شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت - صفحه 80
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-62.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-10-19 18:24:222024-07-17 13:54:48شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروتشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به همه دوستان،
همه ما در این دنیا در محضر خداوند و تحت تعلیم او هستیم. هر سختی و یا راحتی که به هر کس می رسد به دست خود او رقم زده شده. وقتی ما به سختی گرفتار می شویم، این پیامی است از طرف خدا، یعنی بنده من داری اشتباه میکنی، به قول حافظ
“پرسیدم از طبیبی احوال دوست گفتا فی بعدها عذاب فی قربها السلامه”
پس سلامت و راحتی در نزدیکی به خداوند و سختی و رنج در دوری از او به سراغ انسان می آید.
حالا من از روی ظاهر به زندگی کسی نگاه میکنم و اون آدم رو مستحق دریافت کمک می دونم و خودم رو ملزم می کنم که بهش کمک کنم ولی اگر کمک کردن من به اون شخص مغایر با خواست خدا باشه کار من به تاخیر می افتد. یعنی من از خدا میخوام که به من ثروت بده تا بتونم به اون شخص کمک کنم ولی اون شخص باید تو اون سختی بمونه تا متوجه اشتباه خودش بشه، پس خواسته من با خواسته خداوند مغایرت پیدا میکنه و این دلیل به تاخیر افتادن دریافت من میشه.
پس ما برای کمک کردن به دیگران باید از خداوند هدایت بطلبیم تا کسی رو که واقعا احتیاج به کمک ما داره رو بهمون نشون بده و کمک ما از روی احساسات ممکن هست که به نفع اون شخص نباشه.
سلااااااااام عزیزان ، سلاااام فرهیختگان
آفرین بر این همه آگاهی و معرفت !
آفرین بر دوستان همفرکانسی که اینقدر عالی درسشون رو یاد گرفتن
آفرین بر این همه نظرات پخته و سنجیده !
خدایا شکرت
خدایا شکرت
واقعا لذت میبرم از خوندن نظراتتون ، عالی نوشتین
چقدر سخته انتخاب از بین این همه کشف و شهود !
چقدر از شما چیز یاد میگیرم .
چقدر با خودتون در صلح و آشتی هستین
چقدر به شناخت و کشف رسیدین ، نه تنها اینجا بلکه در تمام فایلها و در تمام نظرات.
همین نظرات خودش یه دانشگاهه
همتون عالی و خارق العاده این ???
خدایا شکرت برای این همه فراوانی ، این همه بندگان شاکر و عالم و آگاه !
خدایا شکرت بخاطر وجود چنین استاد نازنینی که با یک فراخوان چنین شور و اشتیاقی ایجاد میکنه .
از همتون ممنونم ، هر چی ازتون بگم کم گفتم ! حرف ندارین !
عشق و ثروت و آرامش الهی گوارای وجود ارزشمندتون
خدا پشت و پناهتون !
سلام وقتتون بخیر
یه کد مخرب دیگه رو فهمیدم استاد و انگاری پاشنه آشیل من نیست خدارو شکر ولی اینو با چندین بار گوش دادن به فایل شما که سوال پرسیدید بهش رسیدم
.
.
.
کد مخرب پنجم
اینه که ما قول میدیم و تعهد میدیم به خدا که اگر ثروتمند بشیم این کارو این کارو با این کمکهارو میکنیم
یعنی ما فکر میکنیم که در حالت عادی لیاقت و سزاوار این ثروت نیستیم و اگر بیایم به دیگران کمک کنیم تا حدودی از این بی لیاقتی کم میکنیم و در واقع ما خودمون رو لایق این ثروت نمیدونیم
کد مخرب ششم
خب ما به خدا قول میدیم که کمک کنیم وقتی ثروتمند بشیم و فکر میکنیم که اگر خدا نخواهد ما ثروتمند نمیشیوم در صورتی که خداوند گفته همه اتفاقات پیش روی شما بما قدمت ایدیهم و بما کسبت ایدیهمه و خودتونید که تعیین میکنید که چه زندگی داشته باشید
و از این رو ازش میخوایم که بما پول بده، ثروت بده ما بعدا به بنده هات کمک میکنیم?
در کل خیلی سوال خوبی بود چند روز حسابی ذهنمو درگیر کردم و هرچی بفکرم امدو گفتم
نه برای جایزه
واقعا من درک کردم که فکر کردن به این مسائل و این جواب ها میتونه بسار آگاهی دهنده باشه
خیلی مخلصیم استاد عباسمنش
یا هو
سلام
ترمز یا باورهای مخرب زیادی وجود دارد که من مهمترین آنها از نظر خودم را به طور خلاصه بیان میکنم:
1- مقدار محدودی ثروت در جهان هست که باید دست به دست بشه
3- من که به طور مستقیم لایق ثروت نیستم
3- خداوند داری احساسات انسانی هست
4- من اگر ثروتمند بشم آدم بدی میشوم
با سلام خدمت دوستان عزیز و دوست داشتنی به نظر بنده وقتی ما درخواست ثروت را به کائنات می دهیم ودر کنار آن به کمبودها و افراد مستمند و فقیر در جامعه توجه کنیم در اصل یک پای خود را روی پدال گاز و یک پای خود را روی پدال ترمز فشار داده و با دست خود هم ترمز دستی را کشیده و فقط فشار را روی موتور خود وارد کرده و با نرسیدن به آرزوی خود چیزی جز یاس و نا امیدی و فقر نصیب ما نمیشود در واقع توجه به نواقص و کمبودهای ثروت در جامعه خود همان ترمز یا مانع رسیدن ما به ثروت است ولی اگر ما خواستیم به ثروت برسیم باید طبق فرمایشات استاد شور و ذوق وافر ایجاد کنیم ولی هیچگاه با توجه به این موارد شور و ذوقی به ثروتمندی در ما ایجاد نمیکنه وبیشتر فقر و نداری جامعه مورد توجه قرار میگیره و به همین خاطر ما راه ورود ثروت را به زندگی خود مسدود میکنیم
با سلام ووقت به خیر
بافکر به این نتیجه که خودمان لیاقت وتوانایی ساختن ثروت رونداریم وحتمابایدمعجزه ای رخ بده تا پولدار بتونیم وبنابراین یه مدت می نشینیم چشم انتظار معجزه ،
ووقتی
خبری نشد بی خیال همه چی میشیم ومیگیم حتماخیری بوده.
وکلا این مخالف سیستم جهان هست .
با سلام ووقت به خیر
بافکر به این نتیجه که خودمان لیاقت وتوانایی ساختن ثروت رونداریم وحتمابایدمعجزه ای رخ بده تا پولدار بتونیم وبنابراین یه مدت می نشینیم چشم انتظار معجزه ،
ووقتی
خبری نشد بی خیال همه چی مومیگیمحتومیگیم حتماخیری بوده.
وکلا این مخالف سیستم جهان هست .
با سلام خدمت استاد بزرگوار و خانواده بزرگ عباسمنش
ممنونم بابت سوال جالبی که مطرح کردید . من روی این موضوع فکر کردم و نکات زیر به نظرم رسید:
1. عدم داشتن احساس لیاقت: کسی با این طرز فکر خود را لایق چنین ثروتی نمی بیند و احساس گناه می کند و سعی می کند با وعده به کارهای خیر خود را تبرئه کند.
2. عدم نگاه سیستمی به خداوند: او خدا را یک موجودی با خصائل انسانی می پندارد و فکر می کند با خواهش و التماس و وعده دادن می تواند دل خدا را به دست بیاورد و با او معامله کند و به خواسته اش برسد. در صورتی که خداوند را باید به عنوان یک سیستم در نظر گرفت که هر فکر و عملی در این سیستم یکسری نتایجی را در بر دارد و قانون خدا تغییر ناپذیر است.
3. عدم باور به فراوانی: او فکر میکند اگر ثروتمند بشود در واقع حق افراد ضعیف جامعه را خورده است و می بایست برای آنها جبران کند.
4. عدم وجود عزت نفس: او دوست دارد ثروتمندی نیکوکار باشد تا کارهای خیر کند و بدین وسیله دیده شود و دیگران او را تحسین کنند.
5. شرک: او فکر می کند که اگر ثروتمند شود یعنی اینکه خداوند توجه خاص به شخص او داشته است و خداوند خودش قادر نیست به آن بندگانش ببخشد. اگر قرار باشد تا او دستی از دستان خدا باشد و به بنده ای کمک کند؛ در زمان مناسب و در مکان مناسب این موضوع به او الهام خواهد شد .
6. او به این مسئله اعتقاد ندارد که هر کسی در هر جایگاهی است ؛ مستحق همین جایگاه است و به واسطه ی فرکانسهایی که ارسال کرده است در این جایگاه قرار دارد.
7. کسی نمی تواند مدار کسی را عوض کرده و ثروت و خوشبختی را وارد زندگی دیگری کند مگر اینکه خود آن شخص آگاهانه برای تغییر مدارش تلاش کند.
برای همه دوستان آرزوی فراوانی و خوشبختی میکنم.
واقعا عالی بود مرسی.مخصوصا این تیکه اش که گفتین خیلیا خدا رو شبیه انسان با خصوصیات انسانی درک میکنند و غافل از آنند که خدا بصورت سیستماتیک این جهانو هدایت میکنه برا اساس فرمول هدایت میکنه شانسی و الله بختکی نیست که یکی بخواد بهش بده به یکی دیگه نده
به نام الله بی نیاز (غنی) و بی نیاز کننده (مغنی)
من می خواهم در پاسخ به این سوال متفاوت باشم و با یک داستان واقعی مشهور و البته بی نهایت جذاب در کشور خودمون شروع کنم. قبلش یک سوال می پرسم؛ لطفا تا سوال را خودتان پاسخ فکر نکرده اید ادامه مطلب را نخوانید:)
«چگونه در مورد فقرا و بدبختان جامعه (مثل معتادان طرد شده حاشیه نشین، زندانی های فقیر، مجرمین محکوم) کاری کنم که هم مشکلات اجتماعی و اقتصادی آنها برطرف شود و هم من همراه رشد آن ها در نهایت راحتی و لذت، بینهایت ثروتمند شوم؟»
——
اگر این سوال را از خودتان پرسیدید و ذهنتان مقاومتهایی داشت بدانید کلّی مانع ذهنی جدید شناسایی کرده اید. مقاومت هایی مثل این که:
1.مگر می شود از آدم بدبخت هم پول درآورد. مگر می شود از محدودیت هم پول درآورد؟
2. مگر می شود از زندانی و مجرم سرکشی که جرم بزرگ مثل قتل انجام داده و مجبور شده اند زندانی اش کنند براحتی و بدون درد سر و با لذت پول درآورد؟
3.مگر می شود بدون این که هزینه ریالی کنم مشکلات اجتماعی و رفاهی فقرا و قشر آسیب دیده و ضعیف جامعه برطرف شود، یعنی هم خدا را داشته باشم و هم خرما را و کاری که یک دولت با آن همه امکانات نتوانسته انجام دهم و تازه از حل مشکل اجتماعی و رفاهی اون ها خودم به راحتی، لذت، ثروت برسیم؟
«مهم»4. مگر می شود بدون آن که به خدا وعده ای بدهیم و اول کاری برایش انجام دهیم، او برای ما ثروت بسازد؟
5. مگر می شود … (دیگر موانع ذهنی خودتان را شناسایی کنید)
——
علیرضا نبی، کارآفرین برتر کشور، مالک سه کارخانه بسیار بزرگ، و از اولین و برترین تولید کننده ها و صادرکننده های زیتون در کشور، مثال شناخته شده اطراف خودمون در پاسخ مثبت به مگر می شودهای بالاست (یک الگو جهت شکستن موانع ذهنی و باورهای غلط قبلی). شرط استخدام در مجموعه های علیرضا نبی «داشتن سابقه جرم است». من شخصا یاد گرفته ام نیت افراد را قضاوت نکنم و صرفا دستاوردهای ایشان را می بینم و وقتی این فرد نظر مرا جلب کرد که دیدم وضع مالی خودش، زندگی اش و ماشین و حس و حالش الحمدلله خیلی خوبه و این درحالیه که با مأیوس ترین و فقیرترین و ضعیف ترین افراد جامعه ارتباط داره و از اونها داره ثروت می سازه. همچنین داره با بکارگیری داوطلبانه مجرمین، معتادان، از جامعه طردشده ها، حاشیه نشین ها برای ایشان امید و ثروت و احساس عزت نفس می سازه. نتیجه ش این شده که قشر طرد شده جامعه که حالا از طرف او جذب شده اند با جان و دل براش کار می کنن و ایده می دن و چقدر عاشقانه دوستش دارن!! کارهای ابتکاری مثل: صادرات فرآوردههای زیتون برای نخستین مرتبه در کشور، استفاده از نیروهای آسیب دیده در کنار نیروهای تحصیلکرده، متخصص و آرمانگرا و همچنین همه جایگزینی آب دریا با آب شرب در جهت جبران بحران کم آبی در کشور، به منظور از بین بردن تلخی زیتون در کارخانه مینو دشت که برای نخستین مرتبه در دنیا انجام میشود همه و همه نتیجه همدلی نیروهای این کارخانهها است؛ همانهایی که هم اکنون از دریافت یارانه هم انصراف داده اند!!!!
——-
من با الگوی بالا فکر می کنم پاسخ مسابقه استاد عباسمنش رو داده ام و پیشنهاد می کنم سوال استاد و پاسخ من رو با هم مطالعه کنید. همچنین با توجه به مثال بالا به نظرم می تونم بگم که خواهران و برادان خودم در این سایت خیلی خوب پاسخ داده اند. ولی فکر میکنم برای پاسخ به سوال استاد بهتر بود به این نکات هم توجه بیشتری شود:
1. خدا نیازی نداره که ما باید برطرفش کنیم تا اون هم در یک معامله عادی انسانی به ما ثروت بدهد. اون همین طوری بدون هیچ قید و شرطی کریم، جواد، غنی، مغنی، مجیب و مستجیبه. همچنین توجه کنیم که هیچ کار دارای اولویت و هیچ ترجیحی (حتی کمک به فقرا) برای خدا وجود نداره که طبق اون خدا مثلا خوشحال شه و به ذوق بیاد و به ما کمک کنه. پس یک طرف معامله که خدا هست نیازی به معامله نداره:))
و
2. اما طرف دیگه معامله که خودمون باشیم هم نیازی به معامله نداریم:)) اگر نگاه ما به خدا، انرژی قدرتمند شکل گیرنده بر اساس فرکانس خودمون باشه چنین ایده ای به ذهنمان نمی رسه. چون اصلا لازم نیست برای این که توانایی ثروت ساختن رو داشته باشیم کاری کنیم، چون همین الان قدرت در دست ماست و خدا بدون شرط همراه ماست. این باور ماست که جهانو شکل می ده قراره با چه شرط و شروطی به ما ثروت داده بشه. اما اگر وارد معامله ای که استاد مثال زده بشیم در حقیقت نشانگر اینه که خدا رو و جهانمون رو مشروط کرده ایم و جهان رو به صورت مشروط ثروت ساز می دونیم و چنین باوری داریم. اثر بد این باور هم اینه که خودمون با باورمون جهانی مشروط و محدود برای ثروتمند شدنمون خلق کرده ایم.
=> در نتیجه این که وقتی در یک معامله دو طرف معامله نیازی به حضور در پای معامله نداشته باشن، شکل دادن به چنین معامله ای صرفا بخاطر محدودیت های باوری ماست که داره جهان ما رو از لحاظ ظرف ثروت کوچیکتر می کنه.
امیدوارم تونسته باشم منظورم رو واضح، توحیدی، طبق آموزه های استاد، شفاف و جذاب توضیح بدم
از همه تون سپاسگزارم
با سلام مجدد خدمت استاد عزیز و دوستان گلم
در ادامه پیام خودم باز هم به این باورهای غلط رسیدم که موجب ایجاد چنین باورهایی میشوند :
1) بخشش خداوند محدود بوده و تا زمانیکه ما کاری را انجام ندهیم, او نیز کاری را برای ما انجام نمیدهد .
2) من لیاقت داشتن آن خواسته را ندارم و شاید خداوند بخاطر دیگران , آنرا بمن بدهد .
3) جهان محدود است و ما به تنهایی نمی توانیم یک خواسته بزرگ داشته باشیم .