چقدر راحت خود را از ثروت محروم می‌کنیم! - صفحه 6 (به ترتیب امتیاز)

326 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    بهمن توحیدی گفته:
    مدت عضویت: 3569 روز

    اراده خداوند اینه

    إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ ۗ

    بی گمان خداوند حالت (و سرنوشت) هیچ قومی را تغیر نمی دهد ، تا وقتی که آنان آنچه را که در ضمیرشان است، تغیر دهند .

    متاسفانه خرافات زیادی بنام دین بخورد مردم داده شده در کل طول تاریخ و تا الان.

    هرکس درون و باور و صفاتشو تغیبر داد سرنوشتش هم به نسبت همین تغییر حال چه تغییر مثبت چه منفی تغیبر میکنه. کل داستان همینه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    میثم رخشان گفته:
    مدت عضویت: 1910 روز

    به نام الله هدایتگر

    سلام به همه عزیزان همفرکانسی

    خدارو شاکر و سپاسگذارم به خاطر قوانین ثابتی که برای جهان وضع کرده

    خدایا شکرت که سالم و تندرست و شاداب میتونم اینجا باشم ببینم گوش بدم بنویسم و فکر کنم به هر انچه موجب هدایت من به مسیر باور هایم میشود

    چقدر دلم براتون تنگ شده استاد عزیز خانم شایسته نازنین منتطر فایل های زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا هستم تا من هم کنار شما از این زیبایی ها لذت ببرم و شاد باشم

    خدا رو شکر میکنم به خاطر عشق و علاقه ای بی نطیر که به همسرم دارم یک فرشته زیبا و خوش کلام و همنشین که خداوند سر راهم قرار داده و انگار بعد ده سال زندگی مشترک اولین روز اشنایمونه خدارو شکر

    برسیم به فایل ارزشمند چقدر راحت خودمون رو از ثروت دور میکنیم استاد من هم از این قضیه فارق نبودم که نشنیدن جملات انگیزشی از خانواده و خداروشکر میکنم از این بابت

    همین که خواستم این فایل رو ببینم ی فیلمی از دختر کوچولوی باهوشم داشتم ی لحظه پلی کردم و ی احساسی بهم گفت ببین پقدر با خودش در صلحه چقدر باوراش امادن اصلا محدودیتی برای این بچه نیست اصلا ذهنش درگیر مسایل مادی و یا غیره نیست

    میخنده همیشه بازی میکنه هر چیزی رو هم که بخواد با اشاره با دست درازی با شیرین زبونی به دست میاره و به خودم گفتم تو هم همین بودی باور های محدود جامعه یا خانواده باعث شده ورودی ها باعث شده که تو باورهات اینجوری بشه پس میشه با کنترل این ورودی ها باورهای خوب و قدرتمندی بسازی و بشی مثل همون کودک دوساله

    خوب فایل رو که باز کردم دیدم چقدر جالب استاد شما هم مثال کودک دوساله رو زدی

    چند روزی بود درگیر شده بود ذهنم به خاطر حرف دیگران ی بنده خدایی ی سری حرف ها زده بود که در مورد من صدق نمیکرد

    اولش ی مقدار ناراحت شدم بعد همون احساس بهم گفت پسر ببین پقدر موفق شدی که فلانی میگه این بار قاچاق میاره میفروشه این گرون فروشه و همین که به خودم برگشتم گفتم خداروشکر ببین پقدر بزرگ شدی که موفقیت های هرچند کوچک تو برای دیگران دور از دسترسه

    واین راه با همه زیبایی ها ادامه داره این شکر گذاری ها این توکل ها این انگیزه ها از تضاد ها سقفی برای من باقی نگذاشته و من دارم رو به جلو و بینهایت حرکت میکنم به امید الله مهربان

    عاشقانه عاشقانه همه عزیزانم رو دوست دارم همه دوستان همفرکانسی تشکر میکنم از استاد عزیز و سپاسگذارم ازتون و چقدر خوشبختم و مورد توجه رب که با شما اشنا شدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    سپیده گفته:
    مدت عضویت: 1375 روز

    سلام استاد خوبم

    چقدر خداروشکر میکنم ک ب این جمع الهی و خدای هدایت شدم

    چ جالبه واقعا ک امشب من باید این فایل رو بشنوم…

    امشب تو ی جمعی بودم ک صحبت از این شد ک یکی از افراد حاضر در اون جمع تصمیم داشت تا ی مغازه برای خودش باز کنه…

    ک چقدر جالب ک منم مثل شما میتونستم کلی باور محدود از توی حرف هاشون متوجه بشم…

    من فقط نشسته بودم و توی ذهنم ب این فکر میکنم ک خداااای من چقققدر افراد محدود فکر میکنن..

    ک من توی چ افکاری بزرگ شدم…

    چقدر خداروشکر کردم ک من نگاهم زمییین تا اسمون با اونا فرق داشت و کلا دنیای من جدا بود از انها….

    منم باور های محدودی ک متوجه شدم از این جمع رو دوست دارم اینجا بنویسم تا ب خودم یاداور بشم ک همیشه باید روی باور های خودم کار کنم

    اول از همه ک کلا از نظر من این بنده خدا هیچ انگیزه و هیچ هدفی از بازکردن مغازه نداشت و فقط میگفت میخوام سرگرم ی کاری باشم (ایشون بازنشسته فرهنگی هستند)

    من همونجا ب خودم گفتم ک ببیین فقط برو دنبال علاقه ات و بی هدف و بی انگیزه زندگی نکن…

    باور محدود بعدیشون لوکیشن بود ک دنبال جایی بودن ک پاخور زیادی داشته باشه وسط شهر باشه و میگفتن اینجا مردم از فلان جاها زیاد میان و بیشتر فروش میشه انجام داد…

    ک من یادم اومد از اون دوستمون ک توی سریال سفر ب دور امریکا تو لس انجلس (دیدار استاد با دوستان) اقای فک میکنم اسمشون متین بود ک یه طلا فروشی دارن ک از لحاظ لوکیشن زیاد منطقی نبود ک اونجا فروش خوبی داشته باشن ولی ایشون گفتند ک بسیار موفق هستند…

    یا ی الگوی دیگ ک خودم دیدم یه تعمیرات موبایل تو شهر ما هست ک توی ی کوچه تاریک و بدون مغازه و نور خاصی هست،مغازه این اقا پارکینگ ی خونس ک همیشه همیشه همیشه سر این اقا شلوغه هر وقت ما میریم پیشش همیشه خدا مغازه شلوغه و درحال کار کردن هست…این اقایی ک میگم تعمیرات موبایل انحام میدن واقعا هم ادم کار درستی هست ک ما از کارش خیلی راضی هستیم خیلی حالیشه همیشه در حال اموزش دیدنه و میره کلاس های اموزشی حیطه کارش،ادم منصفیه و خیلی درستکاره ادم قشنگ حس میکنه و باخیال راحت میتونی کارت رو بسپری بهش…

    باور بعدی ک توی حرف های این جمع متوجه اش شدم عزت نفس نداشتن بود ک متوجه شدم چقدر این نبود عزت نفس میتونه زندگی و اینده ادم رو تحت تاثیر قرار بده…

    ایشون تمام سال های خدمتش رو توی ی روستایی معلم بودن و من شنیدم ک معلم های ک سال های اخر بازنشستگیشون میان مدیر یا معاون مدرسه میشن ک حقوق بازنشستگیشون بیشتر بخوره براشون ولی ایشون گویا اینکار رو نکرده و توی همون روستا فقط معلم بوده

    بعد تو ادامه صحبت هاشون متوجه شدم ک برای مدیر باید میومدن توی شهر و ایشون دوست نداشتن بیان شهر و در ادامه متوجه شدم ک ایشون عزت نفس ندارن ک این کار رو نکردن و الانم ک ا‌ومدن شهر دوست ندارن چون مدل لباسشون هم فرق میکنه با عرف جامعه شهری،وقتی میره بیرون خجالت میکشه و دوست نداره و من چقدر افسوس خوردم ک ما ادم ها چ راحت عمرمون رو هدر میدیم …

    ب خودم گفتم ک خوش بحالت سپیده ک در این مسیر اگاهی هستی و برات مهمه ک تغییر کنی و داری اندازه مدارت تلاشت رو میکنی..

    و خیلی باور های دیگه ک اگ بخوام بنویسم باید تا صبح فقط تایپ کنم…

    ولی یه چیزی شنیدم توی اون جمع ک فهمیدم چقدر خدا برای هرکسی متفاوته….

    فهمیدم خدا یکی هست ولی ب اندازه تمام انسان ها ،ب اندارزه تمام افکار خدا وجود داره…

    و چقدر من بیشتر از همیشه عاشق خدای خودم شدم…

    ب من اسم دو تا شخص رو گفتن ک این دوتا همسن همدیگه هستند ولی از لحاظ چهره یکی از اون دونفر خیلی سنش بیشتر از اون یکی دیگه هست…

    فک میکنین ب من چی گفتن ب خاطر این تفاوت ظاهری؟؟؟؟!!!@

    اینکه اونی ک چهره اش پیرتر هست و اگ کنار هم وایسن فک میکنی ک پدر و پسر هستند

    ب خاطر این چهره اش پیرتره ک خیلی اهل نماز و قران و خدا و پیغمبره!!!!!

    گفتم خب چ ربطی داره؟

    گفتن چون اون معنی قران رو میدونه،از همه چی خبر داره و همش غصه بقیه رو میخوره ‌ک چطوری دارن دنیا و اخرتشون رو نابود میکنن،غصه دین رو میخورن ک اینقدر مردم بی دین هستند و از اینجور حرف ها….

    و من مخم سوووت کشید از شنیدن این حرف هااااا….

    فقط نگاهشون کردم گفتم هرکسی نتیجه اعمالشو میگیره دیگه‌‌‌…

    و من بیشتر و بیشتر عاشق خدای خودم شدم ک بهم گفته ناراحت نباش اگه بقیه ایمان نمیارن، بهم گفته ناراحت نباش اگ بقیه ب حرفت گوش نمیدن هر کسی نتیجه اعمال خودش رو میبینه کب هیچ کسی ظلم نمیشع اونا خودشون ب خودشون ستم کردند…

    این خدای منه… .

    حالا جالبه ک بدونید اون بنده خدایی ک میگن قیافش پیرتره چون خداپرست تره اتفاقا خیلی خیلی خیلی خیلی ثروتمند تر از اون یکی دیگه هست…

    بقیه نمیگن چون خداپرست تر هست تونسته اینقدر پول در بیاره، میگن چون دکتره برا همین پولداره…

    نمیگن چون خداپرست تر هست اینقدر ادم ها دورش جمع میشن دوسش دارن میگن چون پولداره اینقدر پارتی داره چون پولداره اینقدر همه جلوش هم و راست میشن(ی جمله ای هم هست همیشه میگن ک تا پول داری رفیقتم عاشق بند کیفتم)

    چقدر باید روی خودم کار کنم تا نتایجم بزرگ تر بشه

    چقدر باید ب خودم فکر کنم و حرف هام،ب افکارم،ب رفتار هام

    چقدر باید ب خودم دقت کنم تا باور های محدود خودم رو بیشتر و بیشتر شناسایی کنم….

    خدایا هدایتم کنم به راه راست….

    به راه کسانی ک به آنان نعمت داده ای…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      مرضیه نام داری گفته:
      مدت عضویت: 903 روز

      احسنت عالی بود عزیزم لذت بردم از این همه بینش

      استفاده کردم

      بنده نیز از وقتی با استاد آشنا شدم خیلی خوب دارم نتیجه می گیرم هر بیشتر دارم فاصله ها رو با آدم های دورو برم احساس می کنم

      ولی هر چقدر داد می زنم فریاد می زنم این که باورهای شما غلط است

      نمی خوان باور کنند…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    نگار ارجمند گفته:
    مدت عضویت: 3814 روز

    سلام استاد عزیزم

    استاد میخواستم از شما تشکر کنم. شما زندگیمو تغییر دادین. میدونین استاد قبل از اینکه با شما آشنا بشم کتابهای حوزه موفقیت رو خیلی زیاد مطالعه میکردم و کلا به این حوزه علاقمند بودم اما دانسته های من هیچوقت تبدیل به عمل نمیشد. اون موقع ها وقتی کتابهای موفقیت رو میخوندم – که همیشه هم کتابهای نویسندگان خارجی رو میخوندم – به خودم میگفتم کاش ما یه استاد موفقیت تو این زمینه تو ایران داشتیم تا بتونم تو سیمنارهاش شرکت کنم کتابهاشو بخونم ، و چون وقتی از نزدیک خودم ببینم هم انگیزم بیشتر میشه و هم بیشتر حرفهای کتابها رو باور میکنم. و همیشه این آرزو رو داشتم.

    وقتی با شما آشنا شدم انگار شما دقیقا رویای محقق شده من بودین. با اشتیاق همه فایلها و محصولات شما رو تهیه کرده ام چون شما همه حرفای درونمو بهم میگین. همه حرفهایی که وقتی بهشون فکر میکردم اگر به اطرافیانم میگفتم بمن میخندیدن و مسخره ام میکردند. من بعد از تهیه دوره “عشق و مودت در روابط” فردی که آرزویش را داشتم با تمام مشخصاتی که خواسته بودم وارد زندگیم شد و خدا رو شکر او هم مثل من مشتاق تمام حرفهای شماست. امشب داشتیم همین فایل رایگان شما را گوش میدادیم. هم من و هم همسرم متفق القول گفتیم خدا رو شکر که ما تو ایران همچین فردی رو داریم. ناگهان یاد آرزوی دیرینه ام افتادم که چقدر اون زمانها دلم میخاست یه استاد موفقیت رو تو ایران می داشتیم. و همونجا بخودم گفتم باید به شما ایمیل بزنم و از شما تشکر ویژه کنم.

    خدا رو صد هزار مرتبه شکر که شما هستید استاد عزیزم. با تمام وجود دوستتان دارم و آرزو میکنم بزودی استاد موفقیت در عرصه جهانی باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    هُوانس جوهانس گفته:
    مدت عضویت: 3924 روز

    به نام خالق جهان هستی، باورها و فرکانس ها….

    به نام خالقی که ایمان قلبی به او، من را به خالق تمام و کمال زندگی خود ساخته است.

    از روزی که فهمیدم دنیایی که در آن زندگی میکنم دقیقا مانند یک آینه تمامی باورها و فرکانس هایم را در قالب ثروت، سلامتی، روابط و اتفاقات در زندگیم ایجاد میکند، نگرشم نسبت به جهان و خدایی که آن را آفریده است تغییر پیدا کرده است.

    چه خوب است که خدا را به عنوان بهترین و تنها دوست خود در این زندگی انتخاب نموده ام. خدایی که وجودش به تنهایی به هزاران دوست زمینی می ارزد. خدایی که من شناختم و تصمیم گرفتم فقط به او اعتماد و تکیه کنم مانند برادر بزرگتری است که همیشه حواسش به من هست و من خیالم راحت است که هر چالش و مسئله ای که در زندگی برایم بوجود بیاید با تکیه و ایمان به او میتوانم از پس آن برایم.

    برادر بزرگتری که من همواره سعی میکنم در تمام لحظات زندگیم آن را در درون خودم احساس کنم.

    همواره و از هر لحظه زندگیم برای مستحکم تر شدن رابطه ام با برادر بزرگترم استفاده میکنم.

    مهمترین هدف زندگیم در حال حاضر، آن است که به حدی از ایمان و اعتماد به این برادر بزرگتر برسم که در خودم حل شده و جزئی از روح من شود. تا جایی که خودم را خدای زندگی خود بدانم.

    ما انسان ها به این دنیا نیامده ایم که دنبال یک لقمه نان برای سیر شدن و یک پناهگاه برای زیستن در آن باشیم.

    بلکه مهمترین و اصلی ترین هدف ما باید این باشد که ((خدای زندگی خود باشیم))

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2160 روز

    یه شبکه هست در ماهواره فقط کشتی های تفریحی نشون میده من یه مدتیه همش می بینم البته گاهی وقتام به خاطر باورهای محدود کننده ی خودم خاموش می کنم ومی رم سراغ کارهای دیگه ام !!!!……..

    امروز برنامه رو که می دیدم خدا راشکر چقدر باور های محدود خودمو پیدا کردم

    من فهمیدم خودمو خیلی محدود به فقط ماشین و خونه ای کردم یعنی می گفتم ….خونه و ماشنی حالا باشه ما را بس است همش می گفتم………………………… ولی با دیدن ثروتمندانی که می دیدم گفتم ببین زهرا چه زندگی دارن ………………….من هم می تونم من باید بتونم … وقتی اینها تونستن پس برای من هم امکان پذیره

    خدایا شکرت با دیدن یه فیلمی که اصلا من نمی دونم کجا بود خداوند داره به من نشونه هاشو نشون می ده و میگه خودت گفتی من هم دارم اجابت می کنم

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    سید علی فخری گفته:
    مدت عضویت: 3787 روز

    سلام

    لطفا یک بار برای همیشه به تفصیل و در یک فایل مستقل درباره این مسئله ی ساخت باور و چگونگی و روش های آن توضیح کامل دهید. ما میدانیم که مهمترین کار، ساخت باور های هماهنگ با خواسته هایمان است. حال سوالی که بلافاصله پیش می آید این است که چگونه این کار را انجام دهیم. میدانم که قبلا در فایل های مختلف به این مسئله اشاره کرده اید ولی حس میکنم هنوز شیوه ی ساختن باور های مناسب برام حل نشده و جای توضیحی کامل در یک فایل مستقل در میان فایل های رایگانتان خالی است !

    با تشکر فراوان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    امین دهقانی گفته:
    مدت عضویت: 2529 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام استاد عزیز و بچه های گل سابت که با خوندن کامنتهاتون فوق العاده ذهنم رو به بهتر شون هست ممنونم از همه تون

    اره استاد عزیز من تجربه خودم رو میخوام بگم تا که هم برای خودم باز کنه ترمزهای بیشتر رو هم برای بچه ها تجربه ای بشه

    من الان حدود ۲ ماه هست که مغازه باز کردم این در حالی است که من اصلا پول نداشتم و حتی وسیله برای کاسبی کل پولی که داشتم ۲ میلیون بود که دادم برای پول پیش مغازه قبل از این حرفا که میخواستم مغازه باز کنم اگه قرار بود با اطرافیانم مشورت کنم حتما همه میگفتن که نه کار نیست و اوضاع خرابه صبر کن بعد از سال اتفاقا یکی از بچه ها همین رو گفت که چرا خودتو توی درد سر میندازی برای مغازه داری رو و کرایه و این حرفا بیا توی این شرکتی من کار میکنم کار کن و ماهیانه هم ۳ تومنی بگیر بی درد سر از اونجایی که من قید استخدامی رو توی اوایل دوره نوجوانی زده بودم عادت ندارم برای کسی یا شرکتی کار کنم گفتم نه میرم کار خودمو راه میندازم البته این در حالی است که من قبلا این کار رو به مدت ۱۰ سال انجام دادم و حدود ۴ سال ول کردم به خاطر نتورک مارکتینگ که اونم خودش یه مسیر جدید بود و اشناییم با استاد عزیز و این سایت و بعد از ۴ سال که اومدم دوباره شروع کنم داداشم تمام امکانات و سایل من رو گرفت و گفت تو هیچی نداری از صفر باید شروع کنی پیش من اگه میخوای شریک بشی گفتم نمیخوام برای خودم شروع میکنم من که قبلا دو بار این کار رو از صفر به ۱۰۰ رسوندم بار سومم هم میکنم این که دوبار میگم چون دوبار ور شکست شدم و هر دوبار هم درستش کردم.

    توی همین اوضاعی که همه مینالن من واقعا سپاسگزارم که خداوند بهم روی و نظری داشته مغازه ای گرفتم بزرگ و برنامه های زیادی براش دارم و تونستم کرایه ۸۵۰۰۰۰تومنی شو بدم و وسایل کار هم برای خودم بگیرم توی مغازه میخوام این و بهتون بگم اگر با ایمان شروع کنید و توکلتو ن به خداوند باشه مطمعن باشید توی مسیرتون به موفقیت میرسید درسته اول کار یکم زور بیشتر میخواد تا راه بیافته وقتی راه افتاد دیگه فقط یه دست میخواد پشت این کامیون بذاری

    زمانی که من با این سایت اشنا شدم توی نتورک بودم و جالبه که پول هم در نیاوردم فقط خودم رو حیرون کرده بودم اما الان به لطف خدا دو تا بیزینس رو دارم که اینا رو هم دل کنم میرم سراغ عشق سومم و اصلی که املاک هست که همونم الان هی میگن نه اوضاش خرابه و این حرفا منم میگم برای من که توی این مسیر هستم هیچ اوضاعی خراب نیست و فقط نعمت و روزی و ثروته و جالبه که هنوز به صورت جدی واردش نشدم اما نشونه هاش میاد که شمع خوبی توی خرید و فروش املاک و ساخت و ساز دارم تمام پیجهای اینستام همه از عکس های خونه های لوکس و لاکچریه و تصاویر زیبا که ایده میگیرم برای ساختنشون در اینده

    این موضوع رو اضافه کنم ممکنه سوالی پیش بیاد برای بچه ها که من علاقه ندارم برای کسی یا جایی کار کنم چرا رفتم نتورک

    دلیلش اینه که من اون موقع نمیدونستم که چه خصوصیتی دارم در واقع خودم رو نمیشناختم وقتی رفتم اونجا بعد از ۴ سال متوجه شدم منی که برای خودم عزتی داشتم الان برای یه شرکت کار میکنم و تازه پول هم در نمیارم این بود که خواسته هم مشخص شد در واقع با به تضاد خوردن خواسته ام مشخص شد و من داشتم چقدر راحت خودم رو از ثروت محروم میکردم با رفتارهام و باورهام

    و موضوع بعد اینکه من شغلم سیم پیچی صنعتی هست گفتم تا برای بچه ها اگه سوالی پیش اومد بدونن

    امیدوارم تجربه هام مفید بوده باشه

    سپاسگزار خداوندم که من رو به این مسیر هدایت کرد ممنون از اموزشهای شما استاد عزیز

    در پناه الله یکتا موفق و پیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    آسمان گفته:
    مدت عضویت: 1567 روز

    به نام خداوند روزی دهنده مهربان

    سلام به همه عزیزانم

    موقیعت های عالی و موفقیت و ثروت و ساخت یک زندگی عالی برای همه یکسان هست چرا؟ چون خداوند عادل هست و این عدالت خداوند است من به عادل بودن و عدالت خداوند باور دارم و ایمان دارم پس من خالق زندگی خودم هستم

    من اگربه این باور داشته باشم در مسیر و مدار درست هستم و ایده ها راهکارها و دستان خداوند پدیدار میشود یعنی اینها بوده اما من در مدار شون نبودم و ندیدمشون موقعیتها همیشه هست

    اگر من باور دارم که هیچ قدرتی بالاتر از قدرت خداوند نیست پس هیچ کسی نمیتونه موقعیت و موفقیتهای من رو از من بگیره

    «( کیه که خدا بخواد بکشدش بالا و بقیه بکشن پایین و کیه که خدا بخواد بکشدش پایین و بقیه بکشنن بالا)»

    باورهای درست باعث میشه من در مدار موفقیت قرار بگیرم

    تمام اتفاقات رو من ایجاد میکنم

    من این باورو دارم که اگر خدا روزی هر کسی از قبل تعیین کرده پس این عقل این اختیار این تلاش برای من چه فایده ای داره که خداوند به من داده پس تفاوت من با بقیه جانداران در چیه؟؟«( من میتونم خلق کنم)»

    من اولین باری که اینو از استاد شنیدن که هر کسی در هر کجا هست جای درستش همونجاست اصلا قبول نداشتم و میگفتم یک متکدی که دلش نمیخواد اینطوری زندگی کنه اما الان میفهمم که استاد چی میگفتن و الان باور دارم که هر کسی در هر کجا هست جای درستشه چون این نشان دهنده عدالت خداونده

    واقعا اگر خدا برای یکی کم بخواد برای یکی زیاد این عدالت خداوند رو زیر سوال نمیبره ؟

    من هر زندگی که الان دارم خودم خالقش بودم و میتونم هزاران بار بهتر از این باشه و تمام تلاشم رو میکنم

    تلاش همراه باورهای محدود کننده فایده ای نداره هر چقدر تلاش کنم اما باورم این باشه که روزی من همینه چون خداوند از قبل تعیین کرده روزی من همین میشه که همیشه هست نه بیشتر

    تلاش در کنار ایمان و امید و توکل به خداوند و فراوانی نعمتهای خداوند و ارامش داشتن وحرص نزدن طمع نکردن برای رسیدن به بیشترین نعمتها ثروتمها باعث وجود دستان خداوند و ایده های ناب و ساختن یک زندگی عالی از همه جهت برای خودم میشم

    خدای من بینهایت شکرت که من رو اگاه کردی و به من فهموندی که من میتوانم یک زندگی عالی برای خودم بسازم

    خدای من شکرت که روز به روز بهتر میشناسمت

    استاد بسیار ممنون بابت اگاهیهایی که به من دادین

    خدای مهربانم من را هدایت کن به راه کسانی که به انان نعمت داده ای امین یا رب العالمین

    در پناه خدای مهربانم باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: