چگونه «مسیر رسیدن به اهداف» را فراموش نکنیم - صفحه 29

378 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مریم الماس گفته:
    مدت عضویت: 545 روز

    بنام خدای آرزوهای من

    سلام

    روزشمار تحول زندگی : تعهد 140

    گاهی ما یادمون میره که ار کجا به کجا رسیدیم و این فراموشی یک جور ناسپاسیه

    بجای تمرکز روی کمبودها باید تمرکزمون روی این این باشه که بگیم چقد تغییر کردیم و پیشرفت کردیم

    بجای تمرکز بر کمبود و نجواهای ذهنی بهتره بخودمون یادآوری کنیم تا خاضع تر و افتاده تر بشیم

    و همینطور یادمون بیاد ایمان و باور و مسیری که مارو به این جایگاه و هدف رسونده میتونه مارو به هدف بعدی هم برسونه

    هیچوقت تعهد و ادامه دادن و حرکت و ایمان رو رها نکنیم و همچنان ادامه بدیم تا به نتیجه برسیم یویو نباشیم که یروز پایین و رکود تجربه کنیم یروز صعود بلکه همیشه خواهان صعود باشیم

    اعتبار این نتایج و موفقیت هامونو به هدایت خدا بدیم و با تعهد و ادامه دادن خودمون، سپاسگزاری و قدردانی مونو به خدا نشون بدیم

    خدایاشکرت دوستت دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    محمدرضا رضایی گفته:
    مدت عضویت: 1442 روز

    بنام خدا

    سلام

    روز 140 سفر …

    خداروشکر میکنم برای این روز عالی این هوای خوبی که الان تجربه میکنم ، خداروشکر میکنم برای این فایلی که الان در هوای آزاد دیدم و لذت بردم و چقدر استاد عزیزم رو تحسین کردم برای تعهدی که دارند و چقدر به خودم گوشزد کردم که باید در داشتن تعهد به انجام کارهای درست جدی تر عمل کنم ، من الان با تعهدی که به انجام همین دوره روز شمار و سعی کردن به عمل کردن اگاهی ها داشتم خداروشکر خیلی بهتر هستم از روز اول این سفر از همه نظر و باید مدام با خودم یادادوری کنم که این مسیر از کجا شروع شد و یادم نره که الان چقدر جام بهتره ، خداروشکر ، درسته که الان جایگاه من آرمانی نیست ولی واقعا خیلی بهتر از قبلم هستم خیلی اسوده تر با ارامش تر با احساس بهتر هستم خب لطف خداست که این هست ، استاد اون روزایی تو خونه سیمانی بوده ادامه داده تعهد داشته شده این ملک 20 هکتاری تو امریکا ، تعهد و ادامه دادن به مسیر درست که از طریق احساس مشخص میشه که داریم درست میریم یا نه اون تعهده است که نتایج رو با خودش به همراه داره .

    خدایا شکرت برای این کامنتی که نوشتم خدایا شکرت برای این هوای مطبوع و این فضای خوب . الهی شکرت که به من در بهتر شدن کمک میکنی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    عباس امیری گفته:
    مدت عضویت: 2125 روز

    بنام خدا

    سلام

    اول فایل دقیقا مصداق زندگی کنه

    همه اینطور هستیم اما من کمی بیشتر

    اهداف….

    خیلی مهمه که آدم کمالگرایی نکنه

    من تو این یک سال و اندی رشد کردم از همه نظر به جز مالی

    و این حوزه مالی رو هزاران بار مرور کردم که چرا نشد چرا نشد پس چی شد و آنقدر ناامید میشدم که نگو

    من تو حوزه علاقم وارد شدم و کلی کار کردم و دانش افزایی کردم

    اما به حدی ذهنم بسته ست که نتونستم به درآمد حتی کم و پایداری برسم

    بشدت دلسرد شدم و خواستم کلا رها کنم علاقمو

    اما وقتی الگو می‌دیدم که طرف داره پول در میاره از این کار بهم برمیخورد

    با اینکه چندتا الگو جلوی چشمم هستن اما نمی‌دونم چرا واسه من اتفاق نیفتاده

    و کل تمرکزم روی حل همین مسئله بوده توی این 4,5 ماه اخیر….

    نمی‌دونم شاید چون زور میزدم نشده

    البته باورم نسبت به خودم بهتر شده چون چیزهایی یاد گرفتم که یک سال پیش واسم نشد بود و میگفتم من از پس یادگیریش برنمیام ولی تونستم.

    ولی در نقطه تبدیل مهارت به استقلال مالی متوقف شدم

    حس میکنم اگر اینو حل کنم و نتایج پایدار بشه دیگه غیرممکنی واسم نیست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    لیلا جلوداری گفته:
    مدت عضویت: 2584 روز

    سلام و درود خدمت همه دوستان ارزشمندم و استاد عزیزم

    خدا را شکر به خاطر نعمت سپاسگزاری و خدا را شکر به خاطر وجود استاد و سایت الهی او که باعث شد به یاد بیاریم که داشته‌هایی داریم که یادمون رفته که سپاسگزار باشیم به خصوص من از وقتی یادم میاد که کجا بودم و چه احساسات بدی رو تجربه می‌کردم و به خاطر باورهای اشتباه مذهبی و باورهای بی‌لیاقتی که از خانواده و جامعه دریافت کرده بودم اصلاً نمی‌دانستم که کل تمرکز زندگیم بر نداشته‌هام هست و اصلاً فکر نمی‌کردم چیزی داشته باشم که بخوام سپاسگزارش باشم و عمیقاً احساسات بدی انند بی‌ارزشی ،خود قضاوت کردن ،احساس گناه و احساس عذاب وجدان را که ز مذهب و جامعه دریافت کرده بودم به صورت ناخودآگاه هر روز و هر روز تکرار می‌کردم

    تا اینکه از زمانی که تصمیم گرفتم به عهد خودم ر مورد کار کردن روی دوره‌ها پایبند بمونم و به خصوص دوره احساس لیاقت بسیار بسیار نتایج شگفت انگیزی گرفتم و به صورت تکاملی هر چند کند و آرام ولی در حال پیشرفت هستم

    سال‌ها قبل که با دوره‌ها و سایت استاد آشنا شده بودم هر دوره‌ای را تا مدت کوتاهی ادامه می‌دادم و دیگه ادامه نمی دادم نتایج هم از بین می رفت و نه تنها از بین رفت بلکه به شدت هم سقوط کردم و البته این امر بسیار برایم ضروری بود که بتوانم یکبار برای همیشه قانون را درک کنم و یاد بگیرم که همیشه باید روبه جلو حرکت کنم و همیشه روی خودم کار کنم شاید همیشه و هر روز نتایج مثل هم نباشه ولی در کل از وقتی که دارم متعهدانه روی خودم کار می‌کنم در بیشتر مواقع همه چیز رو به بهبود بوده برام بخصوص از زمانی که دارم روی دوست داشتن خودم و تمرین یادگرفتن دوست داشتن خودم بی قید و شرط کار می کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    لیلا توسلی گفته:
    مدت عضویت: 774 روز

    140مین مدارپرسرعت رابا چرخهای روان وروغن کاری الهی باعشق تجربه میکنم ازلطف ورحمت الهی است.

    به نام خدا وسلام به خدا.

    سلام به بهشت کره ی خاکی وکل ساکنین این بهشت که توی غارالهی سایت همگی باهم درکنارهم برای هم درحال گسترش جهان هستی هستیم وازتجربه های یکدیگرلذت میبریم واستفاده میکنیم.

    هرکه بامش بیش برفش بیشترهرکس به تکالیف وتمرینات باجان ودل گوش کندوعمل کندمسلماً نتیجه ی عالی ترمیبیندقانون همین است.

    استادجون گوشیم ازبس که فایل دانلودکردم هنگ کرده حافظه پُر شده برعکس من دیروزهمین فایل روپاک کردم که شب دیدم توی تمرین امشب گذاشتین خداخیرتون بده یافایل دانلودمیکنم یاپاک میکنم دیگه گوشیم جانداره خدایامن که بلدنیستم بایدچکارکنم راههای نزدیک وآسون روبگوچکارکنم که فایلهای استادروداشته باشم.

    خداروشکرکه توهیچ فضای مجازی نبودم ونیستم ودرمشیت الهی نخواهم بودآمین.

    الهی به خاطرسلامتی خودوخانواده ونی نی قدرتمندوثروتمندوسالمم توراسجده ی شکرمیکنم.

    الهی توراسپاس که گوشم راگرفتی توی کلاسهای توحیدی ثبت نام کردی ومثل بچه های تازه واردبه مدرسه پابه پام هستی .وگرنه اگه به من ومغزوذهن من بودتاحالاهزاران مرتبه ازکلاس فرارکرده بودم!

    پارسال یک ماه باقانون سلامتی بودم ولی به هردلیلی نشد.اشکال نداره خداکمک میکنه ازوقتی که باقانون جذب آشناشدم قرصهای قندروهمون روزهای اول کنارگذاشتم به شکرانه ی الهی.

    من خیلی نفسهای عمیق میکشیدم ولی الان این تمرین روانجام نمیدم اشتباهه.بایدانجام بدم.

    وزنم از60کیلوبه ناشتاباشم بین53تا54واگه معدم پرباشه55کلیو500گرم وهرکی میبینه میگه خوش به حالت خوش تیپی میگم من همیشه همینجوری بودم خداروشکرخوش لباس هم هستم ازلحاظ عضلانی دوست دارم عالی بشم. انشاالله همینجوری مغزوقلبم به درست کردن عضلاتم همکاری میکنن.

    من قبل ازآشنایی باقانون شایددرموردهرچیزی یااتفاقی برام میفتادبراکسی حرف نمیزدم ولی دروغ هم نمیگفتم.دلیلی هم نداشت راززندگی موبرملاکنم مثل بقیه که هرکاری دارن پنهانِ منم مثل خودشون بودم.

    پشت سرکسی حرف نمیزدم البته سعی میکردم ولی روبه روی طرف جوابش روبه خانه نمیبردم داغ به داغ جوابش رومیدادم .

    وازوقت آشنایی باقانون بی نهایت سکوت میکنم.

    خوب میخوابم ،خوب فایل گوش میکنم ،کامنت هم میخونم، هم مینویسم،البته به اندازه ی علم وآگاهی که ازاستادآموخته ام وآنچه درتوانم هست مینویسم.

    ازوقتی روزشمارزندگی روشرکت کردم بیشترخودموموظف میدونم به تمرینات عمل کنم.

    اگه چیزی هم ازصحبتهای استادنتونم توکامنتم بنویسم بالاخره ازپیشرفتهای خودم مینویسم وسپاسگذاری میکنم.

    پارسال کلاس زبان بادوتاپسرم رفتم واقعا اگه یک کلمه رومتوجه نمیشدم تا2روزبعدکه کلاس داشتیم گریه میکردم .دیدم چشمام اذیت میشه وعقب میمونم خوب خودمم اذیت میشدم وبچه هاسرکلاس بایدبه منم رسیدگی کنن نرفتم ذهنم خیلی اذیتم میکردحتی ازجلوی آموزشگاه نمیذاشت ردبشم!!!!!!بچه پُر رو!!!!!! منم مخصوص یک روزرفتم آموزشگاه خیلی شیک باخانم پذیرش احوالپرسی کردم وخداحافظی اومدم دیگه عادی شد.

    گفتم همه که حتمانبایدزبانهای خارجی یادبگیرند!!!!!!!

    من بایدبتونم زبان خداروکه سکوت است. سکوت رویادبگیرم و. روی رفتار؛ گفتار، کردار،وافکارم کارکنم. خودموبشناسم، خداروبشناسم ،انشاءالله بقیه جفت وجوره.

    دیشب دیروقت خوابم بردحدودا2ساعت دیگه برای سحری بایدبیدارمیشدم. گوشی روکوک کردم وبه خداگفتم: مسئول بیدارکردنم خودت هستی. آقاقبل اززنگ بیدارباش گوشی اصلا خدامنوبیدارکرده بود.

    بلندشدم آب نمک قرقره کردم سریع برنج وخورشت روگذاشتم روگازچای وبعدم غذانوش جان کردم. نمازوقرآن خوندم برای همگی دعای خیرداشتم.

    صبحانه ی عزیزدلم وگل پسرم روبسته بندی کردم فلاسک روچای کردم خدانگهدارشون رفتندسرکار.

    الهی شکرکمی کامنت خوندم خوابیدم وبعدبیدارشدم توی دفترشکرگذاری تمریناتم روانجام دادم.نمازظهرخواندم.

    ناهاربرای2تاپسرای بزرگتردرست کردم با سالادخیلی دوست دارن .وگفتم: الان شکرخداوسیله برای کوفته دارم بهتره کوفته درست کنم. برابچه هام وعروس گلم حامله س دوست داره. خیلی باانرژی سوپ براشب گذاشتم نبات وزعفران تولیوان ریخنم تاافطار آماده بشه وجاموپهن کردم هوای سردبالذت کناربخاری کامنت مینویسم وبازهم خداراسپاسگذارم که مراباغبان این بهشت زندگی قبولم کردگفتم :خدایامن به شغل خانه داری باعشق رسیدگی میکنم ونتیجه اش راازدستان تومیگیرم .من فقط برای انجام این فریضه ی مقدس به دعوت خدالبیک گفتم ودیگربس. خدامراکافیس.

    وبایدازخدامدام درخواست کنم خدایامن بچه ام توتوی این مسیرپیرشدی نگهدارخودوخانواده م باش هنوزحالامیخوایم مزه ی باهم دوست بودن روبچشیم یادآوریم کن که کجابودم من عجولم ای رفیق رهبریت زندگی ام باتووعیش ونوشش بامنه منوتوبه هم قول دادیم.

    عاشقتونم.براهمه دعای خیردارم که باسخنان استادخودشون روزودترپیداکنندبه قول استادپول خودش میادنوکری توروبکنه. وظیفش همینه مافقط خوش باشیم وباورکنیم هم خداروهم خودمون رو.یاحق.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    منیره صدیقی گفته:
    مدت عضویت: 346 روز

    سلام استاد عزیزم

    خدا کنه که حال شما خوب باشه

    من یک زمانی هدفم این بود که توی صحبت کردن در جمع خوب بشم چون خیلی ترس داشتم از صحبت کردن در جمع ، حتی این ترس داشت منو به قهقرا می برد و از این ناحیه خیلی حالم بد بود ، یک روز که خیلی حالم بد بود وقتی داشتم خونمو جم و جور می کردم یک دفعه دستم به کتابی که روی میز بود، خورد و کتاب از پیشم روی زمین افتاد وقتی کتاب را برداشتم و از وسط بازش کردم چشمم به یه جمله ای افتاد که خیلی آرومم کرد وقتی پشتش را نگاه کردم دیدم اسم کتاب لطفا گوسفند نباشید است، از اون به بعد هر روز داشتم جمله های رو که به من قدرت میداد رو با خودم تکرار می کردم و به خصوص وقتی که نجوا ها میومد و خلاصه این کنترول ذهن رو ادامه دادم تا هدایت شدم به یک اتحادیه ی که در اون جا فن سخنرانی رو یاد میدادن رو به روی دانشگاه ما هم بود و استادی که به ما این فنو آموزش میداد خیلی کمکم کرد تا تو صحبت کردن در جمع خیلی خوب بشم

    چیزی که منو‌ موفق کرد تو فن سخنرانی کنترول ذهن بود و این کنترول ذهنه پای قدرتم می شد برای بر داشتن قدم های بعدی و بعدی

    من سال 97 در بست های معلمی امتحان دادم و خیلی هم خوب امتحان دادم و خیلی باور داشتم که کامیاب میشم، با خودم گفتم تا نتیجه ام بیاد میرم یک مدرسه خصوصی و معلم میشم رفتم و بلاخره معلم شدم شرایط تدریس تو اون مدرسه خیلی سخت بود و من هر روز با خودم می گفتم زودتر این نتیجه ام بیاد و من برم معلم دولتی بشم و از این مدرسه نجات پیدا کنم و استاد هر روز حالم بدتر می‌شد به خاطر شرایط سخت اون مدرسه و هی عجله داشتم که پس کی این نتیجه ام میاد ، و نتیجه چه شد استاد!!!!!!!! به خاطر حال بدم من اون سال با وجودی که نمره ی بالایی هم گرفته بودم بی نتیجه اومدم

    چیزی که این جا منو بی نتیجه کرد حال بدم بود که هر روز بدتر و بدتر می‌شد.

    وقتی با خودم امشب خوب به ناکامی هام و جاهای که در زندگی کامیاب شدم فکر کردم دیدم جاهای که موفق شدم کنترول ذهن ، ادامه دادن ، توکل ، بی خیال بودن منو موفق کرده

    و جاهای که ناکام شدم سببش‌ حس بد، عجولی ، ترس از نگاه بوده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    اسماعیل عین بیگی گفته:
    مدت عضویت: 330 روز

    به نام او

    راه ثروتمند شدن از نظر قرآن

    «وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا، وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»

    (و هر کس از خدا پروا کند، [خدا] راه خروجی برای او قرار می‌دهد، و از جایی که گمان نمی‌برد، روزی‌اش می‌دهد؛ و هر که بر خدا توکل کند، خدا او را کفایت خواهد کرد.)

    قَالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِینَ دَأَبًا فَمَا حَصَدتُّم فَذَرُوهُ فِی سُنبُلِهِ إِلَّا قَلِیلًا مِّمَّا تَأْکُلُونَ»

    ([یوسف] گفت: هفت سال پی‌درپی کشاورزی کنید و آنچه را درو کردید، جز اندکی که می‌خورید، در خوشه‌اش ذخیره کنید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    جواد خاکی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 849 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانوم شایسته نازنین

    سلام به دوستان خوبم

    چقدر این مدل فایل های هدایتی رو من دوس دارم

    ینی خورده بودم به یه تضاد کوچیک از خدا خواستم که یه هدایت و نشونه‌ای برام بفرسته و از طریق گزینه (مرا به سوی نشانه‌ام هدایت کن) هدایت شدم به روز شمار تحول زندگی من و از بین تمام شماره های فایل‌ها من عدد 140 رو انتخاب کردم و هدایت شدم به این فایل

    خدا رو صد هزار مرتبه شکر

    خب بریم سراغ تمرینی که شما از ما خواستید

    استاد عزیزم من دو ماه پیش به یه تضاد عاطفی خوردم و این تضاد عاطفی الگوی تکرار شونده داشت ینی تمام ویژگی های این رابطه عاطفیم شبیه رابطه عاطفی قبلیم بود حتی اسم هاشونم یکی بود و این رابطه عاطفی که بهم خورد منو خیلی تکون داد

    این چکی که من از جهان خوردم انقد منو از لحاظ درونی بهم ریخت که باعث شد تصمیم بگیرم که جواد قبلی رو بکوبم و از خدا خواستم یه جواد جدید رو با یه شخصیت قوی بسازه و پرورش بده

    و شروع کردم به هدف گذاری اینکه من توی جایگاهی که الان هستم چه کارهایی میتونم با شرایط فعلیم انجام بدم که هر روز شخصیت منو رشد بده نه فقط شخصیتم بلکه رشد در تمامی جنبه‌ها که البته پایه و اساس یه فرد موفق شخصیت‌شه

    من شروع کردم به اینکه شخصیت خودم کنکاش کنم ببینم کجاها نقطه ضعف دارم

    و رسیدم به کمبود عزت نفس و سعی کردم هر روز یه قدم هر چند کوچیک در جهت رشد عزت نفسم بردارم

    دیدم من دوره قدم اول و دوم از دوره دوازده قدم قبلا خریدم ولی ازشون استفاده ای نکردم نشستم بصورت تمرکزی فایل ها رو از اول دیدن و نکته برداری کردن ینی سعی کردم موشکافانه همه فایل‌ها رو ببینم و قانون رو بهتر درک کنم

    دیدم سیگار میکشم و هدف گذاشتم که باید سیگار بره کنار از زندگیم و گذاشتمش کنار

    تصمیم گرفتم صبح زود بیدار شم و برم بدو‌ام یا قدم بزنم

    سعی کردم یه دفتر باز کنم و هر روز صبح و هر شب تمرین ستاره قطبی رو انجام بدم

    سعی کردم توی کارم هر روز یه نکته جدید یاد بگیرم

    آها همین خود کامنت گذاشتن یکی از تعهداتی بود که من به خودم دادم باید انجام بدم و کمالگرا نباشم..چون همین خود کامنت گذاشتن به آدم عزت نفس میده قدرت نوشتنش بالاتر میره آگاهی ها رو بهتر درک میکنه

    تعهد دادم روزی حداقل یدونه کامنت بخونم

    تعهد دادم بیشتر تو سایت فعال باشم و از سوشال مدیا فاصله بگیرم

    و خلاصه بعد گذشت دوماه من نتایجی رو گرفتم که قابل مقایسه با شخصیت و وضعیت قبلیم نیست

    اما اون تضاد کوچیکی که همین دو روز پیش بهش برخورد کردم این بود که ذهنم شروع کرد به نجوا کردن و اینکه میخواست نتایجی که من کسب کردم رو عادی جلوه بده و منو از مسیری که شروع کردم ناامید کنه

    ینی مشکل اصلی ما از یویو بودن زندگی‌مون اینه که ذهن میخواد ما رو از مسیر درستی که داخلش هستیم ناامید کنه و بگه که بابا وقت خودتو داری تلف میکنی نتیجه نمیده

    در حالی که ما همین الانشم کلی نتیجه گرفتیم اما میگه اینا که چیزی نیست

    به نظرم اگه میخوایم نتایج‌‌مون نه‌تنها پایدار بلکه بهتر و بهتر بشه باید توی مسیر درستی که هستیم استمرار داشته باشیم و سپاسگزار باشیم برای نعماتی که داریم و همچنین باید تعهدمونو بیشتر از قبل کنیم اگه میخوایم نتایج تو زمان کمتر و با کیفیت بهتر اتفاق بیفته

    به قول استاد تمرکز اگه نصف بشه نتیجه نصف نمیشه نتیجه صفر میشه یا اونقدر به چشم نمیاد

    چون تمرکز ما خالقه و باید بیشتر مراقب باشیم که الان داریم رو چی تمرکز میکنیم

    سپاسگزار خداوندم که منو به این فایل هدایت کرد و باعث شد اراده‌مو تقویت کنم برای ادامه دادن این مسیر و متعهدتر باشم

    براتون آرزوی سلامتی ، موفقیت ، ثروت ، خوشبختی و سعادت رو از رب العالمین خواستارم

    خدانگهدار‌تون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    آرزو کاظمی گفته:
    مدت عضویت: 503 روز

    به نام خداوندی که نور آسمانها و زمین است

    به نام خداوندی که از بچگیم با وجود تموم

    تضادهام هم پدرم بوده هم مادرم بود هم رفیقم

    بوده آره همه کسم بوده….همه چیزم بوده اون

    سریع الجواب بوده برام اون اجابت کننده دعاهام

    بوده…

    من یک تنهایی خیلی سختی درونا دوران کودکیم

    داشتم …

    یک حس طرد شدگی و درسته بچه بودم قوانین

    رو نمیدونستم با دوستانم درد ودل میکردم اما فرق

    می‌کرد وصل شدن به خداوند درسته عیه محرک‌ها

    هر وقت مشکلی داشتم چنان باهاش یکی میشدم

    که درجا خواستمو برآورده می‌کرد،ظاهرا فکر

    میکردم خدا پرستم؛ اما من پر بودم از شرک، پر

    بودم از بی ایمانی ،پر بودم از گفتگوهای منفی

    ذهن ،پر بودم از ترس پر بودم از شرک بی ایمانی

    بی ایمانی بی ایمانی، پر بودم از یه حس خستگی

    همیشگی ،یه بی انرژی ایه خاصی در من بود

    اما همیشه همیشه،اونیکه به دادم رسید خداوند

    بود من هر وقت قرآن رو بغل کردم خداوند به من

    پاسخ داده ….

    خدایا میشه یه صدم ثانیه من رو به خودم

    وامگذاری،خدایا قسم به قرآنت قسم به خودت من

    در برابر تو ضعیف ترینم ،کوچکترینم،خدایا من در

    برابر تو تسلیمم خدایا من مثل حضرت موسی به

    تو و هر خیری که از تو برسه سخت محتاجم…

    ایاک نعبد و ایاک نستعین اهدناالصراط

    المستقیم صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم والضالین….

    خدایا مثل بچگیام اما با یه شناخت دیگه ازت

    میخوام کمکم کنی بتونم ذهنمو کنترل کنم که تازه

    فهمیدم هرچی خوردم از این بوده که همش

    وراجی کرده همش خواسته بی ایمانی رو در من

    ترویج کنه …. خدایا تنها تو میتونی دیگه منم منم

    نمیکنم!!

    خدایا تو بودی دو تا فرزند سالم و صالح بهم دادی ….

    خدایا توبودن که هیچ وقت نذاشتی من

    مستاجرش بکشم ….

    خدایا تو بودی که یه همسر عالی بهم دادی …

    خدایا تو بودی که رابطه عاطفی منو شفا دادی …

    خدایا تو بودی که من رو از قرض رها کردی و گفتی آرزو دیگه هیچ پرونده بازی راجع به بدهیام

    نموند ….

    خدایا من هر آنچه که دارم از جانب توست ….

    ولی خدایا تسلیم وارانه آمده ام به سمتت

    داشتم ظرف ها رو میشستم یهو ذهنم شروع کرد

    حرافی دیدم تمام سرم عرق شد و حس یک فشار

    خفگی کردم یه لحظه از فشار خواستم گریه کنم که

    نهههه ذهن من خاموش باش ،انگار یه لحظه قلبم

    گفت برو بشین کامنت بنویس گفتم گفت تو قدم

    اول رو بردار ….

    حالا خدایا به رسم بچگیام با این تفاوت که این

    دفعه متفاوت شناختمت ،خودت خوب میدونی که

    تقریبا اکثرا از نظر سلامتی در مشکل بودم از

    نظرتناسب اندام هم …

    خودت خوب میدونی که قدم گذاشتن در این

    سایت برای من خیر و برکت بوده و از وقتی وارد

    اینجا شدم عینه بچگیم هر چی ازت خواستم بهم دادی …

    خدایا هدف پشت خواستم میخام بهت بگم

    خدایا من سلامتی کامل ازت میخام میشه بهم بدی ؟؟؟

    خدایا من دلک میخواد میرم رو تراز وزن 63 نشون داده بشه میشه کمکم کنی؟؟

    خدایا دلم میخواد زیاد نخوابم ،دلم میخواد خواب

    پراز آرامش داشته باشم میشه کمکم کنی؟؟

    خدایا دلم میخواد هر روز هر لحظه هر جا سرشار از انرژی باشم؟؟

    خدایا دلم میخواد وقتی قدم برمیدارم خسته نشم میشه قوتم بشی ؟؟؟

    خدایا دلم میخواد خونه ام همیشه مرتب باشه و این برای من خیلی بسته به انرژی و قدرت جسمم هست میشه کمکم کنی؟؟؟

    کی بود که دستم رو برداشت و گفت بر رو فایلهای قانون سلامتی ؟؟کی بود که گفت وقتشه هدفت سلامتیت باشه ؟؟کی بود گفت باید وزن و بیاری پایین؟؟خدایا تو بودی عقل پوک من که همش تو بخور و بخواب بود…

    خدای من تو شاهدی از اون روزی که من شروع

    کردم به برداشتن قدمهای سمت خودم طبق دستور

    تو همش خیر و برکت به زندگیم جاری شده ،دیگه

    اصلا گرسنه نمیشم منی که همش بخور بخور بودم

    و مزه هیچی رو نمی‌فهمیدم الان دلم میخواد فقط

    روزانه یکبار غذا بخورم ،الان خیلی مرتب ویتامین

    ها رو میخورم آب زیاد میخورم ،خیلی جالبه برا

    منی که حدودا بعد از 2 ساعت می‌خوابیدم البته

    خواب نبود انگار اتش جهنم بود ،الان یا خوابم

    نمیاد یا اگر بیاد در حد 20 دقیقه یک خواب با

    کیفیتی که انرژیم رو صد برابر میکنه ،خدایا قبل

    این 12 روز شبها که میخوابیدم صبح که میخواستم

    بیدار بشم انگار درخواب به اندازه 100 سال ازم کار

    کشیده بودن اونقدر بی حوصله اونقدر بی انرژی که

    فقط تو میدونی اما الان من باعشق از یم خواب با

    کیفیت بیدار میشم و لذت میبرم از خواب با

    کیفیت شبانه ام که سرمو میزارم انگار دربغل خدا

    آروم میگیرم ،با شروع این مسیر رابطه ام با خدای

    خوبم چقدر دلنشین شده چقدر قلبی شده تازه من

    فقط 12 روز اونم با فایلهای معرفی دوره کامنتها به

    این نتایج عالی رسیدم حالا ادامه ماجرا معجزه وار

    خواهد بود…

    اما امان از ذهن چموشم که گاهی میخواد خرخره

    امو بجوه ،گاهی عینه یک کودک لجباز پاهاشو

    میکوبه زمین که الا وبلا حرف من باید بشه ،بهم

    میگه میخوای ولش کن حالا یعنی آتیش میگیرم

    یه لحظه اما شکر باز همون لحظه میگم آرزو جانم

    جگر گوشه خدا این بازی ذهنه بیا ذهنتو کنترل کن

    که اومدم اینجا بنویسم

    خدایا آنکه در این مسیر به من میتونه کمک کنی

    توی یا ارحم الراحمین،خدایا اونیکه میتونه دستمو

    بگیره و هدایت و حمایتم کنی تویی یا رب

    العالمین ازت میخوام از اراده کن فیکونت برمن

    بباری تا به ذهنم غلبه کنم کنترلش کنم و روزی

    برسه که بیام و از نتایج سلامتی ام بنویسم ذوق

    کنم خدایا کمکم کن من رو عقل خودم حساب

    نمیکنم و خودت خوب از قلبم آگاهی که طبق

    هدایتهاتو تا به الان پیش رفتم و تاااازع دارم

    میفهمم که اگه من مثل قانون سلامتی به بقیه

    قوانین هم عمل کنم لاجرم اتفاقات به نفع من

    خواهد بود …

    خدایا شکرت برای هدایتم به سمت کامنت نوشتن

    خدایا شکرت که این روزها خیلی عالی داری تفاوت

    نجوا ذهنی و الهام قلبی رو به من میفهمونی

    خدایا شکرت که در زمان حرافی ذهنم بهم میگی

    الان وقت نوشتن و افتادن رو ریل کنترل ذهنه …

    خدایا شکرت که به حرفات گوش میدم

    خدایا شکرت که به جای پرسه زدن بی هدف تو

    فضای مجازی تمام وقتمو تو این سایت معنوی هستم

    خدایا شکرت که دستمو گرفتی و من نشوند وسط گنج قارون (سایت عباسمنش دات کام)

    خدایا شکرت به خاطر تموم هدایتهات

    خدایا شکرت که صدای نجوا گر ذهنم خاموش شد

    خودت کمکم کن رب العالمینم

    خدایا هرقدمی که میگی برای رسیدن به هدفم و این سبک زندگی (قانون سلامتی)بردارم رو من

    برمیدارم ازت میخوام از اراده کن فیکونت بر من

    بباری خیر وبرکت رو در زندگیم جاری کنی و در

    زمان و مکان مناسب من رو در مدار دریافت دوره

    قانون سلامتی قرار بدی ●آمین یا رب العالمین ●

    استادان عزیزم و تمام دوستای گلم در پناه الله یکتا باشید و با یه بشکن بتونید نجواهای ذهنتون رو با خاک یکسان کنید …..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    نعیم پورشفقی گفته:
    مدت عضویت: 1712 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به استاد عزیزم و بانو شایسته نازنینم

    سلام به دوستانم در خانواده عباسمنش

    یادمه تازه که با استاد آشنا شدم خیلی مشتاقانه و خیلی تمرکزی روی سایت کار می‌کردم و حال عالی ای داشتم

    یه پسر مجرد بودم و یه فضای عالی واسه کار کردن رو خودم داشتم و 6 ماهی کار کرده بودم رو خودم که کم کم نتایج داشت ظاهر میشد از بی وسیله بودن رسیدم به یه موتور هوندا اونم خیلی ساده و راحت .

    بعدش خواسته ازدواج داشتم و با کسی که سالها بهش فکر میکردم و اون اصلا حاضر نبود باهام حرف بزنه ازدواج کردم . ماشین خریدم .و به یه خونه ای که الان توش دارم زندگی میکنم هر چند اجاره ای ولی با امکانات و زمین بسیار بزرگ و موقعیت مکانی عالی .رابطه عالی ای دارم با همسر عزیزم و همسرمم تو مسیر عباسمنشی و کسی که دو سال و 8 ماهه با قانون سلامتی پیش میره و من که الان دارم کامنت مینویسم این مسیر رو طی کردم به این نتایج رسیدم .اما باز به روزمرگی رفتم و نتایج خداروشکر سقوط نکرد چون هرزگاهی به سایت میومدم ولی پیشرفت چشمگیری دیگه خلق نشد چون من تو روزمرگی بودم .ولی باز اومدم تو مسیر میخوام متعهدانه کار کنم رو خودم الانم تو پروژه مهاجرت به مدار بالاتر روز دهم هستم و چقدر انسان زود فراموش میکنه که سپاسگزار باشه چقدر لطفهایی که خداوند بهش کرده بی توجه میشه .

    خدایا ازت ممنونم و منو ببخش که نعمتهایی را که بهم دادی رو فراموش میکنم .خدایا ازت میخوام تو این مسیر ثابت قدم باشم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: