چگونه با کشف قوانین زندگی خواسته هایم را خلق کردم - صفحه 13

325 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ماریا اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1843 روز

    به نام مهربان پروردگارِ سخاوتمندم که هدایتم کرد به آگاهی های توحیدی تا با درک قوانین جهان هستی خالق عامدانه ی تمااااام خواسته هام باشم

    سپاسگزارم از شما استاد عباسمنش عزیزم که هرآنچه باعث تغییر و بهتر زیستنتون شده ، سخاوتمندانه دراختیار ما قرار دادید

    سپاسگزارم از مهربان پروردگارم که جهان هستی رو، با قوانین ثابتش آفرید

    و سپاسگزارم از خودم که متعهدانه پای این دگرگونی ایستادم تا نسخه باشکوه تری ازخودمو به نمایش بگزارم و طبق قانون،،، جهان هم چاره ای جز کرنش کردن و بهترین هارو تقدیمم کردن نداره.

    «««منظور از باور کردن قانون این است که: به آنچه می‌شنویم و درک می‌کنیم عمل کنیم و آن شکل عملکرد را آنقدر ادامه دهیم که عمل به شیوه قوانین زندگی تبدیل به شخصیت مان شود

    وقتی قانون تحقق خواسته‌ها را می‌شناسی و برای هماهنگی با آن قانون متعهد و مصمم می‌شوی، دیگر نه بهانه‌ای می‌ماند و نه هیچ مانعی. باید مسئولیت این تغییررا پذیری تا ثمره این تغییر را برداشت کنی.

    قانونی که به شما وعده می‌دهد که:

    فارغ از اینکه شرایط الان شما چیست؛ مدرک داری یا نداری؛ از دیدگاه عوامل بیرونی واجدشرایط هستی یا نیستی؛ تحقق خواسته‌های شما به این دلیل امکان‌پذیر است که قدرت خلق شرایط دلخواه در زندگی‌ات به شما داده شده است. خداوند این وعده را تضمین کرده است.

    خداوند جهان را به گونه‌ای ساخته تا از افرادی حمایت کند که این وعده را باور کرده‌اند و این باور در رفتار آن‌ها هویداست»»»

    واقعا تعظیم میکنم به این آگاهی ها ، اصلا نمیتونم تصور کنم اگر بااین آگاهی ها آشنا نمی‌شدم الان کجای زندگیم بودم و چجوری زندگی میکردم

    خدایا سپاسگزارم بابت قوانین ثابتی که جهان رو بااون خلق کردی

    ازت می‌خوام کمکم کنی تا تمااااام زندگیم بشه اجرای عملی قوانین

    تا بتونم از فیلتر قوانین تمام اتفاقات زندگیمو ببینم و با کمک اجرای عملی قوانین ، خلق کنم ، زندگی که لیاقتشو دارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    مریم مهدوی فر گفته:
    مدت عضویت: 903 روز

    دروداستادعزیزم ومریم جانم

    وهمه دوستان عالیم

    خداروشاکروسپاسگزارم بابت این نشانه بی نظیروصحبت های عالی تان ودوره بسیارتاثیرگذاروارزشمندکشف قوانین که آرامش مرادوچندان کردودوباره هدایت شده ام به لطف خداوندبه دوباره گوش جان سپردن وبازیادآوری برایم وزنده نگه داشتن این دوره که دروجودم نهادینه باشد.

    شناخت قوانین جهان اززبان شیوای شماودرک وعملکردی که سعی کرده ام هرلحظه داشته باشم باعث شده زندگیم درهمه ابعاد،سراسرشادی وآرامش رابرایم به ارمغان بیاوردووقتی تعهدداشتن به مسیردرست وحرکت دراین مسیررایادگرفتم باشماوراهکارهایتان به پیش رفتم وواقعااحساس خوشبختی درهمه چیزدارم خدایاشکرت.

    استادعزیزم واقعاصمیمانه ازوقت های طلایی که سپری شدتاباهدایت خداونددوره های عالی رابرایمان رقم بزنیدواین قدرمثمرثمردرزندگیمان بی نهایت سپاس.

    درپناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی بدرخشید، عاشقتونم.

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    متشکرم متشکرم متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    سینا سبزواری گفته:
    مدت عضویت: 1249 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام به دوستان عزیزم

    یادمه وقتی استاد عزیزم این فایل رو روی سایت قرار دادند و من متوجه شدم که دوره داره بروزرسانی میشه چقدرر ذوق کردم از فوق العاده بودن این دوره که توی معرفی ها شنیده بودم

    پول دوره رو نداشتم فعلا اما خیلی بهش فکر میکردم و درخواست میکردم از خدا و ازش میخواستم که هدایتم کنه تا بتونم این دوره رو تهیه کنم

    ذوق و شوق بسیار زیادی داشتم

    گذشت یک چند روزی و من بلاخره تونستم دوره رو بخرم.

    اما امان از بی تعهدی که هم انگیزم رو خوابوند و هم باعث شد که تمرینات رو کامل انجام ندم

    من قبلش میگفتم اگه دوره رو بخرم صد در صد بهش عمل میکنم تمام تایممو میزارم براش و فلان و بهمان،، اما نمیدونم از کمالگرایی بود یا هرچی من بازم راضی نبودم و عمل نمیکردم، تعهد نداشتم، اراده به خرج نمیدادم

    تمرین کدنویسی رو فقط یک یخش صبحشو اونم نه درست حسابی انجام میدادم

    الان که دارم این کامنت رو مینویسم حدودا سه ماه میگذره که من دوره رو خریدم اما اندازه کسی که یک هفته دوره رو با تعهد انجام میده تمرین نکردم، انجام ندادم،

    الان واقعااا جایی هست که به نقطه عطف رسیدم

    دوست ندارم این بی تعهدی خودم رو میخوام ذوق و شوق وصف ناپذیرم رو دوباره به دست بگیرم و برم دوره رو به معنای واقعی قورت بدم تمام و کمال گوش بدم و تمرین انجام بدم و کامنت بخونم

    تا جلسه 6 فایل هارو دیدم تاحالا و همانطور که گفتم تمرینات رو هم درست حسابی انجام ندادم…

    خیلی دوست نداشتم بیام این کامنت رو بزارم مغزم جلومو داشت میگرفت، اما مهم اینه که میخوام دوباره شروغ کنم، میخوام خلق کنم، میخوام تمام تمرکزم رو روی درک این قوانین و اجراش توی هرزمینه ایی از زندگیم بزارم

    امروز دوباره قراره از جلسه یک شروع کنم

    اولش یکم واقعا شرمنده شدم، خجالت کشیدم از خودم اما هیچکدوم اینا مهم نیست

    این سری جوری تمرین انجام میدم و جوری نتیجه میگیرم که حرفی برای گفتن داشته باشم

    باید نتیجه بگیرم.

    بعد این کامنت و این فایل میرم سراغ جلسه اول

    با تعهد و جدیت تمام هدف من و تمرکز من وقف این دوره میشه

    چون میدونم چه نتایجی داره چون تجربش کردم قبلا و دیگه اطمینان دارم که چقدر میتونه شرایط من رو متحول کنه

    من باید بیشتر سپاسگزاری کنم از خدا بابت اینکه این دوره رو به من داد و طریقه سپاسگزاری هم چیزی نیست جز بهترین استفاده از این نعمت…

    خدایا ب امید تو…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  4. -
    مهسا گفته:
    مدت عضویت: 1568 روز

    سلام به همه دوستای خوبم و استاد عزیزم

    این اولین باره که من کامنت میزارم توی سایت منتظر بودم نتیجه خیلی خوبی بگیرم بعد کامنت بزارم کلا این روزا تو شوکم باورم نمیشه من چند سالی هست با استاد عباسمنش اشنا شدم عضو سایت و کانال تلگرام و اینستا شدم و فایلای رایگانو گوش میدم ولی چند ماهیه که انگار تازه دارم متوجه میشم داستان چیه و سعی کردم عمل کنم به قوانین و نتایج من فوق العاده بود استاد

    من همیشه دوست داشتم مستقل شم و تو یه شهر دیگه زندگی کنم طی سال های قبل چندبار اقدام کردم ولی با مخالفت خونوادم مواجه شدم و هرکاری میکردم نمیزاشتن مستقل شم به دلایل مختلف تا ابتدای امسال من تصمیم قطعیمو گرفتم و توی سایت یه کامنت خوندم که نوشته بود من با تحسین کردن تونستم به چیزایی که میخوام برسم و دقیقا مثال زده بود یکیش مستقل شدنه من اون کامنتو ده بار خوندم که بفهممش بعد انجامش دادم تو دفترم مینوشتم تحسین میکردم که چقدر خوبه مستقل شدن و … و حسم خیلی خوب بود کلا تو چند ماه گذشته من تمرین تمرکز روی نکات مثبت و انجام میدادم و حسم عالی بود روی باورامم کار میکردم تو دفترم نوشتم درامدمو دوبرابر میکنم باورتون نمیشه من خیلی راحت توی شرکت معتبر مصاحبه دادم و قبول شدم با درامد دو برابر جالبه که حقوق پیشنهادی اونا کمتر بود و من حقوق درخواستی خودمو دادم و اونا قبول کردن و تو تمام این مسیر یه دوست کمکم کرد بدون هیچ توقعی انگار مامور شده که کارای منو راحت کنه انگار این شخص دستان خدا روی زمینه و الان من زندگی جدیدی و برای خودم شروع کردم و جالبه خونواده ی من هیچ گونه مخالفتی نداشتن با تنها زندگی کردن من حتی حمایتم کردن من خودم ههنوز باورم نمیشه همش حرفای استاد تو ذهنم تکرار میشه که گفتن “وقتی تو تغییر کنی جهان دورت تغییر میکنه تو رو جایی میبره که متناسبه با فرکانسای تو ” و چقدر راحت انجام شد چقدرررر راحتتت

    هنوز خیلی کار دارم الان اعتماد بنفسم خیلی بیشتر شده فهمیدم چجوری باید زندگی کنم چجوری باید فکر کنم چجوری باید باورامو بسازم و کلی هدف دارم که باید بهشون برسم و وقتی نتیجه گرفتم بیام اینجا به اشتراک بزارم

    سپاسگذارم از خدا که منو به این مسیر هدایت کرد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
    • -
      محسن فصاحت گفته:
      مدت عضویت: 856 روز

      سلام به قرص ماه مهسا یعنی مانند ماه

      درود بر شما

      خیلی لذت بردم و شما را تحسین می کنم آفرین بسیار خوب نوشتین و خودتون بودین من افتخار می کنم که شما تونستین روی پای خودتون باشین چقدر عزت نفس دارین خدا را شکر به خاطر این سایت زیبا و دوستان زیبا که نگرش زیبا دارن الهی شکر

      موفق و پیروز و پایدار باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    شیلان غفوری گفته:
    مدت عضویت: 1530 روز

    سلام دوستان عزیزم

    قبل از هر چیز بسیار خوشحالم که میتونم اینجا حرف دلم رو بزنمو اینجا برای من دری از درهای بهشت است که بدون هیچ محدودیت و شرکی میشه به هر چیزی که دلم میخواد فورا برسم

    استاد عزیز و دوستان ،من در زمینه روابط بسیار بسیار محدودیت ذهنی دارم و بسیار باورهای محدود کننده و ترس از دست دادن دارم

    برای مثال اگر طرف مقابل پیام بده و احوالم رو بپرسه فورا تو دلم میگم این زود از من خسته میشه و دیگه همین چند روز اینطوره‌ یا مثلا میگم این همه دختر هستن این چطور برا من میمونه. خیلی خیلی افکارم منفی هستن طوری که فورا هر لحضه در رابطه میگم خب مثلا چرا با من خرف بزنه چون حرف ها تکراری میشه…در صورتی که دوستان همه روابط اینطور هستن و هر روز احوال هم رو میپرسن و اتفاقا رروابط سالم و ایده آل لذت میبرن از حرف زدن های حتی تکراری هم .

    اینها تعدادی از باورهای محدود کننده من هستند لطفا باور مقابل و سازنده ای که بتونم با تکرارش زندگی و روابطمو متحول و پایدار کنم هر چیزی به ذهنتون میرسه بهم بگین ممنون میشم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      سودابه گفته:
      مدت عضویت: 2510 روز

      مثلا

      من لایق بهترین‌ها هستم

      و بدنبالش به نشونه‌ها و بازخوردهایی که اینو تایید میکنه باشم و تمام توجه‌ام رو روی اون تجربه خوشایند بذارم

      بقول استاد در یکی از فایل‌ها میگفت

      هر روز توی دریاچه پارادایس شنا می‌کنند و هر روز ذهن تربیت شده با شگفتی اینکه مثل اینکه اولین باره با این تجربه روبرو میشه نمیذاره ذهن توی دایره تکرار حضور در لحظه رو ازش بگیره

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      امین زندی گفته:
      مدت عضویت: 1046 روز

      سلام دوست عزیزم

      روی خود ارزشمندی خودتون کار کنید این خیلی مهمه

      درسته خیلی دخترا هست اما از شما ی دونه هست

      من خودم رو ارزشمند میدونم چون از من یدونه هست

      توانایی ها وعشقی که شما دارین کسی نداره

      حرفهای زیبا هیچوقت تکراری نمیشن ذهن مقاومت داره میکنه باید روش کار کنین اول کار ذهن میگه که چی اما شما تکرار کن تحسین کن زیبایی هارو

      من ارزشمندم توانمندم قدرتمندم

      شما نسخه بهتری از خودت بساز تغییر بده دوست من

      اینو شما بکر میکنی اما اون خسته نمیشه احساس لیاقت رو هم کار کنن خودت رو لایق بدون وقتی افکار شما تغییر کنه جهان بیرون از شما هم تغییر میکنه جهان فقط جذب میکنه دبع نمیکنه چی رو میخوای درباره اون حرف بزن از کجا بفهمی چی رو میخوای اونایی که نمیخوای رو بنویس بعد میفهمی چی رو میخوای

      در پناه خداوند شاد سلامت و ثروتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    زهره یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 1414 روز

    خداوندا سپاسگزارم به خاطر همه نعمتهایی که به خاطر من آفریدی ازتو میخواهم مرابه سمتی هدایت کنی که با این موج نعمت همراه شوم وهمزمان سلامتی وعشق وثروت را باهم تجربه کنم.

    سلام استاد عباسمنش عزیزم

    رربم قدرت درک وعمل به این آگاههی ها رو به من بده تا به نتیجه برسم وهمیشه ادامه دهم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    سودابه گفته:
    مدت عضویت: 2510 روز

    سلام به خانواده عزیزم

    پدر بزرگوار

    بله کاملا صحیح میفرمایید»

    به محض اینکه من از قوانین آگاه شدم، آن را مثل وحی منزل باور کردم. منظورم از باور کردم این است که: به آنچه می‌شنیدم و درک می‌کردم، عمل می‌کردم و آن شکل عملکرد را آنقدر ادامه داده‌ام که عمل به شیوه قوانین زندگی تبدیل به شخصیت من شده است. به همین دلیل نتایج همواره ادامه دار بوده است.

    باور کردن و مومن بودن نه شک و تردید که آیا جواب میده دیگران چی میگن و و و ….. قدم های اساسی برای عمل و عادت شدن به این عملکرد بزرگترین قدمهاست.

    نتایج زندگی من، گواه ارزشمند بودن این حدّ از تعهد برای تغییر افکار و باورهاست. به دلیل تجربه این تغییرات وسیع است که همواره مشتاقم این قوانین را به دیگرانی آموزش بدهم که آماده‌ی خلق شرایط دلخواه‌شان هستند.

    برای این عشق و اشتیاق از خداوند سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      شیلان غفوری گفته:
      مدت عضویت: 1530 روز

      سودابه عزیز سلام. از شما میخوام اینطور که نتایج پایدار گرفتین لطفا چند باور سازنده برای من بگین هر چی که به ذهنتوت میرسه.

      من تو روابط خیلی خیلی باور محدود کننده دارم. طوری که اگه طرف روزانه احوال من رو بپرسه فورا میگم ایت دیگه خسته میشه چرا باید هر روز احوال منو بپرسه با وجود این همه دختر. در حالیکه میبینم دوستام روابط بسیار پایدار و خوشی دارن فارغ از اینکه در آینده چی قراره بشه.

      ممنون میشم جملات تاکییدی خوبی برام بنویسید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        سودابه گفته:
        مدت عضویت: 2510 روز

        سلام دوست عزیز و آرزوی سلامتی

        وقتی آقای عباسمنش راجع به باورها صحبت می‌کرد من تصمیم گرفتم که با جملات تاکیدی درستشون کنم یعنی هنوز سیستم و عملکرد رو نفهمیده بودم

        فکر کنید شما ذکری رو میگین ولی تصورتان راجع به رابطه عکس جمله تاکیدی هست و بعد از مدتی سرخورده میشید که این‌هم جواب نداد

        تجربه و نظر من اینه که:

        تصورتان از رابطه چیه؟

        اگه قرار باشه در دقایقی چشمها رو ببندی و به رابطه فکر کنید چه چیزهایی رو تصور می‌کنید که براتون دلپذیره و یا برعکس توی ذهنت چه تصویری میاد که حس خوبی راجع بهش نداری مثلا موردی که خودتون گفتی شاید مربوط به عزت نفس باشه این که من لایق توجه نیستم و ذهن بشکل تمسخرآمیز چون مقاومت داره به این شکل سد راه میشه

        امیدوارم با توجه به افکار و باورها در این زمینه دیدگاه‌هایی که در سایه و تاریکی هستند نور الهی روشن کنه و راه رو به شما نشون بده

        در سکوت و فاصله گرفتن از هیاهوی دیگران چه هستند دسترسی به این باورها ممکن خواهد بود

        این تجربه منه

        از صمیم قلبم امیدوارم شما هم بزودی مسیر و تجربه‌ایی که زندگی دلخواه‌تون رو رقم خواهد زد طی کنید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          شیلان غفوری گفته:
          مدت عضویت: 1530 روز

          خیلی خیلی ممنونم از راهنمایی شما سودابه عزیز . از خدا میخوام ایمانی بهم بده که در سایه ش هیچ باور و احساس محدود کننده ای نتونه اثر بذاره.

          و خوش به حال کسایی که اونقدر با ایمانن که با یکبار تصور خواسته شون همه چیز دگرگون میشه و همه ترازوها به نفعشون برمیگرده تا به خواسته شون برسن

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
          • -
            سودابه گفته:
            مدت عضویت: 2510 روز

            مسیر پیدا کردن این ایمان هم بسیار لذت‌بخشه فقط خواستن و تمرکز روی خواسته مهمه.

            همه دست یاریگر میشن. نشونه‌ها راهنماییت میکنن.

            ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند

            تا به خواسته.هایت برسی.

            رسیدن به این ایمان ی شبه نیست

            مهمه که اصرار و تداوم داشته باشیم

            مهمه که صبور باشیم

            با ی جواب رد

            نگیم قسمت نبوده

            مسیرها و راه‌های دیگه رو بررسی کنیم

            افراد مومن هم بسیار آزموده شدن.

            بی علت نیست این‌آزمودن برای اینکه درخت ایمان تنومند و قوی بشه

            استمرار و تعهد و ثبات

            ارزوی موفقیت برای شما دوست عزیز

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
            • -
              شیلان غفوری گفته:
              مدت عضویت: 1530 روز

              سلام دوباره سودابه عزیز میخوام یه معذل دیگه که دارم دو باتو درمیون بذارم. اعتقاد به عطسه. زندگی عاطفی من رو فلج کرده و بسیار از این باور احساس ناراحتی میکنم اونم از بچگی انقد تو گوشم فرو کردن که الان یک ساله دارم باهاش مبارزه میکنم تا ثابت کنم به خودم هیچ اثری نداره عطسه. در همه موارد زندگی میتونم کنترلش کنم و هیچ اثری نداره ولی تو روابط عاطفی وقتی میخوام با کسی باشم یا بت فرد مورد علاقه م هدفی داشته باشم وقتی عطسه میاد ذهنم از کنترلم خارج میشه و انبوه افکار منفی میاد که حتما نمیشه یا اگه بشه بد میشه… در صورتی که خیلی از دوستانم که موفق هستند در زندگی اصلا اعتقادی بهش ندارن و اتفاقا به هر چی میخوان میرسن. لطفا در موردش بهم بگو چطور با چه جملاتی به ذهنم بفهمونم که هیچ اثری نداره

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          شیلان غفوری گفته:
          مدت عضویت: 1530 روز

          خیلی خیلی ممنونم از راهنمایی شما سودابه عزیز . از خدا میخوام ایمانی بهم بده که در سایه ش هیچ باور و احساس محدود کننده ای نتونه اثر بذاره.

          و خوش به حال کسایی که اونقدر با ایمانن که با یکبار تصور خواسته شون همه چیز دگرگون میشه و همه ترازوها به نفعشون برمیگرده تا به خواسته شون برسن

          از خدا برای همتون رسیدن به خواسته هاتون رو میخوام به بهترین و عالی ترین شکل ممکن

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
          • -
            سودابه گفته:
            مدت عضویت: 2510 روز

            سلام دوست عزیز

            بنظرم جواب رو خودتون دادین

            بقول استاد در فایل مصاحبه بااستاد قسمت 18 این دیوار سیمانی که از کودکی در ذهن ما شکل گرفته رو به رنگ دلخواه باورهای خودمون که دوس داریم ازش نتیجه دلخواه بگیریم دربیاوریم. وگرنه هیچ کسی نمیتونه این دیوار سیمانی رو بشکنه فقط با تمرین و تکرار میتوان رنگ این باورها رو به سمت خواسته هامون هدایت کنیم

            این دیوار سیمانی همون آیین پدران هست که در قران بارها و بارها میفرمایید به من ایمان بیاورید و در جواب میگویند ما به آیین پدرانمان هستیم آیین پدران همان تکرار ها و عادت هاست که دیگر ما بدون حضور در لحظه حال برحسب عادت انجام میدهیم.

            بقول قران

            وَأَنِ ٱعۡبُدُونِیۚ هَٰذَا صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِیمٞ

            ان اعبدونی هذا صراط المستقیم

            گوش دادن به ندا و قدرت درون و متعهد بودن به این قدرت

            این راه راست هست.

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    آرین عبّاسی گفته:
    مدت عضویت: 1669 روز

    سلام خدمت تمامی دوستان گُل

    با نام و یاد خداوند شروع می‌کنم این کامنت رو

    خدا قوت میگم خدمت استاد عباسمنش عزیز و خانوم شایسته محترم

    از اون فایل‌های تاثیرگذار و الهام بخش بود

    وقتی که به درجاتی از موفقیت در تمام جوانب می‌رسیم که یک روز آرزویش را در ذهن پرورش می‌دادیم …

    بی شک احساس غرور و افتخار می‌کنیم

    اینکه از کجا و با طی کردن چه روندی حالا در همین لحظه به کجاها رسیده‌ایم الهام بخش تمام افرادی است که سعی دارند این مسیر را طی کنند

    همانند ما!؟

    اما نه هر کسی مسیر منحصر به فرد خود را دارد

    این قشنگی جهان است که هر فرد یک مسیر را انتخاب می‌کند و در آن پیش می‌رود

    شکست می‌خورد

    پیروز می‌شود

    مردد می‌شود!

    مطمئن می‌شود!

    در نهایت ادامه می‌دهد یا تغییر می‌‌کند

    اما همیشه یادمان باشد

    اگر خواستیم یک مسیر را تغییر بدهیم به این فکر کنیم که تغییر آن باعث پیشرفت و نمو ما می‌شود یا ادامه دادن آن راه و استقامت ورزیدن در آن؟

    بی شک در تمام زندگی همه ما مثالی از هر دو داستان وجود دارد که جا زده و پشیمان شدیم

    و یا با تمام سختی ها ادامه داده و در نهایت از دریافت نتیجه خرسند و خوشنود شدیم

    یا برعکس تغییر کرده و بسیار بسیار اوضاع مان بهتر شده

    یا تغییر نکرده ایم و سرانجام در باتلاق فرورفته‌ایم

    همه اینها کم و بیش در زندگی ما رخ داده و نتیجه آن پخته تر شدن همه ما بوده

    به هر حال در مسیر رسیدن به خواسته‌ها نتایج کوچک یا بزرگ رخ خواهند داد

    اگر ببینیم مسیر، مسیر درستی برای مان است پس لطف کنیم و با تمام چالش های پیشه رو ادامه دهیم

    و اگر دیدیم مسیر بهتری هم برای رسیدن به آنچه که می‌خواهیم وجود دارد!

    پس باز هم به خود لطف کرده و مسیر زیباتر، راحت‌تر و سودمندتر را انتخاب می‌کنیم.

    در پایان امیدوارم از جایگاه کنونی خود در زندگی رضایت مطلوبی را داشته باشیم و به سمت فردایی بهتر حرکت کنیم

    دوستدار همه شما دوستان عزیز آرین عباسی با آرزوی زندگی‌ای درخشان‌تر از همه شما فعلا خداحافظی می‌کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  9. -
    لیلا شیرازی گفته:
    مدت عضویت: 801 روز

    با سلام من خیلی تعریف این دوره رو شنیدم و خیلی دلم می خواد این دوره رو تهیه کنم فایل چگونه با کشف قوانین زندگی خواسته هایم راخلق کردم رو هم گوش دادم فوق العاده بود . و بیشتر مشتاقش شدم اما من فقط نصف پول دوره را دارم .آیا کسی می تواند نصف بقیه را بدهد تا با هم این دوره را تهیه کنیم ؟من خودم تنهام خواهش میکنم یک جورایی برای افرادی مثل من راهی سر راهمان بگذارید .

    من میخواهم این قیمت از دستم نرود .راه دیگری هم که به ذهنم آمد اینکه من این هزینه رو بدم بعدا نصف دیگر رو که پرداخت کردم اونموقع این فایل رو به من بدهید.من راستش با این قیمت که الان هست میخوام بخرم قیمت که برگرده به قبل دیگه نمی توانم بخرم .من فایل های رایگان هم خیلی نگاه میکنم اما خیلی دلم می خواد استاد این فایل رو بخرم من از شما یاد گرفتم که در خواست کنم از طرفی گفتید به خودمامان بگویم حالا ما در این وضعیتیم بعدش که دیگه اینجوری نیستم .حداقل این لطف رو به من و افرادی مثل من بکنید.خواهشا جوابم رو بدید؟ ممنونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    مهدی بیرانوند گفته:
    مدت عضویت: 1836 روز

    خدا یا شکرت

    امروز حالم خیلی خوبه . هوا عالیه . امروز صبح داشتم تریلر چند تا بازی رو نگاه میکردم و با خودم گفتم چقدر فیلم ها و بازی ها بهتر شدن . واقعا شاهکار های خلاقانه زیادی وجود داره . واقعا عاشق کار هایی هست که با عشق درست میشن . اتفاقا البوم موسیقی یه بازی رو هم گرفتم . فوق العاده بود . به سبک ارکسترال اروپایی و زنده بود . بیشتر از ساز های بادی استفاده کرده بود . واقعا عالی بود. عاشق فیلم ها و بازی های پرمعنا ام . اونایی که تورو به فکر وا میداره .

    امروز هم پدرم سر سفره رو به من کرد و گفت اتفاقا داشتم دیروز به ویژگی های مثبتت فکر می کردم . من واقعا تعجب کردم . کسی که قبلا جز هدف گذاری هام بود که بتونم بغلش کنم و با هم یکم صمیمی تر باشیم . و الان داشت ازم تعریف میکرد .

    چند تا ویژگی رو گفت و یکیش که از همه برام جالب تر بود و پدرم هم روش تاکید کرد . گفت با ادم نادان بحث نمی کنی و بحث رو ادامه نمیدی . چیزی که بعد از یکی از فایلای استاد دیده بودم . و بجای اینکه بگم چرا این ویژگی در من نیست و حسرت بخورم ، خلقش کردم و الان کاملا جز رفتارمه . الان که بحثی دورم نیست . قبلا هم کلا ساکت میشدم . نه اینکه مسخره کنم واقعا نمی خواستم ادامه بدم . قبلا پدرم بخاطر شیوه تفکرم مسخرم میکرد ولی الان بدون اینکه بخوام قانعش کنم منو تحسین میکنه . چون تغییر عملیمو دیده . بخاطر همین استاد میگه سعی نکنید دیگرانو هدایت کنید و رو خودتون سرمایه گذاری کنید . واقعا احساس میکنم با تغییر واضحی که در خودم بوجود اوردم خیلی از اطرافیانمو به فکر فرو بردم . یکی از دوستام بهم میگه خوشبحالت . برا خودت حال میکنی. با چیز های ساده .

    امروز هم به مادرم گفتم هوس کباب کردم . و دیدم ظهر داره تماس میگیره اینور اونور . همین طور رفتم پیشش بشینم . ( کلا عادت دارم پیش مادرم بشینم یعنی در خودم این عادتو بوجود اوردم که که به خانوادم اگاهانه محبت کنم حتی کلاسم کنار خونم بود . بین کلاسم یه وقفه یه ساعته بود . بچه ها رفتن بیرون استراحت . من تو اون یک ساعت با عشق رفتم خونه پیش مادرم. با عشق و علاقه رفتم .) رفتم نشستم پیش مادرم دیدم سراغ گوشت ببعی میگیره . گفت تو کباب خواستی . اصلا از صبح ذهن منو درگیر کرده. من میخوام برات یه گوسفند کامل بگیرم. واقعا عاشق خانوادم هستم.

    همتونو دوس دارم

    فعلا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت