثروتم به دیگران ببخشم چون ثروت کمه و به همه نمی رسه. و اینکه ثروت عادلانه در جهان تقسیم نشده و اگر من ثروتمند بشم دیگران هم در ثروت من حق دارن و سهیم هستن.

    7- نوعی شرک خفی هم در این درخواست وجود داره: اینکه خداوند خودش به تنهایی نمی تونه به همه بندگانش برسه و به اونها کمک کنه و نیازهای اونها رو برطرف کنه پس من اگر ثروتمند شدم باید دستی از دستان خداوند باشم و به او کمک کنم تا نیاز دیگران رو برطرف کنیم و مسائل و مشکلاتشان را حل کنیم.

    8- خداوند را وهاب و بخشنده نمی دانیم: فکر می کنیم حتما در ازای انجام کاری خداوند به ما می بخشد. نمی توانیم باور کنیم که خداوند قادر است بی حساب ببخشد و بستگی به مدار و فرکانس ما دارد که در مدار ثروت باشیم یا نه؟! فکر می کنیم بخشش خداوند شرطی شده است و حتما باید تعهداتی به او بدهیم تا به ما ببخشد. در غیر اینصورت امکان ندارد به ما ثروت بدهد.

    اینها مواردی بودند که با توجه به میزان درکی که از قوانین جهان هستی تا کنون داشتم به ذهن من رسیدند.

    برای استاد عزیزم و همگی شما دوستان عزیزم آرزوی سلامتی و خوشبختی و ثروت و موفقیت دارم.

    استاد خیلی خیلی دوستتون دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  10. -
    فریبا : ) گفته:
    مدت عضویت: 2704 روز

    سلامی به زیبایی برگهای پاییزی

    جلسه سوم قانون آفرینش استاد میگن مسئله این نیست که خدا به ما اون نعمت رو میده یا نمیده مسئله این هست که ما

    باید هم فرکانس با اون خواسته بشیم تا کسبش کنیم. یک باور بسیار مهم توی این جمله هست که اون نعمات و خواسته ها در جهان هست از قبل وجود دارند

    فقط مشکل از خود ماست.خداوند هیچ شرطی برای خواسته ها نگذاشته.این شرک ماست.ناخالصی انرژی خواسته

    ماست که نمیزاره بوضوح برسیم و بترسیم.

    و در فایل مسابقه نابرابری ثروت استاد میگن ثروتمندان کسانی هستند که اون موقعیت ها براشون عادی شدن یعنی به

    وضوح کامل رسیدن

    حالا درک من تا بحال از قانون این هست که با توجه به این که هر چیزی از انرژی تشکیل شده و خواسته های ما

    هم بیس انرژی رو دارند و برای جذب هر خواسته ای باید انرژی اون خواسته در وجود ما شکل بگیره

    به بیانی بهتر ما باید احساس دارندگی هر خواسته ای را در وجودمون داشته باشیم تا اون خواسته جذب ما بشه

    به عنوان مثال همین لحظه یک میلیارد تومن روی میز ما ظاهر بشه (که در واقع هم همین طوره ولی بخاطر فاصله

    فرکانسی ما نمیتونیم خواسته ها مون رو برداشت کنیم)اولین موانعی که ممکن به هرکس دست بده که مانع ازین بشه

    تا اون مبلغ را برش داره دقیقا ترمزای اون شخص که من مطمئنم وقت تجسم یا عبارات تاکیدی گفتن باز وضوح لازم

    را نداریم(انرژی اون خواسته تو وجود ما 100درصد شکل نمیگیره) وگرنه مشکل از روش ها نیست مشکل از بوجود

    نیومدن احساس دارندگی تو وجود ماست.

    حالا هر ناخالصی که مانع از وضوح بشه و مانع تشکیل انرژی اون خواسته و حس دارندگی اون خواسته بشه شرک

    هست و ترمزی میشه که درمثال مسابقه در قالب فضیلتی که از جامعه و باورهای مخرب به ما القا شده نشات میگیره.

    پس فقط یک شرط و قانون در کائنات برای کسب خواسته داریم واون حس دارندگی اون خواسته تو وجود ماست

    که ناشی از تشکیل شدن انرژی اون خواسته در وجودمون.همین وبس

    که استاد به زیبایی در دوره آفرینش میگن اصلا بحث سر این نیست که خداوند میده یا نمیده (جهان پرز فراوانی و

    نعمت و خداوند انسان نیست که مشروط کرده باشه)

    بحث سر این هست که ما باید هم فرکانس اون خواسته بشیم و جهان پرز نعمت و فراوانی بدون قید شرط

    ترمزها شامل باورهای مخربی هستن به شرح زیر که بدلیل اهمیت بالا تکرارش می کنم

    یک=عدم درک قانون فرکانس(همه چیز از انرژی تشکیل شده و من خودم هر چیزی را میخوام تو ذهنم تصور کنم

    میگم انرژی میز.انرژی پول.انرژی مریم.تا برام تکرار بشه و جز باورهام بشه)

    دو=عدم درک سیستمی بودن خداوند(هرچیزی که ناشی از احساسات انسانی بخدا نسبت بدیم نمیزاره بوضوح برسیم)

    سه=نپذیرفتن این باور در اعماق وجودمون که هیچ قدرتی از بیرون توی زندگی ما تاثیر ندارد

    بخدا همه جهان از انرژی تشکیل شده و هر انرژی از قبل درجهان وجود داره که خواسته ماشده فقط باید هم جنس

    اون انرژی بشیم و بوضوح برسیم.مثل یک میز سلف سرویس که برای خوردن عذای مورد علاقمون باید نزدیک

    دیسش بریم.همه انسانها توانایی برداشتن از اون دیس رو دارند فقط ترس شرک یا ناخالصی انرژی خواسته مون باعث

    نرسیدن به اون هست.

    و کار همه ما خالص کردن اون انرژی و به بیان استاد عباس منش عزیز تغییر باورها و بوضوح رسیدن خواسته مون

    و دادن احساس دارندگی خواسته مون به کائنات که جذب کنیم اون خواسته رو.

    ازینکه توی جمع شما دوستان عزیز هستم خیلی خوشحالم وخداوند رو سپاس گزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: