راهکاری برای ایجاد باور قدرتمندکننده‌ی «فراوانی» - صفحه 58

907 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهدی وجدی گفته:
    مدت عضویت: 503 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به استاد عزیزم و خانوم‌شایسته و دوستان هم مسیر.

    میخوام تجربه خودم رو بگم از تحسین زیبایی ها و فراوانی ها که هرچی جلوتر میرم زیبایی بیشتر و فراوانی بیشتری داله وارد زندگیم میشه.

    از وقتی که متوجه شدم باید به جای حسادت به ثروت افراد به روابط عاشقانه افراد و زندگی افراد تحسین کنم و از خداوند بخوام که به منم بده خیلی اتفاقات زیبایی در زندگیم داره میوفته که تازه ترینش رو براتون تعریف میکنم.

    من حدود 20 روزه مهاجرت کردم‌به تهران و از وقتی که اومدم خداوند شرایط و اتفاقات رو جوری داره برام میچینه که اصلا باور نکردنیه و هر روز لذت میبرم از زندگیم از وقتی اومدم‌ اینجا و توی شهر میرفتم برای گردش و خرید خب افرادی رو میدیدم که روابط عاشقانه خوبی دارن و وقتی میدیدمشون اول ذهنم میرفت توی فاز حسادت و از این حرفا ولی سریع میگفتم ببین فقط تحسین کن اگه حسادت کنی از خودت دور ترش میکنی نه نزدیکتر و همش تحسین میکردم که چقدر بهم میان چقد دوتایی باهم خوبن چقدر خوشگلن و از این حرفا تا اینکه 3 4 روز پیش رفته بودم برای خرید تو راه برگشت توی مترو یک دختر خانومی رو دیدم که شباهت های زیادی به اون فردی داشت که مورد نظر من بود برای یک رابطه عاشقانه و از اونجایی ام که ترس داشتم از صحبت کردن و ایجاد ارتباط گفتم باید به این ترسه غلبه کنم و برم حرفمو بزنم خلاصه صبر کردم یه جای مناسب توی یک موقعیت مناسب رفتم و با اعتماد به نفس و عزت نفس کامل با اون خانوم محترم صحبت کردم و تونستم باهاشون ارتباط برقرار کنم و از اون روز چند باری همدیگرو دیدیم و این رابطه زیبا داره خیلی خیلی قشنگ و لذت بخش جلو میره و این تجربه زیبا هم ایمان من رو نسبت به خداوند قویتر کرد هم عزت نفس و هم اعتماد به نفس من رو بالاتر برد هم باعث شد ایمان و اعتماد من نسبت به این موضوع قدرت تحسین بیشتر و بیشتر بشه و خیلی خیلی خوشحالم از اینکه به این ترس غلبه کردم و باعث به وجود اومدن اینهمه اتفاق خوب توی زندگیم شدم و خواستم‌این تجربه رو با شما در میون بزارم که با خوندنش بیشتر به درک قوانین جهان کمک کنم و هم ردپایی بمونه برای خودم و هم اینکه با بازگو کردن تجربه اتفاقات خوب اتفاقات خوب بیشتری رو به زندگی خودمون دعوت میکنیم.

    دوستتون دارم

    خدانگهدار.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    شهاب تقی زاده گفته:
    مدت عضویت: 571 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان.

    خدایا هر انچه که دارم از ان توست

    سلام به استاد عباس منش عزیز و

    تمام دوستانم در این سایت الهی.

    خدارو شکر میکنم که هر لحظه در حال هدایت کردن من است. استاد من یه یک سال و نیم خدا منو هدایت کرد به این سایت الهی به اگاهی های نابی که شما تو تمام فایل هاتون بهمون میدی. من این فایل قبلا هم گوش دادم نمیدونم چند وقت پیش اون موقع کارگر میدان تره بار شهرم بودم کارگری میکردم. یادم میاد اون موقع که این فایل گوش داده بودم چند تا از رفیقام که اونها هم کارگر بودن و رفتن کار کاسبی واسه خودشون راه انداخته بودن رو همش تحسین میکردم بهشون تبریک میگفتم و هر کی از اشناهام یا دوستای دیگم میشنیدم به یه موفقیتی رسیدن تحسین میکردم میگفتم دمشون گرم که اقدام کردن حرکت کردن خدا هم هواشونو داره. میگفتم خدا به اونها که تو شرایط من بودن کارگر بودن یه کسب و کار واسه خودشون داد به من هم میده میگفتم تو هم نترس حرکت کن توکل کن به خدا باور داشته باش که خدا به تو میده هدایت میشی به کاری که برا خودت باشه. و خدارو صد هزار مرتبه شکر امروز من یه چند وقت صاحب کسب و کار خودم هستم یه فروشگاه دارم. با دیدن دوباره این فایل به یاد اوردم که ببین خدا جواب میده قوانینش برا همه کار میکنه، امروز یاد گرفتم که بازم بیشتر تحسین کنم اون فروشگاهایی که فروش بالایی دارن مشتری های زیادی دارن تبریک بگم تا من هم هدایت بشم به فروش های چند برابری و بیشتر. و این تمرین امروز از خدا میخوام کمکم کنه جدی تر انجام بدم. بیشتر ببینم تحسین کنم تبریک بگم باور کنم که منم اگر تکامل رو طی کنم عجله نکنم منم فروش روزانه ام بیشتر میشه جنسام بیشتر میشه مغازم بزرگ تر میشه.

    خدارو شکر میکنم که دارم رو خودم کار میکنم با اکاهی هایی که شما بهم میدین قبلا فقط کامنت بچه ها رو میخوندم از این به بعدمیخوام روی هر فایل منم درک امروزم رو بنویسم. این جا که کسی یکی دیگه رو قضاوت نمیکنه ایجا همه مثل یه خانواده ایم.

    از شما استاد و خانم شایسته بی نهایت سپاس گزارم بهتون تبریک میگم تحسینتون میکنم که با این جدیت روی خودتون کار کردین و زندگی بهشتی رو در این دنیا واسه خودتون ساختید و این باور رو به ما میدید که ما هم میتونیم به همچنین زندگی برسیم.

    مهم نیست تو چه وضعیتی هستیم مهم نیست چقدر بدهکاریم. به اندازه ای که خدا رو باور کنیم، خودمون باور کنیم باور کنیم اصل و اساس این جهان بر پایه ثروت و فراوانیه ما هم هدایت میشیم به ثروت و فراوانی ها.

    از همه دوستان که کامنت فوق العاده و تجربه هاشونو میزارن تا ما درس بگیریم هم سپاس گزارم.

    در پناه الله یکتا شاد باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  3. -
    محسن توحیدی گفته:
    مدت عضویت: 412 روز

    به نام خدایِ جانان . سلام

    1. تو قدرت داری، مثل خداوند

    درون همه‌ی ما یه نیروی خیلی قوی هست که می‌تونه مسیر زندگی‌مون رو بسازه. اسم این نیرو، کنترل ذهن و توجهه. این همون چیزیه که در قرآن بهش می‌گن «تقوا». یعنی بلد باشی روی ذهن‌ت و انتخاب‌هات تمرکز داشته باشی، نه اینکه فقط با اتفاقات بیرونی جلو بری.

    2. دنیای بیرون بازتاب باورهای درونیه

    تو فقط به اندازه‌ای از نعمت‌های زندگی بهره‌مند می‌شی که باورت بشه اون نعمت‌ها واقعاً هستن. یعنی اگر باور کنی که همه‌چی کمه و فقط برای بعضیاست، همون رو تجربه می‌کنی. ولی اگه باور کنی که جهان پُر از فرصت و نعمت برای همه‌ست، کم‌کم اون‌رو در زندگی‌ت می‌بینی.

    3. چطور ذهنِ محدود رو عوض کنیم؟

    اینجا می‌رسیم به اصل مهم:

    باید خلاف ذهنِ قبلی‌مون عمل کنیم.

    یعنی چی؟ یعنی اگه قبلاً وقتی موفقیت کسی رو می‌دیدیم، حسادت می‌کردیم یا اونو دروغ می‌دونستیم، حالا باید برعکسش رفتار کنیم:

    تحسین کنیم.

    باور کنیم اون موفقیت نشونه‌ی امکان‌پذیر بودنِ رویاهاست.

    به جای تمرکز روی کمبود، به نشونه‌های کوچیک فراوانی توجه کنیم.

    4. لیست نشونه‌ها رو بساز

    شروع کن به نوشتن:

    • هر کسی که به موفقیت رسید.

    • هر فرصت یا نعمتی که دیدی.

    • هر مثال کوچیکی از ثروت، خوشبختی یا شادی.

    این لیست باعث می‌شه ذهنت بفهمه که نعمت‌ها واقعی‌ان، محدود نیستن، و تو هم می‌تونی سهم داشته باشی.

    5. جهاد اکبر واقعی همینه

    جهاد واقعی یعنی سختی کشیدن نیست، یعنی «تعهد قوی» برای نگهبانی از ذهنت. یعنی نذاری هر فکر منفی، هر حرف محدودکننده یا هر انرژی منفی وارد ذهنت بشه. این نگهبان باید با قدرت جلوی همه‌ی چیزایی که بهت حس کمبود می‌دن رو بگیره.

    6. از واکنش‌های منفی فاصله بگیر

    وقتی موفقیت بقیه رو می‌بینی:

    • برچسب نزن.

    • زیر سؤال نبر.

    • تحسین کن، حتی اگه از درون برات سخته.

    این کارها کدنویسی ذهن‌ته. هر بار که تحسین می‌کنی، داری ذهن‌ت رو برای دریافت همون نعمت‌ها آماده می‌کنی.

    7. با ایمان جلو برو

    نه منطقی، نه با شک. با ایمان سریع و بدون تردید. اینکه نعمت هست، ثروت هست، سلامتی هست. فقط باید روی اون فرکانس بری. مثل رادیو، اگه روی موج کمبود باشی، فقط صدای کمبود می‌شنوی.

    8. جمع‌بندی

    • جهان پر از نعمت و امکان موفقیته.

    • سهم تو بستگی به باورت داره.

    • تمرین ذهنی یعنی روزانه روی باور فراوانی کار کنی.

    • جهاد اکبر یعنی جدی گرفتن نگهبانی از ذهنت.

    • تحسین موفقیت دیگران، یعنی باز کردن راه تجربه‌ی اون موفقیت توی زندگی خودت.

    پس مسیر تغییر از بیرون نمیاد، از تغییر ذهن و تمرکز شروع می‌شه. هر چی توجه بدی، بیشتر از همون نصیبت می‌شه. پس روی فراوانی تمرکز کن، نه کمبود.

    -_-

    خاطره: تغییر نگاه، تغییر نتیجه

    چند سال پیش، یه نفر که تازه از شغل قبلیش اخراج شده بود و وضع مالی خوبی نداشت، توی جمعی نشسته بود که یه نفر دیگه داشت از موفقیتش توی کسب‌وکار اینترنتی حرف می‌زد. همه تحسین می‌کردن، ولی اون شخص از درونش داشت می‌جوشید. با خودش می‌گفت: “معلوم نیست اینم چه پارتی‌ای داشته یا از کجا پول آورده!”

    این نگاهش باعث شد شب تا صبح کلافه باشه، نتونه بخوابه، و حتی حس بی‌عرضگی بهش دست بده.

    اما یه روز تصمیم گرفت نگاهشو عوض کنه. همون آدم موفق رو پیدا کرد، باهاش گپ زد، سوال پرسید و به جای قضاوت، ازش یاد گرفت. بعدش با دست خالی یه پیج فروشگاهی کوچیک توی اینستاگرام زد. اولش کند بود، ولی چون تمرکزش رو گذاشته بود روی رشد خودش به جای قضاوت بقیه، کم‌کم راه افتاد.

    یک سال بعد، خودش داشت توی یه دورهمی از مسیر موفقیتش تعریف می‌کرد و یه نفر دیگه توی جمع، همون حسی رو داشت که یه سال پیش خودش داشت.

    بعدها می‌گفت:

    “همه‌چی از جایی تغییر کرد که یاد گرفتم موفقیت دیگران تهدید نیست، نشونه‌ست. نشونه‌ی اینکه منم می‌تونم، فقط باید باور کنم.”

    نتیجه‌اش؟ وقتی دیدت رو عوض کنی، دنیا رو جور دیگه‌ای می‌بینی. نگاه از حسادت به تحسین، مثل روشن کردن چراغه توی یه اتاق تاریک.

    و این، همون جهاد اکبره.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  4. -
    مصطفی خدابخشی گفته:
    مدت عضویت: 2041 روز

    بنام خداوند مهربان

    سلام به خانواده صمیمی عباسمنش

    خداوند رو سپاسگذاریم که به ما فرصت داد تا با این آگاهی‌ها زندگی‌مون رو اونطوری که میخوایم بسازیم.

    بریم سراغ نکات ارزشمند این فایل

    چی میشه که ما باور میکنیم فراوانی هست؟

    جواب خیلی ساده‌اس و تمام کاری که باید انجام بدیم اینه که نگاه کنیم به ثروت و نعمتی که آدم‌ها دارند و بعد بیایم تحسین‌شون کنیم.

    همین راهکار ساده که من خودم بسیار بسیار بسیار باید بیشتر تمرین کنم، جوابه! اما آدم‌ها این شکلی نگاه نمی‌کنند. وقتی خبر موفقیت یکی رو میشنویم، خیلی ساده میگیم فلانی دروغ میگه، اینا مال خودش نیست یا مثلا ممکنه عصبانی بشی که پس چرا برای من نمیشه! (که من خودم بیشتر رو دومیه کار دارم، اونم بخاطر شخصیت عجول‌ترم هست.)

    هر کدوم از این رفتارها باعث میشن شما فرکانسی رو ارسال کنی که ثروت و نعمت موجود تو جهان رو از تو دورتر کنه، چرا؟ چون تو داری تکذیبش میکنی!

    و چون ما تو جهانی هستیم که به هر چی توجه کنی از همون رشد میکنه، شما داری به نبود ثروت توجه میکنی.

    جهان به افرادی پاداش میده که صدق بالحسنی میکنند و کسانی که کذب بالحسنی میکنند، از نعمت‌ها دورتر و دورتر میشن و اصلا راجع به این صحبت نمیکنیم که کدومش خوبه یا بد… ما راجع به این صحبت میکنیم که ما چی میخواهیم و از اونجایی که جهان، بی قضاوت، فقط به فرکانس‌های غالب ما واکنش نشون میده، ما میایم به چیزایی توجه میکنیم که برای شخص من/ما جالبه .

    بیشتر راجع به ثروت صحبت میکنیم ولی شما میتونی همین قانون رو برای روابط، سلامتی، موفقیت و…. بکار ببری، قانون یکیه!

    تحسین کنید!

    این یه کلیده! وقتی نعمتی میبینید، مثلا طرف یه شاسی بلند داره، ویلا داره، زمین داره…. بگید آفرین! دمش گرم، خدا بیشترش کنه! چرا؟ چون این بابا، با رسیدن به این نعمت‌ها داره نشون میده که میییییشود داششت. اصلا لازم نیست طرف اینا رو بشنوه‌ها… شما تو دل خودتون طرف رو تحسین کنید، اصلا دیگرانی وجود ندارند. وقتی شما هی داری به نعمتی که تو زندگی دیگران هست، توجه میکنی، داری سیگنالی رو میفرستی تا جهان نشونه‌های بیشتری برات بفرسته! و اگر باورهای خوبی هم بسازی ، اون نعمت وارد زندگی تو هم میشود.

    خب، حالا چجوری باور رو درست کنیم؟

    فرض میگیریم برای ساخت باور ثروت شما لازمه 200 تا سیگنال بفرستی، من هی از اعداد استفاده میکنم تا مفهوم رو بهتر برسونم، شما میای روز اول شروع میکنی و مثلا بعد از مدتی 50 تا الگو دیدی و تحسین کردی، یه سری نتایج هم دیدی ولی چون به 200 نرسوندی، نتایج پایدار نیستن و میگی خب پس چرا جواب نداد… اینجا همون جایی که گول میخوریم… خود منم تو این داستان واقعا جای کار دارم.

    بخاطر همین کنترل ذهن یا تقوا اینقدر مهمه.

    باور ثروت زمانی براتون بدیهی میشود که، اعداد رو برسونی به حالا مثلا 200…

    الگوها رو ببینید، ثروت جهان رو ببینید و هرررر چقدر بیشتر ببینید و تحسین کنید شما تو مدار ثروت بیشتری قرار میگیرید.

    برای تمرین ثروت و فراوانی میخوام باز برم خونه‌های مردم رو ببینم، مغازه‌ها و پاساژهای جدید رو ببینم، ماشین‌های مردم رو، کارخونه‌هاشون، تولیدی‌هاشون رو ببینم و هی تکرار کنم، تکرار کنم و تکرار کنم بنویسم، صحبت کنم که خدایا شکرت، اینها گواهی و شهادت میدن که ثروت جهان بی انتهاست. این آدم‌ها تونستند برسند! پس برای منم میشه، امکان پذیره، راهش رو هم پیدا میکنیم و تو بهم میگی.

    چندشب پیش تو جلسه قرآنی استاد میگفت منافقان یه عهدی رو با پیامبر میبندن و تو خلوت خودشون یه جور دیگه رفتار میکنند. امیدوارم عهدی که با خدا میبندم که خدایا من به فراوانی‌ات ایمان دارم رو بتونم نگه دارم و طور دیگه‌ای رفتار نکنم، جور دیگه‌ای فکر نکنم.

    واقعا باید تعقل کرد… تفکر کرد… به قول حضرت علی یه ساعت تفکر ارزشش از عبادت سرسری بهتره.. اصلا این‌ همه نعمت و خونه و ماشین و شهرهایی که دارند بزرگتر میشن، گواه اینه که ثروت و فراوانی جهان هر لحظه داره بیشتر میشه دیگه…

    در پناه الله مهربان، ثروتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  5. -
    فردین سلیمانی گفته:
    مدت عضویت: 136 روز

    بنام خداوند جان آفرین و هستی بخش

    سلام خدمت استاد عزیزم وبچه های باایمان در دوره های استاد عباسمنش عزیز

    تا زمان قبل از ورود و آشنایی من و هدایت خداوندم به مسیر آگاهی های استاد بحث حسادت که نتیجه کمبود در نعمت های خداوند هست در من بوده و خداوند را شاکرم که این حس رو تا حدود زیادی با تمرکز به باور فراوانی کم کردم همیشه سعی میکنم کسی که خداوند به او نعمت وثروت داده لایقش بوده که داده و چون خداوند خیر مطلقه و عادل پس برای همه این نعمت وجود داره و کمبودی نیست اگر تمام مردم جهان مولتی میلیاردر بشوند باز ذره ای از ثروت و نعمت خداوند کم نمیشه چرا ؟ چون اساس جهان بر روی خیر و فراوانیه و سال به سال در حال پیشرفت وگسترش و بسطه و خداوند جهان را بر اساس فراوانی آفریده و از قوانین خداونده که در قران بیان شده است

    در روستایی که من زندگی میکنم از زمانی که روی باور فراوانی کار میکنم همیشه سعی میکنم اطرافم را با این دیدگاه در نظر بگیرم زمینهایی که روستای کوچک ما که حود 500 خانواره در حود 7تا8 هزار هکتار زمین داره و خودم که با موتور با سرعت زیادسر زمینی که دورتر هست میرم حدودا 10 دقیقه طول میکشه و همیشه خداوند را شاکرم که خداوند چقدر زمین زیاد به مردم روستای ما داده و خدایا شکرت میگم تا به زمین خودم برسم و زمان کاشت حود 300 تا 400 تراکتور همزمان این زمینها رو کشت میکنند و در همه جا تراکتور زیاد در حال کشت کردن هستند حتی خیلی از خارج از روستا تراکتور برای کار کردن و کرایه به اینجا میان و کسب روزی میکنند و بعد از کشت زمینها منتظر بارش خداوند میمونند و بعد از مدت کوتاه خداوندباران رحمتش را میفرسته واز شرق تا غرب رو سیراب میکنه و زمینهای ما چون کشت دیم هستش فقط با باران رحمت خداوند سبز میشوند و من همیشه ودر همه حال بعداز باریدن باران خداوند را شکر گزاری میکنم و پیش خودم یاد آور میشوم که اگر این بارانهای رحمت و نعمت خداوند نباشه یک دانه گندم یا جو ویا…..سبز نخواهد شد واین نعمت فراوانی خداوند بر بندگان خودش هست که بی توقع میبخشه و خداوند را شاکرم که در جایی زندگی میکنم که از یکطرف به فاصله 10 کیلومتر کوه و جنگل ودرختان بینهایت با چشمه ها واز طرف دیگر حدود 10 کیلومتر تا دریای خزر و زیباییهای این دریا زندگی میکنم خدایا شکرت برای این نعمت و فراوانی ،

    مورد دیگه که کارم در بندر امیرآباد هست واقعا همیشه از خداوند شاکرم که به این مکان هدایت شدم چون همانجوریی که استاد هم در بندر عباس مشغول به کار بودند می دانند که در محیط بندر واقعا فراوانی را حس میکنی

    صدها تریلی و کامیون هر روز در حال تخلیه و بارگیری هستند چقدر ثروت ونعمت ورود وخروج پیدا میکنه هزاران نفر در حال کسب روزی در این محیط هستند ،تریلی های که هر روز حامل ماشینهای خارجی درجه یک از تویوتا گرفته تا بنز وبی ام دبلیو از دبی به این بندر وارد و به کشورهای حاشیه دریای خزر ترانزیت میشوند ،کشتیهایی که حامل صدها تن ذرت و گندم وجو وارد بندر میکنند ،شرکتهای تخلیه بارگیری،پولی که صاحبان صدها تریلی ها در هر روز درازای حمل بار میگیرند و صدها مورد دیگر که واقعا فراوانی و نعمت خداوند را در این محیط میتوان دیدواز آن لذت برد که یکی از بزرگترین تمرینات من هست و خداوند را سپاسگزارم که مرا به این محیط و کار در اورژانس که کمک به همنوعانم هست هدایت کرد

    با کارکردن بر روی این باور ورود نعمت وثروت را به عینه در کار کشاورزیم و محصولم که تناژ بالایی میگیرم را میبینم ودر زندگیم که در حال رشده مشخص میشه

    خدایم را شاکرم که مرا در مسیر این اگاهیها قرار داد و از استادم به خاطر اینکه این اگاهی را به ما منتقل میکند را کمال تشکر دارم

    من الله توفیق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  6. -
    مهدی بیرانوند گفته:
    مدت عضویت: 1835 روز

    سلام به دوستان عزیز ⁦(⁠◍⁠•⁠ᴗ⁠•⁠◍⁠)⁠⁩

    دیشب یکم حالم گرفته بود . سر یک مسئله ای نشونه ای اومده بود و هدایت شده بودم . با دوستم داشتم صحبت میکردم . هی بهم میگفت دست نگه دار . خیلی ضایعس هی نظرتو عوض کنی . دید بقیه نسبت بهت منفی میشه . من اون لحظه فکر کردم واقعا کارم اشتباهه هی در اون زمینه نظرمو عوض کنم . با خودم گفتم آره بچه های کلاس چی میگن ؟

    وقتی تلفنو قط کردم . گفتم این تفکر اونه . نه من . همین دیروز فایل عزت نفس استاد رو دیدم که میگفت حرف مردم بی ارزش ترین چیز تو این دنیاس . فکر میکردم خیلی خودم بلدم این موضوعو . ولی الان میبینم که نه جا داره کار کنم روش . گفتم خدایا نمیدونم تو هدایتم کن . زدم روی نشانه من و هدایت شدم به این جا . حالا مسئله من در زمینه روابط هستش .

    اومدم توضیح این فایل رو خوندم دیدم نوشته که

    ⁦ฅ⁠^⁠•⁠ﻌ⁠•⁠^⁠ฅ⁩ ذهن تو نا آگاهانه‌ برنامه ریزی شده تا بدترین سناریوی ممکن را درباره‌ی سهمی بچیند که می‌توانی از فراوانی‌ بی‌ انتهای نعمت‌های جهان تجربه کنی ฅ⁠^⁠•⁠ﻌ⁠•⁠^⁠ฅ⁩

    دیدم که اره . ذهن من تماما تنظیم شده رو حرف مردم . پیش فرض ذهنی دوست من اینه . من قبلا پشت سرم هم حرف های بی اساسی بود ولی اصلا توجه نمیکردم . کی ؟ زمانی که با پیش فرض های خودم به قضیه نگاه میکردم . ولی الان چون دوستم بهم گفته بود از ترس حرف بقیه فعلا کاری نکن ، میخواستم دست نگه دارم . ولی بنظرم اصلا لزومی نداره . من به هیچ عنوان کار اشتباهی نکردم . فقط به خودم جسارت تصمیم گرفتن رو دادم .

    اینکه هم میدیدم استاد مثال هایی از روابط عاشقانه میزدن ، بیشتر منو مصمم میکرد که خداوند داره با نشانه هاش هدایتم میکنه .

    از خدا میخوام که هدایتم کنه تا در مسیر درست

    مسیر پیشرفت و بزرگی قدم بردارم .

    خدایا شکرت ⁦(⁠◕⁠ᴗ⁠◕⁠⁠)⁩

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    جواد گفته:
    مدت عضویت: 687 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم خانم شایسته وتمام دوستان سایت خدایا شکرت که منو هدایت کردی به این فضای عالی وپر از موهبت خداوند خدایا سپاسگزارم استاد جان دیروز یعنی تاریخ/1403/1215من ازصبح تصمیم گرفتم تمرکز خودمو بزارم روی باور فراوانی از همون صبح هدایت شدم به قسمت عقل کل سایت و هدایت شدم به این فایل شما تا بعدازظهر که امکانی که هستم ازادشدم و رفتم سر کارم.استاد من یه مدتی هست که پیک موتوری کار میکنم توی مسیرهایی که دیروز میرفتم اطرافمو که نگاه میکردم فقط ماشینهای مدل بالا خارجی وعالی رو میدیدم فروشگاه‌هایی که پراز مشتری بودن درخواست‌هایی برام میومد با مبالغ بالا ومن مدام حالم بهتر وبهتر میشد چون آگاهانه داشتم میدیدم تا اینکه توی یک مسیری هدایت شدم انگار که خداوند میخواست بهم باز هم نشون بده که فراوانی را ببینم سر یک چهارراه یک همزمانی اتفاق افتاد که من باید وایمیستادم دیدم که یک خانمی داره درخواست کمک مالی میکنه ودقیقا جلوی من یک ماشین 206 بود که خانواده بودن شیشه ماشینو داد پایین واز توی کیفش یک مشت 10هزارتومنی که به ظن من 120یا شاید هم بیشتر پول به اون خانم داد ومن همون لحظه آگاهانه داشتم فراوانی را میدیدم خدایا شکرت اون لحظه یه حس خیلی عالی در من شکل گرفت چشمام پراز اشک شد چراغ سبز شد ومن شروع به حرکت کردم وهمینطور که تو حس سپاسگزاری بودم اصلا نمیدونم که چجوری میشه اون حسو توصیف کردچشمم افتاد به یک اتوبوس واحد که روی شیشه پشتش نوشته بود(وهومعکم)ومعنیش هم زیرش نوشته شده بود (وخداوندهمیشه با ماست)استاد نمیدونین با دیدن این جمله چه حالی به من دست داد.توی این حال بودم که خواهرم باهام تماس گرفت وگفت که پدر ومادرم خونه اونها هستند وپدرم یک دارویی میخواست که براش بگیرم وخواهرم گفت که براش بگیرم وبرم خونه اونها ومنم با کمال میل و احساس شور وشوق گفتم حتما فاصله خونه خواهرم و اون محلی که من بودم یکم زیاد بود وبعداز اینکه تلفنو قطع کردم یه درخواست سرویسی برام اومد دقیقا از جایی که من بودم به محله ای خونه خواهرم بود با یه مبلغ خیلی خوب ومن باز هم احساسم عالی وعالی تر شد توی مسیری که میرفتم مدام باخودم حرف میزدم که چطور می‌شه من روی یه چیزی تمرکز کنم واز خدا بخوام که هدایتم کنه وچقدر سریع به نشونه هاش نرسم چجوری من میتونم به عنوان یه بنده خدا با چه کلمه ای از خداوند سپاسگزاری کنم که خدایا چقدر توی این جهان توی این شهر فراوانی ونعمت وجود داره ومن منه جواد حتی باور به دیدنش هم ندارم رسیدم خونه خواهرم دیدم که پدرم یه گوشی مدل بالای نو خریده باز هم اونجا کلی سپاسگزاری کردم و تا ساعت 10/30شب باهم کلی خوش گذروندیم انقدر حالم عالی بود که برگشتم خونه همسر ودخترم بیرون بودن ومن شروع کردم به مرتب کردن خونه شستن ظرفها در همین حال هم داشتم به فایلهای شما گوش میدادم تا اینکه دختر وهمسرم با کلی خرید اومدن خونه خدایا شکرت استاد عزیز نمیدونین چقدر عالی بود خدایا شکرت اینکه من باور کنم که فراوانی هست نعمت هست ثروت هست فقط کافیه که من ببینمشون خدارا شاکرم که منو هدایت کرد به این مسیر استاد به خداوندیه خدا حاضر نیستم 1ساعت از این روزهای الانمو با کل عمر 39 سالم عوض کنم چرا که تازه دارم معنی زندگی خداوند دنیا وقوانینشو متوجه میشم خدایا سپاسگزارم سپاسگزارم وممنون که این فضای به این قشنگی هست که من میتونم ازش استفاده کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  8. -
    عاطفه معین گفته:
    مدت عضویت: 799 روز

    بنام رب قدرتمندم

    منت خدای را عزَّ وَ جَلّ که طاعتش موجبِ قُربَت است و به شکر اندرش مَزید نعمت. هر نفسی که فرو می‌رود مُمدِّ حیات است و چون بر می‌آید مُفَرِّح ذات. پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب.

    از دست و زبان که بر آید کز عهده شکرش به درآید

    از بچگی و وقتی یادم میاد تا وقتی که پدرم زنده بود همیشه ازش شنیدم : شکر نعمت ،نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون …

    پدرم نه نماز میخوند نه روزه می‌گرفت! ولی همیشه اعتقاد داشت با خدا باش و پادشاهی کن ،

    اعتقاد داشت باید همیشه واسه همه خوب خواست ، باید کاری به زندگی کسی نداشت ، باید از خوبی ادم ها از داشته هاشون تعریف کرد و چشم رو روی بدی ها بست چون به ما ربطی نداره! همیشه برای منو خواهر برادرهام از روی پای خودش ایستادن و به خواسته هاش رسیدن حرف می‌زد . وقتی بزرگ شدم تازه فهمیدم چرا پدرم میتونست به دیگران راحت کمک کنه اونم جوری که به طرف بگه نمیخواد بهم پسش بدی دلم خواسته بهت کمک کنم ، چون درهای رحمت و برکت خدا رو به روی خودش کسب و کارش، زندگیش باز گذاشته بود، الان متوجه میشم که پدرم با سفر کردن و تفریح هاش هی بیشتر از خداوند بابت ثروتش سپاسگزاری میکرده و لذت می برده و خداوند بهش نعمت های بیشتری می‌داد…

    باور فراوانی تکرار تمرینش ، تحسین کردن دیگران از هر جنبه ای باعث میشه ذهن ما بیشتر فراوانی ثروت ، روابط و و … باور کنه و اونوقت دریایی از برکت به زندگی مون میاد .

    نشانه امروزم صحبت های خداوند با من بود ، چون همین امروز صبح ازش خواسته بودم باهام در مورد فراوانی صحبت کنه و متوجه شدم که راهم درسته و اتفاقا ایمانم قوی تر هم شد ، چون الان چند ماه هر وسیله یا خونه عالی رو تحسین میکنم ، آدم ها ، روابط، شادی ها ، کسب و کارها ،زیبائی ها همه و همه رو تحسین میکنم و چقدر حال دلم خوب تر میشه اونم بدون حسادت ، بدون برداشت بد ، خدایا سپاسگزارتم.

    مطمئنم خبرهای خوبی برام در راه هست و این نشانه این کلام از سمت خداوند برای من بود ، خدایا شکرت .

    ممنون از فایل های بی نظیر تون ، دوستتون دارم با عشق.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  9. -
    علیرضا یکتای مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1331 روز

    به نام خداوند مهربان وهدایتگر

    سلام

    باور فراوانی

    این فایل نشانه امروزم بود.

    بهترین را برای ثروتمندشدن ، تحسین کردن افراد موفق و ثروتمند هست ، این باعث میشه، به خودم بگم می شود ثروتمند شد و ، الگوهای آن را هم می بینیم و البته با تحسین افراد ما به احساس خوب می رسیم .

    در این دنیای 2 قطبی هم ثروت و هم فقر هست ولی طبق قانون ما به ثروت توجه می کنیم بین بیماری و سلامتی، توجه ما به سلامتی هست .

    به هرچه توجه کنیم وارد زندگی ما میشه این یک قانون هست .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  10. -
    مریم رمضانی گفته:
    مدت عضویت: 724 روز

    سلام استاد عزیزم و مریم جان شایسته

    چند روزه شروع کردم به فوکوس روی فایلای فراوانی دوره ی ثروت یک و به این فایل هدایت شدم و کامنت هاشو خوندن و هی به خودم میگفتم آفرین که فلان جا حسودی نکردی و…

    تا امروز که مچ خودمو گرفتم و در آوردم که چجوری یه مدل دیگه حسودی میکنم و برچسب میزنم

    شاید نگم دزده و قاچاقچیه و خلافکاره و خواب و خوراک نداره و…. اتفاقا میگم آدم خوبیه دمش گرم

    و همینم باعث شده بود فکر کنم که من حسودی نمیکنم

    امان از دست این ذهن چموش

    آقا داستان از این قراره که من تازه فهمیدم یکی از دوستام تازه با شوهرش مهاجرت کرده به آمریکا و من با اینکه خودمم مدتیه مهاجرت کردم و انگلیس هستم اما از خبر مهاجرت دوستم یکم جا خوردم

    و تعجب کردم

    هی میگفتم آمریکا !!!

    دمش گرررم

    اونم نیویورک !!!

    دمششش گرم

    چجوری !!

    دمش گرمممم

    انگار مثلا داشتم تشویق میکردم و واقعا هم خوشحال بودم اما

    هی ذهنم میگفت بابا شوهرش لابد خیلی پولداره

    فقططط سرمایه گذاری میشه رفت آمریکا که پول میخاد

    یا تحصیلی که اونم پول میخاد و هزارتا فکر دیگه

    چرا؟!

    چون بقول استاد که توی یه فایلی گفتن رفتن پیش یه وکیل مهاجرتی طرف بهشون گفته آمرررریکا که غول آخره و اصلا بهش فکر نکنین و …

    انگار توی ذهن منم آمریکا خیلی گنده بود

    تازه منی که خودم الان لندنم باید برام طبیعی می‌بود ولی انگار ههنوز توی ذهنم آمریکا یه چیز دیگس! مرغ همسایه همیشه غازه واقعا !!

    ولی خداروشکر در عرض چند دقیقه به خودم و اومدم و سریع شروع کردم به خودم گفتم مریم ببین از ایران چقدر راحت میشه رفت آمریکا و رفت و آمد کرد

    پس از اینجا که خیلی راحت تره

    خدایا شکرت بابت نشونه ای که بهم نشون دادی و چشمامو باز کردی

    هیییچ چیز نشدنی نیس

    مادر دنیای ممکن ها زندگی میکنیم پس هیچ ناممکنی وجود خارجی نداره

    اگر ناممکنه برای ماست

    برای خیلی ها همون چیز ممکنه

    خلاصصصصص

    خدایا شکرت

    بریم جمع کنیم خودمونو بسازیم از ملت ایراد نگیریم و برچسب نزنیم

    نووووش جونش رفته آمریکا ارتعاششو داشته

    براش ممکن بوده

    برات ممکن بشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای: