راهکاری برای ایجاد باور قدرتمندکننده‌ی «فراوانی» - صفحه 56

907 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ساناز جمشیدیان گفته:
    مدت عضویت: 874 روز

    ممنون استاد عزیز

    چه باگ بزرگی در خودم دیدم که خیلی کم ادمها را تحسین میکنم و خیلی کم بهشون میگم

    و در واقع اون مدلم که میگم مگه میشه و حتی دیروز توی کلیپی دیدم حس میکردم داره خودنمایی میکنه

    بعد به خودم گفتم چیو میخوای جذب کنی

    اون کلیپ بستم

    امروز با شنیدن حرفاتون فهمیدم ریشع اصلی اینجاست

    من تحسین نمیکنم و همش یک علت میاره پس بجای علت باید تبریک بگم و تعزیف کنم

    و باید این تمرین به تمریناتم اضافه کنم

    ممنون استاد چقدر خوب توضیح دادین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    محمد خدیوپور گفته:
    مدت عضویت: 1421 روز

    بسم الله الرحمان الرحیم

    سلام استاد عزیز وخانم شایسته ودوستات مهربان

    واقعا من استاد از وقتی باشما آشنا شدم یاد گرفتم ایراد ها وعادت ها ورفتار های بدی که دارم بپذیرن قبول کنم

    من انصافا آدم کاملا حسودی بودم خیلی خیلی حسود ودستاورد دیگران رو هم انکار میکردم

    وتوی جامعه هم دیدم اکثر مردم این پاشنه آشیل رو دارن وخداوند هم خیل در مورد بخل وحسادت توی قرآن آورد

    ولی به لطف الله وآموزش های شما تونستم تا حدود زیادی بهبود بدم خودم وکلا اصلا خیلی تغیر کردم ازتون ممنونم

    ومن استاد از وقتی سپاسگزاری تبدیل به روتین لحظه وروزانه من شد به شکل عجیبی بر روی باور کمبود وحسادت که تو وجودم بود تاثیر گذاشت ومن یه آد م دیگه شدم

    انصافا سپاسگزاری با عث کنترل ذهن دیدن فراوانی ونعمت های خداوند میشه وعلاوه بر اصلاح باور کمبود به کنترل ذهن ودوری از حسادت هم خیلی کمک میکنه

    من العان دیگه میتونم با قدرت بگم که دارم توی کنترل ذهن عالی میشم اونم به لطف سپاسگزاری

    واقعا العان دیگه تا موفقیت دوستان خانواده نزدیکه وهرکسی میبینم شکر گزاری میکنم تحسینش میکنم

    ویه اتفاق هم بگم از دیروز که با کنترل ذهن وسپاسگزاری هم ذهنم کنترل کردم وهم به احساس خوب رسیدم

    دیروز داشتم بلندگو گوشیم تمیز میکردم با آدامس ویه تیکه آدامس گیر کرد به بلندگو واومدم با سوزن آدامس از سوراخ های بلند گو گوشیم خارجش کنم که سوزن شکست ورفت توی بلند گو ونتونستم درش کنم چون خیل کوچیک بود وذهنم شروع کرد به نجوا که بی عرضه خرابش کردی همون لحظه که دیدم بلندگو آسیب ندیده گفتم خدارو شکر گوشیم سالمه واینقدر احساسم خوب شده که اصلا دیگه یادم رفت

    خدایا شکر به خاطر سپاسگزاری وقانون کنترل ذهن

    واقعا من همیشه به نعمت هایی که دارم فکر میکنم وبا خودم میگم اگر همین اینترنت همین ماشین گوشی وهر وسیله دیگری که دارم نبود چقدر اذیت میشدم وبه خاطرش از صمیم قلبم خدارو شکر میگم وجوری احساسم خوب میشه که قلبم میخواد از تو سینم بزنه بیرون

    خدایا شکر به خاطر همه چی

    استاد عزیزم اذت سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2194 روز

    سی و سومین 33

    لیست از سری فایل های دانلودی باورهای ثروت ساز. راهکاری برای ایجاد باور قدرتمندکننده‌ی «فراوانی

    سلام به استاد عزیز و نازنیم

    سلام به خانم شایسته ی بینظیر و نازنینم.

    درود و وقت بخیر خدمت همه ی نوری چشمی های خداوند در این سایت بهشتی

    من که عاشق این پرادایس و اون اتوبوس RW و اون دریاچه و اون درختان و آسمان و آب و هوای پرادایس هستم .. استاد جان هر وقت این نعمت ها رو میبینم تحسین تون می کنم .. هر وقت این روابط عاشقانه تون رو میبینم تحسین تون می کنم .. هر وقت این روابط کاری تون رو میبینم که اینقدر در این زمینه با هم حرف های مشترکی دارید رو تحسین میکنم . و از خداوند ممنون و سپاسگذارم که در این مسیر الهی در کنار شما عزیزان هستم خدایااآاا شکرت

    ثروت زیاد فقط یک علمه که باید اونو یاد بگیریم و کل داستان ثروت فقط بازیه ذهنیه

    پول پاک و مقدس و بامعرفت و باحال و خیر رسان

    من باید همیشه این جمله رو هزاران بار تکرار کنم

    پول عاشقه‌ اینه که به ما خدمت کنه و کمک کننده ست‌

    پول شادی آور و با برکت است و نشاط و سرزندگی رو بما عطا می کند

    من باید همیشه با خودم مرور کنم و مدام بخودم یاد آوری کنم که هر کسی اگر وضع مالیش خوب شده فوری بخودم نهیب بزنم که لابد یک پنانسیل مالی ذهنی و تفکر خوبی داشته پس دیگه کنجکاو نشم که ببینم چیکاره است و یا بهش برچسب بزنم که چطور ثروتمند شده و یا چطوری خانه های میلیاردی داره و یا چطوری این همه ملک و ماشین و ثروت داره و یا چطوری این روابط عاشقانه و سلامتی و خیر و خوشی رو داره .. چون پولدار شدن هیچ ربطی به شغل و حرفه و درآمد ندارده . بلکه ظرف وجودش زیاد بوده و بنوعی ورودی های مالی خوبی داشته و در واقع باورهای درست و مناسبی داشته پس اگر حتی در مدار دیدن این ثروت ها قرار گرفتم یعنی نشانه های خداوند را دریافت کردم یعنی منم می تونم داشته باشم . یعنی باید تحسین کنم و سر تایید تکون بدم و بهشون تبریک بگم ..

    وقتی فهمیدم که حسادت چه بلای خانمان سوزی هست خیلی خیلی با خودم تمرین میکنم و همیشه این مثالی رو که خانم شایسته در عقل کل نوشته بودن رو با خودم مرور میکنم اینکه حسادت همانند زغال داغی است که در دستمان داریم و می‌خواهیم بسمت کسی پرت کنیم ولی این زغال داغ اول خودمان را می سوزاند

    در واقع به هر چیزی توجه کنیم از همان جنس کانون توجه وارد زندگی مون میشه . اگر حسادت بورزیم در حسادت و حسرت بیشتری باقی می مانیم .. البته همه ی انسان ها این احساس حسادت را بنوعی دارند حالا یکی کمتر و یکی بیشتر….

    باید اعتراف کنم که منم خیلی وقت ها در مورد چیزهایی که از دست دادم نسبت به دیگران حسادت میکردم ولی الان خیلی بهتر شدم یعنی قانون رو فهمیدم .. یعنی سعی میکنم بطور مداوم قانون رو به خودم یادآوری کنم .. سعی میکنم باورهای توحیدی مو تقویت کنم .. سعی میکنم به وفور و فراوانی ها توجه کنم به زیبایی ها به نکات مثبت . سعی میکنم ورودی های ذهن مو کنترل کنم و آگاهانه به فراوانی ها توجه کنم..

    وقتی تمرکز و توجهمون بره روی پول و ثروت و وفور و فراوانی یعنی در مدار دیدن این نعمت ها قرار گرفتیم .

    اون وقت براحتی پول و ثروت وارد زندگیمون میشه

    ( از جاهای مختلف و به شکلهای مختلف، نه فقط افزایش درامد). از جاهایی که فکرشم نمیکنیم و اصلا ازش خبر نداریم

    روز گذشته میخواستم برم دو تا گلدان مستطیلی بزرگ سفید رنگ برای دوتا از گل‌های قاشقی و شمعدانی هام بگیرم . آخه آنقدر خوشکل شدن. که لازم بود جاشونو عوض کنم و همچنین خاک خوب و مقوی براشون بگیرم. وقتی سوار تاکسی شدم همش چشممم دنبال فراوانی ها بود آنقدر ماشین توی مسیرم بود که همش بخودم میگفتم ببین چقدر ماشین در حال حرکت هست .. چند وقت پیش یک تمرینی رو با خودم شروع کردم اینکه می خوام ماشینی به رنگ بنفش و بادمجانی ببینم .. یعنی تمرین قانون توجه.. بعد همینطور که داشتم به فراوانی ها توجه می کردم یهویی یک 206 بنفش خوشکل رو دیدم که جلوی ما حرکت میکرد و منم پیش خودم گفتم یعنی این ماشین بنفش روشن 206 خودشه.. اولش فکر کردم اشتباه دیدم .. بعد دیدم چراغ چشمک زن سمت راست رو زد و داشت از مسیر خارج میشد . و منم همین طور خیره مانده بودم و تحسین کردم و بخودم گفتم . آخخ مگه چندتا ماشین بنفش هست که تونستم با استفاده از قانون اونو ببینم . خیلی خوشحال شدم که همون یکدونه ماشین بنفش رو دیدم و بعدش دوباره یک تمرین دیگه ای می‌خوام انجام بدم اینکه ماشین سبز و بنفش رو بازم ببینم . الان هم می خوام برم بازار روز خرید کنم و می خوام به وفور و فراوانی و خرید مردم توجه کنم و آگاهانه تحسین شون کنم

    تا روز ب روز ب ثروت بیشتری نزدیک تر بشوم….

    پولدار شدن یک عامل صد در صد درونی است

    پول از جنس انرژی است

    پول یک فرکانس است

    من یک منبع هستم که دارم فرکانس ارسال میکنم و جهان به فرکانس های من پاسخ میدهد

    پول انرژی است و انرژی دائم در زندگی ام جاری است

    من در حال کسب معنوی ترین کارِ جهان هستم

    اگر بتوانیم حس و احساس خوبی نسبت به پول داشته باشیم و به پول احترام بگذاریم یعنی در مدار جذب پول باشیم پول خودش جذب ما می شود

    اگر خداوند را منبع ثروت بدانیم و باور کنیم ثروت‌ ساختن‌، تنها راه رسیدن به خداست‌، این باور برایت کن فیکون می‌کند

    باورهای قدرتمندکننده و ثروت‌آفرین یعنی: «تعریف صحیحی از خداوند»

    یعنی باید ارتباط صحیحی میان این نیرو و «ثروت»‌، ایجاد کنیم 

    من مدام این جملات رو با خودم تکرار میکنم اینکه .. به کمبودها و ناخواسته ها فکر نکن چون با فکر کردن به آنها برایشان کارت دعوت و ورود به زندگی ات رو ارسال می کنی

    به فراوانی فکر کن تا وارد زندگیت بشود…حس کن زندگیت پر از رونق و وفور و برکت و آسانی است… و دیگران را تحسین کن و براشون خیر و برکت بیشتری رو بخواه

    اگر هنوز به خواسته‌ات نرسیده‌ای‌، نه به این دلیل است که یک عامل بیرونی خاص را کم داری‌، بلکه به این دلیل است که یک باور قدرتمندکننده درونی را کم داری یا به یک باور محدودکننده چسبیده‌ای پس باید ظرف وجودمو برای دریافت بیشتر کنم با سپاسگذار بودن و تحسین دیگران

    خداوند مشتاق ثروتمند شدن من است و در این راه ب من کمک خواهد کرد….

    درهای نعمت و ثروت ب روی من باز است

    ثروت و نعمت در جهان بی نهایت است…..

    ثروتمند شدن راحت ترین و معنوی ترین کار دنیاست….

    خداوند از بی نهایت دست خود ب من کمک خواهد کرد تا ثروتمند شوم

    -خداوند بیشتر از من میخواد که من ثروتمند شوم.

    ثروتمند شدن معنوی ترین کار جهانه

    هر چی ثروتمند تر بشم بیشتر به خدا نزدیک میشم

    خدایا از اینکه به بهترین و خالص ترین ورودی های ثروت ساز ذهنم احاطه شده ام ممنون و سپاسگذارم

    سپاسگزار خداوندی هستم که هر لحظه با هدایت و حمایتش مرا از طریق این فایل های گرانبها و ارزشمند و استاد عزیزم در مسیر مستقیم خودش ثابت قدم نگه می دارد.

    خدایا شکرت

    لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ

    شکر نعمت به جای آرید شما رو می‌افزایم

    صَدَّقَ بِالْحُسْنَىٰ ، فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَىٰ

    اگر خوبیها رو به خوبی تصدیق کنید ، ما هم شما رو آسون میکنم برای آسونی‌ها

    خدایاااا تنها فقط و فقط ترا می پرستم

    و تنها فقط و فقط از تو یاری و هدایت می خواهم

    IN GOD WE TRUST

    ما به خداوند اعتماد داریم

    IN GOD WE TRUST

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  4. -
    نگین نگین گفته:
    مدت عضویت: 2121 روز

    سلام به همه دوستان بخصوص استاد عزیزم و مریم خانم نازنین

    وای استاد به یه ترمزی تو ذهنم پی بردم، وقتی کسی چیزی میخرید که من نداشتم همیییشه تو حرفام میگفتم مبارکش باشه ایشالا لذتش رو ببرم، ته دلم با خودم مقایسه میکردم ولی بعد از آشنایی با شما میگفتم مقصر خودمم که من اون وسیله یا تجربه رو تو زندگیم ندارم خب آروم میشدم و سعی میکردم بیشتر تو سایت بیام، حتی خییلی هم به پسرم میگفتم آدم همیشه باید به بقیه بگه مبارکت باشه، اماا وقتی میخواستم برای کسی تعریف کنم خداروشکر فلانی انقدر موفقیت مالی رسیده و وضعش خوبه یا فلان چیز گرون رو خریده، تهششش میگفتم ولی خیلی قسط و وام داره، من و همسرم اصلا اهل وام نیستیم چیه آدم استرس وارد زندگیش میشه، خب بعد از آشنایی با شما اینکه من وام نمی‌گیرم بیشتر تو ذهنم ویژگی مثبت اومد و باعث میشد این موفقیت مالی اطرافیانم که همممشون با وام و قسط کلی چیز خریدن رو نادیده بگیرم، ته تهش میگفتم مننن خوبم که قسط ندارم.

    یادمه یه جا ازتون شنیده بودم که کاری به موفقیت یا حتی نحوه ی رسیدن اون فرد به اون موفقیت خاص نداشته باشید، فقطط تحسینش کنید، اگر اطرافیان من ماشین گرون دارن یا خونه بهتر و بزرگتر از مال من دارن یا زیاد لباسا میخرن من فقط تحسین کنم و از ته دللل بگم مبارکش باشه، کاری نداشته باشم چگوونه به این موفقیتی که من دوست دارم رسیده، وام گرفته تونسته گرفته به من چه، مهم نتیجه ی کاره که من باید برای خودم بولدش کنم. بعضی وقتا یه چیزایی خیلی زیاد تو ذهنم و حرف زدنم هست با اینکه دارم روی قانون کار میکنم ولی اصلا متوجهش نمیشم یکهووو یه فایلی یه کامنتی اون ترمز ذهنی رو بهم میفهمونه، خدایا شکرت برای این سایت بهشتی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      ندا رنجبری گفته:
      مدت عضویت: 3349 روز

      ممنونم دوست عزیز، به نکته ی خوبی اشاره کردید، من هم چند وقتی هست که متوجه شدم نعمت های اطرافیانم رو به جای تحسین با این توجیه که اونا وام گرفتن که دارن و من اهل وام نیستم تکذیب میکردم و اصلا حواسم نبود که درسته که نمیگم دروغ میگن درسته که نمیگم دزدی کردن درسته که خیلی از برچسب های نامناسب رو نمیزنم حتی درسته که از ته دلم خوشحال میشم و تحسین میکنم اما خیلی ریز دارم قضاوت میکنم و الان چند وقتی هست که شروع کردم و هر کس از اطرافیانم به هر موفقیتی رسیده سعی میکنم به جای تجسس توی چگونگی رسیدنش به خواسته اش، فقط نتیجه رو تحسین کنم کاری به چطورش نداشته باشم، وقتی در مورد بقیه کاری به چگونگی نعمت هایی که دارن نداشته باشم در مورد خودمم کمتر درگیر چگونگی میشم چون نمیترسم بقیه من رو قضاوت کنن من وقتی خودم بقیه رو قضاوت کنم مقاومت میکنم در برابر ورود نعمت ها به زندگی خودم چون میترسم برچسب بخورم چرا چون خودم دارم برچسب میزنم.

      به آگاهی خیلی ارزشمندی دست یافتید که نشون از درک خوبتون نسبت به قانون داره، موفق باشید عزیزم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    نگین نگین گفته:
    مدت عضویت: 2121 روز

    سلام به همه دوستان بخصوص استاد عزیزم و مریم خانم نازنین

    _ استاد محل کار همسرم چند ماهه حقوق نداده اگه داده بود تماام خرجهام رو که نوشته ام میتونستم باهاش بخرم، نشانه روزم دراین مورد قدم پنجم اومد، از پاشنه آشیل گفته و اولین چیزی که موقع خوندن متن به ذهنم رسید این بود که من میخوام خودم درآمد داشته باشم برام سخته و عیبه که از همسرم پول بگیرم و این اتفاق افتاد، ولی خدا پول میرسونه پول فروش میوه ی باغ، پول کلاس تابستونیم، امااا پولی که از همسرم جداگانه برای خرجهای خاصم و پس انداز کردن برای خودم می‌گرفتم قطع شده، (البته که همسرم همیشه پول اضافه نگه میداره و خداروشکر به مشکل نخوردیم و موارد اساسی من هم توسط همسرم خریداری شده) ولی خب اگه اون پول اضافه هم بود زندگیم‌ راحتتر میشد.

    حالا چرا قطع شده؟ چون وقتی من تو دوره ثروت یک به خودم قول دادم به پولی که بابام بهم میده دست نزنم گفته بودم «نمیتونم به خودم قول بدم به پولی که همسرم میده هم دست نزنم چون درآمدی ندارم بااید از این پول استفاده کنم خدایا خودت کاری کن که محتاج این پول نباشم و ازش استفاده نکنم»، و چی شد؟ این پول قطع شد!!! الان که داشتم فکر میکردم اگر این پول هم بود خییلی راحتتر میتونستم خرج کنم و زندگی کنم، من برای تلاش کردن برای پول درآوردن خواستم که راه ورود نعمتهای دیگه به زندگیم رو ببندم، یعنی خودم رو مجبور کنم که پول نداشته باشم تا خودممم تلاش کنم پول بدست بیارم همونطور که قول داده بودم به پولی که بابام بهم میده دست نزدم، خب نگین عزیزم اگر، هم از پولی که بابات بهت میده استفاده کنی، هم از پولی که همسرت میده هم خودت پول بسازی چی؟ زندگی برات راحتتر نمیشه؟ بععله ولیییی مسئله اینجاست که ظرف زندگی من برای این سه مورد پول جا نداره، من باید ظرفم رو بزرگتر کنم تا هر سه تاش توش جا بشن.

    خب دوباره در این باره از خدا راهنمایی خواستم و این فایل درباره ی فراوانی شد نشانه ی روزانه ام، یکم درک این فایل و متنش برام سخته، باید با دقت زیادتری روش کار کنم.

    _باید به دنبال عواملی بگردی که بین تو و آن نعمت‌ها سدّ ساخته.

    _ عاملی که بیرون از تو و خارج از دسترسِ تو نیست. بلکه درون تو و کاملاً تحت امر و کنترل آگاهانه‌‌ی توست.

    _ میزان تجربه‌ی هر فرد از نعمت‌ها و برکت‌های بی انتهای این جهان‌، به اندازه‌‌ای است که می‌تواند فراوانی نعمت‌های جهان را باور کند.

    _ تمرین: باید از تمرکز بر نشانه‌های کمبود‌‌، روی بر‌گردانی و با تأیید کوچکترین نشانه‌های فراوانی‌، به آنها قدرت ببخشی

    _ تمرین: باید شروع به لیست کردنِ افرادی نمایی که در هر دقیقه با پیوستن به جمع ثروتمندان‌، پایان ناپذیر بودن نعمت‌ها‌، فرصت‌ها و بازارها را شهادت می‌دهند

    خب موقع نوشتن این کامنت چندتا اتفاق خیلی خوب برام افتاد، پول به حسابم واریز شد، هم برای خودم هم برای پسرم چند تا لباس با جنس خوب ولی قیمت مناسب (به علت تغییر شغل) پیدا شد و خریدم و…. ماشین مورد علاقه ام (البته دنده ای و رنگ سفیدش چون من مشکی دوست دارم) اومد تو پارکینگ، همسایه مون که دقییقا کنار ماشین ما پارک میکنه این ماشین رو خرید، من خییلی تحسینش میکنم و براش آرزوی بهترین لحظات رو‌ در این ماشین دارم، اما… نکته این جاست که من فقط گاهی نوشتم و تصور کردم، و این ماشین اومد تو پارکینگ خونه ام، حالا چرا نیومد تو زندگی خودم؟ چون من استمرار نداشتم برای این سناریو نویسی، برای این تجسم، برای این نامه نوشتن به خدا، چون ته ته ذهنم میگفتم حتما باید فیش زمین رو بفروشیم تا پول خرید ماشین جور بشه، من اگررر اطططمینان میداشتم که مییشود بدون ذره ای شک به نوشتن و تجسمم ادامه میدادم،اما الان دیگه برام راحتتر شده و باید ادامه بدم و از خدا بخوام. خدایا شکرت بخاطر اینکه من رو با قانون آشنا کردی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    سید سجاد موسوی گفته:
    مدت عضویت: 1228 روز

    بنام خداوند

    سلام استاد عزیز و خانم شایسته عزیز و دوستانی خوب هم فرکانسی ام

    واقعا این فایل عالی و خیلی به نقطه های مهمی استاد اشاره کردید چون واقعا زمانی نعمت های خداوند رو میبینیم باید تحسین کنیم تا در های نعمت تو زندگی مون باز بشه و این باوری که اون ها دورغ میگن و احساس بد داشت باشین نه تنها نعمت های که دارم از دست میدم بلکه فرار پیشتر رو بخودمان جذب می‌کنیم

    خدا رو شکر سال هاست که کار شروع کردم و توکل کردم به خدا و شرک نورذیدم و با صداقت و احساس خوب کار کردم همیشه دستم پول بوده و ی زمان های هم شده در جمع آدم های بودم که افکرای شرک آلود داشت حسادت و آدم های خوب و ثروتمند رو که میدیدند بهشون حسادت می‌کردند و من هم کم رنگ می‌کردم چون تو هر جمعی که باشی اگر آدم های مثبت باشن ما هم مثبت نگر میشیم اما منفی باشین کم کم رنگ اونها میگیریم الان که فکر می‌کنم خیلی باور های خوب دارم و همیشه آگاهانه آدم ثروتمند رو‌که میبینم و هر چیزی که قشنگ هست تحسین می‌کنم و احساس خوب دارم و خداوند هم در های نعمت رو تو زندگی آن پیشتر باز میکنه .

    خدا رو میلیون ها بار شکر که من به راه درست هدایت میکنه و نعمت می‌ده چون خدا بخشنده و مهربان هست و بنده هایش رو دوست داره بشرط ایمان و صداقت و پاکی دل .

    انشالله که همیشه سالم و سلامت و ثروتمند باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    ساناز جمشیدیان گفته:
    مدت عضویت: 994 روز

    ممنون استاد ویس اززشمندی بود و نکات خوبی داشت

    خیلی مواقع چون ما نقطه ضعف داریم و ما نتونستیم اون مدل باشیم در نتیجه بقیه را زیر سوال بردیم

    دقیقا منم همین بودم تا پولدار بود میگفتم یکجای کارش میلنگه تا خوش اندام بود میکفتم ژنتیکه تا درس خون بود میگفتم باهوش و ذاتیه هوشش، تا موفق بود میگفتم شانسش خوبه

    بدتر اینکه تهمت و افترا هم میزدم

    بدتر اینکه حسادت هم میکردم

    بدتر از اینکه بحای تعریف تخریب هم میکردم

    در دوره ها یادگرفتم چقدر ادم بدی بودم درست بشم

    الان که راه فهمیدم تازه میفهمم چقدر مثل گذشته من هستن همین الان باشگاه میرم بحای تعریف از هیکل همدیکه تخریب میکنن همین الان انگ عمل و… میزنن همین الان دل همو میشکنن و من خودم یک زمانی تو اون دسته بودم الان از بیرون میبینم میگم چقدر ادم بدی بودم

    چقدر خوبه الان عاقل شدم

    خیلی حرفام از حسادت بود اما همش هم ادعا میکردم حسود نیستم تازه فهمیدم اینکه از یک ادم موفق بدم میومد حسادت بوده

    چقدر سخت بود تحسین ادمها و هر روز دارم تمرین میکنم تحسین کنم

    استاد شما کار دذست میگی و ما انقدر کار نادرست دیدیم که باورمون شده مثلا من فکر میکردم دزدی محاله بکنم دیشب مچ خودمو گرفتم وقتی گفتم اشکال نداره دو تا میوه از این درخت بخوریم و میوه اش نارس بود وقتی اومدم خونه یکدفعه به خودم اومدم که چرا فکر میکنی این دزدی نیست چون کمه چون میوه هست چون دیوار نداشت و حصار

    ولی اون شخص راضی نیست این دزدیه

    بعد دیدم وای چقدر مال حروم خوردم به اسم اینکه اشکال نداره جیزی نیست که

    تازه فهمیدم چقدر گناه راحت جلوه میدادن دوستامم همشون میگفتن اشکال نداره و منم باور کردم اشکال نداره اما ایا کاریکه همه میکنن درستع نه

    بلکه ممکنه همینقدر ساده گناه کنی نفهمی

    و چقدر دیشب به خودم اومدم که دیدی کجاها ریز ریز خطا داری بعد هم فکر میکنی ادم خوبه هستی

    استاد از وقتی ویس ها را گوش میدم قران میخونم انقدر قشنگ خدا بهم اشتباهاتمو میگه که میفهمم

    بعد از سی و دو سال سن اولین بار این فهمیدم که اینم دزدیه چرا میگی چیزی نیست و چقدر خدارا شکر کردم میوه نارس بود و چقدر خدا دوسم داره که منو از گناه کردن دور میکنه

    این مدت قشنگ میفهمم خدا بهم میگه نکن یا اکه نفهمم نشه و بعد درک کنم

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    سپیده آقایاری گفته:
    مدت عضویت: 1818 روز

    با نام و یاد خدا

    نشانه امروز من 13 شهریور 1403

    چقدر موضوع این فایل برام جالب بود و با وجودی که بارها این رو شنیده بودم، اما اینبار درک متفاوتی ازش داشتم.

    من در گذشته از همین آدمهایی بودم که به شدت تکذیب میکردم و همیشه دوست داشتم بگم آدمهای موفق و ثروتمند یا دروغ میگن یا از راه نادرستی به ثروت رسیدن و یا دیگه خیلی به طرف لطف میکردم میگفتم درسته که ثروت داره اما عوضش فلان بدبختی رو هم داره. یعنی به هر دری میزدم تا موفقیت و ثروتش رو تکذیب کنم.

    اوایل که شروع کردم به حالت خنثی رسیدم. یعنی نه تکذیب میکردم و نه تحسین. سعی کردم حداقل حسادتم رو کم کنم. فکر کنم در حال طی کردن تکاملم بودم.

    در حال حاضر نمیتونم بگم که تمام افراد ثروتمند رو تحسین میکنم، اما از تفاوتم با صحبتهای بقیه میتونم بفهمم که دارم تغییر میکنم. مثلا یه روز جایی بودیم که فردی با همسرش داشتن از ماشین گرون قیمتشون صحبت میکردن. من اون لحظه تو ذهنم اومد که ایول چقدر مرفه هستن و خیلی احساس خوبی داشتم. اما کسایی که همراهم بودن کلی خندیدن و گفتن چه خالی بندایی بودن و اصلا به ما چه که شما فلان ماشین رو دارین.

    یا مثلا نمایشگاه نقاشی رفته بودیم و قیمت نقاشی ها از 30 میلیون شروع میشد و تا 250 میلیون هم میرسید. یکی از نزدیکانم میگفت بازار هنر ایران مافیایی شده و این هنرمندا همه روی ارتباطاتشون مطرح میشن و آثارشون فروش میره. و از قضا خودش نقاش بسیار چیره دستیه اما خب فروش آثارش مثل اونها نیست و داشتم فکر میکردم که همین باور باعث شده به نعمتها دست پیدا نکنه.

    وقتی بپذیریم که این باور ما رو از نعمتها دور میکنه خب مگه مریضیم بخوایم تکذیب کنیم. درسته شیطان بازم کار خودش رو میکنه. اما هر بار بهتر میشیم. مثلا من همین امروز هم یه لحظه دچار این حس شدم اما به خودم اجازه ندادم که تو این احساس حسادت باقی بمونم.

    استاد عزیزم واقعا ممنون بابت جاری کردن کلام خداوند و این آگاهی های ناب.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    ندا رنجبری گفته:
    مدت عضویت: 3349 روز

    قسمتی از آیه 143 سوره ی بقره:

    وَکَذَلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّهً وَسَطًا لِّتَکُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَیَکُونَ الرَّسُـولُ عَلَیْکُمْ شَهِیدًا….

    و بدین‌سان شما را اُمتی میانه قرار دادیم تا الگویی برای مردم باشید و رسول نیز الگویی برای شما باشد…

    دیگه خداوند چجوری باید هدایتمون کنه تا باور کنیم؟تا باور کنیم که نعمت ها و فراوانی ها هستن تا باور کنیم که راه رسیدن به نعمت ها همین مسیر اجرای این آگاهی ها در عمل هست.

    یکی از محبوب ترین بنده هاش رو به اسم سید حسین عباسمنش فرستاده، داره ثروت هایی که داره رو با دست و دلبازی نشون میده بهمون و با زبان خودش شده زبان خداوند و شهادت میده که من هیچی نداشتم از اونجا به اینجا رسیدم اینم راهش… دیگه خدا باید چجوری هدایت بکنه که نکرده؟

    خداوند حجت رو تموم کرده با این هدایت، اگر ماهایی که اینجا هستیم نخواییم باور کنیم و نخواییم تغییر بدیم زندگیمون رو اون دنیا هیچی نداریم برای دفاع از خودمون در برابر خداوند.

    درک من از بعد از دیدن فایل:

    نعمت ها و فراوانی ها هستن و جهان مملو و سرشار از نعمت هست اگر توی زندگی ما کمه نه به دلیل کمبود در جهان بلکه به دلیل باورهای ما و اندازه ی ظرف ماست و راه افزایش اندازه ی ظرف اینه که به جای حسادت و برچسب زدن و قضاوت کردن ثروتمندان اونها رو شاهدی بر وجود ثروت در جهان بدونیم و تحسین کنیم و تایید کنیم و بگیم پس میشود پس هست پس خداوند میدهد پس امکان پذیر است پس شدنی است اگر افرادی با همین خدا از همین دنیا با همین سیستم عصبی تونستن پس منم میتونم فرقی بین ما نیست خدای ما که یکیه جهانم که همون جهانه سیستم عصبی هم همون سیستم، این دیگه ته عدالت خداونده، اما من وقتی میام میگم خب فلانی توی فامیلم آره شاسی داره اما اون که شوهرش پولدار بوده، اون یکی ام ماشین شاسی داره انا اون شوهرش شغلش فلانه، بهمانی هم تو فامیلم ماشینش خارجیه چند تا خونه داره اما اونکه همش با وام و تسهیلات به اینجا رسیده، اون یکی ام که خانواده اش پولدار بوده از اول باورای مناسبی داشته، اون یکی فلان اون یکی بهمان اونی بیسان…

    شاید نگم طرف دزده شاید نگم کلاه برداره شاید نگم دروغگوئه ولی حواسم نیست که دارم برجسب میزنم حواسم نیست که بعد از کلی کار کردن روی جلسات مربوط به بی تاثیر بودن عوامل بیرونی توی دوره ی ثروت هنوز ذهنم همون واگویه های سابق خودش رو داره و مرغش یه پا داره و انگار نه انگار که من این همه براش الگو و مثال آوردم از آدمایی که فارغ از شرایط بیرونی موفق شدن و فقط و فقط به خاطر افکار و باوراشون موفق شدن.

    چطور میشه که این ذهن ما بعد از این همه الگو و مثال باز برمیگرده سر جای اول و میگرده چند تا مثال نامناسب پیدا میکنه تا از زیرش در بره؟

    چه ذهن چموشی، اما من سمج ترم، یادمه مامانم بچه بودم صدام میزد (چِرِت) توی فارسی معادلش میشه جیرجیرک، اولش خوشم نمیومد از اینکه بهم لقب دادن و گریه میکردم بعدش یه بار پرسیدم چرا بهم میگین چِرِت؟ اونم گفت چون خیلی سمج هستی، اگر چیزی بخوای ول کن نیستی تا به دستش نیاری، ما محلی ها جیرجیرک رو به عنوان یه حشره ی سمج میشناسیم، از بچگی همین بودم یه هدفی رو انتخاب میکردم راه های مختلف رو امتحان میکردم تا به دستش بیارم کلا نمیشه و اینا تو کتم نمیرفت برام تعریف نشده بود، خیلی پشتکار داشتم توی رسیدن به خواسته هام، الانم همینه اینقدر میمونم سر این داستان تغییر ذهنم تا بالاخره ذهنم با من همراه بشه چون فقط یه راه دارم یا موفق میشم یا میمیرم راه سومی وجود نداره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  10. -
    ندا رنجبری گفته:
    مدت عضویت: 3349 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان.

    سلام خدمت استاد عزیزم مریم جان زیبا و دوستان عزیز همفرکانسی.

    من این فایل رو قبلا چندین بار گوش دادم این سری وقتی داشتم جلسات فراوانی ثروت یک رو مرور میکردم و کامنتاش رو مطالعه میکردم خیلی از بچه ها به این فایل اشاره کرده بودن و من با خودم گفتم قبلا خیلی گوشش دادم اما بزار برم یه بار دیگه گوش بدم شاید این یه نشانه اس و خداوند میخواد یه درک جدیدی از این فایل روزی من بکنه و وقتی اومدم و به صورت تصویری دانلودش کردم و با دقت گوشش دادم یه جای فایل که استاد میگه وقتی نعمت میبینیم به جای “برچسب زدن” تحسین کنیم یه آگاهی توی وجودم زنگ خورد، یکی از خواسته های من داشتن ماشین خوب هست، من همیشه توی خیابون توی شهر خودم ماشینای خارجی مدل بالا که ماشاالله کم هم نیست میبینم تحسین میکنم و هیچ وقت هم نمیگم طرف دزده یا کلاه برداره اصولا همچین باوری ندارم خیلی دیدم رو نسبت به ثروتمندان مثبت کردم قبلا اینطوری نبودم اما الان دیدم خیلی خوب شده حسم خیلی خوب شده نسبت بهشون، اما امروز با گوش دادن به این فایل متوجه شدم من وقتی ماشین مدل بالا میبینم فکر نمیکنم طرف با فقط صرفا درآمد خودش در مدت کوتاهی تونسته به این خواسته برسه و راه حل تسهیلات و وام توی ذهنم مرور میشه یعنی فکر میکنم طرف وام‌ گرفته طرف از تسهیلات استفاده کرده، شاید برچسب خیلی بد نزنم و نگم طرف دزده ولی ذهنم داشت اینجوری برچسب میزد و یه جورایی انگار ذهنم این باور رو نداره که خیلی ها هستن که اونقدر ظرفشون بزرگه و اونقدر باورهای مناسبی در مورد ثروت دارن که با درآمد یه ماهشون درآمد یه هفته شون یا حتی درآمد یه روزشون (حالا نه صرفا درآمد، حتی بهتره بگم ورودی) یا نه حتی خیلی ها هستن که با یه تماس و یه معامله میتونن ارقامی رو بسازن که منِ نوعی با یه عمر تلاش نتونم، کلا افرادی که ظرف کوچیکی دارن و باورهای نامناسب زیادی در مورد ثروت دارن و به قول معروف “گنجشک روزی” هستن نمیتونن باور کنن چنین آدمایی با چنین درآمدهایی و ورودی هایی هم هستن و تنها راه حلی که به ذهنشون میرسه برای داشتن نعمت های بزرگی مثل خونه ی میلیاردی یا ماشین میلیاردی دور زدن قانون تکامل و تقلب کردن یا راه حل های میانبر هست.

    چطور من اون افرادی که توی خیابون میبینم از دور با ماشین خیلی گرون بدون اینکه بشناسمشون میگم طرف وام‌ گرفته از تسهیلات استفاده کرده یا طرف خیلی خوش فکر بوده یا دست به پس اندازش خوب بوده؟ چرا نمیتونم قبول کنم که میشود جوری باورهاتو شکل بدی که دهانه ی ظرفت اونقدر بزرگ بشه که بتونی نعمت ها رو در اسکیل عظیم به راحتی ظرف مدت کوتاهی به دست بیاری، مثالش شرکت اپل هست که استاد توی روانشناسی ثروت یک مثال زدن که ظرف یه سال دو سال ارزش شرکت از یک تریلیون دلار رسیده به دو تریلیون دلار مثالش جف بزوس هست با دویست میلیارد دلار دارایی.

    چند وقت پیش هدایت شدم به مصاحبه ی مرویس عزیزی، تاجر افغان، که این فرد میگفت توی یه شب با یه تماس تونستم هفتاد میلیون دالر پول بسازم.

    پس هستن، هستن افرادی با چنین دهانه ی ظرفی، پس میشود که چنین ظرفی رو ساخت میشود چنین ورودی ای رو داشت، میشود که گنجشک روزی نبود، خدایا شکرت که اینقدر بهم گفتی برو این فایل رو دوباره گوش کن اینقدر گفتی، اینقدر به طرق مختلف نشونه فرستادی که منِ کله شق یه دنده رو تسلیم کردی و آوردی نشوندی سر فایل تا در بیارم باگی رو که مدت هاست مانع رسیدن من به خواسته ام شده، شکرت خدای مهربانم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای: