چگونه «مسیر رسیدن به اهداف» را فراموش نکنیم - صفحه 7

378 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    بهار گفته:
    مدت عضویت: 1684 روز

    بنام خدواند هدایتگرم💚

    سلام به استاد بینظیرمون و خانم شایسته عزیزم🤗😘

    و سلام به بچه های ناب عباس منش

    خدایا هدایتم کن به اصل داستان🍀😍

    خدای من 😌خدایا بینهایت شکر به خاطر این همه زیبای که نقطه به نقطه این بهشت حس خوبِ💕

    یه جمله زیبا هست که میگه:

    همه میخواهند💎 الماس باشند ،اما افرادی کمی حاضرند سختی تراش خوردن را تحمل کنند.،

    خیلی به این جمله فکر میکنم مخصوصا زمانی که وسط مسیر که تضاد میاد و میخاد منو ناامید کنه میگم من باید جز‌ اون افراد خاص باشم نه معمولی

    و بهاشو میدم تا موفق بشم.

    استاد جانم وقتی سوال کپشنِ فایلو خوندم، سریع ذهن منفیم گفت کدوم هدف🤔 ؟؟؟ چند دیقه هنگ کردم…..

    به ذهنم گفتم اوکی تو کوری و بلخره توام وظیفتو داری انجام میدی و وظیفه منم اینه که یه راهی پیدا کنم.

    به کوروش همسرم گفتم یه فایل جدید استاد گذاشته رو سایت ، میخام توام نظرتو بگی،به همین راحتی از شر ذهن منفیم که گفت کدوم هدف؟؟؟؟ رها شدم

    به طور خلاصه بهش گفتم

    دوتا سوال پرسیده شده

    سوال اول:در باره چه هدف های،مسیر درست و هماهنگ با اون هدف رو رفتی،وقتی دیدی مسیر درسته ثابت قدم موندیو و به اون مسیر تعهد داشتی و به نتیجه مورد نظرت رسیدی؟

    و سوال دومم پرسیدم از رو متن زیر فایل ….

    اولین چیزی که در مورد سوال اول گفت:

    گفت بنظرم ایمان و توکل و اعتماد واقعی هم به خداوند واستاد و هم به خودمون ؛

    که بعدش هردو خیلی چیزارو یاداوری کردیم خیلی اتفاقها و ذهنم چشماش بینا شد.

    اره اولین چیزی که خیلی سرسختانه داریم تو مسیر درست ادامه میدیم توکل ،ایمان واقعی به خداوند و استاد و به خودمونه،

    چون باعث شده ترسی نداشته باشیم

    برای رسیدن به هر هدفی که تعیین میکنیم میدونیم یه قدرت ،یه انرژی هست که مارو خیلی مهربون احاطه کرده و تنها نیستیم ، چون میدونیم این انرژی همیشه و همیشه به بهترین شکل ممکن کمکمون میکنه.

    من خیلی زود معنی توکل کردن رو متوجه شدم و بهش عمل کردم، استاد یک سالو نیم

    دقیقا یک سالو نیم پیش یه ویس هدیه از شما گوش دادم که در مورد اعتماد بنفس بود، اگه اشتباه نکنم گفتین یه کاریو که خیلی وقته انجامش ندادیدو به عنوان هدف انتخاب کنید و انجامش بدید،،،

    منم چنتا مورد که واسه ۱۱ سال پیش بودو انتخاب کردم که الان به لطف خدا دوتاش ۱۰۰ درصد تمام شد ودوتاش ۸۰درصد و ۳۰ درصد در حال اتمامه به لطف خدا.،که باعث ارامش عمیق من شده

    دقیقا هر شب تو دفترم مینوشتم که فردا باید این موضوع و این موضوع تیک بخوره انقدر مسیرو ادامه دادم تا وقتی که دوتاش تمام و دوتاش مونده و هنوزم دارم رودوتاشون کار میکنم و تو جریانِ و در حال تمام شدن

    در مورد سوال دوم هم…

    چند ماه پیش رو دوره ثروت ۱ کار میکردیم که همه چی دوسه ماه داشت خوب پیش میرفت که همون غروره اومدو، خودم خودم شروع شدو و کور شدیم به خاطر داشته هامون و ثروتی که ساخته بودیم…

    ورودیها کاملا ازاد شدن،طمع اومدو و عرض ۱ ماه صفر شدیم یعنی قشنگ له شدیم خوب خوب چکهای جهانو خوردیمو بیدار شدیم ، ولی ولی ولی یه تعهد واقعی و خیلی محکم به خودمون دادیم که تکرارش نکنیم

    که از خداوند هم خاستیم هدایتمون کنه انشالله تکرارش نکنیم چون خیلی سخت بود خیلی ،ولی به لطف خدا از پسش براومدیم‌..

    الان به لطف الله مهربونم ۲ ماه میگذره و ما رو عهدمون هنوزم هستیم و هروز داریم رشدمونو میبینیم.😍

    خدایا سپاسگزارم که انقدر جهان با نظمو زیباست

    عاشقتم استادم خیلی دوستون داریم😘🤗

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  2. -
    Blue canvas گفته:
    مدت عضویت: 1590 روز

    سلام استاد عزیزم

    وقتی فایل رو گوش می دادم، به یاد خودم افتادم که ٨ سال پیش حدود ٧٠ برابر حقوقم رو دادم یکی از ارزوهای دوران نوجوانی ام یعنی ماشین رو خریدم، تقریبا بیشتر پس اندازم رو دادم، و فکر می کنم یکی دوماه بعد باز پولسازی کردم،معادل ۵٠ برابر حقوقم رو یه قطعه زمین خریدم، همت کردم ۶ ماه بعدهمون زمین رو ساختم، این روند متوقف شد، دیگه نتونستم یا شایدم نخواستم پول بسازم، تا ٢ سال پیش که تونستم ملکم رو تبدیل به احسن کنم ولی با مشقت بعد دوباره توقف توقف

    حکایت یویو

    وقتی فکرش رو می کنم اون زمانها استانداردهام خیلی بالا بود، به قول استاد اویشای گذشته ام رو پر کردم، شاید بخاطر شرایط مالی ضعیف خانواده ام که از بچگی به یاد داشتم،

    با بلندپروازی و فکر نکردن مثل عموم جامعه، همه همکارام در بهترین حالت شاید پولهاشون رو سپرده بانکی می کردن یا اینکه یه جوری از دست می دادنش

    تلنگری برام این فایل شد!

