شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت - صفحه 75
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-62.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-10-19 18:24:222024-07-17 13:54:48شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروتشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام وقت همگی بخیر چندتا باور مورد دار تو این جمله هست یکی این که طرف با خودش میگه خدایا من ک خودمو لایق نمیدونم ک بم پول زیاد بدی پس کمک به مردم و رو میارم وسط
یه باوره دیگ اینه که من شاید اگ پولدار شم از راه خدا دور میشم بخاطر همین میگم بخاطر کمک به مردم باشه ک کاره خیرم توش باشه و از راهه خدا دور نشم
یه باوره دیگ اینه که خدایا این مردم ک خودشون نمیتونن پول دار شن و عدالتی تو دنیا نیس ک پولدار شن پس تو بمن بده ک من بهشون کمک کنم واحساس دلسوزی داخلش هس بخاطر همین این باور شرک امیزه
این باور ممکنه یه مقداره کمی تو وجوده اون فرد باشه ک خدایا بمن بده تا من به مردم کمک کنم ک تو گناهامو ببخشی و احتمالا اون شخص احساس گناه داره
سلام و درود به همه ی عزیزان
اول اینکه من معتقدم که در هیچ زمینه ی نباید برای خدا شرط قایل شویم
حتی در هر زمینه ی نذری که میگن خدایا تو حاجت من را بده من اگر حاجتم را گرفتم مثلا یک کار خیری انجام میدم این نذر و نیت به نظر من اشتباه است چون داری برای خدا شرط میذاری برای اینکه مشخص بشه که شما هیچ شرطی قایل نشدی بری قبل از اینکه مثلا به اون پول برسی اول کار خیر را انجام دهی (مطمینا همه ی ما همین الان هم در شرایطی هستیم که هر چند کوچک کار خیری انجام دهیم ) ومطمینا وقتی در کارت شرط نباشد خداوند تو را لایق میدونه چون تو بدون قرار دادن شرط این کار کردی من خودم بارها قبل از اینکه شرطی بذارم کارخیری کردم البته نه با نیتی که خدابیشتر بهم بده بعد دیدم که خدا برام چه کرده
دومین مطلب اینکه درسته که اگر در هر شرایطی به دیگران کمک کنیم دستی از دستان خداوند هستیم اما آیا او شخص یا اون موسسه لایق یا به قول معروف تو اون مدار هست که ما این کار را بکنیم یا داریم در کار خدا دخالت میکنیم و با این کار ضرر میرسانیم به جهان
سومین مطلب اینکه من دانشجو که بودم یک استادی داشتیم همیشه میگفت این بدترین دعایی که میکنیم (خدایا به من پول بده تا مثلا به فلان کس کمک کنم) استادمون میگفت خوب چرا دعا نمیکنید که خدا به اون پول بده بعد اون به شما کمک کنه این نشانه خودخواهی شماست یا اینکه همیشه میگفت مادرهایی که دعا میکنند خدا کند بچه من مثلا تو فلان امتحان نفر اول بشه این نشانه خودخواهی است چرا که خیلی از مادرها همچنین دعایی میکنند پس واقعا خدا به کدام دعا اولویت باید بدهد چرا هیچ مادری دعا نمیکنه برای بقیه یا برای هرکس که لایقتر است و فقط بچه خودش را و خودش را در اولویت می بیند و این دعا کاملا مخرب است چرا که خداوند همیشه به ایمان و لیاقت هر فرد پاداش میدهد
شاد باشید
…………….
سلام به همه دوستان
عنوان:
…………….
ایده افراد زیادی برای ثروتمند شدن این است که، از خداوند بخواهند به آنها ثروت زیادی ببخشد تا آنها با مقداری از آن ثروت در جهت انجام کارهای خیر استفاده نمایند. مثلاً بیمارستان، مدرسه، خیریه، مسجد و … بسازند یا به پدر و مادرشان رسیدگی کنند یا مقداری از ثروت شان را صرف تأمین نیازهای بیماران سرطانی و … نمایند. به عبارت دیگر، افراد زیادی در اولین قدم برای ثروتمند شدن، وارد چنین قراردادی با خدا می شوند که به آنها ثروت ببخشد تا آنها به افراد نیازمند کمک کنند.
…………….
این باور نشان دهنده این است که من ” خالق زندگیم نیستم” و خودمون نمیتونم با باورها و فرکانس خودم ثروتمند شوم و ” عوامل بیرونی ” تاثیر گذار است .
این باور نوعی معامله با خدا رو نشون میده و انگار خداوند نیازمند اینکه کارهای خیر در جهان انجام شه در صورتی که خداوند بی نیاز است از همه چیز و رب عالمه.
ریشه های این باور میتونه برگرده به مذهبی بودن انسان و باور غلط اینکه ثروت بد است در حالیکه هر چقدر ثروتمندتر شویم نزد خدا محبوب تر می شویم و برای گسترش جهان کمک میکنیم.
این باور اینو نشون میده که من که لیاقت ثروت رو ندارم پس از خدا میخوام بده و در راه خیر استفادش میکنم و از این راه ثروت کسب میکنم در حالی داره خدا رو گول میزنه. تو پول بده من این کارا رو انجام میدم و رو باوراش کار نمیکنه که به ثروت برسه هیچ اصل تکاملم قبول نداره که یجا میخواد.
طبق قانون فراوانی جهان سرشار از فراوانیست به اندازه باورش ادم ثروت دریافت میکنه و با هر ایده ای میشه ثروت ساخت و تو این جمله این باورم هس که ثروت خیلی کمه در جهان پس باید با یه حور ترفندهایی از خدا ثروت گرفت.
من افراد مذهبی زیادی میشناسم که میگن ثروت بده و فلان و خدا رو جوری باور کردن انگار خدا هم از ثروتمندا بدش میاد و با این حال اصلا به ثروت نمیرسن و خدا رو هر چطور که باور کنن همون نتیجه رو میبینن و جهان باورشون رو ثابت میکنه.
یاده یکی از اساتید دینی افتادم که این هر وقت میومد کلاس می گفت ثروت بده ، ثروتمندا درسته که پول زیادی دارن ولی همشونو از دست میدن ولی فقیرا اگه مشکلی براشون پیش بیاد با هزینه اندک حل میشه و بعد درمورد اماما مثال میاره که من اونوقتا کلاسو ترک میکردم و اصلا توجه نمیکردم با خودم گفت صد در صد این فرد فقیره ، بعد از مدتی که با یکی دیگر از اساتید بحث میکردیم گفت که ایشون یه خونه 50 متری داره و بدبختی های زیادی داره ، با این حرف ها و تضادها باورهای من تقویت می شد که باید ثروتمند شوم .
اگه ثروتمند بشوم نزد خداوند محبوب تر می شوم و این باعث میشه سیلی از ثروت و نعمت وارد زندگیم بشه ، ثروت نه فقط به معنی پول بلکه داشتن همه نعمت ها مثل سلامتی، پول ، روابط و…. یکجا باهم.
برعکس مذهب که گفتن فقیرا نزد خداوند محبوبن و متاسفانه از کودکی در همه جا این فرو کردن به ذهن مردم.
به قول استاد نه نماز ادم فقیر درسته نه کار خیرش اینم یک جور معامله با خداست ، نماز و دعای ادم فقیر اینه که یه پولی گیرش بیاد تا بتونه فقط زندگیشو بگذرونه.
کسی که واقعا رو خودش کار کرده خودشو می پذیره و خودشو شایسته دریافت ثروت و نعمت میدونه ، اینو باور داره که خدا میخواد ثروتمند بشه .
این افکار هستند که زندگی رو رقم میزنن.
یکی از دلایل نرسیدن به ثروت یا از دست دادنش اینه که میگن ثروت ادمو بیخود میکنه ، مغرور میکنه و یا طبق فیلم ها یه روزی از دستش میده یا همیشه در ترس و گنار هزار بادیگارد زندگی میکنه مبادا یکی بکشدش یا هر عاملی دیگه.
یا اگه ثروتمند بشم ادم بدی میشم همه ازم بدشون میاد و…. درحالی که برعکس این موارده.
انسان ها با توجه به ظرفشون همه چیزو دریافت میکنن خواه ظرف یه کاسه باشه یا یه دیگ بزرگ.
ظرفمون باید گسترش بدیم و در مدارهایی قرار بگیریم که در ان نعمت و ثروت است.
این معامله با بخشش خیلی فرق داره ، معامله قبل رسیدن به ثروته و بخشش خیلی فرق داره
در بخشش من این باورو دارم که همه چیز در جهان بسیار بسیار فراوانه و من این قدرت خدایی در این عالم رو دارم که هر چیزی بخوام خلق کنم و خیلی باور مثل اینکه بخشش بدون قید و شرط 700 براربرشو میاره و… بازم بخشنده ها بخاطر قید و شرطش نمیبخشن .
درواقع با ثروتمند شدن نخوایم ثروت رو به رخ دیگران بکشیم و خودمون رو بالاتر از دیگران ببینیم.
خدا رو اگه همون ربی که قران گفته باور کنیم و تنها مبع رزق روزی رو خدا بدونیم وبدونیم که جانشین او در زمین هستیم خیلی چیزا عوض میشه و دروازه ها باز میشه ولی باید نزاریم شیطان ترمز ها رو بهمون ثابت کنه.
شرایط رسیدن به ثروت و نعمت این نیست که معامله کنیم با خدا اینکه سیستم و نظام خدا رو درک کنیم سیستمی که هیچ ایرادی نداره و دقیقه دقیقه ، باور همه چیز است به قول استاد اگه اتش بر ابراهیم گلستان شد یا دریا بر موسی شکافته شد کار باوراشون بود که اینطور شد و اونا جانشین بودن خدا در زمین و مسخر کردن همه چیز رو ثابت کردن که میشه میشه میشه. اونا هیچ تفاوتی با ما ندارن تفاوت فقط در فرکانس ادم هاست. خدا خودش میگه که هیچ کس رو بر دیگری برتری ندادیم.
نظام هستی فقط بر اثر فرکانس ما کار میکنه هر چی فرکانس بدیم اونو دریافت میکنیم.
به قول استاد با ماهی دادن نمیشه به دیگران کمک کرد باید ماهیگیری رو بهشون اموزش داد.
یه ترمزی هم که میتونه باشه اینه که خدا با دادن ثروت میخواد ازمایشمون کنه ایا کار هایی رو میکنیم که خدا خوشش بیاد یا نه.
باید اینو بدونیم که ما چقدر قدرتمند و ارزشمندیم که خدا به ما چنین قدرتی داده و اختیار داریم که زندگی دلخواهمون رو بسازیم .
……. باورهایی که باید ایجاد شه:
خداوند هزاران دست داره که از جایی به ادم میرسونه که ادم گمان نمیکنه.
خداوند میخواهد من ثروتمند شوم و هرچقدر ثروتمند شوم نز او محبوب تر میشوم.
من شایسته دریافت بهترین ها هستم .
من خالق زندگیم هستم و مسئولیت تمام اتفاقات خوب و بدم بر عهده خودمه.
سپاس.
سلام خدمت استاد عباس منش عزیز و سایر اعضای این خانواده بسیار دوستداشتنی. این پاسخ من به سوال مطرح شده هست.
به نظر من یکی از مهمترین ترمزها در این طرز تفکر این هست که شخص از داشتن پول زیاد حس گناه بهش دست میده و عذاب وجدان میگیره چرا که به خاطر عزت نفس پایین، خودش رو لایق داشتن چنین ثروتی نمیدونه و میخواد با بخشیدن بخشی از این پول احساس گناه رو از خودش دور کنه.
علاوه بر این، ما نمیتونیم همزمان هم به ثروت و فراوانی فکر کنیم و هم به عدم فراوانی و فقر و بدبختی. یعنی نمیشه در یک زمان واحد هم روی خواستهها تمرکز کنیم و هم ناخواستهها. تو این مکالمه با خدا ما همزمان داریم به نیاز دیگران و کمبودهایی که هست فکر میکنیم و ذهنمون رو بیدلیل مشغول این موضوعات میکنیم و در عین حال داریم سعی میکنیم که روی به دست آوردن ثروت تمرکز کنیم.
در ضمن، فردی با این طرز فکر فراموش کرده که خدا فقط یک سیستم هست و یه انسان نیست که بشه باهاش قول و قرار گذاشت و التماسش کرد و بهش وعده و وعید و رشوه داد. جهان فقط به فرکانسهای ما واکنش نشون میده نه چیز دیگهای.
یکی دیگه از باورهای اشتباه و محدودکننده در چنین نگرشی این هست که ما قدرت تغییر زندگی دیگران را داریم و میتونیم آنها را خوشبت کنیم یا برعکس. در حالی که ما باید بدونیم که هر شخصی قدرت تغییر زندگی خودش رو داره و مسئول نتیجه افکار و تصمیماتش هست و تا شخصی خودش نخواد و فرکانس خودش رو تغییر نده، نمیشه اون رو به زور پول یا غیره وارد مسیر خوشبختی و آرامش و سلامتی کرد.
ترمز دیگه در چنین طرز فکری باور کمبود و عدم فراوانی هست. یعنی اینکه ما به اشتباه گاهی اوقات فکر میکنیم که فقط اشخاص خاصی به ثروت و نعمتها دسترسی دارن، در صورتی که هر کسی به اندازه ظرفش از مواهب خداوند در این دنیا برخوردار میشه. درست مثل یک رستوران سلف سرویسی که هر شخصی میتونه بره و از غذاهای موجود استفاده کنه.
ترمز بعدی حس ترحم بیجا و بیش از اندازه به دیگران هست. همونطور که تو فایل «به کبوترها غذا ندهیم» اومده ما نباید به کسی ترحم کنیم و به جای کمک کردن به اونها بهترین روش این هست که با الگو شدن خودمون مسیر درست رو بهشون نشون بدیم.
نکته دیگه این هست که فردی با چنین نگاهی فراموش کرده که تضادها لازمه زندگی هر شخصی هستن چون باعث میشن هدفها و خواستههای اونها وضوح بیشتری پیدا کنه. پس ما نباید به زور سعی داشته باشیم که دیگران به هیچ گونه تضادی بر نخورن. خداوند بارها گفته که اگر میخواستیم همه را یکدست خلق میکردیم. پس نیازها لازمه پیشرفت بشر و مشخص شدن عیار آنهاست.
این نگرش یه جورایی نشون دهنده ترس از موفقیت هم هست. فردی با چنین طرز نگاهی ممکنه فکر کنه که ثروت زیاد، مسئولیت زیادی هم با خودش میاره پس باید سریع یه راهی برای خلاص شدن از دستش پیدا کرد.
یکی دیگه از نقاط ضعف این رویکرد این هست که ما به جای اینکه خودمون رو در اولویت قرار بدیم و اول برای خودمون ارزش قائل باشیم، دیگران رو مهمتر از خودمون میدونیم.
این احتمال هم وجود داره که ممکنه فردی که چنین طرز فکری داره بخواد این کارها رو صرفاً برای جلب رضایت دیگران و مورد تحسین قرار گرفتن از طرف اونها انجام بده نه اینکه واقعاً به این کار اعتقاد داشته باشه.
به نظرم در چنین درخواستی، حس عجله و اضطرار هم وجود داره چون فرد به جای لذت بردن از مسیر، فقط روی نتیجه تمرکز کرده و خوشحالی و خوشبختی خودش رو صرفاً در گروی رسیدن به اون هدف میبینه. نتیجه احساس بد هم همیشه اتفاقات بده و باید به خاطر داشته باشیم که فاصله ما با اهدافمون فقط با حس خوب پر میشه نه اضطراب و عجله و ناراحتی. نتیجه وظیفه ما نیست، بندگی و تلاش وظیفه ماست، نه خدایی کردن.
علاوه بر این، ما چطور میتونیم از چیزی که هنوز نداریمش ببخشیم، حتی توی ذهنمون؟ این مثل کشیدن چک بیمحل میمونه. ما تا خودمون از ثروت یا چیز دیگهای لبریز نباشیم، هیچ وقت نمیتونیم اون رو ببخشیم. اگر هر ببخشیم، سر طرف کلی منت میزاریم یا انتظار تشکر ویژهای داریم. اما اگر اول خودمون نهایت استفاده از اون ثروت رو ببریم و تمام خلاهای وجودیمون و نیازهامون رو با اون برطرف کنیم، بعدش خیلی راحت و بیمنت میتونیم به دیگران هم ببخشیم.
نکته آخر این هست که اشتباهه اگر فکر کنیم که همه چیز در پول خلاصه میشه. راههای بسیار زیاد دیگهای هم برای به اشتراک گذاشتن حس خوب با دیگران هست.
با تشکر. موفق و سلامت و ثروتمند و سعادتمند باشید.
با سلام
اولین باور منفی که در ذهن ایجاد میشود این است نگاه سیستمی به خداوند به عنوان یک انرژی را از ذهن دور میکند و دیدگاه احساسی را به خداوند جایگزین خواهد کرد….
اولین گام جهت درک قوانین و در نهایت جذب ثروت اینست که بپذیریم مکانیزم جهان هستی یک سیستم فوق العاده دقیق است که هیچ احساسی نداشته گریه و زاری هیچ تاثیری ندارد شرط و شروط بی فایده است فقط و فقط با هماهنگی با فرکانس منبع که داشتن احساس خوب و لذت بردن از داشته هاست میتوان خواسته ها را به سمت خود جذب کرد…
خداوند خیلی بیشتر از ما دوست دارد ثروتمند شویم چون با رسیدن به خواسته ها به رشد جهان کمک کرده ایم لازم نیست به نتیجه بچسبیم یکی از قوانینی که در مرحله دریافت حکم فرمست قانون رهایی است یعنی اینکه خواسته هات زمانی اتفاق میفته که احساس میکنی داریش از لحاظ فرکانسی بودنش ر تجربه میکنی چون بودنش ر تجربه میکنی رها میشی و وقتی رها میشی بدستش میاری هر وقت به چیزی محتاج یا نیازمند نباشی بدستش میاری به همین دلیله افراد خونسرد خیلی خوش شانس هستند…
باور مخرب بعدی این است که از لحاظ نگرشی خداوند را روبه روی ما قرار میدهد که باهاش وارد معمله و قرارداد شدیم در صورتی که خداوند کنار ماست
طبق ایه 186 بقره که خداوند میفرماید:
و اذا سالک عبادی عنی فانی قریب اجیب و دعوه الداع اذا دعان فلیستجیبوا لی و لیومنوا بی لعلهم یرشدون.
آن گاه که بندگانم درباره من از تو بپرسند : من نزدیکم و هر که مرا بخواند دعایش را اجابت میکنم . انها باید دعوت مرت بپذیرند و به من ایمان بیاورند تا راهشان را بیابند.
در این ایه خداوند به وضوح میفرماید که بگو من نزدیکم یعنی قبل از هر باوری نسبت به خداوند انسان باید درک کنه که من کنارشم همراهشم تنها نیست …
اجیب : فعل مضارع همیشگی همواره اجبت میکنیم کسانی که مرا بخواند
این تنها ایه ایست که بدون اینکه از پیامبر سوال بشه خداوند جواب میده پس بسیار نکته مهمی است
ادامه ایه و به من ایمان بیاره منو باور کنه اگه این اتفاق بیفته راهشو پیدا میکنه رشد میکنه
به اندازه ای که ما خواسته داریم جهان داره بزرگ میشه ما دستان خداوند بر روی زمین هستیم ما با خواسته ها مون داریم جهان ر وسیع تر و وسیع تر میکنیم
با رسیدن به خواسته های ما مثال با راه اندازی یک کارگاه تولیدی با مسافرت رفتن ما با ازدواج کردن با خرید لوازم و جهان هستس را وسعت میدهیم …
باور مخرب بعدی ترس و نگرانی است کسی که چنین قراردادی را متعهد میشه ترس از نرسیدن داره و نگرانه که ممکنه نشه پس بزا محکم کنم بزا خیال خودمو راحت کنم طبق قانون احساس نگرانی باعث میشه تو فرکانسی بری که بیشتر نگران بشی تو فرکانسی بری که بیشتر نگرانت کنه و در واقع از خواسته هات داری دور میشی …
باور مخرب بعدی باور محدودیت نسبت به خداوند است کسی که چنین نگرشی داره با این باور که خداوند که معلوم نیس به من ثروت بده یا نده بزا با این روش یه فرقی بین من و بقیه باشه در صورتی هرکس در مشیت الهی در مدار ثروت باشه ثروتمند میشه هر کس به اندازه ظرفش به قول حضرت علی خطاب به امام حسن به اندازه ای که خداوند را باور داری خداوند بهت نعمت میده
طبق ایه 35 تا 39سوره ص
قال رب اغفر لی وهب لی ملکا لا ینبغی لاحد من بعدی انک انت الوهاب {35}
فسخرنا له الریح تجری بامره رخاه حیث اصاب {36}
والشیاطین کل بناِ و غواص {37}
و آخرین مقرنین فی الاصفاد {38}
هاذا عطاونا فامنن او امسک بغیر حساب {39}
او گفت { حضرت سلیمان } : پروردگارا مرا ببخش و سلطنتی به من عطا فرما که پس از من کسی را سزاوار نباشد که تو بخشاینده ای.
ما باد را رام او کردیم تا هر کجا خواست به نرمی با فرمان او برود .
و نیز دیوان بنا و غواص را.
و گروه دیگری که همه در غل و زنجیر بودند .
این عطای ماست بدون حساب میخواهی ان را ببخش میخواهی ان را نگهدار.
در قران تمام درخواستها از رب است یعنی کسی که قدرت دست اونه کسی که فرمانروای کل جهان هستی است کسی که چنین قدرتی داره باهاش معامله نمیکنند به بهترین شکل ممکن ازش در خواست میکنند.
وهاب به معنی بخشندگی بیش از حد است یعنی کسی که بخشندگیش حساب و کتاب نداره به اندازه باورهات از خداوند دریافت میکنی خداوند هر جور که تو باورش کنی به هون شکل در میاد .
این عطایی است بدون حساب برای کسی که باور داره
افرادی بودند که شجاعت درخواست های بزرگ را داشتند و دریافت کردند.
به نام آن که هستی نام از او یافت / فلک جنبش، زمین آرام از او یافت
استاد عزیزم و دوستان گرامی سلام
خیلی وقت بود کامنت نذاشته بودم روی سایت و خوشحالم که باز هم میتونم مطالب رو با دوستان عزیزم به اشتراک بذارم.
چقدر این دیدگاه و این نوع درخواست برای من آشناست. اون موقع که وارد مسیر موفقیت شده بودم و با دوستان زیادی توی این مسیر در ارتباط بودم ، تمام اونها و حتی خودم چنین خواسته ای داشتیم. که خدا به من ثروت بده پدر و مادرمو میفرستم کربلا یا مکه. یا بذار ثروتمند بشم یک ماشین خفن میندازم زیر پای بابام. یا برای فلانی خونه میخرم. یا کمک میکنم جوون ها ازدواج کنن و از این نوع درخواست ها. انگار همه چیزای خوب برای بقیه بود. بقیه آدم بودن و ما نبودیم و الآن که چند سال از اون موقع میگذره میبینم که هیچ کدوم، تاکید میکنم که هیچکدوم از اون دوستان به این خواستشون نرسیدن که هیچ زندگی بعضی هاشون بد تر هم شده. و البته خودم هم جزوشون بودم که خداروشکر چند وقتیه روی خودم خوب کار میکنم افتادم روی ریل.
ترمزهایی که وجود داره از نظر من یکیش این میتونه باشه که ما ته ذهنمون رسیدن به ثروت رو خیلی سخت و دشوار میدونیم و با این نوع درخواست کردن به خدا میخوایم احساساتش رو جریحه دار کنیم و بهش بگیم ببین خدا من با پولی که میخوای بهم بدی میخوام اینکارای خوبو انجام بدم. یجورایی میخوایم خدارو احساساتی کنیم تا اون پوله رو زودتر به دست بیاریم. خدا بگه ببین چه بنده خوبی دارم پولو میخواد به بقیه بده و بهشون کمک کنه پس من بیام زودتر این پولو بهش بدم تا بتونه زودتر به افراد دیگه کمک کنه. در صورتی که خیلی این دیدگاه مسخره و خنده داره. چون خدا انسان نیست مثل ما که بخواد احساساتی بشه. و با این نوع درخواست ما بخواد به ما زودتر اون ثروت رو بده.
دومین ترمز از نظر من اینه که ما ته ذهنمون رسیدن به ثروت رو هم از نظر خودمون و هم از نظر خدا بد میدونیم. ته ذهنمون این باور هست که خدا ثروتمندارو دوست نداره اما با این نوع درخواست میخوایم اونو خوب جلوه بدیم و بگیم خدا ببین من میخوام خوب باشم تا بتونیم به دستش بیاریم. در واقع یک باوری توی ذهن طرف هست که خدا با این که ثروتمند بشم مشکل داره و ثروتو نمیده بهم. بذار اینجوری بگم بهش تا بهم ثروت بده.
سومین ترمز از نظر من اینه که عزت نفس فرد توی این درخواست پایینه. درواقع برای خودش ارزش قائل نیست و چیزای خوب رو برای دیگران میخواد. خودشو لایق نمیدونه که بخواد از اون پول استفاده کنه و بهترین زندگی و امکانات رو برای خودش فراهم کنه.
چهارمین ترمز از نظر من احساس گناه از این که بخواد اون ثروت رو برای خودش خرج کنه. که من دارم و اونا ندارن. و با این نوع درخواست میخواد این احساس گناه رو پوشش بده.
پنجمین ترمز از نظر من اینه که این باور در فرد وجود داره که حتما باید یک پول گنده ای بیاد دستم تا بتونم کمکی کنم به بقیه. با پول کم که نمیشه کاری کرد. و یا این که فقط اون کار های بزرگ رو کار خوب و نیک میدونه و کارهای کوچیک اصلا به چشمش نمیاد و اونارو خوب نمیبینه و یا فکر میکنه به چشم خدا نمیاد و خدا اونارو نمیبینه. در صورتی که خدا توی قرآن گفته که خیلی ریزبینه. مثل حرف استاد که میگه با رسیدن به خواسته ها به احساس خوب نمیرسید بلکه با داشتن احساس خوب به خواسته ها می رسید. دقیقا اینجا هم همینه. تو با بخشش از همین چیزی که الان داری میتونی به خواسته های بزرگتر و بخشش های بزرگتر برسی. نه این که پول قلمبه دستت بیاد بعد بتونی ببخشی.
استاد ازت ممنونم که مارو به فکر فرو بردی.
شاد و پیروز باشید
سلام به همه ی دوستان عزیز و استاد مهرابانم
چقدر صحبتهای شما در من ایجاد شور و هیجان کرد تا در خصوص تجربه خودم بگم شاید جواب سوال مسابقه هم باشه
من خودم تا قبل از اینکه با سایت استاد عزیزمون آشنا بشم برای هر در خواستی که از خداوند داشتم نذر میکردم یعنی میگفتم خدایا فلان چیز به من بده من نذر 1000 تا صلوات بفرستم بعد جالبه بدونید که خیلی وقتها 500 تا میفرستادم بقیه اشو گرو نگهر میداشتم که وقتی به خواستم رسیدم 500 تا صلوات بدهکاریمو پرداخت میکردم.
شاید دوستانی باشند که تجربه های اینجوری داشته باشند .
یعنی من زمانی بود که با خدا داد و ستدد میکردم یه جور گرو کشی یعنی باورم این بود که خدا همینجوری مفتی چیزی یا درخواستی رو به من نمیده چرا این باور داشتم چون خودم هم در زندگی واقعی کاری رو همینجوری برای کسی نمیکردم یا اگر میکردم توقع داشتم اون برای من به شکل دیگه ای جبران کنه .
میخوام بگم من نوعی باورم این بوده که اگه کاری برای کسی انجام میدم یا شخصی کاری برای من انجام بدهد باید جبران شود به همین دلیل به این نتیجه رسیده بودم که خداوند هم همینه باید براش جبران کرد.
این دقیقا همون ترمز است.
من و همسرم تا قبل از اردیبهشت ماه همین امسال بعد از 4 سال نامزد بودن به صفر که حتی زیر صفر بودیم و هنوز نتونسته بودیم برای عروسی و حتی هیچ پولی برای خونه اجاره کردن هم نداشتیم تقریبا اسفند ماه پارسال با سایت استاد آشنا شدم و از فایلهای رایگان استاد استفاده کردیم با همسرم مرتب به فایلها گوش میدادیم و روی باورها کار کردیم .
من فقط برای خدا مینوشتم چی میخواهم همین دیگه در عوضش هیچ کاری هم قرار نبود انجام بدهم فقط روی خواسته هام تمرکز داشتم
نتیجه،
شوهرم اردیبهشت امسال بعد تقریبا یکسال بیکاری رفت سرکار با حقوق عالی ماهی 3 میلیون تومن ، بدون دادن حتی یک ریال پول نقد یک خانه 125 متری در چیتگر رهن کردیم (پول رهن خانه ی خواهرم را با یک زمین در اطراف تهران که متعلق به پدر شوهرم بود معاوضه کردند ) یک ماشین اتومات به مبلغ 60 میلیون تومان خریداری کردیم که الان ارزشش چند برابر شده و 2 آذر ماه امسال جشن عروسی ماست .
با تغییر یک باور اونم اینکه خداوند منتظر من طلب کنم و اون سخاوتمندانه و بدون هیچ چشم داشتی هدیه میدهد من و همسرم در کمتر از 7 ماه از زیر صفر به اینجایی که هستیم رسیدیم البته اگر محرم و ماه صفر نبود ما جشن عروسی رو خیلی زودتر میگرفتیم .
خداوند رو سپاسگزارم بخاطر هدایت من به سمت سایت استاد تا کمک بگیرم برای تغییر باورهام تا به راحتی به خواسته هام برسم .
باورتون شاید نشه ولی از خوشحالی در پوست خودم نمیگنجم اینقدر همه چیز به سرعت به راحتی به شکل عجیب و باور نکردنی در بهترین زمان ممکن انجام شد که هنوز فکر میکنم همش خوابه .
حتی من جهزیه ام رو دقیقا 3 هفته قبل از گرونی کالاها خریداری کردم انگار یکی بود که ما رو حل میداد به سمت جلو نمی دونم دیگه چی بگم از خوشبختی که الان درش قرار دارم اینقدر معجزاتی که در این مسیر برای من اتفاق افتاده زیاده که بخوام بگم ساعتها طول میکشه .
خداوندا سپاس گزارم ممنونم متشکرم برای این همه فراوانی برای برداشتن نقاب از جلوی چشمانم توسط استاد عزیزم عباس منش .
کلام آخر دوستای عزیزم فقط بخواهید به شما داده میشود هر چقدر که طلب کنید و با ایمان منتظر دریافت هدایای خداوند باشید بعد قلبا حس خوب خدایی توی وجودتون جونه میزنه
خیلی دوستون دارم و براتون خوشبختی سعادت و ثروت آرزومندم
سلام به استاد گرانقدرم
سلام به هنراهان پر تلاش
به این سوال به عنوان یک تمرین از درک و فهم قوانینی که به ما آموزش دادید نگاه می کنم .!!!!
یاد گرفتم که خداوند به عنوان انرژی منبع ، سیستمی ایجاد کرده و فضایی مهیا نموده تا من بتوانم کدهایی (باورهایی)برای خلق خواسته هایم بنویسم. فرکانس هایی به سیستم بفرستم و با تکرار و تکرار باورها و حال خوش مشتاقانه به سپاسگزاری برای داشته هایم بپردارم تا خواسته ها خلق شوند و مهمتر این که هر کس مسئولیت خلق زندگی اش را دارد.
حالا اگر انسانی به دلیل نا آگاهی از روند قوانین لایتغیر زندگی و با فرستادن فرکانس های نا مناسب ناخواسته را وارد زندگیش کرده و در فقر به سر می برد ، بیمار می شود، روابط ناجور او را به ناکامی کشانده، نقش ما به عنوان فردی آگاه( نسبت به عملکرد فرکانس، طی شدن مدارها و مسئولیت پذیر بودن و خلاق بودن) چیست؟؟؟؟؟
-آیا با معامله با خداوند برای کمک به دیگران خودم را جای خداوند قرار نداده ام (شرک)؟
– آیا نگرش کمبود در من ریشه ندارد که خداوند به دیگران نداده است پس من به آن ها کمک کنم؟
– آیا این معامله با خدایم نیست؟
– آیا عدم درکم را نسبت به قانون فرکانس و قانون مدارها در کاینات نشان نمی دهد؟
در حالی که می دانم خدایم نه به اگر و مگر های من بلکه فقط به ارتعاشاتی که می فرستم واکنش نشان می دهد و افراد و موقعیت ها و شرایط را به زندگیم وارد می کند؟
پس چه باید کرد ؟ آیا به احادیث موجود که یاری و کمک به ناتوانان را عنوان می کندگوش ندهم؟
به نظر من :
– بخشش در هر موردی چه مالی باشد یا مشاوره برای روابط و مهر ورزیدن به اطرافیان که خود نوعی بخشش است باید انجام شود.در هر جایگاه مالی که باشیم چه کم در آمد یا ثروتمند و در هر سنی که باشیم جوان یا پیر .زن یا مرد .اگر دانا باشیم یا کم دانش، باید انجام شود و نباید منتظر اوضاع مالی خوب باشیم تا بخشش کنیم . با بخشش جریانی از محبت و ثروت و عشق به سوی دیگران جاری می شود و به قول استاد ” هر چیز چیزی جذب کرد .سرد سردی را کشید و گرم گرم”. و در این بده بستان انرژی ما در فراوانی ، نعمت و عشق غوطه ور می شویم .
باور بخشش در هر شرایطی ثروت را به سوی ما جذب می کند. مدار ما را تغییر می دهد . انسان هایی در مدار ما قرار می گیرند که اگر بیمارند بهبود می یابند (به خاطر باور جاری در آن مدار) .
.اگر در کم پولی هستند به سمت ثروت گرایش می یابند، اگر روابط نا متعادل دارند به سوی آرامش پبش می روند یا کنار هم می مانند و همفرکانس می شوند و یا طبق قانون مدارها از هم دور می شوند و جای تنش و نا آرامی را آرامش می گیرد.
اگر در عدم شناخت نسبت به رب خود هستند به تدریج به شناخت رب الارباب نایل می شوند .
ترمز تفکر مطرح شده :
– باور کمبودداشتن (آنها ندارند پس من کمک کنم)
– باور شرک ورزیدن ( خدا به آن ها نداده به من می دهد پس من به آن ها کمک کنم).
– باور خود را همسان خدای یکتا قرار دادن( یعنی من در جایگاهی همسان با خدایم هستم که می توانم با او معامله کنم)
و در نهایت به جز بخشش و تسلیم حق بودن در هر شرایطی طریق دیگری نیست.من دستی از دستان خدایم .او فراوان می بخشد به من .من فراوان می بخشم . فقط واسطه ی رحمت خداوندی هستم . او هدایتم می کند به چگونه بخشیدن( چه مال .چه محبت . چه با کلام نیکو. )
استاد گرامی از این تمرین عالی سپاسگزارم.سپاسگزارم.سپاسگزارم.
درود بر همه عزیزان گروه تحقیقاتی عباس منش و استاد عزیز
بیشترین ترمزی که سالیان سال است با آن درگیر هستم باور کمبود فراوانی و ثروت است. هر پولی را که می خواهم خرجکنم ترس دارم و مقاومت شدیدی در هزینه کردن دارم
به محض اینکه کسی از من درخواست پول می کند خواه همسرم باشد یا مادرم و یا دیگران احساس بدی در درونم ایجاد می شود و می ترسم که با هزینه کردن ام پول ام تمام شود با اینکه در آمد خوبی هم دارم ولی این ترس سالیان سال است که همراهم است
ترمز بعدی عدم لیاقت است . وقتی که در آمدم کمی بیشتر می شود چیزی در درون ام مدام نجوا می کند که منتظر اتفاق بدی باش چون تو لیاقت درآمد بیشتر را نداری و تقریبا در آمدم در همان سطح می ماند
ترمز بعدی عدم بخشش اطرافیان مخصوصا پدر و مادر و نزدیکان همسرم است که درگذشته رابطه خوبی با آنها نداشتم و هرچند رابطه های مان بهتر شده است و سالهای با هم رفت و آمد داریم چون آنها در فرکانس بیماری و شکایت و انتقاد هستند اصلا میلی برای رفت و آمد با آنها ندارم و خیلی دیر به دیدن آنها می روم ولی هنوز احساس خوبی به آنها ندارم
ترمز بعدی نجواهای مدام ذهن م است که انرژی بسیار زیادی از من می گیرد
ترمز بعدی هم حرف مردم و تایید گرفتن آنها در همه زمینه های زندگی ام است که بسیار بسیار زیاد تمرین ذهنی بالایی می خواهد تا با کارکردن روی خودم این موانع و ترمزها را شناسایی و با ایجاد باورهای جدیدی راهی برای عبور از آنها خلق کنم و خدا را شکر در تمام این ترمزها درحال کار کردن بر روی ذهن ام هستم و نتایج بی نظیری هم بدست آوردم
از همه دوستان به خاطر جواب های بی نظیرشان سپاسگزارم
یا حق
باور اشتباه اول: حس ثروتمندی بهم نمیده در صورتیکه اگر حس ثروتمندی داشته باشم با اون پول کمی هم که داشته باشم میبخشم
باور اشتباه دوم:خدا را هیچ کاره میدونم و خودمو همه کاره میدونم و فکر میکنم خدا فقط باید منو به ثروت برسونه در صورتی که خدا اگر بخواد بده به همه ثروت میده طبق ارتعاشات و فرکانس ها و باورهاشون حتی به اونهایی که ما فکر می کنیم هیشه فقیرن
باور اشتباه سوم: انگار باید حتما برا خدا شرط بزارم تا بهم مال و منال بده و دنیا را پر از کمبود میبینم در صورتی به هر کسی به اندازه لیاقتهاش ثروت میده
باور اشتباه چهارم: چون به فقر اون هایی که ثروتمند نیستن توجه میکنم نمیتونم به ثروت توجه کنم
باور اشتباه پنجم:خودمو لایق ثروت نمیدونم و نمیتونم پولو برا خودم نگه دارم و حتما باید یه عامل بیرونی باشه تا بتونم پولمو حفظ کنم یعنی اگر این بخشش نکنم پولم از دستم میره خودم توانایی حفظ پولمو ندارم خودم ناتوانم در پولدار شدن
باور اشتباه ششم: فکر میکنم این خواسته جز محالات و پس برای خدا هم باید جز محالات باشه خداوند را صعیف و ناتوان می بینم