چگونه «مسیر رسیدن به اهداف» را فراموش نکنیم - صفحه 19 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/08/abasmanesh-4.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2022-08-16 06:55:292022-08-31 09:32:18چگونه «مسیر رسیدن به اهداف» را فراموش نکنیمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدا
چگونه مسیر رسیدن به اهداف را فراموش نکنیم؟؟
#توانایی سپاسگزاری❤️🔥💎
وقتی به اهدافمون میرسیم :){ اهدافی که یکسال پیش ارزومون بود و حالا جزو خیلی طبیعی زندگیمونه💁🏽♀️ جوری که انگار هیچوقت ارزوشو نداشتیم و 🤷🏽♀️باذوق و شوق براش تلاش ذهنی و عمل انجام نمیدادیم!! }
به جای اینکه اینو اینقدر طبیعی و کم بدونیم!
بیایم فکر کنیم که چی شده که اقا من از اون جایگاهی که این ارزوم بوده و نداشتمش و
حالا بهش رسیدم
به بهتر و چیزی که الان رویاشو داری هم میرسی
کی؟
موقعی که سپاسگزار باشی بخاطر اون مسیر👍😘
همون مسیرو بهتر عمل کنی به نتایج بالاتر و بهتر از اینم میرسی
کی اینو میتونیم به خودمون بگیم؟
وقتی یادمون بیاد از کجا به کجا رسیدیم؟
به جای تمرکز بر کمبود ها
تمرکز بزاریم رو پیشرفتی که کردیم
روی تغییر زیادی که کردیم !!!
اینهمه نعمتهایی که فقط در طول مسیر خواسته ها خدا بهمون داده !!!
اینها همه جای سپاسگزاری زیادی داره که وقت نمیکنی کمبودها تو رو نگران و ناراحت کنن !
هرروز به خودت بگو از کجا به کجا رسیدی
تا اولا گردنکش طغیان گر نشی
دوما
میفهمی همون مسیر که تو رو رسونده
تو رو به اهداف بزرگتر هم میرسونه
همونا رو بهتر و درست تر تکرار کن برای جایگاه بالاتر
اونوقته که در زندگیت فقط میری بالاترررر
خیلیا زندگیشون یویو عه دو روز خوبن دوروز نه
دوروز به اهدافشون رسیدن و دوروز از دست دادن
همون مسیری که نتیجه داده رو باید بهتر درست تر و دقیق تر ادامه بدیم 👍👍
و1- فراموش نکنیم مسیرو
2- مغرور نشیم حس گردن کلفتی که تبر هم نمیزندش نداشته باشیم🤣
3- ناسپاس نباشیم
4- دنبال تضاد و شکست نباشیم که دوباره از صفر شروع کنیم کلا این روحیه رو نداشته باشیم تا جذبش نکنیم
❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥
تعهد بدیم که سبک زندگیمون این مسیر درست باشه
به خودت همیشه بگو ” میخوام همیشه برم بالا”
و این نیاز داره به تعهد ایمان و ادامه دادن
نیاز داره مثل “بقیه مردم” عمل نکنی فکر نکنی
ارزو و خواسته ات این باشه که همیشه به سمت بالا بری
و حوصله زمین خوردن و دوباره بلند شدن رو نداشته باشی
هی بالا تر بری
نه اینکه برسی زیر صفر دوباره بلند شی
و اینهمه مسئله رو حل کنی
ادم باهوشی باشی و مسیری که جواب میده رو ادامه بده
و مثل بقیه مردم که میرسن به خواسته ای و سقوط میکنن نباااااشیییییی
دلیل اینکه نتایج موندگار نیست برای یکسری افراد اینه که مسیرو ادامه نمیدن
و کلا یادشون میره و برای همین نتایج رو از دست میدن
سلام بر همه عزیزان
یه تعطیلات عالی و بینظیر داشتم و کلی تفریح و سفر کردم شیش روزی رو و هربار هم تجربه ها بینظیرتر حس و شادی انرژی مثبت و دیدن زیبایی ها بیشتر میشه خدایا شکرت
هنوز فایل تموم نشده اما همون اول استپ کردم بیام بگم که استاد اولا که تبریک هزاران باره مجدد بهتون میگم بابت این استایل عالی که ساختید و در ادامه صحبتهاتون که گفتین تغییر کردین من که قانون سلامتی خریداری نکردم اما کارکردن رو خودم کلی تغییرات در بمن وجود اورده حتی ظاهری یعنی شاید این فیس الانم با وجود گذشت زمان که میگن چهره فرسوده تر میشه هرچی پا به سن بزاری فکر کنم برای من برعکسه من الان که تو سن سی و دو سه سالم از سن 22.23 سالگی هم جوونترم هم شاداب تر و هم پر انرزی تر و از نظر خودم قشنگتر حتی چرا چون روز ب روز دوس داشتن خودم بیشتر میشه و همش احساس میکنم روی چهرمم تاثیر گذاشته عجیبا غریبا حتی الان که اصلا ارایشی نمیکنم تو این سفر که رفتیم واقعا به جرات میگم دو بارم شاید نشد که فقط و فقط یه رژ لب زدم یعنی حال میکردم تایمی که میخواستیم بریم بیرون و قبلا نیم ساعت وقت برای اماده شدن میزاشتم الان همون وقت و میزارم برای تفریح و استراحت بیشتر و انرژی ذخیره میشه همشم بلطف اموزه های شماست این تغییرات در من بوجود اورده قطعا تغییرات مشخص تر و واضح ترش با خرید دوره قانون سلامتی هویدا میشه