    من میخوام که از همون مسیر قبل برم و دوباره بسازم

    و باز به قول استاد باید پر شد از هر چیزی تا بتوان گذر کرد،یادمه هدف امسالم رو ثروت کلان گذاشتم،

    عزمم رو جزم کردم

    از شغلم استعفا دادم

    و به مسیر جدیدی هدایت شدم، میخوام یاد بگیرم، رشد کنم و به بلوغ برسم

    میخوام درس هامو مرور کنم باز

    همون مسیری که منو به خواسته های اون زمانم رسوند، قطعا اگه از همون مسیر برم با اون بلندپروازیها، به بهترش هدایت می شوم

    ان شاالله

    ممنونم استاد، برای درس های خوب تون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  3. -
    حسین یزدانی گفته:
    مدت عضویت: 2557 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان.

    سلام به استاد زندگیم و همه ی دوستان عزیزم.

    اولین بارم هست که در مورد فایلهای دانلودی من نکته برداری کردم و تو دفترم نوشتم.

    الله اکبر از این همه آگاهی که میاد موقع نوشتن،واقعا معجزها رخ میده،

    درست تو همین چند روزی که من متعهد شدم که جهادی روی ذهنم کار کنم با استفاده از اهرم رنج و لذت و تا حدودی هم موفق بودم،

    امروز این فایل میاد روی سایت و یه انگیزه ی فوق العاده برای بهتر ادامه دادن،با ایمان بیشتر ادامه دادن.

    اومدم بنویسم ذهنم من رو برد به دوران نو جوانیم.

    من عاشق کار دستی درست کردن بودم،

    خوب اون موقع چکار میکردم؟.

    من تمام فکر و ذکرم اون کار بود،هر جا میرفتم،هر چی می‌دیدم ،چوپ،مقوا،اهن،میخ،یه تیکه پلاستیک،به این فکر میکردم که چطور میشه از این تیکه های اضافه و ضایعاتی اون کاردستی که می‌خوام رو درست کنم.

    من وقتی اون کار رو انجام میدادم خواب و خوراک حالیم نبود،فقط به لحظه ی پایانی که اون کاردستی رو درست کردم و دارمش فکر میکردم،و هر چی بیشتر بهش فکر میکردم چون ذهن خلاقی داشتم و هنوز هم دارم ،یه سری آپشن های دیگه بهش اضافه میکردم،(تجسم خلاق ناآگاهانه)

    حتی از یه سری از داشته هام و لذتهام هم میزدم،مثل پول تو جیبیم و رفتن به مهمونی و و از خوابم هم میزدم.(قربانی کردن به خاطر هدفم)

    چی که درست نکردم استاد.

    خونه چوبی با سقف شیروانی با استفاده از تیکه های میوه ی درخت کاج.قطار چوبی درست کردم با سه تا واگن و با برق حرکت میکرد،یه مسجد ی درست کردم با کاشی های کوچک که هر کسی میدید باورش نمیشد من این رو درست کردم،استاد از هر چی که دم دستم میومد بهش فکر میکردم که چه جوری میشه ازش استفاده کرد،برای گلخونه ی خونه ی پدرم نرده با چوب درست کردم ،با ابتدایی ترین ابزاری که هر کسی میدید خندش می‌گرفت ولی من از بس عشق داشتم انجامش میدادم،

    با همون ابزاری که بود،نگفتم که من وسایل نجاری می‌خوام یا دستگاه برش می‌خوام و بعد انجامش بدم.اصلا بهونه ای در کار نبود،

    (شروع کردن با همون امکانات موجود)

    مدت زمان کوتاهی بود که به خاطر مشکلات دستگاه گوارشیم گرفتار اعتیاد شدم،

    زمانی که من قصد کردم که مواد رو کنار بگذارم ،کاری که من انجام دادم این بود که بعد از تموم شدن درد جسمانی ام که خواست خودم بود در مرحله اول که میخواستم با تمام وجودم قطع مصرف کنم.باعث شد دو هفته ای رو تحمل کنم،و اون شور و انگیزه تا یه مدتی من رو پیش میبرد قاعدتاً.

    ولی از یه جایی با بعد دیگه کنترل ذهن میخواست که بتونم به قطع مصرف ادامه بدم برای یک عمر.

    چون من اشتیاق داشتم و اقدام کردم خداوند من رو هدایت کرد به سمت NA.

    NA ابزاری به دستم داد که بتونم تا آخر عمرم این مسیر رو ادامه بدم.

    و این اتفاق افتاد و من الان ۱۶ساله که پاک هستم.

    ۱.جایی که مواد مصرف میشد نرفتم.

    ۲.با کسایی که مصرف کننده بودن نرفتم.

    ۳.مواد تو دستم نگرفتم به هیچ عنوان.

    تا اینجای کار من دیگه وسوسه نمی‌شدم و میلی به مصرف هم نداشتم .من آگاهانه از اهرم رنج و لذت استفاده میکردم اون زمان.

    شاید بیشتر از یک سال من هر روز روزی دو ساعت جلسه میرفتم.با راهنمایی که گرفته بودم هر روز در تماس بودم.قدمهای دوازده گانه رو کار کردم.به تازه وارد سرویس میدادم.و خدمت میکردم..

    جالبی داستان این بود که تا زمانی که به اصول NA پایبند بودم داشتم به اهداف مالیم هم میرسیدم،با عشق و به راحتی.

    و وقتی که به مرور از جلسات دور شدم،و اولویت های دیگه ای برام بولد شد،و اون پاکی که یه روزی آرزوم بود و رسیدن به اون همه اهداف مالی و اعتباری برام طبیعی شد،و دیگه ناسپاس شدم.

    اتفاقی که افتاد من رفتم سمت کارهایی که روز به روز من رو از مسیرم دورتر کرد،احساسم هر روز بدتر و در حالت اضطرار و سر درگمی بیشتر فرو رفتم.

    به این دلیل که نمی‌خواستم تکاملم رو طی کنم.

    به این دلیل که دیگه فکر میکردم تمومه،من دیگه فهمیدم چکار کنم،

    و این به نوعی غرور گرفتن و ادعای اینکه من کینگ هستم،

    من رو از راهنما و جلسات و قدم‌ها و خدمتگزاری تو NA دور کرد،

    احساس قشنگی که داشتم موقع عمل به اون تمرینات و اون احساس قشنگ داشت من رو به همه ی خواسته هام میرسوند،

    اون احساس دیگه رفت،و تمام آنچه که تو مدت یکی دو سال ساخته بودم با اون احساس خوبم به همون راحتی و حتی ساده تر از اون جوری که اومده بودن از دستم رفتن.

    و آسون شدم برای سختی ها.طبق آیات قران.

    چون ناسپاس شده بودم.

    از اون زمان به بعد ده دوازده سال کار من شد تقلا و تقلا و زور زدن و زجر کشیدن،تا بتونم از اون منجلابی که با احساس بدم ساخته بودم نجات پیدا کنم.

    و شد زمانی که با این سایت آشنا شدم.

    و تنها چیزی که از اون دوران برام موند اینکه هنوز پاک هستم و مصرف نکردم به لطف خدای رحمان.

    ولی از لحاظ مالی واقعا زجر کشیدم و در جهنم زندگی کردم.

    چیزی که تو اون مسیر به من کمک کرد .

    ارتباط داشتن مستمر با جلسات،راهنما و قدم‌ کار کردن و خدمت کردن و دیدن الگوهایی که سالها پاک بودن و چه موفقیت‌هایی کسب کرده بودن، به من انگیزه میدادکه من هم می‌خوام من هم میتونم.و اون روشن بینی بهم کمک کرد که دیگه مصرف نکنم.

    پس من داشتم از یک اصولی پیروی میکردم که اون نتایج رو دریافت کرده بودم.

    الان هم خواسته ای دارم.میخوام در تمام جنبه های زندگیم پیشرفت کنم،

    اون تضادها و اشتیاق برای تغییر زندگی اسفبار هر روز در من بیشتر و بیشتر میشد،تا من هدایت شدم به سمت این سایت و خداوند مسیر درست رو بهم نشون داد،درست مثال زمانی که تصمیم به قطع مصرف گرفتم و اقدام کردم و بعد هدایت شدم به سمتNA.

    و من برای اینکه بتونم دوباره با قدرت به سمت خواسته هام و اهدافم حرکت کنم باید از همون الگو دوباره برای خودم استفاده کنم، تا خیلی بهتر و ساده تر از گذشته بتونم به اهدافم برسم.

    به جای رفتن به NA هر روز تو سایت باشم.و بسته به نوع فایلی که دارم گوش میکنم کامنت بخونم و تجربه بگیرم و تجربه بدم.

    اصول اصلی NA رو رعایت کنم.

    با آدمهای منفی حرف نزنم،مراوده نداشته باشم،در محیط اونها آگاهانه قرار نگیرم،اینستا گردی نکنم،بحث سیاسی نکنم.تلاش بیهوده برای قانع کردن دیگران نکنم.

    باورهای مناسب با خواسته هام رو پیدا کنم و برای ذهنم منطقی کنم.

    مثل اون زمان نوجوانی تجسم خلاق آگاهانه داشته باشم در مورد اهدافم.

    هر روز در مسیر رسیدن به اهدافم یه کار مثبتی انجام بدم.

    استمرار داشته باشم تا نتایج شروع بشه.

    سپاسگزار باشم تحت هر شرایطی،زیبایی ها رو ببینم،و در نهایت من لاجرم هدایت میشم به سمت خواسته ها و اهدافم.

    و درس بزرگی که من امروز با دیدن این فایل و نوشتن در موردش باز بهم یاد آوری شد این بود که،

    زندگی رو مثل یه ماشینی حساب کنم که توش نشستم و دارم رو به جلو حرکت میکنم. جلوی من یه شیشه ی خیلی بزرگ هست که دارم رو به روم رو میبینم و لذت میبرم از زندگی.

    وسط اون شیشه ی با این بزرگی یه تیکه آیینه کوچیک هست که گهگداری یه نگاهی توش میندازی و میبینی داری از چی دور میشی.

    NA به من گفت و امروز استادم بهم یاد آوری کرد که این آیینه باید باشه که هرزگاهی بهش نگاهی بندازی و یه نگاه پشت سرت بکنی و ببینی که داری از چه جهنمی دور میشی،که همیشه یادت باشه که سپاسگذار باشی و غرور و تکبر وجودت رو تسخیر نکنه.و باعث بشه سپاسگذارتر باشی،و با قدرت بیشتری حرکت کنی و …… موفقیت همچنان ادامه دارد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  4. -
    مسلم حرمانی گفته:
    مدت عضویت: 1494 روز

    سلام به استاد عزیز و مریم جان

    تبریک میگم به همه ی دوستانی که اینجان و برای پیشرفت خودشون دارن وقت میذارن و با خوندن تجربیاتشون به مسیر امیدوارتر میشم

    خواستم در مورد فراموشی بگم که ما چقدر فراموش کاریم نمونه ی بارزش پدر ومادر هستن که با این همه از خودگذشتگی در حق ما خیلی راخت فراموش میکنیم و نارحتشون میکنیم و فراموشی بعدی اینکه با وجود این همه مشکلات که توزندگی داشتیم و پشت سر گذاشتیم مشکلاتی که هنگام مواجه شدن با اونا میگفتیم اگر حل بشن تا آخر عمر خدا رو شکر میکنیم وتغییر میکنیم اما باز فراموش کردیم

    میخوام یکم از حال و هوای خودم تو این روزا بگم با وجود اینکه تا حلا نتونستم دوره قانون سلامتی وتهیه کنم با فایل های دانلودی 6 کیلو وزن کم کردم و سیگار و ترک کردم و دیگه هیچ میلی بهش ندارم و چقدر انرژیم زیاد شده و وقت اضافه میارم و قدرت یادگیریم بیشتر شده

    از هر فرصتی استفاده میکنم تا به سایت سر بزنم

    شرایط مالی خوبی ندارم اما نگران نیستم چون میدونم تا وقتی نگران باشم هیچ مشکلی حل نمیشه یاد زمان دانشجویی و مدرسه افتادم که لباس مناسب و گوشی واینترنت مناسب نداشتم اما الان کلی به داشته های مادیم اضافه شده و مورد احترام اطرافیان هستم و خدا رو شکر میکنم چون خیلی به مسیر اطمینان دارم

    تشکر از همگی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    سید عبداله حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1965 روز

    سلام به استاد عزیزم بهت تبریک میگم این تعهد واین کنترل ذهن واین سپاسگذاری از خداوند را واقعا برا من تحسین برانگیزی.

    برادر دوست داشتنی ام از اندامت واقعا کیف کردم ماشاالله خیلی جوان شدی در ضمن این

    ملک زیبات هم مبارکت باشه.

    داداش عزیزم این فایلی که گذاشتی تو سایت

    دقیقا جواب سوال من بود.

    من یادمه سال ۹۷وقتی با شماآشنا شدم اینجوری

    به‌ خودم تعهد دادم گفتم من بهای تمام اون چیزی که لازمه موفقیتم باشه را می‌پردازم و

    طبق تعهدم قبل ازاینکه دوره‌ای بخرم با فایل‌های رایگان اصل را باتمام جزئیات مو به مو

    همه را رعایت می‌کردم اگر یه حرف ناجالبی

    دو نفر به همدیگر میگفتند من می‌گفتم من با باوری که‌ در ذهنم دارم وارد این مدار شدم‌ همون لحظه تصمیم می‌گرفتم وذهنم را کنترلش میکردم.

    من اوایل اینقدری شور و شوق وانگیزه شدیدی

    برای موفق شدن داشتم که شبا به خاطر ذوقی

    که داشتم خوابم نمی‌برد.

    من بعد از یک سال کار کردن روی باورهام با دست خالی تونستم یه خونه ۱۵۰ متری برا خودم درست کنم و میگفتم وای اگه من دوره بخرم چی میشم مهم‌تر از این آرامش عجیبی داشتم با خودم در صلح بودم و کارام به‌ طرز عجیبی حل میشد.

    استاد تو یه فایلی که من داشتم گوش میکردم

    به این موضوع اشاره کردند می‌گفتند وقتی ما به یه خواسته‌ای میرسیم به صورت نا آگاهانه فکر میکنیم دیگه همه چیز دیگه خوب شد مثل همون مثال‌ اثر قورباقه ای که آروم آروم به طرف پایین سقوط میکنیم که هم جایگاهی که قبلا بودیم وهم هدفمون وهم مسیر رسیدن به خواسته هامون را فراموش میکنیم وهم انگیزه ای

    که داشتیم اینجا دوباره ترس‌ها وتردیدها وقضاوتها دوباره شروع میشن وتوی ذهن خودمون گم میشیم.

    من خودم یکی از اینام اومدم دوره عزت نفس را

    از سایت خریدم ولی درست نمیتونم مثل قبل

    تمرکز و تعهدم را داشته باشم بالا و پایین میشیم یه روز خوبم یه روز حالم نرمال نیست.

    از دوستانی که کامنت منا میخونن میخوام بهم کمک بکنند که دوباره‌ راهم را پیدا کنم وبا شور و شوق به مسیرم ادامه بدم چون واقعا این مسیر واین استادو شما دوستان عزیز را دوست دارم.

    همه شما را به خدای مهربان می‌سپارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      لیانا گفته:
      مدت عضویت: 1528 روز

      سلام دوست عزیز

      من هم در موقعیتی شبیه به شما قرار دارم و تنها چیزی که داره بهم کمک میکنه اینه که از اهرم رنج و لذت برای تغییر باورهام و شناخت خودم دارم استفاده میکنم و دوباره دوره ی عزت نفس رو شروع کردم تمرکزی، فایل صوتی رو مینویسم ‌‌ و تمرین‌ها رو انجام میدم و تا کامنت برای اون جلسه نذارم نمیرم جلسه ی بعد

      امیدوارم پاسخم بهتون کمک کرده باشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    حسن کفاش دوست گفته:
    مدت عضویت: 2930 روز

    به نام خداوند جان آفرین

    حکیم سخن بر زبان آفرین

    سلام استاد گرامی

    سلام خانم شایسته مهربان

    سلام دوستان همفرکانسی

    خیلی وقت است که من کامنت نگذاشته ام که البته از تنبلی من نبوده است بلکه از قدم بزرگی که دارم برمی دارم و خودم درگیر آن هستم است که با تعهد بسیار عالی با توکل به الله مهربان دارم روی آن کار می کنم

    استاد جان به چه موضوع جالبی اشاره کردید

    خیلی از ماها و من جمله من یادم رفته که از کجا به کجا رسیده ام . من اگر بخواهم زندگی خودم را تقسیم بندی کنم این زندگی به دو قسمت تقسیم می شود: قبل از آشنایی با شما و بعد از آشنایی با شما. این حسن بعد از آشنایی با شما اصلا هیچ ربطی به آن حسن قبلی ندارد . اصلا و ابدا قابل مقایسه نیست این را خودم بهتر از هر کسی دیگر می تواند درک کند

    من در این مسیری چندین ساله ای که با شما بوده ام روزی را یاد ندارم که صدای نازنین شما در گوشم نباشد. روزی را به یاد ندارم که به سایت شما که مامن امن من و محل عشق بازی من با خدای خودم و دیدن وخواندن کامنتهاای دوستان همفرکانسی خودم است سر نزده باشم. حتی اگر شده در حد یک مدت کوتاه . این سایت واین خانواده صمیمی عباس منش واین استاد عباس منش عشق من است و من به امید این عشق زنده هستم.

    استاد جان من روزی که با شما آشنا شدم به صورت کاملا هدایتی روزی بود که از همه جهان و از زمین و زمان خسته وبریده بودم . روزی بود که زیر خروارها خروار وام و بدهی بانکی دست و پا می زدم و مثل یک باتلاق هرچه تلاش می کردم که از این باتلاق خارج شوم بیشتر فرو می رفتم . به علت باورهای بیماری زای مالی که داشتم تا قهقرا در زیر قرض وبدهی بودم . به علت عدم آشنایی با قانون تکامل می خواستم سریع ثروتمند شوم و با مخ خوردم زمین .

    اما الان که به گذشته خودم نگاه می کنم می بینم که این مشکلات و این مسائل بودند که من را به این سمت هدایت کردند و الان دارم کلی از زندگی لذت می برم

    استاد جان من با فایلهای رایگان شما با خدا آشنا شدم و توحید واقعی را درک کردم. من مثلا بچه مسلمان بودم و هستم اما درک من از اسلام با درکی که الان دارم اصلا با قبل مقایسه نیست. خدایا شکرت خدایا شکرت که من به این درک از توحید و خداشناسی رسیده ام . الهی شکرت

    استاد جان من با کتابهای رویاهایی که رویا نیستند شما شروع کردم به خرید دوره ها کتابهایی که گنج هستند و گنج و گنج.

    استاد جان من با دوره هدف گذاری شما ( که الان توی سایت نیست) اصلا فهمیدم که هدف گذاری چه است و من که یک دنیا کتاب موفقیت و غیره را می خواندم در الفبای هدف گذاری مانده بودم ولی با این دوره همه چیز متفاوت شد.

