راهکاری برای ایجاد باور قدرتمندکنندهی «فراوانی» - صفحه 35
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/03/abasmanesh-12.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2020-03-29 21:04:452024-12-17 09:11:46راهکاری برای ایجاد باور قدرتمندکنندهی «فراوانی»شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام استاد عزیز وقت بخیر
من فایلهای شما رو امروز از دوستی گرفتم ، و بعضیا رو گوش دادم ، اول یکی از فایلا گفتین فقط خانواده ، ولی من از دوستی گرفتم و امیدوارم که راضی باشید ، مرسی
با آرزوی سلامتی
سلام استاد عزیز وقت بخیر
من فایلهای شما رو امروز از دوستی گرفتم ، و بعضیا رو گوش دادم ، اول یکی از فایلا گفتین فقط خانواده ، ولی من از دوستی گرفتم و امیدوارم که راضی باشید ، مرسی
با آرزوی سلامتی
سلام دوست عزیز
این باور محدود کننده است که شما دارید ، و شما تا بها پرداخت کنید نتیجه نمیگیرید مثل خود من و خیلی از کسانی که این کارو انجام دادند و اطرافمون هستند و از استاد هم انتظار نداشته باش زیر کامنت بیاد جواب شمارو بده که راضی هست یا نه یا جر و بحث کنه ، استاد به وضوح اعلام کرده که به چه کسانی میشه داد و در هیچکدوم از دوره ها اشاره به دوست نکرده ، من و سایر دوستانم با اینکه با هم صمیمی هستیم هر کدام جداگانه محصول خرید کرده ایم و شما اگر نمیتوانی محصول بخری ، ابتدا از فایلهای رایگان که حدود ۵۰۰ فایل ارزشمند است شروع کن ،خود به خود جریان ثروت وارد زندگی شما میشه و میتونی محصول بخری. سعی نکن با این رفتار خودت گول بزنی که خب دیگه استاد راضیه ،کار اشتباه همیشه اشتباهه.
در پناه الله یکتا باشید.
فوقالعاده بود👌استاد عزیز منم صداقت شمارو تحسین میکنم. اینکه همونجوری که هستین خودِ واقعیتونو نشون میدین واقعا تحسین میکنم. و دیدگاهتون در مورد دروغ رو واقعا میپسندم و تحسین میکنم و در زندگیم به کار میگیرم. چه حرفهای قشنگی که هر کدومش دُرّ و گوهره
ممنونم. الهی همه زیباترین نعمتهای خدا نصیب تون باشه🙏
سلام به همراهان عزیزم و دوستان خوب هم فرکانس ایم و استاد ثروت و فراوانی چه قدر این امر پاشنه آشیل همه ماست که حواسمان باشد با دیدن نعمت ها حتی یک لحظه به خاطر دور بودن از اون نعمت احساس بدی بهمون دست نده احساس بدی مثل احساس کمبود نعمت ها چیزی که هنوز هم که هنوزه من یکی نتونستم به معنای واقعی در عمل آن را پیاده کنم شاید به همین دلیل هست که باید روی دوره عزت نفس بیشتر و بیشتر کار کنم شاید مشکل خود من حسادت کردن نباشد بلکه باور و احساس لیاقت باشد هنوز نتوانستم جواب قانع کننده ای برای این مشکل خود پیدا کنم البته بعد از تمرین مداوم و کنترل بیشتر خودم بهتر می توانم با دیدن نعمت ها به احساس خوب برسم نعمتهایی که شاید الان من به آنها دسترسی نداشته باشم و یا دسترسی من به آنها خیلی کمتر از آنچه باشد که می بینم اما این نباید باعث بشود که ذره ای احساس بد پیدا کنم همانطور که استاد در این فایل گفتند اطرافیان بنده به شدت به نعمت های دیگران و حتی نعمت های من حسادت می ورزیدند من نیز از سالیان دراز و از زمانی که کودک و نوجوان بودم دوستان زیادی داشتم که به وضعیت درسی من حسادت می کردند چرا که من همواره در مدرسه و استان شاگرد اول بودم و همواره در تمامی مسابقات غیر درسی رتبه اول استانی را کسب میکردم و این باعث حسادت عده ی زیادی از دوستانم شده بود که ظاهراً با من رقابت داشتند مسلم آن زمان من نیز قانون را بلد نبودم � هم از اینکه عدهای به من حسادت میکنند همیشه ناراحت بودم بعدها که بزرگتر شدم و به خاطر از دست دادن عزت نفس م مراحل موفقیت را نتوانستم آنطور که انتظارش را داشتند طی کنم همواره از دیدن موفقیت های دوستانی که � قبل از اون از من بسیار عقبتر بودند احساس بدی پیدا میکردم و و بعد با خودم درگیر می شدم که چرا انقدر کوچک شده ام که حسادت می کنم نمیدانم آن احساس بد حسادت بود یا نه اما فقط می دانم که دلیل آن این بود که خودم یادآوری می کردم به خودم که می توانستم به آن موفقیت ها برسم هرچند در آن زمان نمی دانستم که چه چیزی مرا از موفقیت دور کرده و الان کم کم با گذشت سالها و درخواست هایی که به جهان هستی ارائه دادم که به طور ریشه ای مشکلات هم حل شود به این مسئله دارم پی میبرم آن هم بعد از هدایت شدن به سایت استاد و گوش دادن فایلهای رایگان و بعد از آن خرید کتاب ها و اولین دوره تازه داره برام سوالات مهم و پاسخ های آنها یکی یکی روشن و باز میشه و مطمئنم که سوالات بسیار زیاد دیگر هم پاسخ داده میشه آگاهی بسیار خوب و ارزشمندی هست تحسین نعمتهاباید همیشه حواسمون باشه � آنچه را که میبینیم اگر از آن فاصله فرکانسی داریم فقط و فقط از دل آن باور فراوانی و تحسین را بیرون بکشیم و نگذاریم تا به خاطر کمبود هایمان باورهای ایجادکننده محدودیت به سراغمان بیاید باورهای حسادت و کمبود و ما را از آنچه که هستیم به جای آن که بالاتر ببرد از مرحله موفقیت به سقوط برساند �وردگارا تو را سپاس می گویم که یک بار دیگر مراهد ایت کردی که کامنت بنویسم و باورهای خود را و ایمان خود را به مسیری که در آن قدم گذاشتم تقویت کنم خداوندا ازتو سپاسگزارم به خاطر این همه فراوانی و زیبایی موجود در این سایت و این همه فراوانی و زیبایی که به واسطه این فایل ها مشاهده میکنیم خدایا از تو ممنونم که به من باور پذیر کردن خواسته هایم را آموختی تو را سپاس میگویم که قدم به قدم راههای قدم برداشتن برای رسیدن دائمی و پایدار و همه خواسته هایم را به من میگوی خدایا هزاران بار تو را سپاس
سلام به استاد عزیزم و دوستایه سرشار از نور
یه باوری که من رو اذیت میکنه این هستش که فکر میکنم همه چیز در قبال سختی و رنج فراوان بدست میاد ،و چون راحت طلبی رو دوست دارم و یکمم اینشکلی هستم ،این باور خیلی منو اذیت میکنه …حتی واسه اگاه شدن هم من فکر میکنم باید شبانه روز رو خودم کار کنم و بنویسن وگرنه مثلا روزی ۱۰تا صفه کتاب خوندن و یک ساعت فایل گوش دادن به جایی نمیرسم …
اما بهر حال بی نهایت خدای خودمو سپاس میگذارم که در این سن کم سالگی من رو وارد این مسیر پر از عشق و زیبا کرد …
من با تمام قلبم ایمان دارم که در نزدیک ترین زمان به سمت بینش های شکننده این باور هدایت خواهم شد …
بی نهایت دوستون دارم …شنبه ی زیباتون بخیر 💓🫂
به نام تنها قدرت کیهان
سلام
من یه الگوهایی را در مثل ها پیدا کردم که باور های محدود کنده ای را در مورد عظمت جهان وارتباطش با انسان درست میکنه
یکی از اون مثل ها بیت:
کوه ودریا وفلک در کاراند تا تو نانی به کف اری وبه غفلت نخوری
در واقع داره عظمت دنیا وارزششا در یه تیکه نان وشکر گذاری کوچیکی که برای یه قرص نان میشه خلاصه میکنه من با شنیدن این ضرب المثل یاد خاطره ای می افتم که برای خرید چیزی کم ارزش مسافت طولانی را با موتور در سرما طی میکردم در حالی که ارزش اون چیز از سوخت مصرف شده ی موتور من کمتر بود یعنی تلاش زیاد برای چیز بی ارزش
یک جک هم هست که به یک کشاورز میگن اگر دنیا را بهت بدن چه کار میکنی واون شخص جواب میده می فروشمش ویک تاکسی می خرم تا از پا بیل زدن نجات پیدا کنم.😁به نظر من فردی که اون ضرب المثل را درست کرده با ذهنی فقیر ایه ی تسخیر همان ایه ی معروف سخر لکم… را مطالعه کرده واین برداشت را ازش داشته.
مثال بعدی که باور محدود کنده ای داخلش وجود داره این شعرِ:
تونیکی میکنُ در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد باز
مسراع اولش که عالی چون این باورا میگه که نیکی هاتا به یاد نیار وافرادا نمک گیر خودت نکن و منتظر نباش از همان طریق به تو برگرده
اما مسراع دومش ویرانگرِ یعنی خدا به خواطر این کارت در مصیبتها به تو کمک میکنه وبه تو برمیگردون در واقع در بیابانت دهد باز بیانگر اینکه یک زمانی که تو ناکام میشی خدا به تو کمک میکنه وبه تو کارتا برمیگردونه و این باوررا ایجاد میکنه که شرط در اومدن از مصیبت ها حتما نیکی کردن به افرادِ اصلا چرا بیابان باید بعد از نیکی باشه که ما منتظرش باشیم واینکه منتظر باشیم خدا اونجا به خواطر دیگران به ما کمک کنه دراصل داره باور :کمک کن تا در روز مبادا به تو برگرده را میسازه وباعث میشه روز مبادا اتفاق بیفته وهم چنین انسان فراموش میکنه که توحید مهمترین ویژگیِ
به نظر من ما با انفاق(علم ،ثروت و…) زکات ایجاد وترویج سنتی درست و درکل یعنی قانون کارما باتوجه به مسعله ی شرک موهد بودن داریم در لحظه وبه صورت جاری قدرتمند تر میشیم.
به نظرمن انفاق حضرت علی در دل شب برای به دست اودن ارامش ورهایی از خشم ها به خواطر مبارزه با مجرمین بوده که در اولویت بقیه ی اهداف علی(ع) قرار داشته
با ارزوی خوشبختی برای هم نوعان
سلام دوست عزیزم. خوشحالم که شما هم از اعضای خانواده عباسمنش هستید و ممنونم که نظر خودتون رو نوشتید. با کمال احترام بنظر میاد برداشتتون از این دو بیت شعر اشتباه بوده،توی این دو بیت از آرایه ادبی استعاره استفاده شده. در مصرع دوم از بیت اول، نانی به کف آوردن استعاره از بدست آوردن ثروت هست و به غفلت نخوردن استعاره از شکر گزار بودنه.
در مصرع دوم از بیت دوم هم ایزد در بیابانت دهد باز استعاره از اینه که هیچ کار نیکویی بی جواب و پاداش نیست و جایی که اصلا انتظارشو نداری در مسیرت قرار میگیره.🙂
سلام دوست عزیز
نه من کاملا با صنعت ادبیات اشنایی دارم .
وقتی میگه نانی به کف اری به این معناست که یه لقمه نون به دست بیاری که فقط بتونی زنده بمونی دوست من تیکه نون در ادبیات به معنای مال کم ارزش هست
در بیت دوم همکه میگه :در بیابانت دهد باز به این معناست که در رنج وروز مبادا خداوند بخواطر یکی دیگه به تو کمک می کنه این مسعله هم توحید را به چالش می کشه وهم انسان را منتظر کمک خدا در بد بختی های اینده قرار میده .کلمه ی بیابان معنای کمبود وبحران را میده
سلام خوشحالم که با گروه تحقیقاتی عباس منش هستم چون که هر روز باور های جدیدتر وقدرتمندتری در درون خودم پیدا میکنم خداروشکر که هر روز اتفاقات بهتری با توجه به باور فراوانی در زندگی من نمایان میشود و هر روز ثروت بیشتری خلق میکنم و با این خلق شدن به خودم و اطرافیان و جهان خدمت بیشتری میکنم. و جهان را جای بهتری میکنم
سلام استاد جان جانان
من بار سوم یا چهارمم هست که این فایل زیبا رو میبینم وواقعا تحسین میکنم شمارو
بنظر من خوشبخال کساییکه این فایل رو میبینن و درک میکنند
من اولین بار دیدم خیلى درک درستى نداشتم اما الان که مدارم تغییر کرده میفهمم که چه نکات طلایى تو این فایل قدرتمند هست
من همیشه فراوانى ها رو میدیدم اما نکته جالب اینه که انقد ذهنم مقاومت داشت که …
یه مثال بگم ،ما یه دوستى داریم که خدارو هزار مرتبه شکر فروش انلاین داره و واقعا ماشالا هروروز که استورى ارسالی هاشو میزاشت من میدیدم هم حسودیم میشد و هم میگفتم این دروغ میگه الکى فیلم میزاره و خلاصه نمونه هاى این مدلى زیاد میگفتم
غافل از اینکه من با حسادتم و اون رفتارم دارم فرکانس اینو به جهان بدم که اون موضوع رو از خودم دور کنم چون من عاشق فروش انلاین محصولاتم بودم
دوستامونو که ماشینهاى لوکس داشتن و … همش مورد قضاوت قرار میدادم و میگفتم فلانی پدرزنس واسش ماشین خرید ،فلانی فلان کارو کرد و پولدارشد
با دیدن چندباره این فایل فهمیدم باباااااا این رفتارا سمه این کارا فقط مانع رسیدن اون زیبایی ها به زندگیم میشه
خیلى روى خودم کار کردم و همچنان کار مبکنم ،چون میدونم هنوز توى وجودمه
الان با دیدن استورى هایی که دوستم میزاره از ارسالی هاش اونو تحسین میکنم و میگم ببین ماشالا روزى صدتا ارسالی داره ماشالا چقد مشترى داره ،انقد تحسین کردم و میکنم که خودم هدایت بشم به سمت اونها
میرم خزرشهر ،دریا کنار ویلاهای لوکس و گرون که صد میلیارد تومان پولشه میبینم و میگم ببین طرف ویلا خریده انداخته حتى سالى یه بارم نمیاد سر نمیزنه
تو خیابوناش پر از ماشینهاى میلیاردیه ،همه ش به ذهنم نشون میدم و میگم ببین این یه شهرک کوچیک تو شماله و انقد پول و فراوانی داره انوقت ما میگیم کو پول کو ثروت
همه ش به خودم میگم پول دست مردم زیاده ،ببین چطورى خرج میکنن ببینن چطورى یه ماشین که تو سایت میزارن واسه فروش در عرض ده دقیقه فروش میره و ….
هزاران مثال اینطورى
من هنوزم باید خیلی کار کنم روى خودم چون بنطرم بزرگترین ترمز همین مقاومتهاست
باید مداوم روش کار کرد تا فراموش نکنیم
میرم میگردم تو گوگل تو اینستا ،ویلاهای گرون و میبینم ،زمینهای میلیاردی ،مهمونى های لاکچرى که هزینه هاى میلیاردی میشه ،طلافروشى هایی که جای سوزن انداختن توشون نیست ،لباسهای گرون قیمت دنیا ،هزینه ارایش بعضى از سلبریتی ها که میلیاردى هست هفتگى و …
تو جمع دوستای خودمونو میبینم که همه شون چقد پیشرفتهاى عالی داشتن ،تحسینشون میکنم
ایفون ١٢ که اومد تمام دوستامون همون موقع که ۶٠ ت بود خیلی راحت خریدن واسه خودشون و من هی میگفتم ببین چقد راحت میخرن ،اونوقت من انقد مقاومت داشتم که صبر کرده بودم ۴۵ ت بشه بعد خریدم چون هنوز تو وجود من هست که باور به فراوانى م کمه ،البته که دارم هر روز کار میکنم روش .
شاید باورتون نشه اما یکى از دوستامون موبایل فروشی داره ،میگفت من انقد ایفون ١٢ فروختم که خودم باورم نمیشد ،میگفت ببین مردم چقد راحت واسه گوشی ۶٠،۵٠ تومان پول میدن
میرفتم میشستم مغازه دوستم تا ببینم و به ذهنم بکم ببین مردم چقد راحت پول میدن واسه یه گوشى راحت ،میدیدم حتی بعضی ها دو سه تا باهم میخرن ى خیلی راحت ١۶٠ ت واسه سه تا گوشی پول میدن .
هر روز دنبال نشونه هاى فراوانى میگردم تو دور و برم
بازم هنوز ذهنمو یه دقیقه ول کنم میره سراغ کمبودا و نجوا
بلافاصله مچشو میگیرم و میگم ببین این و ببین اونو
اینارو گفتم که بچه ها بدونن فک نکنن یه چند وقت کار کنن همه چى حله ،ما باید همیشه روى این موضوع ها کار کنیم مخصوصا ماهایی که از بچگى بهمون گفته همه چى کمه و صرفه حویی کنیم و ….
خدارو شکر میکنم و از شما سپاسگزارم که انقد واضح واسمون توضیح میدین
دوستون دارم ایناد عزیزم
سلام جهان هستم و در حال خوب الهی باشید
همیشه عدم اطلاع از قوانین و فراوانی پاشنه ی اشیل من بوده و ذهن من پر بوده از باورهای محدود کننه و این ترمز ها اما قبلش یه چیزی بگ و اونم اینه که …
یعین من چی بگم از این همه آگاهی . از زمانی که در این حوزه وارد شدم ، هنوز ندیدم اونی که مثل شما از این اگاهی ها گفته باشه و خودش عمل کرده باشه و یا نتیجه گرفته باشه .
ادمایی رو دیدم توی حوزه های کوچکی از زندگی شون نتایج عالی رو دارن ، ولی نمی تونن بیانش کنن ، و هم اینکه فقط محدود به اون همون نتیجه کوچیک هستن . تنها شما رو دیدم که هم می گید و همه در تمام جنبه ها تونستید عمل کنید .
از وتی که کسب و کارم رو شروع کردم ، به مرود های عجیبیبر خوردم که توی بخش راهکارهای جذب مشتری و افزایش فروش کامل کامنت و توضیحات دادم . و اینجا هم چند مورد اشاره می کنم .
من میخوام بگم که افاقا خیلی از مردم خیلی خیلی دروغ میگن ، اما چه دروغی ؟
دروغ میگن ما پول نداریم ف دروغ میگن پول نیست ، دروغ میگن فرصت نیست ، دروغ میگن مشتری نیست ، و من هم همیشه این دروغ ها در گوشم خونده شده بود و باور کرده بودم .
حالا بزرگ شدم ، میخوام پول در بیارم . کسب و کارم رو راه میندازم ، میبینم مشتری توی دایرکت از من قیمت می پرسه ، وقتی قیمت میدم میگه من پول ندارم . میگم خدایا این دیگه یعنی چی ؟
بعدی میاد قیمت میپرسه ؟ این یکی میگه گرونه ! میگم خدایا من میخوام پول دربیارم اینم که میگه گرونه ف بعد منم باور میکردم ، میگفتم راست میگه پول نداره دیگه ف وضعیت ملت و ممکلت اینجورن .
یعین من هنوز فراوانی رو باور نداشتم ، فکر میکردم اینی که باور دارم ، درسته ، درواقع حتی نمی دونستم به چی و چه باورهایی دارم ، فقط هرچی میدیم در بیرون میگفتم درسته ، میگفت پول ندارن ، منم باور میکردم ، یعنی ذهنم در برابر اینکه مردم پول ندارن ، مقاومتی نداشت . راحت پذیرفته بود .
میخوام محصولم رو بفروشم میبینم مشتری اصلا پیام نمیده ! و در خواست نمیده ! میگم خدایا من که میخوام ثروتمند شدم پس این تضاد ها چی هستن .
باور کنید از زمانی که من این اموزش ها رو شنیدم و میدونستم درست هستن ، وقتی به این تضاد ها برخوردم ف فهمیدم هنوز باید عمیق تر بشم . متوجه شدم من دارم با تمام قدرت به این ماشین گاز میدم ولی ماشین از جاش تکون نمیخوره . من گفتم عاقا یه سری ترمز ها توی ذهن من هست که نمیزاره حرکت کنم .
باور کنید هشت ما دل و روده ذهنم رو آوردم بیرون مثل موتور ماشین باز کردم و بستم ، دوباره باز کردم پاشیدم رو زمین و دوباره بستم ، دوباره باز کردم ف دوباره سرهم کردم بستم تست کردم ، هی باز کردم ف بستم تست کردم ،نمیگم رنج کشیدم ، اما واقعا سخت بود و تلاش کردم تا فقط علت خرابی رو پیدا کردم .
ممشتری میاد توی دایرکت قیمت می پرسه ، قیمت بهش میدم میگه من پول ندارم ، هشت ماه حقوق نگرفتم ، بیکارم ،داشنجوام ، بچه دارم ، نون شب ندارم بخورم ، بعد همون مشتری رو که محصول 30 هزار تومنی من رو میگه من پول ندارم شب میبینمش توی کافه رستوران با دوستاش ، دوتا پیتزا و چایی خریدن 300 هزارتومن تازه پول دوست و رفیقاش رو هم حساب کرد.
من چشمام گرد شدن . البته به روی اون چیزی نیاوردم ، دوباره مخوتور ذهنم رو بکسل کردم اوردم پایین ، دل و رودش رو ریختم بیرون ، بعد ببین چی فهمیدم .
فهمیدم من توی ذهنم این کد رو دارم که ، مردم پول ندارن ، مردم فقیرن ، مردم گناه دارن اگه من ازشون پول بگیرم ، مردم نون شب هم ندارن بخوردن ، مردم دستشون به دهنشون نمی رسه .
بعد متوجه شدم ، عجب رفتار اون ادمه در برابر من اینه ی خود باور های منه ف نتیجه ارتعاش خود منه ، ادمه دروغ میگفت پول ندارم ، درواقع راست میگفت اون داشت ناخوداگاه به فرکانس من پاسخ میداد ، به من که میرسید فرکانس و ارتعاش من رو میگرفت و در برابر من این ارتعاش منفی من چیز دیگه ای نمی تونست بگه ، من باور داشتم ادما پول ندارن ، پول کمه دست مردم ، اونم میخواست بخره ف ولی وقتی ارتعاش من رو میگره میگه من پول ندارم .
قانون داره این شرایط رو بوجود میاره ، و اون بخش از ادما هماهنگ با ارتعاش ذهن من برانگیخته میشه ، یعنی ، حتی اگر ایلان ماسک هم میومد توی دایرکت من قیمت میگرفت تا وقتی که من باور محدود پول دست مردم کمه رو داشته باشم ، اونم به من میگفت من پول ندارم .
این من هستم که با ارتعاشم ، افراد و اتفاقات ، شرایط ایده ها و برخورد ها رو خلق میکنم .
بوووووووووووومب …… توی سرم منفجر شده . برای اولین بار قانون رو به وضوح دیدم . یعنی از نرحله تولید یک باور تا نتیجه اش رو تونستم قطعات این پازل رو به همئ مرتبط ببینم ، میدونم هر بار که قانون رو بیش تر درک می کنم ، درکم از موضوع بیش تر میشه .
دیگه اینجا من کد خوانی رو یاد گرفتم که از کد نویسی bca و جاوا اسکریپت و اندروید c++ قوی تر بود .
اینجا من تونستم کدهای مخرب ذهنم رو بخونم .
کدها اینجوری بودن :
مشتری میاد توی دایرکت قیمت میپرسه ف قیمت میدادم ، میگه من پول ندارم . حالا من دیگه دست مشتری برام رو شده بود چون هدایت شدم به اینکه جهان به من نشون داده بود این مشتری پول داره ، فلان شب توی فلان کافه فلان تومان هزینه پیتزا داد و صدها دلیل دیگه که نشون میداد پول داره در حالی که میگفت پول ندارم .
کدش چی بود ؟ فهمیدم من توی ذهنم کد مخرب اینو دارم که ادما پول ندارن . مشتری های من پول ندارن ، مشتری های من مشتی بدبخت بیچارن که توی پیجم جمع شدن ، از مطالب رایگان من که کلی وقت و انرزی و هزینه میازم استافده می کنن .
منو بگو چقدر بخاطر باور محدود اینکه مشتری و مخاطب های من پول ندارن ، اگه ازشون پول بگیرم بهشون فشار میاد ، من ظلم میکنم اگه ازشون پول بگیرم ، پول نگرفته بودم یا جرات یا ایده این به ذهنم نمی اومد که اگه سوال داری بیا محصول بخر یا بیا مشاوره ، از روی ساده لوحی ساعت ها بهش مشاوره میدادم اونم رایگان .
کد بعدی چی بود ؟ مشتری بعد از قیمت گرفتن وقتی قیمت میدادم میگفت گرونه . گفتم اها جهان یه کد مخرب دیگه پیدا شد . تو توی ذهنت باور داری پول دست مردم کمه ، محصولت گرونه ، کسی محصولت رو نمی خره ، اگعه بهشون قیمت میدی میگن گرونه . راسته والا همینو تجربه کردم .
کد بعدی چی بود ؟ اصلا خبری از مشتری نبود ، پرنده پر میزد ، مشتری سراغی از محصول و خرید نمی گرفت . به خودم گفتم این طبیعی نیست ، جهان سرشار از فراوانیه ، الان باید مشتری دایرکت من رو سوراخ کرده بود ، پس چرا خبری نیست . دوباره موتور ذهن رو اوردم پایین پاشیدمش ، یه کد مخرب دیگه توش دیدم . کد مخربی به دستور مشتری کمه و مشتری نیست ، کسی مطالب تو رو دنبال نمی کنه ، ادما میرن از کسای دیگه خرید می کنن و اینا توی ذهنم هست .
هنوز موتورم پایینه حعمش نکردم ، دارم دونه به دونه کدهای مخرب رو از توش پیدا می کنم و بیرون می کشم .
و با کدهای جدید جای گزین می کنم ، میرم الگهایی رو پیدا می کنم که مشتری اتفاقا پول داره و اگه میگه من پول ندارم، این دروغ رو باور نمی کنم ، و اتفاقا میگم این خیلی پول هم داره .
میرم الگی اینو پیدا می کنم که اتفاقا محصول من خیلی هم ارزونه چون ارزشی که ایجاد میکنه ، صد برابر به نفع مشتریه در تمامئ جنبه ها .و الگوهای اینو پیدا میکنم که مشتری های قبلی بودن که از من خرید کردن ، پس محصول من گرون نیست و حتی الگوهای بیرونی رو هم چک و پیدا میکنم و میبینم اتفاقا اصلا محصول من گرون نیست بلکه خیلی مفت و ارزون هم هست ، مثل محصولات عای شما.
میرم الگوهای اینو پیدا میکنم که مشتری فراونونه و اغین همه ادم توی بیزنس من اومدن و رفتن و هستن و خرید کردن و کلی ادم توی بیزنس های دیگه هستن . پس مشتری هست .
الان چند وقته بست نشستم پای کد نویسی ذهنم ، از همون روز اول که یه کلمه کد وارد ذهنم کردم فروشم سه برابر شد ، اما به اندازه ای که این کار رو درست انجام دادم .
الان هر روز هی کدهای فراوانی و احساس لیاقت مندی و ثورت افرین رو به ذهنم می نویسم .
در پایان به جان جهان میگم من در برابر این همه هزاران باور مخرب ناتوان هستم ، نهایت بتونم روزی یا هفته ای یکی رو پیدا کنم ، خودت من رو هدایت کن تا فراوانی بیش تری ور از تو باور کنم ودروغ کمبود رو باور نکنم .
ایاک نعبد و ایاک نستعین اهدنالصراط المستقیم .
سپاسگزارم . جهان .
سلام دوست عزیز
ممنون و سپاسگزارم که تجربه های خودت رو به اشتراک گزاشتی
این همه پشت کار شما قابل تحسینه واقعا
منم دقیقا همین باور های مخرب رو تو ذهنم داشتم و هنوزم کم و بیش هست ولی با عزمی راسخ منم دارم مثل شما روی باور هام کار میکنم و مطمعنم که به زودی تمام باور های منفی رو از ذهنم پاک میکنم و دیگه فضایی برای اونها درون ذهن خودم خالی نمیزارم .
ان شاالله همیشه شاد و پیروز و سربلند و ثروتمند باشید
یا حق
به نام خدای زیبایی و فراوانی ها
سلام میکنم به استاد عزیز و تمامی دوستان خوبم
آگاهی هایی که دریافت کردم و تو دفترم نوشتم که هر لحظه تو دسترس من باشه دوست داشتم بیام اینجا هم بنویسم تا بیشتر تو ذهنم تثبیت بشه
اول از همه باید یاد بگیریم که هر چیز خوب و زیبا رو تحسین کنیم
اگه افرادی هستن که به موفقیت های عالی رسیدن یاد بگیریم که تحسین شون کنیم اگه میخوایم ما هم به موفقیت برسیم
اگه افراد زیادی هستن که به خیلی نعمت و ثروت زیادی رسیدن باید بتونیم ذهنمون و کنترل کنیم و تحسین کنیم و باور کنیم که میشود به بی نهایت نعمت و ثروت رسید حالا که این تونسته پس این نشون میده که منم میتونم
نگاه حسادت و نگاه باور نکردن نعمت های دیگران باعث میشه که خودمون و از نعمت ها محروم میکنیم
اگه یاد بگیریم که بجای حسادت کردن تحسین کنیم و تایید کنیم و سپاسگزار خداوند باشیم بخاطر اینکه افرادی تونستن به این موفقیت ها و نعمت ها برسن و الگویی شدن برای اینکه من انگیزه بگیرم که باور کنم همه چی امکان پذیره برای اینکه بتونم فراوانی این جهان و باور کنم
پس نتیجه میگیریم که:
دیدن موفقیت های دیگران =تحسین کردن و تایید آنها و سپاسگزاری کردن
دیدن افراد ثروتمند =باور کردن قضاوت نکردن و تحسین کردن آنها
دیدن روابط عاشقانه ی زیبا=تحسین کردن آن رابطه و تایید کردن آن و این نشون میده که میشه روابط عاطفی زیبا داشت
در این فایل استاد به موضوع دروغ اشاره میکنه پس
دروغ =با ترس
برای غلبه بر ترس تنها راهش وارد شدن در دل ترسها
دروغ از ما آدم ترسو و ضعیف و بدبختی می سازه که توانایی هیچ کاری رو نداره
حسادت ورزیدن=محروم کردن خود از ثروت و نعمت های بی نهایت (در مورد بحث ثروت و فراوانی)
تحسین کردن ثروت و نعمت ها=دعوت خود به ثروت و نعمت های بی نهایت
باور کردن فراوانی این جهان =قدم به قدم هدایت شدن به سمت آن فراوانی ها
برای استاد عزیزم و دوستان خوبم سعادتمندی دنیا و آخرت را آرزومندم.
سلام به استاد خوبیها.. من عضو یکهفته ای خانواده ی شما هستم وخدا رو بابت این نعمت بزرگ سپاسگذارم.. بسیار عالی ست تمام فایلهایی که در این یکهفته استفاده کردم.. انشالله در کنار برنامه های شما وبه یاری حق به تمام خواسته های قشنگم خواهم رسید.. ممنونم بابت این همه وقت وانرژی الهی که برامون میذارید.. یا حق