بررسی حجاب در قرآن | قسمت 6 - صفحه 19
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/08/abasmanesh-4.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2021-08-24 06:25:352021-08-25 13:51:11بررسی حجاب در قرآن | قسمت 6شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد عزیزم و همه خانواده عزیزم در این سایت بهشت
الان ساعت ۶ صبح هست و من دقیقا ۱۲ روز هست که یاخوابم یا توی سایت عباسمنش دات کام
من فروردین امسال دوره ۱۲ قدم رو تهیه کردم که شروع کنم ، شروع هم کردم نتیجه هم گرفتم در قدم اول، ولی ببینید چقدر استاد عزیز با تجربه و محکم توی جلسه ۷ قدم اول میگه که من الان بهتون تاکید میکنم که مطالب سایت رو تنها و تنها و تنها خودتون استفاده کنید ، سعی نکنید بلندگو بشید و این مباحث رو برای بقیه توضیح بدین و بخواین بقیه رو بکشونید به این سایت و محتوای نااااب که شما گوش نمیکنید و میاین کامنت میذارید و اونایی که کامنت رو هم میخونن گوش نمیکنن و باز هم میرن تو دیوار
خلاصه من امروز که دوم شهریور هست روز دومی هست که به امید الله مجددا قدم اول رو شروع کردم ولی ، ولی ولی با چشم باز ، با گوش شنوا ، و با ایمانی محکم تر و ارادتی بیشتر و بیشتر و بیشتر نسبت به استاد گرانقدرمون و مطمئنم که انشاءالله نتایج خیلی خوبی میگیرم و توی کامنت های دوره ۱۲ قدم همشون رو میگم برای خودم و استاد و همه بچه ها
نمیدونید که من از دیشب که این فایل رو پلی کردم تا الان که ساعت ۶ صبحه قرآن رو برداشتم و فایل رو نگاه میکنم و خودم توی قرآن سرچ میکنم و توی گوگل هم سرچ میکنم و منی که بچه ی مشهد هستم و دقیقا حرفهای استاد رو میفهمم نسبت به شرایط شهرهای مذهبی با دیدن این فایل ها انگار سیم پیچی مغزم که گاهی اوقات درگیر این بحث ها بود و گاهی مغزم داشت اتصالی میکرد که ای بابااااا از آخر چی شد ما با چی میریم جهنم ، با موی بلوند ؟ با پاشنه بلند؟ با کت قرمز؟ با تی شرت ؟ با پیراهن نیمه استین؟ با چی واقعا؟!!!! و استاد جان من بگم که بعد از ۶ ماه تاااازه فهمیدم این که میگین تمرکز روی اصل یعنی چی ، و مطمئنم ۶ ماه بعد این کامنتو بخونم میگم سینا تو اصلا نمیفهمیدی اصل چیه، فقط همین که درک میکنم احساس آرامش و همینکه قلبم آرام میشه استاد برای فرکانس فعلی من یعنی اینکه مسیر مسیر بسیار درستیه و قطعا آرامشی هست که از سمت خداست
استاد بابت حضورتون بسیااااار بسیاااار سپاسگذار الله یکتا هستم خیلییی دوستتون دارم و سلامتیتون رو همیشه از خدا میخوام ❤
به نام خدا
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته
خدا رو بسیار شاکرم که راه را بر من نشان داد و من را لحظه لحظه هدایت کرده و میکند
من تازه عضو سایت شدم قبلش از اینستاگرام فیلم ها و آموزشهای شما رو هم از پیج شما میدیم هم از پیج های مختلف دیگه. اولش میترسیدم وارد سایت بشم ولی گفتم چیزی نیست که تو وارد شو اگه خوشت نیومد از سایت خارج میشی. واقعا میگم از وقتی وارد شدم فقط از اینجا فایلها رو دنبال میکنم و میبینم چقدر منظم و مرتب موضوعات رو دسته بندی کردید و هر موضوعی را بخواهیم پیدا میکنیم. همینطور که داشتم نگاه میکردم به موضوع حجاب رسیدم و خیلی کنجکاو شدم که ببینم حجاب از دیدگاه قرآن چه چیزی گفته شده. راستیتش من هم در شهر قم بزرگ شدم یعنی 27 سال زندگیم در قم بودم و الان 13 ساله که به تهران اومدم. ما خانم های قمی در اون شرایطی که گفتید زندگی کردیم و چه بسا سختر که کسی جرآت داشت در مدرسه یا اماکن عمومی جوراب سفید بپوشه، یا مقنعه پفی بپوشه، توی مدرسه که گروه گشت داشتیم که سر تا پا و کیف و کفش و… حسابی میگشتن که مبادا جوراب سفید و کفش پاشنه بلند و… که اگر کسی چنین و چنان میبود انضباط که تجدید میشدند و اولیا دانش آموز رو میخواستند.
یه وقتی هم که اگر مهمانی به خونه ما میومد که حجاب قمی نداشت آبروی ما میرفت و همسایه ها بدجور نگاه میکردند که چرا مهمانتون اینطوریه
دیگه که بعضی از خانم ها که با این شرایط سازگار نبودند میگفتن چرا دین اسلام برای زنان تبعیض قائل شده و مردها آزادن ولی زنان باید در گرمای 40 و 50 درجه قم با اون حجاب باید بیرون از خانه را متحمل میشدن.
خلاصه که من هم هم اون حجاب اجباری رو نمیخواستم ولی مجبور بودم
الان هم به خاطر اینکه همسرم تهران را برای کار بیشتر میپسندید به اینجا اومدیم و الان من حجاب را با مانتو میپسندم (البته بگم که مدتی طول کشید تا خودم را با تهران وفق بدم چادر رو وقتی کنار گذاشتم که پسر دومم به دنیا اومد و من دیگه نتونستم با چادر بچه بغل کنم، مانتویی شدم)
بله من هم در خانواده بسیار مذهبی قم بزرگ شدم که توی خونه هم باید روسری میپوشیدم.
فکر میکنم 2 یا 3 سالی میشه که خانم های قمی دارن مانتویی میشن حالا کوتاه یا بلند
و اینکه خانم قمی الان داره تو کوچه و خیابانهای قم رانندگی میکنه و از اون قانون های بی پایه و اساس و محکم تقریبا دیگه خبری نیست و خانم ها کمی آزادتر شدند ولی باز هم کسانی هستند که حجاب سفت و محکمی دارند
سلام استاد جانم.
خدایا شکرت باز هم اگاهی جدید باز هم یک قدم پیش تر..
من یه آدمی هستم که دیگه زیادی زندگیم رو دایرس یعنی خیلی از مسائل شخصی زندگیم رو یه جورایی به هر کسی که یکم باهاش صمیمی میشم میگم و این موضوع تا الان خیلی به ضررم تموم شده البته الان خیییلی خیلی بهتر شدم.
الان متوجه شدم من با این فکر که زندگی مال خودمه و من کاری به حرف مردم ندارم خیلی جاها چیزهایی از زندگیم به آدم هایی با فرهنگ مخالف با اون مسئله گفتم که بشدت به ضررم تموم شده .
دو تا مثالی که اخیرا برام اتفاق افتاده رو میگم:
راجب مسئله ای به پسر خالم گفتم، پسری که توی روستا زندگی میکنه و کاملا طرز فکر متفاوتی با من داره اما من تو خیال خودم
تازه احساس برتری داشتم که داشتم هنجار شکنی میکردم و هرچی دوستم میگفت نگو اما من میگفتم بیخیال بابا باهاش صمیمیم یا اینکه میگفتم برام مهم نیست اون چطور فکر میکنه….همین پسرخاله ماه ها بعد جمله ای به من گفت که توهین مستقیم به شخصیت من بود اما من همون موقع هم به برداشت شوخی ردش کردم و بهش توجه نکردم اما الان میفهمم اگر که من بهش نمی گفتم ارزش خودم و حفظ میکردم اصلا اینکه کسی رو دوست داشته باشی یا باهاش صمیمی باشی باعث نمیشه که همه چیزای زندگیت و براش تعریف کنی…
مثال دوم: دوستی که از خواهر بهم نزدیک تر بود،راجب موضوعی بهش گفتم که اختلاف نظر داشتیم اما من توجهی نمیکردم و با کله شق ترین حالت ممکن احساس غرور میکردم که حرف مردم برام مهم نیست. همین شخص بعد ها یه حرکتی زد که انگار از پشت بهت خنجر میزنن. به زأم خودش برای صلاح من اون کار و انجام داد البته بدون اینکه من خبر داشته باشم اما راستش به ضررم بود و کلا اعتمادمو از دست دادم نسبت به صمیمی ترین دوستام..
اگر من خویشتن داری کنم و فکر نکنم صمیمیت یعنی اون شخص شخصی ترین مسائل زندگیت و بدونه قطعا یه آدم متفاوت متفاوت در نگاه اون دو تا بودم و رفتاری هم که دریافت میکردم متفاوت بود و مهم تر از اون، این همه انرژیم صرف نمیشد صرف اینکه حالا اون شخص چه فکری میکنه چه عملی میکنه یا حتی ساعت هایی که باید وقت میذاشتم و باهاشون بحث میکردم راجب اون موضوع خاص…البته که خدارو شاکرم که داره وجودم و گسترش میده و خیلی زود اینارو دارم میفهمم❤️❤️شکرت شکرت.
باید تفاوت رو متوجه بشم تفاوت هست بین اهمیت ندادن به نظر مردم و اینکه هر چیزی به هر کسی با هر طرز فکر و فرهنگی گفتن من فکر میکردم اگر به آدمای صمیمی زندگیم چیزی رو که باهاش مخالفن نگم یعنی به حرفشون که مخالف فکر منه اهمیت میدم .نمیدونم راستش این اولین باره همچین چیزی تو ذهنم روشن شده و از خدا نشانه میخوام برای واضح شدن فقط میدونم طرز فکر الانم بدجوری بهم آرامش میده پس شک نمیکنم بهش.
یه مورد دیگه: من هم از وقتی که با این مباحث آشنا شدم از شخصی که چادری بود و مقید بود توی فامیل کسی که نماز میخوند و خلاصه هر چیزی که از خونوادم تقلید کرده بودم یهو تبدیل شدم به شخصی که سعی داشت توی فامیل هم دقیقا همونی باشه که توی وجودشه فامیلی با طرز فکر متفاوتی با من. دوس داشتم سرکشی کنم دوست داشتم متفاوت باشم دوست داشتم بین همه اون افرادی که دیدگاه متفاوتی داشتن اون طور که دلم میخواد رفتار کنم مثلا با پسرا بیشتر راحت بودن، به حجاب سخت نگرفتن حتی همه میدونستن که من نماز به شکلی که اونا میدونن نمیخونم و دیگه حالا هر کی یه تیکه مینداخت اما من توجه نمیکردم و با خنده و حاضر جوابی ردش میکردم اما الان که به رفتارام نگاه میکنم به نظرم رفتار یه شخص با عزت نفس نیست، من انگار میخواستم خودم و ثابت کنم. اگر من جلب توجه نمیکردم و معمولی رفتار میکردم هم توی اون فامیل رفتار بهتری رو دریافت مبکردم هم انرژیم برای تیکه ها و نصیحت های مردم صرف نمیشد.. من شاید تو کل سال جمعا شیش روز پیش فامیل باشم آیا این ۶ روز نیازه که من جلب توجه کنم و طرز تفکرم و جار بزنم؟ الان با این آگاهی واقعا احساس پختگی میکنم .انگار تا همین چند دیقه پیش کلم خیلی باد داشت.
سلام به همگی برای رسیدن به درستی باید از افرادی که مطلع هستند به مسائل دینی مثل علما و مراجع و افراد آگاه مثل روحانیون تحقیق و پرسید چون آنان آگاه اند و درس خوانده اند و سواد درست این کار را دارند که بتوانند توضیح دهند و برای فهمیدن این مسائل باید از آنان پرسید در سایت های پاسخ گویی به سوالات دینی و تحقیق کنید و از افراد روحانی بپرسید
سلام استادجان امیدوارم سلامت وتندرست باشید .متشکروسپاسگزارم بابت فایلهای حجاب .یکی ازسوالات من همیشه همین حجاب ومو سربود
بارها ازبچگی این احساس گناه رادرما فعال کردند که موی توبیرون باشد سرپل صراط ازمو باید ردبشی وکلی مزخرفات دیگر که من همیشه با جنسیت خودم مشکل داشتم وباخودم درصلح نبودم ویکی ازدلایل دورشدن من ازخدا همین حجاب بود که دردلم به خداوند فحش میدادم که مرا چرا دخترآفریدی واین احساس گناه تبدیل به حس بی ارزشی ودراخر نداشتن اعتمادبه نفس وخیلی مشکلات دیگر شد با بزرگ شدن ومطالعه کردن این احساس گناه وبی ارزشی کمتر شد ولی همچنان درگوشه ی ذهنم پنهان بود .این سوال راازخودم بارها پرسیده بودم که زیباترین قسمت ظاهری یک انسان ،کدام قسمت بدن اوست ؟وبه خودم میگفتم صورت انسان زیباترین عضو ظاهری است پس چرا گفتند موی سر ؟خودمن اگر یک مو در ظرف غذاببینم حالت تهوع میگیریم .،پس چرا باید آنقدر این موها را بپوشانیم .متشکرم استاد عزیزم بی نهایت سپاسگزارم ،جواب تمام سئوالات مرا با آیه های قرآن دادید .سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم🌺🌺🌺🌺
سلام به استاد عزیزم وشایسته جانم.
من پنجاهواندی سن دارم وشاید جزو معدود کسانی باشم که توی سایت شما قبل از انقلاب رادرک کرده باشه
من دختری باپدری ارتشی ونمازخوان ولی آزاد اندیش و مادری سخت متعصب وبه زعم ما مذهبی
کسی که تجربه ای ازهر دونوع پوشش اطرافش داشت ولی وقتی داشت بزرگترمیشد بااجبارمادربایدچادربه سرمیکرد، ولی ازدرون بااین قانون سخت میجنگید وفرارمیکرد و همیشه برای من جای سوال بود که اگرخداعادل است ،چراحجاب باید برای من باشد ولی برای برادرانم نه
وبااین منطق به مادرم میگفتم هروقت برادرانم عمامه به سر کردن من هم چادرسر م میکنم
وچون که قبل ازاین هیچکدام ازخواهرانم چنین منطقی برایش نیاورده بودندوپاسخی برای سوالم نداشت ،درموردمن کمترسختگیری میکرد ولی من ازاین تبعیض چنان میرنجیدم که سخت اصرار به کوتاه کردن موهایم در همان آرایشگاهی که برادرانم می رفتندویا شنا کردن در همان استخری که آنها میرفتند داشتم
کسی بلد نبود وتا همین الان که این فایل را شنیدم هم کسی نتوانسته بودبرای من توضیح دهد که مساوات وعدل خداوند چه معنایی دارد؟_
هزاران سوال من از مادرم که خیلی مذهبی میدانستمش وکلی اساتید واهل فن،بیجواب مانده بود و پاسخ معتبر وقانع کننده ای از هیچکس که مرا راضی کند، نمیشنیدم.
چندین بار به میل خودم، ویا،اجبارسایرین محجبه شدم،چادر،روسری استفاده کردم وبعدمد تی بسیار کوتاه رها کردم
حس میکردم اواخرعمرم هست ودیگرهمه چیزرارهاکرده وپرسشی نمیکردم،به نظرم دیگر باید به تقدیرتن دادوگفت حتما مصلحت خداونداست،مسایل بسیار زیادی درزندگی داشتم وبا وجود آنکه انسان پرسشگری بودم وکلی سوال داشتم که برای دیگران مطرح نبود،وبه پاسخ درست ومنطقی هیچکدام نرسیده بودم،دریک برهه وباامدن یک تضاد ،تمام نماز، قران،حجاب وهرچه به زعم خودم دینداری که در این بیست سال اخیر برای خودم ساخته بودم را بیرون ریختم،نمازوروزه وقران خواندن وحجاب را پرتاب کردم و انقلاب کردم درون خودم
واهسته آهسته به این سایت هدایت شدم
با تکامل یکی یکی پاسخ سوالاتم راگرفتم ودانستم که درامورمختلف چطوررففتارکنم،چطورفکرکنم وچطورعمل کنم،
چقدرمومن تر،خداشناستروشادتروخوشبختترم
چقدربرعمرازدست رفته ام تاسف خوردم وبعدفهمیدم که این خودم بودم که با تمام وجودم نخواستم هدایت بشم
یاد نداشتم هدایت چیست
والان به خودم آمدم ،وهردم میگم خدایا شکرت که هدایتم کردی تا بواسطه اگاهیهام،قلبم آرام بگیره وبدانم که دارم هرروزبا کارکردن روی خودم وطی کردن تکاملم،درهای بیشتری از آگاهی و شناخت روی خودم باز میکنم
استادم بابیان شیوا وشایسته عزیزم باقلم شیواشون،پیامبر آگاهی دهنده زمان من شدند وخدارو برای این داشته صدهاملیون بارشکر میکنم
استاد جان ودوستان آیا باورتون میشه که باوجود اینکه قالبا میدونستم که حجاب این چیزی نیست که به خوردمادادن ،ومطمئن هم بودم،ولی تابه این فایل نرسیدم نتونستم دلیلشو به خودم توضیح بدم؟
اقرار میکنم که وقتی استاد این فایل رو روی سایت گذاشت بااشتیاق دنبالش کردم تا جلسه جهارم .،،وبا اون پیشینه ای که من درمورد مسئله حجاب داشتم،باید تااخر شو میشنیدم ولی نمیدونم که چطور شد که یهو جذابیتشو ازدست داد و بازم جواب قطعی ام رو نیافتم و رهاش کردم
وازدیروزبه دلیل یک تحقیق برای نوشته های کتابم ،دوباره این فایلها و گوش کردم به جلسه اخررسیدم وبا دنیایی از پاسخهای قبلا درک نکرده ،رسیدم
وای وای خداوندا تو چه میکنی باما؟
دیگه یاد کرفتم،میپرسم وجواب میگیرم
خدایا چه دنیای زیبایی
دیگه میخوام هرروزوهر روز بیشترازاین قوانین به نفع خودم استفاده کنم
اره من فرصت طلب شدم وازاین فرصتهای فهم و درک به نفع خودم استفاده خواهم کرد
سعی میکنم خودم رو بیشتر دوست داشته باشم وزندگی عالیتری درهمه جنبه ها برای خودم بسازم
چقدر دوستتون دارم استادهای عزیزم
وچقدرخداروشکرمیکنم برای یافتنتون
با عشق هردوتون ودوستان عزیزم درسایت سایت رو در آغوش میگیرم وازخداوندبرای همتون آرزوی رسیدن به پاسخ سوالاتتون رو دارم
فکرکنم این یک دعای بسیار عالی برای همتون باشه
با عشق خدانگهدار
سلام به استاد عزیزم وسلام به خواهرعزیزم مریم شایسته وهمچنین اعضای فنی گروه تحقیقاتی عباسمنش.
از اینکه به این مسیر هدایت شدم بااین همه فرشته که از دل جامعه کنده شدند ومیخوان که هم دردنیاوهم آخرت یک زندگی خوبی داشته
باشن بسیار خوشحالم.
استاد عزیزم نمیدونم چطوری ازت تشکر کنم که نورخدا را درجهان گسترش میدی طریقه درست
مطالعه کردن قرآن رابه ما می آموزی فقط وفقط
اجر وپاداش شمارا غیر ازخدا کسی توانا
نیست من فقط میتوانم ازشما تشکر کنم.
ازوقتی که من با شماآشنا شدم باقرآن آشنا شدم
باشناخت قوانین و قرآن خداومعبودم راشناختم و
دارم رواصل کار می کنم.
من سالهابا حجاب چه در مورد زنان وچه درمورد
مردان به این فکر می کردم که چرادر ایران به این
شکله چرادر آمریکاودرکل دنیاهرکدام حجاب
مخصوص خودشان را دارن یاحداقل آدمای
خوب
ماهستیم چون حجابمون این شکلیه و……
وقتی که این فایل راگوش کردم خیلی محدودیتها درذهن من برداشته شد یعنی اصل و
فرع رابرام باز کرد برام مشخص شدکه هرکس
درهر کشوری یاشهری یاروستایی لباسی بپوشد که موردجلب توجه قرار نگیرد مخصوصا درمورد زنان اگه میخوان اذیت نشن.
در مورد حجاب من همیشه فصلهای سال را
ملاک قرار میدهم که هرفصلی حجاب مخصوص
خودش را داردکه آن پوشش زینت اوهم هست.
زمانی که شروع کردم به تغییر دادن شخصیت خودم گفتم من باید تغییر کنم اولین کاری که کردم لباس سیاهی که درمراسم ها ازاون استفاده
میکردم انداختمش دور وبعداز این اتفاقاتی که
میافتادمخصوصا توفامیلای نزدیک جور دیگه بهم نگاه میکنن ببین بالباس زرد اومده بعضی وقتا باشوخی هم حرفاشونو بهم میگفتن
تواین چند روز اخیر تو مراسم فامیل نزدیکم
به خاطر اینکه مثل قبل توجه اونا رو من نباشه این چندروزا لباس سیاه پوشیدم اینم بخاطر خودم اینکارو کردم البته مهم هم نبود چون اصل
نیست ولی هرشخصی که در هر فرهنگی که زندگی میکند اگه میخواد در آرامش وصلح باشه واذیت نشه یه سری قواعد را رعایت کنه بهتره.
با آرزوی موفقیت وسلامتی وخوشبختی برای
استاد عزیزم وگروه تحقیقاتی عباسمنش
خدا نگهدار.
سلام استاد سپاس به خاطر صحبتهای کامل و شیواتون
استاد من یک شهروند قمی هستم که مدتهاست درگیر مسئله حجابم بالاخص برای خانواده ام و دقیقا توضیحاتی که شما دادین رو براشون میگفتم ولی با توجه به شرایط زندگی و محیط خانوادگی همیشه عذاب وجدانی که نکنه من دارم گناه میکنم رو داشتم تا اینکه دوستم شما رو بهم معرفی کرد و خداروشکر که به یک تحلیل عالی از قران به واسطه شما رسیدم.
و یک مسئله دیگه که خداروشکر قم هم از اون خفگان چادر در اومده و زنان با مانتو و راحتر میتونن پوشش داشته باشن و خداروشکر مردهای قمی هم به این درک رسیدن که با خانم بدون چادر کاری نداشته باشن.
در کل تفسیر قرآن باید از فردی که مسلط باشه به مسائل دینی و … انجام بپذیره
مثل علما و استفاده از روایت ها که در رابطه با حجاب توضیح دادند و اصل آن است برای رسیدن به جواب از افراد روحانی و مطلع و سایت های دینی به جواب رسید نه اینجا
استاد عباس منش واقعا خداراشاکرم که منو تو مداری قرار داد که با شما و مهمتر از همه با خدای خوب خودم آشنا شدم و یک عمر اشتباه زندگی کردم و میدونم هنوز هم تغییر نکردم من همون فلز شکل گرفته به اشتباه هستم که تازه چکش گرفته دستش و میخواد یه شکل خوب به خودش بده. و بی نهایت خوشحالم.
دوستان قرآن بر پیامبر مقدمه یا پیامبر بر قرآن؟؟؟ قرآن تاییدی بر رسالت پیامبره !!!!پس ما هایی که الان داریم قرآن را تفسیر می کنیم علاوه بر قرآن شما بروید نظرات پیامبر در مورد حجاب را بخوانید ،،،،شما هایی که الان اینقد عشق میکنید قرآن چی گفته (که البته به نظر من قرآن را بد تفسیر کردید)نظرات پیامبر و امامان را هم در مورد حجاب بخوانید
رسول خدا (ص) فرمودند:
هر زنی که به خداوند سبحان و روز قیامت ایمان دارد، زینتش را برای غیر شوهرش آشکار نمی کند و همچنین موی سر و مچ [پای] خود را نمایان نمی سازد و هر زنی که این کارها را برای غیر شوهرش انجام دهد، دین خود را فاسد کرده و خداوند را نسبت به خود خشمگین کرده است
دوستان قرآن بر پیامبر مقدمه یا پیامبر بر قرآن؟؟؟ قرآن تاییدی بر رسالت پیامبره !!!!پس ما هایی که الان داریم قرآن را تفسیر می کنیم علاوه بر قرآن شما بروید نظرات پیامبر در مورد حجاب را بخوانید ،،،،شما هایی که الان اینقد عشق میکنید قرآن چی گفته (که البته به نظر من قرآن را بد تفسیر کردید)نظرات پیامبر و امامان را هم در مورد حجاب بخوانید
رسول خدا (ص) فرمودند:
هر زنی که به خداوند سبحان و روز قیامت ایمان دارد، زینتش را برای غیر شوهرش آشکار نمی کند و همچنین موی سر و مچ [پای] خود را نمایان نمی سازد و هر زنی که این کارها را برای غیر شوهرش انجام دهد، دین خود را فاسد کرده و خداوند را نسبت به خود خشمگین کرده است. (مستدرک حاکم، ج 2، ص 549
داداشی که حرف پیامبر میگه .
اول بیاد ثابت کنه که حذف پیامبر تحریف نشده
بعد بیا حرف بزن
تنها قرآن است که حفاظت شده در برابر تحریف
در زمان خلیفه دوم آنقدر حدیث دروغ در اومد که حدیث پیامبر ممنوع کرد ،دوما قرآن اصل هست چون کلام خدا است شاید پیامبر برای دوران خودش حرف زده ،فقط قرآن
سلام و دورود بر شما
بنده کامنت شما رو خوندم و راجبش یه تحقیقی کردم
۱. پیامبر یا پیغامبر (پیغمبر)= پیام اوردنده یا پیغام اور. حالا این پیام از سمت کیه؟؟؟ خداوند که هیچ شکی هم در اون نیست و قرآن به صورت تدرجی و تکه تکه به پیامبر وحی میشه در موقعیت های مختلف. خداوند برای اینکه قران مانند کتاب های الهی دیگر دست کاری نشه به صورت لفظی از طریق جبرئیل به پیامبر ایات رو وحی مکرد و پیامبر اون هارو با نظم خاصی که میدونسته مکتوب میکنند
پس حرف خدا حرف پیامبر و هیچ فرقی بین این ۲ نیست.
یکی از وظایف اصلی پیامبر ابلاغ قرآن یا همون سخن خداوند هست
۲. طبق حدیثی که شما اوردین حرف پیامبر و خدا ۲ تا میشه چون با سوره نور ایه ۳۱ منافات داره
۳. سندی که شما برای حدیث اوردید هم برسی کردم و این حدیث در کتاب بود.
اما منبعی که این کتاب اورده برای اثبات حرفش کتاب مصباح الشریعه صفحه ۹ رو ذکر کرده و بنده یه پی دی اف از این کتاب پیدا کردم که زیاد خوب نبود پی دی افش و از اون جایی که من عربی بلدنیستم زدمش تو گوگل ترنسلیت و نتیجه زیاد جالب نبود و ربطی به حرف پیامبر هم نداشت (البته حرف منو ملاک قرار ندید نسخه فیزیکی پیدا کنید)
حالا از اون طرف خوده این کتاب مصباح الشریعه معلوم نیست دقیقا کی نوشتتش یه سریا میگن امام صادق نوشته یه سری دیگه یه چیز دیگه میگن و خود این کتاب هم منبع دیگه ای نیورده بود برای اثبات این حدیث (اصن حدیثی اونجا نبود )
در کل حدیث های که از سمت امامان و پیامبر نقل میشن قابل اعتماد نیستن به دلیل تحریف و ۱ کلاغ ۴۰ کلاغ.
خود قرآن معتبر ترین چیزیه که ما داریم.
خدانگهدار.