چگونه ذهنمان ما را فریب می دهد

در این فایل استاد عباس منش با ذکر مثالهای بسیار کلیدهایی اساسی توضیح می دهد درباره:

  • شیوه ذهن برای شکل دهی باورهای محدود کننده؛
  • و راهکار سازنده برای متوقف ساختن آن باورها در همان ابتدای روند؛

آگاهی های این فایل را بشنوید و در مثالها تعمق کنید. سپس برای درک و اجرای این کلید حیاتی در زندگی روزمره خود، در بخش نظرات این فایل، تجربیات خود درباره موارد زیر را بنویسید:

الف) بنویسید کجاها ذهن شما به خاطر یک اتفاق نامناسب توانست بنیان باوری شما را بر اساس آن ناخواسته شکل دهد، امیدواری و خوشبینی را از شما بگیرد و شما را به این نتیجه برساند که از این به بعد قرار است همین نتایج بد رخ بدهد. سپس به خاطر این باور، هیچ قدمی برای بهبود آن روند بر نداشتید؟

ب) بنویسید کجاها با اینکه اوضاع خوب پیش نرفت و نتیجه ناخواسته رخ داد اما شما افسار ذهن را در دست گرفتید و توانستید به ذهن خود بگویید:

درست است که این بار اوضاع خوب پیش نرفت اما 100 ها بار اوضاع خوب پیش رفت. در نتیجه این اتفاق هیچ معنایی ندارد و قرار نیست دوباره این ناخواسته رخ دهد. تنها کار من این است که: ایراد کارم را پیدا کنم، بهبودها را ایجاد کنم تا نتایج حتی بهتر از قبل ایجاد شود” و به این شکل خوشبینی و امیدواری خود را همچنان حفظ کردید؛

ج) درباره تجربیاتی بنویسید که: به خاطر باورهای محدود کننده ای که داشتید، مدتها یک روند ناخواسته را تجربه می کردید اما به محض ایجاد تغییرات اساسی در باورهای خود، در همان مسیر، نتایج متفاوت و خوشایندی گرفتید؛

به عنوان مثال:

رابطه عاطفی نامناسبی تجربه می کردی و به این نتیجه رسیده بودی که: رابطه همین است، زندگی پر از دعوا و مشکلات است، عشق و مودت در رابطه، خواب و خیال است و… اما وقتی تغییرات اساسی در شخصیت خود ایجاد کردی، همان رابطه عاطفی تبدیل به زیباترین رابطه عاطفی ممکن شد؛

یا درباره کسب و کار نیز مرتباً درگیر مسائل تکرار شونده ای بودی، سود و رونقی نداشتی و به این نتیجه رسیده بودی که در این شغل، پول نیست. اما وقتی تغییرات اساسی را در باورهایت ایجاد کردی، همان کسب و کار به ظاهر بی رونق، تبدیل به کسب و کاری پر رونق شد.

د) با توجه به آگاهی های این فایل، بنویسید در موارد مشابه آینده:

چه راهکارها یا نگرشی به شما کمک می کند که حتی با وجود یک تجربه ناخوشایند، افسار ذهن را در دست بگیرید به گونه ای که: نه تنها خوشبینی و امیدواری شما نسبت به آینده حفظ  شود، نه تنها از قدم برداشتن نترسید، بلکه آن تجربه باعث شود ایراد کار را پیدا کنید و با حل آن، بارها رشد کنید.

منتظر خواندن پاسخ ها و تجربیات تأثیرگذارتان هستیم.

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

835 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «زهرا محمد خانی» در این صفحه: 3
  1. -
    زهرا محمد خانی گفته:
    مدت عضویت: 1001 روز

    به نام خدای بخشنده ی مهربان

    شکرت برای یه روز جادویی دیگه

    مثلا گاهی یه اتفاقی میوفته مثلا یه دوستی برام میگفت یه صحنه دیدم کلن از اون منطقه خوشم نمیاد

    یا مثلا دیگه از ظرف های فلان خوشم نمیاد خیلی برام عجیب بود اینکه چرا یه اتفاقی میوفته یه بار دیگه کلن شایدم پیش نیاد ولی زهن همش نجوا میکنه وکلن یه خط قرمز دور همش میکشه

    مثلا من جدیدا یه اتفاقی که افتاد این بود که مثلا یه روز با اسنپ رفتم طرف یکم گرم گرفت واینا تازه چیزه بدی هم نبود ولی زهن میگفت نه خیلی گرم گرفته خیلی زشته با توحرف زد یکم ودیگه یه ترس درس میکنه توی زهن وجلو اون ازادی عملتو میگیره

    با اینکه باید بگم زهرا این همه شده راحت اومدی اینم البته خوب بود ولی این استرس الکیه چرا باید بگیری دیگه بازم راحت ماشین میگیری میری میای چیزی نباید جلوی ترس هاتو بگیره

    واینکه زهنمون چقد راحت با یه اتفاق معمولی برای خودش ترسو محدودیت درس میکنه چرا

    وخیلی جالب بود مثلا

    من عزیزه دلم انقد باهام مهدبونه انقد برام امکانات خریدای خونه خوراک پوشاک تا بتونه میخره خودم میخرم انقد مهربان شاد پایه هست

    گاهی یه تضاد که میبینی همه ی اونا تیک هارو رد میکنه که ایی این چرا اینجوری وهمه از یاد رفته میشه

    بارها شده توی یه رابطه طرف کلی خوبی کرده ویه بدی حالا اقا گفته نه بعد دیگه میگن طرف تغییر کرده عوض شده دیگه خوب نیستو این حرفا

    با اینکه این یه بار بوده

    اگه این باور که اتفاقات یکم از دور تر بالاتر ببینیم چقد خوبه واینکه سره باورسازی که میشه یه طرفه با منطق الکی نرو مثلا مامان من هزاران خوبی کرده حالا یه روز یه بدی تو نمیخاد اون همه روز خراب کنی به خاطر یه روز که حالش خوب نبوده

    واینکه مثلا حتی بعضی اتفاقات زیاد مثل مسافرت این حرفا میوفته ولی ازدواج یباره چی

    با اینکه با تغییر باورهات رفتارهات قوی شدنت نتایجم تغییر میکنه

    واقعا احساس میکنم میتونم خیلی قدرتمند تر با ارداه تر باشم احساس میکنم خیلی ترسای الکی هس که میشه برداری وکلی لدت ببری

    واینکه خیلی زوق دارم واز خداجونی کمک میخام

    خیلی ترسای الکی هس خیلی با یه صحنه نادر کلی ترس اومده واصلا میگی موتور میگن خطرناک میگی دریا میگن خطرناک هرچیزیو با یه بار یه اتفاق افتاده برای یه نفر ومیلیارهابار شده برای کلی افراد که رفتن صحیحو سالم بودن

    اخه چرا باید از یه خاطره تضاد کلی ترس برای کلی افراد درس بشه

    مثلا یه نفر میره دریا ویکم ازیت میشه میاد برا همه تعریف میکنه وهزاران نفر که هزاران بار رفتن وکلی خوشگزروندن پیدا نیس ویه ترس خطر برای همه درس میشه که مثلا دریا خطر داره

    اخه با چه قانونی

    تازه اون تصاد محترمم یه درس داره

    که میشه با گرفتنش کلی سود کرد وتغییر

    مثلا اقا تو توی ازدواج میکنی ونمیشه صدبار ازدواج کنی یکیش خوب بشه ده سال یه بار بری وبعد بهم بزنی بگی بده حالا یکی دیگه اقا اون اولیت بد بود خب چرا دلیل داره

    تو میتونی با اصلاح خودت اونو حلش کنی رابطتو زیبا کنی یا رابطه بعدی که برات پیش میاد اوکی تر بشه

    اصلا کارتو بهبود خودت باشه

    اقا نتایجم بهترو بهتر میشه

    مثلامن خودم باید مهارت نه گفتنو برای خودم درس کنم

    مثلا مهارت رها بودن

    مهارت انجام کارها به درستی با عشق

    مهارت احساس لیاقت

    مهارت سپاسگزاری

    واقعا دلم میخاد ببینم تغییرمو بهبودم واقعا دوس دارم فایلهاروقورت بدم واقعا بهش عمل وبهبود بسازم توخودم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    زهرا محمد خانی گفته:
    مدت عضویت: 1001 روز

    به نام خالق هدایتگر هر لحظه ام

    فرمانروای اسمان زمین

    ازت سپاس برای یه کامنت خفن پر انرژی پر از ایمان

    چگونه زهنمان فریبمان میدهد

    دیروز داشتم دنبال الگو هایی برای موفقیت میگشتم دیگه زدم تو انترنت ثروتمند ترین زنها و بعد زدم ثروتمند های زن خودساخته و بعد یکیو پیدا کردم اونم تازه متهم به کلاهبرداری بود چقد خلاصه با زیرو رو کردنش زهنم یه الگو موفق نمیگرفت کلی زناهای ثروتمند نشونش دادم گفت اینا با ارث رسیدن به این جا برو ثروتمند خودساخته پیدا کن و خلاصه از هر کدوم هزاران عیب در اورد ومتهم کرد دیگه زهنم راحت داشت میگفت دیدی گفتم ثروتمندان کلاهبردارند تو اون هیری وریا یاده استاد افتادم که میگفت به من میگن بعضیا کلاهبرداره ونگاه دقیق میخاد من دیگه اینو ایمان به درستیش بیشتر بود قلبی اعتماد داشتم و بعد یه لحظه جرینگی کرد و به جای باورکردن دروغ های کلاهبرداری ثروتمندا به هر چی ثروتمند تر خدا بیشتر دوسش داره هر چی با لیاقت وارزش ساز تره پیش خدا عزیز تر و اینکه خدا میخواهد مارو ثروتمند کنه با تضاد فقر حرکتمون بده به ثروت و ماهم باید با سپاسگزاری از داشته هامون و احساس خوب حرکت کنیم بهترو بهتر بشیم هر روز

    این یه بازی باورها بود برام پیش اومد وبه لطف خدا به خوبی حل شد و روزم پر از نشونه بود از صبح که رفتم بیرون هدایت به خریدایی عالی شدم مانتو شلوار خنک که تازگی خرید بودیم وکامل برای زهنم جادویی بود از منطقم بالاتر چون هدیه خوبی بود مثلا میگفتم ما تازه کتونی مانتو خریدیم

    هدایت

    الان یادم اومد شکرت که ایمانم به راهم هر لحطه بیشتر میشه یاد این چند ساله افتادم چقددد مسافرتها خریدهامون بیشتر شده چقد اینکه پس انداز دارم و تو حسابم پره وقبلا باید تا تهش میخوردم خیالم راحت شه یه لحظه یاده رشد این دو سه سالم افتادم دیگه اتفاقای که فکرشم نمیکنم میوفته به راحتی این سال سالی به تمام معنا رویابی و هر ماه هدیه ای توپ داشتم از مسافرتها از دوره ای که خریدم

    حالا نشونه امروز بعد باورپیدا کردن ثروتمندان الگوهاش اول روز به ثروتمند ترین کسانی که میشناختم اونم تازه من نه مثلا صب با همسری بیرون بودم گفتن این داداش غلام مغول ثروت ترین توی روستا منکه نمیشناختم اون میشناخت وشروع کرد برام به اختل اره چقد پولداره اینا بعد ما اومدیم خونه با مامانم اینا رفتیم بیرون به طور عجیب به پولدار ترین فامیلمون که دیگه رو دستش نیس برخوردیم ومامانم شروع کرد به در موردش گفتن من اصلا اینارو نمیشناختم ولی بقیه میدیدن نشونم میدادن و دیشبم تو راه به یه بنز خوشگل برخوردیم من خیلی بنز دوس دارم ولی یع مدلشو میشناسم ولی همسرم تا دید شروع کرد نشونم دادن و بعد تعقیب بعد گفتم میخام بهش برسیم تا باورسازی بشه برام اون از دور دیدیم رد شد ولی دوباره یه بنز خوشگل بدون سقف سر راهمون دوباره دیدیم واضح خوشگل وخوبه من حواسم به گوشی نمیدونم کجا بود ولی هدایت با نشونیای همسرم توجه ام رو میبرد روش

    ینی چی

    ینی تو میخای ثروتمندتر باشی

    خدا ازتو بیشتر میخواهد وتورو ثروتمندتر میکنه

    به راحتی وعشق

    شکرررررر

    14مهر 1403

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    زهرا محمد خانی گفته:
    مدت عضویت: 1001 روز

    به نام تنها خالق و فرمانروای جهان

    خدایی ازت هدایت میخام برای این تمرین و باورسازی ناب و ارزشمند

    میخام کلی بهبود توی زندگی خودمو بقیه بده

    الف) بنویسید کجاها ذهن شما به خاطر یک اتفاق نامناسب توانست بنیان باوری شما را بر اساس آن ناخواسته شکل دهد، امیدواری و خوشبینی را از شما بگیرد و شما را به این نتیجه برساند….

    تو روابطم گاهی با بعضی افراد نمتونستم ارتباط خوبی بگیرم حالا یا دلیلش اختلاف فرکانس بود یا هر چی

    مثل میدیدم بقیه با همسرم چقد راحتند و با هم لذت میبرند و من تنها بودم دیگه بعد رفتم دهات همه باهم ارتباط خوبی داشتند و من خیلی هم صحبت و همراه نداشتم و یا در مورد موضوع هایی حرف میزدن که طبق قانون نمخاستم به بحثشون اظافه شم برا خودم در ده سر درس کنم تا اینکه مثلا گفتم کی گفته ارتباط داشتن هم صحبت بده کی گفته من نمیتونم رابطه های خوبی برقرار کنم کی گفته منو از لذت همنشینو هم صحبته خوب محروم کنه

    و بعد سعی کردم به جای پیدا کردن ایراد هاشون که خودمو ازشون دور میکردم با پیدا کردن نقات قوتشون وتحسینشون هم برای خودم واونها احساس خوب وارتباط جادویی ایجاد میشد

    سعی کردم رها باشم خودم به رب بسپرم هر حرفی که میزنم میشنوم از فیلتر الهی رد بشه بهترین وردیهارو به زهنم که اتفاقات جادویی برام میسازه طبق قانون

    همون طور که به بدنمون باید وردیهای خوب بدیم تا نتیجه سلامتی بده

    درخواست کردم و به لطف رب

    احساس رهایی دارم حتی وقتی که تنهام ودارم قدمی برمیدارم چه با کسی هستم ممیدونم توش برام احساس خوب وهدایت و باورسازی و الماس سازی و همواره لحظه هامو پر از خیربرکت ارامش عشق میبینم

    و رابطه ام با همسری جادویی تر صمیمی تر شده همینطور با مادرم و اتفاقی با بعضی ها برخورد میکنم فامیل دور ولی انقد باهم گرم میگیرند و حرفای جادویی وباورهای جادویی برام میسازند به لطف رب رهااای رهام خوشبخت پررررم

    با اصلاح باوری… که من بی ارزشم وتوان ارتباط داشتن ندارم

    به جاش

    و توان جذب بهترین حرفاها رابطه برخوردها لیاقت بی نهایتم واینکه حامی به بزرگی رب دارم برام همه چیزه حتی دستگاه باورسازی و همنشین وهمراه وهم صحبتم منبع عشقو ارزشمندی ام هست

    واقعا عاشقتم رب مسته توعم با این ارتباط جادویی ام باهات که لحظه باهات صحبت میکنم لحظه هام حظورتو هدایت هاتو برام پر رنگ تر میکنی شکرررت که اگاهی ودرکمو بیشتر بیشتر میکنی

    من درکه الانم از رب اینه باور دارم رب حامی هدایتگر عاشقم

    منبع بی نهایتی هست برای رشده من وهمینطور مرا و ظرفمو بزرگتر میکنه و مرا قرین زوق شوق بیشتر توی زندگی ارزشمندی بیشتر توی زندگی میکنه واجابت دونه دونه خاسته هام

    شیرینی دونه دونه ثانیه هامه

    حامی قدرتمند عاشق بندههای بی نهایت ارزشمندشه

    واینکه زهنه من با این فایل فهمیدم مچشو گرفتم که چرا رابطه های شیرینمو با بقیه روزهای شادمو نگاه نمیکردم رفتار های صممیمی و اینکه منو همسری همواره باهم اوکی هستیم یادم نمیاد به لطف رب سر مسله ای اختلاف نظر داشته باشیم چرا سپاسگزار نباشم برای این نعمت و رش در حالی که قبلا به خاطر بی توجهی بهش احساسمو بد میکرد والان احساس خوشبختی عشقمون به لطف رب خیلی بیشتر شده

    سپاسگزار نباشم

    قبلا با اطرافیانم با خوهرم ارتباط ظعیفی داشتم نمیتونستم میومد توی زهنم و یا دوستی که باهاش دوست بودم و بعد مرا رها کرد ترس از تنهایی و رفتن داشتم

    و بعد گفتم دختر تو استعداد ارتباط خوبی داشتی با بیشتر افراد مدرسه دوس بودی خیلی ساده با اونا که ازتو کوچیکتر بودن بزرگتر بودن نمیشد جایی بری برای خودت رابطه های قشنگ نسازی هر جا میرفتم ابجی میگفت این دوستتت اون دوستت واییی وااای اینهارو فراموش کرده بودم

    به قول استاد زهن یه خاطر اتفاق بدو پیدا میکنه وماندگارش میکنه بزرگش میکنه یدم میاره تو نمیتونی ارتباط بگیری تو اجتماعی نیستی تو دوس داشتنی وجداب نیستی تو استعداد ارتباط برقرار کردنو باورسازی شیرینو نداری

    با اینکه وقتی یادت میاد چه ارتباط چه اتفاق هایی جادویی و چه استعدادی نابی داری

    تعجب میکنی چرا اخه اینارو زهنم نمیبینه

    واقعا رب شکرت برای یاد اوری این زیبایی ها زهنه که فقط تلخی های و اشتباهات توش زخیره میشه

    ازت درخواست میکنم به قدرت زهنمو با خودت با اتفاقات والگو ها ورشدی که میکنم پر کنی قدرت کنترلشو به دست بگیری وبرام رامش کنی تا خوشبخت زندگی کنم

    اتفاق اجابت خواسته ها

    اولش یه زوق

    به لطف عشقم من جراتم تو داشتن خواسته وابرازش خیلی بیشتر شده وخیلی راحت وجادویی شد

    با همسری با بقیه تو دفترم همه جا با جرات بیشتری نیازمو میگم وراحت اجابت میشه

    یه روز من یه چیزی میخاستم خلاصه چندبار به همسرس گفتتم و خلاصه شبش یا فرداش اورد ولی من فوری میخاستم خلاصه اون موقعه با اینکه چقد اون وسیله کاربردی و کارو راحت میکنه با این باور یجوری خودم جم کردم عصبانی نشم ولی یادمه برا چند نفر تعریف کردم

    حالا میفهمم به قول استاد همیشه همه چی خوب پیش میره امان از وقتی یه بار به هر دلیلی خوب پیش نره معناش این نیس که دیگه هر خواسته سخت به دست میاد

    اصلا زهن عزیز الان میفهمم هزاران خواسته که به طور جادویی اجابت میشه پیدا نیس هزاران رفتار خوب هزاران روز های قشنگ پیدا نیس عشقم

    هزاران بهبود کوچک بزرگ پیدا نیس و باید برا خودت به هر کمبود دلیلی غر بزنی

    هزاران لذت واتفاق قشنگ تو روز برات میوفته برای توجه وتحسین وشوق کردن اونها پیدا نیس

    واقعا خوشحالم تواین مسیرمواقعا دلم میخاد زندگی غنی داشته باشم واقعا میخام باورها و شخصیت غنی و مثبت تر بسازم

    وو اینهارو میگم میدونم اونی که اجابت میکنه اونی که گوشی شنوا وقدرتی برای اجابت داره میشنوه و به رشدم و خوشبختی ام این مسیر بهبود همیشگی بهسوی رب م سپاسگزارتم

    میدونم زیبا ترین زندگی واتفاقات میبینم وبرام اتفاق میوفته

    ب) بنویسید کجاها با اینکه اوضاع خوب پیش نرفت و نتیجه ناخواسته رخ داد اما شما افسار به دست گرفتید

    ‌من روابطم با بقیه داشت کمرنگ تر میشد احساس تنهایی اختلاف نظر و خلاصه احساس دوری از اطرافیانم میکردم

    دیگه چند وقت بود بیشتر تنها بودم تا اینکه رفتم مسافرت و دیدم چقد خواهر شوهرم شوهرشو بچه هاش باهم رابطه راحت عاشقونه داره چقد غرق شوق لذت عشقه تو خانوادش چه ادمای گرم خوش برخوردی هستند

    حالا منم رابطه ام به خاطر اختلاف باور فاصله میگرفتم دور بودم تا اینکه من تو مسافرت پیش اومد یکم چندبار تنها بودم حالا کله مسافرت باهمسرم یا کلن کناره هم خوشمیگزش اما توجه زهنم رفت از کل مسافرت روی اون تنهایا و همینطور نجوا میکرد و من از اونجا که میخاستم تعهد احساس بود هر اتفاقی خیره انجام بدم خلاصه سعی کردم به خوبی خوشی لذت لحظه لحظه هامو ببرم

    ولی برام درس داشت اینکه زهنت رو منفی کلیک کرده و باید هزاران رابطه رفتار های قشنگو هم صحبت نابتو ببینی نکات مثبتشونو ببینی عشقی که بهت دارند ببینی هزاران لذت خوب اتفاقات نعمت های خوب تو ثانیه هس که میتونی توجهت بزاری روش ساده چقد شده با همسری باخانواده چقد گفتیم خندیدیم با دوستان پیدا نیس دیگه هر رفتار قشنگ رابطه صمیمی تر که میبینم صد هزار مرتبه براش خداروشکر میکنم و دقت کردم تو این هفته تو این دوسه روز انقد ارامشم و رفتار م لذتم چقد رشد کرده همش لطفه توعه بینهایتتتتت شکر میدونم این یه تضاد کوچیک بود تازه کلی برام درس و منو رشد داد و درس برام داشت

    درس اینکه هزاران رفتار خوب حرفای قشنگ رابطه های صمیمی و لذت بخش داری برای اونها سپاسگزار باش بهشون زوق عشقتو نشون بده تا برات باز هم اتفاق بیفتند

    الان یه لحظه افتاد توی زهنم مثلا ما یه روزه عالی داشتیم کلی فراوانی عشق توروز دیدیم حالا صب تا شب میگیم اخ مثلا این دونه چیه اینجا زده و توجه مون راحت میبره قر قررر کنیم احساس مون بد کنه

    پس قول میدم اگاهانه از ربم یاری میخاهم ترمز کنم روی توجه به تضاد و ناخواسته ها وبر عکس ازوجود خواسته ها کلی شوق کنم

    ج) درباره تجربیاتی بنویسید که: به خاطر باورهای محدود کننده ای که داشتید، مدتها

    روابط

    باور داشتم من هم فرکانس همسرمو خانوادم نیس به خاطر تغییر باورها وحالا حالاها نمتونم باهاشون رابطه برقرار کنم وباید تنها باشم

    ولی دیدن مدیریت حرفها به سمت حرفهای مثبت وانگیزه بخش و لذت بخش قدرتمند کننده

    دیدم میشه الانم با اطرافیانت حرفای مثبت و برای زهنت باور پزیر کنند خیلی عالی راحت

    بعد باورم اروم اروم تغییرر کرد و تو این هفته هر روز رابطه ام با همسری شیرین تر مثبت تر شده

    و با دیدن حرفای مثبت عشق روابط قشنگ اگاهان نگه میدارم ثبتش میکنم این خاطره قشنگو تا ازاین بهترشو ببینم

    کار

    ارزشمندی و کسب پول

    بقیه برای ایندشون کارشون شغلشون چقد ارزشمنده و مهم هست وانگار مورد حمایت هستند وخیلی راحت با تکامل رشد میکنند و خیلی راحت با عشق الماس لذت میسازن و چقد پول دریافت میکنند حالا چرا من نباید نقاشی ام کارم هنر بی ارزش باشه چرا ازش پول در نیاد چرا مشتری نداشته باشم مگه من قرین ارزشمندی بی نهایت نیستم مگه کارم همیشه بهترو بهتر نمیشه مگه بهترین قدمم رب هدایتم نمیکنه بهترین اثر که بتوانم خلق کنم حالا اینا چرا نباید ارزش داشته باش اگه الان ارزشمند نباشع هر چی هم بگزره بهتر شه ارزش نداره چون اون لذت الانم هست و میدونم ارزش داره تابلوهام الانم چقد ارزش دارن اگاهی مهارتم زمانم مکانم الان هم میتونه پول بسازه

    چه لذتی بالاتر از اینکه تو راه خوشبختی و رشد با تکاملت باشی و از همه نظرر ارزشمندی کارت بهتر شدن اثر بخشی کارت بره بالا بالتر بهبود ساده برای همیشه

    د) با توجه به آگاهی های این فایل، بنویسید در موارد مشابه

    خب اتفاق تنهایی

    درس لذتی بدون دلیل لحظه هامو بانهایت شوق زوق بگزرونم

    وقتی با همنشین مهربان خوش زوق حرفای مثبت باورهای مثبت باورسازی مثبت میکنه زهنتو برای همشون رابطه های قشنگ با خانواده رفتار و زوق افراد به محصولت به کارت برای همه این اتفاقات قشنگ تو زهنت ثبت کن و یادت بمونه

    زهن اتفاق بد و تضاد نگه میداره ولی تو اگاهانه سعی کن از ربت بخواه به جای توجه به تضاد کوچیکی که تو دلشونع کلی رشد پیشرفت باور طلایی ایمان هست

    درس تضاد

    زهن

    زهن وقتی همه چی خوبه یه اتفاق ناخواسته میوفته قشنگ حکش میکنه چسب کاری وهمینجور میاره جلوت

    تضاد 1

    نگاه منفی مثلا یه روز رفتار بی احترامی میبینی

    اونو میاره جلوت میگه تو بی ارزشی ودیگه چرخ خوشبختیت دور زده دیگه رفتی تو بد بیاریا

    تضاد 2

    حالا اون تصاد میتونه تو رو بیدار کنه خواسته ای رو تو دلت بیدار کنه باورهاییو برات بسازه و برات بشه پله به ظاهر بعد ولی پله ای جادویی

    مثلا تو روابط تو میتونی با تضاد بی احترامی که بر خورد کردی یادت باشه اون یه بار این بی احترامی اتفاق افتاد ولی کلی بهت تاحالا احترام شده کلی رفتار های خوب اتفاق میوفته کلی عشق و سپاسگزار باش برای تک تکشون تا اروم اروم عشقو احترامو تو زندگیت ارزشمندیو بزرگتر کنی

    اگاهانه

    پس اگاهانه سعی میکنم با تضاد که بر میخورم هزاران نجوا مثل شهاب سنگ به زهنم برخورد میکنن و منم مثل ورق ردشون کنم و بعد که دود گرد خاک ها خابید یادم باشه درونش برام گنجی هست و منو رشد میده و درساشو یاد بگیرم و برای این زندگی بینهایت زیبا و خوشبختی و در حال رشد خداروشکر کنم

    عاشقتممممممم

    در پناه یار

    یاری به بزرگی ونهایت عشقی که بشه درک کرد

    ازت میخوام رابطمون باهم ساده تز نزدیکتر لدتبخش تر کنی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای: