شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت - صفحه 73
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-62.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-10-19 18:24:222024-07-17 13:54:48شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروتشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
احساس میکنم در این جمله ای که شما مطرح کردید فردی که میخواد وارد چنین قراردادی با خداوند بشود
باور ندارند که همه ما به یک اندازه به خداوند به نعمت های خداوند نزدیک هستیم و همه ما به یک اندازه پتانسیل ثروتمند شدن سلامت شدن رابطه زیبا داشتن معنویت و نزدیکی به خداوند رو دارا هستیم
باور دارند که انسان خوب انسانی هست که بیشتر از خودش برای بقیه ارزش قائل باشه بیشتر از خودش برای بقیه کار انجام بده و خدمت کنه
باور دارند که دوستم همسرم افردا دیگه در اولیت هستن
و ما هیچ وقت نمیتونیم به دیگران کمک کنیم به جامعه خدمت کنیم مگر اینکه اول از همه به خودمون کمک کنیم اول از همه برای خودمون ارزش قائل باشیم
چون من در اولیت اول هستم در زندگی خودم اول من بعد بقیه
من به بقیه کمک میکنم اما اول به خودم کمک میکنم
ضمن عرض سلام خدمت دوستان عزیز و استاد گرامی
وقتی ما می گوییم خدایا من اگر ثروتمند شوم فلان بخشش را می کنم
1.نشاندهنده این باور است که من در حال حاضر ثروتمند نیستم و نشاندهنده توجه به کمبود است
2.دوم اینکه به نظر من این یجور معامله با خداونده و نشاندهنده این است که خدا حتما در قبال چیزی که می بخشیم یه چیزی به ما می دهد و یک جور عدم اعتماد به خداونده
3.سوم اینکه خودم را لایق ثروت نمیدانم و دیگران را واسطه رسیدن خیر میدانم.
از اینجا فایل را گوش کردم: ادامه:
انتخاب زمان نادرست ترمز اصلی است چون اوللا تمرکز خود را روی زمان آینده می گذاریم نه روی دارایی هایی که الان داریم . وعده هایی به خدا می دهیم یا از پولی خرج می کنیم که هنوز نداریم خیلی راحت می شود پولی را خرج کنیم که هنوز نداریم . باید از اکنون شروع به بخشش مال خود کنیم یعنی زمان اکنون . ما تنها در زمان درست و زمان حال و زمان حقیقی می توانیم خود را نشان دهیم . بعد احساس کمبود و عدم فراوانی داریم فکر می کنیم الان چیزی برای بخشش نداریم .همین الان به خداوند و دنیا اعلام می کنیم ما کمبود پول ثروت داریم به ما چیزی بده تا بتوانیم ببخشیم .!همچنان اشتباه می کنیم یا حقیقت را درک نمی کنیم . برای بخشش باید از همین لحظات شروع کنیم و به خاطر داشته ها سپاس گذار باشیم .
نمی توانیم باور کنیم شک داریم تردید داریم خدایا اول به ما ثروت بده مرا به هدفم برسان بعد من … این کار را می کنم . انتظار داریم اول خدا قانون را به ما اثبات کند اول ببینیم بعد باورش می کنیم . قانون برعکس است اول باور کن بعد می بینی .
به خاطر خودمان نمی بخشیم به خاطر این که فکر می کنیم ما باید به بقیه کمک کنیم . مثلا یکسری انسان های پولدار هستند که به بقیه کمک می کنند و بقیه بندگان دسترسی مستقیم به خداوند ندارند . ما باید ثروتمند شویم تا دسترسی بهتر به خدا داشته باشیم به بقیه از مالمان کمک کنیم . فراموش کردیم همه چیز متعلق به خداست و این ثروت را او به ما خواهد بخشید و می تواند به هر کسی که درخواست کند ببخشد بدون این که به واسطه ای مثل ما نیاز داشته باشند .
ما به خاطر خودمان ثروت مند شدن خودمان و نشان دادن این که فراوانی و نعمت داریم می بخشیم نه کمک به بقیه و رفع فقر و مبارزه با فقر . همه انسان ها به خداوند دسترسی دارند و نیازی به ما ندارند . خدا از هر راهی می تواند بدون ما به بقیه کمک کند.
خداوند رو هزاران بار شاکرم که درخواستم رو پاسخ گفت و منو با استاد و کمکها و آموزه هاش آشنا کرد
با عرض سلام و درود فراوان خدمت استاد بررگوار و دوستان خیلی خیلی خوب که انرژی های مثبتتون زندگی رو متحول میکنه.
من فکر میکنم شرط گذاشتن برای خدا و معامله با خدا خودش ی ترمزه و توی این آموزه ها ما اینو یادمیگیریم ببخشیم تا بخشیده بشیم و ی چیز دیگه که به ذهنم میرسه اینه که وقتی چنین شرط و معامله ایی در کار باشه نمیتونیم تمام تمرکزمون رو بذاریم برای درخواست از خدا و مدام به این فکر میکنیم که اگر خدا چقدر کمکم کرد من چقدر کمک کنم .این درست همون ترمزه.یعنی ما گاز رو فشار میدیم و میگیم ما این مقدار پول یا این در خواست رو داریم ولی در کنارش ترمز هم میگیریم که اگر کم بود و اگر نشد و اگر های دیگه. چی؟ چیکار کنیم؟ یجورایی نیمی از ذهن و تمرکز فقط معطوف این اگرهاس. یعنی اگر به من کمک کردی منم کمک میکنم اگر کمک نکردی منم کاری نمیکنم.
سلام و درود به استاد عباسمنش عزیز و همه ی دوستان همراه
اساسا وقتی من تصور کنم که خدایا به من نعمت و ثروت بده تا من به دیگران کمک کنم.
به نظر من این ریشه در یک باور بسیار غلط داره و اون باور یک باور بسیار ریز و حرفه ایی و شرک محور هست .
گرچه این خواسته با توجیه کمک به دیگران خودشو در درون ذهنمون مطرح کرده اما در اعماق وجودمون،
دست در دست شرک به خداوند داره
و البته کسی که چنین دیدگاهی داره
در واقع میشه گفت که هنوز قوانین حاکم بر زندگی و جهان رو درک نکرده.
چون قانون به صراحت داره فریاد میزنه :
هر کسی فقط در حد و اندازه ی باورهای خودش نعمت، برکت، سلامتی، پول و ثروت دریافت میکنه نه بیشتر و نه کمتر.
و در واقع تصور کمک به دیگران به این روش……..
تنها حکم مسکن رو داره و هرگز شخص محتاج درمان نخواهد شد مگر اینکه خودش اقدام کنه .
پس اگر من باورم این باشه که خدایا به من ثروت بده
تا من هم به دیگران با این روش کمک کنم
در واقع در اعماق درونم نسبت به خدا مشرکم و در واقع قانون رو درک نکردم.
سپاس از همه ی دوستان
و آموزشهای بنیادی و ناب استاد
صدرالمتالهین:
“««?? به نام خداوندی که بینهایت است و لامکان و بی زمان??
خداوندی که به قدر فهم تو کوچک میشود،
و به قدر نیاز تو فرود می آید،
و به قدر آرزوهای تو گسترده می شود،
و به قدر ایمان تو کارگشا می شود،
?و به قدر نخ پیر زنان دوزنده باریک میشود?،
و به قدر ?دل امیدواران? گرم میشود…
پــدر میشود یتیمان را و مادر.
برادر میشود محتاجان برادری را.
همسر میشود بی همسر ماندگان را.
طفل میشود عقیمان را. امید میشود ناامیدان را.
راه میشود گمگشتگان را. نور میشود در تاریکی ماندگان را.
شمشیر میشود رزمندگان را.
عصا میشود پیران را.
عشق میشود محتاجانِ به عشق را…
?خداوند همه چیز میشود همه کس را?.
به شرط اعتقاد؛ به شرط پاکی دل؛ به شرط طهارت روح؛
به شرط پرهیز از معامله با ابلیس.
??بشویید قلبهایتان را از هر احساس ناروا??!”<<
خدای عزیز و مهربانم امروز بیشتر از هر چیزی بیشتر از هر چیز دیگر به تو نیازمندم?، امروز بلند تر از هر زمان دیگری تو را فریاد
می زنم، امروز بیشتر از هر شب و روز دیگری وجود و سرشتم به اسم تو گره خورده است. ایاک نعبد و ایاک نستعین. پرودگارا تو را
می پرستم و تنها از تو یاری می جویم. باور دارم که به یاری من می شتابی و تمام مسیرها را برای من میسر می نمایی، آسان تر از هر
آنچه که در ذهن من وجود دارد.
با عرض سلام و احترام خدمت تمام دوستانم. این باعث افتخار منه که تو جمع شماها باشم ?و خدا رو از این بابت بسیار سپاسگزارم.
از همتون سپاسگزارم??? که باعث رشد جمعی و ارتقاء سطح آگاهی دیگران خصوصاً من می شوید. واقعاً خوندن نظرات شما االان دیگه لذت
بخش ترین کار دنیا شده یه دنیا احساس خوب و یه دنیا شکرگزاری.
اتفاقاً سوالی که قبل تر ها برای خودم ایجاد شده بود این بود چطور بعضی از افرادی که ثروت فوق العاده زیادی دارن بسیار بخشنده هستن ولی خیلی ها هم هستن که ثروتمند هستن به ظاهر ولی برای رفع
نیازهای دیگران قدمی بر نمی دارن. این باعث شد که در مورد یکی از پولدارترین ????????????افرادی که می شناختم و انسان خیر و مدرسه سازی هستن مطالعه ای داشته باشم. ایشون در کل تهران فکر می کنم حدود صد تا بلکن بیشتر مدرسه ساختن و اسم تمام مدرسه ها هم به اسم فرزندانشون و اعضای خانواده شون هستن احتماالً خیلی ها ایشون و بشناسن. از مطالعه ایشون به این نتیجه رسیدم که برای خیر بودن ابتدا انسان باید خودش طعم و لذت استفاده از ثروت رو چشیده باشه و از ثروت و پول گذشته باشه که بتونه اون و به دیگران ببخشه. تا زمانی که خودش از ثروت استفاده نکنه و از اون عبور نکنه همینطور تا زمانی که خود فرد لذت خوشبختی لذت سعادتمند بودن و نچشه نمیتونه اون و گسترش بده. باید این طعم لذتبخش رو زیر دندون هاش چشیده باشه و درک کنه تا با عشق این لذت و بین همه تقسیم کنه. عین معلمی??? می مونه که اول خودش مفهوم علم و لذت اون و درک کرده حاال به وضوح می تونه اون و اشاعه بده حتی درک بینهایت درستی از اون علم می تونه داشته باشه و صحبت هاش لاجرم به دل همه شاگردها بشینه.
حدوداً یک ماه پیش تو یه سفر کاری رفتم به معدن سنگان تو خراسان جنوبی، همراه با من یکی دیگر از دوستان که مدیرعامل یه شرکت تولیدی بود هم اومدن. حدوداً سه روز با ایشون تو این سفر همراه بودم. ایشون وقتی که از خوبی و نیکی ها صحبت می کردن چشمهاشون پر از اشک میشد که واقعاً به دل آدم
میشست و حال آدم و خوب می کرد. وقتی در عمل رفتار ایشون و دیدم بسیار بسیار لذت بردم واقعاً ایشون به معنای واقعی کلمه انسانی بودن که مهربان و خوش برخورد بودن و مهم تر از همه اینکه به حرفی که میزدن اعتقاد داشتن. مطمئناً ایشون لذت خوب بودن و با
عمق وجودشون درک کردن که به این نحو انسانی هستن که باعث اشاعه نیکی ها میشدن. به نیکی ها دست پیدا کرده لذتش و چشیده ازش رد شده و به این درک رسیده که واقعاً چقدر خوب بودن لذت بخشه بعد حال و حس خوب رو در وجود بقیه ایجاد می کنه.
در مجموع اون چیزیکه به ذهن من میرسه اینه که اگر تو دلتون این عشق وجود داره که ببخشید و دائماً از خدا می خواید که انسانی خیر و بخشنده ای باشین، از خدا بخواین که بینهایت بینهایت بینهایت … ثروت????????? بهتون بده لذتش ????????? و ببرید و به عالی ترین شکل ممکن از اون ثروت استفاده کنید، وقتی بهش رسیدید و درکش کردید و به این احساس رسیدید که چقدر به وجود خدا نزدیک شدین، وقتی به این اعتقاد و اعتماد به نفس رسیدید که خودتون سرنوشت خودتون و رقم میزنید وقتی به این باور رسیدید که ??هیچ قدرتی غیر از خدا?? در کائنات وجود نداره و همه چیز از ذات مقدس خداوند سرچشمه میگیره، وقتی ??قائم به ذات بودید نه قائم به غیر??، اون موقع است که دیگران با دیدن توحیدی که در وجودتون جاری هست با دیدن اعتماد به نفستون با دیدن رابطه فوق العاده تون و با دیدین بینهایت زیبایی که در وجودتون و قدرت کلامتون
وجود داره یینهایت مستفیض میشون حتی تاثیرش از میلیاردها دلار انفاق هم بیشتر باشه چرا که خودشون یاد میگیرن که به وجود دیگری غیر از خدا توکل نداشته باشن و شرک و از دلشون بزداین."" ???الگوی بینظیری مثل استاد عباس منش??? ""
عاشق همتون هستم به خدا نمیدونیدددد خیلی زیادددد
به نام خالق زیبایی ها
سلام به استاد عزیزم و دوستان بی نظیرم
منم دقیقا همین قرارد بستم و حتی همیشه می گفتم بزرگترین انگیزم اینه که بتوانم به خانوادم کمک کنم و ارزوهاشونو براورده کنم ، وای استاد این باورها چقدر بد مخفی میشن، از صبج که دارم فکرمی کنم کلی مورد به ذهنم اومده که اولیش و شاید مهم ترینش این بود که نبودن حس لیاقت و ارزش قائل شدن برای خودمون ، یادمه شما توی عزت نفسم گفتین مهم ترین فرد زندگی ما خودمون هستیم نه کسی دیگه ، ولی انگار این باور مهم بودن بقیه انقدر توی وجود ما رخنه کرده و مخفی شده که خیلی وقت ها متوجه میشیم که فکر میکنم خیلی ریشه داره که برمیگرده به همون زمان بچگی که همیشه مامان باباهامون با رفتارشون و حرفاشون نشان دادن که ادم ها ی دیگه مهم تر از ما هستن همیشه بهترین غذا ، بهترین ظرف ها ، بهترین میوه ها حتی بهترین لباس هامون همیشه برای بقیه بوده انگار که خودمون ارزشمند نیستیم ، و خیلی یاد یک حرفی از بیژن پاگزاد افتادم که توی یک قسمتی از مصاحبه ای که باهاشون شده بود ، ازشون پرسیده بودن که برای کسایی که دوست دارن مثل شما توی پول شنا کنن چه پیشنهادی دارین ؟ و گفته بودن : «اول باید لیاقت و شایستگی حفظ، نگهداری و احترام گذاشتن به ثروت را در خود ایجاد نمایید. پول و به تبع آن خریداران پولدار، وطن و ملیت خاصی ندارند. ثروت باعث میشود که آنها به راحتی به امنترین، مطمئنترین و آرامترین نقطه کره زمین کوچ کنند، بنابراین اگر به پول توجه نکنید، برای آن خط و نشان بکشید، شرط و شروط برایش تعیین کنید، آن را در جای نامناسب و برای خرید آشغال خرج کنید، خب طبیعی است که با اینکار بیلیاقتی خود را در حفظ پول ثابت نمودهاید و پول و ثروت سراغ شما نمیآید! نباید هم بیاید. اصلاً چرا باید ثروت سراغ کسی برود که قصد نابودیاش را دارد! کدام پدیده عالم را سراغ دارید چنین باشد که پول دومیاش باشد؟
آدمهای پولدار دوست ندارند، همه ثروتشان را صرف کمک به دیگران کنند. خیلی از آنها مایلند با ثروتی که به دست آوردهاند، از زندگی لذت ببرند. آنها میخواهند با ثروت خود بهترینها را بخرند. بهترین احترام را دریافت کنند. با مودبترین، یا تمیزترین و با تیز هوشترین انسانها دمخور باشند»
مورد بعدی که به ذهنم رسید ؛ احساس کردم یک جورایی انگار احساس کردم که اصلا من مجبورم حتما کمک بکنم به بقیه ادم ها چون که اگر این کار انجام ندم بقیه چه فکری میکنند ؟؟ یعنی انگاری تا حدی حس میکنم حرف مردم تاثیر گذاره ، و در نهایت این که مسئولیت پذیری که من فکر میکنم مسئولیت زندگی بقیه ادم ها به ویژه خانوادم رو هم به عهده دارم ، یعنی من حتما باید بهشون کمک کنم ، مسئول خوشبختیشون هستم ، مسئول کمک کردن بهشون ……. در حالی که هر کسی خودش مسئول زندگی خودشه ، مسئول خوشبختی و رسیدن به آرزوهاش ……
باعرض سلام خدمت استاد عزیزو دوستان گرامی .واقعا شگفت زده شدم از این همه کامنت و جوابهای عالی .بچه ها عاااالی بود مرسییییی
۱ درخواست خودمان را درست ارسال کنیم
۲باور داشته باشیم قدرت از ان خداوند هست خداوند دوست دارد بندگانش هروز بهتر از دیروز زندگی کنن و غرق در شادی رفاه و ثروت باشن
۳ هرکسی مسئول زندگی خودش هست و مانمتوانیم زندگی دیگران راتغییر دهیم
۴ ترس از حرف مردم
۵هرکسی که ثروتمند شده از راه نادرست بوده یا بسیار سخت تلاش گرده
۶چشم زخم
۷کمبود ثروت
۸ از دست دادن تمام روابط خوب و سلامتی
۹ ایجاد دقدقه هایی فکری جدید
کمبود زمان و اینکه دیگر برای خودمان هم شاید وقت نداشته باشیم
۱۰اگه من ثروتمند بشم ایا حاضرم اون پول خرج خودم و تفریحاتم بکنم ؟ اخه همه ما عادت کردیم تلاش کنیم پول رو جمع کنیم نه اینکه از پول استفاده کنیم تا لذت ببریم از زندگی که به ماداده شده
۱۱ هرانچه که ما از خداوند بخواهیم به ما داده میشود در لحظه
۱۲ نباید به خدواند شرک بورزیم
۱۳ خداوند دارای احساسات نیست و مثل ما انسانها تصمیم نمیگیره بلکه این جهان قوانین یکسان و غیر قابل تغییری داره و فرکانس ما از هرچیزی مهمتره
پس بیاید درست درخواست کنیم از خداوند تا به انچه میخواهیم و باور داریم برسیم
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان گرامی
ترمزی که در این باور به نظر من وجود دارد این است که :
ثروت رو میخواد ولی نمیخواد که خودش اول لذتش رو ببره و بعد با اون ثروت کارآفرینی انجام بده که دیگران هم جریان ثروت در زندگیشون باشه و همچنین این باور نشون میده من با این ثروتی که به دست میارم نشون بدم که خدا به من داده تا به بقیه کمک کنم ولی مابقی لیاقت ندارن
مثل این میمونه ما وسیله برای خونه خودمون بگیریم که فقط تو چشم بقیه بکنیم و خودمون هیچ لذتی نبریم
در پناه خداوند یکتا شاد ،سالم،ثروتمند و سعادتمند باشین?
برداشت از نظرات دوستان تا اینجا که برایم قابل توجه بودند :
متوجه شدم که ترمز من این بود که همان موقع که خودم کلی گرفتاری داشتم و از خدا می خواستم که کمکم کند، خدا درخواستم را قبول کرد اما خودم رد کردم و این باور پنهان را داشتم که من مستحق این لطف خدا نیستم و الان باید به بنده های دیگرش کمک کنم.
۲.دومین ترمز اینه که تو اکثر این دعاها به نبود چیزی توجه شده توجه به ناخواسته ها مثلا کمکبه مردمفقیر .توجه ما رو میبره به فقر پس فقر بیشتری به زندگیمونمیاد.
من خودم لیاقت دریافت ثروت را ندارم فقط در صورتی میتوانم صاحب این ثروت شوم که آن را در راه بخشش به دیگران استفاده کنم
دومین کد مخرب اینه که ما احساسمون را شرطی کردیم یعنی یه جورایی داریم ادا درمیاریم که به اون پوله نعمته برسیم
ایجاد معامله و شرط و شروط و نذر بخاطر عدم اعتماد کافی به خود فرد نشات میگیره
مورد چهارم هم اینکه فکر میکنن حتما باید پول داشته باشن تا بتونن کمک کنن
خودش را فی نفسه شایسته داشتن نعمت های الهی نمی داند و می خواهد با این کار شایستگی اش را به خود نشان دهد.
احساس دلسوزی کردن برای دیگران و اینکه فکر میکنیم ما قراره زندگی بقیه رو سرو سامون بدیم
“اگر من ثروتمند شوم آدم بدی میشوم و از راه خدا دور میشوم”