شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت - صفحه 89

با سلام خدمت استاد عزیزم سید حسین عباس منش و تمام عزیزان عضو سایت . استاد تو سوالی که مطرح کردند اشاره کردند که قبل از اینکه به موفقیت مالی برسند درخواست دارم از خدا که اگر ثروتمند بشم من به دوستان اقوام، کمک می کنم خوب نکته مهم اینه که تا زمانی که ما با توجه به موقعیت مالی و موفقیت هایی که تا الان کسب کردیم این احساس را در خودمون ایجاد نکنیم که میتونیم با همین موفقیت‌های فعلی و کنونی مون با توجه به ظرفیت فعلی مون و با توجه به سطح درآمد و ثروت ای که داریم میتونیم به بقیه افراد اعم از دوستان اقوام فامیل یا خانواده کمک کنیم داریم این فرکانس را از خودمون ساطع میکنیم که من الان ثروتمند نیستم من الان موفقیت خاص و آنچنانی در زندگی ندارم و داریم این فرکانس را ارسال می کنیم که باید یک موفقیت تعریف شده یا ثروت تعریف شده ای تو زندگی من وارد بشه تا بعداً من بخوام تصمیم بگیرم که به دیگران کمک کنم در حالی که طبق قرآن خیلی از کسانی که انفاق می کنند و کمک می‌کنند به کسایی که دوست دارند با توجه به وضع مالی و ظرفیت مالی فعلی شونه حتما قرار نیست که من به یک موفقیت یا ثروت تعریف شده یا معینی برسم که تازه بخوام به این فکر بیفتم که به دیگران کمک کنم من با همین ظرفیت و پتانسیل مالی فعلی میتونم کمک کنم و این احساس خوبی که به واسطه کمک کردن از خودم ساطع می کنم باعث میشه که روند ورود ثروت و موفقیت های مالی بیشتر به زندگی تسهیل بشه و راهش برای من نمایان بشه و قطعاً راه و مسیرش در قالب ایده‌ها و الهاماتی است که به من گفته خواهد شد اگر من با توجه به موفقیت هایی که تا الان کسب کرده‌ام نتونم این احساس خوب رو در خودم ایجاد بکنم که میتونم به بقیه افراد کمک کنم هنوز باور نکردم که که ثروتمند هستم و تعریف خاصی از ثروت را برای خودم در ذهن خودم محدود کردم با توجه به این طرز تفکر ثروت برای من عدد و ارقام خاصی است اگر من در حال حاضر احساسم را خوب کنم و به داشته ها و نعمت هایم توجه کنم قطعاً اتفاقات موقعیتها و شرایط برای من فراهم خواهد شد که احساس من را بهتر و بهتر بکنه یکی از نمودهای احساس بهتر ،موفقیت‌های مالی و کسب ثروت است ضمن اینکه قطعاً برای داشتن موفقیت مالی بیشتر و ثروت بیشتر باید تکامل خود را طی کنم منی که هنوز با توجه به داشته ها و درآمد فعلیم قدرت این را ندارم که بخوام به دیگران کمک کنم یا بهتر بگم جرأت این رو ندارم که بخوام به بقیه کمک کنم دارم این فرکانس را از خودم ساطع می کنم که اگر به ما موفقیت و ثروت بیشتری دست یافتم باز هم دنبال موفقیت و ثروت بیشتری هستم و این خودش یک ترمزه که هر چقدر بیشتر به یک چیزی برسم باز دنبال شرایط بهتر هستم تا کمک کنم.

ضمن اینکه با درخواست اینکه خدایا به من ثروت بده تا من به دیگران کمک کنم، درواقع دارم ماهی دستشون میدم نه ماهیگیری، استاد در یک فایلی گفتند برای موفقیت یک جامعه باید تک تک افراد به این باور برسند که خالق شرایط و اتفاقات زندگیشون هستن و من با این تفکر دارم این فرکانس و میفرستم که من اسباب موفقیت و کمک به دیگران هستم نه خدا…همه افراد در جهان این قدرت رو دارند که خودشون از خدا بخوان وخدا به همه مردم یا بهتر بگم سیستمی که خدا برای جهان تعبیه کرده به تک تک درخواستهای مردم جواب بده حال اگر این درخواست با احساس خوب همراه باشه که سرعت و روند تکامل سریعتر و اگر با احساس منفی همراه باشه روندش کند خواهد بود.

در یک کلام و خلاصه مواردی که در بالا ذکر شد من اگر باور نداشته باشم که میتونم با ثروت فعلی و موفقیت فعلی که در زندگی دارم میتونم به بقیه افراد کمک کنم قطعاً اگر به موفقیت و ثروت بیشتر و بالاتری هم دست پیدا کنم باز هم یک ترمزی تو ذهن خودم برای خودم ایجاد می کنم که موقعیت و ثروت فعلی جوابگوی کمک به دیگران اقوام یا دوستانم نیست ملاک برای رسیدن به خواسته ها احساس خوب در زمان حاضر و در زمان حال است اگر ما بتونیم از زندگی فعلی و لحظه حالمو ن لذت ببریم قطعاً روند ورود ثروت و موفقیت به زندگیمون رو تسهیل خواهیم کرد