طلایی ترین نکته
« وقتی انسان هدفش مشخص میشه و از یه مسیری به هدفش میرسه باید اونو فراموش نکنه تا بفهمه از چه مسیری به خواسته ش رسیده تا بعدا تکراش کنه»
کل فایل به همین موضوع تاکید داره
مرسی استاد عزیزم برم چندبار گوش بدمش ️
سلام بانوی زیبا
سلام وصد سلام
سپاسگذارم هستین بودنت دلگرمی آورده تشکر وسپاسگذارم
ممنون بانوی قشنگ وزیبا
وقتی انسان هدفش مشخص میشه و از یه مسیری به هدفش میرسه باید اونو فراموش نکنه تا بفهمه از چه مسیری به خواسته ش رسیده تا بعدا تکراش کنه»
کل فایل به همین موضوع تاکید داره
سپاسگذارم
سلام استاد عزیزم و بانو شایسته مهربان
در ابتدا خدا را شکر میکنم بابت وجود بسیار ارزشمند شما و این سایت الهی و آگاهی دهنده
چند روز قبل این فکر مرتب به ذهن من میرسید که اگر ثروت خوب و معنوی هست چرا سرنوشت قارون که یک ثروتمند بوده است در قرآن این چنین ذکر شده است؟
البته مطمئن بودم که بالاخره خداوند از طریقی جواب این سوال را به من میرساند
امروز که به صورت کامل هدایتی با این فایل همراه شدم در یکی از صحبتهای استاد متوجه جواب این سوال شدم و خدا را شکر میکنم که جریان هدایت الهی همیشه در زندگی ما جاری است
اونجا که استاد از نتایج ماندگار در زندگی صحبت کردند و علت اون نتایج را اولاً سپاسگزاری و به یاد آوردن شرایط زندگی خودشان در ابتدای مسیر عنوان کردند و گفتند من هر روز به یاد خودم میآورم که چه کسی بودم و از اون اتاق سیمانی بندرعباس که به این جایگاه که یک زمین 20 هکتاری و ثروت بسیار عظیم هست رسیدم و به خودم میگویم که تو که بودی کجا بودی و خداوند با هدایت خودش تو را به کجا رساند؟ این باعث میشود که احساس نکنم گردنم کلفت شده و به قول معروف تبر نمیزند و احساس غرور و طغیان به من دست بدهد و فراموش کنم که چه کسی من را به اینجا رساند و این باعث میشود که هم سپاسگزاری کنم و هم مسیرم را به یاد بیاورم و هم ادامه دهم و ادامه دهم و ادامه دهم تا نتایج همیشه پایدار بماند در زندگی من
این مسئله یک نکته را به من یادآوری کرد و در ذهن من روشن کرد که همیشه یادم بماند که چه کسی در طول زندگیم از ابتدای خلقتم دست من راگرفته و همواره مرا به سمت اهدافم و خواستههایم و زندگی عالی هدایت میکند
او همواره در کنار من است و او همواره هدایتگر من است و او همواره خودش را در خدمت من قرار داده است
من واقعاً سپاسگزار وجود این تنها وجود بیکرانه هستی هستم و از خودش میخواهم که مرا همیشه سپاسگزار و سپاسگزار و سپاسگزارتر کند
اینجا بود که متوجه شدم تفاوت طرز فکر و نگاه قارونها و فرعونها و امثال این انسانها با سلیمانها و یوسفها و محمدها و عباس منشها در چیست
مسئله این است که همه اینها ثروتمند بودند اما دلایل پایداری نتایج دسته دوم در زندگی آنها پایبندی به این اصل و این اساس جهان هستی بوده که فراموش نکردند که کجا بودند و چه کسی آنها را به اینجا رساند و نکته مهم اصل سپاسگزاریست اصلی است که انسان را به وسعت قلب میرساند جوری که بر نیروی ضعیف خودش تکیه نمیکند و نیروی بینهایت کائنات را تکیه گاه همیشگی خودش قرار میدهد
خدای خوبم اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم ولا الضالین
افرادی مثل قارون ها فراموش کردند که چه قدرتی آنها را هدایت کرد به مسیر ثروت و گفتند این ثروت را خودم ایجاد کردم به واسطه علم ثروت که می دانم
اما فراموش کرد که علم این ثروت را چه کسی در درون تو و در قلب تو قرار داد و تکیه گاه خودشان را عقل انسانی و ضعیف خود دیدند و نابود شدند
باسلام و عرض ادب خدمت شما استاد عزیز امروز1402/5/28من دقیقا پارسال همین تاریخ برای شما یک کامنت گذاشته بودم و امروز هم میخواهم یک رد پا در سایت شما از خودم به جا بگذارم امروز نسبت به یک سال قبل درآمد من 5 برابر شده است مدت ترک سیگار به یک سال و نیم رسیده است از همدان به قم مهاجرت کردیم تقریبا بیش از 70درصد بدهی هایم را پرداخت کردم به لطف الله یک ایده درسر دارم که امیدوارم که بعداز عید بتوانم این ایده را عملی کنم از خداوند سپاسگزارم که من را با شما آشنا کرد من در این مدتی که با شما آشنا شدم واقعا تغیرات چشم گیری داشته ام از لحاظ ذهنی و درک قوانین الهی و واقعا من به چشم خودم هدایت خداوند را در مورد خودم دیدم امروز دریک مجتمع به نام کهکشان کار میکنم امیدوارم درسال آینده در جایی که میخوام باشم و برای شما کامنت بگذارم شمارا به خدا میسپارم و بسیار دوستون دارم
بنام الله مهربان
سلام و درود خدمت استاد عزیزم و مرد عمل در تمامی ابعاد
فایل امروز نشانه هدایت من بود و دوسدارم مسیر خودمو از موقعه ای که با شما به واسطه تضادهای زندگیم آشنا شدم اینجا بنویسم تا مروری بشه از مسیر زندگیم که تحولی عظیم داشت از قبل از آشنایی با شما و بعد از آشنای با شما استاد بزرگوار
من از روزی که توی خانوادم به دنیا اومدم به دلیل شرایط سختم و اوضاع مالی نسبتا ضعیفی که خانوادم داشت خیلی زود درگیر تضادهای شدم و باعث شد تمام تلاش خودمو کنم که مستقل بشم
از سن کم شروع کردم به کسب درامد تا اینکه بلاخره با مخالفتهای شدید خانوادم تصمیم به راندازی کار مورد علاقم یعنی آرایشگری شدم
با علاقه زیادی که داشتم کمتر از دو سال تونستم به جایگاهی برسم که باعث تعجب خیلی از اطرافیانم شد ،تمام این دو سال فقط توکل کردم با ایمان حرکت کردم و نتیجشم به صورت ورودی های مالی ،دوستان زیاد ،اعتبار شد برام
اما بعد از دو سال که یکم بهتر شدم درگیر دوستانی شدم که باعث شد از مسیر توحیدی بودنم فاصله بگیرم و غرق بازیهای بچگانه بشم
با این وجود هر روز اوضاع مالی من بیشتر و بیشتر میشد ولی آرامش من و درک زیبایی های دنیا کمتر و تمام زندگی من شده بود کار و رفیقای ناباب
همین موضوع باعث شد کم کم سرکش بشم و اعتبار تمام موفقیتهامو به خودم بدم و از مسیر الهی خارج بشم ،طولی نکشید درگیر قرصهای آرامش بخش شدم ،روابط ناسالم زیاد ،و اواخر افسرکی های زیادم حتی مسگفتم خدای وجود نداره و ما ساخت دست یک ابر انسانیم و از این مزخرفات
همین حال بدم باعث شد درگیر یک شرکت هرمی بشم و سخت تو منجلاب مالی بیافتم ،از خدا هدایت خواستم و به خودم گفتم یا مرگ بفرست یا هدایتم کن
وقتی متعهد شدم به هدایت الله درهای رحمت الله باز شد و مسیر جهاد اکبرم بهم نشون داده شد
روزای اول با استاد آشنا شدم و کلامش بر قلبم نشست و حس کردم باید با تمام وجودم به آموزشهای استاد متعهد بشم و همینم شد
شبانه روزی روی خودم کار کرد و منی که یه عمر دنبال سوال من کیستم میگشتم با استاد عزیزم با الفبای خدا آشنا شدم به شیوه ای متفاوت از جامعه الانم
تصمیم به حرکت گرفتم و اولین چیزی که توی آموزشهای استاد یاد گرعتم این بود که اگه الان نمیتونم کار درست انجام بدم حداقل اعراض کنم از کار نادرست ،
پس شروع کردم به کنترل ورودیهام ،پرداخت بدهی هام ،تسویه وامهام ،ساکت بودن کمتر حرف زدن بیشتر گوش دادن فایلها
طولی نکشید خوابم راحت تر شد ،آرامتر شدم ،امیدوار تر شدم ،اعتیادم به قرصهای آرامش بخش از بین رفت ،دنیا برام رنگی تر شد
طبیعت باهام حرف میزد ،سپاسگزارتر شدم و مهربون تر
اما هنوز بدهکار بودم و میدونستم باید قوانینشو یاد بگیرم ،پس خودمو بستم به آموزشها و هر روز با تضادهای که بهش بر میخوردم درسهای زندگی بیشتر یاد میگرفتم
محمدی که به ظاهر یه آدم قوی بود اما کلی ترس و ضعف شخصیتی داشت ،و باید همشو برطرف میکرد بهترش میکردم
آرام آرام بهتر شدم ،امیدوار تر میشدم و هنوز هم این مسیر ادامه داره و الانم با پارسالم حتی قابل مقایسه نیستم
اون روزا اعتماد بنفسم خیلی پایین اومده بود بخاطر بدهی هام ولی نامید نشدم هر روز از خدا هدایت میخواستم
یادم میاد وقتی که خیلی درب داغون بودم و حسابی کلافه بودم و درک درستی هم از قوانین نداشتم و از خدا هدایت خواستم ،یک روز یکی از شاگردای من که بسیار آدم مشتاقی بود برای پیشرفت و از لحاظ شرایطی بسیار پایین تر از موقعای اوج من بود رو توی یکی از فایلهای دنیای مجازی دیدم که بسیار پیشرفت کرده بود و بعد از اون تصمیم گرفتم منم مثل گذشته خودم توی کار خودم پیشرفت کنم و با دیدن این دوستمون انگیزم هزار برابر شد
یادمه خودمو بستم به قانون تجسم و شروع کردم به تجسم شرایطی که میخوام و مدام به خودم یاداور میشدم که اگه برای شاگرد من اتفاق افتاده و اگه قانون تجسم درسته پس منم ازش استفاده میکنم
طولی نکشید همزمانی های اتفاق افتاد ،درها باز شد آدمهای جدید سر راه من قرار گرفتن منو به سمت شرایطی که میخواستم هدایت میکردن
البته که من چون داشتم رو آموزشها کار میکردم خیلی آگاهانه نشانه ها رو دنبال میکردم و میفهمیدم که این نشانه ای از طرف خداست
عبارتهای تاکیدی زیاد میگفتم ،فایلهای قرانی در موردش تدبیر میکردم ،سپاسگزارتر بودم بابت کوچکترین نشانه ای که میدیدم ،اعتماد بنفسم بیشتر شده بود بخاطر اقداماتی که بعد از هر ایده ای به ذهنم خطور میکرد و براش اقدام میکردم ،دنبال بهبود و آسان تر کردن کارها بود ،کامنتهای دوستان خیلی بهم کمک میکرد ،محصولات استاد و نگرشهاش که توی فایلها میگفت خیلی روم تاثیر داشت
توی شرایط تضاد خیلی سعی کرد از آموزشها و آیهای قرآن کمک بگیرم آروم تر بشم و احساسمو خوب نگه دارم و این بنظر خودم کلید بود برام و 99٪مواقع همه چی بنفع من تمام میشد
الان به لطف خدا شرایطم خیلی بهتر از قبل شده البته که هنوز تضاد هست ولی خیلی خیلی کمتر از اویل آشنایی با استاد و تغییرات درونیم
استاد عزیزم میدونم که مسیر زندگیم خیلی فرق کرده با گذشتم و اینم مدیون آگاهی های شما و آموزشهای شمام ..نمیدونم واقعا چطور میشه ازتون تشکر کرد کع ذره ای جبران بشه اما درک میکنم که هر بار ما بچها با نتایجمون باهاتون حرف میزنیم به واسطه کامنتها بزرگترین سپاسگزاری از شماست چون از اولم که حرکت کردین در این راه فقط نیت شما همین بود ..و چه نیت زیبایی بود
سک دنیا از شما استاد سپاسگزارم
سلام بر همه عزیزان
روزشمار 140 فصل پنجم
نکاتی که توی دفترم یادداشت کردم و میگم بعدش میرم سراغ تمرینی که استاد دادن
* هیچ وقت جایگاهتو فراموش نکن که از کجا به کجا رسیدی
(یه لحظه چشمام و بستم و به ندای قبلی که بودم فکر کردم واقعا اون کجا و این ندای شگفت انگیز دوست داشتنی الان کجا)
* حس کمبود و بوجود نیار برای ناسپاسی بعنوان مثال سپاسگزار باش ازینکه به خواستت رسیدی حتی اگه اون خواسته ت بعنوان مثال یه ماشین مدل پایینه یا یه خونه 1خواب قبلن همینم نداشتی پس اول سپاسگزار باش ناسپاسی نکن تا برسی به خواسته بزرگترت
(در این باره میتونم این مثال و بزنم خب من سالها بود مدل گوشیم اندروید بود و از خیلی جهات اذیت میشدم تضاد برام بوجود اومد و اون تضاد باعث شد بخوام مدل گوشمو تغییر بدم و ایفون بخرم چون اندروید یه بدیه داره وقتی ویروس میگیره حتی اگه جا داشته باشی بازم ارور کمبود فضا میده و این خیلی برام خسته کننده شده بود کم کم با کار کردن روی خودم تصمیم گرفتم ایفون بگیرم خب اولش پول نداشتم برم اخرین مدل و نو بخرم هدایت شدم به گوشی یکی دو مدل پایینتر از اخرین مدل موجود در بازار که در حد نو بود اوایلش اینقدر حسم خوب بود و سپاسگزار بودم و ذوق داشتم که تا 6ماه اول عشق میکردم ولی بعدش نجوا و ناسپاسی ازینکه دست دوم خریدی خراب میشه لیاقت نداشتی و یه عالمه نجوا اومد سراغم که گوشی تو یه مهمونی از روی باند افتاد روی سرامیک و صفحه ش به کل رفت یادمه یکی دو روز تعمیرات بود بعد که فهمیدم ناشکری کردم و تمرکز کردم رو منفی ها سریع تغییر مسیر دادم و کنترل ذهن گوشی درست شد مثل روز اولش موبایلی گفت مراقبش باش خیلی حساس شده ممکنه اینبار به کل بسوزه من توجه نکردم و مجدد فقط سپاسگزار و نکات مثبتشو همیشه دیدم و سالها برام کار کرد و میکنه این اواخر فقط چون خیلی ازش کار کشیدم رفتم باطریشو تعویض کردم خلاصه میخوام بگم واقعا قانون تو همه چیز صدق میکنه شاید اگه گوشی نو هم خریده بودم با تمرکز به نکات منفی ش همین وضع و برای خودم رقم میزدم )
* هدف و خواسته ت و انتخاب کن و مسیرش هم یادت بمونه چون وقتی بهش رسیدی همون مسیر و میتونی برای خواسته های دیگت ازش استفاده کنی
* یادآوری مسیر باعث میشه هم فروتنانه تر بشی هم انگیزه بگیری برای هدف های بعدیت
* بیاد بیار چی باعث شد به خواسته ت برسی چه تعهدی؟ چه ایمانی؟ چه الگوهایی پیدا کردی؟ چجوری ذهنت و کنترل کردی؟
* اگه در مدار قانون باشی و فقط همیشه روی خودت کار کنی سیر تکاملیت فقط رو به بالا هست حالا یا با سرعت یا اروم اروم اما هیچ وقت سیر نزولی نداری بستگی به خودت داره
* اگه داری نتایج پایدار میگیری بدلیل مسیر درستیه که داری میری و اگه نتایجت موندگار نیست بخاطر اینکه از مسیر خارج شدی و مسیر و یادت رفته چگونگی رسیدن و یادت رفته
حالا بریم سراغ تمرین:
جاهایی که مسیر و درست رفتم و نتایج موندگارتر بوده:
* در زمینه روابطم شاید یه جاهایی عصبی بودم حوصله نداشتم ذهنم منفی بوده اما مدتش خیلی کم بوده و باعث نشده سقوط کنم و خب برعکسش یه جاهایی هم بیشتر روی خودم کار کردم و روند صعودی رو کاملا حس کردم نشانه هاشم حال خوبم با خودم ارامشم تحسین دیگران رابطه خوب افراد با من لبخند روی لب رهگذرهایی که بسادگی حتی از کنارشون رد شدم علاقه بیشتر پارنترم نسبت به خودم خوشی و خنده و حال خوب در کنار خانواده خبری از دعواهای قبل نیست همه و همه باعث سپاسگزاری روزانه ساعتی و حتی لحظه ای من هست
جاهایی که مسیر و اشتباه رفتم و نتایج موندگار نبوده :
* عدم ثبات مالی گاهی زیر صفر گاهی بصورت مقطعی خیلی بالاا گاهی هدایای ارزشمند از طریق دستان خدا گرفتم گاهی حتی ازم سواستفاده مالی شده و از یه جا به بعد بیشتر نشده اما کمم نشده همینجوری تو یه مقطع ثابت مونده و خب اینم من خیر دیدم و سپاسگزاری کردم یه جاهایی خودم میدونم اشتباهاتم کجا بوده کمبود، احساس عدم لیاقت در زمینه مالی، ترس، توانایی هامو نادیده گرفتن اینا رو بوضوح حسش کردم بعنوان مثال
الگوی تکراری پشت هم برام بوجود میومد و من هی از شغل های مختلف کارمندی مثل یویو میپریدم شغل دیگه برای اکثرشم توجیه های به ظاهر منطقی داشتم که البته پشت پرده ترس و نادیده گرفتن توانایی هام مخفی شده بود شغل هایی که فقط به چشم پولسازی بیشتر بهشون نگاه میکردم کارهایی که پول توش بود و از بیرون پولساز بود اما من تو همون شغل ها پایینترین درامد اون قشرو داشتم و حتی یه جاهایی شرکت رو به بدترین اوضاع مالیش میرفت همون سالی که من اونجا مشغول بودم به هر بهانه ای یچزی میشد که کسب و کار من از بقیه بیشتر اوضاعش پیچیده میشد و من بجای حل موضوع ازشون فرار میکردم و شغلمو عوض میکردم اشغالها رو میریختم زیر مبل تو روانشناسی ثروت و یه فایل لایو استاد هم دربارش کامنت گذاشتم و مفصل توضیح دادم که دیگه این اواخر باز داشتم همین کار و تکرار میکردم میخواستم برم پیش یکی از دوستام که تو کار املاک در منطقه خودش کلی پول ساخته بود یه خانم مستقل که همه جوره تضمین مالی کرد که برم پیشش و هوامو داره و پول تو شغل هست و همون حرفهای همیشگی که برای ذهنم خیلی اشنا بود و انگار ذهنم رفته بود تو کلام دوستم و مسیری که من باز داشتم فراموش میکردم اما اینبار که سال پیش بود و داشت جرقه میخورد که از کارم بیام بیرون دیگه جنس من تغییر کرده بود دیگه صدای گفتگوهای درونیم و میشناختم هدایت یکم برام پررنگ تر شده بود صداش بهم گفت بمون تو همین شغل و تغییر و با خودت شروع کن نه تغییر شغل و تغییر منطقه شغلی دیگه فرار نکن همینجا باش و خودت و تغییر بده و اجازه بده پیش بره ببینیم چجوری میشه الانم ازونجا اومدم بیرون تقریبا یه 4.5 ماهی شده اما به بهانه اینکه شغلمو تغییر بدم و پول از اسمون ریخته نبود یسری مسائل دیگه که پای جسارت و جرات در میون بود و البته جهان داشت میزد زیر گوشم الانم تصمیم گرفتم فقط و فقط برم سمت علاقم حتی اگه پیداش نکردم برای بخور نمیر نرم سمت شغلی که دوباره همه چیز تکرار بشه بعبارتی سپردمش دست خدا من چیکارم تا الان نتونستم در این باره تصمیم درستی بگیرم ازین جا به بعدش با خودش هرچی اون بگه با گوش جان میپذیرم حداقل میگم گفت و گوش نکردم که امیدوارم اینقدر بهم جرات و جسارت بده که پا روی ترسهام بزارم
ممنونم ازتون استاد اینهمه کنکاش در درون و پیدا کردن شخصیت و شناخت صدای درونم و همش و مدیون شمام بینظیرید دوستتووون دااارم خدایا شکرت
سلام استاد عزیزم
خدا کنه که حال شما خوب باشه
من یک زمانی هدفم این بود که توی صحبت کردن در جمع خوب بشم چون خیلی ترس داشتم از صحبت کردن در جمع ، حتی این ترس داشت منو به قهقرا می برد و از این ناحیه خیلی حالم بد بود ، یک روز که خیلی حالم بد بود وقتی داشتم خونمو جم و جور می کردم یک دفعه دستم به کتابی که روی میز بود، خورد و کتاب از پیشم روی زمین افتاد وقتی کتاب را برداشتم و از وسط بازش کردم چشمم به یه جمله ای افتاد که خیلی آرومم کرد وقتی پشتش را نگاه کردم دیدم اسم کتاب لطفا گوسفند نباشید است، از اون به بعد هر روز داشتم جمله های رو که به من قدرت میداد رو با خودم تکرار می کردم و به خصوص وقتی که نجوا ها میومد و خلاصه این کنترول ذهن رو ادامه دادم تا هدایت شدم به یک اتحادیه ی که در اون جا فن سخنرانی رو یاد میدادن رو به روی دانشگاه ما هم بود و استادی که به ما این فنو آموزش میداد خیلی کمکم کرد تا تو صحبت کردن در جمع خیلی خوب بشم
چیزی که منو موفق کرد تو فن سخنرانی کنترول ذهن بود و این کنترول ذهنه پای قدرتم می شد برای بر داشتن قدم های بعدی و بعدی
من سال 97 در بست های معلمی امتحان دادم و خیلی هم خوب امتحان دادم و خیلی باور داشتم که کامیاب میشم، با خودم گفتم تا نتیجه ام بیاد میرم یک مدرسه خصوصی و معلم میشم رفتم و بلاخره معلم شدم شرایط تدریس تو اون مدرسه خیلی سخت بود و من هر روز با خودم می گفتم زودتر این نتیجه ام بیاد و من برم معلم دولتی بشم و از این مدرسه نجات پیدا کنم و استاد هر روز حالم بدتر میشد به خاطر شرایط سخت اون مدرسه و هی عجله داشتم که پس کی این نتیجه ام میاد ، و نتیجه چه شد استاد!!!!!!!! به خاطر حال بدم من اون سال با وجودی که نمره ی بالایی هم گرفته بودم بی نتیجه اومدم
چیزی که این جا منو بی نتیجه کرد حال بدم بود که هر روز بدتر و بدتر میشد.
وقتی با خودم امشب خوب به ناکامی هام و جاهای که در زندگی کامیاب شدم فکر کردم دیدم جاهای که موفق شدم کنترول ذهن ، ادامه دادن ، توکل ، بی خیال بودن منو موفق کرده
و جاهای که ناکام شدم سببش حس بد، عجولی ، ترس از نگاه بوده
به نام خدای مهربان که آفریننده جهانیان است
ابتدا تحسین کنم استاد قشنگمو و هزار باریکلا به اون استایل زیبایی که ساختی خدا رو هزار مرتبه شکر که دارم توی این مسیر توحیدی قدم برمیدارم.
و خدا را هزاران مرتبه شکر که استاد دارم که داره توی هر مهارتی استادی شو به ما ثابت میکنه.
چقدر این لباس قشنگی که پوشیدی با اون استایلت هماهنگی داره و واقعاً همچین بهشتی لیاقت همچین فردی هست که خدا را شکر منم بعد از قانون سلامتی البته نه برای چربی آب کردن بلکه برای تناسب اندام و هزاران سلامتی دیگه ازش استفاده کردم و خیلی خیلی ممنونم از استاد عزیزم چه الان بعد از عمل کردن به قوانین دوره قانون سلامتی نتایج فوق العاده ای گرفتم و حتی اندام ورزشکاری خیلی خوبی دارم منی که یک عمر دوست داشتم یکم بدنم عضلانی بشه و الان به راحتی بعد از چند ماه باشگاه رفتن خیلی خیلی استایلم قشنگ و راست قامت و و ورزشکاری شده.
و هر روز جلوی آینه میرم و از اندامی ه ساختم لذت میبرم و خدا را شکر میکنم بابت این سلامتی این انرژی بیشتر از قبل این اندام عضلانی زیبا و بدن چابک.
که چند هفته پیش مسافرت شمال که رفتیم وقتی هنگام کوه رفتن شد همه همون اول صداشون دراومد گفتن سخته نمیشه ولی من بچه به بغل مثل شیر از کوه بالا میرفتم.
و اونجا تازه متوجه شدم که نتایج قانون سلامتی داره خودشو نشون میده از اون همه انرژی بالا توانایی جسمی بینظیر.
واما سوال
اول بگم که از جایی که مغرور شدم و نتایج آرام آرام برگشت به قبل راجع به همین کار کردن در مورد قوانین سایت بود.
یادمه همون اوایل که با قوانین و استاد آشنا شدم در عرض شاید چند هفته که شروع کردم به ه شدت روی فایلهای رایگان کار کردن تمام ورودیهای ذهنمو به شدت و با دقت کنترل میکردم تلویزیون رادیو و هر رسانه دیگهای شبکههای اجتماعی و حتی خیلی از دوستان رو باهاشون قطع رابطه کردم و خیلی حساس بودم که چیزی که مخالف قوانین الهی باشه رو نشنوم ورودیها رو به شدت کنترل میکردم و همیشه یا هندزفری تو گوشم بود یا در حال خواندن کامنت ها بودم و خوب به همون نسبت هم رشدم خیلی سریع و خوب اتفاق افتاد و شرایط خیلی برام بهتر و بهتر شد و بعد از شروع کردن 12 قدم دیگه جرات مهاجرت پیدا کردم دست خالی و باز خدا کمک کرد و شرایط خیلی برام خوب شد ولی آروم آروم مغرور شدم و حواسم نبود که از کجا به کجا رسیدم و فکر کردم این شرایط رو خدا خودش ادامه میده بعد دیگه نتیجهگرا شدم و حواسم به کار کردن روی خودم نبود البته نه اینکه کلاً همه چی رو رها کنم ولی اون شدت و حدت اولیه رو نداشتم به همون نسبتم شرایط خیلی مثل اون اوایل برام بهبود پیدا نمیکرد.
و افتادم توی روند سختی و سیلی خوردن در حالی که به ظاهر داشتم روی خودم کار میکردم.
و خیلی برام جالب بود که امروز قبل از این فایل هدایت شدم به جلسه 27 روانشناسی ثروت 1 ه استاد میگفت که وقتی شما میاید این بحث احساس لیاقت که میگید من ارزشمندم و من لایقم و من بهترینم این جمله خطرناکیه که شما دیگه روی خودتون کار نمیکنید و نتایج برعکس میشه و عزت نفستون رو میریزه حتی از قبل پایینتر میایم و این دقیقاً شرایطیه که برای من پیش اومد و همش عامل شرک و غرور خودم بود هم نسبت به کار کردن به قوانین م نسبت به مهارت و حرفهای که توش رحرفه ای بودم ولی بهبود ندادم.
و واقعاً غرور مثل یک آتیش توی انبار پنبه همه چیزو میسوزونه و به باد میده و خیلی باید حواسم جمع باشه.
و خدا را شکر این روزا متوجه این موضوع شدم و از خدا طلب بخشش کردم و گفتم که خودت کمکم کن که مسیر رو ادامه بدم و منو ببخش که از ظالمین بودم.
و خدا هم با لبخند پرمهرش مرا بخشید بعد منو برد به یک فضای پیادهروی جنگلی زیبا پر از عطر گیاهان و درختان قشنگ و یک فضای بسیار بسیار عالی بهشتی ه من فقط رو به آسمان کردم و با خدا صحبت میکردم.
توی فضای بکر عطر علفزار و عطر گلهاهای درختان
که از طرفی برج میلاد تهران و از طرفی همه هتل اسپیناس پیدا بود.
و چقدر وقتی خدا باهام صحبت میکرد لذت میبردم که میگفت نگران نباش و من درست میکنم فقط تو دیگه مغرور نشو تو دیگه نگو منم منم بزار من خداییمو بکنم تو لذتتو ببر.
اصلاً همونجا احساس فوق العادهای پیدا کردم میخواستم پرواز کنم برم تو دل آسمون که اینقدر قشنگ به وضوح خدا با من صحبت کرد در صورتی که مدت زیادی بود من توی در و دیوار بودم اصلاً حواسم نبود دارم چه کار میکنم.
ممنون استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز همه بچههای این سایت توحیدی.
سلام استاد عزیز و خانم شایسته گل.
استاد عزیز دقیقا وقتی داشتم این ویدئو رو برای بار دوم و با دقت تر میدیدم،کسی در گوشم گفت چقدر خوشبختم که الان و در این وضعیت که اکثریت مردم دنبال اخبار بسیار بد هستن،من هر روز وقتم رو تنظیم میکنم تا فایل های شما رو با تمرکز و گاهی نت برداری دنبال کنم و هر روز چقدر از طریق زحمات شما به درونم داده های مثبت میدم🙏🏻🙏🏻
ضمنا باز هم چقدر خوشبختم که در فرکانس این آموزشها قرار گرفتم و استادی با این شیوایی به زبان مادری خودم اینهمه گنج در اختیارم قرار میده.
از خدای مهربونم که همیشه بهترین یار و رفیقم بوده و بعد از شما بی نهایت سپاسگزارم🙏🏻
رسیدن به این اندام بسیار عالی رو واقعا بهتون تبریک میگم که نتیجه تلاش و تمرکز و پشتکار و همتتون بوده.
چقدر درس عالی ای گفتین که فراموش نکنیم کجا بودیم و الان کجا.
دقیقا با دیدن این ویدئو که سراسر بهشت خداوند بود،تصمیم گرفتم خلوت کنم و بنویسم که در زندگیم کجاها بودم و چه کردم و نتیجه تلاشهام چیا بوده و بهترین درس اینکه فهمیدم هر جایی دست از تلاش بردارم سقوط میکنم پس سکون نباید وجود داشته باشه👌🏻
ذهن مدام در گوشمان داره زمزمه میکنه که مگه چی داری؟مگه به کجا رسیدی و ناامیدمون میکنه پس باید داشته ها و خواسته هام رو برای خودم مستند کنم و البته برنامه برای تلاش بیشتر تا زنده ام،،،
از شما که فرستاده ای هستید در راه آگاهی نهایت تشکر رو دارم و بسیار عزیزید.
قطعا زیباترین ها نصیبتون و نصیب ماست🙏🏻👌🏻🤞🏻
سلام استاد و مریم عزیزم
قبل از اینکه فایل رو گوش بدم متنش رو خوندم ، ی سری چیزا برام یاد آوری شد
اینک اولین روزی ک اومدم تو سایت تو آسمونا بودم قلبم پررر از عشق و حس خوب بود
حس میکردم دیگه هرچی میخوام رو ب دست میارم
با ی تعهد شروع کردم به انجام تمرینات
روز و شب ، کنترل شدید ورودیا ، حذف کردن دوستان تمرکز احساسم بهتر شد ولی نتیجه ن
اونجایی که بخاطر تغییراتم خدا دوستامو تغییر میداد کم میوردم ناراحت میشدم ک از دستشون دادم، اینم بخاطر باور کمبود من بود
باز از اول شروع کردم احساس خوب رو ساختن
ی آنلاین شاپ زدم
استاد پیجی ک صد نفر بیشتر نداش ی عالمه درخواست داشتم برا خرید محصولاتم
من درخواستارو داشتم ولی تو ذهنم میگف ، اینا چجور میخوان ازت خرید کنن ، تو ک رضایت مشتری نداری ، فلان نداری ک باعث شد برم تو پیج دومی ک قبلا داشتم اینم استاد تو فایل درامد سه برابر گفته بودن
گوش دادن بهش باعث شد دلیل کارام بفهمم
باز ادامه دادم تا اینک اون زنگ اول خورد و ثبت سفارش کردم
دومی ، سومی
نتایج ثابت نشده بود تا زمانی که باور داشتم ثبت میکردم
این کار ادامه داش تا اینک اینستا فیلتر شد،خیلی ناراحت شدم گفتم اشکال نداره میرم ی هنری یاد میگیرم و میرم سرکار
رفتم کلاس کراتینه فک میکردم دوسش دارم ،ولی وقتی رفتم فهمیدم ن این اونی نبود ک میخواسم بازم گفتم اشکال نداره
رفتم ی سالن کار کنم گف ماهی یک و پونصد ولی از هشت صبح تا 4بعد از ظهر گفتم اوکیه
من از در سالن اومدم بیرون ی خانمی گف ک من دنبال ی همکار خانم میگردم تو کار آرایشی و حقوقشم سه ملیون گفتم فک کنم و رفتم
وقتی اومدم خونه ب خودم گفتم من فروشگاه داشتن بیشتر دوست دارم تا اون کار خواهرم بخاطر باورایی ک داش ب من گف نمیشه پدرم اصلاااا از این کار راضی نیس ،بماند ک ده جا دیگ رفتم ولی نشد
منم نرفتم دیگ ، تا اینک ی شب بابام گف مغازه
بزنم برات ، منم گفتم اره چرا کن
استاد تو ی هفته مغازه اوکی شد ، محصولایی ک خواستم راحتتتت اوکی شد ، دکور مغازه تو همون روز زدن برا همه قابل باور نبود
پدرم ک مخالف کار تو بازار بود الان خودش برا من مغازه زده
تا اینجا اوکی بود تا اینک نجواهای همکارایی ک تو پاساژ بودن شرو شد ، سرکوچه آرایشیه کارت نمیگیره ، قبلا یکی زد نگرف ، اصلا مشتری تو مغازت نمیاد کمکم منو ناامیدم کردن ،
ک کتاب رویاهات باور داشته باش رو فصل اول و دوم گرفتم
یکم احساسم بهتر شد ولی هنوز درآمدم آنچنان تغییری نداش
میخوام اینجا شکر گذاری کنم
خدایا شکرت بابت استاد ک کمکم کرد تا حس خوب تجربه کنم ، تا دست از مشکرک بودن بردارم
خدایا شکرت بابت کسب و کار جدیدم ک عاشقشم
خدایا شکرت بابت تموم قلب هایی ک مسخرشون کردی که من ن تنها کار کنم بلکه کسب و کار خودمو داشته باشم
خدایا شکرت ک روز تولدم بهترین کادو بهم دادی
خدایا شکرت بابت تک تک مشتریایی ک ب سمتم اوردی