    استاد جان گنج بعدی شما دوره آفرینش است . الله و اکبر از این دوره بی نظیر . من با این دوره خلق کردن زندگی خودم را فهیمدم و از اینکه یک نفر باشم که مجبور باشم که یک زندگی را قبول کنم و همان را ادامه دهم نیستم بلکه کسی هستم که خالق زندگی خودم هستم و می توانم در این جهان هر آنچه را می خواهم خلق کننم. استاد جان در این دوره من قطب نمای خودم را پیدا کردم برای مسیر یابی . من فهمیدم که قانون جهان این است احساس خوب = اتفاق خوب و این قطب نمای زندگی من احساس من است . خدایا شکرت چقدر عالی بود و هست این دوره . دوره قانون آفرینش.

    بعد با کارکردن روی خودم می دیدم که نه یکسری مسائل تکرار میشه یک سری ترمزها به قول شما وجود دارد . من با دوره کشف قوانین زندگی توانستم بر قوانین زندگی مسلط بشوم و برای اولین بار در زندگی ام مفهوم گاز و ترمز را درک کنم خدایا شکرت . خیلی عالی بود. جلسه ده این دوره که استاد جان نگم براتون . مغزم نمی کشید هنگ کرده بودم . الله و اکبر از آگاهی های این جلسه که در مورد زندگی قبل از تولد و بعد تولد انسان بود. چقدر همه چیز را برای من ساده کرد که این مسیر را من خودم انتخاب کرده ام و خودم و فقط خودم هستم که خواسته ام از این مسیر حرکت کنم . این جلسه به بهترین شکل ممکن زبان گله و شکایت من را از روزگار و زمین و زمان کوتاه کرد و به من یادآوری کرد که همه این شرایط را من خودم خلق کرده ام و همه این شرایط را در جهان قبل ازتولد خودم دیده ام .

    در دوره عزت نفس برای من انقلابی به پا شد. الله و اکبر از این دوره و از آگاهی و از تاثیری که بر انسان می گذارد این دوره. شاید زمان آشنایی من با شما هم به دو قسمت تفسیم شود قبل از کار کردن متعهدانه روی دوره عزت نفس و بعد از کار کردن متعهدانه روی این دوره استاد جان به نظر من هرکسی که می خواهد هر موفقیتی در هر مقیاسی کسب کند دوره عزت نفس کولاک می کند.

    استاد جان اما با دوره روانشناسی ثروت چه ویرایش قدیم و چه نسخه جدید این پاشنه آشیل من که ثروت است دارد درست می شود . اما اینقدر این باورهای من در مورد ثروت ایراد دارد که هرچه تلاش می کنم بازهم بهتر می شود اما نتایج مطلوب حاصل نمی شود. ولی دیگه الان با شاگردی شما به این درک رسیده ام که باید رنگ سفید را روی کاشی های سیاه باورهای محدود کننده ثروت خودم بریزم تا رنگ سیاه کم رنگ شود . الان خیلی خلیلی عالی شده ام .

    با دوره دوازده قدم هم قدم به قدم و آهسته و پیوسته به قول خودتان دارم مزه مزه می کنم این دوره را و زندگی خودم را می سازم .

    اما محسوس ترین نتایج من از دوره قانون سلامتی بود . استاد جان من ورزش می کردم و می کنم. خیلی اضافه وزن زیادی نداشتم و اندام و بدن ورزیده و متانسبی داشتم اما چربی دور شکم و مقدار اضافه وزن داشتم. اگر من عکسهای قبل از شروع دوره نبود من هم باور نمی کردم که چقدر تغییر کرده ام . این یکی دیگه واقعا محسوس بود و قابل اندازه گیری چه از سایز و چه از وزن. الله و اکبر از این دوره که برای من به راحت ترین شکل ممکن باعث کاهش وزن من و اندام متناسب من شد. به راحت ترین شکل . من خدار را شکر اصلا مشکل و بیماری خاصی نداشته و ندارم و سالهای سال است که سالم و سالم و الان که دیگه خیلی سالم سالم هستم .

    استاد جان چقدر این فایل برای من لازم بود.

    استاد جان من یادم رفته بود که روزی داشتم زیر بدهی های بانکی له می شدم ولی الان به لطف الله مهربان میزان بدهی های بانکی من نزدیک صفر است.

    استاد جان من یادم رفته بود که هر سال یک عالمه باید جریمه رانندگی می دادم ولی الان نمی دانم آخرین جریمه ام برای چند سال پیش بوده است.

    استاد جان من یادم شده بود که یک روزی در دفتر هدفگذاری خودم نوشته بودم که در سال ۱۴۰۱ از بانک استعفا می دهم و امروز که به آن دفتر نگاه کردم دیدم که به وعده خودم عمل کردم و از بانک استعفا دادم .

    استاد جان من یادم رفته بود که در اهداف امسال خودم نوشته بودم که می خواهم مهاجرت کنم به یک کشور خارجی و الان با افتخار می گویم که با سه تا بچه که یکی اش یک نوزاد شش ماهه است دارم مهاجرت می کنم. این همه از کار کردن روی عزت نفس خودم است.

    استاد جان من یادم رفته بود که یک روزی ایمیل زدم به خانم شایسته مهربان که امکان نداره محصولات استاد را اقساطی بخرم و ایشان ایمیلی زیبا برای من نوشتند که فکر کنم بیش از صد بار آن را خوانده ام و با افتخار می گویم که کلی از محصولات شما را دارم و مدتهاست که قسطی خرید نمی کنم و همه چیز را نقد بدون اینکه چانه بزنم برای تخفیف گرفتن می خرم . منی که قبل از آشنایی با شما شهره بودم به استاد تخفیف گرفتن.

    استاد جان من یادم شده بود که از صحبت کردن در جمع فراری بودم و ترس داشتم ولی الان با اعتماد به نفسی که از ارائه آگهی بازرگانی کسب کرده ام در هر جمعی که هستم بگو یک شبانه روز من صحبت می کنم که هیچ کس پلک نزند .

    استاد جان من کسی بودم که در باشگاه پدرخودم را در می آوردم که این چربی های اضافی پلوی خودم را آب کنم ولی الان اثری از آنها نیست .

    استاد جان وزن من برگشته است به نزدیک زمان دبیرستان خودم. من الان ۴۳ سال سن دارم ولی وزن من تقریبا به وزن زمان ۱۸ سالگی خودم رسیده است.

    استاد جان انرژی من بی نهایت بیشتر شده است و بی نهایت احساس جوانی می کنم و کمترین خواب را دارم .

    اما همین منی که این همه نتیجه توی دستم است می گویم چرا در زمینه مالی به آن نتایجی که می خواهم و مدنظرم است نرسیده ام و همیشه این نجواهای شیطانی وزوز می کنند که پس کو آن ماشین خارجی و آن ویلای لب دریا و …

    اما من که می دانم از منفی دوهزار تازه رسیده ام به صفر و الان داره نتایج مالی خوب می آید .

    اما امروز داشتم جلسه ۳ بخش ۷ دوره افرینش را گوش می کردم که شما گفتید انسان کفور است و انسان عجول

    الله و اکبر بله این منم

    کسی که این همه نتایج عالی گرفته است بازهم به جای شکرگذاری واقعی بازهم به وز وز نجواهای ذهنی گوش می کند. هر چند که قدرت این نجواهای خیلی کم شده است اما هست و باید حواسم به آن باشد .

    منی که هزاران بار از استاد جانم شنیده ام و ایشان داد می زنند قانون تکامل باز هم در برخی موارد عجله می کنم.

    خدایا شکرت بابت اینکه به قلب استاد انداختی که در مورد مسیر رسیدن به هدف یک فایل دیگر بگذارد

    استاد جان من بارها و بارها مسیر موفقیت در دوره سلامتی را که محسوس تر بوده است را برای ذهن منطقی خودم مرور کرده ام و بارها و بارها این مسیر را برای رسیدن به اهداف بعدی برای خودم ترسیم کرده ام. از اهرم رنج و لذت قوی که در این مورد استفاده کردم برای ذهن خودم . از تعهدی که به خودم دادم که حتی در جشن تولدها هم یک ذره کیک نخوردم . از تعهدی که به خودم دادم که غذای سالم بخورم و همین تعهد را باید به خودم بدهم که به ذهن خودم هم غذای سالم بدهم.

    استاد جان من بارها و بارها مسیر گرفتن مدرک آیلتس خودم را برای مهاجرت برای ذهن خودم مرور کرده ام . از آن عشقی که یادگیری زبان انگلیسی داشتم و دارم . از آن هدایتهایی که می شدم. از آن افراد نازنینی که سر راه خودم قرار می گرفتم .

    آره استاد جان من باید همه اینها را به یاد خودم بیاورم که چه موفقیتهایی را کسب کرده ام و الان برایم طبیعی شده است. استاد جان من یک زمانی هر کاری را می خواستم انجام دهم و به منابع مالی نیاز داشتم به این فکر می کردم که با توجه به اینکه خودم در بانک هستم از چه طریق از بانک خودمان و یا سایر بانکها مخصوصا وام بگیرم . من تنها راه تامین مالی را وام گرفتن می دانستم اما سالهای سال است که وام نگرفته ام و الان خیلی خیلی راحت به خلق پول فکر می کنم. . من همین را یادم شده بود و الان که با این فایل به چالش کشیدم خودم را متوجه شدم که چقدر تغییر کرده ام

    تازه اینها بخش کوچکی بود که به ذهنم رسید و خدا می داند که چقدر موفقیت های کوچک و بزرگ دیگر است که به ذهنم نمی آید.

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    در پناه الله یکتا شاد باشید و سربلند

    ،💜💙💙❤️💚💜💙❤️💚💜💙❤️💚💜💙❤️💚

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  7. -
    بهنام عباسیان گفته:
    مدت عضویت: 2257 روز

    به نام خدا

    خدایی که از رگ گردن به ما نزدیک تره

    باور به خدایی که اگه باورش کنم

    همه کارها رو برام انجام داده

    انجام میده

    وانجام خواهد داد

    سلام به استاد عزیزم وخوش اندامم و خانم

    شایسته مهربان

    ماشالله استاد

    به قول رفیق زندانی یوسف

    که وقتی تعریف یوسف را پیش پادشاه

    مصر کرد. گفت…… تعبیر خواب را به یوسف بگویید

    که یوسف هر چه گوید همه را راست گوید

    ویاد استاد گلم می‌افتم که

    سید حسین عباس منش

    که تو هر چه گویی راست گویی…

    استادی که اول خودش عمل می‌کند

    وبعد که نتیجه گرفت با ذوق به بقیه

    می‌گوید

    که این قانون سلامتیه

    این قانون ثروته

    این قانون توحیده

    اول از همه

    نمیدونستم به استاد نگاه کنم.. به دریاچه زیبا وزلال

    به اردک های خوشکل

    به اون چمنها ودرختهای زیبا

    خدایا میلیاردها بار شکر از این همه

    نعمت

    من خودم قانون سلامتی را از ۱۳ فروردین شروع کردم

    وزنم از ۹۳ رسیده به۷۳

    دور شکمم از۹۸ رسیده به ۸۲

    ومن راننده ماشین سنگین هستم

    وبا اینکه راننده بودم

    هم رانندگی میکردم

    هم آشپزی

    وبسیاری از چیزها تو دمای ۵۰

    درجه میچسبد

    ولی من با تعهدم عمل کردم

    خدایا ملیلردها بار شکر

    وامشب داشتم هدایتی فایل قدم ۱۲جلسه

    ۳ دوازده قدم رو گوش میدادم

    که درباره توانایی ها بود

    چقدر خدای عزیزم درست هدایت

    می‌کند

    افرین بر این افریننده

    در مورد عمل کردن

    من توی یه فایلی گفتم میخوام تکاملی

    اول برم… البته با ماشین سنگین بار ببرم

    وایده ای نداشتم

    و این یه رویای بود که از بچگی داشتم

    وهمیشه تجسم میکردم

    باکو

    ارمنستان

    گرحستان

    ترکیه

    که هدایت شدم از طریق یه دوستی

    که گفت برو شرکت ایرانیان در اصفهان

    من رفتم می‌دانستم قدم های سمت

    خودم را باید بر دارم

    بند کفش هایم را باید کمی سفت

    می‌بستم

    پاسپورت گرفتم

    دفترچه خروج ترانزیت گرفتم

    ماشین رو در گمرک اصفهان کاپتاژ کردم

    و گواهینامه را بین المللی کردم

    وکارهای سمت خودم را انجام دادم

    وهدایت شدم به یه انسان فوق العاده

    وبار زدم ورفتم برای باکو

    چقدر ترس ها اومد سراغم

    ولی ایمان پر رنگ تر بود

    تو مسیر با هم آشنا شدیم

    و وقتی خداوند عزیزم تعهد مرا دید

    که حرف مفت نمیزنم

    دستانش را به کمکم فرستاد

    وقتی لب مرز بیله سوار اردبیل رسیدیم

    وای خدای من

    منی که خودم را با اعتماد به نفس

    بالا میدیدم

    همه اعتماد به نفس یک دفعه روی

    سرم آوار شد

    ویاد استاد عزیزم افتادم

    واون لحظه استاد رو درک کردم که چه

    ایمانی داشته تو این مسیر… احسنت

    استاد گلم

    وخلاصه پا روی ترسهای گذاشتم و

    از مرز که توی خاک باکو رفتم

    بلاخره خدای عزیزم تمام دستانش

    را به کمکم فرستاد

    وما رفتیم توی شهر باکو

    و اونجا یک شنبه ها تعطیله

    وما در زمان مناسب در مگان مناسب قرار گرفتیم

    شنبه شب رسیدیم

    وفرداش بارمون خالی نمیشد

    وما درست بغل ساحل بودیم

    و رفتیم کنار ساحل

    وای خدای من

    انگار تو ساحل آمریکا بودم

    همون دوش ها همون مردم شاد

    وخوشحال

    زن ومرد خیلی راحت بودند

    توی شهرش هم یه اتوبوس دو

    طبقه قرمز خوشکل بود که

    بچه ها رو سوار کرده بود وخوش حالی می‌کردند

    خدایا باورم نمیشد

    اون برج شعله رو از نزدیک دیدم

    شهر تمیز . چقدر تجربه زیبایی بود

    خدایا شکرت

    قصه اش مفصله ونمیدونم همه را تایپ کنم

    وچقدر اعتماد به نفس من بالا

    رفت

    و پاداشش ۵۰۰۰۰۰۰۰ کرایه بود که تا اون

    لحظه این کرایه یکجا رو تجربه نکرده بودم

    ومن روزی ۷

    ۸ ساعت دارم روی خودم کار میکنم

    و احساس میکنم که مدارم داره بالاتر میره

    وتا جایی که می‌توانم به ایده هایی که به من گفته میشود

    حمله کنم

    وایده ها هم سعی میکنم تکاملی باشد

    و در رشته ای که سر در میارم باشه

    استاد واقعا ازتون سپاسگزارم

    که ما بچه ها رو

    با این مسیر آشنا کردی

    سپاسگزارم💓💓💓🙏🙏🙏😘😘😘🇺🇸🇺🇸🇺🇸🇺🇸🇺🇸🇺🇸🇺🇸🇺🇸🇺🇸🇺🇸🇺🇸🇺🇸🇺🇸

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  8. -
    عطیه گفته:
    مدت عضویت: 1924 روز

    سلام به استاد نازنینم💚

    استاد این ویدیو برای من بود🥺

    مثل پتک خورد تو سرم….من دقیقا اینکارو کردم استاد،من عطیه بعد دوسال مسیر درست و کلی نتیجه درست وقتی ک باید اوج میگرفتم و نتایج بیشتر میشد احساسم رو کنترل نکردم،درگیر ورودی های غلط شدم و به قول قرآن به خودم ستم کردم…

    حالا از سخت ترین شب های زندگیم کامنت میزارم از سقوطی با سرعت بالا،یک هفتس تصمیم گرفتم برگردم ب خدا ب مسیرم

    انالله و انا الیه راجعون

    و امشب با این فایل اینجا تعهد میدم برگردم…

    به عطیه ای که روزی پنج ساعت یا بیشتر فایل گوش میداد،عملگرا بود،احساسش عالی بود و نتایج زیادی گرفت مثل افزایش درآمد،مهاجرت عالی ب شهر بزرگتر و دوستان خوب و عزت و رشد اما همه اینها رو از دست داد با دلسوزی بیجا با عدم تهعد با غروررررر…

    خدایا دلهای مارا پس از آنکه هدایت نمودی منحرف نفرما❤️

    با توکل ب خودش تعهد میدم برگردم…برگردم ب صراط مستقیم…

    دوستون دارم استاد نازنیم شکر وجودتون❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    ناجی گفته:
    مدت عضویت: 2212 روز

    سلام استاد جان

    خیلی حرف درست و به جایی زدین

    مرور اینکه از کجا به کجا رسیدم . در مورد ماشین انگار که فقط منظورتون من بودم . خداجونم شکرت بابت وسیله نقلیه ای که با سپاسگزاری اندک من عطا کردی .

    برای همه نعمت هایی که داریم و یه روز آرزومون بوده .

    الحمدلله علی کل نعمه

    اسءل الله من کل خیر

    اعوذ بالله من کل شر

    استغفر الله من کل ذنب

    این خلاصه تمام دعاها که حضرت علی علیه السلام فرمودند .

    یه مطلب دیگه الان به ذهنم رسید که اندیشیدن خود بالاترین عبادت ها محسوب میشه . به قول دوستمون باید مرور کنیم زندگی رو و رد پای قوانین الهی رو پیدا کنیم . ممنونم از شما بزرگواران که این فایل رو آماده کردین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    زهرا حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2335 روز

    به نام یگانه خالق هدایتگر

    سلام به استاد ارزشمند و هدفمندم

    سلام به مریم نازنین و پایه همیشگی استادم و

    سلامی گرم از روی عشق و ادب به همه دوستان نازنینم

    چقدر این فایل ناب بود

    چقدر لذت میبرم هر بار که استادمون رو میبینم که اینقدر عالی نتیجه گرفتن و میگیرن در همه ابعاد زندگیشون و این باعث میشه من خاضعانه تحسینشون کنم و یه الگوی بلامنازع در زندگی من باشن

    چقدر عالیه که دارم پارادایس رو زیبا تر، تمیزتر، شاداب تر و دوست داشتنی تر از همیشه میبینم

    رامش پرادایس و زیبایی های بی انتهاش در سریال زندگی در بهشت باعث شد که من هزاران بار تحسینش کنم و خداوند من رو به سمت داشتن یک باغ زیبا، در مکانی عالی با شرایط عالی هدایت کرد

    باغی که هر کس میره داخلش، عاشقش میشه و میگه این باغ عیب و نقصی نداره

    و چقدر جالبه که شما دارید در مورد فراموش نکردن مسیر رسیدن به خواسته ها و اهداف صحبت میکنید و من دارم با چشمان خودم میبینم و در زندگیم تجربه میکنم که:

    تحسین کردن های مداوم،

    شکرگذاری های قلبی بابت داشته های شما مخصوصا همین پرادایس،

    حال خوب داشتن هنگام دیدن تجربه های شما در پرادایس

    و ایجاد خواسته در قلبم

    همگی باعث شدند که من هم باغی همانند بهشت رو داشته باشم و تجربه کنم

    پس همه اینا، همون مسیر رسیدن به یه خواسته هستن که من باید همواره به ذهن بیارم، تائیدشون کنم، تکرارشون کنم تا نتایجم، خواته هام و دستیابی بهشون تحقق پیدا کنه

    استاد چقدر همیشه درست میگید که راه رسیدن به خواسته، از حال خوب شروع میشه

    اینکه حسادت نکنم، اینکه اگه فردی چیزی داره و من ندارن، حسادت نکنم و فقطخواسته ایجاد کنم و بذارم قانون حال خوب = اتفاقات خوب ، کار کنه و تا زمانیکه من به قانون در هر جنبه ای عمل کنم، نتیجه میگیرم، به هدفم میرسم و اگه میخوام مسیرم ادامه دار باشه، باید سر نخ رو بگیرم و پیش برم و گمش نکنم

    چقدر دوباره و هزار باره خوب گفتید که بچه ها اصل رو درست درک کنید و بفمینش و طبق همون پیش برید که همونطوری که بقیه به یسری اهداف رسیدن یا حتی خودمون به اهدافی رسیدیم، باز هم میتونیم

    مثا برای من از زمانیکه دوره قانون سلامتی رو شروع کردم ( 5 شهریور دیگه میشه 5 ماه) اونقدر نتایج عالی گرفتم که حد نداره

    بارها و بارها در فایل های خود دوره در موردشون نوشتم و همواره به خودم تاکید و یادآوری میکنم که فلان نتیجه در سلامتیم و بهبود درونیم، به خاطر عمل کردن به قوانین بدون چون و چرای این دوره هست که اصلا هم سخت نیستند به شرط اینکه هدف داشته باشم، متعهد باشم و با انگیزه ادامه بدم

    کلا این ادامه دادنه خیلی مهمه که به نظر من از آگاهی ماد

    اینکه من آگاهانه پا در راهی بذارم و بعد دوباره با درک درستی که از اون مسیر و نتایجش بدست میارم و اصولش رو درک میکنم، ادامش بدم تا نتایج مثل قبل و حتی بهتربرای من رخ بده

    در مورد رسیذن یه اهداف ،حالا از هر نوعی که باشه، نجوای ذهن یه مانع هست یه ترمزه که هیچوقت کم نمیاره

    همیشه ذهن میخواد تو و دستاوردهات رو کوچک کنه

    همیشه میخواد بگه بقیه بهتر هستن و تو که به هر نتیجه ای رسیدی، کار خاصی نکردی و اینجوری دلسرد و مایوس میکنه از دوباره گام برداشتن در اون مسیر درست قبلی که حتی با دلیل و منطق بهش رسیدی

    پس باید همواره و در هر حال، آگاهانه به هر نتیجه ای نگاه کنم و یادم باش از چه اصولی تبعیت کردم که اون نتایج بدست اومده

    شما در یه فایلاز دوره 12 قدم اشاره کردید که بچه ها، رسیدن به موفقیت شامل این هست که شما یسری کارها رو انجام بدیدو در کنارش، یسری کارها رو هم انجام ندید

    پس رسیدن به هر خواسته ای، بها داره

    یسری بایدو نباید داره

    یسری اقدام و حرکت مثبت و هماهنگ با خواسته داره که تا وقتی طبقش عمل بشه، نتیجه بی چون و چرا، بدست میاد

    فرق نداره استاد عباسمنش در آمریکا طبق اصل عمل کنه یا ماها در ایران به یسری اصول و قوانین ثابت عمل کنیم همونطور که همین دوره قانون سلامتی داره نشون میده

    استاد در آمریکا همون نتایجی رو گرفتن که دوستان هم دوره ای من، در ایران گرفتن و حتی خود من وقتی در مورد نتایج دوستانم میخونم و بارها دوستانم رو تحسین میکنم و خدا رو شکر میکنم که قانوناش چطور داره عمل میکنه، همه اینا ایمان، انگیزه، تعهد، توکل و از همه مهمتر، اعتماد به نفس من رو برای همیشه در حرکت بودن؛= همیشه اقدامات مثبت کردن و هیچ گاه راکد ننشستن، هزاران برابر میکنه

    اونقدر کلمه و حرف توی ذهنمه که نمیدونم کدوماش رو بنویسم ( خخخخخخخخخخ)

    یه چیز دیگه که استاد گفتند این بود که وقتی به خواسته هامون رسیدیم مغرور نشیم و فکر نکنیم که اون کل اعتبارش به خود ما بر میگرده و دیگه همیشه اینجوریه

    من از وقتی که با این سایت آشنا شدم و دارم پیش میرم و درکم از خداوند نسبت به قبل، خیلی متفاوت تر شده و حالم باهاش خیلی خوبه، فهمیدم که یکی از مهمترین دلایل رسیدن به هر موفقیتی و حصول هر خواسته ای، شکرگذاری واقعی و قلبی از خداست و میبینم در زندگیم که وقتی واقعی شکرگذاری میکنم چقدر همه مسیرها برام آسون میشه، چقدر کارها روی روال میفته و برعکس اگه یادم بره که کی، علت اصلی همه این نتایج هست، شاید سنگ های سختی جلو پام در بیان که البته نسبت به قبل واقعا خیلی خیلی کم شده و من از این بابت عاشقانه خداوندم رو شاکرم که اول و آخر هر چیزه

    استادم بازم از شا بارها سپاسگذاری میکنم بابت این فایل های ارزشمند

    خدا رو شکر که استادمون اینقدر عملگراست که حتی فقط دیدنشون بدون حتی کلام، اونقدر انگیزه بهون میده و حالمون رو عالی میکنه که هیچ بهانه ای برای عمل کردن نمیمونه

    خدا رو شکر که مریم نازنین دوربین بدست استادمون رو همراهی کردن و باعث شدن این فایل ارزشمند تهیه بشه و خیر دنیا و آخرتش قطعا نصیبتون میشه

    برای هممون سلامتی کامل، عشق بدون وابستگی، حال خوب دائمی، شادی بی نهایت و سعادت دنیا و آخرت رو آرزو دارم

    تا بعد …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای: