شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت - صفحه 98

5014 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مسعود عسگری گفته:
    مدت عضویت: 3040 روز

    سلام به استاد عزیز و همه دوستان هم فرکانس

    به نظر بنده اساس این نوع معامله با خدا که مشروط می باشد و می گوید اگر به من ثروت بدهد بخشی از آن را می بخشم، حکایت از آلوده بودن ایمان به شرک است. اگر فردی به بخشندگی تام خدا ایمان داشته باشد و فرکانس مناسب را بفرستد و باور لازم را خلق کند، خداوند بی هیچ شرطی نعمت را به او می دهد. بخشش اتفاق خوبی است که بعد از دریافت ثروت باید به منظور شکر گزاری از خدا انجام شود و نیازی نیست قبل از آنکه به ثروت برسی، بر کمبودها و نداشته های دیگران تمرکز کنی وگرنه همین موضوع(باور وجود فقر در جهان) مانند یک ترمز عمل می کند.

    دوستون دارم

    شاد و موفق و پیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    هادی زارع گفته:
    مدت عضویت: 3781 روز

    سلام به همه دوستان عزیزم.

    امروز وقتی چنتا از کامنت ها رو خوندم و بیشتر در این باره فکر کردم. متوجه خیلی از باور های اشتباه شدم. مخصوصا یکی از دوستان درباره رابطه شرک و این جمله را بخوبی توضیح داده بود. وقتی بیشتر به اعمال و گفتگو های درونی ام فکر کردم متوجه شدم که من هم دچار این شرک بودم. به خودم و خدا میگفتم که اونقدر بهم پول بده تا پدربزرگ و مادربزرگم رو بی نیاز کنم تا نخوان کار کنن توی این سن. وقتی کامنت ها رو خوندم و فکر کردم دیدم که هم شرک میورزیدم و هم در باور های دیگه از جمله فراوانی مشکل داشتم.

    از استاد عریزم عباس منش بابت این سوال خوبی که طراحی کردن و مسابقه ممنونم

    خدارو شکر بابت اینکه در این مدار هستم که این آگاهی ها را دریافت میکنم.

    خدایا شکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    سهیلا قاسمی گفته:
    مدت عضویت: 2704 روز

    با سلام خدمت استاد گرامی و دوستان عزیز

    در این دیدگاه که مطرح شده چند ترمز وجود دارد مهم ترین آن این است که چون ایمان قوی و باور قوی وجود ندارد خیالمان از بابت رسیدن به خواسته مان راحت نیست پس شرط می گذاریم ما برای ثروتمند شدن به جای شرط گذاشتن باید فرکانس خود را تغییر دهیم پس دومین ترمز نداشتن فرکانس درست است و وقتی توی مدار قرار بگیری باید یک سری کار فیزیکی انجام دهی که یکی از کارهای فیزیکی برای پولدار شدن این است که ببخشی اگر پول می خواهی با نیت شاد شدن خودت و دیگران پول ببخشی تا دریافت کنی از هر چه ببخشی همان را دریافت می کنی اگر محبت میخواهی محبت ببخش این مهم ترین قانون است برای رسیدن به ثروت باید تمرکز روی ثروت باشد حرکت کردن و ایمان داشتن و زمان گذاشتن است فردی که شرط می گذارد مسلما روی ثروت تمرکز ندارد حرکتی در جهت آن انجام نمی دهد و زمانی هم نمی گذارد زیرا کسی که ایمان قوی ندارد مسلما حس خوبی هم ندارد و اگر حس خوب نباشد رسیدن به خواسته غیر ممکن است پس برای رسیدن به ثروت باید حرکت کرد و حرکت با ایمان قوی و تغییر باور و افکار و الگوی ذهنی می باشد خداوند می فرماید من بدون درخواست کردن دعای شما را اجابت می کنم پس حتی نیازی به درخواست نیست باید ایمان داشت که هم اکنون به خواسته خود رسیده ایم و فقط بابت رسیدن به خواسته مان شکر گزاری کنیم نه شرط بگذاریم و اگر نمی توانیم حتی ثروت و پول ببخشیم قانون کائنات می گوید حتی آرزوی ثروت برای دیگران کردن و از دیدن افراد ثروتمند شاد شدن خود از بخشیدن فیزیکی اثر بیشتری دارد البته نیت هم مهم استاگر با نیت اینکه خداوند به من برگرداند ببخشیم و یا حس ما در بخشیدن این باشد که چیزی از ما کم شده هرگز چیزی به سمت ما بر نمی گردد نیت با خدمت در راه خدا و شاد کردن خود و دیگران باشد

    با سپاس فراوان از دوستان و استاد گرامی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    محمد محمدی گفته:
    مدت عضویت: 3504 روز

    سلام استاد عزیزم

    یکی از ترمز ها این است که ما خودمون احساس میکنیم که لیاقت ثروتمند شدن رو نداریم و از خدا میخوایم که به خاطر اون کسی که میخواهیم بهش کمک کنیم به ما ثروت دهد

    انشاالله که همیشه دلتون شاد و لبتون خندون باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    آرش میکاییلی گفته:
    مدت عضویت: 2932 روز

    سلام ب همه دوستان خوب وعزیزم ترمزی ک در این متن وجود داشت

    ۱.‌اولین ترمز این ک ما با کمک ب دیگران نمیتوانیم ب انها کمک کنیم اگر بحث کمک بود تا الان این همه کمیته امداد و ارگانهای دیگه کمک کرد بودن

    ۲.ما اگر میبخشیم برای این میبخشیم ک ب احساس خوب برسیم ن بحث کمک ب دیگران و گرنه خداوند خودش بهترین بخشندست

    ۳.ما باید از خداوند بخواهیم انقدر ب ما ثروت بدهد ک بتوانیم کسب و کار راه بی اندازیم ک افراد زیادی را سر کار ببریم تا ب انها کمک کنیم

    ۴.با ثروت از خدا خواستن و کمک ب دیگران نشانه این ک خودما هم هنوز در فقریم و ب فقر فکر میکنیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    مریم اسکافی گفته:
    مدت عضویت: 2577 روز

    سلام به استاد دوست داشتنی و همه دوستان هم فرکانسی خودم. من فکر می کنم کل این درخواست ترمزه. یعنی همش پر از باورهای اشتباهه که تا درست نشه به نتیجه نخواهد رسید. زیرا طبق فرمایشات استاد اولا: ما اگر ذهن و روحمان را با هم یکی کنیم همه چیز خودش میاد و نیازی به درخواست کردن اونم با قید و شرط نداره وقتی تو ذهن و روحت را با هم یکی می کنی داری فرکانس میفرستی دیگه و شادی درونی هر روز برات به اشکال مختلف بیشتر میاد تو زندگیت. یعنی اول باید از ته دل از درون شاید داشته باشیم و شکرگزار باشیم تا بعد به همه خواسته هامون برسیم.

    دوم: ما باید به جای این طور درخواست کردن اولا شکرگزار باشیم از همان نعمت و همان میزان ثروتی که در همان زمان داریم اینطور درخواست کردن یعنی توجه به نداشته ها نه تمرکز بر داشته ها که استاد بارها و بارها اینو توضیح دادند. شکر نعمت نعمتت افزون کند.

    سوم اینکه مگر کمک به دیگران فقط با ثروته ما میتونیم در هرکدام از موارد نامبرده شده به اشکال خیلی بهتری کمک کنیم که شاید ارزشش از ثروت بسیار بالاتر باشه

    چهارم اینکه بازم طبق فرمایشات استاد ما تا نبخشیم نمیتونیم ثروتمند بشیم به طوری که یکی از عبارات تاکیدی خود استاد در روانشناسی ثروت یک این است که من ایمان دارم هر چه بیشتر به دیگران کمک کنم و ببخشم ثروتمندتر میشوم یعنی اول باید بخشید و کمک کرد با همین اندازه نعمتی که داریم تا بعد به ثروت برسیم نه برعکس آن. پس این نوع تقاضا کلا برعکس شده یعنی اول باید بخشید بعد ثروت خودش میاد نه که اول ثروت بخواهیم تا بعدش معلوم نیست بتونیم ببخشیم یا نه.

    پنجم: وقتی ما درخواست می کنیم کائنات فقط موضوع اصلی را درک میکنه نه شروط بعدش را ضمن اینکه با این نوع تقاضا خودمان و ذهنمان را درگیر و محدود به نوع خرج کردن ثروتی که در وهله اول درست نخواستیم کردیم.

    ششم اینکه همانطور که استاد فرمودند ادمی که به ثروت نرسدیه نمیتونه ادعا کنه بدش میاد از پول یا خوشش میاد ادمی هم که به ثروت نرسدیه هنوز نمیتونه چنین شرطی را کنه باید اول به ثروت رسید بعد ببینیم اصلا ظرفیت داریم میتونیم ببخشیم یا نه

    هفتم فرض کنید کسی نخواست هیچکدوم از اینکارها را انجام بده پس اون باید هیچی بخواد از خدا؟ یعنی ما نباید برای خودمون هیچی ارزشی قائل باشیم نباید خودمون را لایق ثروتمندشدن بدونیم بدون اینکه بخواهیم به اطرافیان و جامعه مان کمک کنیم؟ تشکر از استاد عزیز به خاطر سوال زیباشون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    کیان مرادی گفته:
    مدت عضویت: 2956 روز

    سلام

    در مورد این مسئله که خوده من هم بعضی مواقع اینشکلی از خدا میخوام که بهم ثروت ده

    فکر کنم ما میخوایم خدا رو احساساتی کنیم و یجورایی میخوایم اعتمادشو با این کار جلب کنیم و بگیم ببین من چه پسر خوبی هستم

    تو اگه بهم ثروت بدی جای بدی نمیره و حواسمون نیس که جهان طبق قوانینش پیش میره

    و فارغ ازین که چه کاره بدی با این ثروت بکنیم و چه کاره خوبی ،برای جهان اصلا مهم نیس

    در واقه ما داریم یجورایی باور اینکه ثروت مند شدن من رو ازخدا دور میکنه رو فریاد میزنیم ولی خودمون حواسمون نیس وته دلمون این باورو داریم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    از خدا دلی آرام میخواهم گفته:
    مدت عضویت: 2556 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و دوستان خوشگلم :)

    امیدوارم که نظر بنده هم میان این انبوه کامنت های زیبا مورد توجه قرار بگیره،

    *

    خب من خیلی به این سوال فکر کردم و روی تک تک جملات استاد بارها تعمق کردم و ده ها بار اون ها رو مطالعه کردم و از اونجایی که استاد گفتند حتما توی این باورها ترمزهایی نهفته است، فقط دنبال پاسخ میگشتم و باورتون نمیشه وقتی کسی دنبال پاسخ باشه، جواب ها بهش گفته میشه. نمیدونید چه حس فوق العاده ای داره وقتی باورهای مخفی پیدا میکنید که اصلا تا قبل از اون روحتون هم خبر نداشت که این ها باورهای نادرستی هستند!

    الکی نیست آقای عباس منش استاد ما هستند و ما شاگردهای اون، ممنون استاد بخاطر اینکه انگیزه میدید تا ما کاری کنیم یکم این سلول های خاکستری مغزمون رو به کار بندازیم :)

    *

    اما ترمزهای نهفته در این باورها:

    1- قرارداد با خدا:

    خداوند مهربان که قادر مطلق هست و اصلا نیازی به وعده و وعیدها و قراردادهای ما نداره!

    این جهان قانون داره و به قول قرآن سنت الهی تغییر نمیکنه، هرکسی که از این قوانین استفاده کنه، نتیجش رو هم میگیره. به همین سادگی. پس من اگر بخوام ثروتمند بشم، باید از قوانین تبعیت کنم، و نکته اینجاست که وعده ها و قراردادها که جزء قوانین نیستند.

    *

    2- خدایا به من ثروت بده تا من بتونم ببخشم (یا فلان کار خیر رو انجام بدم)!!!

    این هم باز از اون حرفا بودا !!! اولا که خداوند بخیل نیست و بازهم نیازی به کسی نداره که بخواد چیزی رو ببخشه و یا کار خیری بکنه. ثانیا اگر من مرد عمل هستم و اگر راست میگم، چرا الان در حد توانم نمیبخشم؟! منتظرم که پولدار بشم بعد ببخشم!

    *

    3- بخشش و یا کار خیر خود را مشروط به رسیدن به خواسته ای کردن:

    این موضوع خیلی مهمه. ما تا وقتی عشق را جاری نکنیم، عشقی دریافت نخواهیم کرد. من اگر بخواهم ثروتمند شوم، باید در عمل ایمان خودم رو ثابت کنم. اگر حتی صدتا تک تومنی در توان من هست، همون رو ببخشم، تا هزار برابر اون وارد زندگیم بشه. مگه میخوام با خداوند شرط بندی کنم که بهش دارم میگم بهم بده تا بعد من ببخشم!!!

    به قول کتاب فوق العاده کیمیاگر پائولو کوئیلو، نمیتونی با وعده چیزی که هنوز نداریش شروع کنی. چقدر من این کتاب رو دوست دارم.

    *

    4- خدا رو مثل یک انسان دیدن:

    اگر سوال رو به دقت بررسی کنیم، متوجه میشیم که کسی که اینطوری از خداوند درخواستی میکنه، اصلا خداوند رو هنوز به خوبی نشناخته. چنین فردی خداوند رو به شکل یک انسان داره میبینه. مثل این هست که شما بری توی بقالی سر کوچه، از فروشنده تقاضا کنی اگر فلان جنس رو به من ارزان بدی، من 50 کیلوی اون رو میدم به افراد فقیر!

    در مورد بی نیاز بودن خداوند که صحبت کردم. اما خداوند انسان نیست که باهاش معامله کنیم و یا بخواهیم دل اون رو به رحم بیاریم، بگیم خدا تو به من بده، من نیتم خوبه. قول میدم با اون پول فلان کار خوب رو انجام بدم.

    خداوند یک انرژی هست و به قول استاد، اون رو توی هر ظرفی قرار بدیم، شکل همون ظرف میشه، اما ما آدما اصرار داریم که ویژگی های انسانی خودمون رو ، مثه دلسوزی به خداوند نسبت بدیم و دل خداوند رو به رحم بیاریم.

    *

    5- احساس عدم لیاقت:

    نوع درخواست به شکلی هست که طرف خودش هم باور نداره که میتونه به چنین ثروتی برسه. اگر باور داشت، سعی نمیکرد با خدا وارد قرارداد بشه! چون از قوانین استفاده میکرد، و میدونست که به هرآنچه بخواهد طبق قوانین میتواند برسد. پس من تا وقتی خودم را فرد ثروتمندی نبینم، وقتی احساس لیاقت ثروتمند شدن را در خودم ایجاد نکنم، ثروت را همیش الانش هم نتوانم حس کنم، چطور از خداوند انتظار این رو میتونم داشته باشم که بهم ثروت بده.

    *

    6- شرک مخفی (خیلی مهم):

    فایل توحیدی عملی استاد قسمت 5 نظیر نداره.

    شرک در دل مومن همچون مورچه ای بر روی سنگ سیاه، در دل تاریکی شب نهفته است.

    فکرش رو که میکنم، حس خاصی دارم.

    جالبه که ما ثروت رو برای خودمون میخواهیم، اما داریم به خداوند میگیم نخیر ثروت رو به من بده، میخوام باهاش کار خیر کنم. کی رو داریم گول میزنیم؟! شرک همینه دیگه!

    میشه خیلی در موردش صحبت کرد، اما فکر میکنم همین میزان توضیح که فکر کنیم، کافی باشه.

    *

    در آخر سپاسگزارم از خداوند مهربان که هر روز چشمان من رو نسبت به قوانین بازتر میکنه.

    ممنون از همه دوستان و استاد خوبم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: