چگونه «مسیر رسیدن به اهداف» را فراموش نکنیم - صفحه 15
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/08/abasmanesh-4.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2022-08-16 06:55:292022-08-31 09:32:18چگونه «مسیر رسیدن به اهداف» را فراموش نکنیمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام درود خدمت استاد بزرگوار و همسر عزیزشون
واقعا احساس فوق العاده در روح من ایجاد شد بسیار بسیار سپاسگذارم
درمورد اهداف که گفتید
من مدت ها پیش درمسیر تقویت عزت نفس قرار گرفته بودم و پیش رفت فوق العاده ای داشتم اما متاسفانه بخودم که مغرور شدم بطور کل از مسیر خارج شدم و جایگاه اول رسیدم
سلام
من این فایل وقتی که روی سایت اومده بود گوش داده بودم
و تعدادی از کامنتهاش که منتشر شده بود رو خونده بود
امروز بعنوان نشانه امروز برام اومد
و فایل رو گوش نکردم دوباره ولی کامنتها رو از صب با عشق خوندم
حالم این روزا یکم بالا پایینه
اینم دقیقا بخاطر همون ناسپاسی و کمال گرا بودن و مقایسه خودم با دیگران هست که کاملا نتایج خود ادم فراموش میشه و ناامیدی که بدترین حسه به سراغت میاد
خواستم منم با نوشتن نتایجم احساسم رو به خودم به قانون و خدا بهتر کنم و این ذهن ملامت گر رو خاموش کنم
من یه دفتر دارم که تو اون تیتر وار تمام اتفاقات خوب،موفقیتهام،ارزوهام که اجابت شده
رو نوشتم و هر بار هم اضافه میکنم و گاها مرور میکنم
تمام انجه که از فضل خدا بهم رسیده
علاوه بر اون دفتر
دو تا دفترچه یادداشت دارم که تو اونها هم مینویسم تمام معجزات که برام اتفاق میافته مصداق همان جملات تاکیدی که تو قدم نه و ده استاد گفتن رو با مثالهایی که تو زندگیم رخ میده مینویسم
(مثلا اونجایی که گفتم الخیر فی ماوقع و به نفع من شد،مثلا رها کردم فلان موضوع رو دیدم چقددر معجزات عالی رخ داد،مثلا فلان خواستم رو تجسم کردم و دقیقا همون برام رخ داد،همزمانی هایی که برام رخ میده و من مبهوت میشم،ادمهای خوبی که خدا تو مسیرم قرار میده،مشتری که برام رسونده،الهاماتش وایده هاش رو که گفته و عمل کردم )
وووخیلی از این موارد رو کاملا تو این دفترچه هام یادداشت کردم و خییلی تاثیر خوبی میذاره چون ذهن فراموشکاره ولی بعد از مدتها وقتی میخونی کاملا اون معجزات برات مرور میشه
الان میخام منم اینجا بنویسم که تو مسیر بودم و نتایج داشتم تا یادم بمونه
من در شروع اشنایی با استاد( تیر ٩٩)(نه قانون،چون با قانون اشنایی داشتم)با اینکه کارمندبودم و خونم رو اجاره داده بودم و مجردم بودم و با خانواده زندگی میکردم وخیلی دختر ولخرجی هم نبودم ولی یادم میاد اون روزا اصلا تا اخر ماه چیزی برام نمیموند یا بابت خرجها و وامها میرفت یا یه جورایی اوضاع پیش میرفت که باور کنید لنگ چند هزار تومن میموندم (الان که مینویسم اصلا باورم نمیشه)تازه نه خیلی چیزای لوکس و گرون و با کیفیت خیلی بالا و برند بخرم نه مسافرت خاصی برم یا طلایی بخرم
ولی این وضع من بود
ولی بعد از حدود سه چهار ماه ،درامدم بیشتر شد،پول تو حسابم میموند،و در کل بهتر شد حتی بعداز ۵-۶ ماه عزت نفس و ثروت یک رو خریدم
الان هم درامد تقریبا سه برابر اون موقع شده ولی خوب ثابت مونده و به نسبت اینکه سه سال گذشته خیلی رضایت کننده نیست ولی
الان خییییلی بهتر خرج میکنم،مسافرت رفتم با داداشم اینا شمال و دو بار و ویلاهای خیلی خوب و شیک اجاره کردیم و من براحتی و حس لیاقت نصف هزینه رو دادم ،برای خودم از بهترین مغازه ها وسایل باکیفیت میخرم،همیشه تو حسابم پول هست تو کیف پولم ١/۵ م فقط تراول هست برای تمرین دوستی با پول فقط دوتا قسط خیلی سبک دارم که اونا هم تموم میشن چند ماه بعد،بصورت نقد بیمه های ماشینم رو برداخت کردم،بصورت نقد همین چند هفته پیش ایفون ١۴ پرو خریدم ،ساعت و طلا خوشم اومد بدون دو دوتا کردن خریدم ،سه چهار تا حساب دارم که اکثرا پول دارم ،در مسیر علاقم که قنادی هست هر ماه هزینه میکنم و وسایل مورد نیاز رو تکاملی میخرم در حالیکه هنوز مشتری و درامد انچنانی از اینکار ندارم
،امسال سه بار مسافرت شمال رفتم ،تهران رفتم که همشون هزینه دارند ولی من مث سابق از ترس هزینه خودم رو محروم نکردم،دوره های استاد رو خریدم(سلامتی،کشف قوانین،ثروت یک و دو،عزت نفس.صلح باخود)
و کلی از این اتفاقات خوب که البته ذهنم هنوز هم همه رو عادی و کوچیک میدونه
ولی اگه ادامه بدم میدونم بهتر خواهد شد ولی متاسفانه یه مدتی شده خیلی ناامیدی سراغم میاد😔
در شروع کار با فایلهای استاد مدام استاد اشاره میکردن که برید سراغ علاقتون و من یادمه چقدر از خدا میخاستم بهم بگه که چیکار کنم و علاقم رو واضح بدونم و این خواستم بود یادمه هر روز فقط به این خواستم فک میکردم و میگفتم بدونم و هدایت شم دیگه تمومه واین خواسته من بود
بعد از حدود یکسال پیش اومدن با استاد خدا بصورت هدایتی بهم گفت که علاقم چی هست و من بدون تعلل استارت زدم و اموزش دیدم و البته بصورت پارت تایم کنار کار کارمندیم یه جورایی شروع کردم
الان هم خیلی نسبت به اون موقع رشدم بهتر شده
یه زمانی میگفتم فقط بدونم کافیه ،الان خدا هدایت کرده و بهم الهام کرد تو پیجم اموزش بزارم از کیک و شیرینی هایی که درست میکنم چون مشتری زیادی نداشتم و منتظر بودم که با کار کردن روی خودم خدا مشتری بیاره منم عکس کیک هارو بزارم و اینجوری رشد کنم
ولی الان بیکار نمیشینم و میگم باید مهارتم زیاد بشه و سمت خودم رو انجام بدم تا خدا هم برام تبلیغ کنه و مشتری برسونه
یه زمانی باور کنید دوست داشتم پست های پیجم با سفارشات زیاد بشه
الان ولی حدود دو سه ماهی میشه ،هم پست اموزشی میزارم ،هم استوری و کلا پیجم فعال تر شده
و مقایسه که میکنم شاید ذهنم ناچیز بدونه ولی یادم باید بمونه که سال گذشته کجابودم و چی میخاستم و الان کجام !
یه زمونی من ارزوم بود که تایمم بیشتر بشه و روی دوره ها بیشتر زمان بزارم و شرایط کار و خونه بیشتر برام فراهم شه تا روی خودم کار کنم واقعا از خدا اینو خیلی میخاستم
الان مدتهاست که خییلی خدا با همزمانی هاش این خواسته منو اجابت کرده
یه زمونی از لحاظ عزت نفس خیلی ضعیف بودم گرچه خیلیا منو با اعتماد بنفس و موفق میدونستن ولی من زیاد راضی نبودم واولین دوره هم عزت نفس بود خریدم
الان که مقایسه میکنم میبینم چه تغییراتی کردم.
با احساس لیاقت خودم رو رستوران خوب دعوت میکنم
دفترچه اعتماد بنفس دارم که الان بیشتر از یکسال میشه همیشه کارای خوبی که انجام دادم رو توش مینویسم
با عبارت افرین ،شروع میکنم (مثلا افرین که ثریا به فلان ایده عمل کردی،افرین که امروز از تایمت درست استفاده کردی،افرین که راجب خرید فلان چیز رها بودی و منتظر هدایت خدا،افرین که امروز با فلان شخص خوب حرف زدی،از فلان اتفاق اعراض کردی به کسی چیزی نگفتی وووو
مثالهایی مث همینا که خیلی کمک میکنه که عزت نفسمون رشد کنه ،اگه ننویسم باااور کنید ذهنم یه مورد هم از خوبیهامو بیادم نمیاره تمرین خوبیه حتماااا انجامش بدید)
با حس لیاقت بهترین ویلا ها رو اکی کردیم برای مسافرت
حتی هفته گذشته بازم خدا با پلنش منو سوبرایز کرد و تو فصل پاییز رفتیم چالوس و یه سفر یهویی که یه ویلای استخر دار اجاره کردیم و من چقدرحسم عالی بود که تواین اوضاع ایران همه درگیر حواشی شدن من تو استخر زیر اب تجسم خواسته هام رو میکردم و لذت میبردم و کاملااا از این مسایل اعراض کرده بودم و خدا هم باداش داد
با حس لیاقت برای خودم خرید میکنم
خیلی با اعتماد بنفس و رساتر از قبل حرف میزنم و ارتباط برقرار میکنم
کمتردرگیر تغییر دیگران هستم نسبت به قبل و از قانون و این مسایل با کسی اصلا حرف نمیزنم
یه زمونی ارزوم بود کاملا جوشهای صورتم و جاشون رفع بشه و با قرص بهتر شده بود ولی با عمل به سبک قانون سلامتی کاملااااا رفع شده حتی جاشون
یه زمونی ارزوم بود که لاغرتر بشم(الان مواظبم که دیگه لاغرتر نشم و وزنم نره پایین 😀😀)قبل از اشنایی با سبک قانون سلامتی چون این درخواست وزن ایده ال رو به جهان فرستاده بودم خدا از طریق یه استاد و پیجشون و برنامه غذایی که دادن حدود ١٠ کیلو وزن کم کردم و چقققدر هم روی دیگران تاثیر گذاشتم و الان هم با قانون سلامتی استاد
وزنم رو ثابت بزور نگه میدارم چون میره پایین
و یادمه چققققدر متعهدانه عمل کردم البته فقط با برنامه غذایی و بدون ورزش
ولی خیلی دقیق عمل میکردم(حتی درخت گوجه سبز تو حیاطمون بود و همه اون موقع که جغاله میشه نوبرانه س و میخورن ولی من اصلا لب نزدم چون تو برنامه م نبود)
به قانون سلامتی استاد هم بعد از دو روز گوش دادن خیلی متعهدانه عمل کردم حتی چند روزی حالم بد شد و سرم و و…ولی به کسی چیزی نگفتم و ادامه دادم
(البته الان خیلی سست شدم و اون تعهد اول رو ندارم که بقول استاد اگه یبار تونستم بازم میتونم و از خدا کمک میخام که بهم اراده بده)
یه زمونی کنترل ذهن،اعراض کردن،رها بودن و الخیر فی ماوقع گفتن یا شنیدن الهامات خدا برام یه ارزو بود
ولی الان خیلی بهتر کنترل ذهن دارم حتی تصادف داشتم که ماشینم خسارت دید و لی انققدر اروم بودم که بعدش کارا براحتی برام پیش رفت
یه زمونی ارزوم بود که ماشینم رو عوض کنم و دنا تازه اومده بود و من بشدت این ماشین رو دوست داشتم
تجسم کردم،تو خیابون بهش توجه کردم،تو سایت دیوار جستجو کردم
که خدا میدونه چققدر معجزه وار بهش رسیدم بایه قیمت استثنایی و با همون پولی که میتونستم بدون چک و بدون قسط
یه زمونی درخواست فرستادم که گوشیم رو عوض کنم البته ایفون داشتم و ایرادی هم نداشت ولی یادمه ١٢پرو تازه اومده بود و من خیلی دوست داشتم بخرم
دوستم خریده بود منم تو دستم میگرفتم تجسم میکردم،هی نگاش میکردم و یا چند تا از همکارام بعدا ١٣ پرو یا ١٢ خریدن منم هی میگفتم منم میخرم
حتی همکارم پیشم چند باری اشتیاق منو دید
رفت توسایت قیمتها رو در اورد گفت فلان قیمته
البته یادمه پولش رو تو حسابم داشتم ولی
نمیدونم یه سری نجواها باورهای منفی انگار جلوم رو میگرفت
ولی چند هفته پیش همین فیلتر و ضعیف شدن نت ایران
برای من الخیر فی ماوقع شد و گوشیم یه هفته اصلا به نت وصل نمیشد بردم موبایل فروشی و اونجا گفتن احتمالا دیگه ورژن پایین ساپورت نشه و باید گوشی بخری
البته بعدش دیدم کاملا نتش وصل میشد و کار میکرد
ولی این تضاد یه جورایی منو هل داد و یه اشتیاقی انداخت تو دلم که یه هفته نشد بعدش رفتم ١۴ پرومکس خریدم
یادمه همش میگفتم بیاد بازار من میخرم(بخدا ته دلم زیاد ایمان قوی هم نداشتم میگفتم حتما ۶۵-٧٠م میشه وخیلی زیاده ولی این درخواست رو داشتم،حتی با دوستام رفته بودیم باغ یکی از دوستام گفت عوض کن خوب گوشیتو،منم سریع گفتم منتظرم ١۴پرو بیاد،یا وقتی استاد تو یکی از فایلها تو اپل استور بودن ،منم گفتم خدایا منم میخام)
بصورت معجزه وار بااااور کنیدخدا اجابت کرد با قیمت خیلی خوب خریدم اصلا باورم نمیشد ولی مدام گفتم من درخواست اینو فرستادم البته رها بودم که ١٣پرو هم بشه میخرم ولی ته دلم ١۴پرو بود
گفتم خدایا من نمیدونم خودت جور کن و رها بودم
وااای خدای من الان که مینویسم کللللی از خواسته هام یادم میاد که بهشون رسیدم
و دقیقااااا رد پای قانون رو میبینم
زیاد نمیتونم دیگه تایپ کنم
تمومی نداره واقعا
تازه من اینارو الان سر کار هستم ذهنم یاری کرد نوشتم در حالیکه دفترهامو نگاه کنم خیلی معجزات دارم که میتونم تا فردا بنویسم ازشون
خدایا بهم امید بده و کمکم کن شاکر نعمتهایت باشم
من اکثرا تو ستاره قطبی مینویسم
خدایا دوست دارم امروز در درگاهت مودب باشم
ینی منظورم اینه که شکرگذارت باشم و تحت هرشرایطی سپاس گذاریت کنم و بی ادبی در پیشگاه خدا ینی کفور بودن
سلامممم و وقت همگی به خیر
من دو هدف عالی که بهشون رسیدم و میخوام تعریف کنم.
وقتی کنکور قبول شدم و وقتی زبان خوندم برای مهاجرت. من برای هردو یک الگو رو تکرار کردم ناخودآگاه. تمرکززززززززززز، من یکسال رفتم کتابخونه در هردو مورد و با علاقه وافر درس خوندم. یکسال همه چیو تعطیل کردم و روزی حداقل 5-6 ساعت تو کتابخونه با عشق مطالعه کردم. بار اول شهید بهشتی قبول شدم و بار دوم امتحان زبان دادم و مهاجرت کردم. در هردو مورد هم خودخوان درس خوندم.
نکته مهم بعدی اینه من تو این یکسال اصلااااااا به این فکرنکردم که آیا کنکور قبول میشم؟ آیا مهاجرتم جور میشه؟ اگر نشه چی…. هرگز. من مثل بولدوزر فقط خوندم با عشق.
هدف دوم بعدی ازدواجم بود. وقتی مهاجرت کردم باتمام وجود دنبال کار و ساختن زندگیم بودم و تمرکزم روی اونا بود. میخواستم از صمیم قلب که یک رابطه خوب داشته باشم اما رها شد تو ذهنم و گفتم اوکی فعلا بهش فکر نمیکنم تا کار پیدا کنم…. و ما عاشق شدیم! و ازدواج کردیم. همون آدمی که همیشه تو ذهن من بود و حتی فراتر ازون.
برای خودم مینویسم که یادم بمونه: تمرکز اشتیاق و حال خوب رها کردن
بسمالله الرحمن الرحیم
امروز ۳شنبه مورخ ۲۴ آبان ماه جاری ۱۴۰۱است.
من ایمان اسماعیل زاده انسان ارزشمندی هستم.
من امروز آموختم که ان مع العسر یسرا
همانا با هر هر دشواری آسانیست و با هر آسانی دشواریست و این دو از هم جدا نیستند و تفکیک نمیشوند اما بینهایت آگاهی در این آیات الهی نهفته اس که بایستی درک کرد . در هر دشواری می آموزیم که پند بگیریم و با ایمان به غیب و توجه نکردن به دشواری ها و فرار نکردن از آنها در خود جهادی اکبر بسازیم و تضاد گونه نعمتهایی را درخواست کنیم که از دل آن دشواریها به عمل آمده اند و در زمان آسانی ها با دشواریهایی که می آیند با خودمان در صلح باشیم و بدانیم که ما همواره در حال رشد و تصاعدی هستیم و درک کنیم که حتی دشواری که در زمان آسانی می آید تضادیست که ما را تحت هیچ عنوان متوقف نکند و همین ناخواسته ها هستن که ما را به تحرک و جنب و جوش و جنبش در این جهان فرکانسی تشویق میکنند و قطعا این همان مفهومی است که من از آیات الهی آموختم و مسیر برای من خیلی خیلی هموار میشود وقتی این قوانین بی پایان و غیر قابل تغییر را لحظه به لحظه درک کرده و به آن عمل میکنم و شجاعتی را در من بیدار کرده است که وقتی واردش میشوم گویی وارد دنیایی از فهم و درک و ناشناخته هایی شده ام که با خودم و خدای خودم در صلح و هماهنگم 🙏خدایا شکرت
و هدی اللمتقین را درک کردم که خداوند هدایت کننده کسانیست که تقوای الهی پیشه کرده اند و هدایت کننده کسانیست که به نیروهای غیب الهی البته با توحید عملی ایمان آورده اند 🙏
سلام و درود به استاد عزیزم و مریم جان
بی نهایت سپاسگزارم برای این فایل ک جرقهی شد برای اینکه شروع کنم و مهم تر ادامه بدم چیزی ک من متوجهش نبودم
اینکه اقا من تا وقتی نتیجه میگیرم و تاحدی رشد میکنه نتایج ک پیوسته عمل میکنم به آگاهی ها و هر روز به خودم یادآوری میکنم که من کجا بودم و با این روش به کجا رسیدم و همین مسیر ک دیدم درسترو ادامه بدم تا نتایجم بزرگتر بشه دگ الکی خودمو الاف راهای دیگه نکنم، تنها یک قانون یک مسیره اونم مسیر باورهاس که از کنترل کانون توجهمون میاد و تمام تمارین تمام دوره ها کارشون همینه من کانون توجهم رو روی چیزایی ک دوست دارم بزارمو حسم خوب باشه و اینو حفظ کنم واکنش گرا نباشم بلکه خلق کننده باشم و ب شرایط و ادما وابسته نباشه حال خوبم خودم بسازمش با کانون توجهم همه رسالت این سایت برای رسیدن ب زندگی عالی همینه
خدایاشکرت برای آگاهی های بی نظیری ک دریافت کردم و مهم ترینش اینه تاوقتی نتیجه میگیری ک به اون سبکی که ازش نتیجه گرفتی عمل میکنی و با گذر زمان تبدیل ب عادت میشه طوری ک خودبخود انجام میدم ینی وارد ناخودآگاه میشه که این واقعا لازمه ک تعهد بدیم و هدف داشته باشیم براش یک هدف درست و قابل دسترس در زمان کم.
این نوشتن کامنت هم میتونه یک تمرین متعهدانه برای ساخت باورها یا کنترل کانون توجهم باشه برای همیشه تا زمانی ک زندهم و هرچی پیوسته تر نتایج سریعتر و بزرگتر
در ضمن نیازه ک ما قبل شروع این مسیر خودمون یک چکاپ از لحاظ های مختلف بکنیم و ببینیم تو چه وضعیتی هستیم و با شیوه جدید و طبق قوانین جهان هستی عمل کردن به کجا رسیدیم ک منطقی بشه و یادمون بمونه ک این شیوه منو به اینجا رسونده و چقدر این یادآوری مهم عکس قبل عمل و بعد عمل رو ببینی، ببینی و هی به خودت بگی اینجوری شد ک به اینجای خوب رسیدی و برات عادی جلو نکنه ک از مسیر خارج بشی و تکرارش کنی هرروز
سلام به استاد بهترینم ، مریم جان و همه دوستای پرانرژیم …
در مورد این فایل راستش من اولش ناراحت شدم ک چرا دستاوردی ندارم ک اینجا مطرحش کنم واقعا بهم برخورد و فهمیدم خیلی کار باید بکنم…
ممنون از شما استاد بابت این تلنگر.
من دارم دوره فوق العاده قانون سلامتی رو پیش میبرم و روی بیماریم کار میکنم انشالله برودی از نتایجش مینویسم…
اما در مورد این فایل،
دو مورد یادم اومد ک درش موفق و ناموفق بودم بخاطر مسیرشون…
اول موفقیتم رو میگم :
من در سال ۹۹ باردار شدم با خواسته قبلی و قلبی خودمون و از خدا خواستم ک بعدازسلامتی نینی بهمون دختر بده ک داد🙏
کاری ک من کردم و موفق بودم و فراموشش نمیکنم و به هدف مطلوب انجامید این بود:
من هروز سپاس گزاری میکردم و تجسم میکردم این مدت بارداری زایمان فوق العاده راحت و خاطره انگیزم رو از راحتی و رضایت، ینی قشنگ تجسم میکردم بحدی ک لبخند و شوق و رضایت رو صورتم نقش میبست و اون اواخرش ک روی نوع زایمان (سزارین) کار میکردم.
استاد بچه ها شاید باورتون نشه ک زایمان در نوعش همون شد ک میخواستم و بعدش به حدیییییی راحت بود هم قبل و و هم حین و هم بعدش ک همه از درد بعدش مینالن ولی من عالی بودم ب لطف خدا.
و باز اینم بگم بقدری اون روز اتفاقات جالبی افتاد وخوب ک واقعا واسم اون روز زایمان همراه با یک خاطره شیرین شد .
واقعا خوب و راحت و خاطره انگیز شد زایمانم همونی ک واسش تجسم و سپاسگزاری میکردم دقیقا در جزییات هم همون شد ک میخواستم…
خدایا شکرت😍
پس راه درستی ک رفتم و باید بشه سرمشقم سپاسگزاری بودو تجسم همراه با حس خوب👌
و اما مورد عدم موفقیتم:
من چندسالی درگیر یک بیماری بودم خلاصه میگم اینجا بهتون..
یک هو و خودسرانه داروم رو قطع کردم با این منطق ک من ک دیگه مشکلی ندارم و فکر میکردم چون بااین مباحث موفقیت اشنا شدم و فهمیدم ک بدن خودش، خودش رو ترمیم میکنه و نیاز ب دارو نداره دیگه میتونم دارویی و چندین سال بهش وارد میشه رو یک هو قطع کنم چون باورم درسته!
فقط فکر میکردم درسته، تو اون مدت دیگه رها کردم روی باور سلامتی کار کردن رو روی نقاط مثبت فوکوس کردن رو سپاسگزاری با احساس واقعی سلامتی رو..
و تا ۴ سال فقط بخودم ظلم کردم و اذیت شدم و نمیدونستم ک این اذیت شدن ها از علائم اون بیماری هست ک من فقط تو توهم بهبودی بودم و دکتر مراجعه نمیکردم فقط خودم رو ب لحاظ روحی و جسمی زجر میدادم ..
تا اینکه جهان گفت حالا ک خودت تغییر نمیکنی کاری میکنم ک مجبور ب تغییر بشی..
و همین کارم کرد و سرم رو از زیر برف بیرون اورد . بازم خداروشکر🙏
راه اشتباه من عدم رعایت قانون تکامل و همچنین دیگه رها کردن باورهای درست ک البته نمیدونم این بیماری با افکار درست بهبود پیدا میکرد یا باید جسمم ریشه ای درمان میشد(کاری ک دوره قانون سلامتی داره انجام میده روی جسمم)
الان دارم با دوره سلامتی روند بهبودی واقعی رو طی میکنم و نتایجش رو هم میبینم.
تشکرررررر ویژه از استاد عزیزم بابت تلاش ها برای دوره و انتقال خوبشون ب ما 🙏😍
سلاام خدمت همه دوستان عزیزم و استادنازنینم و مریم جان بی نظیر❤
مستقیم میرم سر اصل مطلب😉
من اولین مسیر درستی که بعد از آشنایی با آموزه های استاد رفتم عزت نفس بود اینکه خودم رو بیشتر باور کردم خودم رو همونجوری که بودم پذیرفتم با نقاط قوت خودم پیش رفتم و پاشنه آشیل هام رو شناسایی کردم و روش کار کردم الان که دارم کامنت مینویسم در جایگاهی هستم که آرامش دارم انتظار تغییر لحظه به لحظه رو از خودم دارم از هیچ کس هیچ انتظاری ندارم اگه کسی لطفی در حقم بکنه ازش قدردانی میکنم و از خداوند هم سپاسگزاری میکنم که دستی برام فرستاد راحت نه میگم به آدمها واسه همین دیگه اصلا توی روابطم اذیت نمیشم و متقابلا هم در برابر نه گفتن آدمها موضع نمیگیرم و راحت میپذیزم و احترام میزارم که این باعث شده روابطم عالی بشه آدمهایی که باهام هم مدار نبودن حذف شدن و ادمهایی توی مسیر زندگیم میان که هم فرکانس هستن باهام درسته تعدادشون کمه ولی مشکلی نیست حتی اگه تنها هم باشم مشکلی ندارم لذت میبرم چون با خدای خودم و درون خودم در صلحم و کیف میکنم
اگه کاری برای کسی انجام بدم با عشق انجام میدم و اصلا به فکر بازگشت نیستم و این باعث شده ادمها قدردانم باشن و باهام راحت باشن و ازم هیچ انتظاری نداشته باشن
من توی مسیر صلح و عشق و آرامش و روابط از ریل خارج نشدم و همچنان ادامه دادم و الان بینهایت خوشحالم و از خداوند سپاسگزارم که منو به واسطه شما هدایت کرد به سمت آگاهی و درک آگاهی و اقدام
و اما در مسیر ثروت …
از فروردین ۱۴۰۱ تصمیم گرفتیم بدهی های بانکیمونو که حاصل باورهای غلط قبل بود صاف کنیم و میخواستیم هر چیزی رو که لازم داریم یا دوس داریم داشته باشیم و ازش لذت ببریم رو در لحظه نقد بخریم و خودمون رو لایق بهترین چیزها بدونیم خدارو صر هزار مرتبه شکر الان با تمرکز روی این موضوع و کار کردن روی باورهای ثروت ساز و احساس لیاقت تونستیم بخش بیشتری از بدهی هامونو بدیم و همزمان با لذت و عشق خرید کنیم اصلااا چیزی از نظر ما گران نیست تازه کلی هم ارزش داره که بابتش پول میدیم حتی قیمت هم نمیپرسیم فقط چون دوس داریم یا نیاز دارین یا میخوایم لذت ببریم میخریم
اینها مواردی بودند که مسیر هماهنگ با هدف رو دنبال کردیم و ثابت قدم موندیم و نتیجه روز به روز داره بهترم میشه و البته اینو هم بگم تمرینی که من با خودم تقریبا هر روز تکرار میکنم دیدن مثبت هر لحظه و هر چیزی و یادآوری کردن زیبایی هاو سپاسگزاری قلبی هست مثلا زمانی که قبض های مختلف برامون میاد به جای غر زدن و ناسپاسی قلبا بابت تمام خدمات،منابع،کارمنداشون ،ابزار سرمایشی و گرمایشی و نیروگاها تشکر میکنم که باعث میشن ما راحت باشیم و سختی نکشیم و این هزینه قبض از نظر من یک هدیه است به اون خدمات که باعث میشه ما راحت تر زندگی کنیم
و اما تجربه ای که اصل رو فراموش کردم از مسیر هماهنگ خارج شدم تو مسیر سلامتی بود من قبلا هم مراقب خوراکم بودم و هم فعالیت فیزیکی داشتم حالم خیلی خوب بود و کاملا سبک بودم و پرانرژی مدتهاست هیچ فعالیت فیزیکی ای ندارم و حتی تو تغذیه هم خوردن لحظه به لحظه رو تقریبا دارم الان مقداری سلامتیم تحت الشعاع قرار گرفته چون از ریل خارج شدم و ادامه ندادم احساس سنگینی و بی انرژی بودن و خواب آلودگی دارم اکثر اوقات چشمم دچار آسیب شده و گهگاهی پام درد میگیره خیلی دوس دارم قانون سلامتی رو بدونم و درک کنم و عمل کنم و ثبات داشته باشم و نتیجه بگیرم باید هماهنگ بشم
مطمئنم خداوند در زمان مناسب هر وقت من آماده این جریان باشم منو به سمت سلامتی و انرژی بیشتر هدایت میکنه
من قلبااا از شما سپاسگزارم که این تمرین رو واسه ما در نظر گرفتین تا بتونیم خودمون رو مرور کنیم که از کجا به کجا رسیدیم و احساسمون عالی بشه بابت داشته هامون و همچنین خواسته های نهفته در دل تضاد رو هم بهمون یادآور شدین
بینهایت از شما و خدای خودم سپاسگزارم
سلام استاد عزیز و خانم شایسته گل.
استاد عزیز دقیقا وقتی داشتم این ویدئو رو برای بار دوم و با دقت تر میدیدم،کسی در گوشم گفت چقدر خوشبختم که الان و در این وضعیت که اکثریت مردم دنبال اخبار بسیار بد هستن،من هر روز وقتم رو تنظیم میکنم تا فایل های شما رو با تمرکز و گاهی نت برداری دنبال کنم و هر روز چقدر از طریق زحمات شما به درونم داده های مثبت میدم🙏🏻🙏🏻
ضمنا باز هم چقدر خوشبختم که در فرکانس این آموزشها قرار گرفتم و استادی با این شیوایی به زبان مادری خودم اینهمه گنج در اختیارم قرار میده.
از خدای مهربونم که همیشه بهترین یار و رفیقم بوده و بعد از شما بی نهایت سپاسگزارم🙏🏻
رسیدن به این اندام بسیار عالی رو واقعا بهتون تبریک میگم که نتیجه تلاش و تمرکز و پشتکار و همتتون بوده.
چقدر درس عالی ای گفتین که فراموش نکنیم کجا بودیم و الان کجا.
دقیقا با دیدن این ویدئو که سراسر بهشت خداوند بود،تصمیم گرفتم خلوت کنم و بنویسم که در زندگیم کجاها بودم و چه کردم و نتیجه تلاشهام چیا بوده و بهترین درس اینکه فهمیدم هر جایی دست از تلاش بردارم سقوط میکنم پس سکون نباید وجود داشته باشه👌🏻
ذهن مدام در گوشمان داره زمزمه میکنه که مگه چی داری؟مگه به کجا رسیدی و ناامیدمون میکنه پس باید داشته ها و خواسته هام رو برای خودم مستند کنم و البته برنامه برای تلاش بیشتر تا زنده ام،،،
از شما که فرستاده ای هستید در راه آگاهی نهایت تشکر رو دارم و بسیار عزیزید.
قطعا زیباترین ها نصیبتون و نصیب ماست🙏🏻👌🏻🤞🏻
سلام خدمت دوستان.
امیدواردم شاد و ثروتمند باشید.🌺
خواستم تجربه ی خودم رو درمورد این موضوع که استاد درموردش صحبت کردند بگم.
من یه مدتی تصمیم گرفتم که روخودم کار کنم و تمرکزم رو بزارم رو زیبایی ها.
این مسیر رو شروع کردمو یه سری کار ها انجام دادم مثله فعالیت تو سایت عباسمنش،کار کردن رو باور هام، دیدن فایل ها و ویدیو هایی که پر از زیبایی بود.
خلاصه این مسیر حدود ۲۰ روز طول کشید و یک سری نتایج برا من اومد ولی من چون من درگیره روزمرگی شدم اصلا متوجه نبودم که این نتایج حاصله فرکانس هایی که فرستادم و یجورایی فک میکردم که این روند طبیعیه زندگیه. خلاصه یه سری پیشنهاد های کاری تو حوضه ی تخصص خودم بهم پیشنهاد شد که خیلی عالی بود ولی هنوز عملی نشدبود و همین با باعث شده بود که من ناشکری کنم که چرا هنوز عملی نشده ولی اگر من آگاه بودم به این که خودم این نتایج رو خلق کردم میومدم مسیر ۲۰ روزه ای که اومدم رو ادامه میدادم تا نتایج بزرگتر بشه. همین که من به این موضوع آگاه نبودم باعث شد که من دیگه ادامه ندم….
و ادامه ندادن باعث شد که اون افراد،موقعیت ها و شرایط همه از زندگی من خارج بشن و من برگردم سره جای اولم.
ولی با این حال باز هم متوجه نشدم داستان چی بود تا این که خدا هدایتم کرد به قسمت (نشانه ی امروز من) در سایت که یه فایلی از استاد بود که دقیقا همین موضوع رو داشتن توضیح میدادن. با این که من بارها این موظوع رو از استاد شنیده بودم تازه اونجا متوجه شدم که استاد چی میگن. باورتون نمیشد که چقدر خوشحال شدم😍
بلاخره به بار متوجه شدم که خودم دارم زندگی خودم رو خلق میکنم. وای چقدر احساس قدرت بهم داد،فهمیدم که خودم خلقش کردم زندگیمو چه درست چه غلط و زمان زیادی هم طول نکشید. اخه خیلی هامو فک میکنیم نتایج بعد دو سه سال آشکار میشه ولی اگه متوجه زندگی خودمون باشیم میبینیم که نتایج به سرعت تغیرر میکنه.
حالا با قدرت چند روزه که دوباره شروع کردم همون مسیر ۲۰ روزه رو با کیفیت بهتر و با ایمان و یقین دارم ادامه میدم .
واقعا ممنونم از خدا که منو هدایت کرد به اون فایل تا من نسبت به نتایجم آگاه بشم و بتونم راه درست رو دوباره ادامه بدم.
خدایا هزارمرتبه شکررت😍
امیدوارم شادو ثروتمند باشید🌺
سلام و درود به استاد عباس منش و دوستان عزیزم در این سایت، از درگاه جان جانان رب العالمین جان بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو براتون درخواست میکنم.
این فایل ارزشمند رو قبلاً دیده بودم. و خدا رو صد هزار مرتبه شکر که دوباره نشانه ام شد و میتونم دوباره ازش لذت ببرم.
نکات طلایی فایل واقعا واقعا درسته و من اعتراف میکنم که براحتی فراموش میکنم کجا بودم. یادمه توی یکی از فایلها گفته بودین که پول کمترین چیزیه که توی این مسیر آدم بدست میاره، یعنی هزاران هزار ویژگی مثبت و صدها نتیجه عالی بدست میاره چه در روابط و چه در حل مسائل روزمره، یا در حل چلنج های محل کار و توی خانواده و اتفاقات غیر مترقبه دیگه … و آخرین چیز موضوع پوله ولی ما میتونیم اینقدر فراموشکار و ناسپاس باشیم که همین اتفاقات کوچیک رو توجه نکنیم.
خب هر اتفاق کوچیک و هر بهبود بسیار ناچیز یه تار ریشه است از میلیون ها تار ریشه ای که یک درخت نیاز داره برای ثمر دادن. این درخت زندگی مون تا خوب ریشه نزنه، خوب ثمر نمیده.
آقا بخیال میوه های زندگی استاد عباس منش، به ریشه های بیست سال گذشته استاد نگاه کنید. شما ریشه بزنی خواه ناخواه میوه خواهد آمد… این قانون طبیعته. شما روی آب و خاک و ریشه درخت کار کنی لاجرم درختت به بار میشینه.
میخوام یه سری موضوعات رو از زندگی کاری خودم بگم، چیزی که نمیتونم براش عکس ارائه بدم …
هفته هایی بود که از خونه میومدم عسلویه سر کار از همون روز اول حادثه داشتیم، آماده باش داشتیم، کلی کار اضافه و بیهوده داشتیم، تعمیرات و خرابی تجهیزات داشتیم و بعد کنارش کلی مسئله ناخواسته اتفاق میافتاد، از مشکلات غذا و خوابگاه و حقوق عقب افتاده و صدها چیز دیگه که جای گفتنش نیست… حتی یادمه چند سال پیش روز آتشنشان یه کتاب احکام نماز و چفیه بسیجی بهمون هدیه دادن و بقیه سالها هیچی ندادن. از وقتی من دوره دوازده قدم رو شروع کردم، و روی خودم کار کردم ، خدا رو شاهد میگیرم، حقوقم رفت بالاتر ، شرایط همون ایستگاه آتش نشانی بهتر شد، و شرایط کار بهتر شد، الان میشه ۱۴ روز سر کارم یه حادثه نداریم ، نهایتاً یه مورد آماده باش بهم میخوره، حتی کیفیت غذا و اتاق خوابگاه هم بهتر شد. همون شرکتی که بهمون چفیه بسیجی کادو میداد امسال روز آتش نشان بهمون کارت هدیه ۸۰۰ تومنی داده، درسته مبلغش خیلی کمه ولی این شروع چیزیه که پیش از این نبود. از نظر سلامتی و آمادگی جسمی شرایطم بهتر و بهتر شد… همه اینها مواردی هستن که براحتی من باید از کنارش بگذرم و فراموشش کنم. چون خیلی کوچیک و جزئیه …
ولی نه ….
من اگه از کنار همین اتفاقاتِ مثبت کوچیک بدون شکرگزاری و احساس خوب عبور کنم به هیچوجه آمادگی دریافت اتفاقات و شرایط و نتایج بزرگتر رو نخواهم داشت . کسی که امروز یه دوچرخه دریافت کنه و شکرگزار نباشه ، این آدم اگه مرسدس کلاس S یا BMW سری 7 هم دریافت کنه بااااااز هم یک انسان ناسپاس و کفور باقی خواهد ماند.
حالا من چطوری عکس قبل و بعد بذارم برای خودم که تو سال گذشته چقدر شرایط محیط کار سخت بوده ولی الان وقت اضافه میارم که روزی چند ساعت توی سایت هستم 😂😂 تصویری توی شرایط فیزیکی مقدور نیست ولی تصویر ذهنیش هست. بابا بخدا هست. همین الان من قدم چهار دوره دوازده قدم هستم همش ذهن نجواگرم میگه بیخیال شو، نتایجت کجاست…؟؟!! من همینا رو یادش میندازم میگم « ذهن نجواگر عزیز و بیشعور من …. لطفاً ساکت باش ، خودت هم میدونی شرایطت از بقیه همکارانت بهتر و راحتتر شده، امتیازاتت بیشتر شده، حقوقت بالاتر رفته، چرخ زندگیت روغن کاری شده. پس؛
Dera my mind, please Keep your damn mouth SHUT, and work on yourself, everything is getting better and better. Trust in GOD, He knows the plan.
همین الان همه دارن مینالن از سرعت و فیلترینگ اینترنت، خب منم کمی مسئله داشتم، ولی خدا رو شکر من به سایت دسترسی دارم ، براحتی دارم میام روزی چندین فایل میبینم و میشنوم. پس لزومی نداره کفور باشم.
خدا رو صد هزار مرتبه شکر
خدا رو صد هزار مرتبه شکر
خدا رو صد هزار مرتبه شکر